"موضوع پنداشت سختگیرانه نسبت به جرم، از سال 1964 در حوزه پژوهشهای جرمشناسیو جامعهشناسی انحرافات وارد و پس از آن به تدریج به بخش ثابتی از پژوهشهای پیمایشی درباره جرم تبدیل شد. در واقع ورود این مفهوم، به نظام حقوقی کمک میکرد که تلقی افراد جامعه را در نسبت با مجازاتهای مختلفی که او برای جرائم پیشبینی کرده است، بسنجد. به بیان دیگر، مشخص شود که مردم جرائم مختلف را چقدر سخت یا آسان میبینند و چه مجازاتهایی برای آنها پیشبینی میکنند؛ چرا که ثابت شده اگر میان آنچه در متون رسمی حقوقی در نظر گرفته شده و آنچه مردم میپندارند، هماهنگی و تناسب لازم وجود نداشته باشد، به نوعی نظام حقوقی مورد تأیید جامعه نبوده و در نتیجه نمیتواند خیلی تداوم داشته باشد."
دکتر سیدحسین سراج زاده عضو هیأت علمی دانشگاه تربیت معلم، در نشستی که در گروه علمی ـ تخصصی جامعهشناسی دین انجمن جامعهشناسی ایران تحت عنوان ”دینداری و پنداشت سختگیرانه نسبت به جرم: یافتههای یک پژوهش تجربی“ برگزار شد، با بیان این مقدمه، گفت: مطالعات محدودی که در این زمینه انجام شده، نشان میدهند که بین جوامع اسلامی و سایر جوامع، در میزان جرائم و پنداشت سختگیرانه نسبت به جرم، تفاوتهایی وجود دارد. براساس آمارهایی که سالانه منتشر میشوند، کشورهای اسلامی تا امروز جزء گروه کشورهای با نرخ پایین جرم شناخته شده اند و عموما مردم این کشورها نسبت به دیگران، در مواجهه با جرائم بسیار سخت گیرترند و این مسأله خود دلیلی بود که من موضوع تحقیقم را ارتباط میان دینداری و پنداشت سختگیرانه نسبت به جرم انتخاب کردم.
سراجزاده افزود: از سوی دیگر، یافته های پژوهشی در کشورهای مختلف نشان میدهند که نگرش مسلمانان نسبت به انواع جرائم، به خصوص جرائم جنسی و اخلاقی با سختگیری بیشتری همراه است و در این زمینه پژوهشگران برای تبیین تفاوت در میزان جرم و نگرش مسلمانان، دو عامل فرهنگی و اقتصادی را به عنوان عوامل مؤثر معرفی کردهاند.
سخنران این نشست، در ادامه جلسه به بحث درباره سابقه نظری موضوع پرداخت و در این زمینه گفت: همانطور که میدانید از نظر دورکیم، نظام حقوقی همراه با همبستگی اجتماعی مکانیک، نوعی نظام حقوقی تبیینی است که به دنبال مجازات های سخت برای کسانی است که مرتکب جرم میشوند؛ در حالی که نظام حقوقی با همبستگی ارگانیک، نوعی نظام ترمیمی است و از آنجا که نظامهای مکانیک عموماً در جوامع سنتی و تحت نفوذ دین هستند، ما نوعی همبستگی بین سختگیری نسبت به جرم و دینداری میبینیم و به تعبیری دین و دینداری را عامل مؤثری در سختگیری نسبت به جرم میدانیم. از سوی دیگر، در نگاه وبر، عوامل فرهنگی در نگرشها و رفتار پیروان مؤثر هستند و در نتیجه دینداری و دین اسلام عامل مؤثری در نوع نگرش و سختگیری نسبت به جرم شناخته میشود. گیرتز انسانشناس آمریکایی نیز فرد دیگری است که میتوان به مطالعات او درباره دین اشاره کرد. او در نظریات خود دین را به عنوان یک نظام فرهنگی معرفی میکند که تأثیر بسزایی در انگیزهها و خلقیات پیروان دارد و در کتابی نظام فرهنگی دینی (اسلامی) اندونزی و مراکش را با هم مقایسه میکند و نشان میدهد که چگونه می شود که حتی خود در اسلام نیز نظامهای معنایی، رفتارها، خلقیات و انگیزههای مختلفی بروز پیدا می کنند.
دکتر سراجزاده ادامه داد: مطالعات تجربی و تحقیقات انجام شده در این زمینه نیز در مجموع نشان میدهند که نوعی ساختار هنجاری گسترده و یک توافق عام در سطح بیشتر جوامع وجود دارد و بنابر آن جرائمی که آسیب جسمی به دنبال دارند، جدیترین جرائم هستند. در عین حال، جرائمی که به تخلف از مقررات اداری مربوط میشوند، جزء کم اهمیتترین جرایم نزد مردم شناخته شدهاند. همچنین میانگین نمره جدی پنداشتن در گروههای مختلف جنسی، تحصیلاتی، سکونت گاهی و فرهنگی متفاوت است. در این زمینه، مطالعات محدودی که بین فرهنگ های مختلف انجام شده، تفاوتهای فرهنگی و مذهبی را به عنوان عوامل مؤثر در میزان سختگیری نسبت به انواع جرائم معرفی کردهاند. به ویژه مشخص شده که جوامع اسلامی و مسلمانان تفاوت زیادی با سایر جوامع و پیروان سایر ادیان دارند. نخستین مطالعه بین فرهنگی و مقایسهای در این زمینه، در سال 1976 توسط نیومن انجام شد و طی آن از مردم شش کشور درباره 9 رفتار انحرافی شامل دزدی، زنای با محارم، سوء استفاده از اموال عمومی، هم جنسگرایی، سقط جنین، مصرف مواد مخدر، آلودگی محیط زیست، اعتراضهای عمومی، کمک نکردن به فردی که در معرض خطر است، پرسیده شد که ”آیا به نظر شما این رفتارها باید غیرقانونی باشند؟“ و در واقع از طریق این پرسش، میانگین مدارا نسبت به جرم در فرهنگهای مختلف مورد سنجش قرار گرفت. در یافته های این پژوهش، میانگین پاسخهای مثبت، یعنی کسانی که در جمع گفته اند که این کارها باید غیرقانونی باشد، به ترتیب اندنزی 6/89%، ایران 6/87%، ایتالیا 7/84، یوگسلاوی 77%، هند 72%، آمریکا 58% بود.
سراجزاده نمونه دیگر مطالعه پیمایشی در این زمینه را تحقیق اسکات و الثاقب در سال 1980 معرفی کرد که طی آن، نمونهای از کشورهای دانمارک، فنلاند، هلند، بریتانیا، نروژ، سوئد، آمریکا و کویت با هم مقایسه شدهاند. بنابر نتیجه این پژوهش، در میان کشورهای فوق، کویتیها شدیدترین مجازاتها را پیشنهاد کرده اند. نمونه ها در سایر کشورها نیز معتقد بودند که جرم های خشونتآمیز، مواد مخدر، اقتصادی، مالی ـ سیاسی و جرائم جنسی به ترتیب حائز اهمیت بیشتری بوده و مجازات های نسبتا شدیدتری می طلبند اما کویتی ها جرائم خشونتآمیز، مواد مخدر، جرائم جنسی، اقتصادی و مالی ـ سیاسی را با فاصله بسیار کم میان جرائم جنسی و موارد قبلی، به ترتیب جرائم سخت تری دانسته اند.
عضو گروه جامعهشناسی دین انجمن جامعهشناسی ایران افزود: نمونه سوم نیز مطالعهای است که ایوانز و اسکات در 1982 انجام دادند و طی آن دو نمونه از دانشجویان آمریکایی و کویتی را با هم مقایسه کردند آنها هر یک از جرائم را با توضیح موقعیت ارتکاب جرم به دانشجویان نمونه ارائه کردند؛ سپس خود، آنها را در سه دسته جرائم خشونتآمیز، اقتصادی، یقه سفید و جرائم اخلاقی تقسیم کردهاند. براساس این پژوهش میانگین سخت پنداشتن انواع جرم از نظر دانشجویان آمریکایی، به ترتیب برای جرائم خشونتآمیز 2/11%، جرائم اقتصادی 8/7%، جرائم یقه سفید 1/6% و جرائم اخلاقی 11/4% بوده است. در حالی که در کویت، از نظر دانشجویان نمونه جرائم خشونتآمیز با 6/11%، جرائم اخلاقی 5/10% جرائم اقتصادی 4/8% و جرائم یقه سفید با 8/7% و جرائم یقه سفید 8/7% سختترین جرائم پنداشته شدهاند. همچنین در این تحقیق رتبه اول جرایم در آمریکا، این بوده که ”مردی همسر خود را در جریان یک مشاجره بکشد“ (میانگین 1/13) اما در مورد کویت این جرم رتبه ششم را در میان جرائم سخت داشته است. این در حالی است که رتبه اول در کویت به جرمی مربوط شده که طی آن، ”یک زن ازدواج کرده مرتکب زنا شود“. این جرم در نزد پاسخگویان آمریکایی رتبه سی و دوم را اخذ کرده است.
دکتر سراج زاده تصریح کرد: عدهای مانند اسکات و الثاقب، در این زمینه، تفاوت کشورهای اسلامی با سایر کشورها را در مرحله اول، ناشی از قانون مجازات اخلاقی میدانند. البته اسکات در کار دیگری که با اوانز انجام داده، موضوع و نقش مذهب در فرهنگ خاورمیانه را عامل این تفاوت دانسته است. در عین حال گرو و همکارانش معتقدند کشورهای اسلامی جزء کشورهای توسعه نیافته هستند و زمانی که این توسعه نیافتگی از میان برود، تأثیرات دین نیز محو خواهد شد و در واقع این تفاوت ناشی از عدم توسعه اقتصادی و اجتماعی و نه دین است.
بنا به تحلیل سراجزاده، این نظرات، هر سه بهره ای از واقعیت دارند. به هر حال توسعه باعث میشود که کشورهای اسلامی آرام آرام به سمت گرایشهای آسانگیرتر نسبت به جرایم پیش روند، اما با وجود این، تأثیر نظام معنایی و فرهنگی دین اسلام نیز در این زمینه تعیینکننده است. به طوری که وقتی ما کشورهایی در سطح توسعه نسبتاً مشابه با کشورهای اسلامی را مقایسه میکنیم میبینیم باز کشورهای اسلامی تلقی سختگیرانهتری دارند.
وی پس از ارائه این مقدمات نظری و یافتههای پژوهش های بین المللی، فرضیههای خود را در مورد ایران چنین مطرح کرد:
1ـ در ایران میانگین پنداشت سختگیرانه نسبت به جرم نسبتاً بالاست. 2ـ جرایم اخلاقی (به ویژه جنسی) در بین جرائم سخت قرار میگیرند. 3ـ افراد دیندارتر، پنداشت های سختگیرانه تری دارند. 4ـ آنهایی که از فرآیند مدرنیزاسیون تأثیر پذیرفتند، پنداشتشان کمتر سختگیرانه است. 5ـ افرادی که دارای دیدگاه مذهبی و سیاسی مدرنتر هستند، نگرش مداراجویانهترین نسبت به جرم دارند.
دکتر سراجزاده، روش پژوهش خود را تحلیل ثانویه اطلاعات یک طرح پیماشی با عنوان ”سنجش گرایشها، رفتار و آگاهیهای دانشجویان دانشگاههای دولتی“ معرفی کرد و گفت که این طرح در سالهای ا8ـ1380 در دفتر برنامهریزی اجتماعی و مطالعات فرهنگی وزارت علوم انجام شده انجام شده و نمونه آن، 1522 نفر از دانشجویان دختر و پسر در 20 دانشگاه تحت پوشش وزارت علوم در تهران و برخی شهرستانها بوده است. در بخشی از این طرح، 24 عنوان جرم به افراد داده و از آنها خواسته شده که نظرشان را راجع به اینکه این جرائم چقدر مهماند، در یک طیف ردهبندی کنند. متغیر وابسته تحلیل ثانویه، جدی پنداشتن جرم یا سختگیری نسبت به جرم بوده است. متغیرهای مستقل تحلیل نیز، جنسیت، پایگاه اقتصادی اجتماعی، منزلت شغلی پدر، تحصیلات خانواده، محل سکونت خانواده، شهری یا روستایی بودن محل تولد و دینداری که با یک مقیاس لیکرت و تقریباً براساس مدل گلارک و استارک در نظر گرفته شده، بوده است. برای تعیین نوع دینداری از افراد سؤال شده بوده که خود را چه نوع مسلمانی (نواندیش یا ولایی انقلابی) میدانند. جهتگیری سیاسی نیز با این پرسش سنجیده شده بود که اگر انتخاباتی برگزار شود، از میان کاندیداهای دو گروه اصولگرا و محافظه کار یا اصلاحگرا و آزادیخواه به کدام یک رأی میدهند. مدارای فکری نیز سنجهای بود که در این طرح با 12 سؤال تحلیل میشد. از افراد پرسیده شده بود که با انتشار و گرایش به آزادی بیان افراد مخالف، موافقند یا مخالف. سنجههای دینداری و مدارای فکری از پایایی و اعتبار قابل قبولی برخوردار بودند.
یافتههای پژوهش دکتر سراجزاده نشان داده است که سختترین جرم از نظر دانشجویان ایرانی قتل عمد، بعد از آن تجاوز به عنف، لواط، زنای زن و پایینتر از آنها اختلاس، زنای مرد، قاچاق مواد مخدر، اقدام علیه امنیت ملی، جاسوسی، کلاهبرداری، رشوه، دزدی شناخته میشود. در ادامه نیز جرائم اخلاقی، عقیدتی سیاسی، نشر مطالب ضد دین، تخریب محیط زیست، پخش فیلم مستهجن، مصرف مواد مخدر، ارتداد، ضرب و جرح، مصرف مشروبات اخلاقی، قتل غیرعمد به ترتیب به عنوان جرائم لایق مجازات های سخت شناخته شدهاند.
وی گفت: به نظر من، یکی از نکات جالب اینجاست که در تحقیقات کشورهای غربی ضرب و جرح در رتبهبندی جرائم از نظر سختی بسیار بالاست ولی در جامعه ما، اگر به قتل منجر نشود، جزء جرائم کم اهمیت خواهد بود. همچنین این تحقیق نشان میدهد که مردها کمتر از زنان سختگیر بودند که این خود شاید یکی از تفاوتهای کشورهای اسلامی باشد. محل سکونت تأثیر چندانی در میزان سختگیری افراد نداشته و پایگاه فرد در مجموع در حد کوچکی موثر است.
سراجزاده تأکید کرد: تحلیلهای آماری این پژوهش نشان میدهند که دینداری قویترین متغیر تأثیرگذار در سختگیری نسبت به جرائم است. به نظر میرسد تفاوت اصلی انواع دینداری در سختگیری نسبت به جرائمی است که از جنس اخلاقی، عقیدتی، سیاسی و فکری هستند. به طوری که کسانی که خود را دیندارانی نواندیش، اصلاحطلب و با مدارای فکری دانستهاند, عموما در این زمینه ها ملایمتر و آسانگیرتر بودهاند.
استادیار دانشگاه تربیت معلم، در پایان، نتایج تحقیق خود را اینگونه جمعبندی کرد:
1ـ در مجموع پاسخگویان این پژوهش ، پنداشت سختگیرانهای نسبت به جرم دارند (در مقایسه با دیگر کشورها).
2ـ با توجه به اینکه پاسخگویان دانشجو هستند، میتوان پیشبینی کرد که در میان سایر اقشار و کل جامعه پنداشت سختگیرانه بیشتر باشد.
3ـ تفاوت مهم دیگر رتبهبندی از نظر پنداشت سختگیرانه نسبت به جرم است. جرائم جنسی از جمله جرائمی هستند که بیشترین پنداشت سختگیرانه نسبت به آنها وجود دارد و این مهمترین تفاوت جوامع اسلامی و جوامع دیگر، به خصوص جوامع غربی است.
4ـ در میان متغیرهای تأثیرگذار، متغیرهای زمینهای و دموگرافیک اثر چندانی بر پنداشت سختگیرانه نسبت به جرم نداشته و بیشترین متغیرهای اثرگذار متغیرهای فرهنگی و فکری بودند و از میان آنها بیشترین تأثیر به دینداری و عمدتاً نسبت به جرائم جنسی، اخلاقی، سیاسی و ایدئولوژیک مربوط میشود.
5ـ میان مدارای فکری و اصلاحگرایی و نواندیشی دینی با دینداری و همینطور با پنداشت سختگیرانه نسبت به جرم، همبستگی منفی وجود دارد و این موضوعی است که ما را به بازنگری سنجههای دینداری در شرایط جدید جامعه و نیز تأمل نسبت به تفسیرهای سنتی و جدید از دین وامیدارد.
6ـ تفاوت جوامع اسلامی و جوامع دیگر، از نظر پنداشت سختگیرانه نسبت به جرم، به خصوص نسبت به جرائم جنسی، اخلاقی و عقیدتی میتواند این نظر را تقویت کند که تأثیر دین اسلام و به خصوص قانون مجازات اسلامی به عنوان شریعت مقدس، می تواند دلیل اصلی این تفاوت ها باشد. اما همین امر در نگرش نواندیشها و اصلاحگران میتواند نشان از آن باشد که چنانچه تفاوتهای نگرشی بتوانند جایی برای خود باز کنند و به عنوان یک تفسیر موجه دینی جای بیفتند، میتوان انتظار داشت که فرآیندهای مدرنیزاسیون روحیات و انگیزههای مسلمان را نیز دستخوش تغییر کند و نتیجه آن در پنداشتهای آسانگیرانهتر با مدارای بیشتر نسبت به جرم خود را نمایان سازد.
تفاوت اصلی انواع دینداری در سختگیری نسبت به جرائمی است که از جنس اخلاقی، عقیدتی، سیاسی و فکری هستند؛ به طوری که کسانی که خود را دیندارانی نواندیش، اصلاحطلب و با مدارای فکری دانستهاند, عموما در این زمینه ها ملایمتر و آسانگیرتر بودهاند