گزارش نشست ها

هدفمند کردن یارانه ها1دومین نشست از سلسله نشستهای گروه تخصصی جامعه شناسی روستایی و عشایری انجمن جامعه شناسی ایران روز شنبه 14 اسفندماه 1395 با موضوع «تاثیر اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها بر معیشت روستاییان» و سخنرانی دکتر محسن ابراهیم پور برگزار شد.

او با اشاره به این نکته که انجام این تحقیق سه سال به طول کشید گفت: در نظریه های نهادگرایی نوین که از 2010 به بعد بیشتر مورد توجه قرار گرفته است توانا شدن انسان و افزایش آگاهی ها و ارتقاء انگیزشها، غایت توسعه تلقی شده است. بسیاری از کشورهای پیشرفته نیز به شکل نوینی از حمایت گرایی رسیده اند. پیش بینی می‌شد که یارانه‌های هدفمند در جامعه روستایی بالای 40 درصد تورم ایجاد میکند، هرچند دوستان ما در علوم اقتصادی معتقد بودند که تورم 5/8 درصد می‌شود. مسائل و موضوعاتی که قبل از اجرای این قانون مطرح بود، باعث شد دولت به این جمع بندی برسد که باید قانون هدفمندی یارانه ها اجرا شود، عبارتند بودند از: اگر این قانون در ایران اجرا نشود امکان سرمایه گذاری در ایران دیگر وجود نخواهد داشت؛ بحث قاچاق بنزین و گازوییل مطرح بود، و هنوز این بحث در ایران مطرح است، اتلاف انرژی و افزایش واردات، رانت خواری و ویژه گزینی، اخلال در الگوی صحیح مصرف؛ آلودگی محیط زیست و عدم کارآیی واحدهای اقتصادی؛ مجموع مشکلات و مسایلی بود که در نظام پیشین اجرای قانون هدفمند کردن یارانه ها مطرح بود. البته پرداخت یارانه از گذشته در ایران باب بود، حتی برخی معتقدند که اصلاحات ارضی هم نوعی یارانه بود. یا کوپن در زمان جنگ هم نوعی یارانه بود که از طرف دولت به مردم پرداخت میشد. با موضوعاتی که مطرح شد، دولت وقت به این نتیجه رسید که باید قانون هدفمندی یارانه ها در کشور اجرا شود. تعاریف متعددی از یارانه ارائه شده که عمدتاً به بحث اقتصادی پرداخته است. بانک جهانی نیز تعریفی ارائه کرد با این عبارت: یارانه سود اقتصادی است که دولت به تولیدکنندگان کالا برای تقویت بازار پرداخت میکند، چه به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم. WTO دو عنصر اصلی یارانه ها را تحلیل میکند: یکی کمک مالی و دومی نفع، که در پرداخت یارانه ها وجود دارد.

دکتر ابراهیم پور افزود: متاسفانه در تحقیقهای اقتصادی در زمینه یارانه های هدفمند نتوانستیم به نتایج منسجم و جامعی برسیم. تحقیقات اقتصادی متاسفانه کمّی محور و مقطعی بوده و نتوانستند تحلیل جامعی در این زمینه ارائه بدهند. آنچه در دو سال اخیر در جهان شاهد هستیم، این است که موج انباشت سرمایه و جهانی شدن و مدلهای پول سالار، تا سال 2000 قابل پذیرش بودند، اما در چند سال اخیر، تلقی از توسعه، بیشتر به مفهوم فرهنگ و اجتماع و نهاد، و همچنین تأکید بر هویت، عمومیت بیشتری در نظریه های توسعه پیدا کرده است. توسعه مردم محور است و فرقی نمیکند روستایی باشد و یا شهری. حقوق شهروندی برابری برای روستاییان و شهری ها قائل است. فرضیات ما در این تحقیق عبارت است از:

1) سطح معیشت جامعه روستایی قبل و بعد از هدفمند شدن یارانه ها تفاوت پیدا کرده است. البته اینجا هیچ قضاوت ارزشی ای صورت نمیگیرد.

2) در نوع اشتغال در قبل و بعد از هدفمند شدن یارانه ها تفاوت وجود دارد.

3) در سطح هزینه ها، سطح سرمایه گذاری ها، و میزان پس انداز در قبل و بعد از هدفمند شدن یارانه ها تفاوت وجود دارد.

4) همچنین در زمینه های تحصیلی، محل سکونت، طبقه جمعیتی روستاها تفاوت وجود دارد.

روش تحقیق ما در این پژوهش روش اکتشافی است. در چندین روستا حضور داشتیم، آنچه از بحثهای گروهی و نشستها و گفتگوها کسب کردیم در قالب پرسشنامه ای طراحی کرده و با استفاده از روشهای نمونه گیری، 200 نمونه را انتخاب کردیم و پرسشنامه ها توسط این 200 نمونه تکمیل شد. متغیر وابسته ما وضعیت کار و معیشت بود، که هر دو را آنالیز کردیم. منظور از معیشت "زندگی برای زنده مانی" است. یکی از تئوری پردازان گفته است که معیشت دو بُعد دارد: معیشت بایولوژیکال، یعنی معیشت زیست و دیگری معیشت تکنولوژیکال، یا معیشت تکنولوژیک. بین این دو معیشت معیاری وجود دارد: اگر خانواده ای نتواند برای فرزندانش هزینه حق تحصیل را فراهم کند این خانواده در سطح معیشت بایولوژیکال است. یعنی فقط میتوانند نیازهای اولیه را تأمین کنند. در ایران تا سال 1300، 90 درصد از درآمدها فقط صرف غذا میشد. در 100 سال گذشته در چین 94 درصد از درآمدها فقط صرف غذا می‌شد. هرچه جوامع پیشرفته تر شوند، نسبت هزینه‌های خوراکی کمتر می‌شود. در تهران این نسبت حدود 35 درصد اما در سیستان و بلوچستان 65 درصد است. معیشت را براین اساس تعریف کردیم.

سخنران این جلسه ادامه داد: متغیرهای مستقل ما عمدتاً متغیرهای زمینه ای است، اما بخشی دیگر از آن متغیرهای روندی است، که از روشهای تطبیقی استفاده کردیم. به عنوان مثال میزان ساعات کار در 3 سال قبل از هدفمندی یارانه ها چقدر بوده، و 3 سال بعد از هدفمندی چقدر بوده است. این دو را با هم مقایسه کردیم و به تفاوتهایی هم رسیدیم. البته کلیه این آمار و ارقام توسط اشرف سجادی استخراج شده است. بخشی از متغیرهای هزینه های کشاورزی شامل: آماده سازی، کاشت، داشت و برداشت میشود. متغیرهای اقتصاد خانوار عمدتاً روی مباحث درآمد و منابع درآمدی و ترکیب هزینه ها متمرکز شده است. حدوداً 15 اندیکاتور در بحث متغیرهای وابسته داشتیم، و حدوداً 70 اندیکاتور در بحث متغیرهای مستقل داشتیم. این متغیرها را براساس "دیتا ریدی اکشن" ترکیب و شاخص سازی و مولفه بندی کردیم که در نهایت نتایجی به دست آوردیم که اینجا ارایه می شود. یکی از متغیرهای مهم دموگرافی است. هدفمندی یارانه ها بر روی باروری و جابجایی و مهاجرت جمعیتی هم تاثیر گذاشته است. آنچه ما در این پژوهش به آن رسیدیم، میانگین سنی سرپرستان خانوار با میانگین سنی حاصل از سرشماری 90 تقریباً تفاوت معناداری ندارد. آنچه واقعیت بود اینجا آمد: میزان رفاه جامعه روستایی فقط در 7 یا 8 درصد از جامعه روستایی افزایشی یافته و اتفاقاً در اکثریت روستاها بسیار هم کاهش یافته است. در برخی از روستاها این کاهش به شکل تراژدیک بوده، یعنی حالت قطبی در جامعه بوجود آورده است. این یافته ها با ترکیبی از هزینه های کاشت و داشت و برداشت، میزان پس انداز، هزینه های زندگی، هزینه های آموزش، بهداشت، و... محاسبه شده است. هرچند میزان ساعت کار در روستا زیاد است و غالباً ساعت کار و استراحت در هم ادغام می‌شود، اما قبل از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها، ساعت کار در روستاها 11 ساعت بود، اما در زمان اجرای این قانون، میزان ساعت کار افزایش یافته، و بالاتر از متوسط کشوری و 12 ساعت شده است. سطح رفاه و سطح معیشتی جامعه روستایی، 3 سال قبل از هدفمندی، و 3 سال بعد از هدفمندی، وقتی با هم مقایسه شد، به این نتیجه رسیدیم که هم سطح رفاه و هم سطح معیشت کاهش پیدا کرده است و حتی نسبت به سالهای 85، 84، 83، و 82 مقایسه کردیم، مثلاً ترکیب هزینه ها را مقایسه کردیم، تا سالهای 82 و 83 سال بهشت روستاییان بوده، و در سالهای 90، 91، و 92، جامعه روستایی در بدترین شرایط معیشتی قرار داشت. بحران حاشیه نشینی یکی از بزرگترین بحرانهایی است که در این سالها بوجود آمده است. جامعه روستایی و حاشیه نشینها هم حقوق شهروندی دارند. اگر حقوق شهروندی تأمین نشود، به اعتقاد برخی، شکاف بین جامعه روستایی و شهری 400 برابر میشود، حتی اگر این شکاف 10 برابر هم شود، وضعیت حاشیه نشینی وضعیت بحرانی تری خواهد داشت. انا به راستی بحث حاشیه نشینی تا چه زمانی در شهرهایی مثل تهران، مشهد، تبریز، شیراز و... ادامه دارد؟. در استانهای صنعتی و تجاری که امکان جذب پول و سرمایه را دارند، معیشت حالت صعودی داشت. این یک قانون عمومی در جهان است که: هر چیزی که تورم زا باشد موجب نابودی فقرا می شود. می گویند که تورم: ظالمانه ترین، وحشیانه ترین، و مستبدانه ترین شیوه شلاق زدن یا مالیات گرفتن از فقراست. حدود 20 تا 22 میلیون نفر در جامعه روستایی زندگی می کنند. سازمان ملل می گوید که 85 درصد از تولیدات کشاورزی در روستاها و در واحدهای خرد تولید می شود. آخرین گزارشی که فائو داده این است که انقلاب سبز در جهان شکست خورده است، به علت سود هنگفتی که شرکتهای چندملیتی بردند. بنابراین باید بازگشت کنیم به همان اجتماعات روستایی و ساختارهای دهقانی. به هر حال ما در ایران 126 هزار آبادی داریم، 61 هزار روستا داریم، 45 هزار روستاهای ما روستاهای کشاورزی است. یعنی اگر ما روستا را از دست بدهیم در آینده کشاورزی هم نخواهیم داشت.

هدفمند کردن یارانه ها2دکتر ابراهیم پور گفت: در تحلیل نهایی با کنترل ساعات کار، تحرک شغلی، نوع فعالیت کشاورزی، و ترکیب هزینه ها، بعد از اجرای قانون هدفمند یارانه ها، هم سطح معیشت، به شدت افت کرده است و هم تعدد و رونقی در کسب و کار ایجاد نشده است. قبل و بعد از اجرای قانون هدفمند یارانه ها، هیچ تفاوتی در تعدد و بهبود فضای کسب و کار دیده نمی شود. میزان پس اندازها به شدت کاهش پیدا کرده است. هزینه های خوراک، بهداشت و آموزش به نسبت سایر هزینه ها به شدت افزایش پیدا کرده است. این تفاوتها در جامعه روستایی به صورت انفجاری در این چند سال مورد مطالعه بوجود آمده است. اگر قشربندی جامعه روستایی را براساس یارانه ها بازتعریف کنیم، با 50 درصد از آبادیهایی مواجه می شویم که زیر 100 نفر جمعیت دارند ولی عمده آنها کارشان کشاورزی و دامداری است. در این آبادیها یارانه ها تاثیرات خاص خودشان را دارد. در روستاهایی که بالای 2000 نفر جمعیت دارند و عمدتاً کمتر هم فعالیت کشاورزی و دامداری دارند، تاثیر یارانه ها به شکلی دیگر است. نکته ای که در یافته های ما مهم است این است که: رابطه سطح سواد، سطح فعالیت با اجرای قانون هدفمندی یارانه رابطه ای منفی و غیرمعناداری است. برخلاف تلقی ها و برداشتها و مشاهدات اولیه رابطه معناداری با تعداد افراد تحت تکفل و اجرای قانون هدفمندی یارانه به دست نیامد. ما فکر می کردیم که کسانی که بچه های بیشتر دارند از اجرای این قانون راضی هستند. در صورتی که اینچنین نبود. شاید آنانی که فرزندان بیشتری دارند هزینه های شان نیز بیشتر است. تلقی منفی از اجرای قانون هدفمندی یارانه ها بر سطح معیشت خانوارهای روستایی معنادار شد. در آنالیزهای تفضیلی نیز بحث مساحت اراضی و تعداد واحدهای دامی با اجرای این قانون یک رابطه منفی داشت. کسانی که کشاورزی صنعتی داشتند با مشکلات عدیده رو به رو شدند. در سیستان و بلوچستان خیلی از گلخانه ها تعطیل شد و زیانهای کلانی دیدند. نتایج پژوهش نشان میدهد که میانگین سن شاغلین روستایی و کشاورزی 51 سال است. از لحاظ وضع سواد و تسهیلات 41 درصد بی سواد، 22 درصد دارای تحصیلات متوسطه و عالی بودند. متوسط افراد تحت تکفل 3 نفر است. این نشان میدهد که رفتارهای جامعه روستایی به رفتارهای جامعه شهری شبیه می شود. بیش از 90 درصد از پاسخگویان در بخش کشاورزی به کار مشغول بودند. بیش از 80 درصد از پاسخگویان اظهار داشتند که هزینه کاشت، داشت و برداشت در مقایسه با قبل از اجرای هدفمند شدن یارانه ها افزایش بسیار زیادی داشته است. این هزینه ها در برخی موارد بین 3 تا 4 برابر افزایش یافته است. در برخی پژوهشهای دیگر به 8 برابر شدن نهاده ها در اجرای قانون هدفمندی یارانه ها اشاره کرده اند. همچنین نتایج حاکی از آن است که ساعات کار و واحدهای مولد در 60 درصد موارد ثابت مانده است و تنوع و تفاوت معنادار در وضعیت فعالیت نسبت به قبل از اجرای قانون هدفمند یارانه ها حاصل نشده است. اما سنجه های معیشتی و رفاهی تنزل معناداری داشته است. نکته اساسی این است که در جامعه روستایی معمولاً معیشت مبتنی بر زیست و حداقل تامین معیشت است. باید بازنگری اساسی ای در قانون هدفمند کردن یارانه ها اعمال شود و امیدوارم دیگر مصیبت یارانه ها تکرار نشود. یارانه های هدفمند که ایده و طرح بسیار خوبی بود اما در اجرا به ضد خود تبدیل شد. این نشان می دهد که برای هر کاری باید تئوری و یک چارچوب نظری ایجاد شود. برای رونق در جامعه نباید کمک مستقیم کرد، بلکه باید ایجاد اشتغال نمود. باید راهکارهای متناسب با آن جامعه را پیش بینی کرد. در ایران برای اجرای قانون هدفمند یارانه ها واقعاً تئوری نداشتیم. یعنی نمی دانستیم که کجا می خواهیم برویم، آیا می خواهیم سطح برخورداری جامعه را بالا ببریم، آیا می خواستیم استفاده از انرژی را عقلانی کنیم؟ یک پارادایم تئوریک کم داشتیم و برای همین این طرح و ایده خوب به ضد خود تبدیل شد. باعث شد که آمار حاشیه نشینی به 12 میلیون نفر برسد. بخش بزرگی از این حاشیه نشینی این پیغام را دارد که جامعه روستایی توان نگهداری خودش را ندارد. شرایط بسیار فقیرانه ای که در روستاهای زاگرس دیدم، که حتی با گذشته های دور قابل مقایسه نیست. سوءتغذیه که در چهره خانمها دیده می‌شود، یا وضعیت بسیار شکننده که در کل خانوارها وجود دارد غیر قابل توصیف است. ایده کمک به جامعه روستایی بسیار ارزنده و انسانی هست و همین الان هم دیر است که یارانه های دهک های پایین جامعه را دو یا سه برابر کنند. البته این باید در غالب یک تئوری باشد که کل ساختار و نظام اجتماعی ما را شامل شود و مبتنی بر مشارکت نهادی و مردمی باشد. در اسفند سال 1393 در روستای "اواره" ایلام می گفتند که 30 میلیارد تومان یارانه گرفته ایم، ولی آب قناتها خشک شده، مزارع و باغها هم در حال خشک شدن است و امکان ماندن نداریم. آنها می گفتند که اگر یک بانکی در روستا بود و این 30 میلیارد را سرمایه گذاری می کرد می توانستیم کاریزها را لایی روبی کنیم و مزارع و باغها را نجات دهیم.

سخنران این جلسه در پایان بحث خود با اشاره به پیشنهادات محققان این طرح گفت: بالا بودن سن کشاورزان، پایین بودن سطح سواد و تخصص، گستردگی معیشت زیستی و افزایش بسیار زیاد هزینه های کاشت، داشت، برداشت، و تورم فزاینده خنثی کننده کمکها و پرداخت نقدی یارانه هاست، در رویکرد حمایت گرایانه نوین در حوزه روستایی و کشاورزی، اهمیت اساسی دارد. بازگشت به سه اصل که ریشه در هویت ما دارد: یکی سرزمین گرایی، در مقابل کارکردگرایی، تنوع فرهنگی در مقابل نوسازی استاندارد، پایداری هویتی، قومی، محیطی در مقابل رشد صرفاً اقتصادی، با اتخاذ رویکرد نوین حمایت گرایی از جامعه روستایی و کشاورزی. حفظ و استمرار میراث فرهنگی کشور، و گسترش کشاورزی ارگانیک با همت و اهمیت خانواده های روستایی امکان پذیر است. یارانه های ویژه کشاورزی و ماندگاری در روستا به مثابه موفق ترین سیاست تثبیت جامعه روستایی و امنیت غذایی پایدار با حداقل دو برابر شدن یارانه نقدی روستاییان و کاهش روند قیمت شتابان نهاده ها، در واقع همبستگی مثبتی با دو برابر شدن قیمت محصولات کشاورزی دارد. در سالهای اخیر کاهش مالیات های کشاورزی و افزایش یارانه های روستایی؛ و همچنین در 77 کشور به بخش کشاورزی یارانه های ویژه داده اند. کشوری که نتواند غذای خود را تامین کند نمی تواند در سطح جهانی یک کنشگر باشد. تحول در شیوه پرداخت یارانه ها، افزایش شتابان نهادی از کشاورزان، جهت مدیریت پایدار و جلوگیری از بحرانهای شهری و اجتماعی، ضرورتی تاریخی و انسانی و اندیشمندانه دارد. ایجاد بانک توسعه هر روستا، اجرای رویکرد هر ناحیه با یک مسئول، یعنی 45 هزار روستا داریم، 45 هزار برنامه هم داشته باشیم. افزایش رفاه و تامین کشاورزان، گسترش ترتیبات نهادی، افزایش قیمت تضمینی محصولات کشاورزی، ساختار مدیریت پویا و فراگیر و متاسفانه هیچ ساختاری برای توسعه روستایی نداریم.

 

دکتر ازکیا1اولین نشست گروه تخصصی جامعه شناسی روستایی و عشایر انجمن جامعه شناسی ایران روز چهارشنبه 4 اسفندماه 1395 در سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. در این جلسه دکتر مصطفی ازکیا به نقد و بررسی کتاب «اصلاحات ارضی در ایران» نوشته آ. ک. اس. لمبتون پرداخت و نظرات خود را نیز درباره اصلاحات ارضی در ایران بیان نمود.

 لمبتون وابسته مطبوعاتی سفارت انگلستان در ایران بود که طی مدت اقامت خود در ایران کتابها و مقالات متعددی درباره موضوعات مختلف به رشته تحریر در آورد. یکی از کتابهای او کتاب «اصلاحات ارضی در ایران» است که پس از سفرهایی که به روستاهای ایران داشت، نگارش گردید و در آن اثرات اصلاحات ارضی سال 1340 تا 1345 را مورد بررسی قرار می دهد.

بحث‌های سخنران این نشست را در ادامه می‌خوانید.

مقدمه: کتاب «اصلاحات ارضی در ایران» دارای هفده فصل می باشد که دکتر ازکیا آن را در شش قسمت خلاصه کرده است:

  • فصول اول، دوم و سوم: بررسی وضع طبیعی و جغرافیایی کشور، معرفی پیشینه تاریخی حل مسئله زمین از جنبش مشروطه به بعد تا جنبش ملی شدن نفت و زمینه های اجتماعی سیاسی و بررسی فضای سیاسی اواخر دهه سی و تصویب قانون اصلاحات ارضی
  • فصول چهارم، پنجم، ششم، هفتم و هشتم: بررسی اجرای اصلاحات ارضی در مناطق مختلف ایران، مسائل مربوط به اجرای اصلاحات ارضی و ناآرامی های سیاسی و اجتماعی در تهران و قم
  • فصول نهم، دهم و یازدهم: تشریح آئین نامه مواد الحاقی و بررسی شقوق مواد الحاقی به قانون اصلاحات ارضی و مقررات اجرای آن
  • فصل های دوازدهم و سیزدهم: بررسی نحوه حل و فصل اختلاف مالکان و زارعان و مسئله نظام آبیاری و اهمیت حیاتی آن در نظام کشاورزی ایران
  • فصل های چهاردهم، پانزدهم و شانزدهم: بررسی تشکیل شرکت های تعاونی و سازمان مرکزی تعاون روستایی، تشریح چگونگی، شرط تشکیل، عضویت و در نهایت نقد و ارزیابی عملکرد شرکت های تعاونی در سال های 1344-1345
  • فصل هفدهم: بررسی دستاوردها و مسائل مربوط به اصلاحات ارضی طی سالهای 1345-1340 در حوزه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی

معرفی نویسنده:آن کترین سواینفورد لمبتون  (Annkatherine SwynFord Lambton)، دختر یکی از اعیان انگلستان به نام جرج لمبتون می باشد. وی متولد فوریه 1912.م (19 بهمن 1290. ش) و در 16 سالگی به خاورمیانه علاقه مند شد. در سال 1934 برای اولین بار از ایران دیدن کرد و به سال 1939م/1318ش با ارائه پایان نامه ای در مورد نهادهای سلجوقی دکترا گرفت. وی بخش اعظم اوقات خود را در ایران و در شهر اصفهان سپری کرد. لمبتون در روز شنبه 19 ژوئیه 2008 در سن 96 سالگی در شهر نورتامبرلند انگلستان درگذشت.

مهمترین کتابها و مقالات او عبارتند از: مالک و زارع در ایران، اصطلاحات ارضی در ایران، ایران عصر قاجار، تداوم و تحول در تاریخ میانه ایران، تاریخ ایران بعد و قبل از اسلام، انتشار دستور زبان و لغت نامه فارسی، شرحی درباره تاریخ قم، تنظیم آب زاینده رود، در جامعه اسلامی در ایران، نصیحه الملوک و آئین شهریاری، در تأثیر تمدن غرب در ایران، ، نظریه دولت در ایران، انجمن های سری و انقلاب ایران در سال 1324 قمری.

چرا باید اصلاحات ارضی را مطالعه کرد؟

اصلاحات ارضی به عنوان یک برنامه دگرگون زا و توسعه ای است که از سال 1340 در ایران آغاز شد و در سال 1351 به پایان رسید. اصلاحات ارضی در ایران در سه مرحله اجرا شد که در کتاب لمبتون دو مرحله از آن مورد بررسی قرار گرفته است. معمولاً اصلاحات ارضی را به توزیع زمین تعریف می کنند اما برخی این را مترادف اصلاحات کشاورزی می دانند که از توزیع زمین دامنه ای بسیار وسیع تری دارد. در عرف جامعه شناسی روستایی، این پرسش مطرح است که پس از اصلاحات ارضی چه دگرگونی هایی در ساخت قدرت پدید آمده است؟ وقتی که زمین از مالکان گرفته می شود و به دهقانان سپرده می شود انتظار می رود که همان قدرتی که مالکان داشتند نیز به دهقانان داده شود. تعریف دیگری که از اصلاحات ارضی شده این است که کشاورزی را تغییر دهد، یعنی به سمت توسعه و نوآوری ببرد. یا اینکه قدرت اقشار دهقانی تثبیت شده یا تغییر کند. مطالعه در اصلاحات ارضی در ایران باید به گونه ای باشد که بتواند تغییرات چه در زمینه کشاورزی و چه در زمینه تثبیت و تغییر قدرت از مالکان به دهقانان را دربرگیرد. می خواهیم ببینیم که آیا لمبتون موفق شده است که این دو ویژگی در مطالعات اصلاحات ارضی در ایران را مشخص نماید؟

محتوای کتاب

این کتاب بیشتر به مسأله توزیع زمین می پردازد. از دهه 40 به بعد در جامعه روستایی ایران خیلی برنامه های توسعه ای به اجرا درآمد: مثل کشت و صنعت، سهامی زراعی، تعاونی و... البته این برنامه ها کمتر دراین کتاب مورد توجه قرار گرفته شده است. دهه 40 خورشیدی یا دهه 60 میلادی سه دکترین تئوریک در باب توسعه مطرح شد که به توسعه روستایی هم مربوط می شد: اول مکتب "نوسازی"، دوم مکتب "اکلا"، سوم مکتب "وابستگی". لمبتون ایران را جامعه سنتی دیده و در پی این بود که این جامعه سنتی چگونه به جامعه مدرن تبدیل و دگرگون می شود. به نظر او (که از سنت نوسازی سرچشمه می گیرد) در جامعه سنتی مانند ایران یک سلسله وجهه نظرهای سنتی وجود دارد مانند فقدان نوآوری، فقدان انگیزش پیشرفت و... در واقع اینها به عنوان موانع توسعه نیافتگی جوامع روستایی ایران شناخته شده اند.

لمبتون می گوید که دهقانان در زمینه همکاری مانند مالکان و دیگر طبقات ایران نا آزموده و بی تجربه اند. از این‌رو دلیلی در دست نیست که نشان دهد آنان در آینده نزدیک خواهند توانست امری از امور تعاون را با کامیابی انجام دهند. «روحیه غرض گرایی در میان دهقانان با فعالیت‌های موثر و جمعی سازگاری ندارد و قرنهاست ستم کشی و مبارزه با طبیعت هوس باز و وجود نظام ناسازگار اجتماعی باعث شده است که دهقانان در بسیاری از نقاط کشور وضع خود را با پدیده تسلیم و رضا به منزله جزیی از اجزای حوادث متوالی دنبال کنند». ( لمبتون، 684)

در واقع نظرات خانم لمبتون در دسته نظرات "نوسازی" جای می گیرد. مکتب بعدی مکتب "اکلا" است که هم مورد توافق جناح های سوسیالیست و هم سرمایه داری قرار گرفته است. این مکتب می گوید که جوامع دو دسته اند: یکی متروپل و دیگری اقماری. مبادله و بازرگانی بین این دو جوامع نابرابر است و باید این نابرابری اقتصادی از طریق اتخاذ سیاست جایگزین واردات، جوامع جهان سوم، خودشان را به جوامع دوم و اول برسانند. بدین منظور آنچه را که تا دیروز وارد می کردند حال خودشان باید تولید کنند. باید ساختار جامعه سنتی دگرگون شود، در قالب این رویکرد پیشنهاد می شود که اصلاحات ارضی می تواند در دگرگونی ساختار اجتماعی جامعه موثر واقع شود، ضمن آنکه جامعه روستایی را از حالت انزوا بیرون می آورد و خود را با اقتصاد ملّی عجین می کند. باید یک بازار مصرف هم برای کالاهای تولید شده روستایی ایجاد شود و هم نیروی مازاد روستاها را به عنوان کارگر صنعتی آموزش بدهند و در صنایع از آنها استفاده کنند. آن عده ای که در ایران بر روی اصلاحات ارضی کار می کردند معتقد بودند که اصلاحات ارضی می تواند طبقه بورژوازی روستایی ایجاد کند و به این ترتیب پایه های حکومت را مستحکم سازد.

مکتب وابستگی دیدگاه سومی بود که مطرح شد. آنها این اقدامات را ظاهری و تشریفاتی می دیدند و در واقع اعتقادی به این تغییر مناسبات نداشتند و اصلاحات ارضی را سیاست‌هایی برای جلوگیری کمونیزم می دانستند.

انتقادات وارده بر کتاب لمبتون از نظر دکتر ازکیا

کتاب اصلاحات ارضی لمبتون با ده گردی نوشته شده است. ده گردی روش علمی نیست. لمبتون معتقد است که اصلاحات ارضی در نظام روستایی ایران تاثیر شگرف و بنیادی گذاشته است: از لحاظ افزایش درآمد، از لحاظ خورد و خوراک و مسکن، پوشاک، و تعاونی. در صورتی که لمبتون در کتاب «مالک و زارع» نهضت تعاونی را تخطئه کرده است، و در این کتاب چند فصل را به تعاونی اختصاص داده است. وی نوشته است که این شرکتهای تعاونی تنها منابع اعتباری لازم را در روستاها فراهم نکرده است، بلکه خلاء مدیریت مالکین را پر کرده است. یعنی شرکتهای تعاونی جایگزین مالک شده است. لمبتون معتقد است که اصلاحات ارضی در ایران تاثیرات فوق العاده ای در بهبودی وضع اقتصادی – اجتماعی روستاییان ایجاد کرده است.

یکی از مهمترین انتقادات به لمبتون مسأله روش تحقیق اوست. ما روش ده گردی را برای انجام کار علمی قبول نداریم. نویسنده با ده گردی اطلاعاتی را جمع آوری کرده که اصلاً نمی توان به عنوان یک کار علمی آن را پذیرفت. این اطلاعات جمع آوری شده تا حدود زیادی اجباری بوده، چون ایشان با مأمورین اصلاحات ارضی به روستاها رفته است. در صورت حضور در روستا با ماشین و مأمورین دولتی برای تحقیق، نمی توان با پاسخ های واقعی برگشت. دولت وقت ایران رشوه داده بود که لمبتون به نفع اصلاحات ارضی مطلب بنویسد. من در یک کار مونوگرافی در تربیت حیدریه در روستای آبرود متوجه شدم که لمبتون به آن روستا هم رفته است. پرسیدم این خانم چند وقت در روستا بود؛ گفتند فقط 2 ساعت. در حالیکه من مدت یک ماه در آن روستا زندگی کردم! و این در حالی بود که من عکس مطالبی را که او درباره تاثیرات اصلاحات ارضی بر این روستا نوشت؛ مشاهده کردم!

گروه عشایریهمانطور که میدانید اصلاحات ارضی در ایران در سه مقطع صورت گرفت: مقطع اول: گفتند که کلیه مالکینی که یک روستا یا بیشتر دارند، یکی را انتخاب کنند و باقی را به دولت بفروشند. اول گفتند که هر خانواده مالک فقط یک روستا، اما در مراحل بعدی این قانون را تغییر دادند و گفتند که هر عضو خانواده می تواند یک روستا داشته باشد. لذا سعی شد که روستاهای آباد مالکان کمتر مشمول قانون اصلاحات ارضی شود. بیشتر روستاهای آباد نصیب مالکین گردید. 16 هزار آبادی از 65 هزار آبادی ای که سرشماری شده بود در مرحله اول تقسیم شد. مرحله اول را آقای ارسنجانی که سوسیالیست بود رهبری کرد. او خیلی علاقه مند بود که بتواند اقدامات مثبت و موثری برای روستاییان در دولت علی امینی انجام دهد. حتی بعد از برکناری علی امینی، ارسنجانی وزیر اصلاحات ارضی باقی ماند. به علت اغتشاشات و ناآرامی های آن زمان بخصوص در جنوب کشور، مدتی اجرای اصلاحات ارضی به تاخیر افتاد. بعد مرحله دوم شروع شد. می شود اسم این مرحله را «تعدیل مناسبات بین مالک و رعیت» گذاشت نه اصلاحات ارضی. مهمترین شق این دوره شق اجاره است. 80 درصد اراضی بین مالک و دهقان به صورت قرارداد اجاره ای بود. یکی از شق های دیگر این مرحله خرید حق ریشه است. یعنی مالک می توانست حق ریشه دهقان را بخرد. هر دو این شق با روح اصلاحات ارضی منافات داشته است. شق دیگری هم بود تحت عنوان تقسیم به نسبت بهره مالکانه. مطالعات نشان داده است که بهترین و مرغوبترین زمینها برای مالک باقی ماند. یعنی بین مالک و زارع نظام سه پنجم از محصول بردن حاکم شد. سه پنجم سهم مالک بود و دو پنجم سهم دهقان. آن دو پنجم فقیرترین قسمت زمین بود که نصیب رعیت می شد.

در روستای آبرود تربت حیدریه مرحله اول پیاده شده بود. کدخدای این ده یک ژاندارم بازنشسته بود. قبلاً به او گفته بودند که خانمی برای بازدید روستا می آید و شما هم از اصلاحات ارضی تعریف کن. البته تمامی روستاهایی که لمبتون رفته بودند اینگونه نبود، اما اغلب سفارش شده بود. ایشان درباره تعاونی روستای آبرود می نویسد: "شرکت تعاونی آبرود از شرکتهای پیشرفته ای است که علاوه بر اعطای اعتبارات کشاورزی به دهقانان در تهیه نفت، کودشیمیایی، سموم دفع آفات نباتی، بذر اصلاح شده برای اعضای خود فعالیت چشمگیری داشته است و من تحت تاثیر این شرکت با روحیه و با نشاط و وجه نظر مثبت دهقانان قرار گرفتم. (لمبتون، 217) نمی توانم این نوشته را در آن روستا تایید کنم. یعنی در اصل اینچنین شرکتی وجود نداشت. ایشان فقط 2 ساعت آنجا بودند، اما من یک ماه! مقدار زیادی از اطلاعات لمبتون در این کتاب غلو شده است. مطالعات روستایی با شیوه ده گردی لزوماً باید نتایج غلو شده داشته باشد.

در ارتباط با یافته های کتاب دو نکته را لازم میدانم که اشاره کنم: یکی اینکه اگر با مأمورین دولتی به جامعه روستایی بروید روستاییان سعی و تلاش خواهند کرد که به زبان همان مأمورین دولتی صحبت کنند و از مسائل و مشکلات خود نگویند. نکته دوم این است که برخی از مفاهیم و اصلاحات در جامعه روستایی برای افراد غریبه نامفهوم و ناملموس است. شما در کتاب لمبتون هیچ مفهومی که بین روستاییان رایج است را نمی بینید، چون نویسنده درکی از آن مفاهیم نداشت. مطالعات روستایی زمینه و اطلاعات قبلی می خواهد و نمی شود بدون پیشینه مثبت و قوی ای به روستاها رفت و به مطالعه و تحقیق پرداخت. مطالعاتی که در یک زمان کوتاه اتفاق افتاده باشد نمی تواند پاسخ دقیقی به پرسشها و مسایل روستایی بدهد.

شرکتهای روستایی

این شرکتها برای پر کردن خلاء مدیریتی مالکان بود. مالک بیش از 15 یا 16 وظیفه در ده انجام می داد: نظارت بر تهیه و تقسیم آب، فراهم کردن نهاده های کشاورزی و... حال تعاونی ها قرار بود این وظایف را برعهده بگیرند. انجام این وظایف توسط شرکتهای تعاونی آن طور که ما در روستاها دیدیم و آن طور که لمبتون در کتابش گفته است کاملاً متفاوت است. مثلاً وی می گویند که «مأمورین سازمان مرکزی تعاون روستایی افرادی علاقه مند و با ایمان هستند که توانسته اند در کشوری اعتماد روستاییان را جلب کنند که به ندرت می توان شکاف بین مردم و دولت را پر نمود». یا می نویسد که «اغلب در میان اعضای شرکتهای تعاونی روستایی احساس وفاداری به شرکت دیده می شود. سطح آگاهی و شعور و نیز صلاحیت مدیران عامل و تا حدی اعضای شرکتها رشد زیادی کرده است. به علاوه دایره فعالیت این شرکتها در حال فزونی است اگرچه هنوز وظیفه اصلی آنها اعطای وام های کوتاه مدت است، پس دادن اعتبارات با بهره کم یکی از عاملهای بهبود شرایط دهقانان در سراسر کشور است».

نتیجه گیری

آنچه خانم لمبتون از دوره آسایش و رفاه دهقانان ایرانی یاد می کند عمدتاً به نفع گروه های متنفذ جامعه روستایی بوده است. در مرحله دوم اصلاحات ارضی گفته شد که به دهقانانی زمین می دهیم که یک سال روی آن کار کرده باشند، و به اندازه ای می دهیم که نسق زراعی دارند. یعنی اگر 2 هکتار نسق زراعی دارند، 2 هکتار زمین می دهیم. بنابراین توزیع زمین نابرابر بود، و براساس همان میزان نابرابر نسق ها، زمین ها بین افراد تقسیم می شد. نظام قشربندی قبل از اصلاحات ارضی در بعد از اصلاحات ارضی تثبیت شد و براساس همان نظام، زمینها تقسیم گشت. پس از سال 1351 که اصلاحات ارضی به پایان رسید آمارگیری کشاورزی نشان می دهد که 5/3 میلیون از اراضی کشاورزی در اختیار مالکین و بهره برداران است که بیش از صد هزار هکتار زمین دارند. در این دوره در کل کشور 16 میلیون هکتار زمین زراعی در کشور داشتیم. مطالعات نشان می دهد که 40 درصد از دهقانان ما کمتر از 2 هکتار زمین بدست آوردند. با 2 هکتار زمین نمی شود کار کشاورزی انجام داد. با ثابت نگه داشتن قیمت محصولات کشاورزی در این دوره کشاورزان به جایی رسیدند که گندم کاری مقرون به صرفه نبود. دهقانان به آن اندازه می کاشتند که خودشان مصرف کنند.

در این دوره یعنی دهه 40 خورشیدی، دو سازمان توسعه ای برای کشاورزی ایران احداث شده بود: بانک کشاورزی که بانک خواص بود و شرکت تعاونی روستایی که بانک عوام می گفتند. متوسط اعتبار شرکت تعاونی برای دهقانان 500 تومان بود، اما اعتبار بانک کشاورزی برای مالکان 100 هزار تومان. با 500 تومان کاری نمی شد کرد، فقط باید کم و کسری جاری زندگی را جبران کرد. اما با 100 هزار تومان می شد چاه عمیق یا نیمه عمیق احداث کرد. به طور کلی منافع اصلاحات ارضی از قبیل: بانک کشاورزی، شرکتهای تعاونی، و سایر امکانات نصیب گروه های مرفه جامعه دهقانی و سرمایه داران ارضی می شد. به دهقانان خرده پا یا خوش نشینان هیچ امکان و رفاهی تعلق نمی گرفت. به عنوان مثال، دولت آب پشت سدها را که برای خودش 3 ریال تمام شده بود، به روستاییان 2 ریال می فروخت اما به شرکت صنعت و کشت 1 ریال!

در اصلاحات ارضی ایران به گونه ای عمل شد که اگر گفته نشود تمام منافع اصلاحات ارضی ولی قسمت اعظم آن به گروه های متنفض و مالکان تعلق گرفت. دو نکته قابل تأمل است: اول اینکه مالکیت زمین و آب از هم جدا بود. زمین توزیع شد ولی آب توزیع نشد. در بسیاری از نقاط کشور زمین در اختیار کسانی قرار گرفت که آب در اختیار آنها بود. صنفی پیدا شد به نام آبفروشان و در جنوب کشور هنوز این صنف وجود دارد.

دوم اینکه ساخت اجتماعی و قشربندی اجتماعی تغییر نکرد و قدرت از مالک به دهقان منتقل نشد. لمبتون درباره شرکت بابا قاسم می نویسد که: "صاحبان این شرکت از پدربزرگ و پدر و فرزند کدخدای ده بودند"! این توالی نشانگر عدم تغییر در ساخت قدرت ده است. اصلاحات ارضی هیچ تغییری در ساختار قدرت ایجاد نکرد. اینکه چرا فقط گروه های متنفذ می توانند از منافع اصلاحات ارضی بهره ببرند! لمبتون هیچ توجه ای به آن نکرده است و این یکی از اشکالات بزرگ است.

تعاونی ها بیشتر یک شاخه از بوروکراسی دولتی بودند نه نهضتی خودجوش و از درون مردم. شرکتهای تعاونی یک نهاد مشارکتی نبود، بلکه اهداف سیاسی اجتماعی بود که دولت آن را تعقیب می کرد. خلاصه اینکه 10 سال اصلاحات ارضی در ایران اتفاق افتاد (41 تا 51)، اما مسأله زمین حل نشد. اصلاحات ارضی نتوانست املاک اربابان غایب را بین دهقانان تقسیم کند. هرچند 40 درصد از دهقانان کمترین مقدار زمین را صاحب شدند اما نتوانستند قدرت مالکان را از آن خود کنند. حتی این امکان بوجود آمد که فرزندان دهقانان مرفه و ثروتمند و سرمایه داران ارضی در دستگاه بوروکراسی دولتی جذب شوند. این امکان هم برای دهقانان خرده پا فراهم نشد. ناچار دهقانان خرده پا به شهرها مهاجرت کردند.

نکته مهم آخر این است که: اصلاحات ارضی یک میلیون خانوار خوش نشین را نادیده گرفت. این خوش نشین ها در هیچ برنامه توسعه ای گنجانده نشدند. خوش نشینها به عنوان پارازیتهایی بودند که باید دفع می شدند، حتی نباید در روستاها می ماندند. بدهی دهقانان خرده پا در طول اصلاحات ارضی سه برابر شد. یا وام های دهقانان خرده پا با بهره های سنگین سلف خران، پیله وران یا چوب داران باید پرداخت می شد. می توانیم این نتیجه را از اصلاحات ارضی در ایران بگیریم که: اصلاحات ارضی زمین را بین 40 درصد از دهقانان خرده پا تقسیم کرد اما قدرت سیاسی را از مالکان به دولت انتقال داد. در دوره اصلاحات ارضی ساخت طبقاتی تثبیت شد اما فقط رأس آن از مالک به دولت تغییر یافت. خوش نشینان از دریافت زمین مستثناء شدند و... و البته متاسفانه این موارد در کتاب لمبتون دیده نشده است.

نشست «پسا توافق و اقتصاد» توسط گروه جامعه شناسی سیاسی انجمن جامعه شناسی ایران روز چهارشنبه 4 آذر 1394 در محل دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با حضور دکتر حسین راغفر، دکتر فرشاد مومنی و استاد علی رضاقلی برگزار شد.مومنی: رتبه پاکدامنی اقتصادی در دوره قبل بسیار افت کرد/ راغفر: اثر بخشی تحریم ‌ها به خاطر فرصت ‌هایی بود که دولت ‌های نهم و دهم ایجاد کردند/ رضاقلی: اگر تحریم‌ ها برداشته شوند باز مشکلات حل نمی‌شود دکتر مومنی، اقتصاد دان، در این نشست با بیان اینکه باید یک واقعیت مهم و سرنوشت‌ ساز را مورد توجه قرار دهیم، اظهار کرد: خلاءهای معرفتی بی ‌شماری برای اداره جامعه و حرکت کردن به سمت توسعه در کشور وجود دارد.

فرشاد مومنی افزود: خیلی وقت‌ها برچسب‌ هایی که افراد سیاسی به هم می‌ زنند، ارتباطی فیزیکی، مادی و اندیشه‌ ای با خارج از ایران دارد.

وی عنوان کرد: درکی که از این برچسب‌ ها و سازو‌کارها می‌شود، اعمال قدرتی است که در بخش جهانی بوجود می ‌آمد که در ربع پایانی قرن نوزدهم می‌ توان آن را توضیح داد.

مومنی با اشاره به اینکه امروزه در بیرون محوطه برخی ساختمان‌ ها با تابلوی «عکاسی ممنوع» مواجه می‌شویم، ‌گفت: امروزه با نصب این تابلوها فکر می‌کنیم هیچ کس نمی ‌تواند اطلاعاتی از درون آن ساختمان به بیرون ببرد و این در حالی است که غافل از وجود راه‌ ها و ابزارهایی هستیم که خیلی راحت می‌توانند بدون آنکه شما متوجه شوید، از فضای آن محوطه عکاسی کرده و حتی اطلاعات بیشتری هم کسب کند اما کاری به آنها نداریم و در عوض، هرکه بیرون دیوار،‌ دوربین دستش باشد، با آن برخورد می‌کنیم.

وی در ادامه اظهار کرد: درست همان سازه‌ های ذهنی که راجع به عکس گرفتن حساسیت دارد، راجع به هر گونه حرفی در ایران نیز حساسیت نشان می‌دهد.وی با بیان اینکه ما باید عقل را مبنا قرار دهیم، افزود: این خلاءهای معرفتی از گذشته تا به امروز ادامه داشته است و متاسفانه دانسته‌ های ما با تحول دانسته‌ های جهان متحول نشده است و می‌ توان جلوه بارز آن را در رفتارهای دولت قبل مشاهده کرد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه این سازه فکری تحول نیافته، در دولت کنونی نیز کم و بیش قابل مشاهده است، عنوان کرد: برای نجات کشور باید کمک کنیم تا سطح دانایی ‌هایمان در این زمینه افزایش پیدا کند.

وی با تاکید بر اینکه سیاست دولت درخصوص تنش ‌زدایی با جهان، اقدام بسیار درست و اصولی‌ ای بود، توضیح داد: اینگونه بیان شده بود که یک توافق می‌تواند کل گرفتاری‌ های ما را رفع کند اما واقعیت این است که اگر ما برنامه نداشته و شناخت کاملی از مسائل نداشته باشیم و تحلیل درستی ارائه نکنیم، نفس توافق نمی‌تواند، گرفتاری ‌ها را برطرف کند.

وی ادامه داد: وقتی می ‌گوییم دوران پساتحریم، باید حواسمان باشد که اولاً ما در 30 سال اخیر هرگز دوره بدون تحریم نداشته‌ایم و اگر به آمار سال‌های اخیر توجه کنیم، مشاهده می ‌کنیم که وضعیت اصلا به سامان نبوده و همه این‌ها نشان می‌دهد که ماجرای مشکلات ما ریشه ‌دارتر از بحث تحریم‌ هاست

مومنی اظهار کرد: واقعیت این است که اساس سرنوشت کشور ما در داخل رقم می‌خورد و عوامل خارجی در کند و تند شدن این روند نقش دارند.

وی با بیان اینکه خروج سرمایه‌ ها در سال‌های 84 تا 89 حدود 125 برابر افزایش یافته است، افزود: این در حالی است که همه در دنیا راجع به مارجین‌ها در اقتصاد صحبت می‌کنند که تفسیری 1 یا 2 درصدی را در اقتصاد زیر ذره ‌بین می‌برد اما ما در کشورمان با تغییرات 125 درصدی با محتوایی منفی، مواجه هستیم و هیچ کس هم آنها را جدی نمی گیرد.

این اقتصاددان با اشاره به اینکه رتبه پاکدامنی اقتصادی در دوره قبل بسیار افت کرده است، عنوان کرد: در مقیاس بین‌ المللی به سمت فاسدترین کشورها در این مدت رفته ‌ایم

وی در خصوص ساختار نهادی گفت: برای حرکت به سمت توسعه، ساختار نهادی باید مشوق کارایی بهره‌ وری و تولید باشد و اگر اینطور نیست و ساختار نهادی بازیگران اقتصادی را به ست فساد می‌رساند پس چشم به اصلاح ندارد.

مومنی با تاکید بر وجود فسادها و مشوق ‌های رانتی، اظهار کرد: بیشترین بحث در سال ‌های اخیر کشور، بالا و پایین شدن نرخ بهره بانکی بوده است، حال آنکه تا زمانی که ضعف ‌های ساختارهای نهادی وجود دارد، هیچ تغییری در کشور بوجود نمی‌آید.

وی تاکید کرد: بر این اساس تنها راه نجات کشور برخورد مبتنی بر برنامه برای عبور از این شرایط است و صرف کاهش تنش ‌های بین ‌المللی کافی نیست.

مومنی با بیان اینکه وضعیت کشور اکنون بسیار خطیر و پیچیده است، توضیح داد: در شرایط فعلی در بالاترین سطوح کشور به سختی توافق صورت می‌گیرد و ما احتیاج به وفاق داریم اما متاسفانه چنین وفاقی را در کشور و بین گروه ‌ها مختلف و حتی مسئولان ارشد کشور نمی ‌بینم. این در حالی است که از طریق دور زدن یکدیگر و از روش ‌های غیرمشارکت‌ جویانه نیز، ممکن نیست که مشکلات حل شود.

وی با تاکید بر اینکه بی ‌قانونی در هر دوره و توسط هر فردی که انجام بشود، ناپسند و عیب است، عنوان کرد: دولت یازدهم هم دچار بی ‌قانونی شده چون باید برنامه ششم توسعه را در شهریور ماه ارائه می‌داد و اکنون نزدیک 3 ماه می‌ شود که در ارائه آن تاخیر داشته است.

وی اظهار کرد: دولتی که باید در هفته آینده برنامه بودجه سال 95 را به مجلس ارائه کند و برنامه توسعه ششم را نیز هنوز ارائه نکرده، در این میان بسته اقتصادی ارائه می‌کند.

دکتر مومنی گفت: وقتی محتوای این بسته را مشاهده می‌کنیم، می بینیم که هم‌راستایی اصولی میان راه‌ حل‌ های کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت کشور دیده نمی‌شود

وی اظهار کرد: شرایط انتشار این بسته اینگونه نشان می‌دهد که با اصل تداوم ساخت رانتی مشکلی نبوده بلکه با هدف‌ های انتشار رانت و محل‌های اصابت آن، مشکل وجود دارد.

وی با بیان اینکه این بسته چند فرض بنیادی دارد که همگی غیر‌توسعه ‌ای است، افزود: این افراد فکر می‌ کنند، مشکلات حاد ایران مطلقاً اقتصادی است و صرفاً با ابزارهای اقتصادی قابل حل است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: همچنین این فرض وجود دارد که مسائل اقتصادی ایران صرفاً از طریق قوه مجریه قابلیت حل و فصل دارد و در کوتاه مدت فسادی که مقامات رسمی به عنوان فساد سیستمی مطرح می‌کنند، هیچ نقشی در عملکرد اقتصادی ندارد.

وی با اشاره به مطالب یاد شده عنوان می کرد: دو نقص بزرگ در نگرش وجود دارد، اولینش ناچیز بودن بنیه کارشناسی موجود در دولت است و دیگری آن است که متاسفانه به هیچ وجه مضمون مشارکت ‌جویانه وجود ندارد.

مومنی با بیان اینکه عمق مشکلات در ایران این است که هزینه هماهنگی بسیار بالاست، افزود: در این مدت گروه ‌هایی شکل گرفته است که نسبتی میان منافع آنها و توسعه ملی وجود ندارد.

وی در رابطه با راه‌حل این موضوع گفت: رویکرد برنامه محور، هم برای تعیین اولویت ‌ها و هم برای جلب مشارکت همگانی ضروری است.

مومنی مجددا ضمن تشکر از دولت یازدهم به دلیل سیاست تنش ‌زدایی که در پیش گرفته است، اظهار کرد: مخالفان دولت به گونه ‌ای رفتار می‌ کنند که موفقیت دولت را شکست خود می‌دانند و این یکی از فاجعه ‌بارترین مشکلات کشور بوده است و برخورد‌هایی از این دست با دولت واقعاً غیراخلاقی است.

وی در پایان گفت: دولت باید متوجه باشد که اگر ساختار تخریبی دولت گذشته را ادامه دهد و تنها شیب آن را تغییر دهد، موفقیتی به دست نمی‌آورد.

راغفر: عملکرد دولت‌‌ های نهم و دهم مسبب تشکیل ائتلاف علیه ایران شد

دکتر حسین راغفر، اقتصاددان، نیز در این نشست با طرح این سوال که پس از تحریم چه انتظاراتی می‌توان از اقتصاد کشور داشت، افزود: در این دوران، انتظارات جدی در جامعه شکل گرفته است و تصور می‌شود که با فضایی متفاوت از دوران تحریم مواجه خواهند شد.

حسین راغفر در نشست «پساتوافق و اقتصاد» عنوان کرد: ما بیش از 35 سال است که تحریم را تجربه کرده ‌ایم اما اکنون بحث تحریم هسته ‌ای به میان آمده، تحریم ‌هایی که برای کشور فلج کننده بوده است.

وی ضمن تاکید بر اینکه زمینه‌ های تشکیل این تحریم‌ ها بسیار مهم است، گفت: عملکرد دولت‌ های نهم و دهم باعث شد تا آمریکا و غرب بتوانند به ائتلافی جهانی علیه ایران دست یابند.

راغفر بیان کرد: این ائتلاف بنیادهای تولید را نابود کرد و همچنین وابستگی شدید به واردات و درآمدهای ارزی را رقم زد.

وی عنوان کرد: تا قبل از دولت‌های نهم و دهم واردات کشور 12 میلیارد دلار بود که در آن زمان هم رقم بالایی به نظر می‌رسید اما در دو دولت آقای احمدی نژاد، واردات با افزایش 30 تا 40 درصدی مواجه شد

این اقتصاددان با بیان اینکه در دولت دهم درآمد کشور به 90 میلیارد دلار رسید، افزود: ایران در این دوره 8 ساله، 56 درصد کل درآمدهای ارزی کشور را داشته است که در این سال‌ها بی‌ سابقه بوده است.

وی اظهار کرد: درآمدهای نفتی همواره دو مقوله رونق نسبی و ظاهری اقتصاد و کسب و کار مردم و همچنین فساد ملایم را به همراه داشته است.

راغفر گفت: در دوره ‌های نهم و دهم درآمدهای کشور به طرز بی‌سابقه ‌ای افزایش یافت و این در حالی بود که هیچگاه این حجم درآمد، وارد کشور نشده بود اما نه تنها رونق به همراه نداشت بلکه قاعده 100 ساله ایران را نقض کرد و با رکود هم مواجه شد.وی ادامه داد: همچنین این شرایط نه تنها فساد ملایم را به همراه نداشت بلکه شرایط فساد بی ‌سابقه‌ ای را هم فراهم کرد.

راغفر با بیان اینکه ظرفیت‌ های داخلی به شدت در این مدت ضربه خورده بود نیازمند واردات شده بودیم، افزود: این شرایط به همراه تحریم‌ ها به شدت اقتصاد را تحت تاثیر خود قرار داد.

وی گفت: اثر بخشی تحریم ‌ها به خاطر فرصت‌ هایی بود که دولت‌ های نهم و دهم ایجاد کردند.

این اقتصاددان اظهار کرد: همه شواهد نشان می‌دهد که این شرایط یک برنامه بوده نه یک اتفاق و صرفاً یک اشتباه سیاسی و سعی در فروپاشی جمهوری اسلامی ایران آن هم نه از نوع اجتماعی بلکه بحث فروپاشی سیاسی را دنبال می کردند

وی با اشاره به اینکه بارها کشور را به آستانه جنگ ‌هایی کشاندند که معلوم نبود بتوان آن را کنترل کرد، گفت: شرایطی شبیه به شرایط روسیه که فکر نمی‌کردند بحران به این سرعت گسترده شود و خروج از آن عملاً امکان ‌پذیر نباشد و در تله‌ ای بیافتند که نابودی یک تمدن چند هزار ساله را شاهد باشیم.

راغفر تشریح کرد: هیچ کدام از گروه‌ های داخلی و کشورهایی که درگیر این جنگ شدند باور نمی ‌کردند این تله ‌ای که در آن گیر کردند، اتفاق بیافتد.وی عنوان کرد: اکنون نزدیک به 5 سال است که از این واقعه گذشته و بسیاری افراد از این جنگ صدمه دیده ‌اند و غرب هم که بازی را شروع کرد، نمی ‌داند چطور آن را خاتمه دهد.

راغفر بیان کرد: بارها بحران‌ هایی این چنینی از سر کشور ما عبور کرده که فقط در اثر لطف الهی از آن بحران‌ ها عبور کرده ‌ایم چون هیچ کفایتی از مسئولین کشور ندیده ایم؛ بخصوص دولت‌ های نهم و دهم به قدری بی‌کفایت بودند که کشور را دچار مشکل کرده و نا‌به‌ سامانی‌هایی دیگر را شکل دادند.

رضاقلی: اگر تحریم‌ه ا برداشته و نفت با بشکه ‌ای 150 دلار هم فروخته شود، باز هم مشکلات کشور حل نمی‌شود

استاد علی رضا قلی، جامعه شناس، نیز با بیان اینکه علوم انسانی ما وارداتی است و حساسیت‌ های ما را بیان نمی‌کند، گفت: متاسفانه ما هم بر اساس این علوم که کاملا مبتنی بر مشکلات غرب و اروپا است، حساسیت ‌هایمان را تغییر داده ‌ایم.

علی رضاقلی در نشست «پساتوافق و اقتصاد» عنوان کرد: این شرایط باعث شده است که به جای حساسیت بر عوامل مورد نیاز جامعه خودمان، بر عواملی حساسیت به خرج دهیم که مربوط به کشورهای خارجی است.

وی بیان کرد: به عنوان مثال زمین در کشورهای اروپایی مورد توجه بوده زیرا در آنجا زمین کم است، برای همین اروپایی ها از زمین به عنوان سرمایه نام می برند اما در ایران زمین به وفور یافت می‌شود و در عوض آب کم است اما ما به اشتباه به دنبال زمین هستیم بجای آنکه به فکر آب باشیم.

وی در همین راستا تاکید کرد شما کل کتاب های اقتصاددانان و جامعه شناسان و کلا دانشگاه های اروپایی ها را بگردید، هرگز کلماتی مثل آب، آبادی، آبیاری و مشابه این کلمات را پیدا نمی‌کنید چون آنها آب بخاطر وفورش، اصلا برایشان دغدغه نیست.

او در بخشی دیگر از سخنانش، با بیان اینکه خشونت یکی از عواملی است که دولت ‌ها باید آن را کنترل کنند، افزود: در کشور ما فرادستان نیز امنیت ندارند.رضاقلی وظیفه دیگر دولت را تامین حقوق مالکیت افراد دانست و گفت: در واقع افرادی که زیر چتر دولتی هستند و دولت آنها را حمایت می‌ کنند، باید نسبت به حقوقی که دارند تامین شوند و اگر دولتی بتواند این کار را انجام دهد، موفق عمل کرده است.

وی گفت: متاسفانه ما در قرن 21 همچنان طرح می‌ نویسیم و در کیسه‌ های پول را برای رفع مشکلات اقتصادی باز می‌کنیم. این استاد دانشگاه ادامه داد: اگر تحریم ‌ها برداشته شود و نفت با بشکه‌ ای 150 دلار هم فروخته شود، باز هم مشکلات کشور حل نمی‌ شود.وی گفت: زمانی که کشوری می‌خواهد به توسعه برسد، شکافی میان طبقه حاکم و رعیت به وجود می‌آید که اگر بتواند این شکاف را پر کند، به توسعه دست خواهد یافت.

رضاقلی با بیان اینکه دولت یا حاکمان در این شرایط اگر حقوق مالکیت را به نفع طبقه حاکم تعریف کنند، انگیزه را از رعیت می ‌گیرند، افزود: این شرایط رعیت را به سمت کارهای پردرآمد و غیرمفید می‌ کشانند.

وی عنوان کرد: دولت‌ ها قدرت نهادسازی دارند و چون قدرت چانه ‌زنی در دست آنهاست، نهادهایی را شکل می‌دهند که به نفع خودشان است و یکی از مشکلات اساسی جامعه ایران از دیرباز، وجود این مساله است

pstwfq w jmhدر جلسه ای که به همت گروه جامعه شناسی سیاسی انجمن جامعه شناسی ایران روز شنبه 23 آبان 94 برگزار شد تعدادی از استادان دانشگاه‌ های تهران وضعیت پس از توافق هسته ‌ای را از نظر اجتماعی مورد بررسی قرار دادند.

نشست تخصصی «پساتوافق و جامعه» با حضور دکتر محمد امین قانعی راد (عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور)، دکتر سید جواد میری (استاد دانشگاه)، دکتر جعفر توفیقی (استاد دانشگاه تربیت مدرس)، دکترحسین غریبی (استاد دانشگاه تربیت مدرس) و حمیدرضا جلایی پور (عضو هیات علمی دانشگاه تهران) برگزار شد.

قانعی‌ راد: اگر پس از برجام به توافق اجتماعی نرسیم، با چالش مواجه می‌شویم/ جلائی ‌پور: احمدی ‌نژاد 8 سال پول توزیع کرد اما کسی امیدوار نشد/ توفیقی: برجام نمونه موفق یک حکمرانی خوب بود

در ابتدای نشست حسین غریبی در سخنانی تحت عنوان نقش ارتباط علمی در اقتدار اجتماعی، با اشاره به اینکه 28 مدل در دنیا برای نشان دادن بحث قدرت ملی مطرح شده است اظهار کرد: برای این مدل ‌ها شاخص‌ هایی در نظر گرفته شده و در مجموع 27 شاخص در بخش‌ های متفاوت اجتماعی، سیاسی، دفاعی، سرزمینی، اقتصادی، فرهنگی و ... برای قدرت ملی تعریف شده است. جمعیت و ویژگی ‌های کمی و کیفی آن یکی از شاخص ‌های مهم است که در زیر مجموعه اجتماعی قرار می‌گیرد. به گفته وی، کمیت و کیفیت جمعیت موضوع مهمی است که درباره آن مباحث مهمی مطرح می‌شود. همچنین رهبری، منابع طبیعی، روحیه ملی، سنت و خصوصیت ملی از جمله شخص ‌هایی هستند که در این 28 مدل تعریف شده‌ اند.

وی با بیان اینکه ما باید به دنبال این باشیم که یک راه «ارتباط علمی» پس از توافق با سایر کشورها پیدا کنیم، اضافه کرد: امروز کانال‌ های ارتباطی ما محدود است. بدین شکل که مهم ترین راه ارتباط‌ های علمی ما به انتشار مقالات علمی و ISI محدود شده است و این درحالی است که حتی در سال های اخیر، بخش مهمی از مقالات ما در ژورنال‌ های بسیار معتبر جهانی به چاپ نمی‌ رسید و این در حالی بود که در گذشته، ما به راحتی مقالات مان را در ژورنال‌ های متفاوت به چاپ می‌رساندیم اما امروز همان ژورنال ‌ها اعلام می‌کنند که مقالات شما در چارچوب برنامه‌ های تعریف شده ما نیست. به همین خاطر شاید بتوان گفت عامل اصلی این موضوع، تحریم‌ ها است.از پیش از انقلاب، دانشگاه شریف با دانشگاه MIT ارتباط گسترده داشت اما در سال های اخیر، دیگر چنین ارتباطاتی وجود ندارد. بر این اساس، معتقدم برداشتن تحریم‌ ها باعث ارتباطات بین سازمانی دانشگاه ‌ها و پژوهشکده‌ ها می شود و در واقع فضای جدید اجتماعی را به وجود می‌آورد

غریبی با بیان اینکه ارتباط علمی با سایر کشورها به ما ماهیت بهتری می ‌دهد، عنوان کرد: ما باید از فضای فعلی خارج شویم. هم‌ اکنون افراد به صورت فردی با برخی از سازمان‌ ها ارتباط علمی دارند اما اینگونه نیست که ما بتوانیم با سایر دانشگاه‌ های دنیا ارتباط داشته باشیم مثلا از پیش از انقلاب، دانشگاه شریف با دانشگاه MIT ارتباط گسترده داشت اما در سال های اخیر، دیگر چنین ارتباطاتی وجود ندارد. بر این اساس، معتقدم برداشتن تحریم‌ ها باعث ارتباطات بین سازمانی دانشگاه ‌ها و پژوهشکده‌ ها می شود و در واقع فضای جدید اجتماعی را به وجود می ‌آورد.

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه فضای ارتباط علمی‌ ما با خارج از کشور کم است، ادامه داد: تحریم ‌ها در سطح داخلی نیز تاثیرگذار بوده است و امیدواریم در پسا توافق محدودیت ‌ها برداشته شود. ما هر زمانی که خواستیم در حوزه ‌ای خود را تقویت کنیم با محدودیت روبرو شدیم و این محدودیت‌ها نشات گرفته از سطح دانشی است که نتوانستیم آن را در ارتباط با کشورهای دیگر به دست آوریم.

غریبی تصریح کرد: در فضای بعد از تحریم‌ ها ما می ‌توانیم از فضای دیجیتال استفاده کنیم. دنیای دیجیتال در فضای پسا تحریم یک دنیای جدید است که با استفاده از آن و با استفاده از فناوری اطلاعات می‌توانیم کارخانه ‌ها، نظام اقتصادی و بانکی و صنعت خود را متحول کنیم. نگاه کردن به الگوهای سایر کشورها می‌تواند فضای جدیدی را برای ما ایجاد کند. تمام کسانی که در دنیا برای به دست آوردن قدرت تلاش می ‌کنند از ارتباطات علمی نیز استفاده می‌ کنند.

میری: در مطالعه اقوام باید نگاه سوژه ‌ای داشته باشیم

در ادامه این نشست سید جواد میری با بیان اینکه برجام را می ‌توان به صورت امکان توسعه متوازن تعریف کرد، گفت: ما پس از توافق می‌توانیم با توجه به جغرافیای فکری و سیاسی و با ایده توسعه با دیگر کشورها ارتباط برقرار کنیم. امروز نیز اتفاقاتی مرتبط با آذری ‌‌زبان های کشورمان افتاده است و در برخی شهرهای آذربایجان ما در اعتراض به برنامه فیتیله‌ ای ‌ها، کمی ناآرامی رخ داد و برخی احساس کردند که به آنها توهین شده؛ البته برخی دیگر نیز صحبت‌ های مطرح شده در برنامه فیتیله را مزاح دانستند اما بحث اصلی اینجاست که صحبت‌ هایی که در این خصوص مطرح شد مانند تمام مسائل ایران کم کم به فراموشی سپرده می‌شود.

وی تصریح کرد: در دوره پهلوی اول و زمان حکومت رضاشاه، او تصمیم گرفت اقوام با یکدیگر ادغام شوند و یک زبان و قومیت واحد داشته باشند اما در دوره پهلوی دوم محمدرضا شاه از این سیاست فاصله گرفت و ائتلاف و اتحاد بین اقوام مختلف را در دستور کار خود قرار داد اما در دوران بعد از انقلاب و از سال 1357 به بعد موضوع تحت عنوان «تنوع فرهنگی» مطرح شد که انتخاب این اسم نیز ریشه در شور انقلابی داشت.

این استاد دانشگاه تاکید کرد: در صدا و سیما اصرار بر این است که کسانی که ترک هستند را آذری زبان مطرح کنند و وقتی که موضوع را واکاوی می‌کنیم متوجه می‌شویم این تصمیم به اوایل دوره مشروطیت بر می‌گردد زیرا ترک بودن یا آذری زبان بودن یکسری مسائل خاص را ایجاد می‌کند.

میری با تاکید بر این موضوع که ما در مطالعه اقوام باید نگاه سوژه‌ ای داشته باشیم، عنوان کرد: ما باید قومیت افراد را مبنای مطالعه خود قرار دهیم. وقتی یک اتفاق در مرکز یک کشور می ‌افتد همان اتفاق در شهرهای حاشیه‌ ای رنگ و بوی جهان شمولی ‌اش کمتر می‌شود و رنگ و بوی قومی، نژادی و مذهبی می‌گیرد به عنوان مثال در هشت سال گذشته بر اساس اتفاقاتی که افتاد دانشگاه‌ ها در شهر تهران تضعیف شد؛ در این شهر اساتید خواسته‌ های خود را به گونه دیگر مطرح کردند اما در منطقه تبریز و کردستان این موضوع رنگ و بوی قومیتی به خود گرفت.

جلایی پور: دولت به دنبال گشایش سیاسی است

در ادامه نشست «پسا توافق و جامعه» دکتر حمیدرضا جلایی پور عضو هیات علمی دانشگاه تهران در سخنانی با بیان اینکه در تحریم‌ ها جامعه ایران در معرض تهدید بین المللی قرار گرفت و در واقع بند 7 شورای امنیت برای آن تصویب شد، عنوان کرد: مطالعات و بررسی تاریخ نشان می ‌دهد کشوری که در بند 7 شورای امنیت قرار بگیرد تجربه و سرنوشت خوبی نخواهد داشت اما ایران توانست با عملکرد عقلانی از این تهدید بین‌ المللی خارج شود.

وی با بیان اینکه جامعه ما با فرسایش سرمایه اجتماعی - اخلاقی روبرو است، تصریح کرد: مطالعات نشان می‌ دهد ما در جامعه وضع مناسبی نداریم. آنطور که آمارها نشان می‌دهد اوایل انقلاب ما 200 هزار معتاد در سطح جامعه داشتیم و امروز نیز نیروی انتظامی می گوید ما بیش از دو میلیون معتاد در سطح جامعه داریم البته آمار ما می ‌گوید امروز ما بیش از سه میلیون معتاد در کشور داریم که با احتساب اعضای خانواده ‌هایشان، 15 میلیون نفر درگیر اعتیاد این افراد هستند. اما چه باید کرد؟ یکی از مهم ‌ترین کارها آن است که جامعه باید به روند توسعه برگردد تا آسیب‌ های اجتماعی ‌اش مهار شود.

این استاد دانشگاه نیروهای موجود در جامعه را به دو دسته تقسیم کرد و گفت: دسته اول دولت است که متشکل از نخبگان و افراد میانه‌ رو است که تمام تلاش خود را برای توسعه کشور انجام می‌دهند. دسته دوم نیز نیروهای موثر و سایر ارگان ‌ها هستند که بخشی از قدرت در دست آنهاست همانند نهادهای امنیتی، بخشی از سازمان‌ های غیر دولتی، رسانه ‌ها و همچنین حوزه قضائی.

جلائی ‌پور در ادامه با اشاره به فضای ایجادشده پس از توافق گفت: آنچه پس از توافق هسته ‌ای در صحنه عمومی دیده می‌شود آن است که بین دولت و دسته دوم برای توسعه ایران و تغییرات، چالشی شکل گرفته است. دسته اول دنبال توسعه همه ‌جانبه و متوازن در سطح کشور هستند و به دنبال توسعه تک خطی نیستند اما در هر وجه توسعه، مقاومت صورت می‌گیرد با این حال تاکید می‌کنم و باید بدانیم که توسعه پس از توافق و برجام، بحران اجتماعی و اقتصادی جامعه ایران را مرتفع می ‌کند.

جلایی ‌پور تاکید کرد: دسته اول در واقع به دنبال گشایش سیاسی و به نظر می‌ رسد دسته دوم به دنبال کنترل سیاسی است. برخی همچون صدا و سیما اعتقاد به کنترل سیاسی دارند. ما باید به جایی برسیم که به جای اینکه فردی برای هیات علمی شدن، از نفوذ و رابطه استفاده کند، از طریق انتخاب شایسته ‌سالارانه، افراد عضو هیات علمی یک دانشگاه میشوند؛ یا اینکه نشریات از آزادی کافی برای بیان دیدگاه‌ های خود برخوردار باشند که در واقع این موارد، بخشی از توسعه فرهنگی است. توسعه فرهنگی به این معناست که ما حقیقت جویی را بپذیریم.

وی در ادامه با اشاره به موضوع مهندسی فرهنگی، افزود: در مهندسی فرهنگی عده‌ ای نظرات خود را به دیگران تحمیل می‌کنند. کسانی که به دنبال مهندسی فرهنگی هستند تلاش می‌کنند در جامعه به نیروهای مختلف بگویند چه کار فرهنگی را باید انجام دهند؛ از چه دستگاهی استفاده کنند و در چه حوزه ‌ای فعالیت داشته باشند. در واقع باید بگویم دسته دوم جامعه را مطیع می ‌خواهند و حداقل اینکه اگر مطیع نباشند، بترسند.

این استاد دانشگاه خاطرنشان شد: توافق هسته‌ ای مردم را امیدوار کرده است. در دولت گذشته، احمدی نژاد 8 سال به مردم پول داد اما کسی امیدوار نشد، ولی هم ‌اکنون با وجود اینکه شاخص ‌های اقتصادی نامناسب است اما مردم امیدوارند و رئیس جمهوری فعلی با تلاش برای به سرانجام رسیدن توافق هسته ‌ای بین مردم محبوبیت فراوانی دارد.

توفیقی: برجام یک فرصت بالقوه است

در ادامه این نشست دکتر جعفر توفیقی، عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس، با بیان اینکه در خصوص برجام ما باید واقع ‌بینانه رفتار کنیم، عنوان کرد: برجام،‌ گام اول است؛ در واقع ما قبل از برجام هم می‌توانستیم خیلی کارها را انجام بدهیم اما برخی تحریم ‌ها را بهانه کردند و کارهایی را که می‌شد انجام داد، انجام ندادند. برای همین معتقدم اینطور نباشد که بگوییم تمام نقطه ضعف‌ های ما متعلق به دوران قبل از برجام بوده است. ما بعد از برجام نباید دچار خوش خیالی شویم. همانطور که قبل از برجام نیز همه نقطه ضعف‌ های ما ناشی از تحریم نبوده ، پس از برجام هم قرار نیست که همه اتفاقات جبران شود و انتظار داشته باشیم که بعد از برجام هم ما حتما موفق می ‌شویم.

وی با بیان اینکه برجام یک فرصت بالقوه است اضافه کرد: هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است؛ ما باید با برنامه ‌ریزی مناسب، عقلانیت و مدیریت منابع این فرصت بالقوه را به عمل تبدیل کنیم. در این دوران ما می‌توانیم و به برنامه ‌ریزی دقیق و منسجم فکر کنیم و رشد اقتصادی داشته باشیم و از نظر علمی پیشرفت کنیم.

این استاد دانشگاه با تاکید بر اینکه برجام در واقع یک نمونه از عقلانیت و تدبیر در یک حکمرانی خوب است؛ اضافه کرد: اگر با کسی دشمنی داشته باشیم می ‌توان با تدبیر و به صورت عاقلانه دشمنی کرد. ما باید منافع خود را در نظر بگیریم اما ارتباط خصمانه نیز با دشمن خود داشته باشیم. مگر امروز همه کشورها با هم دوست و رفیق‌ اند؟ همه کشورها برای تامین منافع خود، اگر فرصتی پیدا کنند از خود دفاع می ‌کنند اما تمام تلاش خود را می‌کنند تا کشورشان را عاقلانه ‌تر اداره کنند.

توفیقی با بیان اینکه امروز ما یک کشور «مهاجر بفرست» هستیم، عنوان کرد: امروز جوانان نخبه به دلیل مسائل اقتصادی، کشور را ترک می‌کنند. بسیاری از کسانی که در سال‌ های گذشته مهاجرت می‌کردند مخالف یا معاند نظام نبودند بلکه به دنبال کسب و کار بهتر بودند و اغلب آنها نیز در محیط ‌های اقتصادی، علمی و دانشگاه‌ های خارج از کشور جذب شدند.

این استاد دانشگاه سپس با اشاره به انتخابات 76 گفت: بنده در آن دوران معاون وزیر بودم و به چشم دیدم که در اثر فضایی که انتخابات به وجود آورد، بسیاری از بورسیه‌ ها به کشور بازگشتند. اکنون نیز فکر می‌کنم فضایی که پس از برجام و توافق به وجود آمده است، می‌تواند روند مهاجرت را معکوس کند زیرا قبل از برجام جوانان ما نیز در یک فضای بلا تکلیفی و ناامیدی به سر می‌بردند اما امروز ما باید تلاش کنیم نخبه‌ ها را در داخل کشور نگه داریم.

وی در بخشی دیگر از سخنانش ادامه داد: ما باید زمینه را برای پذیرش دانشجویان خارج از کشور آماده کنیم. دانشگاه‌ ها صندلی خالی بسیاری دارد که می‌تواند سرمایه بزرگی در جذب دانشجوی بین‌ المللی باشد. بر اساس آمار حدود پنج میلیون دانشجو در کشورهای دیگر مشغول به تحصیل هستند و سهم ما از این میزان بسیار ناچیز است.

توفیقی با بیان اینکه پیش از برجام فضای سیاسی کشور چند قطعه شده بود، اضافه کرد: به عنوان مثال حتی بحث‌‌ها و طرح‌های سیاسی به وزارت علوم نیز کشیده شده بود و دیدیم که آقای دکتر روحانی مجبور شدند چندین وزیر علوم به مجلس معرفی کنند، حتی وزیران علوم دولت نیز استیضاح شد. برای همین معتقدم چون توسعه علمی نیاز به آرامش و عدم تنش در فضای سیاسی دارد، باید از اینکه اهداف سیاسی به دانشگاه‌ ها راه پیدا کند، ‌دوری کرد زیرا اهداف سیاسی در واقع دانشگاه را به ابزار سیاسی تبدیل می‌کند.

وی بیان کرد: مهم ‌ترین چالش در کشور ما توسعه تکنولوژی است. به جز بحث هسته ‌ای که فرزندان ما با زحمت و هزینه زیاد توانستند در دانشگاه‌ ها به تکنولوژی هسته ‌ای دست پیدا کنند، در دیگر حوزه‌ ها، ما در بحث توسعه تکنولوژی دچار یک غفلت چند ده ساله شده ‌ایم. با حصول توافق می ‌توان با هزینه کمتر به تکنولوژی دست یافت اما حواسمان باشد نباید اینگونه باشد که بگوییم حال که توافق صورت گرفته است کشورهای خارجی بیایند و صنعت ما را بچرخانند. باید مراقب باشیم دچار غفلت نشویم به عبارتی باید دانش و تکنولوژی را با برقراری تعامل با کشورهای توسعه ‌یافته از خارجی ‌ها بگیریم و در عین حال، از آنها آموزش نیز ببینیم تا ایرانی، خودش وارد عرصه صنعت شود. در غیر این صورت ما طی چند سال آینده فاقد تکنولوژی خواهیم بود.

​قانعی‌ راد: در شرایط ابهام پس از توافق هستیم

محمد امین قانعی راد، رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران نیز در ادامه نشست «پساتوافق و جامعه» با بیان اینکه ما پس از توافق همچنان در شرایط ابهام به سر می‌بریم، اظهار کرد: این توافق نتوانسته است اعضای جامعه را آرام و در جامعه اطمینان نسبت به آینده را ایجاد کند.

وی در ادامه با طرح این سوال که چطور می ‌شود در فضای پس از توافق و برجام، به یک توافق ملی نیز رسید، گفت: اما متاسفانه می ‌بینم پس از برجام کنترل اجتماعی در برخی از زمینه ‌ها افزایش پیدا کرده است، از نمونه‌ های آن می توان به دستگیری روزنامه‌ نگاران و افزایش درگیری بین دو جناح در این مدت اشاره کرد. عده ‌ای در تلاش‌ هستند تا دائما یک نوع درس اخلاقی را در جامعه تزریق کنند و این باعث می‌شود عده‌ ای از مردم در لاک دفاعی خود فرو بروند. اگر وضعیت به همین گونه پیش رود برجام یک سری پیامدهای منفی را به بار خواهد آورد.

وی با تاکید بر اینکه پس از برجام انتظارات اجتماعی افزایش یافته است، البته به جز دلواپسان، اکثریت مردم برجام را به مثابه افزایش فرصت تلقی می‌کنند و احتمال آنکه ما در این زمینه با انفجار انتظارات روبرو شویم، وجود دارد. مثلا پس از برجام حرکت‌ هایی صورت گرفت؛ کمپین خودرو تشکیل شد، زنان برای توسعه مشارکت‌ های سیاسی خود در جامعه تلاش می‌کنند و تحرکات صنفی بین کارگران و معلمان به وجود آمده است.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه پویایی امروزه در دانشگاه نهایتا نوشتن مقاله محدود شده است، افزود: نوشتن مقاله حداکثر کاری است که در دانشگاه‌ ها انجام می‌شود و این تنها کارکرد و فعالیت یک دانشگاه نیست و به خاطر همین است که آن حس اجتماعی را که باید منتقل کند، انتقال نمی ‌دهد.

این استاد دانشگاه با بیان اینکه بخش عظیمی از فارغ التحصیلان دانشگاه‌ ها به دنبال پول‌ سازی هستند، تصریح کرد: دانشجویان به دانشگاه به عنوان مکانی برای پول‌ سازی نگاه می‌کنند و از مسائل اجتماعی غفلت کرده ‌اند. گفته می‌شود رسانه ‌ها به دنبال تربیت شهروند هستند. رسانه ملی در این میان نقش مهمی دارد اما نسبت به آن اعتماد وجود ندارد.

قانعی راد همچنین تصریح کرد: ما در شرایط تضعیف اخلاق اجتماعی هستیم حتی یک اختلاف منافع مالی و یا یک تصادف کوچک در خیابان مقوله ای می‌شود برای رخداد یک حادثه تراژیک. برای همین تاکید می کنم که باید کاری کرد به یک اجتماع کلان دست یابیم و این لازمه‌ اش آن است که فکر کنیم چطور می‌شود همه بتوانند به یک توافق کلی برسند. اگر پس از برجام، به یک گفت‌وگو و توافق اجتماعی نرسیم، جامعه قطعا با چالش‌ هایی مواجه می‌شود

pstwfq w frhngنشست علمی «پساتوافق و فرهنگ» عصر روز دوشنبه 18 آبان به همت گروه جامعه‌ شناسی سیاسی انجمن جامعه‌ شناسی ایران، در اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و کتابخانه ملی برگزار شد.

در این نشست که با حضور دکتر سید رضا صالحی ‌امیری، دکتر هادی خانیکی، دکتر احمد پورنجاتی، دکتر سعید معیدفر و دکتر محمود شهابی برگزار شد، مطالبی درباره تحولات و ضرورت ‌های فرهنگی در جامعه، در دوران پسا توافق بیان شد.

صالحی‌ امیری: جهان باید «ایران فرهنگی» را بشناسد/ پورنجاتی: نباید دور فرهنگ سیم‌ خاردار کشید/ معیدفر: دو سال بعداز انتخابات، هنوز معارضان دولت در تسلط هستند

دکتر سیدرضا صالحی‌ امیری، رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی به‌عنوان نخستین سخنران این نشست با ارائه تصاویر تاریخی از ایران در محافل جهانی گفت: «به ‌نظر من در طول دهه‌ های معاصر، دو تصویر از ایران در جهان مطرح بوده که عبارت ‌اند از ایران نفتی، ایران هسته ‌ای و در نهایت تصویری که باید بعد از مذاکرات پیش ‌آمده از ایران ارائه شود، ایران فرهنگی است.»

وی ضمن بیان این مطلب که تصویر نفتی و هسته‌ای از ایران، تصاویری سیاه و ناعادلانه بوده‌ اند، افزود: «وضعیت موجود این امکان را ایجاد می‌کند که با ارائه تصویری فرهنگی، ایران را زیبا را ترسیم کنیم. بنابراین تغییر نگاه جهانیان به ایران از تصاویر نفتی و هسته‌ ای به تصویری فرهنگی، می‌تواند مهم‌ ترین دست‌آورد دوران پساتوافق باشد.»

صالحی‌امیری با تاکید بر دیپلماسی فرهنگی اظهار داشت: «در ذیل دیپلماسی فرهنگی است که گفت‌ وگوی فرهنگی آغاز می‌شود که خود، دلیل شناسایی نقاط مشترک با رویکرد تعامل فرهنگی است. همچنین گفت ‌وگو باعث عواملی از جمله کنترل عصبانیت، درک متقابل و ظهور عقلانیت خواهد شد.»

رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی، ایران را فاقد قدرت رقابت صنعتی با قدرت ‌های جهان خواند و گفت: «به نظر من حوزه فرهنگ، نقطه قوت و قدرت ما در جهان است. با گسترش تعامل فرهنگی، خشونت که بزرگترین آسیب در منطقه و خاورمیانه ‌است، کاهش پیدا می ‌کند و ایران می ‌تواند کانون گفت ‌وگو و تمدن شود.»

وی همچنین با اشاره به طرح رئیس ‌جمهوری وقت ایران با عنوان «گفت ‌وگوی تمدن ‌ها» افزود: «متاسفانه طرح گفت‌وگوی تمدن‌ها در طول سال ‌های اخیر رنگ و بوی خود را از دست داده و فرصت ایجاد شده، فرصت خوبی است تا دوباره آن را احیا کنیم.»

توافقات، ایران را به سابقه ‌فرهنگی خود برگرداند

احمد پورنجاتی، دیگر سخنران این نشست ضمن بیان این مطلب که فصل ‌بندی‌ تحت عنوان دوره «پساتوافق» نوعی گرته‌ برداری از تحولات سیاسی در جهان و ایران است و می ‌توان آن را با فصل ‌بندی ‌هایی که پس از جنگ جهانی دوم انجام شد، مقایسه کرد، گفت: «به نظر من می ‌توان دوره «پساتوافق» را به عنوان یک تقسیم ‌بندی تاریخی و سیاسی در نظر گرفت، اما به صورت مشروط.»

وی اظهار داشت: «نکته‌ دوم، بررسی مفهوم فرهنگ و نقش توافقات در آن است. سوال اینجاست که آیا منظور از فرهنگ، همان ذهنیتی است که جامعه از خود و آینده دارد؟ یا به مفهوم فرآورده‌ های ذوقی و حسی در حوزه هنر است؟»

پورنجاتی ضمن اشاره به تصاویری که صالحی‌ امیری به آن‌ها اشاره کرد، اظهار داشت: «به نظر من باید یک تصویر میانی نیز به این تصاویر اضافه کنیم که همانا تصویر «ایران انقلابی» است که همچنان نیز در اذهان عمومی و جهانی وجود دارد زیرا تقریبا می‌شود گفت انقلاب ما، دیگر نمونه ‌ای در جهان نداشت.»

وی با ارجاع به مساله مذاکرات هسته ‌ای و برجام، گفت: «به نظر من ایران توانست با کسب موفقیتِ برجام، بازگشتی به هویت تاریخی خود داشته باشد. با بررسی فرهنگ ایران، درمی ‌یابیم که یکی از اصلی ‌ترین ویژگی‌ های فرهنگی ایران در دوره‌ های مختلف، پیوند‌ پذیری بوده‌است؛ یعنی ایران در چهار راه حوادث و تحولات جهان، همواره آمیب‌ وار فرهنگ‌ های دیگر را میزبانی کرده و به نوعی آن‌ها را در آغوش گرفته است.»

وی توضیح داد: «فرهنگ ایرانی همیشه این ‌کار را کرده است. مثل کاری که با ادبیات عرب یا کلیله و دمنه انجام داده. بنابراین به نظر من ایران پساتوافق، ایرانِ ایران است؛ یعنی ایرانِ تاریخی و مبتنی بر توافقات معقول».

وی ضمن بیان این مطلب که به سرانجام رسیدن برجام، نیازمند کوشش دستگاه ‌ها و مجموعه‌ های فرهنگی است، اظهار داشت: «اگر بنا باشد پساتوافق، همراه شود با مراقبت سیم‌ خاردارگونه از فرهنگ، آنچنان که مثلا مانع از ورود مک ‌دونالد به ایران شویم و... این حقیرانه ‌ترین مصداق فرهنگ پساتوافق است. ولی اگر به‌ دنبال یک کنش اساسی هستیم، می‌شود شاخص ‌های قابل قبولی را برای فرهنگ در دوران پساتوافق دنبال کرد».

بدون توجه به خواسته‌ های جامعه با انقلابِ انتظارات سرخورده روبرو می‌شویم

در ادامه این نشست، هادی خانیکی در توصیف رابطه توافقات با فرهنگ، گفت: «نخست باید دید توافقات با ما و فرهنگ ما چه کرده است. دیگر آنکه باید مفهوم گفت‌وگو را کاربردی کرد، به این معنی که وقتی ایران توانسته است با حتی با مخالفان و دشمنان خود به توافق برسد، چرا به فرهنگ گفت‌وگو را دنبال نکند؟»

وی افزود: «مساله بعدی، فرهنگ سیاسی است؛ آنچنان که نتیجه مذاکرات، تسریع و گسترش روند عقلانی شدن جامعه بوده است. به نظر من اگر رفتار جامعه از انتخابات 92 تا روند توافقات را کارشناسی کنیم، ظهور این عقلانیت را می‌بینیم. نکته بعدی، فرهنگ نقد در جامعه و گسترش آن است، به طوری ‌که مشروط پذیرفتن، یکی از محصولات تفکر انتقادی است.»

خانیکی در بخش دیگری از سخنان خود به آینده ‌پژوهی اشاره کرد و گفت: «به نظر من اثری که برجام بر ذهنیت جامعه گذاشت، مبتنی بود بر فضای آزاد، تنوع، توجه به شادی، آزادی‌ های مدنی و... چراکه به هر تقدیر حصول نتایج برجام باعث راحت ‌تر شدن زندگی می‌شود و مردم این انتظار را دارند.»

وی ادامه داد: «نکته بعدی از منظر فضای فیزیکی و کالبدی جامعه این است که به هر حال در این توافقات،‌ مسائل اقتصادی اولویت پیدا کرده‌ اند که مظاهر آن عبارت است از افزایش سرمایه‌ های خارجی، گسترش توریسم و... که خود پیامد‌های فرهنگی را نیز به همراه خواهد داشت. همچنین پیدایش فرصت‌ های جدید در ارتباطات علمی و فرهنگی نیز پیامدهای فرهنگی خاصی را به همراه می‌آورد.»

این کارشناس رسانه و ارتباطات همچنین اظهار داشت: «اگر از خود بپرسیم در فضای پساتوافق باید چه کرد، به نظر من اولین نیاز، نیاز به تامین سرمایه‌ های اجتماعی، گسترش امید و نشاط، اعتماد و جایگزینی کنش به جای نظاره‌ گری است زیرا جامعه ما بیشتر جامعه‌ ای نظاره ‌گر است و حتی نخبگان آن نیز، کمتر در حوزه‌ های مختلف از خود کنش نشان می‌دهند.»

وی افزود: «دومین نیاز، ضرورت بهسازی فضای عمومی اجتماع با تاکید بر انتظارات جامعه است. دیگر آنکه حوزه عمومی، به جای سیاست رسانه ‌ای شدنِ فعلی قرار بگیرد. همچنین نیاز به تصویر امن از جامعه، یکی از ضرورت‌ هاست. حال آنکه برخی رسانه های مخالف مدام سعی دارند تصاویر نا امنی از جامعه ارائه کرده و مخاطبان خود را به این شکل تهدید کنند.»

خانیکی توجه به نهادهای مدنی و تقویت‌ آن‌ها، اخلاقی ‌تر شدن جامعه و توجه به خطراتی که سرمایه‌ های فرهنگی و سرمایه‌ های نمادین را تخریب می‌کند را از دیگر ضرورت ‌های دوره پساتوافق خواند و گفت: «در این صورت است که می‌شود گفت خواسته‌ های انباشت ‌شده در جامعه از برجام، به سرانجام می ‌رسد. وگرنه ما با انقلابی از انتظارات سرخورده مواجه خواهیم بود.»

حاکمیت باید تحولات اجتماعی را درک کند

سعید معیدفر، دیگر سخنران این نشست با طرح این سوال که آیا دوران پساتوافق، برساخته دولت‌ مردان نیست؟ از منظر آسیب‌ شناختی به وضعیت پسامدرن وارد شد و گفت: «آیا خواسته آن‌ها این نبوده که بعد از انتخابات 92 عملا اتفاقی نیفتد تا بعد از محقق شدن برجام، مردم شاهد اتفاقات و فضای تازه‌ ای باشند؟ در این صورت آیا جامعه بعد از انتخابات،‌به لاک خود فرو نرفته؟ با این زاویه، با حالت دفاعی‌ ای که جامعه به خود گرفته،‌ زیاد نباید انتظارات بزرگی از برجام داشت؛ کمااینکه در بورس هم اتفاقی نیفتاد.»

وی ادامه داد: «حتی مردم آن‌ طور که انتظار می‌رفت، با توافق برجام به خیابان ‌ها نیامدند و چندان اظهار شادی نکردند،‌ چراکه از خود می‌پرسیدند نقش ما در این برجام چیست؟ دولت باید با این لاک دفاعی چه کند؟ این یک آسیب جدی است و از طرفی معارضان دولت، در موضع تسلط هستند. این اتفاق در شرایطی رخ داده که بعد از انتخابات 92، مردم در سراسر کشور و حتی در روستاهای دور، آمادگی و انتظار تغییر و تحولات را داشتند.»

این جامعه شناس خاطرنشان کرد: «در این شرایط زیاد هم نمی‌شود به نخبگان ایراد گرفت. حتی دانشگاه ‌هایی که زمانی موتور حرکت جامعه بودند،‌ مدتی ‌است در آن‌ها خبری نیست و سکوت مطلق در آن‌ها جاری است. حالا چطور می‌شود انتظار اتفاقات بزرگ داشت؟ به نظر من دولت‌ مردان ابتدا باید درک درستی از جامعه داشته باشند زیرا در وضعیت حاضر،‌ آمادگی تحولات بزرگ در جامعه وجود ندارد.»

وی گفت: «اگر با برجام بخواهد اتفاق فرهنگی جدی بیفتد این است که با تحولات جامعه، از زاویه ایدئولوژیک و امنیتی برخورد نشود. باید این جامعه را همین‌طور که هست به رسمیت بشناسیم و بعد در صدد رفع مشکلات باشیم. متاسفانه در حال حاضر رابطه دولت (حاکمیت) و ملت چنین رابطه‌ ای است به گونه ‌ای که رویکرد عمدتا مبتنی بر نقد و مداخله است. » 

معیدفر اظهار داشت: «این نگاه باید تغییر پیدا کند، همان‌طور که نگاه‌ ما به جهان عوض شد. به عبارتی دولت ‌مردان ما در جریان مذاکرات مجاب شدند به تغییر، اما انگار این ضرورت در داخل کشور همچنان احساس نشده است. در‌حالی‌که به ‌نظر من دولت و حاکمیت باید تحولات و تنوعی که در بطن جامعه اتفاق افتاده و در آینده گسترش هم خواهد یافت، درک کنند.»

وی افزود: «تنها در این صورت است که می ‌توان به تغییرات درست کمک کرد اما متاسفانه تغییراتی که در جامعه شاهد آن هستیم، بیشتر تغییرات خودبه‌ خودی هستند. این تغییرات می‌تواند با دخالت نخبگان و هم‌افزایی دولت ‌ها مفیدتر و بیشتر دنبال شود. مثلا کانون ارتباطات اجتماعی واقعی ما به سمت فضای مجازی سوق پیدا کرده اما حاکمیت به‌ جای استفاده از ظرفیت‌ های فضاهای مجازی،‌ مدام انگشت اتهام به‌ سمت آن دراز می‌کند. جالب آنکه هرقدر این نگاه‌ ها افزایش پیدا می‌کند، ‌شاهد گسترش بیشتر فضاهای مجازی هستیم.»

باید به تغییرات فرهنگی درازمدت توجه کنیم

محمود شهابی،‌ آخرین سخنران این نشست ضمن بیان این مطلب که هم موافقان و هم مخالفان برجام برداشت غلطی از فرهنگ دارند،‌ اظهار داشت: «موافقان فکر می‌کنند یک شبه می ‌توان فرهنگ را تغییر داد و مخالفان فکر می‌ کنند تهدیدهای خارجی می‌تواند یک شبه به فرهنگ ما رخنه بکند و ایجاد خطر کند. به همین دلیل معتقدم این مرزی که بین قبل و بعد تحریم‌ها و توافقات ترسیم می‌شود، کاملا قراردادی است و نمی‌توان با آن‌ها شرایط فرهنگی جامعه را تقسیم‌ بندی کرد.»

وی افزود: «من معتقد به گسست نیستم. من معتقدم پیوستگی‌ هایی در فرهنگ است که متاثر از حوزه‌ های دیگر مانند سیاست و اقتصاد پیش می‌رود. همین حالا می‌بینیم حتی با تغییر مدیران دانشگاه ‌ها، گفتمان‌ های حاکم بر فضای دانشگاهی تغییری نکرده است. ما اسیر مکانیسم ‌هایی هستیم که خودمان ساخته‌ ایم: نابرابری ‌ها، فساد‌های اقتصادی و... ممکن است طعم پساتحریم‌ را به کام ما تلخ کند. ما در گذشته نیز فرصت‌ هایی مثل پساتحریم داشته ‌ایم اما از آن به درستی استفاده نکرده ‌ایم».

این پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگی گفت: «ما باید بدانیم منظور ما از فرهنگ چیست؟ فرهنگ عمومی که به این سادگی تغییر نمی‌کند. مثلا فرهنگ ترافیکی ما که با تحولات سیاسی در جامعه و در دولت‌های مختلف عوض نشده است. ما تصور می‌کنیم دولت اعتدال به تنهایی مختار است و هیچ مانعی بر سر راه نیست. اینطور نیست. به نظر من دولت، ‌منتقدان و مردم واکنش ‌هایی به اتفاقات نشان می‌ دهند که خروجی ‌های مختلفی می‌تواند داشته باشد. معلوم نیست نتیجه نهایی چه خواهد بود».

شهابی ادامه داد: «ما نمی ‌توانیم حوزه‌ های فرهنگ را جدا از هم بررسی کنیم. چه مقدار از تغییرات فرهنگی پساتحریم به حوزه سیاست و اقتصاد مربوط می‌شود؟ مثلا وقتی اقتصاد متحول شود، مصرف فرهنگی مردم نیز عوض می‌شود».

وی افزود: «یکی از بدفهمی ‌ها در خصوص فرهنگ،‌ نداشتن تفکر سیستمی است. ما فکر می ‌کنیم هر اتفاقی که در سیاست و اقتصاد بیافتد، می‌توان با نصیحت و پند در فرهنگ مشکل را حل کنیم. این سخیف‌ ترین نوع فرهنگ ‌گرایی است. من هم معتقدم جامعه ‌ای که نیازهایش تامین شود، کمتر پرخاشگری‌ خواهد کرد. به نظر من بعد از توافقات می‌توان به این سمت رفت. اما ما باید به تغییرات فرهنگی درازمدت توجه کنیم.»

شهابی خاطرنشان کرد: «روندهایی که در 40 سال اخیر شاهد آن بوده‌ ایم، کاهش توسعه فرهنگی را رقم زده. شاید یکی از عوامل آن شیوع تکنولوژی و فرار مردم از جامعه باشد. امروزه آدم ‌ها می‌توانند در خانه خود، جهان ‌وطن شوند. ما خودمان زمینه‌ ارتباط با جهان را ایجاد کرده‌ ایم، پس چرا باید نگران رخنه کردن فرهنگ بیگانه در ایران باشیم؟ این‌ طور نیست که اگر فلان برند به ایران بیاید، ما اصالت فرهنگی خود را از دست داده‌ ایم.»

وی گفت: «بدبینی‌ های من در آنجا خلاصه شده که جامعه ما در دوره پساتحریم،‌ مرتب با هراس‌ های اخلاقی درگیر می‌شود. نگاه‌ های منفعتی به این وضعیت تضادهایی را ایجاد می‌کند و سنگلاخ‌ هایی را پیش‌پای ما ایجاد می‌کند که این ادامه همان نگاه جامعه جنبشی است. اگر فرهنگ سیاسی را به حال خود رها کنیم،‌ این حرکت پاندولی جامعه ادامه خواهد داشت اما فرصت خوبی است که دولت با نهادسازی، این وضعیت را اصلاح کند

صفحه196 از277

زیر مجموعه ها