دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه رازی-30 بهمن 1402

   انجمن جامعه‌شناسی ایران دفتر کرمانشاه، انجمن ایرانی تاریخ، مرکز استان کرمانشاه شاخه هرسین، پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی غرب کشور، معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه رازی و مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، در تاریخ 30 بهمن 1402، ساعت 10 تا 12 در دانشکده ادبیات و علوم انسانی، با حضور دکتر سیاوش قلی پور، عضو هیئت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه رازی، دکتر جلیل کریمی، عضو هیئت علمی گروه جامعه‌شناسی دانشگاه رازی، دکتر روح اله بهرامی عضو هیئت علمی گروه علوم تاریخی دانشگاه رازی و مراد دولتیاری مسئول انجمن ایرانی تاریخ شعبه شهرستان هرسین، برگزار شد.

در ابتدا آقای دولتیاری، مدیر نشست، ایل کاکاوند را حلقه مشترک دو استان کرمانشاه و لرستان معرفی کرد. هرسین به عنوان مرز این دو استان، اولین محل زندگی مهاجران کاکاوند در این منطقه بوده است؛ علاوه بر این هرسین میزبان مهاجران مختلفی بوده است از جمله از دوران زند (محله لک ها)، خاندان قاضی، سلطانی، توکل حامد، معراجی ها و ... ، با این وجود بزرگترین جمعیت مهاجران منطقه هرسین، کاکاوندی‌ها یا کاکاوندها بوده‌اند.

دکتر قلی‌پور به عنوان یکی از نویسندگان کتاب، توضیحاتی درباه اهمیت، ضرورت و کارکرد نقد و همچنین برخی ابعاد کتاب ارائه کردند. ایشان نقد را مایه یادگیری، پذیرش یکدیگر، شناخت نقاط ضعف و فقدان‌ها دانست که در نهایت نوعی هم افزایی خلق می‌کند. نقد تمرین گفتگوست که سبب تعالی می‌شود. بنا بر گفته‌های ایشان، این کتاب، کتابی مشارکتی با همکاری آقای محسن قلی‌پور نوشته شده است که هر دو سهم یکسان در این اثر دارند. بخش مردم‌نگاری و آوا نویسی کتاب مشخصاً محصول تلاش آقای محسن قلی‌پور است. سعی شده است در این کتاب قواعد و دستور زبان فارسی کاملاً رعایت شود، با این وجود نمی‌توان گفت که عاری از مشکلات ویراستاری است.

دکتر قلی‌پور افزودند که این کتاب، کتابی موضوعیست نه درآمدی، که مطالعه‌ای عمیق را طلبیده است. سعی شده است این کتاب به ذخیره دانش کمک کند و جایی که کمتر مورد توجه بوده است را تا حد امکان پوشش دهد. به طوری که در فضای، سکونت، خانه و قلمرو در ایران، کتابی نداریم. از دیگر سو سعی شده است مسئله‌ای محلی مورد کاوش قرار گیرد.

باید توجه داشت که، موضوع کتاب به دلیل الزامات روش مردم‌نگاری، به ایل کاکاوند محدود شده است. به لحاظ روش‌شناسی کتاب حاصل مصاحبه‌های طولانی با افراد مختلف خصوصاً سالمندان بوده است. علاوه بر این مشاهده مشارکتی و مستقیم و تجربه زیستی بخش قابل توجهیی از روش مورد استفاده در این پژوهش و کتاب را در بر می‌گیرد. سعی شده است بین فصول مختلف کتاب از لحاظ زمانی و موضوعی پیوستگی باشد. ممکن است گمان شود که فصل گذار از یکجانشینی به کوچروی ارتباط کمی با بقیه فصول دارد ولی این گونه نیست. در این کتاب تلاش شده است که نشان داده شود پدیده کوچ‌نشینی از سپیده‌دمان این جغرافیا وجود نداشته است و در این کتاب به چگونگی و زمان پیدایش آن اشاراتی شده است.

ایشان افزودند که مسئله اصلی کتاب سکونت کردن است؛ سکونت به معنای زندگی در محلی با حضور خاطرات، خواست و تلاش برای مراقبت کردن از یکدیگر و محلی که افراد برای دفاع و آبادانی آن می‌جنگند و می‌کوشند. سکونتگاه‌های خود انگیخته مانند سیاه چادر یا خانه روستایی به رقم مشکلات فنی و بهداشتی چون میزان مقاومت در برابر زلزله دارند، ولی سکونت‌پذیرند. اما با مداخله فن‌سالاران و مهندسان، ضریب مقاومت و مسائل بهداشتی خانه افزایش یافته ولی سکونت‌پذیریش کم شده است و در نهایت رها کردن سکونتگاه‌ها به دست سرمایه، باعث از بین رفتن سکونتگاه خواهد شد و بین میزان حضور سرمایه و سکونت‌پذیری رابطه‌ای معکوس برقرار است.

دکتر قلی‌پور هم چنین تأکید کردند که بحث مهاجران و افراد دور از میهن از مطالب مهم کتاب است به طوری که به برخی از مشکلات آن‌ها در حوزه سکونت کردن اشاره شده است. نکته مهم دیگر وجود رویکرد نظری در این کتاب است. تلاش شده است نشان داده شود که خانه امری پیرو است؛ خانه متأثر از صورتبندی اقتصادی اجتماعی است و خانه در انتزاع ساخته نمی‌شود؛ مثلاً کوچروی، سیاه چادر، کشاورزی، خانه چند کارکردی روستایی، سرمایه‌داری خانه تک کارکردی خاص خود را دارد.

ایشان دو نقد به کتاب خود وارد کردند. اول این‌که، نباید چهارچوب نظری برای کتاب به شکلی جدا نوشته می‌شد و شاید بهتر بود ایده‌ها در کل کتاب پخش می‌شد. دوم این‌که، بهتر بود در قالب نتیجه‌گیری مفهوم‌سازی صورت می‌گرفت و به مقدمات ساخت یک نظریه در این حوزه اشاره می‌شد.

همچنین آقای دولتیاری، با بیان چند مثال، به موضوع تلفظ و آوانویسی اشاره کردند، به طوری که الفبای فارسی و انگلیسی ظرفیت لازم را برای بیان برخی آواها و واژه‌های زبان لکی را ندارد. همچنین نوعی عدم وحدت رویه در کاربرد واژگان لکی و ترجمه یا معادل آن‌ها وجود دارد. ایشان اشاره کردند که گویش‌های مختلف در زبان لکی وجود دارد و باید به آن توجه داشت. هم چنین باید به یاد داشت مهاجران کاکاوند برخی محلات هرسین را توسعه دادند نه این که بنا نهاده باشند.

دکتر بهرامی، در مقام ناقد، به ضرورت نقد از یک سو و گفتگو و مباحثه دو رشته تاریخ و جامعه‌شناسی، از دیگر سو، اشاره کردند. ایشان درباره کتاب مذکور، دو مبحث شکلی و محتوایی را مورد بررسی قرار دادند. در زمینه شکلی، این کتاب نکات مثبت بسیاری دارد که خوانندگان آن را تشخیص خواهند داد و در این گفتگو تنها به چند مورد مختصر از ضعف‌ها اشاره خواهد شد. از لحاظ زیبایی‌شناسی عنوان، طراحی جلد و شیرازه کتاب از قلم و طراحی خوبی بهره برده شده است. انتشارات کتاب از معتبرترین انتشارات کتاب‌های دانشگاهی است و کمترین غلط املایی در این کتاب وجود دارد و از ویرایش ادبی بسیار خوبی برخوردار است. با این وجود قطع و قلم کتاب کوچک است که می‌تواند باعث آزار خواننده شود. در تنظیم فصول از کاغذ سفید استفاده نشده است. باید توجه داشت که این ایراد‌ها به ناشر بر می‌گردد. ایشان افزودند که آوانگاری واژه‌های زبان لکی با حروف لاتین از مزایای کتاب به حساب می‌آید؛ البته برای بعضی واژگان این کار انجام نشده است. همچنین برخی از واژگان یا از لحن محلی کاکاوندی استفاده شده است یا واژه لکی نیستند که احتمالا با معنی نادرست همراه شده است؛ مثل واژه " هومالی".

در ادامه ایشان به بررسی محتوایی کتاب اشاره کردند. ایشان کتاب را پژوهشی مفهومی، موردی و جزئی نگر، میدانی و روشمند دانستند و تاکنون درباره ایلات ایران چنین کاری انجام نشده است به طوری که این کتاب یک صد سال تاریخ ایل کاکاوند را در حوزه مفهوم خانه و قلمرو مورد بررسی قرار داده است. ایشان همچنین افزودند که از حیث ساختاری، در فصل اول که مبانی نظری است، به کاربست نظریه‌های در متن اشاره نشده است و برای خواننده توجیه نشده است به طوری که انگار خوانندگان به افراد دانشگاهی محدود شده است. در فصل دوم که مربوط به زیستگاه و ساختار اجتماعی ایل است، تاریخ در نظر گرفته نشده است و تغییرات یک صد ساله اشاره نشده است. یعنی تاریخ را ضمنی دیده شده است و مورد توجه جدی قرار گرفته نشده است. دکتر بهرامی افزودند که برخی از تحلیل‌های کتاب می‌تواند مناقشه برانگیز باشد و در این راستا می‌توان به تحلیل کتاب درباره صحرا گردی در زاگرس و نوع صحرا نشینی، از جمله در میان اعراب و زاگرس‌نشینان، اشاره کرد که الزاماً آن طور نیست که در متن به آن اشاره شده است و به نظر می‌رسد عدم توجه به تاریخ مسبب آن بوده است. یا به عنوان مثال، مواردی در کتاب به آرای خانم لمبتون متکی است که خود او نیز در جاهایی با غفلت همراه بوده است؛ از جمله این که گفته شده در لرستان از دوره ایلخانان مغول به وجود آمده است، در حالی که شواهد باستان‌شناسی و تاریخی متعدد وجود دارد که این مناطق با زیست کوچی سازگار بوده است، از جمله حضور تمدن کاسی‌ها و برخی دستاوردهای آن ها مانند دهنه‌های اسب یا وجود عناصر متعدد باستان‌شناسی که شبیه به بز ساخته شده است. همچنین ایشان تأکید کردند که دوره رضاشاه دولت ملت مدرن نیست و تنها جامعه‌ای شبه مدرن بوده است. ایشان ضمن تحسین روش پژوهش، به این نکته نیز اشاره کردند که شیوه استناددهی در مصاحبه‌ها مهم است و اگر این الگوی کتاب باب شود ممکن است مقدمات جعل را فراهم کند و بهتر است مصاحبه‌ها اسم، تاریخ و آدرس کافی و واضح داشته باشند. ایشان افزودند که البته باید توجه داشت وقتی در یک حوزه کارهای موردی و جزئی کافی انجام نشده و از طرفی نمی‌توان نگاه کلان داشت، نمی‌توان به آن پژوهش موردی نگاهی درست داشت. یعنی اگر نگاه تاریخ‌گرا و کل‌نگر در کنا این نگاه جز گرا همراه می‌شد و کلیت ایل کاکاوند در بستر طوایف غرب دیده می‌شد، این اثر برای تمام ایلات منطقه ارزشمندتر می‌شد.

دکتر کریمی، دیگر ناقد کتاب، نظراتشان را درباره کتاب در دو حوزه نظری و زبان‌شناسانه بیان کردند. در ابتدا کتاب حاضر را به دلیل توجه به امر انضمامی، مهم قلمداد کردند به طوری که با اتکا به امر واقع، از انتزاع دور شده است. «مسئله کتاب حاضر، "خانه" است. مسئله‌ای که بیشتر مربوط به دنیای مدرن است، که امروزه به شکل "وطن" بروز یافته است. در دوره‌ای، خصوصاً مدرنیته قرن نوزده، "خانه" به معنای هایدگری مسئله نبوده و در واکنش با همین‌ها، بعدتر توجه به "خانه" بیشتر شد. این کتاب بین جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی در حال رفت و آمد است و از این منظر موضوع کتاب مهم است.

از وجه روش‌شناسی، ایشان به این نکته تأکید داشتند که در کتاب تلاش شده است که نگارندگان به دنبال وجه سوبژکتیو بوده‌اند ولی نگاه همچنان اُبژکتیو است؛ هم وجه سوبژکتیو مفهوم " مال " استخراج نشده، هم نگارندگان، به غیر از چند ارجاع، از افراد مصاحبه شده فاصله دارند. به همین دلیل نگارندگان به دنبال فولکلور، متون، متل‌ها، ترانه‌ها و اشعار نرفته‌اند.

در بُعد زبان‌شناسی به این نکته اشاره شد که ناخودآگاهش کتاب با زبانش (لکی) مشکل دارد. این ضعف از فقدان خودباوری متن درباره آن زبان ریشه می‌گیرد. این کتاب ناخودآگاه ترسانده شده یا مرعوبی دارد و ابا دارد از این‌که ، حتی در موارد ضروری، به زبان خود بنویسد و زبان به آگاهی بیاید. به همین دلیل خواننده در خواندن دچار دشواری می‌شود و همچنین وجه تحلیل انسان‌شناسانه ناپدید می‌شود. به عنوان مثال استفاده از معادل "سیاه چادر" برای "سیَ‌مال " وجه آنتروپولوژیک تحلیل را از آن گرفته است. بعضی جاها نشانه‌گذاری‌ها مشکلاتی دارند و باید در بعضی جاها توضیحات بیشتر درباره واژه‌ها داده می‌شد. «مثلاُ در توضیح ماه‌ها، بهتر بود به تاریخ و نسبت‌اش با شیوه تولید در آن اجتماع اشاره می‌شد. مثلاً در مورد واژه " مالَ ژِر "؛ مال ژِر یا مهرماه، به معنای زمانی است که ایل از بلندی‌های ییلاقی به طرف زمین‌های پایین‌دست قشلاقی فرود می‌آید. بنابراین بیشتر ماه‌های سال نسبتی با شیوه تولید دارند. همچنان که در زبان کٌردی هم اسامی ماه‌ها و بسیاری از اشیاء و رخدادهای دیگر از شیوه تولید و مناسبات اجتماعی نشأت گرفته‌اند. یا مفهوم مینگه، و زمگه. این‌ها باید بیشتر توضیح داده می‌شدند تا هدف پژوهش بهتر برآورده شود. خود واژه " مال " صرفاً معنای آبژکتیو ندارد بلکه گاهی معنای خانواده دارد. ایشان همچنین اشاره کردند که در زبان‌های نواحی شرقی استان، به عنوان مثال از روانسر به سمت شرق، نوعی کاهلی در اداکردن واژگان وجود دارد به صورتی که واژگان را کامل ادا نمی‌کنند و برخی صداها، مانند فتحه و کسره و ضمه، را تقلیل می‌دهند. بنابراین یا باید رسم‌الخطی جدا برای آن‌ها بکار برد یا می‌شود که از رسم الخط مثلاً کُردی استفاده کند. و چون زبان لکی همواره محاوره‌ای بوده است باید نسبت به نوشتار زبان لکی حساسیت وجود داشته باشد.

ایشان اشاره کردند که در کتاب حاضر، ترجمه‌ای اخباری از اشعار انجام شده است، که چندان مناسب نیست و در عین حال خواندن و فهم اشعار سخت است. و باز هم رسم الخط در اینجا مهم می‌‌شود. همچنین برای اشاره به لفظ زبان باید نوعی یک‌دستی در کل متن وجود داشته باشد. چراکه در جاهای مختلف به عنوان مختلف به زبان لکی اشاره شده است. ایشان پیشنهاد کردند که تمام واژگان لکی آورده شود، آوانگاری انگلیسی شود و معادل فارسی نیز برای آن بیان شود یا برعکس. ایشان تأکید کردند که تمام زبان‌ها در ابتدا زبان محاوره بوده‌اند و به گفته دریدا نوشتار تعرض به گفتار است؛ این تعارض برای همه زبان‌های رسمی کنونی رخ دهد داده است، ولی برای زبان لکی هنوز نه. درحالی که تقویت زبان لکی به زبان رسمی هم کمک خواهد کرد؛ زبان لکی زبان ثروتمندی است و با وجود اشتراک با سایر زبان‌های ایران، ویژگی‌های منحصر به فردی دارد. اما رسم‌الخط این کتاب جوابگوی این زبان نیست و از این جاست که مسئله اصلی کتاب برجسته‌تر می‌شود: با تغییر فرماسیون اقتصادی سیاسی، فرماسیون‌های اجتماعی نیز تغییر کرده است. شیوه تولید دگرگون شده است ولی شیوه گفتاری زبانی قبل همچنان وجود دارد و این کتاب می‌تواند به بازتولید آن فرهنگ و زبان کمک کند. دکتر بهرامی نیز به این نکته اشاره کردند که ریشه‌های بسیاری از واژگان زبان لکی، اوستایی است.

در نهایت از دید دکتر کریمی، این کتاب، کتاب و پروژه ای ناتمام، به معنای مثبت عبارت است و باید ادامه یابد. این‌که این کتاب شاید نخستین قدم در این مسیر بوده است، هم مایه فضیلتش است هم نقطه ضعف.

 

قلمرو در ایل کاکاوند2

 

قلمرو در ایل کاکاوند1