گزارش نشست ها

pstwfq w systنشست گروه جامعه شناسی سیاسی انجمن جامعه شناسی ایران با عنوان «پساتوافق و سیاست» بعد از ظهر روز دوشنبه 11 آبان 1394 در سالن همایش‌‌های کتابخانه ملی با حضور کاووس سید امامی، مجتبی مقصودی، الهه کولایی وابراهیم متقی برگزار شد.

کولایی: در کشور تمرکز بر منافع ملی وجود ندارد/ متقی: نقطه عطف برجام در ایجاد فضای دو قطبی، انتخابات است

در این نشست الهه کولایی، استاد دانشگاه تهران و نماینده مجلس ششم، با اشاره به تحولات جهان گفت: نظام جهانی به مااجازه را نمی‌ دهد که خود را از تحولات جهان دورنگه داریم. ما در منطقه و موقعیتی قرارگرفته ‌ایمکه کنش های ما و حتی کنش نداشتن ‌های ما، می ‌تواند در محیط پیرامونی تأثیر داشته باشد.

وی بابیان اینکه در وضع کنونی تمییزتأثیر و تأثر سیاست داخلی بر سیاست خارجی و برعکس دشوار است، اظهار کرد: رفتار کشورها بر اساس ادراک آن‌ها از محیط پیرامونی شکل می‌گیرد.

کولایی گفت: در مورد قطعنامه 2231 ما می ‌توانیم به‌ گونه ‌ای رفتار کنیم که این قطعنامه به نتیجه نرسد. می‌ توانیم فضا را با بدبینی به سمتی سوق دهیم که نشان بدهد این قطعنامه از ابتدا بی‌ نتیجه بوده است.

وی تصریح کرد: بر همین مبنا با رویکرد مثبت و منفی نسبت به توافق می توانیم کشور را در مسیری قرار دهیم که منجر به اجراشدن یا نشدن توافق بشود.

کولایی بابیان اینکه برخلاف ضرورت تعادل ژئوپلیتیکی که کشور باید از آن استفاده کند، همواره شاهد نوعی جهت گیری غربی (از کشورهای عرب تا غرب دور) در سیاست خارجی بوده ‌ایم، اظهار کرد: این فضا امکان تعادل منطقه ای را از ما سلب کرده است . این درحالی‌  است که در دهه های 40 و 50 روابط ایران با کشورکمونیست شوروی بی ‌نظیر بوده کهاین امر به دلیل وزن ژئوپلیتیکی کشور ما است.

وی تصریح کرد: برجام می تواند مقدمه ‌ای برای کنار گذاشته شدن سیاست انزوای ایران باشد تا ایران بتواند از منابع ژئوپلیتیک طبیعی که در اختیار دارد، استفاده کند.

کولایی با انتقاد از برخی فرصت ‌های از دست ‌رفته در منطقه بیان کرد: در سطوح تصمیم گیری نگاه به مرزهای شمالی کشور نامناسب و غیرواقع گرایانه بوده است.وی با تأکید بر اینکه ادراک از برجام و پیامدهای آن نیز مبتنی بر اجماع نبوده است، تصریح کرد: در کشور تمرکز بر منافع ملی وجود ندارد . البته این ویژگی همه کشورهای منطقه خاورمیانه است.

این استاد دانشگاه بابیان اینکه باید در برجام از ساده‌ سازی پرهیز کرد، گفت: موازنه قدرت به‌ سادگی اتفاق نخواهد افتاد . اگر به اعتمادسازی اعتقاد داریم باید آن را در داخل کشور الگو قرار دهیم. با روند تعامل با جهان به نتیجه نخواهیم رسید.

وی در پاسخ به سؤالی درباره تعامل ایران و آمریکا و تأثیرگذاری آن بر روابط ایران و روسیه بیان کرد: تعامل ایران و آمریکا نیازمند بازنگری است. رهبران روسیه تعامل ایران و آمریکا را جدی می گیرند.

کولایی با اشاره به اینکه روس‌ ها به ‌شدت متوجه گرایش های جامعه ایران، هم در ساختار حکومتی و هم ساختارهای قدرت، هستند، افزود: ما باید با روسیه به ‌صورت گسترده و همه ‌جانبه رابطه داشته باشیم چراکه هم به لحاظ نیازمندی ‌ها به این روابط احتیاج داریم و هم اینکه این روابط می‌ تواند اهرم چانه ‌زنی ما در تنظیم روابط با غرب باشد.وی تأکید کرد: اما در صورت ادامه روند توافق، روس ‌ها در روابط با ایران دست بالاتر را از دست خواهند داد.

در سیاست خارجی بازی برد- برد وجود ندارد

در ادامه این نشست، ابراهیم متقی، دیگر استاد دانشگاه تهران با اشاره به فضای دو قطبی موجود در جامعه گفت: در فضای برجام فضای کشور بیش از گذشته دو قطبی خواهد شد و من فضای سیاست داخلی را مقدمه ‌ای برای سیاست خارجی می‌ دانم.

متقی با بیان اینکه فضای قطبی شدن صرفاً اجتماعی نیست و از حوزه نهادی به ساختاری تسری پیدا می‌ کند، ادامه داد: اجرای برجام آغاز شده است، سانتریفیوژها برداشته شده و مجلس واکنش نشان داده است. دولت اگر به مجلس توجه کند نمی تواند کاری انجام دهد و اگر توجه نکند پیامدهای خاص خود را دارد.

وی تصریح کرد: به اعتقاد من برجام پایان کار نیست. برجام از نقاط عطف تاریخ سیاسی ایران است.

متقی با اشاره به سخنان معاون وزیر امور خارجه مبنی بر اینکه ایران در وین در موضوع سوریه با آمریکا مذاکره ای نداشته است، گفت: اگر تنها از بعد سیاست خارجی به مسئله بنگریم، حرف معاون وزیر امور خارجه قابل قبول است اما از نگاه فرهنگ و ساختاری ممکن نیست. ساختارها انعکاس فضای فرهنگی است که در فضای عمومی وجود دارد و خود را در عرصه ‌های مختلف منعکس می‌کند.

وی ادامه داد: بر همین اساس، هر مجموعه ای که به قدرت می‌ رسد، مجموعه دیگر را تبدیل به other می کند. در سال‌­های 85 تا 88 تمام ادبیات کشور علیه اصلاح‌ طلب ‌ها بود و آن‌ها بزرگ ترین دشمنان امنیت ملی کشور معرفی می‌شدند. امروز روند دیگری وجود دارد و این نتیجه ذهن اعتراضی و رویکرد انتقادی ماست.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: نقطه عطف برجام در ایجاد فضای دو قطبی انتخابات چهار ماه آینده کشور خواهد بود که اصلاً فضای آرامی در کشور ایجاد نمی‌ شود و هیچ ائتلافی بین اصلاح طلبان یا در بین اصول‌ گرایان شکل نخواهد گرفت.

متقی گفت: واقعیت تفصیلی برجام این نیست که آمریکایی‌ ها به قول خود عمل کنند و تحریم‌ ها برداشته شود. لغو تحریم‌ ها معطوف به شرایط و فضای خاصی درباره راستی آزمایی و شفاف سازی است و نتیجه گزارش بازرسی آژانس تأیید ایران نخواهد بود.

وی ادامه داد: امکان شکل ‌گیری تحریم های جدید در حوزه حقوق بشر یا به قول آمریکایی ها تروریسم وجود دارد و این تحریم ها اعلام نمی شود چراکه آمریکایی ‌ها می ‌خواهند سانتریفیوژها برداشته و اورانیوم غنی ‌شده خارج شود و بعد از اینکه دست ایران خالی شد تحریم های جدید اعمال می ‌شود.

متقی با بیان اینکه در نامه 9 ماده ‌ای رهبری هم آمده است که در صورت اعمال تحریم ‌های جدید، برجام لغو خواهد شد، افزود: سؤال اینجاست که اگر تحریم جدید اعمال شود در چه وضعی خواهیم بود؟

وی تصریح کرد: نکته دیگر خروج ایران از وضع امنیتی است که ما همچنان در این وضع هستیم. قطعنامه 2231 در فصل 7 ماده 41 صادر شده است و در حوزه تسلیحاتی این قطعنامه محدودیت ‌های بیشتری از 1929 دارد. اگر ما موشک دیگری مانند «عماد» را آزمایش کنیم لغو قطعنامه است. در حال حاضر می ‌توانیم بگوییم که آزمایش موشک قبل از برجام بوده است.

متقی با بیان اینکه بر اساس ماده 25 منشور ملل قطعنامه های شورای امنیت برای همه کشورها لازم ‌الاجرا ست، گفت: محدودیت های بین ‌‌المللی علیه ایران در حال افزایش است و اگر عربستان چندی دیگر اعلام کند که ایران به یمن سلاح داده است، قطعنامه 2231 لغو می‌شود و تحریم ها برداشته نخواهد شد.

وی گفت: متأسفانه نخبگان در کشور وضع تراژیک را درک نمی ‌کنند. حوزه ایده ‌آل های ما با واقعیت ‌های قدرت راهبردی ‌مان متفاوت است. از یک طرف فکر می کنیم قدرت جهانی و منطقه ‌ای هستیم و از طرف دیگر در حوزه بحران های منطقه درگیر شده ‌ایم.

در نیویورک وزیر خارجه کشورمان چهار بار از وزیر امور خارجه عربستان درخواست ملاقات می کند و زمانی که «جبیر» پاسخ منفی می ‌دهد، وزیر امور خارجه اعلام می کند که هیئت نمایندگی درخواست داده است نه او.

متقی بیان کرد: ما احساس می ‌کنیم بازی برد- ‌برد است، در حالی که در سیاست خارجی بازی برد-‌ برد وجود ندارد و سیاست خنده حداکثر ظرف یک سال و یک سال و نیم آینده پایان خواهد یافت.

بهسازی نهادهای اجتماعی و سیاسی و اصلاح ساختارها ضروری است

کاووس سیدامامی، استاد دانشگاه با بیان اینکه برجام فرصتی فراهم می ‌کند تا در صورت وجود اراده سیاسی ایران به اقتصادی نوظهور در دنیا تبدیل شود، گفت: بخشی از توسعه و پیشرفت جامعه به دلیل نهادسازی‌ هایی است که از ابتدای انقلاب در کشور صورت گرفته است و این نهادها حتی آن‌ هایی که مانع دموکراسی هستند برای توسعه جامعه مفیدند.

وی ادامه داد: در صورت انتخاب سیاست گفت ‌وگو و تعامل امکان اصلاح این نهادها فراهم می شود.

سید امامی با اشاره به اینکه برخی از این نهادها همچنان با اصول و اهداف اولیه کارمی ‌کنند، اظهار کرد: میتوان این نهادها را در مسیری قرار داد که با منافع کشور و بقای آن هم‌ خوانی داشته باشند.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: بهسازی نهادهای اجتماعی و سیاسی و اصلاح ساختارها متناسب با تغییرات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ضروری است و کسانی که دستی در قدرت دارند و منافع را خوب درک می‌کنند می ‌توانند در این مسیر بسیار مؤثر باشند.

در هیچ کجای دنیا 20 اصل قانون اساسی به سیاست خارجی اختصاص ندارد

در ادامه این نشست مجتبی مقصودی، استاد دانشگاه، به نگاه‌ ها و رویکرهای ابتدای انقلاب اشاره کرد.وی گفت: نگاه و رویکردی در ابتدای انقلاب اسلامی در محیط‌ های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه حاکم بوده است و در سایه تجربه تاریخی و جامعه ‌شناختی نگاه ما به بیرون از کشور تیره و تاریک است.

مقصودی با اشاره به بی‌ اعتمادی حاکم بر جامعه بیان کرد: قانون اساسی کشور نیز بر همین پایه نگاشته شده است و چنین نگاهی در قانون هم وجود دارد.

وی تأکید کرد: در هیچ کجای دنیا 20 اصل قانون اساسی به سیاست خارجی اختصاص نمی ‌یابد چراکه این مسئله در عمل دست دولت و دستگاه سیاست خارجی را برای اقدام مقتضی خالی می‌کند.

این استاد دانشگاه بیان کرد: بیگانه ‌ستیزی از جمله فرمول‌ های سیاسی در بدنه کشور است که بسیار به کار گرفته می‌شود.

وی افزود: اگر پسابرجام را نیز با عینک بدبینی که از اول انقلاب بر چشم داشته ‌ایم بنگریم، طبیعی است که برآیند و نتیجه آن ناشی از همین نگاه خواهد شد.مقصودی با تأکید بر این امر که مهم است که ادراک و نگاه ما به پسا برجام چگونه است، گفت: قالب توافق هسته ‌ای تعاملی است. بر این اساس دو طرف توافق صورت ‌گرفته را به رسمیت شناخته و بده بستانی انجام داده ‌اند.

به گفته وی، با چنین رویکردی که در توافق دیده می‌شود فرمول‌ های گذشته برای پسا برجام کارایی ندارد و در آن فرمول‌ ها نمی‌گنجد. منافع ملی در چارچوب مذاکرات با غرب به دست می ‌آید.

این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه برای بهبود شرایط و پیگیری بهتر منافع ملی باید در فرمول سیاسی اولیه بازبینی صورت گیرد، تصریح کرد: اگر بپذیریم یکی از ابزارهای جابه ‌جایی نخبگان، صندوق آراست و اینکه مردم در سال 92 به دیدگاه‌ های اعتدالی رأی داده ‌اند؛ باید بپذیریم که این دیدگاه سعی دارد تا در فرمول اولیه اصلاحاتی انجام دهد و معتقد است منافع ملی از راه مذاکره به دست می ‌آید

20151010 154549«اندیشه‌ های اجتماعی نیکلاس لومان» به همت گروه جامعه ‌شناسی سیاسی روز شنبه 18 مهرماه 94 در سالن جلسات انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد.

در این نشست قرار بود تا کتاب «نظریه‌ سیستم ‌ها و تغییر پارادایم در جامعه ‌شناسی» مورد نقد و بررسی قرار گیرد؛ بر همین اساس در ابتدا قرار بود دو ناقد به نقد این کتاب بپردازند، اما به عللی در نشست حاضر نشدند و تنها «علی اردستانی» مترجم کتاب به معرفی کتاب و «نظریه‌ سیستمی» نیکلاس لومان پرداخت.

نیکلاس لومان و مقابله با مکتب فرانکفورت

«نیکلاس لومان» جامعه ‌شناس مطرح آلمانی در ۱۹۲۷ در لونه­ برگ متولد شد و در سال ۱۹۹۸ در اثر بیماری سرطان درگذشت. او همانند بسیاری از جامعه ‌شناسان اروپایی دیگر به تحصیل در رشته‌ حقوق پرداخت. لومان تحصیلات خود را در ابتدا در فرایبورگ و سپس در هاروارد دنبال کرد. در هاروارد بود که با پارسونز آشنا شد و به بررسی آرا و نظریات او پرداخت. در اثر این آشنایی و مواجهه با افکار پارسونز، او به مقابله با مکتب فرانکفورت برخاست و کوشید تا بدیلی برای این نظریه ارائه دهد.

لومان در آثار خود در دهه‌ ۱۹۶۰ آشکارا استدلال کرده که نظریه‌ سیستم‌های خود را به‌عنوان جانشینی برای دعاوی منسوخ و بی‌ بنیاد مکتب فرانکفورت عرضه کرده است؛ این تقابل برای او هزینه‌ های زیادی به بار آورد و توپخانه‌ سنگین مکتب فرانکفورت او را به‌ ویژه به محافظه‌ کاری متهم کرد. اگرچه لومان هیچ‌ گاه خود از این امر احساس انزجار نکرد، اما کاملاً آشکار است که با توجه به بار سنگین این عنوان در گفتمان چپ، هزینه‌ های زیادی برای لومان به بار آورده است. باید توجه داشت این موضوع شاید در کشورهایی نظیر آلمان که از سطح تکامل فکری بالایی برخوردار است مشکل چندانی ایجاد نکند، اما در کشورهایی نظیر ما که ساختارهای فکری‌ اش به شدت معیوب است و سیستم فکری منسجمی در آن وجود ندارد و افکار به‌ صورت پاستوریزه و پالایش شده وارد می ‌شود، می‌تواند خطرات زیادی به بار آورد؛ کمترین خطر این است که چنین آثاری خوانده نمی ‌شود و بخشی از آثار فکری اندیشمندان مغفول می‌ماند.

یکی دیگر از اتهام‌ های مهمی که به لومان وارد شد، عضویت او در حزب نازی بوده است. این موضوع سال‌ ها همانند شمشیر داموکلس بر فراز سر لومان می‌ چرخید و تا سال ۲۰۰۷ ادامه یافت و حتی تشخیص داده شد که او عضو حزب نازی بوده است، بااین‌ حال، در این سال روزنامه اشپیگل خبر داد هیچ تقاضای عضویت امضاشده­ ای در این باره وجود ندارد و ممکن است لومان نیز همانند هم‌ نسل‌های ۱۷-۱۶ خود که عضو حزب بودند، از این موضوع اطلاع نداشتند.

نظریه‌ سیستم

در حال حاضر نظریه‌ سیستم‌های لومان یکی از مطرح ‌ترین و موفق ‌ترین نظریه‌های موجود در سطح جهان است، این نظریه نه تنها در جامعه‌ شناسی بلکه در حوزه‌های دیگر نیز نظیر علوم سیاسی، روابط بین‌ الملل، مدیریت، روان‌ شناسی، ادبیات، هنر و... مورد توجه است؛ همچنین، این نظریه در سطح بین‌ المللی به مباحث فلسفی-اجتماعی زیادی دامن زده و در نتیجه، مناقشات بسیاری را به همراه آورده است. این امر موجب شده تا در کشورهای مختلف نظیر ژاپن، آلمان، ایالات متحده و ... گرایشی به نام لومان به وجود آید.

شاید اهمیت بنیادی لومان در این باشد که برخلاف جریان غالب فکری در عصر حاضر که معطوف به پست‌مدرنیسم و پساساختارگرایی است و بساط «نظریه‌ های کلان» را برچیده‌اند، کوشید تا مجدداً چنین نظریاتی را احیا کند؛ او این کار را از طریق نظریه‌ سیستمی انجام داد.

درحالی‌که این نظریه پس از دهه‌ی ۱۹۶۰ تقریباً در تمام محافل آکادمیک کاملاً مورد نقد قرار گرفته بود، لومان با تزریق رویکرد فلسفی آلمان در کالبد رنجور این نظریه‌ آمریکایی، آن را حیاتی تازه بخشید؛ تأثیر این احیا به حدی بوده که امروزه در هر توضیحی از جامعه ‌شناسی لومان بخشی از آن را در بر می‌ گیرد.

مفهوم ساختار و رابطه‌ آن با محیط در نظریه‌ سیستم

20151010 154501لومان نظریه‌ سیستمی خود را به طور مفصل و پیچیده ‌ای در مهم‌ترین کتابش -سیستم‌ های اجتماعی (۱۹۹۵) - تشریح کرده است. این نظریه را باید حاصل ۳۰ سال تلاش نظری و تجربی وی دانست. درحالی‌که این نظریه متأثر و ملهم از دیدگاه پارسونز است، در سیر تکامل خود بسیار فراتر از آن می ‌رود؛ در واقع، نظریه‌ سیستمی او را باید به‌عنوان یک نظریه‌ ساختاری مبتنی بر کارکرد در پاسخ به نظریه‌ کارکردی مبتنی بر ساختار پارسونز دانست؛ به‌ بیان ‌دیگر، لومان مفهوم ساختار و رابطه‌ آن با محیط را موضوع تحلیل کارکردی قرار داده است؛ در این برداشت، رابطه‌ سیستم و محیط آن برحسب تفاوت در میزان پیچیدگی ادراک می‌شود، به‌ طوری ‌که پیچیدگی محیط همواره کمتر از پیچیدگی سیستم است و همین میزان پیچیدگی، شاخص مرزهای حدفاصل آن دو است. سیستم‌ ها همواره درصدند که بر پیچیدگی‌ های محیط خود فائق آیند و بدین‌ترتیب، مرزهای خود را گسترش دهند. بنابراین، کار ویژه‌ سیستم‌ها در همه‌ موارد کاستن پیچیدگی است؛ سیستم همواره باید پیچیدگی خود را با پیچیدگی محیط هماهنگ و متوازن سازد.

تفاوت میان سیستم ‌های اجتماعی و انواع دیگر سیستم‌ ها در شیوه‌ کاهش پیچیدگی در هریک نهفته است. به نظر لومان، از آنجایی که سیستم‌ های اجتماعی با مقوله‌ معنا تعریف می‌شوند، این سیستم‌ها پیچیدگی محیط پیرامون خود را از طریق توسل به مقوله‌ معنا کاهش می‌دهند. بنابراین، حدود یک سیستم اجتماعی به‌ صورت مادی و فیزیکی معین نمی‌ شود، بلکه میان حوزه‌ معنا و بی ‌معنایی، مشخص‌کننده‌ حدود آن است. این سیستم‌ های اجتماعی سیستم ‌هایی از ارتباط هستند و جامعه کامل ‌ترین سیستم اجتماعی است. ارتباط عام ‌تر از کنش است و قابل تقلیل به آن نمی ‌باشد؛ کنش یکی از صور ارتباط است.

به نظر لومان، سیستم علاوه بر اینکه در ارتباط فعال با محیط قرار دارد و از آن تأثیر پذیرفته و بر آن تأثیر می‌گذارد، متشکل از سیستم‌ های فرعی نیز هست. هرگونه تغییر در شکل یا محتوای یک سیستم فرعی بر روی ساختار و ترکیب درونی سیستم‌های فرعی دیگر و کل سیستم تأثیر می‌ گذارد.

سیستم‌های خودارجاع و خودساز

مفهوم معنا نیز در نظر لومان یک سیستم پیچیده و مستقل است. معنا خود ارجاع و وابسته است؛ یعنی معنا توسط خودش تعریف می‌شود و عوامل درون‌سیستمی در زایش آن بیشتر از عوامل بیرونی تأثیر دارند. چنین خود ارجاعی‌ ای ممکن است به حدی برسد که سیستم با محیط خارج قطع رابطه کند.

وجه مشخصه‌ سیستم‌ های خود ارجاع و خودساز آن است که این سیستم‌ها عناصر تشکیل ‌دهنده‌ خود را تولید و بازتولید می‌کنند و همواره با مشخص ساختن تفاوتشان از محیط به خود شکل می‌دهند. معنا به هیچ ‌چیز خارجی اشاره نمی‌کند و بنابراین بازنما نیست، بلکه دال و مدلول در درون سیستم معنا هستند. ازاین‌رو، رابطه‌ نشانه‌ ها در زبان نیز رابطه ‌ای مبتنی بر دور است. زبان، سیستمی دارد که حد و مرزش را از درون یا بیرون تشخیص می‌دهد و خود را مدیریت می‌کند؛ بر این اساس، معنا بر اساس جهان خارج نیز اعتبار نمی ‌یابد، بلکه به‌وسیله‌ خود سیستم است که محک می‌خورد، اینکه آیا کارکردی است یا خیر؟

نظام معنایی پیچیدگی جهان خارج را کاهش می‌دهد و در هنگام این کار به پیچیدگی خود می‌افزاید. البته سیستم هیچ‌گاه به سازگاری مطلق با محیط نمی‌رسد و در انتخاب‌ های خود ممکن است اشتباه کند و این خود دلیلی است بر پویایی سیستم. سیستم مشکلاتی را که از محیط منبعث می‌شوند حل نمی‌کند، بلکه با انتخاب ‌های دیگر آن را دور می‌ زند.

چگونگی حاصل شدن اجماع و وفاق در این فرایند

بااین‌حال سؤال این است، اجماع و وفاق چگونه شکل می‌گیرد؟ به نظر لومان، توافق و اجماع محض نداریم بلکه هرچه هست توافق ‌های موقتی و نیم‌بند است؛ بنابراین، مبنای بسیاری از کنش‌های متقابل نفهمیدن یکدیگر است؛ از این منظر هر سیستمی منحصربه‌ فرد است. به نظر لومان، جهان اجتماعی مدرن جهانی تفکیک‌ یافته و بدون مرکز است. وی مانند پساساختارگراها و پسامدرنیست‌ ها معتقد است که در این جهان دیگر نه اقتصاد، نه فرهنگ و نه جریان سیاسی (نخبگانی که زندگی سیاسی را هماهنگ می‌کنند) تعیین‌ کننده نیستند.

در این دیدگاه، جامعه یک کلیت نیست بلکه تکثری از خرده ‌نظام‌ های متفاوت است که فقط از طریق تفاوت کار می‌کنند، نظام‌های به شدت ضابطه‌ مندی که بر اساس کد و ضابطه‌ خود عمل می‌کنند (اقتصاد بر اساس پول، سیاست بر اساس قدرت و...)؛ این نظام‌ ها به طور هم ‌زمان هم به یکدیگر وابسته و هم خودآیین هستند. سیستم علمی هرگز نمی‌تواند بدون سیستم سیاسی کار کند و سیستم سیاسی نیز درعین ‌حال وابسته به دانشی است که تحقیقات و علوم فراهم می‌کنند.

20151004 170521گروه جامعه شناسی سیاسی انجمن جامعه ‌شناسی ایران،‌ روز یکشنبه 12 مهرماه 94 نشست علمی با محوریت آشنایی با دیدگاه ‌های نیکلاس لومان، جامعه ‌شناس آلمانی برگزار کرد. دکتر محمدصادق مهدوی استاد تمام دانشگاه شهید بهشتی و عضو هیات علمی واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی سخنران این نشست بود و در این جلسه به تشریح مقدماتی دیدگا‌ه های این جامعه‌ شناس آلمانی پرداخت. 

 متن سخنرانی دکتر مهدوی در نشست «آشنایی با دیدگاه ‌های نیکلاس لومان» بدین شرح است * :

نیکلاس لومان در جامعه‌ شناسی ایرانی مغفول واقع و به چند دلیل کمتر به او پرداخته شده است. اولین دلیل این است که نسل اول جامعه‌ شناسان ما تحصیلکرده فرانسه و نسل دوم تحصیلکرده آمریکا هستند. دلیل دوم ناشناخته ‌ماندن لومان در ایران این امر است که کسانی که جامعه ‌شناسی را در آلمان خواند‌ه ‌اند، به تعداد انگشتان یک‌ دست هم نمی ‌رسند. بنابراین بخشی‌ از جامعه‌ شناسی، که در ایران تدریس می‌شود، جامعه‌ شناسی فرانسوی و بخش دیگر جامعه‌ شناسی جامعه‌ شناسان آمریکایی است. علت سومی نیز درباره لومان وجود دارد و آن، این است که او به‌ طور مشخص انسانی است که پیچیده می‌نویسد.

نیکلاس لومان یک جامعه ‌شناس به ‌طور خاص متکلف، پیچیده‌ نویس و پیچیده‌ گو است. من به واسطه آشنایی ‌ای که از نزدیک با او داشتم باید به این نکته نیز اشاره کنم که لومان انسان بسیار‌جدی، با‌دقت و با‌حوصله بود. لومان در‌کل آدم پر‌حرفی نبود؛ او بسیار فکر می‌ کرد و بسیار می‌نوشت. لومان ۷۰ کتاب و رساله مستقل و بیش از ۴۵۰ مقاله دارد. این آمار در حالی است که عمر علمی او ۳۲ سال است. او سال ۱۹۶۶‌رساله دکتری خود را می‌ نویسد و تا ۱۹۹۸ که از دنیا رفت، این تعداد اثر را نوشته است. مهم ‌ترین و آخرین کتابی که لومان سعی کرد همه تئوری‌ ها و نظریه‌ های خود را در آن مرور و کاربردی کند، با‌عنوان «جامعه­ جامعه»، متاسفانه هنوز به فارسی ترجمه نشده است.

لومان در معرفی خود دو ویژگی برای خویش قائل است؛ اولین ویژگی که از آن نام می ‌برد، این است که نظریه‌ پرداز سیستمی است. او در بیان ویژگی دیگرش خود را کانستراکتیویست (Constructivist) می‌نامد.

کانستراکتیویست به کسی گفته می‌شود که معتقد است شناخت انعکاس محض ذهن در عالم خارج نیست. یعنی شناخت عین عالم خارج نیست. به عبارتی کانستراکتیویست‌ها معتقدند که فاعل شناخت در آن واقعیت تصرف می‌کند، بنابراین شناخت متفاوت می‌شود. هر کسی به ‌واسطه تحصیلات، جامعه و موضوعاتی که از آن متاثر شده است، شناخت متفاوتی دارد. اگر شناخت انعکاس عالم خارج در ذهن ‌بود، همه در علوم انسانی باید به یک گونه از شناخت می‌ رسیدند. لومان معتقد است علت تنوع شناخت در علوم انسانی به دلیل تاثیر فاعل شناخت در موضوع شناخت است.

نظریه سیستمی

در توضیح نظریه سیستمی نیکلاس لومان باید به این نکته اشاره کرد که او در هاروارد به مدت دو سال شاگرد تالکوت پارسونز بود. بنابراین اگر بخواهیم بگوییم لومان از چه کسانی متاثر شده است، قطعا اولین آنها پارسونز است، اما او فقط از پارسونز تاثیر نپذیرفته است، بلکه منتقد پارسونز هم هست. به تعبیر دیگر معمولا رسم بر این است که مباحث از چیستی شروع می‌شود؛ اما لومان در ابتدای بحث خود از اختلاف سیستم و محیط سخن می‌گوید.

پارسونز در تئوری سیستم خود معتقد است اگر پدیده‌های به هم مرتبط بتوانند به‌ گونه ‌ای با یکدیگر ارتباط برقرار کنند که کارایی مشخص و معینی داشته باشند، یک سیستم به وجود می ‌آید؛ یعنی تئوری پارسونز بر یک جز و یک کل مبتنی است. پارسونز می‌گوید یک سیستم کلی وجود دارد که از اجزا و عناصری تشکیل شده است که هم خود آنها با یکدیگر رابطه کارکردی دارند و هم با همدیگر کارکرد جدیدی را به وجود می‌آورند؛اما کارکرد سیستم از کارکرد همه اجزا متفاوت است.

نیکلاس لومان بر‌خلاف پارسونز از تفاوت صحبت می‌کند و می‌گوید مشخصه سیستم این است که با محیط خود متفاوت است؛ یعنی به جای اینکه از چیستی صحبت کند، از تفاوت صحبت می‌کند. در اینجا سوالی مطرح می‌شود مبنی براینکه محیط چیست و لومان پاسخ می‌دهد هر چیزی جز سیستم نباشد، محیط آن سیستم محسوب می‌شود.

عناصر سیستم

کوچک‌ترین عنصر تشکیل‌ دهنده سیستم از نظر لومان، ارتباطات است. نیکلاس لومان معتقد است این انسان نیست که ارتباط برقرار می‌کند؛ بلکه این ارتباطات است که ارتباط برقرار می‌کند. در نظریه سیستم لومان انسان هیچ جایگاهی ندارد و به عبارتی منهای فرد است. برخی منتقدان لومان به دلیل چنین دیدگاهی به او برچسب ضد‌اومانیسم هم زده‌ اند؛ اما لومان انسان را به جای دیگری وارد می‌کند. همان‌گونه که توضیح دادم، او معتقد است مهم‌ترین ویژگی سیستم تفاوت آن با محیط است. لومان انسان را محیط سیستم اجتماعی می‌داند.

نیکلاس لومان در توضیح مهم ‌ترین کارکرد نظام سیستمی می‌گوید که سیستم، پیچیدگی‌های موجود در محیط را کاهش می‌دهد. او توضیح می‌دهد که کل جهان هستی، سیستم است و سیستم را به چهار دسته تقسیم می‌کند؛ دسته اول نظام اجتماعی است، دسته دوم نظام کنش متقابل است، دسته سوم نظام ماشینی است و دسته چهارم نظام ارگانیسیستی است. او معتقد است پیچیدگی، قلمرو و حیطه شمول موضوعاتی که در یک سیستم قرار می‌گیرند، کمتر می‌شود.

نکته دیگر این است که سیستم اجتماعی لومان از دید خود او فراتئوری نامیده می‌شود. دلیل آن را نیز این مساله می‌داند که در بسیاری از علوم کاربرد دارد. وجه بسیار مهم تئوری لومان این است که می‌گوید شناخت جامعه یا نظریه سیستم باید از درون صورت گیرد، نه از بیرون.

635585879434136583گروه علمی - تخصصی جامعه شناسی سیاسی با همکاری کرسی نقد برنامه های اجتماعی دولت انجمن جامعه شناسی ایران، کرسی نقد سیاستهای دولت تدبیر و امید درخصوص اقلیتهای قومی و مذهبی را با حضور حجت الاسلام و المسلمین علی یونسی (دستیار ویژه رئیس جمهوری در امور اقوام و اقلیتهای دینی و مذهبی)، دکتر حمیدرضا جلایی پور و دکتر ناصر فکوهی روز سه شنبه 14 بهمن 1393 از ساعت 14:30 تا 16:30 برگزار کرد.

حمیدرضا جلایی پور با مثبت ارزیابی کردن سیاست دولت روحانی در زمینه اقلیت‌های قومی و مذهبی، مضمون سخنان روحانی را «ناسیونالیسم مدنی» عنوان کرد و این نگاه را از دلایل حسن نیت دولت برای حل مشکلات و توسعه کشور دانست.

حمیدرضا جلایی پور، استادیار گروه جامعه ‌شناسی دانشگاه تهران، در نشست نقد سیاست ‌های دولت تدبیر و امید در خصوص اقلیت ‌های قومی و مذهبی که شب گذشته در دانشگاه تهران برگزار شد، با اعلام اینکه موافق سیاست‌های دولت روحانی در زمینه اقوام و مذاهب است، این سیاست‌ها را یکی از دلایل اصلی حمایت او از دولت تدبیر و امید عنوان کرد.

همزمانی رشد ملی‌ گرایی با رشد قومیت‌ گرایی

او در بخش اول سخنرانی خود، درباره ارزیابی‌ اش از وضعیت ملی و قومی ایران گفت: باید در نظر داشت که یکی از فرصت‌ها و سرمایه ‌های اجتماعی ما، سرمایه ‌های زبانی، قومی و مذهبی کشور است. در عین حال واژه ایران دربرگیرنده همه اقوام ساکن در آن است و برخلاف نظر هویت‌ گراهای واگرا در آذربایجان، کردستان و عده کمی در سیستان و بلوچستان، ما در ایران قوم مسلط فارس نداریم. ما فارسی ‌زبانان داریم. اصفهانی ‌ها، شیرازی‌ ها، اراکی ‌ها، خراسانی‌ ها و ... همگی فارسی حرف می‌زنند. اتفاقا زبان فارسی ملی ایران نیز زبان اصفهانی ‌ها یا تهرانی ‌ها نیست بلکه زبان خراسان بزرگ است که در دربار سامانیان شکل گرفته بود. فارسی ‌زبانان خود دارای تنوع فرهنگی گسترده‌ ای هستند.

جلایی پور ادامه داد: نکته دیگر این است که تنش‌ها و چالش ‌های جامعه ایران در دوران قدیم و پیش از دوره مدرن به لحاظ تاریخی هیچ وقت قومی نبوده است. این تنش‌ها شکل سیاسی داشته است. تنش ‌ها بین شاه و والیانش با نیروهای محلی و یا میان خود ایالات بر سر مراتع و بر سر اتحادهای شان با همدیگر رخ می‌ داده است. حتی چالش‌ های یکجانشین ‌ها و ایلیاتی‌ ها در سرحدات ایران قدیم بین وفاداران به شاه و وفاداران به کشورهای همسایه روی می‌داده است.

او تنش قومی را پدیده ‌ای نوین معرفی کرد: مدل‌ های تنش‌ های قدیمی، قومی نبودند. تنش قومی پدیده ‌ای نوین است. به نظر من این پدیده ریشه‌ دار هم نیست، چون جنبه تاریخی ندارد.

جلایی پور درباره تاثیر متقابل رشد ملی ‌گرایی بر قومی ‌گرایی گفت: از زمانی که ایران در معرض نوسازی و برنامه‌ های توسعه اجتماعی و اقتصادی از سوی دولت‌ ها به خصوص برنامه‌ های پنج ساله توسعه اجتماعی و اقتصادی قرار گرفت، شاهد رشد ملی‌ گرایی در ایران بوده ‌ایم. در این جریان به میزانی که ملی گرایی پیش آمده، قومیت‌ گرایی هم پیش آمده است.

چرا پویش‌ های قومی گاهی سیاسی می‌شود؟

جلایی پور در ادامه جلسه این سوال که چرا پویش‌ های قومی در ایران گاهی تبدیل به حرکات سیاسی و اعتراضی می‌شود را سوال بسیار مهمی دانست و گفت: اقوام و حتی مرکزنشین‌ ها در ایران رنج ‌های زیادی کشیده‌ اند. سوالی که من مطرح کرده‌ام این است که چرا در کردستان جنبش مسلحانه روی داد اما در ایلام که آنها هم محروم هستند، این اتفاق نیفتاد. حتی این رویداد در کرمانشاه هم روی نداده است. برای بررسی علت این پدیده از یک مدل نمی‌شود استفاده کرد و من در کانتکس زمانی مکانی تحلیل خوشه‌ای می‌کنم.

جلایی پور در تحلیل خود گفت: گاهی علل زمینه ‌ساز اجتماعی چنین رویدادهایی با سیاسی شدن و همراهی علل تشدید کننده، پویش قومی را به جنبشی مسلحانه یا جدایی‌ طلبانه تبدیل می‌ کند. سیاست قومی دولت روحانی از این زمینه قابل دفاع است که علل زمینه ‌ای را در این زمینه درمان و جامعه را آرام می ‌کند. مهم اینجاست که حرکت قومی مثل بنیادگرایی مذهبی پرهزینه است.

او در تشریح سه علت زمینه‌ ای مورد نظر که با همراهی عوامل تشدید کننده، بحران را به وجود می‌آورد گفت: اولین علت فوق‌العاده مهم، تحول اجتماعی بزرگ در 100 سال اخیر در حرکت از ساختار ایلی - روستایی – محله ‌ای به سوی ساختار شهری، روابط پولی و بروکراسی است. بافت جدید تشکیل شده پس از این تحول هویت‌ طلبی جدید خود را می‌ طلبد و نیاز به دولت - ملت به وجود می‌‌آید. ما در دوران پس از انقلاب برخلاف دوران شاه که روی مولفه‌ های فرهنگی-تاریخی تاکید داشت بر روی ملیت ‌گرایی فرهنگی تاکید داشته ایم. این ناسیونالیسم فرهنگی جواب بهتری می‌دهد.

این جامعه شناس درباره دومین علت زمینه ‌ای نیز گفت: نابرابری در میزان رشد در مناطق گوناگون ایران علت زمینه‌ ای دیگر است. آمار نشان می‌دهد که این رشد در کردستان و بلوچستان پایین است. در نتیجه نخبگان قومی در این مناطق علت این پدیده را در مرکزگرایی می‌ دانند و فدرالیسم را به عنوان راه‌ حل آن معرفی می ‌کنند. در حالی که رفع نابرابری جلوی این کار را می‌گیرد. البته ما در آذربایجان به خاطر شرایط اقتصادی مطلوب با این مشکل روبرو نیستیم.

جلایی پور با ذکر علت زمینه ‌ای سوم، تحلیل خود را از روی دادن جنبش مخالف در کردستان اینگونه ارائه داد: علت زمینه ‌ای سوم این است که کانال ‌های ارتباطی فرهنگی بین قومیت‌ ها خوب کار نمی ‌کند. این سه عامل زمینه ‌ای همیشه هستند اما در پایان دوران شاه با ضعیف شدن حکومت مرکزی، حرکت مسلحانه شکل گرفت.

همه جای ایران سعادت‌ آبادی شود

او درباره الگوی موفق در زمینه برقراری صحیح کانال‌ های ارتباطی فرهنگی بین قومیت‌ ها گفت: منطقه سعادت ‌آباد در تهران منطقه ‌ای است که در آن تجربه موفق زندگی دور هم اقوام با زمینه‌ های متنوع قومی روی داده است. در سعادت‌ آباد همزیستی بالاست. می‌شود همه جای ایران را سعادت ‌آبادی کرد.

مضمون سخنان روحانی ناسیونالیسم مدنی است

استادیار گروه جامعه ‌شناسی دانشگاه تهران، بخش سوم صحبت‌هایش را به بررسی سیاست‌های قومی و مذهبی دولت روحانی اختصاص داد و گفت: سیاستی که نابرابری را کم کند به نفع همزیستی اقوام عمل کرده است. دولت روحانی هم با اینکه بخشی از قدرت در حکومت را دارد در این راه حرکت کرده است. علاوه بر این، من معتقدم اگر مسئولان فقط حرف‌های خوب بزنند، خودش یک رخداد است. مضمون سخنان روحانی ناسیونالیسم مدنی است. او به دنبال ناسیونالیسم عظمت‌ طلب نیست که اگر بود باعث می‌شد تا در گوشه و کنار کشور مردم احساس طرد شدن کنند.

او سیاست رئیس جمهوری را ایران برای همه ایرانیان دانست: روحانی دنبال توسعه برای اجرای قانون برای همه ایرانی ‌ها است. اگر این دولت حقوق شهروندی را رعایت نکرده به خاطر محدودیت قدرتش است.

جلایی پور روحانی را در زمینه حقوق مدنی پیش ‌روتر از خاتمی ارزیابی کرد: روحانی یک گام از خاتمی جلوتر است. او می‌خواهد اصل 15 قانون اساسی درباره حقوق شهروندی را به اجرا بگذارد. شاید عده ‌ای بپرسند که این اصل در کدام بخش تاکنون اجرایی شده است؟ پاسخ این است که همین که این دولت حرف این موضوع را می‌زند در نهایت به اجرای آن منجر خواهد شد.

این جامعه‌ شناس درباره نحوه انتخاب مسئولان در گوشه و کنار کشور نیز گفت: مسئولان محلی در حال حاضر همگی توسعه ‌گرا هستند و نگاه امنیتی ندارند. این برخلاف دوران احمدی ‌نژاد است که مسئولان محلی از امنیتی‌ هایی که دنبال عظمت فرهنگی بودند شکل گرفته بود. همچنین بحث تشکیل معاونت اقوام هم بسیار خوب بود. شاید برخی بگویند این کار هم انجام نشده است اما نفس این حرف ارزشمند بود. از همه مهم‌ تر هم به راه افتادن بحث حقوق شهروندی در وزارت کشور بود که باعث شد الان بحث در این باره مجاز باشد.

ناسیونالیسم مدنی کلید حل مساله

او با اشاره به حل مساله گروگان‌های نیروی انتظامی در سیستان و بلوچستان به ذکر یک نمونه از برخورد دولت پیشین در موارد مشابه پرداخت و گفت: در مساله گروگان ‌ها در سیستان و بلوچستان مساله به شیوه حل مدنی به انجام رسید و خود گروه‌ های قومی در این استان عملا در حل آن تاثیرگذار بودند. در دوران دولت قبلی گمانم در سال 85 یک کرد در ایست بازرسی نیروی انتظامی به اشتباه مورد هدف گلوله قرار گرفته و کشته شده بود و در جواب نیز انتقام‌ جویی شده بود. در آن زمان آن فردی که انتقام‌ جویی کرده بود را در کردستان به وانت بستند و روی زمین کشیدند که نتیجه آن اعتراض همگانی و تعطیلی یک ماهه در کردستان بود.

علی یونسی: بحران قومیتی نداریم اما اختلافات مذهبی می‌تواند بحران‌ زا باشد

علی یونسی، دستیار ویژه رئیس جمهوری ایران در امور اقوام و اقلیت‌های دینی و مذهبی که در نشست نقد سیاست‌ های دولت تدبیر و امید در خصوص اقلیت ‌های قومی و مذهبی شرکت کرده بود در آغاز صحبت‌ هایش گفت: برای هر دولتی مهمترین نگرانی باید حفظ هویت ملت و وحدت و امنیت باشد. امروز دولت تدبیر و امید برخلاف دولت گذشته، توسعه پایدار را هدف اصلی خود می‌داند. این توسعه بدون اصالت، امنیت و وحدت پایدار امکان‌پذیر نیست و توسعه در هر کشوری که اتفاق افتاده این مسائل را به سرانجام رسانده است.

او که در انجمن جامعه‌ شناسی ایران سخن می‌گفت، این سوال را مطرح کرد که برای توسعه پایدار آیا زمینه‌ ها فراهم است و در جواب این پرسش گفت: باید ابتدا به این مساله جواب داد که آیا ما در ایران یک ملت هستیم یا چند ملت؟ خیلی‌ ها می‌گویند که در کشور ما یک ملت وجود دارد و همه مولفه‌ های آن هم وجود دارد. در ایران این ملت از قبل وجود داشته و پدیده جدیدی نیست و زمانی که خیلی از کشورهای منطقه وجود نداشتند، ملت وجود داشته است. در همه پیروزی‌ ها و شکست‌ ها در تاریخ نیز این مساله وجود داشته است.

او درباره مساله ‌ای که باعث حفظ ایران شده است، گفت: چیزی که ایران را حفظ کرده اصالت، هویت و فرهنگ اصیل ایرانی است. تفاوت‌ هایی که در ایران وجود دارد، تنوعی است که گلستان ایران را زیباتر کرده است. این تفاوت رنگ‌ ها وحدت را زیر سوال نمی‌ برد.

یونسی افزود: حتی الان که مرزهای سیاسی ایران محدود شده هم این ملت دامنه ‌اش گسترده است و همه خود را در این اصالت شریک می ‌بینند. من چند روز پیش فیلم مصاحبه یک کرد ایرانی را دیدم که در آزادسازی شهر کوبانی شرکت کرده بود. او در پاسخ به علت حضورش برای مقابله با داعش گقت که اگر من اینجا نمی‌ آمدم، مجبور بودم با آنها در ایران بجنگم! این فرهنگ ایرانی است که به شکل کرد، ترک، لر و سایر اقوام جلوه پیدا می ‌کند. این زمینه بسیار مناسبی برای حفظ کیان و برنامه‌ ریزی برای توسعه کشور است و ندیدن این پتانسیل بزرگ ‌ترین ضربه به رشد ایران است.

دستیار ویژه رئیس جمهوری ایران در امور اقوام و اقلیت‌ های دینی و مذهبی درباره راه‌حل مساله واگرایی قومی گفت: دولت با درک مشکل راه‌حل کوتاه‌ مدت را برای جلوگیری از بحران ‌های بالقوه در مشارکت همه اقوام، فرق و همه ایرانی‌ ها می‌ بیند، البته حرف زدن از این حق مشارکت ساده است اما عمل کردن به آن مشکل.

راه حل جلوگیری از بروز بحران‌ های قومی

او با اعلام اینکه مشکل بالقوه امروز اختلاف مذهبی است، درباره راه‌ حل دیگر جلوگیری از بروز بحران‌ های قومی و مذهبی گفت: الان ما بیشتر به جای واگرایی قومی بیشتر از ناحیه اختلاف مذهبی در خطر هستیم. راه‌ حل دیگر عدالت در مناطق قومی است. مانع اصلی توسعه متوازن، مانع فرهنگی است. ما با عام مردم کمتر مشکل داریم. مساله در نخبگان رهبران قومی است. وحدت فرهنگی و فکری کمتری با این رهبران وجود دارد و این مساله روی توسعه اثر منفی خواهد داشت.

وزیر پیشین اطلاعات در دولت محمد خاتمی درباره این مشکل مذهبی که از آن صحبت کرد گفت: ما امروز مشکل مذهبی داریم. دامنه مذهب وسیع است. اقوام خارج از ایران خود را ایرانی می ‌دانند اما مذهب مرز ندارد و ما باید برای این مساله چاره ‌ای پیدا کنیم.

او درباره اولویت‌ های مردم ایران گفت: در نظرسنجی‌هایی که وزراتخانه‌ های اطلاعات و ارشاد و همچنین سازمان‌ های بین‌المللی نظرسنجی در ایران انجام داده‌ اند، معلوم شده است که مردم به دو چیز بیشترین اهمیت را داده ‌اند؛ یک ایران و دو خداپرستی! خیلی ایراد ندارد که ما مشترکات‌ مان را کمی جدی ‌تر بگیریم. من آخوند هستم و ناسیونالیست نیستم اما ایران اولین امپراطوری جهان بوده است.

علی یونسی درباره الگوی رضا شاه در برخورد با اقوام گفت: رضا شاه رقبای اصلی خود را در اقوام می‌ دید. اقوامی که می‌ خواستند حاکم ایران باشند اما در عین حال واگرا نبودند. رضا شاه به خاطر یک رهبر قوم، کل قوم را سرکوب می‌ کرد اما اگر ترک، کرد و بلوچ و دیگر اقوام نباشند، دیگر چیزی از ایران باقی نمی‌ ماند.

ناصر فکوهی: ایران تنها به شکل متکثر، مدیریت شدنی است

ناصر فکوهی در نشست نقد سیاست ‌های دولت تدبیر و امید در خصوص اقلیت‌ های قومی و مذهبی، با تأیید سیاست‌ های دولت روحانی درباره اقلیت‌های قومی و مذهبی گفت که ایران تنها به شکل متکثر، قابل مدیریت است.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی خبرگزاری آنا، ناصر فکوهی، دانشیار گروه انسان‌ شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران که در نشست نقد سیاست‌ های دولت تدبیر و امید در خصوص اقلیت‌ های قومی و مذهبی شرکت کرده بود در آغاز صحبت‌ هایش اعلام کرد که نسبت به سیاست ‌های دولت درباره اقلیت ‌های قومی و مذهبی خوش ‌بین است.

او گفت: اینکه کرسی ‌های نقد دولت گشایش پیدا کند، حسن نیت دولت را نشان می‌ دهد. فکر می ‌کنم در بحث انتقادی این چنینی جامعه‌ شناسان بیشتری باید شرکت کنند. من در اینجا بین نظرات خودم و مشاور رئیس جمهوری اختلاف اساسی نمی‌بینم.

فکوهی دولت جدید را بازگشت عقلانیت به کشور دانست و گفت: من خودم از کسانی بودم که از روحانی دفاع کردم چون باید عقلانیت به کشور بازمی‌گشت. دولت نهم و دهم بزرگ ‌ترین ضربه را به اقتصاد زد. این کرسی‌ ها در موقعیتی نیستند که دولت روحانی را نقد کنند. همین که دولت حرف جامعه ‌شناسان را به عنوان پزشک اجتماعی گوش دهد و اتهام براندازی به آنها نزند خوب است.

دانشیار گروه انسان ‌شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران توضیح داد: مبنای مقایسه قرار دادن دولت احمدی‌ نژاد کار غلطی است و رویکرد من به مساله اقلیت‌ها نقد و آسیب ‌شناسی است. من با همه صحبت‌ های آقای جلایی پور موافق هستم. هدف ما قضاوت دولت روحانی نیست اما دولت نهم و دهم نباید مبنای مقایسه قرار گیرد چون در مقایسه با آن دولت همه دولت‌ های قبلی و همه دولت‌ های 100 سال آینده دولت‌ های مثبتی هستند.

او درباره عقلانیت در فضای سیاسی ایران و تاثیر آن در جامعه نیز گفت: ما فرصت انجام سیاست بر اساس آزمون و خطا را نداریم. یک یا دو اشتباه می‌ تواند دولت را به باد دهد. در همین منطقه این اتفاق افتاد. در ایران هم عقلانیت تاریخی همیشه مانع بوده است. از اولین دولت در ایران یعنی از زمان هخامنشیان تا امروز اصل سیاست ایران بر این بوده که مرکز زبان و دین حاکمان را به مردم تحمیل نکند. معنی این مساله این نیست که دولت‌ها دین نداشته‌ اند. آثار به جا مانده از گذشتگان نشان می ‌دهد مملکت چند زبانه بوده و اعلام دین رسمی نیز در ایران به زمان به قدرت رسیدن مسیحیان در روم بازمی‌گردد که سیاست دین واحد در ایران مطرح شد و مجبور شدند دین زرتشتی را که دینی شفاهی بود، مکتوب کنند و تعقیب مانوی ‌ها، مسیحی‌ ها و یهودی ‌ها شروع می‌شود. پیش از آن در ایران تبلیغ دینی آزاد بود و ایران به مثابه پهنه فرهنگی متکثر معنادار است.

فکوهی ادامه داد: تحقیقات نشان می‌دهد که ایران یک مفهوم سیاسی و فرهنگی بوده و نه مفهوم زبانی. اقوام و زبان نیز هماره در ایران متکثر بوده ‌اند. در ایران اغلب عشایر و سایر کسانی که فارسی زبان نبودند حکومت کرده‌ اند. ما صفویه را داریم که ترک بودند اما با عثمانی‌ها جنگیدند و لحظه‌ ای هم به زبان ترکی فکر نکردند.

دانشیار گروه انسان‌ شناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران شروع مشکلات قومیتی را از دوران رضا شاه دانست و گفت: این مسائل از دوران رضا شاه شروع شد که مفهوم ملت از غرب تقلید شد. این تقلید هم از انقلاب فرانسه گرفته شد. جایی که برای تشکیل دولت، سیاست قوم‌ کشی و زبان ‌کشی دنبال شد. هر کسی فرانکا نبود را مجبور کردند فرانسیزه شود و بقیه کشتار شدند. قتل ‌عام‌ های ده ساله از 1789 در شرق فرانسه مشهور است. این مدل در زمان رضا شاه اجرا شد.

به گفته فکوهی‌، سیستم کار هم حمله به عشایر بود تا روسای آنها را از بین ببرند. خیلی‌ها از باستان ‌گرایی و قلدری رضا شاه دفاع می ‌کنند اما این مدل در ایران قابل پیاده شدن نبوده و نیست. ایران تنها به شکل متکثر آن، قابل مدیریت است.

او دولت‌ های ملی را عامل مصائب فراوان دانست و گفت: دولت‌ های ملی فاجعه‌ آمیز هستند و صدها میلیون کشته در قرن 19 و 20 نتیجه پیگیری این ایده است. در ایده دولت ملی مطرح می ‌شود که دولت ملی به خاطر قدرتی که دارد می ‌تواند انسجام بیافریند. این موضوع در ایران غیرقابل اجرا است، چون اقوام در ایران پهنه سرزمینی دارند. در تمام منطقه تنها جایی که سرزمین ‌های محل سکونت اقوامی چون کردها، بلوچ‌ ها، لرها و آذری‌ ها به نام خودشان یعنی کردستان، بلوچستان، لرستان و آذربایجان نامگذاری شده ایران است.

این استاد دانشگاه درباره پیگیری سیاست حل مساله قومی و مذهبی در کشور گفت: اگر دولت این سیاست را ادامه دهد از حمایت قاطع نخبگانی که اطلاعات به روز دارند برخوردار خواهد بود.

او با انتقاد از اجرایی نشدن اصل پانزدهم قانون اساسی که دولت آن را مطرح کرده ولی به اجرا در نیامده، درباره بکارگیری اقلیت‌ ها در پست‌های دولتی گفت: باید دولت به مسئولان محلی اعتماد کند. اینکه کردها در کردستان مسئولیت را به عهده داشته باشند طبیعی است. کردها و بلوچ‌ها باید فکر کنند که در ایران بالاترین آزادی‌ ها را دارند.

او از تلویزیون و رسانه‌ ها به خاطر توهین‌هایی که گاهی در آنها به اقوام می‌شود انتقاد کرد و گفت: در تلویزیون ایران سریالی به نام «برره» پخش می ‌شد که سریالی ضد قومی بود. در مطبوعات هم توهین به اقوام انجام می ‌شود. در همین چند هفته اخیر به خاطر مسابقات فوتبال و مرگ پادشاه عربستان سعودی به قوم عرب و لباس فرهنگی آنها توهین ‌هایی انجام شد. باید در نظر داشته باشیم که برای برخی از اقوام ایرانی مانند کردها، عرب‌ها و بلوچ‌ ها لباس مقدس است. باید قوانینی در کشور تصویب شود که با هر شکل توهین قومیتی برخورد شود.

پرسش‌های شرکت ‌کنندگان در جلسه از یونسی

بر اساس برنامه نشست، پس از پایان سخنرانی ‌ها جلسه پرسش و پاسخی برگزار شد که بنا بود پرسش ‌ها از هر سه میهمان برنامه، علی یونسی، حمیدرضا جلایی پور و ناصر فکوهی پرسیده شود اما بیش از 10 نفر پرسش ‌کننده در این جلسه تنها از علی یونسی سوال ‌هایی را پرسیدند.

جشن تیرگان، فعالیت‌های انجام شده درباره عملکرد علی یونسی در پست جدیدش درباره تدریس زبان مادری و انتشار روزنامه به زبان‌ های اقوام ایرانی، عدم اعتماد به اقلیت ‌ها، رد صلاحیت ارامنه در انتخابات شوراهای شهر، ترکمن نبودن مسئولان استانداری و فرمانداری‌ های گلستان، مورد پرسش قرار نگرفتن قومیت و زبان در سرشماری‌ ها، عینیت وجود شکاف قومیتی به جای شکاف مذهبی در کشور، خروجی برگزاری چنین جلساتی، امکان انجام نقد توسط نمایندگان اقلیت‌ ها، برخورد امنیتی با فعالان زبان مادری و وجود یا نبود افرادی در مجموعه مسئولان که شکاف ‌ها را عمیق ‌تر می‌کنند از جمله این سوال‌ها بود.

دستیار ویژه رئیس جمهوری در امور اقوام و اقلیت ‌های دینی و مذهبی در پاسخ به این پرسش‌ ها، به طور کلی جواب ‌هایی را بیان کرد. او در پاسخ به این پرسش‌ ها گفت: وقتی بیمارستانی احداث می‌ شود معنی آن این است که بیماری وجود دارد. وقتی حکومت می ‌آید و به آسیب‌ های اقلیت‌ ها و مذاهب توجه می‌ کند، معنی آن این است که این مساله وجود دارد ولی ما در زمینه این شکاف‌ ها دچار بحران نیستیم.

او افزود: نگاه تبعیض ‌آمیز در کشور وجود دارد اما خطر تهدید آمیزی از اقوام نسبت به تمامیت ارضی کشور نداریم. ما در حال گفتمان‌ سازی درباره این مساله هستیم و این اقدام ،همی است برای همین بود که من تا متوجه شدم این نشست در دانشگاه برگزار شده، با کمال میل قبول کردم زیرا گفتمان سازی از همین جلسات شروع می شود.

وی همچنین تصریح کرد: من شهادت می‌ دهم که در رده ‌های بالا موضوع تعصبات قومی و مذهبی وجود ندارد اما در مسئولان پایین رتبه این مسائل گاهی دیده می‌شود.

یونسی ادامه داد: در یک سریال تلویزیونی به یک قوم توهین شد. هر کس دیگری در معرض این اتفاق باشد اعتراض می‌ کند و این اعتراض به مثابه واگرایی و خطر قومیتی به شمار نمی ‌رود. سیاست‌ های همگرایانه در آذربایجان جواب پس داده است. در سیستان و بلوچستان یا استان گلستانهم تابوشکنی کردیم ، به عنوان نمونه در استان گلستان هم فرماندار زن و هم سنی منصوب شده است. چرا به اینها اشاره نمی کنید؟ در جاهای دیگر هم زمینه‌ سازی شروع شده اما موانع هم زیاد است. در همه شهرهایی که یک مذهب دارند، سعی شده مسئولان از میان خود آنها باشند. بنابراین کارهایی زیادی یا انجام شده یا در حال پیگیری است زیرا دولت در این خصوص به شدت جدی و به وعده های خود پایبند است.

1 11جلسه نقد و بررسی کتاب «کودتا» تالیف یرواند آبراهامیان و ترجمه محمد ابراهیم فتاحی روز سه شنبه 20 خرداد 1393 توسط گروه جامعه شناسی سیاسی و در محل سالن اجتماعات انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد. در این نشست دکتر محمد امین قانعی راد ودکترداریوش رحمانیان دیدگاه خود را درباره کتاب مذکور بیان کردند.

اشاره:

کودتای 28 مرداد 1332 با گذشت 60 سال از آن هنوز آنقدر موضوع قابل تامل و جذابی هست که وقتی کتابی درباره اش توسط یک تاریخ نگار و جامعه شناس ایرانی دانشگاه های آمریکا نوشته شود، بلافاصله در مدت زمان کوتاه 4 ماهه، سه ترجمه از آن روانه بازار کتاب ایران شود. این اتفاق که از قضا سایه سنگین آن بر روابط ایران و آمریکا همچنان دیده می شود، به قدری به دلایل متعدد، مهم است که سال گذشته وقتی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا برخی اسناد آن دوران را منتشر می کنند، توجه افکار جهانیان را به خود جلب می کند و همچنین، این واقعه به خصوص وقتی که روایتی توسط یرواند آبراهامیان درباره اش مکتوب می شود، آنقدر قابل بحث میشود که گروه جامعه شناسی سیاسی انجمن جامعه شناسی ایران، تصمیم بگیرد با دعوت یک استاد جامعه شناس و یک استاد تاریخ، نشست نقد آن را برگزار کند تا از منظر این دو حوزه، نگاهی علمی داشته باشد به آنچه که در کتاب 328 صفحه ای «کودتا؛۲۸ مرداد، سازمان سیا و ریشه‌های روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن» به نگارش در آمده است.

قانعی راد: برخلاف نظر آبراهامیان، امکان مصالحه وجود داشت/ کودتای 28 مرداد 1332 یک ضرورت تاریخی نبود

قانعی راد به عنوان یک جامعه شناس در سخنان مقدماتی خود با بیان اینکه کتاب کودتای آبراهامیان هم کتابی کوچک است وهم به تفصیل به رخدادهای مختلف می پردازد گفت ما معمولاً رویکردی گشتالتی و کلی به رخداد کودتا داریم که اغلب حامل تصاویری ایدئولوژیک از این واقعه است. این سوال وجود دارد که آیا روایت آبراهامیان توانسته است در کنار تحلیلی بودن از این تصاویر ایدئولوژیک رهایی یابد؟ وی کتاب کودتا را پژوهشی با اهمیت توصیف کرد که براساس اسناد سیاسی دست اول تهیه شده است. با خواندن این کتاب تصویر یکپارچه موجود از دوران پهلوی دوم -تا قبل از سال 1332- که در آن حکومتی استبدادی در یک سو و مردم تحت ستم و منفعل در سوی دیگرقرار دارند در هم شکسته می شود و شما با انبوهی از گروه ها و جریان های متعدد و در حال مبارزه با هم دیگر-هر چند مبارزه ای نابرابر- رو به رو می شوید: شاه، دربار، ارتش، دولت ها، الیگارشی زمیندار، اشراف عشایری، اشراف دیوانی، روحانیون با گرایش های متنوع، بازار و پیشه وران، طبقه متوسط جدید و قدیم، روشنفکران، احزاب سیاسی، کارگران و اتحادیه های کارگری، مجلس و فراکسیون های گوناگونش از سلطنت طلب تا طرفدران انگلیس، الیت نظامی، دهقانان، نیروهای چریکی. حتی در ارتش، دولت ها و دربار نیز به جای سامانی یک دست با کنشگران متعدد روبه رومی شوید که هر یک در حال بازیگری وایفای نقش های خود می باشند. ارتش-مثل سایر بخشهای جامعه و حتی دربار- دارای تنوع وسلایق سیاسی مختلف از سازمان افسران حزب توده تا مدافعان مذهب، طرفدران شاه و هواداران انگلیس وآمریکا است.

رئیس انجمن جامعه شناسی ایران افزود: وجود این همه نیروهای در حال جدال با رویکردهای متفاوت نسبت به تحولات سیاسی و بدون داشتن یک فضای نمادین مشترک بیشتر نشانگر یک دموکراسی در بحران است تا یک جامعه استبدادی و دو تکه شده بین شاه و مردم. بحران دموکراسی اززمان مشروطه شروع شد و دو کودتای 1299 و1332 شیوه های استبدادی و ذاتاً ناموفق وغیر مؤثر برای کاهش بحران بود.

وی در توضیح بحران دموکراسی گفت:«بحران دموکراسی به این معناست که نیروهای مختلف به صحنه می آیند اما هرکدام می خواهند نیروهای خودشان در صحنه بوده و قدرت را در دست بگیرند. در واقع بحران دموکراسی وقتی روی می دهد که نیروها وارد صحنه شده اند اما قواعد بازی هنوز جا نیفتاده و شکل نگرفته است. بحران دموکراسی پیامد یک انقلاب یا انفجار میل به رهایی است که در آن با ورود کنشگران متعدد و از جمله گروههای فاقد تجربه به عرصۀ سیاست، نوعی تمامیت خواهی در کلیه جناحها و گروههای مختلف سیاسی دیده می شود. بحران دموکراسی در شرایطی ایجاد می شود که توطئه برای نابودی مخالف به جای به رسمیت شناختن مخالف و توافق عام برای ساخت اجتماع سیاسی مبنای سیاست ورزی است».

دکتر قانعی راد با اشاره به اینکه تعویض سریع دولتها در دهۀ 1320 موید همین امراست، خاطر نشان ساخت: تا زمان پایان بحران دمکراسی، دموکراسی با ثبات ایجاد نخواهدشد و کودتا بدترین راه برای رسیدن به ثبات است.

عضو هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در ادامه با بیان این که آبراهامیان در کتاب خود می کوشد در برابر دو رویکرد تحلیلی توضیح شکل‌گیری کودتا در گفتمان تعارض شرق و غرب و یا جستجوی ریشه های شکست در دستیابی به مصالحه در «سرشت روانشناسانه» مصدق، جای کودتا را درون مناقشه بین امپریالیسم و ناسیونالیسم و یا شمال و جنوب تعیین کند. اما وقتی به بیان مصادیق می‌رسد- مثل دیدارهندرسون سفیر آمریکا با مصدق در روز قبل از کودتا ومخالفت مصدق با توزیع سلاح در بعد از کودتا- خواسته و ناخواسته بر ویژگی های روانشناختی مصدق انگشت می گذارد. در اینجا از اشتباه مهلک پیرمرد، عصبی شدن او، سرسختی اش و... سخن می رود.

او با اشاره به نقد دیگری که بر این کتاب وارد است گفت: آبراهامیان در چارچوب تعارض شمال-جنوب (جهان توسعه یافته و در حال توسعه، جهان اول و سوم) به تحلیل کودتای 28 مرداد و وقایع آن می‌پردازد، در صورتی که خط گفتمانی تعارض سرمایه داری و کمونیسم نیز خط بسیار مهمی است که در چارچوب آن بسیاری از مسایل را می‌تون توضیح داد و نباید از آن مغفول ماند .آبراهامیان در بیان بسیاری از رخدادها خودش به سخنانی استناد می کند که در هاله ای از تعارض جنگ سرد بین شرق و غرببیان می شوند.

این استاد دانشگاه افزود: تاکید بر خطر کمونیزم چارچوب قابل اعتنایی برای تحلیل کودتا است و به باور بسیاری باید به گفتمان جنگ سرد در ساخت و پرداخت واقعیت کودتا بهای بیشتری داده شود ونمی توان این گفتمان را تنها یک بازی زبانی برای پوشاندن نیّت ها و اعمال دانست. آبراهامیان تحت تاثیر توطئه اندیشی- مقوله ای که آن را به عنوان بخشی از ذهنیت ایرانی نقد می کند- یک گفتمان مؤثر دوران را فقط در سطح یک بازی زبانی دروغین برای پوشاندن نیّات ارزیابی می کند. به نظر می رسد که نادیده گرفتن مجموعه عوامل و شرایط داخلی که به شکست مصالحه وسپس کودتا و بازگشت شاه انجامید و تقلیل کل جریان کودتا صرفاً و انحصاراً به توطئه ها و نیات بیگانگان یک نگرش توطئه اندیشانه است. آبراهامیان در این کتاب هر چند به خوبی توطئه ها را آشکار و بیان می کند ولی گاه خودش به مرزهای توطئه اندیشی در این معنای اخیر نزدیک می شود.

این جامعه شناس با بیان اینکه «معتقدم که این کتاب نوعی تبرئۀ ضعف های داخلی است وبه طور خاص نگاهی همدلانه به نیروهای چپ دارد»، خاطرنشان کرد: «برعکس گفته نویسنده، میراث کودتای 28 مرداد، ازبین رفتن چپها و جایگزینی نیروهای اسلامی نبود بلکه رادیکال کردن این هر دو جریان سیاسی بود».

قانعی راد در بخشی دیگر از سخنانش تصریح کرد:« این کتاب بر نقش ایجابی و یا انفعالی گروه های گوناگون مردم و جریان های سیاسی وچپ در کودتا تاکید زیادی ندارد و واقعه کودتا را در درون قضیۀ مناقشۀ نفت بین شمال وجنوب اجتناب ناپذیر می داند. در واقع آبراهامیان کودتای 28 مرداد را همچون یک امر گریز ناپذیر توصیف می کند یعنی به مثابۀ یک جبر تاریخی. اما من این سوال را مطرح می کنم آیا مصالحه غیر ممکن بود؟ این کتاب می گوید که امکان مصالحه وجود نداشت اما من می گویم اگر امکان مصالحه وجود نداشت، چطور مصدق پسرش را به استقبال هندرسون آمریکایی می فرستد و یک روز قبل از کودتا با اوبه مذاکره می پردازد؟».آبراهامیان کودتا را همچون یک جبر تاریخی بین امپریالیسم و ناسیونالیسم توصیف می کند که «اساسا» بایستی اتفاق می‌افتاد چرا که «مصالحه اساسا دست نیافتنی بود». در صورتی که این چنین نبود و به طرق مختلف می‌شد به مصالحه و راه حل‌های دیگری جز کودتا رسید و آرایش نیروهای داخلی و تعامل با بازیگران خارجی-هر چند استعماری-می‌توانست جوری باشد که این کودتا صورت نگیرد.

اشکال کارآبراهامیان روایت ناقص مصدق است

2 9در بخش دوم این نشست ، دکتر داریوش رحمانیان، استاد تاریخ دانشگاه تهران، در سخنان آغازین خود، در دفاع از رشته تاریخ نکاتی را بیان کرد و با بیان اینکه دانشگاه از نظر تفکر تاریخی گرفتار بحران است، تصریح کرد: «نظام آموزشی تاریخ نیز عقب مانده است و پاسخگوی نیازهای پرمساله ما نیست». وی با بیان اینکه تاریخ معاصر در زندان‌ نگاه‌های ایدئولوژیک دولت اسیر است، خاطرنشان کرد به طور خاص تحلیل تاریخ معاصر ایدوئولوژی زده و عوام زده و با اغراض سیاسی عجین شده است.

این استاد تاریخ افزود: برای فهم بهتر فرایندها و روندهای گذشته و معاصر جامعه ایرانی باید بین رشته تاریخ و سایر رشته های دانشگاهی همکاری های متقابل شکل بگیرد ولی نه با این نگاه که تاریخ خدمت گذار دیگر رشته ها است.

رحمانیان در ادامه با اشاره به زندگینامه آبراهامیان‌ با بیان اینکه وی دارای جایگاه بسیار سترگی در تاریخ نگاری جامعه ایران است، گفت: آبراهامیان بسیار نکته بین، نکته‌سنج‌ ومنصف است.

این استاد تاریخ سپس به نقد کتاب کودتای آبراهامیان پرداخت و با تاکید بر اینکه کتاب کودتا چارچوب مفهومی ندارد، افزود: این کتاب به نوعی، نقص در روایت کودتا دارد. بدین معنا که نقش مردم در این کودتا مشخص نشده است.

او افزود: هیچ جنبشی شکست نمی خورد لذا ملی شدن صنعت نفت نیز از این اصل مبرا نیست پس نمی توان شکست آنرا پذیرفت و گفت که جنبش ملی کردن نفت شکست خورد. بنابر این واقعیت که هیچ جنبشی شکست نمیخورد، معتقدم رژیم شاهنشاهی در 28 مرداد 32 به سمت فروپاشی رفت چون مشروعیتش را از دست داد.

رحمانیان در بخشی دیگر از سخنانش با بیان اینکه کتاب کودتا از حیث روایی بسیار محکم است، گفت: این کتاب داده های بسیار خوبی دارد هرچند که می توان گفت پیرامون کودتا اسناد بسیاری به شکل طبقه بندی شده وجود دارد که البته هنوز بیرون نیامده است. به عبارتی باید پذیرفت که هنوز بخش بسیاری از اسناد این حادثه بزرگ طبقه‌بندی شده و محرمانه هستند .

وی در بخش دیگری از سخنانش تصریح کرد: من معقتدم به دلیل ضعف اسناد، بسیاری سعی دارند جریان ملی شدن صنعت نفت و شخص دکتر مصدق را تخریب کنند. اما آنها غافل از این هستند که مصدق نوعی نماد است؛ نماد راستین آزادی خواهی و پارلمانتاریسم. در واقع بسیاری سعی دارند از مصدق اسطوره زدایی کنند اما این کتاب هشداری است به این اسطوره زدایان.

این استاد دانشگاه تهران همچنین افزود: کتاب مذکور می گوید عامل بن بست رسیدن، نه ایران است و نه مصدق و نه شخصیت او و نه آرمان خواهی اش بلکه دقیقا علت به وجود آمدن این بن بست غرب است و عوامل به بن بست رسیدن از جانب غرب ایجاد شد زیرا غرب از نهضت ملی شدن نفت، متحیر و وحشت زده بود و این در حالی بود که ملی شدن صنعت نفت، درست مثل مشروطه، باعث سربلندی ملت ایران شد.

به گفته رحمانیان این فرض نیز در کتاب مورد بحث رد شده است که غرب به دنبال یافتن راه حل مسالمت آمیز برای حل شدن مساله ملی شدن صنعت نفت بود و مصدق نگذاشت که این مصالحه صورت بگیرد.

رحمانیان افزود: با این همه اهمیت این کتاب از نظر روایی در آن است که در تلاش است این روایت غالب را یعنی لجباز و احمق بودن مصدق را و اینکه به دنبال منطق صفر تا صد بود فلذا امکان هرگونه مصالحه‌ای را از بین می‌برد را زیر و رو کند. هرچند باید گفت که این روایت قبل و پیش از آبراهامیان هم در ایران از سوی برخی نویسندگان مطرح شده بود. روایتی که عامل اساسی به بن بست رسیدن و ایجاد کودتا را نه ایران،‌ نه مصدق و لجبازی و تعصب بیش از حد او بلکه از جانب غرب می داند.

رحمانیان در توضیح این مطلب بیان کرد: این که غرب در پی راه حل بود و مصدق نگذاشت، از بیخ و بن غلط است چرا که مصدق معتقد بود که شرکت نفت جنوب دولتی در دولت ایران شده که به خاطر حفظ منافعش جلوی رشد دموکراسی و آزادی مردم را گرفته و ایرانی محال است به دموکراسی دست یابد مگر اینکه دست غرب از نفت ایران کوتاه شود. اما ضعف این کتاب در آن است که این روایت را از نصفه شروع کرده است زیرا مصدق این ایده ملی شدن صنعت نفت را از دوره مشروطه پیگیری می کرد و رگه ها و بنیاد این اعتقاد از انقلاب مشروطه شکل گرفته بود. مطالبی که در روزنامه های استخر و جنوب در این باره چاپ شده است، موید این ادعاست.

این استاد دانشگاه تهران سپس با بیان اینکه آمریکا و انگلیس با قرار گرفتن در برابر اراده ملی ترس از الگو شدن ایران برای اعراب داشتند، خاطرنشان کرد: با ملی کردن نفت، ضربه بزرگی به کارتل های نفتی خورد به همین خاطر قصد غرب، ادب کردن ایران، مردم و مصدق بود که با کودتا صورت گرفت.

رحمانیان همچنین افزود: آمریکا با کودتای28 مرداد موجب نابودی ملی گراترین دولت خاورمیانه شد و به قول علم، باعث شکل گیری بنیاد گرایی در خاورمیانه گردید.

این پژوهشگر تاریخ همچنین تصریح کرد: تاریخ کودتایی که آبراهامیان روایت کرده است، به شکل روایت تاریخ نخبگی است و در تاریخ نگاری باید بیشتر بر نقش مردم تاکید کرد.

صفحه197 از277

زیر مجموعه ها