حسین ایمانی جاجرمی*
به نظرم بهترین کاری که در مقام شاگرد و در بزرگداشت استادم دکتر مهدی طالب در این مجال میتوانم انجام دهم، توجه به زندگی پر بار ایشان در طول سالهای فعالیت در دانشگاه تهران و توصیف مختصری از کارنامه علمی و عملی او باشد. باید بتوانم به شکلی گزیده بگویم که استاد چه کارها کرده و چه دستاوردها به جا گذاشته است. دکتر طالب تربیت شده مکتب مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی است، یکی از همان چند نفری است که در ابتدای دهه 1340 در دوره تربیت محقق مؤسسه شرکت کرده و به عنوان محقق در بخش تحقیقات روستایی به کار پرداختند. نام آنها با روستا و مطالعات روستایی ایران پیوند خورده است. از این نسل باید به اساتیدی چون جواد صفی نژاد، مصطفی ازکیا، منصور وثوقی، مهاجر ایروانی و علی اکبر نیک خلق اشاره کرد.
برای درک بهتر اهمیت کارهای دکتر طالب میتوان تکاپوهای او را به شرح زیر برشمرد:
اندیشه تعاون
طالب از صاحبنظران برجسته اندیشه و نظریه تعاون در ایران بود. پیشینه درازی در این حوزه داشت که به کار در «مؤسسه آموزش و تحقیقات تعاونی دانشگاه تهران» (تاسیس در سال 1346 که به عنوان سال تعاون در ایران نامیده شده بود)، مدیریت گروه آموزشی تعاون در دانشکده کشاورزی همدان از سال 1349 تا 1353، مدیریت گروه آموزشی تعاون و رفاه اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی، و مسئولیت موسسه تحقیقات تعاونی دانشگاه تهران باز میگشت. او طرفدار اندیشه تعاون بود و این باور را داشت که رواج تعاون به شکل مطلوب در جامعه حلال بسیاری از مشکلاتی خواهد بود که کشورهای جهان سوم با آنها درگیرند. طالب حرکت تعاون را به عکس العمل جامعه کارگری و روشنفکری اروپا به نظام سرمایه داری مرتبط میدانست. بنا به روایت ایشان، این گروهها کوشیده بودند تا بر اساس اشتراک مساعی قدرت خرید انفرادی خود را به گروهی تبدیل کنند و دست واسطهها را کوتاه کرده و تعاونی مصرف تشکیل دهند و این پایه نهضت تعاونی در اروپا بود. از نظر او تعاون فعالیت بین رشتهای بود و رشتههای مختلف علوم انسانی در آن اهمیت داشتند. طالب، دولت را در بیتوجهی به ابعاد اجتماعی تعاون در کشور سرزنش میکرد و آن را در ناشناختگی تعاون و بیتوجهی به اجرای درست اصول تعاونی مسئول میشمرد. راه درمان را در عدم دخالت دولت در کار تعاونیها میدانست اما معتقد بود هدایت و حمایت دولت در موفقیت آنها اهمیت دارد. مسئولیت دولت را در پیشبرد امر تعاونی ایجاد فرهنگ تعاونی در جامعه میدانست. طالب جامعهشناسی بومیگرا بود و بر همین اساس ریشههای تعاونی را در ایران جستجو میکرد و به این نتیجه رسیده بود که بر اساس اصل فعالیت مشترک و مالکیت، باید قائل به تفاوتهایی میان تعاون وارداتی و تعاون بومی ایرانی بود. او با بهرهگیری از مفهوم «پیوند زنی» که در کار باغبانی بسیار مرسوم است بر این باور بود که مدلها و فنون وارداتی از بیرون باید با بدنه تناور جامعه پیوند بخورد و به آن متکی باشد. در غیر این صورت غلبه ابعاد فنی و مهندسی پدیدههای وارداتی چون آفتی عمل کرده و موجب نابودی بنیانهای جامعه ایران خواهد شد. کتاب «اصول و اندیشه های تعاونی» از دکتر طالب در این حوزه به یادگار به جا مانده است.
مشارکت روستاییان و مسأله مسکن
ایران کشور حادثه خیزی است و سالی نیست که در آن مردم یک یا دو بلای طبیعی را تجربه نکنند. یکی از مشکلاتی که پس از حوادث خود را نشان میدهد، مسأله بازسازی مناطق فاجعه زده است. طالب در همکاری با بنیاد مسکن در اواخر دهه 1360 و پس از زلزله مهیب رودبار بهدنبال آن بود که چگونه میتوان مشارکت مردم بهویژه روستاییان را در امر بازسازی مسکن محقق کرد. او در سه دوره متمایز ارباب و رعیتی، حضور دولت در روستاها، و انقلاب اسلامی، به بررسی مشارکت روستاییان در بازسازی مناطق زلزله زده پرداخت. حاصل تلاشهای دکتر طالب و همکاران او در این حوزه انجام موفق اقدام بازسازی بیش از دویست هزار واحد مسکونی تخریب شده بر اثر زلزله رودبار بود که بر مبنای مدل مشارکتی انجام گرفت. البته کوشندگان عرصه مشارکت میدانند که موفقیت این مدلها نیازمند حضور طولانی مدت محقق در میدان و ایجاد تفاهم و گفتگو میان او و جامعه مخاطب است. ویژگیهایی که دکتر طالب در آن ها سرآمد و استاد بود. او در دوران دانشجویی این فرصت را یافته بود تا با موریو اونو استاد ژاپنی و نویسنده کتاب «خیرآبادنامه» آشنا شود و از او نکاتی را برای کار میدانی در روستاها بیاموزد که به بخشی از آنها در کتاب «شیوههای عملی مطالعات اجتماعی» اشاره می کند. او با اونو به همکاری در تهیه مونوگرافی «ابراهیم آباد»، روستایی در نیشابور پرداخت و متوجه شد که پیش از هر چیز باید با صبر و حوصله با مردم روستا آشنا شد و محقق با کارمندی که با عجله به پر کردن پرسشنامه می پردازد، فرق دارد. این همکاری و دوستی سبب مسافرت طالب به ژاپن و آشنایی بیشتر او با فرهنگ و سرشت مردمان سختکوش این کشور شد. او همواره در صحبتها به نکاتی اشاره میکرد که حاصل مقایسه دو جامعه ایرانی و ژاپنی بود و بهویژه سخت کوشی و پشتکار آنها را میستود.
انجام چنین تحقیق عملیاتی موفقی موجب شد تا طالب در وزارت مسکن و شهرسازی در دهه هفتاد به مشاوره اجتماعی مشغول باشد که حاصل آن چند سمینار سیاستهای توسعه مسکن در ایران است که در آنها ایدههای جدیدی مانند پس انداز، کوچکسازی و انبوهسازی یا به اصطلاح مسکن پاک طرح شد. طالب در انجام این تکاپوها به تربیت دانشجویان مستعد و علاقمند هم مشغول بود و برای مثال باید به تجربه همکاری خودم با ایشان در دو طرح «اندازه مطلوب شهر» و «سیاستهای جابجایی در ایران» اشاره کنم که در دوران دانشجویی دکترا در اوایل دهه هشتاد انجام گرفت و در جریان آن با علاقه استاد به میدان و مشاهده و گفتگو با مردم در شهرهای تربت جام، مشهد، بندرعباس و زاهدان آشنا شدم. در زاهدان باید به مشاهده تپهای میپرداختیم که در آن سکونتگاههای غیر رسمی برپا بود و بالا رفتن از آن تپه برای استاد سخت بود اما او اصرار به دیدن داشت. به هر ترتیبی اسبی فراهم شد و او به مقصود خود برای دیدن وضع مردم از نزدیک رسید.
مدیریت روستایی
از حوزههای کمتر کاویده شده در مطالعات روستایی، مسأله اداره روستاها است. طالب از نخستین کسانی است که به شکلی روشمند و با نگاه تاریخی مسأله اداره روستا را بررسی کرده است و نقطه تمرکز او ابعاد اجتماعی مدیریت روستایی است. او در کتاب «مدیریت روستایی در ایران» به بررسی اداره روستا پس از مشروطیت میپردازد، اسناد و مدارک حقوقی را مطالعه میکند و آنها را با مشاهدات و تجربههای خود پیوند میزند. در دوره معاصر به قانون انجمن ده و دهبانی اشاره میکند که بهدنبال وقوع انقلاب اسلامی در سال 1357 راه به جایی نمیبرد و بعد از انقلاب، به شوراهای اسلامی روستایی توجه میکند که قرار بود بر اساس مدل شورایی روستاها را اداره کنند، اما در عمل نیاز به مدیریتی اجرایی پدید می آید. طالب در همین زمینه به تجربههایی چون خانه همیار روستا و دفتر عمران روستا میپردازد و در انتها طرحی برای حکمرانی روستا ارائه میدهد.
از زمان تشکیل گروه توسعه روستایی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دکتر طالب تدریس درس مدیریت روستایی در ایران را برعهده داشت و آخرین درس را در نیسمال دوم 99-1398 برای دانشجویان کارشناسی ارشد توسعه محلی گرایش روستایی ارائه کرد. من در این کلاس افتخار همراهی با او را داشتم و میدیدم که با وجود همه محدودیتهایی که بحران کرونا بر دانشگاه تحمیل کرده بود، با تلاش، خود را در زمینه کاربرد ابزارهای ارتباطی جدید به روز کرد و از منزل به تدریس در فضای مجازی پرداخت. اجل به او مهلت نداد تا شاهد انتشار آخرین کتابش با نام «تحولات مدیریت روستایی در ایران» باشد.
فعالیت مهدی طالب به عنوان عضو هیأت علمی نزدیک به نیم قرن طول کشید و در این مدت دانشجویان زیادی از محضر او استفاده کردند. حتی پس از بازنشستگی همکاری او با گروه مطالعات توسعه اجتماعی ادامه یافت و در هر نیم سال در دانشکده علوم اجتماعی تدریس داشت. دانشجویان از استاد طالب به نیکی یاد میکنند و او را دوست میدارند. دلیلش برای من روشن است، صمیمی و خاکی بود. برای دانشجو وقت میگذاشت و پای درد دلش مینشست. دست خیر هم داشت، دست در دست میگذاشت و وصلت سر میداد. رازهای جوانمردی فرهنگ ایرانی را میدانست. با دانشکده مأنوس بود و آن را مأمن خود میدانست. بنا به گفته خودش در دوران دانشجویی هم از 8 صبح تا 8 شب در مؤسسه بود، این رویه را تا آخرین لحظات عمر ادامه داد. استادی بود معلم و معلمی بود استاد، خود را وقف کارش کرد، به قول معینی کرمانشاهی:
شمعم و با سوختن تا آخرین دم زنده ام
قطره قطره سوختم تا آفریدم خویش را
*مدیر گروه مطالعات توسعه اجتماعی دانشگاه تهران