نشست حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعه شناسی ایران با همکاری مرکز صلح و محیط زیست تحت عنوان «زنان، کنشگری محیط زیستی و جامعه پایدار»، عصر دوشنبه 13 دیماه 1395 در سالن جلسات انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد.
در این نشست که با حضور کنشگران مدنی، فعالان زنان و فعالان حوزه های صلح و محیط زیست برگزار شد، دکتر گیتی خزاعی (جامعه شناس فعال در موسسه مطالعات و تحقیقات دانشگاه تهران) به موضوع شاخصهای کنشگری محیط زیستی، و دکتر اسماعیل کهرم (مشاور ارشد سازمان محیط زیست) به جایگاه زنان در حفاظت از محیط زیست و دکتر خدیجه کشاورز به مسئله تاثیر مثبت برابری جنسیتی درکنشگری های محیط زیستی پرداختند.
در ابتدای جلسه دکتر گیتی خزاعی، بحث خود را حول محور شاخصهای کنشگری محیط زیستی، با تاملی تاریخی و مفهومی بر روند کنشگری محیط زیستی از گذشته تا حال آغاز کردو گفت: کنشگری محیط زیستی یا به عبارتی جنبش محیط زیستی سابقهای طولانی ندارد. اما تاثیر زیادی بر لایههای مختلف نظام اجتماعی داشته است یا بستری برای توسعه حقوق زنان شده یا موجب تغییر یا تولید ادبیات مفهومی و نظری، در حوزه کنشگری مدنی، و کنشگری در حوزه عمومی و حوزه سیاسی شده است.در عین حال، همزمان با تغییر دوره زمانی و همراه با تغییر در مسالههای محیط زیستی در سطح جامعه، شکل کنشگری محیط زیستی هم تغییر کرده است. مثلا اگر در دنیا در دهه ۷۰و ۸۰میلادی، تاکید اصلی جنبشهای محیط زیستی و محورهای کنشگری محیط زیستی بر مشکلات محلی و ملی متمرکز بود و آنها هم عمدتا متکی بر مسائل خاص و جزئی، مانند مساله حفاظت و رفع آلودگی محیط زیستی بودند، امروز با افزایش مشکلات محیط زیستی و تشدید روند قهقرای محیط زیستی و به ویژه مساله تغییراقلیم، مسائل موردتوجه کنشگران محیط زیست هم تغییر کرده و در کنار موضوعات گذشته که طرح آنها همچنان ضروری است، کنشگران محیط زیست بر مسائل جدیدی نیز متمرکز شدهاند.
وی افزود: در عین حال در شیوه کنشگری محیط زیستی هم طی این دههها تغییر بنیادی ایجاد شده است. اگر در گذشته، کنشگری محیط زیست به مشارکت مدنی و حضور جدی در فضای شهری و حوزه عمومی محدود میشد، امروز تلاش میشود تا هم از سایر ابزار کنشگری مدنی - مثلا رسانه، و به خصوص رسانههای مدرن - برای تولید گفتمان کنشگری محیط زیستی استفاده بیشتر و بنیادیتری بشود و هم اینکه کنشگران محیط زیست به حوزه مدنی محدود نمانده و در حوزه آکادمی، با ایجاد پیوند بین حوزه آکادمی و مدنی، شکل جدیدی از کنشگری علمی را معرفی کردهاند. بنابراین شیوه کنشگری بنا به موضوع و مسائل جدید محیط زیستی در طول زمان تحول یافته است و طبیعتا کنشگری محیط زیستی باید بتواند خود را با وضعیت امروز محیط زیستی و مسائل و مشکلات جدید محیط زیست منطبق سازد و به روز نگه دارد.
دکترخزاعی سپسبا نگاهی به وضعیت موجود کنشگری محیط زیست ادامه داد: تقلیل موضوعات محیط زیستی به حوزههای حفاظت و آلودگی محیط زیستی، مانع از اثربخشی کنشگری محیط زیستی شده است. همچنین تقلیل کنشگری به حوزههای خاص و نه چندان اولویتدار محیط زیستی مثل حفاظت و آلودگی محیط زیستی، مانع از جدی گرفتن مقوله محیط زیست، مانع از جدی گرفته شدن کنشگران محیط زیست و مانع از کارامدی جنبشها، حرکتها و فعالیتهای محیط زیستی شده است. امروزه همچنان کنشگر محیط زیست به کسانی اطلاق میشود که سادهترین پیامهای محیط زیستی نه چندان روزآمد را در حوزه حفاظتی و رفع آلودگی صادر و منتشر میکنند. روی چمنها راه نروید. مراقب حیوانات باشید. در جنگلها آشغال نریزید. از خودروهای تک سرنشین استفاده نکنید. از کیسههای قابل بازیافت استفاده کنید، حواستان به محصولات ترا ریخته باشد و ... برای تقویت کنشگری محیط زیستی چاره ای نداریم جز اینکه در حوزه کنشگری محیط زیستی حرکتهای موجود را که به نام کنشگری محیط زیستی معرفی میشوند نقد کنیم. موضوعاتی مهم همچون خاک و فرسایش، قهقرای فزاینده محیط زیستی، خشکیدن رو به تزاید، تغییر اقلیم و تاثیر ن بر زندگی افراد و القای فعالیتهایی که باید برای محافظت از محیط زیست به نظام سیاسی و اجتماعی قبولاند و عموما در کنشهای متعارف محیط زیستی در کشور جایی ندارند.
او درباره این پرسش جامعه مدنی و کنشگران زنان که دراین حوزه و در این مقوله چه باید کرد و چگونه باید اثرگذاری مثبت داشت اظهار کرد: دامنه محیط زیست بسیار از این پارامترها گستردهتر است. بخشی از کنشگری محیط زیستی در ارسال این پیامهاست، اما اینها تنها بخش کوچکی از حوزه کنشگری محیط زیستی را شامل میشود. کنشگر محیط زیستی باید هوشمنانه و تیزهوشانه، بهروز و متعهد، مسائل محیط زیستی را بشناسد و بتواند به تمامی مولفههای موثر بر روند رو به قهقرای محیط زیستی توجه کند و فضای عمومی نظام اجتماعی را برای توجه به مسائل اولویتدار محیط زیستی برانگیزد.کنشگر محیط زیستی باید بتواند با اجتناب از تقلیل مسائل محیط زیستی، مسائل را به درستی تشخیص دهد و از مسائلی مثل حفاظت از گونهها، رفع آلودگی محیط زیستی و جلوگیری از ایجاد آلودگی در جنگلها، کنشگری محیط زیستی را به مسائل جدیتر محیط زیستی ارتقا دهد و حوزه عمومی، سیاسی و اجتماعی را برای توجه به آنها برانگیزد، در حوزه سیاستگذاری کلان و میانی تاثیر بگذارد و تغییرات مورد نظر به نفع محافظت از محیط زیست را ایجاد کند. لازمه همه اینها روآمد بودن و کارآمدی کنشگری محیط زیستی است.یک کنشگر جدی و به روز محیط زیستی باید بتواند از یکسو با آکادمی و از سوی دیگر با جامعه مدنی مرتبط باشد و جهت گیری رسمی علمی و آکادمیک را به نفع اولویتهای محیط زیستی تغییر دهد. در عین حال باید بتواند جهتگیری نظام سیاسی را نسبت به موضوعات و اولویتهای محیط زیستی تغییر دهد.یک کنشگر متعهد و بروز محیط زیستی باید بتواند مساله محیط زیستی را به درستی تشخیص دهد و نسبت به معرفی آن در حوزه عمومی و اتخاذ کنشهای مناسب نسبت به آن هوشمندانه، فنی و علمی عمل کند.یک کنشگر بروز محیط زیستی باید بتواند پیوند حوزه محیط زیست با فرهنگ را حفظ کند و از همه پارامترهای فرهنگی و اجتماعی برای تقویت کنشگری و بسط گفتمان محیط زیستی به واسطه باورهای فرهنگی بهره گیرد. برای کنشگری محیط زیستی، حوزه دین همان قدر برای ارائه و معرفی دغدغههای محیط زیستی و تولید گفتمان محیط زیستی دارای اهمیت است و از آن برای اشاعه دغدغههای محیط زیستی باید استفاده شود، همانند حوزه فرهنگ و ادبیات و ...
وی در پایان سخنان خود را با اشاره به یک نکته خاتمه داد: البته باید به این نکته بسیار جدی هم توجه داشت که کنشگری محیط زیستی بخشی از مفهوم کنشگری و جزئی از جامعه مدنی به مفهوم عام است. هرچه فضای جامعه مدنی امکان قبض و بسط بیشتری نسبت به دغدغههای مدنی داشته باشد و هرچه فضای جامعه مدنی برای طرح دغدغهها مهیاتر باشد، به تبع آن، باز بودن فضای کنشگری به مفهوم عام، امکان کنشگری محیط زیستی هم در کنار سایر مقولههای کنشگرایانه، مهیاتر خواهد بود.
سخنران دوم جلسه، دکتر اسماعیل کهرم (مشاور ارشد سازمان محیط زیست) با اشاره به نقش زنان در بهبود وضعیت زیست محیطی، سخنان خود را با این شعر آغاز کرد:
ماهیان ندیده غیر از آب پرس پرسان زهم که آب کجاست؟
و ادامه داد: برای من تصور شروع و ادامه نهضت حفاظت از محیط زیست بدون زنان در جوامع غیر ممکن است . نقش زنان را از چند جهت میتوان بررسی نمود. من میل دارم نقش زنان را در ابتدا به عنوان یک مادر بررسی کنم و با نگاهی به رابطه خودم با مادرم و تجارب زیسته ام در زمان کودکی، خاطراتی را مرور کنم که از عمق ذهن و یاد خود و از دهه های متمادی درباره جایگاه و تاثیر زنان در این حوزه کنکاش کرده ام. عجیب و جالب آنست که این خاطرات چنان در ذهن من زنده مانده اند که درست مانند آنست که امروز برایم اتفاق افتاده اند. که این نشان از اثرگذاری نقش زن در جایگاه مادری برای آموزش های مختلف ازجمله در حوزه های واکنش های زیست محیطی است.چرا که این مسئله تایید گفتار بی نظیری است که از نظر روانشناسی مدرن هم ارزش ان حفظ شده است. " العلمُ فی الصغرکالنقشُ علی الحجر" یعنی علم زمان کودکی مانند نقشی مانا بر سنگ است.
کهرم پس از اشاره به برخی خاطرات و تجارب زیسته خود در این زمینه، بیان داشت: جنبه دیگر که در این مورد قابل تامل و بررسی است، تاثیر زنان بر محیط زیست، رفتار زنان در خانواده و جامعه است. همیشه فرزندان آنها با چشمی بینا و گوشی شنوا این رفتارها را الگو برداری میکنند و البته در زندگی سرلوحه رفتارهای خود قرار می دهند. بنابراین زنان چه ازنظر رفتار فردی و چه از نظر رفتارشان درنقش مادری، به طور مستقیم در نهضت حفظ محیط زیست در خانه، جامعه و در نهایت نهضت های محیط زیستی جهانی، نقش دارند. تمام اینها الزام مسئله را نشان می دهند که چرا بایسته و شایسته است که به نقش زنان در حفظ محیط زیست بها دهیم.
وی همچنین در ادامه به عنوان سخنی با کنشگران عرصه محیط زیست اظهار داشت: جنبش حفاظت از محیط زیست در ایران امیدوار کننده است به خصوص فعالیت و حضور زنان دراین زمینه کاملا مشهود است. در این زمان که محیط زیست (اعم از طبیعی و شهری) درخطر است فعالیت این کنشگران مورد نیاز کشور ایران است و در واقع این کنشگران و فعالان محیط زیست، عصای دست سازمان حفاظت محیط زیست و از طرفی، منتقد و حامی سازمان به شمار می آیند البته به شرطها و شروطها!
سخنران سوم جلسه، دکتر خدیجه کشاورز (دانش آموخته جامعه شناسی در فرانسه) صحبت خود را با محوریت برابری زن و مرد و تاثیر آن در فعالیت های محیط زیستی زنان به ویژه زنان دانشگاهی آغاز کرد وگفت: از قرن ها پیش شاعران و نمایشنامه نویسان از چهره زنانه طبیعت سخن گفته اند. با این حال از زمانی که انسان شروع به آماده کردن زمین برای کشت کرده است، آینده طبیعت توسط مردان رقم خورده است و این شاید تاحدی توضیح دهنده بحران وحشتناکی است که امروزه سیارهمان زمین را تهدید می کند. به طور عمومی، به نظر میرسد که زنان به ضرورت زندگی در صلح با زمین و حمایت آن حساستر هستند. در یک نگاه میتوان گفت که زنان در جهان در حال توسعه، رابطه مستقیمتری با محیط طبیعی دارند و از تخریب آن بیشتر رنج می برند. گرچه برخی نظریات بر وجود جوامع مادرسالار در دوره های تاریخی تاکید می کنند، ولی همواره این ارزشهای مذکر هستند که جهان را تحت سلطه داشته و آن را تخریب کرده اند.همانطور که گزارش توسعه انسانی برنامه سازمان ملل برای توسعه نشان می دهد، امروزه نیز حتی یک جامعه در جهان وجود ندارد که زنان و مردان از عدالت واقعی بهرهمند باشند. در اکثر بخشهای جهان، زنان درس خوانده کمتر از مردان هستند و بدتر از همه این که زنان به ندرت در تصمیمگیری هایی که به آینده زمین و ساکنان آن مربوط میشود، مورد مشاوره قرار میگیرند. البته مردان بسیاری با اشتیاق برای حمایت از محیط زیست مبارزه میکنند و زنان بسیاری به تخریب آن کمک میکنند و این مسئله عمومیت ندارد، اما تردیدی نیست که مشارکت بیشتر زنان در تصمیم گیری های محیط زیستی به ما اجازه می دهد تا سازگاری بهتری با طبیعت داشته باشیم.
کشاورز در ادامه با تاکید بر نقش زنان به عنوان حافظان محیط زیست، افزود: در انگلستان نیمی از تولید کنندگان محصولات ارگانیک زنان هستند. این در حالی است که زنان تنها 5 درصد کارکنان بخش کشاورزی را تشکیل میدهند. زمین های کشاورزی زنان در غنا به مدت طولانیتری بارور میمانند تا زمین های کشت شده توسط مردان. به نظر می رسد که زنان نسبت به نیازهای محیط زیست آگاهتر هستند اما تا زمانی که زنان امکان مشارکت برابر در تصمیمگیری در مورد شیوه مدیریت جهان را نداشته باشند، شانس کمی هست که ما بتوانیم «مانع خراب شدن آسمان بر سرمان شویم».وظیفه مروجین آگاهی و کنشگران محیط زیستی، حساس کردن مردم برای حفاظت از محیط زیست است. یکی از اصول توسعه پایدار ایجاد همکاری بین قدرت های محلی و مردم است. استراتژیهایی برای تبادل نظر دائمی با افراد جامعه برای پیشبرد راهحل های مشترک برای مسائل بزرگ محیط زیستی باید ایجاد شود. همه کنشگران جامعه باید آگاهی واقعی از مسائل و مشکلات محیط زیست داشته باشند. تحولبخشی به عادتها و افکار جامعه و اصلاح شیوه زندگی افراد با ایجاد ارزشهای نوینی که احترام به محیط زیست را در تمام فعالیتهای انسانی دنبال می کند. مطالعه جدیدی که در آمریکا انجام شده است نشان می دهد که آلودگی محیط زیست مسئول مرگ سالانه 5.5 میلیون نفر در جهان است. بنابراین حساس کردن مردم به حمایت از محیط زیست و نشان دادن این که چگونه هر کس در هر جایی که هست میتواند به حفظ و بهبود محیط زیست یاری برساند، مسئله ای فوری برای همه ماست. بسیار مهم است که استراتژی هایی برای جلب مشارکت افراد، برای یافتن راه حل به کار گیریم و باید به هر کدام از این افراد دانشها، مهارتها و انگیزههای ضروری برای فهم پدیده تغییرات جهانی محیط زیست را داد. نمی توان آموزش محیط زیست را از آموزش توسعه جدا کرد. وضعیت توسعه شمال و جنوب پیامدهایی برای تمام کره زمین در بردارد. مصرف بالای انرژی در شمال و جنگل زدایی در جنوب موجب گرمایش عمومی کره زمین و از بین رفتن هزاران گونه حیوانی و گیاهی، مهاجرت و ترک کشاورزی توسط جمعیت های بومی شده است که امرار معاش خود را از جنگلها می کنند. بیابان زایی تنها مسئلهای محیط زیستی نیست، بیابان زایی پیامدهای بسیار شدید برای کشاورزی و دامپروری به دنبال دارد.
در پایان بحث دکتر کشاورز به برخی مصادیق حفاظت از محیط زیست برای عموم مانند مصرف تولیدات محلی و فصلی، توجه به بازیافت زباله، پیاده روی و استفاده از وسایل عمومی نقلیه و ترویج استفاده از محصولات ارگانیک اشاره کرد.
نشست روز دوشنبه 24 آبان ماه 1395 حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان در سالن اجتماعات انجمن جامعه شناسی ایران با حضور لیلا ارشد، خسرو منصوریان، سارا چرتابیان به عنوان سخنرانان، موسسین و گردانندگان سه NGO فعال در حوزه زنان و آسیبهای اجتماعی برگزار شد.
لیلا ارشد، موسس خانه خورشید که در زمینه حمایت از زنان اسیب دیده فعال است، خسرو منصوریان، موسس انجمن حمایت از کودکان توان یاب و موسس مرکز آسیبهای اجتماعی و لیلا چرتابیان، موسس و مدیریت جمعیت مردم نهاد باور، از تجارب خود درباره آسیبهای اجتماعی زنان، نقش سازمانهای مردم نهاد در کنترل آسیبها و همچنین شرایط زندگی روزمره زنان در برخی محلات پر آسیب مانند دروازه غار سخن گفتند.
بررسی شرایط زندگی زنان در محله دروازه غار تهران
لیلا ارشد: دردروازه غارتهران، زنان ایرانی تجارب جدی و ناخوشایندی از خشونت دارند
لیلا ارشد گفت: زنان به عنوان یکی از اقشار آسیب پذیر در محلهایی مثل بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهری، سکونتگاههای غیررسمی، فضاهای بیدفاع شهری و... شرایط دشواری را تجربه می کنند. در دروازه غار تهران، در زنان ایرانی تجربه سوء مصرف کنندگان، کارتن خوابی، زنان مهاجر، فرزندان آنها با تاکید بر دختران، خشونت و تجربههای ناخوشایندی دارند. گروههای زنان در محله شامل خانوادهها و مادران به عنوان ساکنین بومی محله از زندگی در محله خسته اند، اما امکان فروش منازل با قیمت های مناسب و امکان جابجایی به دیگر مناطق شهری را ندارند. بسیاری از فرزندانشان که ازدواج کرده اند از حضور و سرکشی والدین به دلیل زندگی در منطقه مذکور سرباز می زنند. همچنین زنان و جوانان این خانوادهها در رفت و آمد در کوچههای نا امن و فضاهای بی دفاع شهری دچار محدودیت هستند. امکان تفریح و داشتن اوقات فراغت مناسب برایشان مقدور نیست. تنها سینمای محله به پاساژ بسیار بزرگ بلور و شیشه تبدیل شده است. خرده فروشان و ساقیها و افراد ضد اجتماعی و به اصطلاح (اراذل و اوباش) در محله عدم امنیت ایجاد می کنند.آنها با فروش مواد، پیشنهاد خرید کودکان، آزار و اذیت فیزیکی دختران جوان، برای آنان مزاحمت دارند.
وی گفت: گروه دیگر زنان این محله، زنان مهاجر ساکن شامل مهاجران داخلی مثل کولیها یا جوکیها، کردها، لرها، مهاجران مازندارانی و...هستند که این گروه به دلایل متعدد فرهنگی و اقتصادی شرایط ویژه ای دارند که هم فاعل خشونت و هم مورد خشونت قرار میگیرند. همچنین مهاجران خارجی شامل افغانها و عراقیها که تعدادشان کم است،این گروه نیز مشکلات زیادی دارند، فاقد برگههای هویتی می باشند، پسران کوچک و دخترانشان بارها مورد آزارهای زیادی قرار می گیرند. گروه دیگر زنان، معتاد، کارتن خواب، تن فروش، زباله گرد در محله هستند که از جانب گروههای متعدد محلی و در مواقعی سازمانهای متولی دچار مشکلات می شوند و احساس عدم امنیت را برای خود تجربه میکنند و در مواقعی سبب نگرانی برای ساکنان محله می شوند.
ارشد ادامه داد: وجود خانههای مجردی معروف به "قمرخانمی" در محله، رفت و آمد مشتریان که بسیاری مهاجرهستند بر مشکلات محله می افزاید. این افراد بسیار سریع اتاق و خانههای خود را عوض می کنند و جابجا می شوند. نبود قوانین حمایتی مشکلات زنان را پیچیده تر می کند. ایجاد امکان عمل توبکتومی حتی برای یک زن سوء مصرف کننده شیشه که دچار اختلال روانی و شخصیتی است، در سازمان بهزیستی فرزند دارد و مادری را تجربه کرده و تمایلی به فرزند آوری ندار ضروری است.
ارشد در پایان بحث خود گفت: امید است با تمایل خود فرد، تشخیص مددکار اجتماعی، روانشناس و مامایی پزشک زنان امکان عمل توبکتومی برایش فراهم شود. ما نیاز داریم در برنامههای توسعه شهری، ساخت بزرگراهها و جادهها و تغییرات اقتصادی و... حتما به تبعات اجتماعی توجه کنیم و پیشگیری بخصوص در لایههای اول و دوم در سطح ملی اجرایی شود.
آسیبهای اجتماعی تهدید کننده زنان در شرایط فقر اقتصادی
چرتابیان: وقتی آمارها به آسیبهای اجتماعی زنان وارد می شوند، صدای زنگ های خطررا به وضوح می شنوید
کمپین جمعیت باور: "امسال عیدانه، اشتغال هدیه دهیم."
لیلا چرتابیان سخنران دوم این نشست بود، او گفت: تداوم فقر و تبعيض جنسيتي عليه زنان به علت وجود موانع و محدويتهاي گوناگون موجب طرح رويكردها و تدابير مختلف از جمله توانمندسازي زنان در ادبيات توسعه و جنسيت شده است. به رغم برخي تلاشها كه در قالب طرحهاي حمايتي انجام شده است؛ توانمندي آنان همچنان در سطحي پايين قرار دارد.در ایران علی رغم عدم ارائه آمارهای دقیق در حوزه آسیبهای اجتماعی آمار و ارقام ارائه شده همچنان بسیار باعث نگرانی است. متاسفانه آمار نشان میدهد ایران جز غمگین ترین کشورهای دنیاست در همین راستا برخی تحقیقات از وجود 35 درصد اختلالات روانی در تهران خبر می دهد. وقتی آمارها به آسیبهای اجتماعی حوزه زنان وارد می شود صدای زنگهای خطر را به وضوح می شنوید. مثلا اینکه سن روسپیگری به زیر ۱۰ سال کاهش پیدا کرده است یا اینکه اعتیاد به مواد مخدر، زنانه شده است.
چرتابیان افزود: نگاه امنیتی به مسائل و آسیبهای اجتماعی باعث ارائه آمارهای ضد و نقیض زیادی شده است که نهایتا راه فایق آمدن بر مشکلات را دوچندان دشوار می کند. درحالیکه راه عبور از آسیبها در بسیاری از محافل علمی- تخصصی و بین المللی مطابق با برنامه توسعه سازمان ملل یعنی "ارتقا برابری جنسیتی و توانمندی زنان به طور گسترده" است که به عنوان یکی از اهداف کلیدی اعلامیه هزاره سوم معرفی شده است. توانمند سازی صرفا به معنای توانگری اقتصادی نیست بلکه موقعیت هایی همچون دسترسی به فرصتها و امکان مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی را هم در بر می گیرد.
او ادامه داد: در پروسه علمی و صحیح توانمند سازی، ما در مسیر حرکت از "به" بسوی "بودن" قرار می گیریم. مسیری که در آن خودمان با خودمان مقایسه می شویم."به - بودن" به معنای بهتر بودن نسبت به گذشته خود است. نه بیعیب بودن، نه کامل بودن. در دیدگاه اجتماعی توانمندسازی همان فرآیند توانمند کردن افراد یک جامعه یا یک سیستم اجتماعی است. به عبارتی دیگر توانمندسازی به معنای ایجاد شرایطی است که افراد بتوانند کارهایشان را با انگیزه درونی انجام دهند و با پایداری به نتیجه برسانند و به قدرت درونی و اجتماعی برسند. در این فرایند، یک NGOباید نقش حمایتی ایفا کند و طی یک پروسه زمانی افراد مستقل و توانمندی را در یک بستر خارج از اتکا به افراد خاص پرورش دهند تا چرخه نیازهایشان را بتوانند تشخیص داده و تامین کنند. جامعه مسئول ایجاد بستر شغلی مناسب باید باشد که ازطریق آموزشهای فرهنگی و اجتماعی در راستای افزایش مسئولیت پذیری اجتماعی مدیران و کارفرمایان اجرایی است، شاید در ظاهر این کار پیچیده باشد، اما ما درجمعیت باور، با این روش کارمان را شروع کردهایم و به عنوان یکی از اولین اقدامات مهم میتوانم به راه اندازی کمپینی اشاره کنم به نام "امسال عیدانه، اشتغال هدیه دهیم." که توسط این گروه طرح ریزی شده است.
مولفههای یک روند موثر در راستای توان افزایی فردی و اجتماعی زنان
خسرو منصوریان: در کشورهای روبه توسعه زنان از لحاظ شغل و درآمد مورد تبعیض قرار می گیرند و غالباً به همین دلیل وارد چرخه فقر می شوند
خسرو منصوریان گفت: امروزه آسیبهای زیادی متّوجه زنان است که بیشتر این آسیبها متوجّه زنان سرپرست خانوار است. مشکل عمده این زنان فقراقتصادی است که ابعاد دیگر زندگی آنان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. از آن جا که تعداد این زنان در جهان در حال افزایش است، از آن تحت عنوان «زنانه شدن فقر» یاد می شود. فقر نه تنها زندگی خود این زنان بلکه کودکان آنان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد و باعث میشود که آنان در شرایط فقر اقتصادی بزرگ شوند. بار مسئولیت تامین یک خانواده و فشار کاری نیز از دیگر مشکلات این زنان است که اضطراب، افسرگی و در کل بیماریهای روانی را برای آنها در پی دارد. در بسیاری از کشورهای جهان، به خصوص کشورهای در حال توسعه این زنان در مقایسه با مردان از لحاظ استخدام شغلی و درآمد مورد تبعیض قرار گیرند و باعث می شود. چنین معضلی سبب می شود که بسیاری از این زنان، به ناچار تن به انجام کارهای غیر انسانی و غیر قانونی از قبیل تن فروشی، حمل غیر قانونی مواد مخدر و سلاح دهند. این مشاغل در بسیاری از موارد نه تنها مشکل فقر آنها را حل نمی کند بلکه آنان را در شرایط ناامن و ناسالم روحی و فیزیکی قرار می دهد. مثلاً در بسیاری از کشورها، زنان خود فروش به میزان زیادی در معرض ابتلا به بیماری ایدز قرار دارند. این بیماری خود بسیاری از محدودیتهای شغلی و اجتماعی را به خصوص در کشورهای در حال توسعه برای این زنان به دنبال دارد چرا که تابوهای اجتماعی زیادی در رابطه با راههای انتقال این بیماری وجود دارد و باعث می شود که آنان نتوانند شغل مناسبی پیدا کرده و از تنگنای فقر رهایی پیدا کنند. ما باید بدانیم ازهمنشینی و همصحبتی با مبتلایان به ایدز، ایدز نمیگیریم و این بیماران را با انگ و تبعیض از جامعه طرد نکنیم. به علاوه این زنان به هنگام بیماری به دلیل عدم حمایت صحیح مراکز درمانی از آنها، از رفتن به مراکز درمانی عادی خودداری کرده و از لحاظ درمان در شرایطی بسیار بدی قرار می گیرند. از سوی دیگر، ناامنی شغلی در بسیاری از کشورها حتی در کشورهای توسعه یافته از دیگر معضلات اشتغال نه فقط برای زنان سرپرست خانوار بلکه برای کل زنان می باشد. از طرف دیگر NGO ها در کشور، بامسائل امنیتی گره خورده اند. اگر کسی بخواهد فعالیتی در این قالب داشته باشد باید صلاحیت امنیتیاش احراز شود.
سخنران در پایان این نشست خاطر نشان ساخت: اگر اشتغال برای زنان به گونهای زمینه سازی شود که امنیت شغلی و روانی و تامین اقتصادی آنان را تضمین کند، میتواند به نحو مؤثری آنها را خودکفا کرده و از فشار روانی آنان بکاهد. متاسفانه فقر در جامعه زنانه شده است. با کاهش ساعات کار زنان بهانه به دست کار فرمایان میدهیم تا زنان را بیرون کنند یا زنان به سمت کارهایی سوق داده شوند با ساعات کار دوبرابر و نصف میزان حق و در حقیقت عدالت نیست.
نشست حلقه مطالعات اجتماعی زنان انجمن جامعه شناسی ایران روز دوشنبه سوم ابان ماه 1395 به موضوع تحلیل جامعه شناختی کنش های سیاسی حضرت زینب (س) به عنوان الگویی از یک مسلمان متمدن اختصاص داشت. سخنران این نشست بهروز مرادی دانش آموخته جامعه شناسی دین از دانشگاه های آمستردام و تیلبوخ هلند بود.
او با اشاره به رویکرد نوربرت الیاس جامعه شناس آلمانی گفت: الیاس جامعه شناس آلمانی در کتاب خود به نام "فرآیند تمدن"، مراحل آغازین و پسین تمدن کلی بشری را در سیر حرکت تاریخ مورد بررسی قرار می دهد. او در این کتاب چنین مطرح می کند که انسانها در مراحل آغازین تمدن برای سازماندهی هنجارین رفتار خود در پهنه اجتماع نیازی تعیین کننده به ساز و کارهای بیرونی داشتند. این ساز و کارهای کنترل و تنظیم کننده بیرونی رفتار، همان سازمانهای اجتماعی و افراد حقوقی بودند که در محیط اجتماعی فعال بودند و عملکرد و کارکرد آنها در راستای نظارت بر رفتار افراد بود تا اینکه افراد را به سویی هدایت کنند که خود را با هنجارهای اجتماعی هماهنگ نمایند و مانع آن شوند که افراد دست به رفتار کجروانه بزنند. به مرور که فرایند تمدن رشد می کند و در جریان حرکت زمان به جلو می آید و به دوران جدید می رسد، این ساز و کارهای تنظیم کننده رفتار اجتماعی، از بیرون فرد به درون فرد منتقل می گردند. به بیان دیگر؛ تمدن هایی که در مراحل آغازین زندگی بشر وجود داشتند، بر سازمانهای کنترل کننده بیرونی برای هماهنگ سازی رفتار افراد جامعه تاکید می ورزیدند و تمدن هایی که در مراحل بالاتر و متکامل تری قرار دارند، ساز و کارهای نظارت بر رفتار اجتماعی را از بیرون به درون افراد انتقال داده اند. این بدین معناست که آن تمدن هایی متکامل ترند که افراد و اعضای آنها برای رعایت هنجارها و ارزشهای همگانی به ساز و کارهای بیرونی برای سازماندهی رفتار اجتماعی افراد نیاز ندارند یا کمتر نیاز دارند. بر این پایه، انسانهای متمدن برای اینکه به گونه ای شایسته و ارزشی رفتار کنند، نیازی به ساز و کارهای بیرون از خود ندارند تا آنها را مجبور به رعایت هنجارها کنند. آنها یک نظام خود- کنترلی در درون وجدان خود ایجاد کرده اند که به آنها این توانایی را می بخشد که بر کششهای ناخودآگاه غریزی و احساسهای متنوع خود و هیجانهای تحریک کننده مسلط باشند و در برابر محرکهای ناخوشایند بیرونی مقاومت و واکنشی آرام و عقلانی داشته باشند و توانایی مدیریت بر رفتار خود را پیدا کرده اند. بر پایه این دیدگاه؛ آن انسانهایی متکامل تر و متمدن ترند که برای نشان دادن رفتار هنجارین و شایسته نیاز به سازمانهای نظارت کننده و مراجع مجازات کننده بیرونی ندارند، بلکه نیرویی از درون در آنها نهادینه شده که رفتار آنها را به شیوه ای عقلانی و سازنده سازماندهی و مدیریت می کند. متمدن بودن افراد در این راستا با وجود نیرویی درونی شده برای نظارت عقلانی بر رفتار منطبق است که به افراد قدرت مقاومت در برابر کجروی و نیز اراده لازم برای مدیریت موقعیت های دشوار و نیز همت سازماندهی رفتار شایسته را می بخشد که در ادبیات دینی این ویژگی مترادف «تقوا» است. تمدن فردی در این بحث معادل تقوا در نظر گرفته شده است. به همین علت است که در ادیان توحیدی به ویژه در اسلام تقوا یکی از اصلی ترین شاخصها برای تعیین برتری افراد نسبت به یکدیگر نزد خداوند مطرح شده است. منظور و مقصود از عبارت «متمدن» برای حضرت زینب (س) در این مبحث؛ همانا کیفیت واکنش مدیریت شده ایشان و میزان تسلط بر خود و مدیریت رفتار وی پس از واقعه عاشورا با معیارهای الیاس برای تعیین شاخص متمدن بودن ایشان می باشد. ایشان پس از واقعه، بر پا و استوار راه می پیماید، فاصله شهرها را یکی پس از دیگری با پای پیاده طی می کند و خستگی او بر داغ های گرانش سایه می افکند و معجونی از فاجعه بر وجود او می باراند. اما او در مواجهه با مردم کوفه، با ابن زیاد و با یزید نه تنها به کسی توهینی نمی کند و دشنام نمی دهد و بی ادبی به کسی روا نمی دارد و حرفی ناسنجیده بر زبان نمی راند، بلکه زیباترین و تاثیرگذارترین سخنانی که دل ها را به لرزه در می آورد و وجودها را برمی آشوبد و وجدان ها را بیدار می سازد و روح ها را احیا می کند را بر زبان می آورد. سخنانی سنجیده، پر مغز، نشات گرفته از ایمان راسخ و تقوا و تسلیم و بندگی در مقابل خدا، واقعیت گرایانه، آموزنده، زندگی بخش، بیدارکننده بدانگونه که حتی دل یزید را می لرزاند و او را به سوی پشیمانی و توبه رهنمون می سازد. این رفتار مصداق بارز شخصیتی است مسلط بر خود که قابلیت مدیریت فراطبیعی نسبت به هیجانات و احساسات جریحه دار شده خویش را یافته و بر اساس نظریه الیاس، متمدن و بر اساس ترمینولوژی دینی «متقی» شده و بر خویش تسلط دارد و بر خود حکومت می کند. شکوه نکردن او از خدا مفهوم بی دریغ بندگی و تسلیم او در برابر خداوند است و حتی زبان به شکر خدا می گشاید که جز زیبایی ندیده و این اوج مسلمانی او را و بندگی او را به نمایش می گذارد. واکنش های آدمی است که چهره حقیقی او را برملا می سازند، آن هم واکنش های او در مقابل شرایط سخت و وضعیت های خانمان برانداز است که جوهره اصلی و وجودی هر کس را نشان می دهد، چرا که در شرایط معمولی همگان ممکن است آرام و مودب و مسلط بر خویش باشند. مواجه شدن آنها با شرایط دشوار است که حقیقت وجودی انسان را عیان می سازد. اسلام و قرآن چنین شخصیت هایی می سازد که در هنگام فاجعه باز هم مثبت و موثر و شایسته عمل می کنند و این شرایط نیست که نوع رفتار آنها را تعیین می کند، بلکه آنها مسلط بر شرایط هستند و از فراز وضعیت ها عمل می کنند و از اوج به رویدادها نظر می افکنند و هیچ چیز نمی تواند تسلط آنها را بر خود خدشه دار سازد. ادب آنها در شرایط فاجعه آمیز نشانه و ویترین این تسلط بر خویش است. چیزی وجود ندارد که آنها را از حالت تعادل خارج نماید.
وی افزود: این چنین زنی است که اسلام می سازد و زمانه ما نیازمند تعالیمی است که چنین زنانی را پرورش و تحویل جامعه بشری بدهد، آنها که شخصیت شان وابسته به شرایط نیست و هویت شان وابسته به میزان آرایش صورت و جسم پالایش شده و اندام عروسکی نیست. زنانی که برای ابراز وجود نیازی به عرضه کردن جسم خود به چشم ها و اخذ تاییدیه از محیط اجتماعی ندارند. هویتی متکی به ایمان و تقوای خود دارند و به همین خاطر متمدن هستند. متمدن بودن آنها تابعی از معیارهای باطنی آنهاست و نه وابسته به جسم و صورت آنها. بررسی اجزاء واکنش آن حضرت در آن ایام نشان دهنده این حقیقت است که ایشان از ساز و کارهای خود کنترلی بسیار قدرتمندی برخوردار بودند که این امر سطح متمدن بودن ایشان را بر پایه معیارهای مطرح شده از سوی الیاس در مورد سنجش میزان متمدن بودن افراد مشخص می سازد.
نشست حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان با عنوان «تحلیل و بررسی ابعاد تامین امنیت زنان دربرابر خشونت» با حضور دکتر فاطمه ذوالقدر، دکتر حسین میرمحمدصادقی و دکتر افسانه توسلی عصر روز دوشنبه 26 مهرماه 1395در سالن اجتماعات انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد.
در این نشست تحلیل و بررسی جامعه شناختی مسئله خشونت علیه زنان و ضرورت توجه به این مسئله، همچنین رویکرد مجلس دهم به طرح ها و لوایح این حوزه و مرور قوانین موجود در ایران و جهان در اینباره مورد بحث سخنرانان و اعضا حاضر در جلسه قرار گرفت. خلاصه این بحثها را در ادامه میخوانید.
فاطمه ذوالقدر:خشونت ميتواند مانعي اساسي در راه مشاركت همه جانبه زنان درعرصههاي مختلف زندگي اجتماعي باشد.
دکتر فاطمه ذوالقدر (نماینده مجلس دهم شورای اسلامی ایران، عضو هیئت رییسه کمیسیون فرهنگی و فراکسیون زنان مجلس)، به مسئله مهم «رویکرد مجلس دهم به طرح ها و لوایح تامین امنیت زنان در برابر خشونت» پرداخت. این عضو فراکسیون زنان مجلس، بیانات خود را با آیهای از سوره نحل آغاز کرد:
"و الله جعل لکم من انفسکم ازواجا و جعل لکم من ازواجکم بنین و حفده و رزقکم من الطیبات افبالباطل یؤمنون و بنعمت الله یکفرون (سوره نحل آیه27 )"
"بسیاری از تکالیف مشخص شده برای زنان و مردان یکسان بوده و تفاوت های موجود مربوط به نقش، ظرفیت و لیاقت هریک بوده و حقوق آنان نیز بر این اساس معین شده است"
او درباره مسئله خشونت علیه زنان و ضرورت توجه به تامین امنیت زنان دربرابر خشونت گفت: زنان به عنوان بخش عظیمی از سرمایه انساني كه نيمي از جمعيت جامعه را تشكيل مي دهند، نقش مهمي در فرآیند توسعه همه جانبه ايفا مي کنند. مسلماً هر گونهای از اشکال آسيبهاي اجتماعي از جمله خشونت مي تواند مانعي اساسي در راه مشاركت همه جانبه آنان در عرصههاي مختلف زندگي اجتماعي گردد. امروز اعمال خشونت حتی در درون خانواده در ميان برخی جوامع و فرهنگهاي مختلف در سراسر جهان به عنوان یک معضل پدیدار شده است. براساس مطالعات انجام شده ببين 3/1 تا 4/1 زنان كشورهاي مختلف در درون خانواده خود از نظر جسمي و روحي مورد آزار واذيت قرار گرفته اند. طبق آمار سازمان جهاني بهداشت و بانك جهاني جراحت ناشي از خشونت در كشورهاي توسعه يافته دنيا 5/14 در صد و در كشورهاي درحال توسعه 2/15 در صدر از كل بيماريها را تشكيل مي دهند. خشونت عمدي در كشورهاي توسعه يافته دنيا 2/4 درصد و كشورهاي در حال توسعه 1/4 درصد از كل را شامل ميشود. برآوردهاي جهاني نيز بيانگر اين امر مي باشند كه در حال حاضر خشونت دليل جدي براي ناتواني و مرگ زنان مي باشد، با در نظر گرفتن اين واقعيت كه بسياري از موارد خشونت درخانواده گزارش نمي شوند چنين آماري نشانگر وضعيت تكان دهندهاي است .
خشونت نسبت به زنان پديده اي داراي پيشينه تاريخي است اما توجه به آن به عنوان مسالهاي اجتماعي مقولهاي جديد است. به طوري كه طي دهههاي اخير در كشورهاي مختلف جهان از سطح يك مسئله متداول كم اهميت به يك موضوع قابل توجه براي بسياري از محققين، برنامه ريزان و سياستگذاران و سازمان هاي حامي سلامت بهداشت و توانمند سازي زنان تبديل شده است. اين مسئله به ويژه از آن جهت حائز اهميت است كه مي تواند زمينه ساز بسياري از آسيبهاي اجتماعي گردد و سلامت كانون خانواده را به عنوان مهمترين نهاد اجتماعي به مخاطره افكند، اين ناهنجاري رفتاري به تناسب ويژگيهاي اجتماعي فرهنگي اقتصادي جوامع داراي علل و عوامل و مصاديق متفاوتي است، كه در بسياري از كشورها صرف نظر از باورها و اعتقادات مشاهده ميگردد، درحال حاضر در پيشرفته ترين كشورهاي صنعتي جهان نيز زنان و كودكان از تبعات و عواقب ناشي از خشونت به خصوص در خانواده رنج مي برند.
او افزود: نگاه مترقي و متوازن جهان بيني اسلام و قوانين حقوقي آن در تأمين سعادت انسان به گونهاي است كه راه هرگونه ظلم و اجحاف را برانسانها بسته است، تناسب گرايي احكام و قواعد و مقررات دين براي حفظ هويت انساني زنان به گونه اي است كه نه موجب آزار و اذيت ديگران شوند و نه خود مورد آزار و تعدي قرار گيرند، چرا كه منطق اسلام مبتني بر اصل" لاتظلمون و لا تظلمون "است يعني نه ظلم كنيد و نه مورد ظلم واقع شويد. از شكلهای رایج خشونت نسبت به زنان خشونتهاي پنهان خانگی است. زيرا بسياري از زنان با توجیهاتی مانند جمله شرم و حياء و حفظ آبرو و.. از ابراز آن خودداري مي کنند . آنچه ضرورت توجه به اين مساله را جديتر مي کند آن است كه اعمال خشونت عليه زنان علاوه بر تأثيرات مضر بر زندگي فرد، موجب پيامدهاي منفي از جمله عدم احساس امنيت، اختلال در روابط اجتماعي و تأثير مستقيم بر تربيت فرزندان مي گردد و نيز وجودخشونت نسبت به زنان جامعه، امكان بهره مندي شايسته ازتوان و استعدادهای آنان را محدود مي کند. لذا رفع تنگناهاي حقوقي و قانوني و طراحي برنامههاي حمايتي و آموزشي، پيشگيری و فراهم نمودن زمينه و بستر بروز توانمنديهاي زنان، حمايتهاي قانوني و اجتماعي لازم، همه از جمله خط مشيهايي هستند كه بايد در تدوين سياستها و برنامههاي كلان کشوری مورد توجه قرار گيرند. برای داشتن جامعه اي سالم و افرادي متعادل نمي توان نسبت به مسئله خشونت، جای خشونت خانگی که شاید درظاره خصوصی به نظر می رسد، بي توجه بود.
دکتر ذوالقدر گفت: در این راستا در نظام جمهوري اسلامي ايران هم در مقدمه قانون اساسي به عنوان مهمترين سند قانوني کشور، به موضوع زن و حقوق او توجه ویژهای شده است و باتوجه به نگرش متعالي اسلام به نقش و جایگاه زن، زنان به عناصري فعال و مسئوليت پذير، برخوردار از ارزش و كرامتي والا تبديل شده اند. چالشهایی که درحوزه زنان با آنها روبرو هستیم نرخ مشارکتهای کلان زنان در حوزههای سیاسی و اقتصادی است که پایین است. علی رغم اصل 20 قانون اساسی ما و تاکیدات دین اسلام، هنوز نرخ مشارکت زنان پایین است با اینکه تلاش شده همواره در چارچوبهای هنجارین، این مشارکت افزایش یابد.
ذوالقدر در ادامه و در پاسخ به سوالات حاضرین درباره لایحه تامین امنیت زنان دربرابر خشونت خاطر نشان ساخت: این لایحه در دولت دهم متوقف شد، چراکه پیشنهادات مجازات مرتکبین به صورتی بود که جنبه قضایی مییافت و باید درشورای نگهبان مورد بررسی قرارمی گرفت، از این رو این لایحه از دستور کار، تاحدی خارج شده بود، اما در دولت یازدهم دوباره لایجه در دستور کار معاونت امور زنان و خانواده دولت قرار گرفت و ما هم تلاش داریم با ارتباطی که با خانم مولاوردی برقرار میکنیم، و با در نظر گرفتن موارد مدنظر مجلس است و صورت بندی لایحه پیشنهادی، هرچه سریعتر به توافق برسیم و تا چند ماه آینده در صحن علنی مجلس این لایحه را به امضا برسانیم.
ذوالقدر در پایان اظهارات خود بیان داشت: اما به هرحال لازم است که زمینههای فرهنگی هم همراه با تصویب و اجرای قانون فراهم شوند، درفرهنگ جامعه ما متاسفانه اینگونه جا افتاده است که زنی که از خشونت و برای حقوقش شکایت کند، تاحدی مذمت میشد، از این رو لازم است آموزشهایی هم در این راستا صورت گیرند.
افسانه توسلی: لوایحی که درباره خشونت علیه زنان تصویب یا تنظیم می شوند، باید با بستر اجتماعی فرهنگی هماهنگ و اجرایی باشند
دکترافسانه توسلی،جامعه شناس و عضو هیئت علمی گروه مطالعات زنان دانشگاه الزهرا، به تحلیل جامعه شناختی ابعاد مسئله خشونت علیه زنان پرداخت و گفت: خشونت علیه زنان پدیدهای است که در کشورهای توسعه یافته طی پنج دهه گذشته مطرح شده و همگام با جنبشهای زنان از دهه هفتاد به شکل جدی به عنوان یک مساله اجتماعی مورد توجه جامعه، سازمانهای غیردولتی و نهایتاً نهادهای قانونی قرار گرفته است و روند مبارزه با آن راهی نه چندان پرپیچ و خم، در راستای تفکر اومانیسم و لیبرالیسم غربی را طی کرده و در برخی نقاط تا حدی به نتایج مثبتی نیز دست یافته است. شاید اولین بار هنری کمپ بود که در مقاله خود تحت عنوان «سندروم کودک کتک خورده» بحث خشونت خانگی را مورد بررسی قرار داد و مشاهدات بالینی خود را از کودکان و زنانی که در خانوادههای خود مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند و بر اثر شدت جراحات وارده در بیمارستان بستری شده بودند به ثبت رساند. کمپ در مقاله خود به توصیف علایم مشخصهای که قابل تشخیص بود پرداخت و بدین ترتیب مددکاران اجتماعی، معلمین، پزشکان و پرستاران، افراد پلیس و جرم شناسان را برانگیخت تا بدین شیوه از خشونت به شکلی دیگر بنگرند. جنبش های زنان با فشار بر دولتها خواهان رسیدگی به این نوع خشونت شدند و سازمانهای بین المللی نیز از دولتهای عضو خود خواستند تا در برابر این پدیده به مقابله برخیزند. نظریهها و فرضیات روانشناسی اجتماعی و جامعهشناسی در این باب مطرح شد و سیلابسهای درسی در طرح دروس دانشگاهی قرار گرفت.
این استاد دانشگاه ادامه داد: اما با وجود تمام آنچه بیان شد در برخی جوامع در حال توسعه گرچه با انتشار کتب، مقالات و نوشتهها در این خصوص از همان زمان و تنها با اندکی تاخیر نسبت به جوامع توسعه یافته روبه رو هستیم و توجه متخصصان و طرفداران حقوق زنان بسیار به موقع به سمت این پدیده معطوف گشته است، ولی باید اذعان نمود روند قانونی حل این معضل بر خلاف توجه به موقع به آن، تا حد زیادی با کندی مواجهه بوده و تاکنون در این راستا به نتایج جالب توجه و درخوری دست نیافته ایم. به نظر می رسد مجلس دهم درصدد است تا با جدیتی بیش از گذشته به بررسی لوایح مربوط به تامین امنیت زنان بپردازد. گرچه خشونت علیه زنان ابعاد متعددی دارد که نگاه جامع متخصصان را در کنار تصویب لوایح قانونی می طلبد. تامین امنیت زنان در دو حوزه اجتماعی و خانگی و با در نظر گرفتن قشرهای مختلف زنان از زنان سرپرست خانوار، زنان دچار کم توانی ذهنی و جسمی، زنان بیمار، زنان سالمند، زنان مهاجر یا فقیر، زنان باردار، کودکان و ..... گرفته تا هر زنی که در خانه به عنوان همسر و در جامعه یا محیط کار به عنوان یک زن هویت دارد باید مد نظر قرار گیرد. از سوی دیگر سطوح خشونت نیز همگام با تصویب قوانین باید مورد بررسی عمیق قرار گیرد، خشونت محیط کار، خشونت در خیابان، خشونت در خانه، پورنوگرافی، قاچاق زنان، سواستفاده از زنان در رخدادهای اجتماعی مانند جنگ و ......همگی از انواع خشونتهایی هستند که قوانین مختص خود و روشهای اجرایی مربوط به خود را میطلبند. از طرفی مورادی از خشونت مانند طلاقهای عاطفی هم از موارد مخفی مانده و پنهانی این حوزه هستند.
او ادامه داد: یک مسئله مهم درابراز مورد خشونت قرار گرفتن، تابو بودن آن در فرهنگ و جامعه فعلی ماست که البته باعث شده در برخی موارد زنان خشونت دیده این شرایط را علنی و ابراز نکنند. اما به هرحال چنانچه راه برای خشونت علیه زنان فقط از مسیر قانونی بسته شود، به راحتی افراد مرتکب خشونت مسیرهای گریز از چنگال قانون را خواهند یافت و به تنهایی کارساز نخواهد بود. شاید لازم باشد که مسئله مجازات و پیامدهای قانونی را هم در این مسئله یعنی ابراز خشونت و شکایت دربرابر خشونت علیه زنان مدنظر داشت.
دکتر توسلی در بخش پایانی سخنان خود ادامه داد: تاکنون برخی لوایح در این راستا تنظیم گردیده اما به دلیل عدم همخوانی با بستر اجتماعی فرهنگی قابلیت اجرا نیافته و به واسطه برخی خلاهای قانونی فرصت ظهور پیدا نکرده است. پراکندگی این قوانین و لوایح نشان می دهد که بارزترین جرایم و سواستفادههای جسمی و جنسی محارم نیز حتی پس از اجرای حکم، اظهار ندامت قربانیان را از ابراز مساله برانگیخته و افزایش احتمال وقوع مجدد جرم را باعث شده است. عدم شناخت و آگاهی قربانیان نسبت به پیامدهای پدیده خشونت، تابو بودن مساله، هرم اقتدار سازمانی، اثبات سخت وقوع جرم و ..... قانونگذاران را به شناخت عمیقتر مساله متوجه می سازد. خشونت خانگی و اجتماعی در ابعاد کلامی، اقتصادی، فیزیکی، جنسی و ..... از دید دین اسلام نیز مورد نهی قرار گرفته و انتظار می رود لوایح جدید مجلس بر اساس شرع و فقه و با در نظر گرفتن حوزه عمومی و خصوصی به تمامی وجوه موضوع تا ریشه کنی کامل این پدیده بپردازد.
حسین میرمحمدصادقی: باید به همه روشها و انواع پیشگیری وضعی، اجتماعی و کیفری در مساله تامین امنیت زنان در برابر خشونت توجه کرد
اظهارات دکتر حسین میرمحمدصادقی (رئیس گروه جزا و جرم شناسی دانشگاه شهید بهشتی و رئیس کرسی صلح و حقوق بشر یونسکو در ایران) به مقایسه مسئله خشونت علیه زنان در قوانین جزای بین الملل درجهان اختصاص داشت. او گفت: طی سالها و دهههای اخیر رشد جرایم به ویژه جرایم خشونت آمیز به بزرگترین مشکل مردم در جوامع و کشورهای مختلف تبدیل شده است. منظور از خشونت هر چیزی است که باعث تحقیر فرد شده و در وی احساس پایینتر بودن نسبت به دیگری را ایجاد کند. خشونت می تواند جسمی، روانی، جنسی، اجتماعی باشد. خشونت را می توان در حوزههای مختلف مورد بحث قرار داد. از جمله انواع قابل توجه، مسئله خشونت خانگی است که مربوط به کشور و منطقه خاصی نیست. برای مثال گفته می شود 30 تا 35 درصد زنان آمریکایی مورد آزار جسمی همسرانشان قرار می گیرند. در ایران نیز تعداد زیادی از مراجعه کنندگان به پزشکی قانونی را زنان تشکیل می دهند. عدم تمایل زنان به شکایت بر رقم سیاه می افزاید. اصلاح سیستم قضایی، استفاده از پلیس و قاضی زن و ایجاد مکانهای امن برای زنان خشونت دیده میتواند از میزان خشونت خانگی بکاهد. اما باید در نظر داشت که دستگاه قضایی ما سیستمی مردانه دارد و شاید تعدیل این جو مردانه باعث شود که گزارشهای بیشتری درباره خشونت علیه زنان داده شوند.نوع دیگرخشونت، خشونت جنسی است که در سطح جهان کثیرالوقوع است. به همین دلیل اسناد بین المللی مختلفی راجع به آن تدوین شده است. برخوردها هم در گسترش دادن به معنی خشونت جنسی توسعه یافته است. درسال 2003 قانون جرائم جنسی به صورت مشخص ارائه و مطرح شد. این نوع خشونت بسیار مورد بحث است و حتی دربرخی کشورهای جهان، تجاوز جنسی گاهی از سوی همسر یک زن هم گزارش داده می شود (بنابه مقتضیات فرهنگی و قانونی). ما در قانون مشکلی با برخورد با متجاوزان جنسی نداریم.
رییس کرسی صلح و حقوق بشر یونسکو به مواردی که زنان با ادعای مورد تعرض قرار گرفتن مردانی را به قتل رسانده اند در ایران اشاره کرد و ادامه داد: میتوان به مواردی اشاره کرد از جمله ماجرای پرونده افسانه نوروزی در کیش و یا پرونده راضیه، زن جوانی که مرد جوانی را به جرم تعرض به خود به قتل رساند، و البته خود این افراد خشونت دیده هم به اعدام محکوم شدند. اما به نظر می رسید درجلسات متعددی که صورت گرفت باید جزییات و مواردی هم درباره قاتل و هم مقتول مدنظر قرار گیرند، درواقع باید حد وسطی در این زمینه قائل می شدیم. با همه این بررسی ها و ملاحظات، درنهایت در سال 1392، قانون مجازات اسلامی به صراحت این مسئله را آورد که اگر اصل دفاع مشخص و محرز شده باشد ولی از مراتب آن تخطی شده باشد، فرد مورد تعرض (مانند خشونت جنسی) قرار گرفته قصاص نشود.نوع دیگرخشونت، قاچاق زنان و کودکان است، که تبدیل به یک تجارت میلیارد دلاری درجهان شده است. در ایران در شهریور 1383 قانون مبارزه با قاچاق انسان تصویب شد که برای شروع و معاونت در این جرم هم مجازات تعیین کرد.
میرمحمدصادقی نوع دیگری از خشونت در دنیای امروز یعنی منازعات مسلحانه را مورد بحث قرار داد و افزود: در طول تاریخ به زنان در جنگها به عنوان غنیمت جنگی نگریسته میشده است و سوء استفاده جنسی هر چه بیشتر از آنان از نشانههای طرف پیروز در مقابل طرف شکست خورده بوده است. سوزان براون میلر در کتابش در سال 1975 به بررسی خشونت جنسی علیه زنان در طول تاریخ پرداخته و حدود بیست جنگ را که در آنها ارتکاب این اعمال به عنوان یک تاکتیک جنگی یا برای پاداش دادن به سربازان خودی یا بالابردن روحیه آنها و یا در جهت ارعاب و تحقیر دشمن به کار می رفته بر شمرده است.
وی در پایان بحث خود خاطر نشان کرد: به طور کلی می توان گفت که در مورد این معضل، مهم ترین مساله این است که باید پیشگیری کرد که در اسلام هم به آن توجه شده و بند 5 اصل 156 قانون اساسی کشور هم این نکته مهم را ذکر کرده است. باید به همه روش ها و انواع پیشگیری وضعی، اجتماعی و کیفری در این مساله توجه کرد. از جمله می توان موارد حائز اهمیتی را ذکر کرد. مورادی مانند ضرورت تغییر دیدگاه عمومی که گاه نسبت به خشونت علیه زنان اغماض می کند، تغییر عوامل اجتماعی و فرهنگی که موثر در خشونت علیه زنان هستند، تلاش برای تغییر قوانین که ممکن است از آنها نوعی تایید خشونت علیه زنان استنباط شود مثل ماده 630 قانون تعزیرات راجع به قتل در فراش، آموزش و تشویق زنان به گزارش زود هنگام موارد خشونت حتی اگر از سوی آشنایان رخ دهد، آموزش روابط غیر خشونت آمیز از همان سالهای اولیه مدرسه و دبستان و در نهایت تاکید بر اصول تساوی و حقوق بشر همه موارد مهمی هستند که لازم است به صورت همزمان درباره مسئله خشونت علیه زنان درنظر داشته شوند. از این رو به نظر می رسد که لازم است پاسخهایمان را در قبال روشهای تامین امنیت زنان دربرابر خشونت، و به طور کلی این معضل، متنوع کنیم. در حقیقت لازم به نظر می رسد که به انواع مولفههای وضعی، اجتماعی و کیفری در این مساله توجه شود.
نشست حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعه شناسی ایران، با محور اشتغال و کارآفرینی زنان و با تاکید بر نقش تعاونی ها، بعدازظهر روز دوشنبه 8 شهریور 1395 درسالن اجتماعات انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد.
در این نشست دکتر فریده حمیدی (عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی و نماینده گروه موسسین سمن زنان کارآفرین توانمند) بعنوان یکی از موسسین سمن زنان کارافرین تابان، محمدعلی طالبی (جامعهشناس و عضوهیئت علمی دانشگاه پیام نور) و همچنین مینا رامه، به عنوان یکی از زنان کارافرین موفق در زمینه تعاونی ها و تشکل های مردم نهاد از گرمسار سمنان حضور داشتند که هریک از جنبه ای متفاوت به مسئله اشتغال زایی برای زنان و نقش تعاونی ها در این فرایند، شیوه راه اندازی تعاونی ها و اهمیت تفکر در شکل گیری حرکت های موفق جمعی و مردمی خصوصا درمیان گروه های زنان پرداختند. دکتر فریده حمیدی، با موضوع نقش تعاونیها در کارافرینی زنان و محمدعلی طالبی به تحلیل اجتماعی این فرآیند و همچنین نحوه راه اندازی این نوع تشکل ها و تعاونی ها سخنرانی کردند. مینا رامه، مدیرعامل تعاونی روستایی زنان رامه در استان سمنان گرمسار و آرادان، به صورت مفصل به آنچه در مسیر کارآفرینی و راه اندازی تعاونی ها همراه با 50 نفر از زنان روستای خود بر آنها گذشته بود و تجارب زیسته این زنان که امروز موفق و شناخته شده در سطح جهانی هستند را توضیح داد. این گروه از زنان، در واقع با پتانسیل منطقه خودشان و بدون هیچ کمکی و با تاکید بر آنچه به صورت تاریخی محصول موفق این منطقه بوده، یعنی عسل، به درامدزایی و سپس گرفتن وام و ایجاد تعاونی در زمینه محصول عسل، خشکبار وپرورش زنبور عسل پرداخته اند.
لازم به ذکر است که از دستاوردهای مهم این نشست هم اندیشی، تشکیل فوری اولین جلسه کمیته اشتغال و کارآفرینی زنان این حلقه مطالعاتی در تاریخ 16 شهریور ماه در دفتر انجمن اجمعه شناسی ایران و با حضور برخی نمایندگان و برخی اعضای انجمنهای علمی و سمنهای کارآفرینی و توانمندسازی زنان آسیب دیده بود.
دکترفریده حمیدی: فرد کارافرین دارای حس استقلال است فرضیه ساز و ریسک پذیر میباشد
در ابتدای جلسه، دکترفریده حمیدی بحث خود را آغاز کرد و گفت: وضعیت اشتغال برای مردان (در سال ۸۸ در ازای هر ۱۰۰ زن ۴۷۳ مرد شاغل و در سال ۹۲ در ازای ۱۰۰ زن ۵۸۹ مرد شاغل ) رو به رشد بوده اما برای زنان تغییری نکرده است. همکاری صنعت و دانشگاه و میزان سرمایه گذاری افراد در ایران پایین بوده است و راهکار برون رفت از این مشکلات رسیدگی به وضعیت بخش تعاونی که قابلیت کارآفرینی دارند میباشد. برای توسعه پویا نیازمند مشارکت مردم علی الخصوص زنان است و به علت نقش موثر زنان در خانواده کارکرد آنها در بخش تعاونی سبب ارتقا سطح خانواده و در نتیجه موجب توسعه اقتصادی و اجتماعی میشود. تعاونی و کارآفرینی زنان در روستا برخلاف اشتغال زنان علی الخصوص افراد تحصیل کرده رو به رشد بوده اما ساختار تعاونی به روز نیست و چاره این تغییر را باید در کارآفرینی شدن تعاونی ها جست. فرد کارآفرین بایستی خلاق بوده و دارای ایده باشد و با استفاده از منابع در دسترس ایده را تحقق ببخشد. فرد کارافرین دارای حس استقلال فرضیه ساز و ریسک پذیر است. توسعه کارآفرینی در تعاون با این ویژگی ها ایجاد میشود و با لحاظ کردن این ویژگی ها میتوان پیشرفت کرد و نتایجی همچون کاربری صنعتی و تجاری و توزیع جغرافیایی بازار و تعدیل قیمت محصول و ارایه خدمات بهینه به دنبال دارد.
محمدعلی طالبی: در شهرهایی که کوچکتر و محدودتر هستند متاسفانه حتی تعاونی های زنان را هم مردان اداره می کنند
محمدعلی طالبی ضمن توضیح روال تاسیس تعاونی ها به عنوان راهی برای کارآفرینی زنان و برون رفت از مشکلاتی که شاید در جامعه به دللی مسائل خاص اقتصادی شکل گرفته اند، بیان داشت: " سهم زنان دربخش تعاونی کشور ۱۰هزار تعاونی بوده و بنا به گزارش وزارت تعاون در سال گذشته ۱۷۱۶ تعاونی که بیشترین آن تعاونی خدمات و کمترین سهم تعاونی اعتباری به علت ریسک پذیری است وجود دارد. تا زمانی که مشارکت اقتصادی زنان ضعیف بوده نمیتوان مشارکت اجتماعی از آنان انتظار داشت با توجه به اینکه سهم زنان در بخش دولتی اندک است لذا پویایی اقتصادی را در بخش خصوصی و تعاون بایستی ایجاد کرد. بخش خصوصی نیازمند سرمایه گذاری میباشد اما بخش تعاون با یک ایده خوب نیز قابلیت اجرایی دارد و از طرفی در مقابل می تواند راهی باشد برای کم شدن آسیب های اجتماعی و پویایی و افزایش امید اجتماعی به خصوص میان زنان. در شهرهایی که کوچکتر و محدودتر هستند متاسفانه حتی تعاونی های زنان را هم مردان اداره می کنند. فرضا همسر و پدر یک زن مدیرعامل تعاونی می شود و این نشان می دهد در زیمنه افزایش خودباوری و اعتماد به توان زنان نتوانسته ایم چندان موفق عمل کنیم. به ویژه در شهرهای کوچک و حاشیه نشین ها".
مینا رامه: ما تلاش کردیم از ظرفیت های سنتی روستای خود آغاز کنیم. در سال اول به قدری کار رونق گرفت که هریک از زنان عضو تشکل ما، از پس هزینه خانواده بر می آمد و دستشان کاملا در جیب خودشان بود
مینا رامه، درباره تجارب خود گفت: شروع فعالیت از سال ۱۳۷۸ با آغاز پروژه هبله رود بین ایران و سازمان ملل متحد که یکی از اهداف آن در رابطه با جلوگیری از تخریب محیط زیست و کمک به منابع طبیعی و محیط زیست بوده، است به علت سختی زندگی در تهران تصمیم به بازگشت به روستای خود گرفته تا در آنجا فعالیتی را کنار فرزندان خویش آغاز کنم در ابتدا با برگزاری جلسه به همراه پنجاه خانم به بررسی مسئله جلوگیری تخلیه جوانان و معیشت پایدار در روستا پرداخته و با توجه به سختی کار زنان در روستا و بافت سنتی روستا با مشکلات زیادی روبه رو شده اما در نهایت در زمینه زنبورداری با کمک کارشناسان منابع طبیعی و دفتر هبله رود و با سرمایه هر زن، به مقدار نفری پنجاه هزار تومان کار را شروع کرد. در سال اول به قدری کار رونق گرفت که هریک از این زنان عضو، از پس هزینه خانواده برآمده و پول خوبی به دستشان آمد. سال دوم طرح مدیریت مرتع را با هدف کشت گیاهی (که درمنطقه ما منحصر بفرد بوده) به دفتر عمران سازمان ملل فرستاده و این طرح پذیرفته شد و دو هزار هکتار زمین برای کشت این گیاه اختصاص داده شد. در سال ۱۳۹۰ تعاونی روستا را به ثبت رسانده و پروژههای دیگری با سازمان ملل انجام شده است. زمینه زنبورداری را نیز رونق داده و دو نمونه از عسل ما در سال گذشته در کشور برتر شد، هم اکنون نیز یازده عضو فعال و ۳۳پشتیبان و واحد اعتباری در تعاون داریم که با دادن وام به روستاییان آنان را به کار در روستا تشویق میکنیم. تعاونیهای دیگری نیز در روستاهای مختلف ایجاد کردیم و با سفر به شهرهای مختلف سعی کردیم اهالی را به ایجاد تعاونی و کار گروهی تشویق کنیم.
دستاورد این نشست
درپایان این نشست هم اندیشی، با اعلام آمادگی گروهی از افراد فعال و علاقمند این حوزه، پیشنهاد تشکیل کمیته ای ذیل حلقه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی ایران با رویکرد اجتماعی، و با همراهی سمنهای مردم نهاد زنان داده شد، تا به پیوستن به یکدیگر و هم افزایی و هم اندیشی، به صورت جدی به بررسی، تحلیل و آسیب شناسی در این حوزه پرداخته شود و با برنامه ریزی، گامی در مسیر افزایش خودباوری زنان، توان و مهارت آنها با رویکرد به مسئله اشتغال زنان به عنوان امری اجتماعی که به نظر می رسد این روزها به صورت معضل درآمده بردارند. اولین جلسه کمیته اشتغال و کارآفرینی زنان این حلقه مطالعاتی نیز، پس از این نشست در تاریخ 16 شهریور ماه در دفتر انجمن جامعهشناسی ایران با حضور برخی نمایندگان و مدیرعاملین انجمنها و سمنهای کارآفرینی و توانمندسازی زنان آسیب دیده، تشکیل شد و قرار بر ادامه همکاریها با هدف تبیین ضرورت اشتغال زنان و پیش بینی راههای اجرایی افزایش توانمندی آنها گذاشته شد که به نظر میرسد با توجه به مسئله مهم بیکاری زنان و مسئله فقر زنانه از حوزههای مهم و قابل توجه و تمرکز بیشتر باشد.