یادداشت روز

تازه‌ها

اعتراضات

 

گزارش نشست‌ها

نشست علمی با عنوان « جامعه ­شناسی درمانی از منظر پارسنز» به همت گروه جامعه ­شناسی درمانی انجمن جامعه ­شناسی ایران، روز چهارشنبه به تاریخ 1402/02/29 در ساعت 21 به صورت مجازی و بر بستر گوگل میت با حضور علاقمندان به این مبحث برگزار شد.

سخنران این نشست مرتضی قلبی از اعضا گروه علمی جامعه ­شناسی درمانی با تمرکز بر اندیشه پارسنز با استخراج چهار محور در جامعه ­شناسی درمانی به سخنرانی پرداخت. چهار محور سخنرانی عبارت هستند از 1- تعریف جامعه شناسی درمانی در پارادایم­ های جامعه ­شناسی / تعریف پرگمتیستی 2- وظایف جامعه شناس درمانی در پارادایم­ های جامعه­ شناسی / گونۀ پرگمتیستی 3- سطوح مطالعه در پارادایم­ های جامعه ­شناسی 4- درمان از منظرِ پارادایم­ های جامعه­ شناسی / گونۀ پرگمتیستی )

نشست در ساعت 21 حضور علاقمندان آغاز شد و در ابتدا آقای قلبی ضمن تشکر سخنرانی گفت لازم است از استاد بزرگوار و دوستانی که تا کنون کارهای ارزشمندی با موضوع جامعه شناسی درمانی ارائه دادند تشکر کنم ، چرا که مجموع ارائه این دوستان به شفاف شدن مرزهای توصیف و تشریح جامعه شناسی درمانی و موضوع جامعه شناسی درمانی کمک شایانی کرده و من برای ارائه خودم خیلی از آنها استفاده کردم ، اکنون همچون دوستان در چهار فراز بحث خود را دراین خصوص ارائه می­دهم.

قلبی ادامه در تعریف جامعه شناسی درمانی گفت واژه جامعه شناسی یک ترکیب وصفی است که حاکی از توضیح واضحات است ، اساسا معنای درمان را در خود حمل میکند زیرا جامعه شناس با شناسایی نواقص و کمبودها وکژ روی و انحراف ها توامان است. همانطور که دانش پزشکی با درمان در هم تنیده است. شناخت ساختمان بدن و نظام کار کردی آن فی البداهه برابر است با تشخیص پیامدهای کژ کارکردی ناشی از نقصان جوارج و اعضاء و بدین سان برای جامعه شناسی نیز همین تعبیر را می توان بکار گرفت.

لدا نسبت میان دانش پزشکی و درمان کژ کارکردی های بدن که همانا بیماری باشد بسان نسبت دانش جامعه شناسی و کژکار کردی های جامعه مانند بیکاری، فحشا، ربا ، خودکشی و از همه مهمتر ناکارامدی نظامهای حکومتی و سرکوب، خفقان ، انسداد اجتماعی و .... از این دست می باشد. این سوال بطور جدی مطرح است چرا درمان با تکیه بر دانش پزشکی، امروز امری بدیهی تلقی می شود اما هنوز نزد افکار عمومی عنصر اصلی جامعه که مردم باشند امر درمان کژکار کردیهای جامعه ای توسط متخصصان و اهل فن ، امری بدیهی نیست و بدعت تلقی میشود؟

قلبی در ادامه گفت: پاسخم برای این سئوال در دو بخش خواهد بود . الف - مردم درمان متکی بر دانش پزشکی را تجربه کرده اند و ترجیح درمان مبتنی بر دانش پزشکی را آزموده اند و آن را طی یک دوران چند ده ساله پشت سر گذاشته اند . جیمز موریه در داستان حاجی بابای اصفهانی و نیز صادق هدایت در داستان علویه خانم و داستان حاجی آقا از این انتقال تجربه حکایت ها نقل کرده اند که چگونه از درمان سنتی و مبتنی بر موهومات به درمان مدرن و متکی بر دانش و تجربه علمی تغییر شیفت صورت گرفته است ، درحالیکه امروزه حتی عالی ترین مقامات دینی در صورت ابتلا به بیماری، بی اعتنا به توصیه های مذهبی به علمای پزشکی بلاد کفر روی می آورند و تن رابه طبیبان کافر می سپارند !

اما بدنه جامعه متاسفانه کارکرد دانش علوم اجتماعی در مداوای معضلات را نیازموده اند و یا هنوز بدان معرفت دست نیازیده اند که سلسله امور را بدست اهل فن بسپارند ، هر چند می توان پیش بینی نمود با این حجم از دسترسی به اطلاعات که سابقه ندارد ، در این مسیر دیالکتیک سرانجام این باور در نزد توده های جامعه غلبه خواهد کرد .

ب - کوتاهی متخصصان علوم اجتماعی از جمله جامعه شناسان در معرفی و هدایت افکار عمومی به این توانایی متخصصان علوم اجتماعی ، دلیل دیگری برای این فاصله است. جامعه شناسان تغییرات بافت اجتماعی و مناسبات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی را به بهترین شکل ممکن درک نموده و آن را تشریح کرده اند که تقسیم بندی های جامعه پیشا صنعتی، جامعه صنعتی و مدرن یا جوامع درون ساخت و برون ساخت و همچنین جامعه های تفکیک یافته و کمتر تفکیک یافته حاکی از این دریافت است . جامعه در قامت ارگانیسم زیستی به اقتضای شرایط جدید (که شرح آن در مجال این مقال نیست) جهت ادامه بقا با سازمان جدید اعمال قدرت ، خود را سازگار نموده است . در این سازمان قدرت از پادشاهان و امیران ، جنگاوران ، وزیر اعظم و خلیفه و داروغه و کدخدا به رئیس جمهور و مجلس شورا و دستگاه قضایی و شورای شهر و شهردار تفویض شده است و بنا به صفت دموکراتیک بودن آن مردم در تعیین قدرتمندان نقش ایفا می کنند . این انتقال قدرت نتایج مستمری برای جوامع توسعه یافته به همراه داشته است تاجاییکه برای جامعه های توسعه نیافته الگو شده است و این کشورها را بعنوان مقصد مهاجرت برمی گزینند.

قلبی گفت: چنانچه شرایط زیست اجتماعی اعم از اجرای عدالت و برابری و عدم تبعیض جنسیتی و فراهم شدن فرصتهای برابر و ازادی های فردی و اجتماعی کشورهای مقصد در موطن خودشان فراهم شود آهنگ مهاجرت متوقف و یا کند می شود. در این میان جامعه شناسی می تواند نقشی مشابه پزشکی در آسیب شناسی و حل مشکلات اجتماعی و ارتقا جامعه به مرحله دموکراسی بر عهده بگیرد جامعه شناسی نه تنها یکی علم توصیفی بلکه یک علم کاربردی و درمانی در راستای بهبود شرایط اجتماعی است ، کافی است بتواند این امر را برای متن جامعه جا بیندازد که اداره یک جامعه مدرن با افکار غیرعلمی و شخص محور بر اساس منویات فردی سرسازگاری ندارد .    

قلبی در باره سطح مطالعه در دستگاه نظری پارسونز گفت: از آنجا که هدف از این مقاله طرح بحث جامعه شناسی درمانی است از شرح مفصل نظریات جامعه شناسی جامعه شناس مورد نظر تالکوت پارسونز در می گذرم و بطور اجمالی و مختصر مروری بر نظام فکری تالکوت پارسونز خواهم داشت .

تمامی نظریه پارسونز با مفهوم کنش اجتماعی آغاز می شود. کنش اجتماعی در معنایی که پارسونز لحاظ می کند همه رفتار انسانی است که انگیزه و اهنمای آن رفتار ، معانی است که کنش گر آنها را در دنیای خارج کشف می کنند.

کنش اجتماعی با ذهنیت کنش گر تعریف می شود یعنی بر مبنای ادراکی که از محیطش دارد، احساساتی که او را بر می انگیزد، افکاری که در سر دارد و انگیزه هایی که او را به عمل وادار می کند و واکنش هایی را که در برابر کنش های خودش دارد.( me وI بلومر را در نظر بیاورید)

قلبی گفت این کنش گر از نظر پارسونز می تواند یک فرد یا یک گروه یا سازمان یا جامعه کلی وحتی یک تمدن باشد.

پارسونز برای وضعیت ، وزنی معادل ذهنیت کنش گر قائل است . وی کنش اجتماعی را بر مبنای دو گانگی کنش گر - وضعیت تحلیل می کند زیرا کنش کنش گر پیوسته بر درک معانی مجموعه نشانه هایی که از محیط در می یابد استوار است که این محیط هم فیزیک است و هم اجتماع. بر ذهنیت و وضعیت می توان "نماد پردازی" را اضافه کرد که نقش میانجی گری قواعد و رفتار، هنجارها و ارزش های فرهنگی را بر عهده دارد.

بنابر این کنش اجتماعی که نظریه پارسونز بر آن استوار است از چهار عنصرالف - کنشگر ب- وضعیت ج - نمادها د- قواعد هنجارها و ارزش ها تشکیل شده است .

                  

در خصوص نظام کنش اجتماعی قلبی ادامه داد: پارسونز معتقد است برای اینکه مطالعه کنش اجتماعی به معنای دقیق کلمه "علمی" باشد ، باید مشخصات یک نظام را داشته باشد زیرا یک نظام است که قابلیت تحلیل سیستمی را دارد. بر این اساس او در در تمام اثارش در جستجوی عناصر سیستمی است ، (فرود به زمین) به مانند علوم فیزیک و زیست شناسی. هر کنشی در هیئت مجموعه ای از واحد های کنشی یک یا چند کنش گر ظاهر می شود یعنی می توان آن را به واحد های ژست ها، گفته ها، ایما و اشاره ها تجزیه کرد که کل بازسازی شده اش یک نقش اجتماعی (مثلا پدر یا معلم یا ...) و یا لحظه ای کم وبیش طولانی از کنش متقابل میان دو یا چند کنش گر را می سازد. کنش در هر سطحی از واقعیت که باشد چون جسم مرکب است، محصول ترکیبی که قابل تجزیه است .

بنابر این کنش یک واقعیت مجزا و منفصل نیست بلکه به کنش های دیگر متصل است. پس هر کنشی را می توان در در ادامه قلبی افزود: همین حال کلی از واحد های کنشی و چون جزیی از یک کل وسیع تر در نظر گرفت مانند نقش پدرخانواده ، جزئی از مجموعه کنش هایی است که خانواده را تشکیل می دهد و خانواده در چارچوب وسیعتری که شبکه روابط خویشاوندی را جا می دهد قرار دارد. این وابستگی متقابل اجزای کنشی، خود دلیل در تائید مفهوم نظام کنش است زیرا هر نظام و سیستمی مفروض به روابط متقابل اجزای تشکیل دهنده یک کل است.

وی افزود پارسونز در تعریف نظام کنش سه شرط دارد: شرط اول "ساخت" است ، نظام و اجزای آن باید آرایش سازمانی داشته باشد به این صورت که نظام از اجزا نسبتاً پایدار تشکیل شده که می توان از آن بعنوان نشانه عطف در تحلیل سیستمی استفاده کرد. الگوهای هنجاری و در سطح انتزاعی تر متغیرهای ساختی این نقش را ایفا می کنند.

دومین شرط نظام "کارکرد" است. برای اینکه یک نظام کنش وجود داشته باشد و استمرار بورزد باید برخی از نیازهای اولیه نظام برآورده بشود ، این ابعاد کار کردی نظام کنش است.

انطباق adaption ، دستیابی به هدف goal attainment ، یگانگی integration ، حفظ الگوهای فرهنگی latency شرط سوم نظام فرایند خود سیستم و درون سیستم است . یک نظام کنش متضمن فعالیت ، تغییر و تحول است که نمی تواند اتفاقی باشد بلکه باید طبق قواعدی صورت گیرد. تحلیل این ابعاد سه گانه نظام کنش است که نظریه عمومی کنش را تشکیل می دهد.

قلبی درباره مدل­های فرهنگی عناصر ساختاری نظام کنش گفت: نظام کنش در صورت ساده آن همانا سازمان روابط کنش متقابل میان کنش گر و وضعیت اوست. با این وصف نخستین سوالی که مطرح است این است که چه چیزی موجب می شود تامیان کنش گر و اشیا محیط او (اجتماعی و فیزیکی) روابط کنش متقابل بوجود آید، به تعادل برسد و استمرار پیدا کند. گرچه جامعه شناسان سوسیالیست و مارکسیست به تضاد و تغییر بیشتر اهمیت می دهند اما پارسونز بیش ازهر چیزی بر نظم تاکید دارد و قبل از آنکه نظم را یک واقعیت بشمارد یک مساله میداند چرا که کنش انسانی چه بصورت فردی و چه جمعی ، نه تصادفی است و نه آشفته و نه غیر قابل پیش بینی و جنگ همه با هم نیست .

در کنش گری آن قدر نظم مشاهده می شود که به کنش گر امکان پیش بینی کما بیش درست را می دهد منتهی کار بزرگ تشخیص نظم است.

وی ادامه داد: لذا پرسش همیشگی این است که بنیاد نظم در کنش اجتماعی کدام است؟ بنظر پارسونز تفسیر علمی نظم در کنش اجتماعی از مهمترین دستاوردهای علوم انسانی در نیمه اول قرن بیستم است، از جمله فروید و دورکیم که از دو نقطه متفاوت هر دو ثابت کرده اند که کنش انسانی از قواعد ، هنجارها و الگوهایی پیروی می کند که از عناصر ساختی کنش است . در آثار فروید قواعد رفتار به صورت "ابرمن" است که از رواها و نارواها و از نشانه های معنا داری ترکیب شده است که وجدان اخلاقی شخصیت را می سازد و در آثار دورکیم قواعد و الگوهای رفتار ، باز نمایی جمعی و وجدان جمعی نامیده شده ، ابرمن روی فردی شده بازنمایی جمعی دورکیم است.

قلبی افزود: این مکمل بودگی امر فردی و امر جمعی مفهومی است که گورویچ از آن به دوسویگی انتظارات تعبیر می­کند و پارسونز از این مفهوم راه حلی برای مسئله نظم پیدا می کند که البته هابز و لاک و میل و روسو نیز مطرح کرده اند. او بنیاد نظم در ساخت نظام کنش را در الگوها ،هنجارها و ارزش هایی که برای کنش گر فردی یا جمعی معنایی دارند را چون در شخصیت فرد درونی شده و در عین حال در جامعه و فرهنگ نهادی شده اند پیدا می­کند. خلاصه دیدگاه پارسونز چنین است که اساسی ترین قضیه نظریه کنش این است که در نظام اجتماعی و فرهنگ نهادی و در شخصیت و اندام واره زیستی درونی شده­اند. به جهت پرهیز از توقف در نظریات پارسونز از ورود به مبحث متغیرهای ساختاری نظام کنش در نظر پارسونز خود داری می کنم و صرفا بصورت تیتریک بدان اشاره می کنم . همانطور که ذکر شد الگوهای فرهنگی که به نظام کنش ساخت می دهد خودش به شیوه خاصی ساخت می پذیرد فردیناند تونیس آلمانی به این بحث با طرح گزلشافت و گماینشافت ورود کرده و آن را در قالب روابط اجتماعی و روابط جامعه ای شرح داده است .

قلبی دادامه داد: اما پارسونز با جهت یابی کنش به توضیح تقابل میان جامعه و اجتماع می پردازد و معتقد است که کنش بین دو مدل ارزشی در نوسان است، وی پرسش های دو گزینه ای را که کنش گر در جهت یابی عنوان می کند را به حدود چهار متغیر بر می شمارد که بطور خلاصه عبارت است از:

۱- عام گرایی ---- خاص گرایی

۲- ماهیت -------- دستاورد

۳- واکنش عاطفی ----- بی طرفی عاطفی

۴- کنش از جنبه خاص(ویژگی) – کنش همه جانبه (پخش)

به این ترتیب می بینم که دوگانگی کنش گر- وضعیت، قلب تپنده نظام کنش پارسونز است .

متغیرهای حالتمندی شی یعنی عام گرایی/ خاص گرایی و ماهیت / دستاورد در طرف "وضعیت" یعنی طرف اشیایی که وضعیت از آن ها تشکیل شده و متغیرهای جهت یابی ویژگی / بخش و همینطور بی طرفی عاطفی / واکنش عاطفی و جهت یابی نسبت به شی در طرف کنش گر قرار دارند.

قلبی گفت ضروری است قبل از ورود به بحث درمان در نظر بارسونز مفهوم کارکرد از نظر او را مختصر تعریف کنیم : مفهوم کارکرد، پیامد و نتیجه ضروری مفهوم نظام زنده ای است که برخی از آنها به روابط نظام و محیطش مربوط اند و بعضی دیگر به روابط درونی خود نظام . وقتی یک نظام کنش کار می کند و دوام دارد، معنایش این است که توانسته است این دو گروه نیازهایش را تامین کند ، فعالیتهای لازم را سازمان داده و راه بیندازد. این همان مفهوم پارسونزی کار کرد است، مالینوفسکی هم فرضیه ای را مطرح می کند که بموجب آن جامعه ، یک کل را تشکیل می دهد که اجزایش وظیفه ای کار کردی برای تعادل کل را ایفا می کند .

چهار کار کرد یا چهار بعد نظام کنش را فقط نام می برم و از شرح آن می گذرم

ا - سازگاری (adaption)

۲ - دستیابی به هدف goal attainment

۳ - یگانگی Integration

٤ - حفظ الگوهای فرهنگی (latency )

قلبی درباره نظریه سایبرنتیک کفت: سرانجام در بخش پایانی به نظر پارسونز در کلی ترین سطح تحلیل ارگانیسم زیستی، شخصیت ، فرهنگی و نظام اجتماعی به مثابه چهار نظام فرعی فراگیر نظام عمومی کنش تلقی می شود.

ترتیب قرار گرفتن این چهار نظام فرعی نسبت به یکدیگر را ساخت بندی چهار کار کرد نظام کنش تعیین می کنند .

الف - ارگانیسم زیستی با کار کرد سازگاری متناظر است (ارتباط حواس با جهان فیزیکی )

ب - شخصیت با کار کرد دستیابی به هدف ها متناظر است.

ج - نظام اجتماعی با کارکرد به یگانگی متناظر است (نظام اجتماعی همبستگی می سازد)

د- کارکرد نظام فرهنگی، حفظ الگوهای فرهنگی است (فرهنگ هنجار ساز وارزش پرور است.)

وی افزود: این چهار خرده نظام روابط پیچیده ای باهم دارند و در عین مستقل بودن از هم به یکدیگر وابسته اند ، شخصیت بدون انرژی که ارگانیسم زیستی برایش فراهم می کند و بدون شبکه روابط نظم اجتماعی و بدون جهان نمادی فرهنگی نمی تواند وجود داشته باشد. نظام اجتماعی بدون انگیزه شخصیت و بدون هنجآرها و نمادهای جهان فرهنگ تحقق نمی باید.فرهنگ در شخصیت و در شبکه نظام اجتماعی حلول می کند .

قلبی گفت: بقول پارسونز این خرده نظام ها سیستم هایی با مرزهای معین اما باز هستند تحلیل فرایند تبادل انرژی و اطلاعات در نظام عمومی کنش همانا نظریه سایرنتیک پارسونز است. اجزای یک نظام از لحاظ ذخیره انرژی و اطلاعات متفاوت هستند برخی انرژی بیشتری دارند و برخی اطلاعات بیشتر، براساس اصلی بنیادی سایبرتیک اجزایی که از اطلاعات بیشتری برخوردار هستند براجزایی که انرژی بیشتری دارند کنترل و نظارت اعمال می کنند. به این ترتیب در هر نظام کنش یک سری نظارت های پی در پی و تجمعی با نظم سلسله مراتبی برقرار است. اجزای پر انرژی در پایین سلسله مراتب جا دارند و نقش عامل های وضعی کنش را ایفا می کنند و اجزای پر اطلاعات در بالای سلسله مراتب جا دارند و نقش عامل های نظارت کننده کنش را ایفا می کنند. این اصل سایبرنتیکی را پارسونز در همه نظامهای کنش معتبر می داند .

قلبی ادامه داد: به این ترتیب این چهار خرده نظام کنش با این نسبت در کنار هم قرار می گیرند.

فرهنگ ⬅️ نظام اجتماعی ⬅️ شخصیت ⬅️ ارگانیسم زیستی که فرهنگ بیشترین اطلاعات و کمترین انرژی را داشته و ارگانیسم زیستی بیشترین انرژی و کمترین اطلاعات را دارد و تبادل اطلاعات وانرژی از سوی فرهنگ به نظام اجتماعی و شخصیت و ارگانیسم زیستی و برعکس می باشد.

قلبی درباره چگونگی بهره برداری جامعه شناسی درمانی در پارادیم کارکردگرایی پارسونزی گفت: پس از توصیف جامعه شناسی درمانی و شرح مختصری از چشم انداز جامعه شناختی پارسونز به مسئله اصلی یعنی درمان می پردازم . البته خود مساله درمان نیاز به توصیف و تبیین دارد . اینکه چه مساله ای نیاز به درمان دارد خود یک مساله مناقشه برانگیز و با ارزش ها و هنجارها در هم تنیدگی دارد . در جامعه تفکیک یافته و درون ساخت و مدرن ، هنجارها و ارزش ها مشروعیت خود را از کجا می گیرند ؟ چگونه تعیین می شود که برای مثال همجنس گرایی و مسایل مشابه باید از حمایت برخوردار باشد و یا آن را سرکوب کرد؟ این موضوعی نیست که در اینجا بدان بپردازیم و خود فصل مستقلی است که البته با نظریات پارسونز می توان پاسخی درخور برای آن ارائه کرد .

با این وجود بحث درمان را از اینجا آغاز می­کنیم که کژکارکردی هایی که یک نظام اجتماعی را از تعادل خارج می سازد را بعنوان بیماری شناسایی می کنیم ، یک جامعه سالم و توسعه یافته داری ویژگی های زیر فرض می کنیم که البته این ویژگی ها ترمیم پذیر و سیال است و پیوسته در صدد بهبود و توسعه می باشد ، یک جامعه یا کشور توسعه یافته دارای:

۱- اقتصاد پایدار با رشد اقتصادی معقول ، توزیع عادلانه ثروت و دارای صنایع متفاوت پیشرفته است.

۲- زیر ساخت های قوی مانند شبکه حمل و نقل ، ارتباطات، آب و برق ، سیستم های بهداشتی و محیط زیست سالم دارد.

۳ - سطح زندگی آحاد جامعه از مترقی ترین سطح بهداشتی ممکن، تغذیه و آموزش بر خوردار است

٤ – دارای امنیت عمومی قابل قبول و پایین بودن سطح جرم و جنایت است .

ه - آموزش و تحصیل نظام به تربیت نیروهای کارآمد با امکان دسترسی برابر به آموزش عالی برای عموم مبادرت می ورزد.

۶- داشتن سیستم های اجتماعی مترقی که آسیب پذیری را به حداقل رسانده و آماده رسیدگی به افراد آسیب دیده میباشد.

۷ - حقوق انسانی در جامعه توسعه یافته برای هم اعضای جامعه حقوق انسانی یکسان قائل است.

۸- مشارکت شهروندی اهمیت متقدم دارد ، فرصت های مشارکت فعال در فرایندهای سیاسی و تصمیم گیری برای عموم فراهم است.

۹- در جوامع توسعه یافته ، حفظ محیط زیست و کاهش اثرات منفی آن در اولویت است .

۱۰ - نقش بین المللی ، جامعه توسعه یافته نقش سازنده در روابط بین الملل داشته و به جامعه جهانی بعنوان جامعه واحد نگاه میکند .

قلبی داده داد: به این ترتیب وظایف جامعه شناس درمانی پارسونزی در درجه اول تعیین و تعریف ساختار سالم و کارآمد برای هر نهاد و سازمان که عهده دار امور اجتماعی است میباشد. لازم نیست جامعه شناس متخصص امور شهرسازی یا انرژی یا راه سازی یا پرورش و تربیت کودکان یا نونهالان و یا جوانان باشد تا بتواند یک سازماندهی کارآمد ترتیب دهد.

جامعه شناس با تشخیص کار کرد یک ساختار مفید می تواند به خروجی مثبت برای مثال نهاد آموزش و پرورش باشد

بواقع اگر یک دولت از مشاوران تیمی و متخصص جامعه شناس بهره مند شوند می توانند کمترین آسیب و بیشترین بازدهی را داشته باشند . جامعه­شناسان در نقش مشاور در نهادهای قانون گزاری ، نهاد قضایی و قوه مجریه بهترین خروجی را برای این نهادها می توانند رقم بزنند .

بنابراین بر اساس جامعه شناسی درمانی پارسونزی، باید به صورت سیستمی و کل نگر به مشکلات اجتماعی پرداخت. این امر مستلزم شناسایی عوامل ایجاد کننده مشکلات و اصلاح ساختارها و نهادهای اجتماعی است.

پارسونز معتقد است که مشکلات اجتماعی، ناشی از اختلال در عملکرد نظام اجتماعی است. این اختلالات، می‌تواند به دلایل مختلفی ایجاد شود، از جمله:

-عدم تعادل در نظام اجتماعی:اگر نظام اجتماعی دچار تعادل نباشد، ممکن است مشکلات اجتماعی ایجاد شود.به عنوان مثال، اگر در نظام اجتماعی، فرصت های شغلی کافی وجود نداشته باشد، ممکن است مشکلات اجتماعی، مانند فقر و بیکاری، ایجاد شود.

-عدم کارکرد صحیح نهادهای اجتماعی:اگر نهادهای اجتماعی به درستی کار نکنند، ممکن است مشکلات اجتماعی ایجاد شود.به عنوان مثال، اگر نهاد آموزش و پرورش به درستی کار نکند، ممکن است مشکلات اجتماعی، مانند بی سوادی و فقر، ایجاد شود.

-عوامل فردی:عوامل فردی نیز می‌توانند در ایجاد مشکلات اجتماعی نقش داشته باشند.به عنوان مثال، اگر فرد دارای مشکلات روانی باشد، ممکن است بیشتر در معرض مشکلات اجتماعی، مانند جرم و جنایت، قرار گیرد.

برای درمان مشکلات اجتماعی، لازم است که به عوامل ایجاد کننده آنها، به صورت سیستمی و کل نگر توجه شود. این امر مستلزم اصلاح ساختارها و نهادهای اجتماعی است.

قلبی گفت به عنوان مثال، برای درمان مشکل فقر، لازم است که عوامل ایجاد کننده فقر، مانند عدم تعادل در نظام اقتصادی و عدم کارکرد صحیح نهادهای اجتماعی، اصلاح شود. این امر مستلزم اتخاذ سیاست های مناسب در زمینه های مختلف، از جمله اقتصاد، آموزش و پرورش و بهداشت و درمان و ... است.

بنابراین، جامعه شناسی درمانی پارسونزی، بر اصلاح ساختارها و نهادهای اجتماعی، برای درمان مشکلات اجتماعی، تاکید دارد. این رویکرد، در مقایسه با رویکردهای فردی و روانشناختی، به مشکلات اجتماعی، به صورت عمیق تر و ریشه ای تر می پردازد. رانتخواری ، ویژه خواری ، انحصار طلبی سیاسی یا ایدئولوژیک در سپردن مسئولیت های اجرایی به خودی ها در یک حکومت از نظر این جامعه شناسی درمانی ریشه های اصلی فقر و فلاکت و ناکارامدی محسوب می شود .

برای مثال، در یک جامعه که فرصت های شغلی کافی وجود ندارد، ممکن است افراد قدرتمند به اعمال نفوذ روی بیاورند و در اشتغال افراد نورچشمی دخالت کنند. این امر، یک کژکارکردی در نظام اجتماعی است. برای درمان این معضل، ضمن اینکه باید فرصت شغلی در جامعه ایجاد شود، در سپردن مسئولیت به افراد دارای صلاحیت و تخصص ، دقت لازم اعمال شود . در زیر به مثال هایی برای توضیح بیشتر جامعه شناسی درمانی اشاره می کنم

مثال :جامعه شناسی درمانی پارسونزی و اعتیاد

برای درمان اعتیاد ، لازم است که به عوامل ایجاد کننده اعتیاد، به صورت سیستمی و کل نگر توجه شود. در این راستا، می توان اقدامات زیر را انجام داد:

- اصلاح نظام اجتماعی: برای اصلاح نظام اجتماعی، لازم است که تعادل در نظام اجتماعی برقرار شود و نهادهای اجتماعی به درستی کار کنند. این امر مستلزم اتخاذ سیاست های مناسب در زمینه های مختلف، از جمله اقتصاد، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و فرهنگ است.

- پیشگیری از اعتیاد: برای پیشگیری از اعتیاد، لازم است که عوامل فردی و اجتماعی ایجاد کننده اعتیاد شناسایی شوند و اقدامات لازم برای پیشگیری از آنها انجام شود. این اقدامات می تواند شامل آموزش، آگاه سازی و توانمندسازی افراد باشد.

- درمان اعتیاد: برای درمان اعتیاد، لازم است که افراد به کمک های تخصصی دسترسی داشته باشند. این کمک ها می تواند شامل درمان های دارویی، روان درمانی و حمایت های اجتماعی باشد.

- اهمیت دادن به نظرات متخصصان: لازم است که به نظرات متخصصان جامعه شناسی، روانشناسی، پزشکی و سایر رشته های مرتبط توجه شود. این متخصصان می توانند در شناسایی عوامل ایجاد کننده اعتیاد و طراحی برنامه های درمانی موثر، کمک کنند.

- فراهم نمودن شرایط اقتصادی برابر : ضمن تلاش برای خلق موقعیت های شغلی باید توجه داشت تا امکان دسترسی برابر برای همگان میسر باشد و از لحاظ نمودن گرایش های دینی و سیاسی اجتناب ورزید .

- مشارکت مردم : برای موفقیت درمان، لازم است که مردم در اجرای برنامه ها مشارکت داشته باشند. این مشارکت می تواند به افزایش پذیرش برنامه ها و اثربخشی آنها کمک کند.

- حمایت حکومت : برای تحقق درمانی موفق ، لازم است که حکومت از این برنامه ها حمایت کند. این حمایت می تواند به تامین منابع مالی و امکانات لازم برای اجرای برنامه ها کمک کند.

با توجه به این نکات، می توان برنامه های جامعه شناسی درمانی پارسونزی را در ایران اجرا کرد و به بهبود وضعیت اعتیاد در کشور کمک کرد. مثال : طلاق و جامعه شناسی درمانی

برخی راهکارهای خاص برای کاهش طلاق اشاره می شود:

- تقویت نهاد خانواده :لازم است که نهاد خانواده تقویت شود.این امر می تواند از طریق آموزش های خانواده، ارائه خدمات مشاوره خانواده و حمایت های حقوقی از خانواده ها انجام شود.

- رفع تبعیض جنسیتی :لازم است که تبعیض جنسیتی در ایران رفع شود.این امر می تواند از طریق اصلاح قوانین و مقررات، آموزش های جنسیتی و تغییر نگرش ها انجام شود.

- اصلاح فرهنگ ازدواج و طلاق : مشهود است که ساختار جامعه در حال توسعه با فرهنگ های کهن سازگاری لازم را ندارد ،لازم است که فرهنگ ازدواج و طلاق اصلاح گردد.این امر می تواند از طریق آموزش، آگاه سازی و تغییر نگرش ها انجام شود.

با اجرای این راهکارها، می توان به کاهش طلاق کمک کرد .

مثال : مهاجرت و جامعه شناسی درمانی

می توان گفت که مهاجرت، یک کژکارکردی در نظام اجتماعی ایران است. این کژکارکردی، می تواند به دلایل مختلفی ایجاد شود، از جمله:

-عدم تعادل در نظام اجتماعی :اگر نظام اجتماعی ایران دچار تعادل نباشد، ممکن است افراد به مهاجرت روی آورند.به عنوان مثال، اگر در نظام اجتماعی ایران، فرصت های شغلی کافی، آزادی های فردی و اجتماعی وجود نداشته باشد، ممکن است افراد برای یافتن شغل، به مهاجرت روی آورند.

-عدم کارکرد صحیح نهادهای اجتماعی :اگر نهادهای اجتماعی ایران به درستی کار نکنند، ممکن است افراد به مهاجرت روی آورند.به عنوان مثال، اگر نهاد آموزش و پرورش ایران به درستی کار نکند، ممکن است افراد از مهارت های لازم برای زندگی در ایران برخوردار نباشند و در نتیجه، به مهاجرت روی آورند.

-عوامل فردی:عوامل فردی نیز می توانند در ایجاد مهاجرت نقش داشته باشند.به عنوان مثال، اگر فرد دارای اعتقادات دینی خاص و یا تمایلات سیاسی خاصی باشد و یا دارای مشکلات روانی باشد، بدلیل عدم رواداری نظام حکومتی ممکن است بیشتر در معرض مهاجرت قرار گیرد.

- آسیب های جدی محیط زیست ناشی از سو مدیریت : گاهی سو مدیریت در مصرف اب، تخریب مراتع، نابودی جنگل ها ، خشک شدن دریاچه و رودخانه ها نه از سر تغییرات اقلیمی بلکه به واسطه عدم مدیریت صحیح و اهمال کاری شرایط زندگی بشدت سخت و غیر قابل تحمل می شود که دلیل مهمی برای مهاجرت می شود.

راه کارهای پیشنهادی برای درمان و پیشگیری از مهاجرت

-اصلاح نظام اجتماعی:برای اصلاح نظام اجتماعی ایران، لازم است که تعادل در نظام اجتماعی برقرار شود و نهادهای اجتماعی به درستی کار کنند.این امر مستلزم اتخاذ سیاست های مناسب در زمینه های مختلف، از جمله اقتصاد، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و فرهنگ است.

- پیشگیری از مهاجرت:برای پیشگیری از مهاجرت، لازم است که عوامل فردی و اجتماعی ایجاد کننده مهاجرت شناسایی شوند و اقدامات لازم برای پیشگیری از آنها انجام شود.این اقدامات می تواند شامل آموزش، آگاه سازی و توانمندسازی افراد باشد.

- بازگرداندن مهاجران:برای بازگرداندن مهاجران، لازم است که شرایط مناسبی برای زندگی در ایران فراهم شود.این امر مستلزم ایجاد فرصت های شغلی، بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی و رفع مشکلات سیاسی است.

-ایجاد یک مرکز مطالعات مهاجرت:برای مطالعه علل و پیامدهای مهاجرت از ایران، لازم است که یک مرکز مطالعات مهاجرت در ایران ایجاد شود.این مرکز می تواند با همکاری متخصصان مختلف، به شناسایی عوامل ایجاد کننده مهاجرت و ارائه راهکارهای درمانی بپردازد.

- اجرای برنامه های آموزشی و آگاه سازی:برای پیشگیری از مهاجرت، لازم است که برنامه های آموزشی و آگاه سازی در زمینه های مختلف، از جمله اقتصاد، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و فرهنگ، اجرا شود.این برنامه ها می تواند به افراد کمک کند تا از تصمیم مهاجرت آگاهانه تر تصمیم گیری کنند.

- تقویت نهاد خانواده:لازم است که نهاد خانواده در ایران تقویت شود.این امر می تواند به کاهش انگیزه مهاجرت از ایران کمک کند.

- ایجاد فرصت های شغلی:لازم است که فرصت های شغلی مناسبی در ایران ایجاد شود تا افراد بتوانند در کشور خود زندگی و کار کنند.این امر مستلزم توسعه اقتصادی و صنعتی ایران است.

- افزایش سطح آموزش و مهارت:لازم است که سطح آموزش و مهارت افراد در ایران افزایش یابد تا افراد بتوانند در بازار کار ایران موفق شوند.این امر مستلزم اصلاح نظام آموزشی ایران است.

- رفع تبعیض و نابرابری:لازم است که تبعیض و نابرابری در ایران رفع شود تا افراد احساس کنند که در کشور خود از فرصت های برابر برخوردار هستند.این امر مستلزم اصلاح قوانین و مقررات و تغییر نگرش ها است.

تردیدی نیست که در تمامی متدهای درمانی جامعه شناسی ، روش های تحقیق پیشرفته کمی و کیفی و حتی استفاده از هوش مصنوعی و نرم افزارهای مفید ضمن جمع آوری مطمئن ترین داده ها باید بکار گرفته شود .

اشکالات و معایب روش های درمان در جامعه شناسی پارسونزی

اما مواردی که برای درمان در چارچوب نظریات پارسونز در مثال های بالا ذکر شد ، دارای محدودیت هایی هستند. یکی از محدودیت های این موضوع، این است که ممکن است ساختارهای اجتماعی را اصلاح کند اما زمان زیادی ببرد و در کوتاه مدت، نتایج ملموسی نداشته باشد. علاوه بر این، ممکن است راهکارهای پیشنهادی گاهی با مبانی فکری و ایدئولوژیک ساختارهای اجتماعی و نظام حکومتی، با مقاومت و مخالفت برخی افراد یا گروه ها و یا سازمان های دولتی مواجه شود .

در پایان قلبی افزود در انتها با یادآوری سه رکن اساسی ساختار ، کارکرد و تعادل در نظریات پارسونز یاد آور می شوم که نظام حکومتی اولین مساله برای بهبود و درمان هر نوع معضل و کژکارکردی است ، یک ساختار ناکار آمد که دچار کژ کار کردی است بیمار و خسارت بار است و اگر همکاری و مشارکت از سوی حکومت وجود نداشته باشد درمان دور از دسترس خواهد بود .

اگر حفاظت از محیط زیست ، فعالیت های سندیکاها، گروه های مردمیNGO  با اهداف خیرخواهانه عام المنفعه با اتهامات سیاسی مواجه شود و مشارکت و همکاری و دخالت مردم به صورت های مختلف تهدید شود ، انتظار درمان نمی توان داشت‌ .مناسبت دارد تا بحث را با روایتی که مسلمانان از پیامبر اسلام نقل می کنند پی بگیرم " الملك يبقى مع الكفر ولا يبقى مع ظلم "یک نظام یا تمدن یا حکومت مستقر با وجود کفر استمرار می یابد اما با ظلم تداوم نخواهد یافت و دچار فروپاشی خواهد شد .

مناسبت دارد که این جا نقلی داشته باشم از روایتی که به پیامبر اسلام منتسب است ، الملک یبقی مع الکفر و لا یبقی مع الظلم . یک ملک ، نظام ، جامعه مستقر و یا یک تمدن می تواند بر سریر کفر استمرار داشته باشد اما با ظلم و تبعیض و بی عدالتی قطعا دچار فروپاشی خواهد شد ، این روایت با نظریات کارکردگرایانه ساختاری پارسونز بخوبی قابل دفاع است ، با این توصیف که ملک را معادل ساختار و نظام و سیستم تلقی می کنم .

ظلم کژکاردی بحران زا است که انرژی مورد نیاز ارگانیسم زیستی را سلب می کند، اما کفر کژکاردی بی خطر است که با وجود آن امکان تبادل و اطلاعات مورد نیاز سیستم برای حفظ تعادل سیستم وجود دارد.

بر اساس نظریات تالکوت پارسونز چنانچه راه های درمان برای یک جامعه مسدود باشد ، استمرار ظلم در نهایت به خروج سیستم از تعادل منجر خواهد شد و امکان تداوم تعادل در نظام نامتعادل عقلا و عملا ممکن نخواهد بود ، یا به انحلال تمدنی و تجزیه منجر خواهد شد و یا اصلاحات ولو در قالب انقلاب راهی برای بقا پیدا خواهد کرد .

نشست در ساعت 22:35 پایان یافت.

 

استقلال دانشگاه و ازادی آکادمیک

چند رسانه ای

مجله جامعه شناسی

مجله مطالعات

پیوندها

حمایت از انجمن و حامیان مالی (2)

عضویت در انجمن جامعه شناسی ایران1402

حامی باش