یادداشت روز

تازه‌ها

اعتراضات

 

گزارش نشست‌ها

نشست علمی با عنوان « روانشناسی اجتماعی و جامعه ­شناسی درمانی در اندیشه مید» به همت گروه جامعه ­شناسی درمانی انجمن جامعه ­شناسی ایران، روز چهارشنبه به تاریخ 1402/03/24 در ساعت 21 به صورت مجازی و بر بستر گوگل میت با حضور علاقمندان به این مبحث برگزار شد.

سخنران این نشست فرزانه فرشادی دبیر گروه علمی جامعه ­شناسی درمانی مطالب ارائه شدۀ مستخرج از کتاب مید و مدرنتیه نوشته فیلیپ کاریراداسیلوا را ارائه کرد. این کتاب به تازگی با ترجمه فرشادی با چاپ انتشارات سورنا در دسترس قرار عموم گرفته است.در این نشست پاره سوم و به فصول 9 تا 12 بررسی شد.  

در ابتدای نشست فرشادی تاکید مجدد کرد که در طی چهار نشستی که کتاب مید و مدرنیته بررسی می­شود هیج تمرکزی بر مبانی نظری مید نمی­شود بلکه هدف برساخت تاریخی و مضمونی از اندیشۀ مید هدفِ این چهار نشست است. یعنی اینکه مید در تاریخ از چه مسیری حرکت کرده است؛ متون چاپ شده و نشده، مکاتبات مید با عروس او (ایرن تفت)، یادداشت های دانشجویان و حتی لیست دوره‌های برگزار شده در دانشگاه، تاریخ برگزاری دوره‌های آموزشی و هر آنچه که در بایگانی دانشگاه شیکاگو موجود بوده است و بعلاوه تخیل جامعه شناختی نویسنده و خواننده کتاب از ملزومات هستند.

وی افزود بهترین وجه تسمیه برای این فرایند، سوار شدن بر ماشین زمان است؛ یعنی در برگ های تاریخ با مید همراه و همسفر شده ایم و از این عینک او به جهان نگاه می کنیم و کفش های او را پوشیده­‌ایم. اما هدف از این چه هست؟ شما را ارجاع می­دهم به مثال مید: «از 1800 میلادی تا کنون چند سزار از روبیکن عبور کرده ­اند؟» این برساخت تاریخی، مید را در قامت یک جامعه شناسی درمانی برساخت میکند و به ما نشان میدهد چگونه از منظر حذف شکاف بین فرد و جامعه، جبر و اختیار، آزادی و اخلاق به پدیده‌ها بیندیشیم، مساله یابی، تشخیص، درمان راه حل ارائه کنیم.  

بنابراین، توجه به این نکته مهم است که در این نشست‌ها مبانی نظری مید تدریس نمی­شود و هدف ما نیست، چرا که به طریق اولی کتاب های آقای دکتر تنهایی، فایل های صوتی ایشان، در دستگاه نظری مید وجود دارند و از همه مهمتر هر گونه ابهامی با طرح پرسش از خودِ آقای دکتر تنهایی میتواند رفع شود و احتیاجی به میانجی نیست.

نکته دوم اینکه باید توجه داشت که در هر نشست در زمانِ حداکثر 90 دقیقه­ یک بخش از کتاب ارائه میشود که هر بخش شامل چهار فصل است؛ منجر به ساده‌سازی متن و چشم ­پوشی از بسیاری از مقدمات میشود که مطمئناَ این مقدمات محذوف، ذهن را بر مساله اصلی کتاب متمرکز می­کند؛ اما چاره­ای از این عصاره گیری از کتاب نیست؛ زیرا باید در مدت زمان مشخص به رئوس مطالب کتاب پرداخت. البته به لحاظ اینکه بیشتر مخاطبین در این نشست ها با دستگاه نظری مید آشنا هستند، خدشۀ مهمی به بنیان کار وارد نمی­شود.

فرشادی افزود در این نشست که موضوع روانشناسی اجتماعی علمی از منظر مید است کوشش میشود مسیری ارائه شود که منجر به مفصل­بندی این علم در اندیشه مید شده است. روانشناسی اجتماعی از کارکردگرایی اولیۀ هگلی 1890 پی‌ریزی میشود و به سمت رفتارگرایی اجتماعی حرکت می کند تا بالاخره در 1920 شکل کامل تری از روانشناسی اجتماعی علمی نزد مید مفصل بندی میشود. در دوره‌های اولیه کارکردگرایی که متاثر از روانشناسی کارکردگرایی جیمز و دیویی است و برای مید پرسش اصلی چگونگی شروع رشد منش در کودک است؛ اما به تدریج با گرایش به مبانی نظری و علمی پراگماتیسم و تلاش برای حذف شکاف دکارتی بین عین و ذهن، پرسش او نیز به چگونگی زندگی در جامعه بدل میشود و اینکه چگونه می توان به خودآگاهی عقلانی دست یافت. در این مسیر از تطور اندیشه­ مید است که به ترتیب مفاهیم نقش‌گیری و بازی ساده و بازی پیچیده در رشد منش کودک برساخت می­شود و ابزارهای مفهومی دیگری تعمیم یافته و خویشتن و منِ مُدرِک و منِ مُدرَک مفصل­بندی می­شود.

فرشادی گفت هدف روانشناسی اجتماعی فراهم کردن شرح دقیقی از فراگرد فیلوژنتیکی و نشان دادن این است که تاریخ تطور گونه‌ها در فراگرد تحولی افراد بشر بازتابیده میشود. انتوژن و فیلوژن دو جنبه از فراگرد تظور هستند و ویژگی هستی‌زایی از طریق عنصر مفهومی دیگری تعمیم‌یافته تبیین میشود.  

فرشادی تاکید کرد نویسنده کتاب برای نشان دادن مسیر تغییرات فکری مید با ارجاع به مثالی که مید از دیویی گرفته است تمام این مسیر را برسازی میکند. مید ادعا میکند که روانشناسی علمی مدرن میتواند جایگزین یک سیستم متافیزیکی سنتی شود تا جایی که سوبژکتیویته را به مثابه تجربۀ نافذ به عنوان «موقعیتی در میانۀ راه بین جهانهای قدیمی تصور می­کنیم که اعتبار آنها رها شده است و جهانی جدید که هنوز ظاهر نشده است». مثالی که مید برای نشان دادن استدلال خود بیان می­کند به دو دلیل ارزشِ اشاره کردن دارد. نخست اینکه، روشی ظریف برای پیوند دادن نظریۀ او به دیویی و جیمز است که هر دو از یک مثال استفاده کردند. دوم اینکه، بدون هیچ تردیدی نشان میدهد که مید میخواهد با ابزارهایی به مسالۀ سوبژکتیویته بپردازد که اصول روش علوم تجربی ارائه میکند. مثال مورد بحث در اینجا، بر کودکی اشاره دارد که با شمع بازی میکند. از آنجایی که کودک انگشتان خود را هنگام بازی با یک جسم درخشان متحرک دیگری سوزانده است، دو تمایل متضاد برای کنش دارد. ممکن است کودک یا دست خود را از آن ابژه‌ای دور کند که میسوزاند (در گذشته دست کودک را سوزانده است)، یا در صورتیکه آن را به مثابه چیزی برای بازی کردن دریابد؛ تلاش کند آن را به چنگ بیاورد. در حالی که این تضاد ادامه دارد، شمع معنای خود را از دست میدهد به عنوان چیزی که دست کودک را سوزانده است، زیرا او هنوز در تلاش است تا بفهمد که شمع چیست. در این مرحله، شمع برانگیزانندۀ کنش نیست؛ بلکه فقطادراک حسی است که محرک کنش استبا این حال، مید خاطرنشان میکند، « دیگر نمیتواند ادراک حسی باشد مگر اینکه به مرکزِ بخشی از مساله در تجربه تبدیل شود» به محض اینکه این موضوع اتفاق میفتد، کودک می­تواند به کلیتی دست یابد که از عناصر متضادِ مسالۀ حاضر انتزاع شده است. چرا اینگونه است؟ توضیح مید اینگونه است که وقتی کودک در مواجهه با شمع مردد میشود، او در مقابل خود نه ابژه‌ای دارد که او را سوزانده است و نه ابژه‌ای برای بازی دارد. در آن لحظۀ خاص، شمع صرفاً در جهان وجود دارد: «تا جاییکه به لحاظِ عینی معتبر است.» با این حال، رفتار از سوی چنین انتزاعی مهار می­شود که ناشی از واکنش­های متضاد است. کنش میتواند از سر گرفته شود، به عنوان مثال، مسالۀ چنگ زدن به شمع یا دست برداشتن از آن فقط در صورتی می­تواند حل شود که کودک «ابژۀ لرزانِ درخشان را صرفاً نقطۀ شروع یک تحقیق علمی کند.» مید میخواهد عملکرد رفتاری فراتر از این مرحلۀ انتزاع را به سوبژکتیویته­‌ای نسبت دهد که در آن کنش مهار میشود، به مرحله‌ایی از تحلیل نسبت دهد که در آن بازی آزاد به گرایش‌های متضاد داده می‌شود تا خود را با یکدیگر تطبیق دهند. سپس مید بین کودک و دانشمند مقایسه‌ای ترسیم میکند. هر دو باید فرضیههایی را طرح کنند تا مسائل کنشی را حل کنند که مانع از سِیرِ رفتار آنها میشوند.

در پایان فرشادی گفت نقطۀ عزیمت مید در تحلیل، جریان آگاهی است که بر محور مفاهیم منِ مُدرَک (درک شده یا همان object me) و منِ مُدرِک (درک کننده یا Subject I ) است که در فرایند تطور هستی‌زایی Ontogeny و تبارزایی phylogeny به مفصل­ بندی خویشتن یا Self دست مییابد، مید معتقد است که رشد خویشتن در گرو هستی‌زایی در مراتب عاطفه، حسیک و سطح تفکر حل مساله یا تحلیل است که آموزش یک ابزار اجتماعی است که به رشد اخلاقی و فردی افراد کمک میکند. می­بینیم که چگونه مید در قامت یک جامعه شناس درمانی در مواجه با پدیده مدرنیته در مراحل چهارگانه شناسایی مساله تشخیص، ، راه حل و درمان ظاهر میشود.

نشست در ساعت 22:30 پایان یافت.

 

استقلال دانشگاه و ازادی آکادمیک

چند رسانه ای

مجله جامعه شناسی

مجله مطالعات

پیوندها

حمایت از انجمن و حامیان مالی (2)

عضویت در انجمن جامعه شناسی ایران1402

حامی باش