گزارش نشست ها

63نخستین نشست حلقه مطالعاتی مسایل اجتماعی زنان انجمن جامعه شناسی ایران، با همکاری کارگروه رسانه معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری و با عنوان «زمینه های حقوقی مشارکت سیاسی زنان در اسناد و رویه های بین المللی و قوانین داخلی»، همراه با استقبال گسترده فعالین اجتماعی، گروه ها و تشکل های مختلف زنان در ایران، ساعت 5 روز دوشنبه 27 مهر ماه 1394 برگزار شد.

در این نشست که بازتاب گسترده ای در رسانه های داخلی کشور داشت، که نشان از اهمیت مسئله مشارکت سیاسی زنان در میان دانشگاهیان و فعالان اجتماعی دارد و با حضور چهره های آشنای فعالین حوزه زنان،همراه بود، سه سخنرانی توسط دکتر نسرین مصفا، عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران و فعال حقوق بشر، دکتر علی اسلامی پناه، عضو هیئت علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی تهران و نماینده مجلس هشتم وهمچنین شهنازسجادی، عضو کانون وکلا و دبیر کارگروه حقوقی ینیاد امید ایرانیان ارائه شد.

امروزه مشارکت سیاسی زنان یک شاخص توسعه پذیرفته شده در عرصه توسعه جهانی است

دکتر نسرین مصفا اولین سخنران این نشست بود که پیرامون مشارکت سیاسی زنان از منظر اسناد و رویه‌ های بین‌ المللی صحبت کرد . وی با اشاره به زمینه های مشارکت سیاسی زنان گفت : وقتی که صحبت از مشارکت سیاسی زنان میشود همیشه در ارتباط با آن علامت سوال وجود دارد. چیستی و چگونگی مشارکت و چگونگی افزایش این مشارکت همواره مورد سوال بوده است ولی ما مشارکت سیاسی زنان را در دو سطح نخبگان و توده مورد بررسی قرار می دهیم.

وی افزود : چنانچه در جریان اخباری که معمولا منتشر میشود قرار بگیرید و همواره شاهد آن هستیم حضور چند نفر از زنان در مجالس چه داخلی و چه خارجی و یا انتخاب یک زن به مقام ریاست جمهوری یا نخست وزیری بسیار مورد سوال و توجه قرار می گیرد این در حالی است که هیچ گاه درباره ورود مردی به چنین جایگاه هایی سوالی مطرح نمی شود .

مصفا با تاکید بر اینکه امروزه مشارکت سیاسی زنان یک شاخص توسعه پذیرفته شده در عرصه توسعه جهانی است تاکید کرد: این مسئله برمیگردد به دوری تاریخی زنان از سیاست. واقعیت این است که خارج بودن زنان از محیط سیاسی قدمتی به بلندای تاریخ دارد و ممکن است که ما زنان نفوذی در تاریخ داشته باشیم ولی اصل بر این بوده که زنان خارج از حلقه قدرت سیاسی هستند.

او با اشاره به سیر تاریخی حضور زنان در عرصه مشارکت سیاسی در غرب گفت: حقوق زن در غرب هم با مشارکت انها و مشارکت سیاسی شان اغاز شد یعنی جنبش های بورژوایی و دموکراتیک که در قرون 18 و 19 شکل گرفتند و بعد از انقلاب کبیر فرانسه و انقلابهای دیگر اولین حق زنان یعنی حق رای مطرح شد که بعد کشورهای دیگه حق رای را به زنان دادند و برای نهادینه شدن این حق، اسناد بین المللی هم تدوین شدند. از نظر تاریخی اولین اقدام را کشورهای امریکایی داشتند و کشورهای امریکای لاتین که پیشرو هستند و حضور زنان مورد بحث قرار گرفت اما این کشورها به این نتیجه رسیدند که صحبت کردن درباره این سند کار مشکلی است. چرا که به چالش کشیدن عرصه عمومی و خصوصی را همراه دارد. بعدتر، دوباره در 1938 این بحث در درون کنفرانسهای متعددی که کشورهای امریکای لاتین برگزار کردند مطرح شد اما با شروع جنگ جهانی دوم عملی نشد.

مصفا به منشور سازمان ملل متحد مبنی بر تساوی مرد و زن اشاره کرد و گفت: همه ما کم و بیش آگاه هستیم که منشور ملل متحد اولین سند رسمی درباره تساوی مرد و زن است. امسال در هفتادمین سال تاسیس این سازمان هستیم. یک سوال وجود دارد که آرمان منشور تا چه حد در زندگی زنان نقش عملی دارد که مبتنی بر کرامت حقوق بشر مطرح شده و مشارکت سیاسی زنان در آن مورد توجه است. پیامد تشکیل سازمان ملل متحد و همین بیان منشور، کمیسیونهایی شکل گرفت و به این نتیجه رسید که یکی از زمینه های مهم حق رای زنان و مشارکتشان در سیاست است و من درباره سالهای بعد از جنگ جهانی صحبت میکنم که موضوعات بسیاری مطرح شدند.

این عضو هیئت علمی دانشکده حقوق دانشگاه تهران افزود: البته بسیاری از این کشورها مستعمره بودند و حقوقی هم شناخته شده نبود و مسئله استقلال زنان و حقوقشان همواره مطرح میشد. در سال 1952 در پی همین مسائل، کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان تصویب میشود که همراه آن حق رای و مشارکت آنها در حیات سیاسی و اجتماعی جامعه و بعد هم مشارکت در پستهای سیاسی و بین المللی هم مطرح میشود.

او همچنین با اشاره به وضعیت ایران اظهار داشت که: دولت ایران هم در سال 1337 این کنوانسیون را پذیرفت. جدا از حق رای که کشورها به زنان اعطا میکردند اما تحرک کمی را در مشارکت در مناصب سیاسی می دیدیم. تا اینکه میثاق حقوق مدنی و سیاسی توسط مجمع عمومی ملل متحد تصویب شد البته در اعلامیه جهانی 1948 هم حق مشارکت سیاسی زنان پذیرفته شده است اما می بینیم که در 1966 در میثاقی که ده سال بعد لازم الاجرا شد مشارکت سیاسی زنان بیشتر دیده شده است. بعد در سال 1967 ما اعلامیه رفع تبعیض علیه زنان را شاهد هستیم و همین اعلامیه هست که بعدا اساس تفکر برای تدوین کنوانسیون رفع تبعیض همه جانبه میشود که در 1979 تصویب شد. قبل از آن کنفرانس نیومکزیکو را داریم که مشارکت سیاسی زنان در آن مورد بحث واقع شد.

کنوانسیون رفع تبعیض همه جانبه در مواد 7 و 8 به مشارکت سیاسی زنان توجه کرده است. شرکت در انتخابات و مشارکت در زندگی سیاسی و اجتماعی تشریح می شود و تاکید شده است که مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان از طریق شرکت آنها در سازمان های غیر دولتی مورد توجه قرار بگیرد. اگر به سیر تاریخی خودمون ادامه بدهیم در سال 1985 استراتژی اینده نگر نایروبی مطرح می شود و در آن به اهمیت مشارکت زنان در نیل به توسعه عنایت می شود و بعد شاهد آن هستیم که در سال 1991 کمسیون مقام زن در اجلاسهای سالانه مشارکت زنان مورد توجه می گیرد . در ادامه این سیر تاریخی به کنفرانس پکن 1995 خواهیم رسید که در آن کنفرانس مشارکت سیاسی زنان به صورت خاص مطرح می شود و باز در آنجا از کشورهای مشارکت کننده که اعلامه را پذیرفتند درخواست می شود تا بستر زنان را در جامعه فراهم سازنند.

64وی خاطر نشان ساخت: در سال 2004 مجمع عمومی سازمان ملل این موضوع را مورد تاکید قرار میدهد ولی اعلامیه ها و قطعنامه های مجمع عمومی منعکس کننده افکار عمومی، قیدی برای کشورها فراهم نمیکنند. در ارتباط با این موضوع می بینیم که در سال 2011 هم مجمع عمومی دوباره قطعنامه ای را تصویب میکند و در همین راستا کمیته رفع تبعیض همه جانبه تفسیری عمومی را مطرح می سازد که در آن مرتبا از کشورها درخواست میشود تا زمینه هایی را برای مشارکت سیاسی زنان را فراهم کنند.

مصفا با طرح چنین سیر تاریخی به وضعیت کنونی زنان پرداخت و افزود: با وجود سپری شدن چنین فرایندی اما امروز شاهد بیشترین شکاف درباره حضور زنان هستیم. البته اتفاقا مشارکت در انتخابات زیاد مورد گفتگو نیست. در همه جای دنیا بسته به ماهیت نظام سیاسی زنان معمولا در انتخابات شرکت میکنند. اما جایی که حرف حضور در مناصب سیاسی مطرح میشود شاهدیم که حقوق برابر رعایت نمی شود. همین امر موجب شده تا علاوه بر اسناد حقوق بشری که کشورها امضا کردند و متعهد به آن هستند اعلامیه های متعددی دائما در حال صدور باشند.

خانم دکتر مصفا بیان داشت که هنوز باور عمومی نسبت به ضرورت مشارکت برابر زنان و مردان در عرصه رقابت وجود ندارد. وی گفت: اکنون حتی در کشورهای دنیا شکاف جدی میان مردان و زنان، نسبت به حضورشان در پارلمان وجود دارد . ولی با وجود چنین تفکری امروز شاهدیم که در رواندا بعد از کشتار 1994 الان 67 درصد افراد پارلمان زن هستند.

وی با قاطعیت تاکید کرد: اکنون 14 کشور در دنیا هستند که حضور زنان را در مناصب ریاست جمهوری تجربه می کنند و تعداد نخست وزیران از این هم کمتر است که البته تفاوت های اشکاری هم بین کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته وجود دارد. در کشورهای در حال توسعه مشارکت زنان به مردان مشروع و وابسته می شود . اما در برخی از کشورها تجربه در نظر گرفتن سهمیه بندی جنسیتی مورد توجه قرار گرفته است که البته انتقاداتی نیز بدان وجود دارد و برخی معتقدند که این سهمیه بندی موجب می شود که همه انتخاب ها بر اساس شایستگی نباشد. بنابر آنچه در اسناد بین المللی دیده می شود، فاصله بسیار زیادی تا رسیدن به برابری نسبی داریم. هر چند که در عرصه بین المللی اساس تفکر همین کنوانسیون رفع تبعیض همه جانبه است ولی جالب آن است کشورهایی که این کنوانسیون را پذیرفته اند هنوز با مشکلاتی روبرو هستند. برای مثال سوئد و اسپانیا برای رسیدن سلطنت به اناث حق رزرو داشتند وکشورهای پیشرفته هم هنوز به مشارکت عادلانه دست پیدا نکرده اند.

اسلامی پناه: حضور زنان برای خبرگان منع قانونی ندارد

دکتر علی اسلامی پناه، دومین سخنران این نشست بود که با موضوع موانع و چالش های مشارکت سیاسی زنان در ایران صحبت کرد. عضو هیات علمی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به قوانین داخلی کشور درباره مشارکت زنان گفت : در قانون برای مجلس خبرگان بحثی از زن و مرد نیست در قانون شیوه انتخاب نمایندگان خبرگان رهبری در ماده5 ، شرایط افرادی که می توانند کاندید شوند را نام برده است باید مجتهد باشند یعنی درک و فهم عالی داشتن حداقل در احکام الهی. بنابراین بحث مفهومی نیست بلکه مصادیقی است. بنابراین تا به حال زنی به دلیل زن بودن عدم صلاحیتش محرز نشده است ولی حضور زنان در مجلس خبرگان صفر است.

وی با اشاره به قوانینی که برای ریاست جمهوری وجود دارد گفت: در قانون برای ریاست جمهوری در ماده 15 قانون می گوید که از میان رجال مذهبی و سیاسی کشور انتخاب می شود.کلمه رجال این ایهام را ایجاد کرده است که رجال به معنی مردان است در صورتی که به این شکل نیست و منظور از رجال شخصیت هاست . در قرآن هم این نوع نمونه ها وجود دارد و منظور از رجال اشخاص است و تا به حال شورای نگهبان ماده 115 قانون اساسی کلمه الرجال را معنا نکرده است و این کار مشخص می کند قانون اساسی ما جهت گیری جنسیتی نکرده و حتی مفسر هم این کار را انجام نداده است و اگر تا به حال زنی در این انتخابات ها شرکت نکرده است مقصر قانون اساسی نیست .

وی افزود با اشاره به این‌که 100 سال پیش قانون نداشتیم و فقها کار قضاوت را انجام می‌دادند و تفسیر می‌کردند، بیان داشت: برخی از فقهای شیعه در آن زمان می‌گفتند قاضی باید مجتهد جامع‌الشرایط باشد؛ یعنی مرجع تقلید و فقیه که بالاترین شخصیت مذهبی است، باید قاضی شود. البته این نظر اختلافی است و صاحب جواهر مخالف آن است و می‌گوید غیرمجتهد هم به شرطی که علم به احکام داشته باشد، می‌تواند قاضی شود. بعداً نظر این دسته از فقها پذیرفته شد. مقدمه دوم این است که زنان نمی‌توانند مجتهد جامع‌الشرایط باشند، اما مقدس‌اردبیلی مخالف است و می‌گوید می‌توانند. زمان انقلاب ابتدا همین حکم مسلط شد، اما با توجه به شرایط موجود امام خمینی (ره) گفتند قاضی یا خودش مجتهد جامع‌الشرایط یا مأذون از او باشد. به این ترتیب، امروز 99.9 درصد قضات ما مجتهد نیستند و لیسانس و فوق‌لیسانس دارند.‌

اسلامی پناه با بیان این‌که اگر قرار است یک غیرمجتهد بر مسند قضا بنشیند چه تفاوتی بین زن و مرد است؟، افزود: الان قوه قضاییه این 600 نفر را به‌عنوان پست‌های فرعی قضاوت انتخاب کرده است، اما ایرادی ندارد قضاوت را در اختیارشان بگذارد. در اکثر کشورهای اسلامی زن و مرد می‌توانند قضاوت کنند و به‌ طورکلی در جهان، قضاوت روی دوش زنان می‌چرخد.

65وی با تاکید بر اینکه بیش از 30 درصد رهبران جهان زنان هستند چنین گفت: از نظر من چند مساله اشتباهی باعث شده است که کشور ما به این مشکل دچار شود که یکی از آنان ناتوانایی زنان در عرصه رقابت در مسایل سیاسی یعنی قدرت رقابت در ایران را ندارند که شاید ابزار آن مانند پول در دسترس آنان نباشد. از طرف دیگر سیستم سهمیه بندی در ایران نمی تواند اعمال شود چرا که در قانون اساسی نداریم. نگرانی دیگر که برای حضور زنان در عرصه سیاست وجود دارد شرایط خانواده مانند نگه داری از فرزندان است. بنابراین زنان باید از اطرافیان خود آغاز کنند تا این دیدگاه در مورد آنان تغییر کند و از طرف دیگران مردان باید مدارای بیشتری داشته باشند تا نگرانی ها کم شود و ابزارها و قدرت ها در اختیار زنان قرار بگیرد. شرع چنین محدودیت هایی ندارد اگر چه ممکن است فقیهی هم نظر دیگری داشته باشد اما باید این موضوع را بدانیم که نظر فقها مساوی با نظر دین نیست.

زنان درمقایسه با مردان دارای دقت و مسئولیت پذیری بیشتر و قدرت به کارگیری تدبیر به جای تنش می باشند

در ادامه این نشست شهناز سجادی، عضو کانون وکلای دادگستری مرکز و دبیر کارگروه حقوقی بنیاد امید ایرانیان‌ طی سخنانی در رابطه با «مشارکت سیاسی زنان در قوانین داخلی ایران» اظهار داشت: مشارکت سیاسی به معنای تلاش‌ها و رفتارهای شهروندانی است که قصد تأثیرگذاری بر امور عمومی و سیاسی را دارند. در حکومت‌های دموکراتیک این مشارکت سیاسی از طریق انتخابات صورت می‌گیرد.

وی تصریح کرد: مشارکت سیاسی از دیدگاه قوانین داخلی تعاریف مختلفی دارد که من دو نمونه آن را بیان می کنم. مشارکت سیاسی به مجموعه تلاش ها شهروندان گفته می شود که با انگیزه تاثیرگذاری در سیاست حقوق عمومی و حکومتی را دارد ماهیت مشارکت بسته به نوع حکومت محقق می شود در حکومت های لیبرالی و دموکراسی از طریق انتخاباتی و در حکومت های دیگر با استفاده از نیروهای خودجوش و همسو انجام می پذیرد.

او اینگونه اظهار داشت: مشارکت سیاسی در ایران از نظر من این مشارکت در سطح کلان جامعه و سیاست ایران نسبت به سایر ممالک در دوران قدیم بسیار بهتر بوده زنان در 100 سال گذشته با آنکه سواد خوبی نداشتند اما از طریق نایب السلطنه و یا مشاورت شاه از اندرونی، دستی در آتش داشتند و در سیاست اعمال نظر داشتند. عمده مشارکت سیاسی زنان در تاریخ یکی به جنبش تحریم نان که در قبال گرانی نان ها در زنان ناصرالدین شاه بود می توان اشاره کرد که در سال 1304 مصادف با 1925 میلادی زنان این تظاهرات را درکنار مردان انجام دادند و مشارکت کردند به همین ترتیب زمانی که علما از تهران به قم هجرت می کنند و جنبش تنباکو زنان ایرانی با پوشش در میدان ارگ گرد آمدند و به سمت بازار حرکت کردند و با شوری که به پا کردند بازار را تعطیل کردند. شرکت زنان در مقابل سفارت روسیه در زمان عهدنامه ترکمنچای؛ در سال 1941 زنان به حق رای رسیدند. زنان در اروپا حدود 20 سال جلوتر توانستند به حق رای برسند.

همچنین وی با اشاره به دوران پس از پیروزی انقلاب گفت: در ابتدای انقلاب تنها یک زن توانست به مجلس خبرگان وارد شود به این دلیل بود که زنان در آن تاریخ خیلی مایل به حضور در مشارکت های سیاسی نبودند به دلیل اینکه زمانی که مجلس خبرگان سیاسی تشکیل شد فضای سیاسی کاملا باز بود و در آن زمان تمام جناح ها وارد عرصه انتخابات شدند و خانم گرجی هم در خاطرات خود می نویسد که تمایلی که به شرکت در انتخابات نداشت ولی آقایان تشویق کردند که وارد این عرصه شوند و جالب آن است که بعد از حضور د رمجلس خبرگان عده ای دیگر از آقایان به حضور این زن شکایت می کنند و می گویند تا زمانی که این خانم در مجلس خبرگان حضور دارد ما خارج می شویم و خانم گرجی درآنجا اعلام می کند که من با عهدی که خدا بستم پایبندم هر کس که با وجود یک زن مشکلی دارد مجلس را ترک کند که تمامی این حوادث شرایط حضور زنان در اجتماع را برای ما بازگو می کند.

او خاطرنشان ساخت: البته بعد از این مشارکت ها، مشارکت زنان در انتخابات مجلس هم جزء مشارکت های سیاسی زنان است. در قسمت بعد به این مشارکت در سطح توده و نخبگان می پردازم. این مشارکت هایی که از آن نام بردیم مشارکت سیاسی زنان در توده ها بود اما آنچه که بعدها و امروزه مورد بحث است مشارکت نخبگان در سطح نخبگان است. افرادی که در سطح نخبگان فعالیت سیاسی را پیگیری می‌کنند، تحصیل ‌کرده، توانمند و علاقمند به مشارکت سیاسی هستند. زنان به لحاظ داشتن خصلت‌هایی مانند دقت و مسئولیت‌ پذیری بیشتر نسبت به مردان، توانایی به ‌کارگیری تدبیر به جای تنش، صلح‌طلب‌بودن، دوست‌دار محیط ‌زیست‌ بودن، معتقد به حقوق برابر، نگران آسیب‌های اجتماعی و... می‌توانند در عرصه سیاسی و مدیریتی موفق باشند. در توده ها زنان در سازمان های مردم نهاد شرکت می کنند که لزوما سیاسی نیست اما وجود این زنان و ارتباط آنان با جامعه یک نوع مشارکت سیاسی است افرادی که در سطح نخبگان به دنبال مشارکت هستند بیشتر زنان دارای مدارج عالیه و متعهد هستند.

سجادی اینگونه تصریح کرد: ما اعتقاد داریم که زنان به دلیل ویژگی هایی که دارند می توانند در پست های مدیریتی موفق باشند به لحاظ اینکه زنان در عرصه سیاسی مدیریتی و اجرایی دارای عزت نفس هستند زنان در مقایسه با مردان دارای دقت و مسئولیت پذیری بیشتر و قدرت به کارگیری تدبیر به جای تنش می باشند. در بحث مفاسد اقتصادی یا ردپای زنان را نمی‌بینیم یا متهم درجه چندم هستند. در دهه اخیر که شاهد مفاسد اقتصادی متعددی در سطوح بالا بودیم، در میان متهمان این مفاسد زنان مرتکب مفاسد اقتصادی وجود نداشت.

همچنین او با اشاره به قوانین بالادستی دراین زمینه چنین توضیح داد: باید ببینیم در قوانین بالادستی کشور شامل قانون اساسی، سند چشم‌انداز افق 1404، قانون برنامه پنجم توسعه، قوانین بودجه و... و همچنین، اسناد بالادستی تخصصی که موردی و مخصوص برنامه جامع حوزه خاصی است، مثل قانون کار، قانون تأمین اجتماعی و... زنان را از ورود به عرصه‌ های سیاسی در قوه مجریه، مقننه و قضاییه ممنوع کرده ‌اند یا خیر. در قانون اساسی در فصل حقوق ملت در اصل ‌های 19، 20 و 21 به زنان اشاره شده است و می‌گوید مردم ایران از هر قوم و قبیله از حقوق مساوی برخوردار هستند. رنگ، نژاد، زبان و مانند این‌ها (که می‌تواند شامل جنسیت هم باشد)، نمی ‌تواند باعث امتیاز افراد شود. در اصل 20 می‌گوید همه افراد اعم از زن و مرد یکسان در حمایت از قانون قرار دارند. در اصل 21 دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تأمین کند. ایجاد زمینه ‌های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او نیز مورد توجه قرار گرفته است. در اصل 3 قانون اساسی دولت موظف به رفع تبعیض ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه‌ های مادی و معنوی است. این‌جاست که ما می‌گوییم اگر زنان ورود پیدا نمی‌کنند به دلیل این است که تبعیض ناروا وجود دارد.

و در ادامه افزود: بحث زنان و مشارکت پارلمانی یکی از حوزه هایی است که شامل مشارکت سیاسی است که اصل 64 قانون اساسی به شرایط نماینده ها و قانون عادی پارلمان پرداخته است که در آن به نمایندگان ملت اشاره میکند و اشاره به ملت شامل زن و مرد است بنابراین ورود زنان منع نشده و در تعداد نمایندگان زن و مرد را از هم جدا نکرده است و تمام شرایط عمومی است که برای زن و مرد برابر است.

این وکیل دادگستری و عضو کانوان وکلا در بخش بررسی میزان حضور زنان در مجالس ایران، افزود: با نگاهی به گذشته مجلس به تعداد زنانی که حضور داشته اند میرسیم در مجلس اول دوم و سوم ، چهار زن در مجلس حضور داشتند در دوره چهارم با 9 نماینده به 3/3 درصد می رسد و درمجلس پنجم ششم و هفتم از منظر کمی و کیفی دوره شکوفایی است چرا که تمام قوانین اصلاحی درحوزه زنان در این سال ها رخ داده است مانند قوانین حضانت مهریه و غیره. میانگین حضور زنان در این سال ها حدود 4 درصد بوده است در حالی است که در آخرین مجلس قبل از انقلاب اسلامی تعداد20 زن در مجلس حضور داشتند بنابراین چرا سطح مشارکت زنان حتی با تاکید قانون کم تر باشد؟ مردانه بودن جامعه سیاسی کشور، عدم رویه واحد در عرصه سیاسی و اجتماعی و با عوض شدن دولت ها حقوق زنان هم متزلزل می شود؛ وجود نگاه های افراطی، عدم فرصت رقابت برابر میام زنان و مردان، محدودیت ارتباط میان زنان و رعایت اخلاق انتخاباتی میان زنان، روحیه رغیب پنداری میان مردان نسبت به زنان، فقدان مسایل مالی میان زنان، نگاه بی اعتمادی و تنگ نظرانه زنان به زنان است. بی انگیزگی نخبگان زن، عدم توانمندسازی زنان در احزاب، موقعیت خاص زنان در خانه داری است. برای راهکار اول باید بگویم که این تنها مشکل جامعه ایران نیست و در تمامی جوامع این مشکلات وجود داشته در کشورهای دیگر این مشکل از طریق ایجاد نظام سهمیه بندی در جهت جلوگیری از عدم تبعیض و ایجاد توازن و مشارکت تا حدودی حل شده و موفق بوده است. باید بدانیم که فاصله زیادی بین ایران و کشورهای جهانی در حضور زنان در مشارکت های سیاسی وجود دارد چرا که زنان ایرانی متوسط 4 درصد و زنان کشورهای دیگر از 20 تا 40 درصد در مشارکت های سیاسی حضور دارند. ایران از لحاظ مشارکت کمی زنان در بین 170 کشور دارای رتبه 141 است و در بین 16 کشور خاورمیانه دارای رتبه 14 است پاکستان و هندوستان در سیاست جبرانی پیش قدم بودند. این سیاست جبرانی سه سال گذشته در اتحادیه بین المجالس کشورهای اسلامی مطرح شد و تصویب گردید و ایران را ملزم کرد تا سال 1394 این سیاست به عنوان یک سیاست مترقی اجرا شود و تا 25 درصد سهمیه درپارلمان برای زنان در نظر بگیرد که متاسفانه فعلا به نتیجه نرسیده است که متاسفانه با استدلال شایسته سالاری رای نیاورد.

این نشست با پرسش و پاسخ پایان یافت.

50اولین جلسه شورای هماهنگی دفاتر استانی انجمن جامعه‌شناسی ایران، روز پنجشنبه 9 دی ماه 1389، با میزبانی دفتر خراسان رضوی و با هدف تبادل نظر پیرامون سیاست‌های استانی انجمن و تصویب برنامه پیشنهادی سه سالانه کمیته دفاتر استانی؛ با حضور سه تن از اعضای هیأت مدیره انجمن و ده نفر از مدیران دفاتر استانی انجمن در شهر مشهد برگزار شد.

نکات مورد تأکید در این جلسه به شرح ذیل است:

در این نشست، دکتر علی یوسفی، مدیر کمیته دفاتر استانی انجمن جامعه‌شناسی ایران، ضمن اشاره به اهداف، وظایف و ساختار کمیته دفاتر استانی، برنامه سه ساله فعالیت کمیته دفاتر استانی را تشریح و بر اهمیت نقش دفاتر استانی در پیگیری اهداف انجمن در استان‌ها تأکیدکرد. او دفاتر استانی را نمایندگان هیأت مدیره دراستان‌ها دانست و ابراز امیدواری کرد که برنامه پیشنهادی انجمن برای سه سال آینده با همکاری دفاتر استانی محقق شود.

وی همچنین یکی از مسئولیت‌های مهم کمیته دفاتر استانی را ایجاد هماهنگی در بین دفاتر استانی و تقویت ارتباط دفاتر با هیأت مدیره و دیگر کمیته‌های زیر مجموعه انجمن دانست و بر لزوم تقویت کمیته دفاتر استانی و تداوم فعالیت‌های آن، برای تحقق برنامه‌ها و اهداف استانی انجمن تأکید کرد.

در ادامه این نشست، دکتر محمد قانعی‌راد، رئیس انجمن جامعه شناسی ایران، با اشاره به سوابق شکل‌گیری دفاتر استانی انجمن و وضعیت متفاوتی که دفاتر از لحاظ نوع و شیوه فعالیت دارند، بر لزوم ارائه تعریفی جدید از دفاتر استانی و وظایف آنها تأکید کرد. وی با اشاره به تدوین برنامه سه ساله انجمن جامعه‌شناسی ایران و تشکیل کمیته‌های هفت‌گانه، نقش کمیته دفاتر استانی را در پیشبرد اهداف برنامه انجمن، اساسی دانست.

قانعی‌راد همچنین شیوه برنامه‌ریزی انجمن را مشارکتی دانست و موفقیت آن را موکول به همکاری دفاتر استانی و هم‌سو شدن آنها با اهداف برنامه انجمن شمرد که به گفته او، مسئولیت این هم‌سویی و هماهنگی به طورعمده برعهده کمیته دفاتر استانی خواهد بود.

وی در عین حال، ضمن تأکید بر لزوم تشخیص و تعیین جایگاه انجمن جامعه‌شناسی به عنوان یک نهاد نخبه‌گرا و تخصصی، و همچنین تعیین سمت برنامه‌ها به نفع دانش و جنبه انتقادی آن، ابراز امیدواری کرد که دفاتر استانی، با مبنا قرار دادن اهداف و برنامه‌های انجمن در فعالیت‌های خود، برنامه‌های بیشتری را با جنبه‌های ملی در استان‌ها داشته باشند.

دکتر سعید مدنی، مدیرکمیته برنامه‌ریزی و ارزشیابی انجمن جامعه‌شناسی ایران، عضو دیگر هیأت مدیره بود که در این نشست حضور داشت. وی در بحث خود، فرایند تدوین نظام برنامه سه ساله انجمن جامعه‌شناسی ایران را تشریح و تأکید کرد که هیأت مدیره انجمن، از میان شیوه‌های مختلف برنامه‌ریزی، شیوه برنامه‌ریزی مشارکتی را برای تحقق اهداف انجمن برگزیده و تلاش داشته که از همه تجارب موجود برای تدوین برنامه سه ساله بهره بگیرد.

وی از جمله اقدامات مشارکتی انجام شده در تدوین این برنامه را برگزاری نشست هم‌اندیشی و برنامه‌ریزی با دعوت از مدیران دفاتر استانی در تیرماه، برگزاری جلسات تبادل نظر با هیأت مدیره‌های ادوار مختلف و مدیران گروه‌های علمی- تخصصی و فراخوان پیشنهادات از طریق سایت انجمن دانست. به گفته او، علاوه بر این، ساختار کمیته‌های هفت‌گانه انجمن نیز به گونه‌ای تنظیم شده که تصمیمات در آنها به صورت جمعی گرفته می‌شود و از این رو، در فرایند تصمیم‌گیری و تحقق برنامه پیشنهادی انجمن، تعداد قابل توجهی از اعضای انجمن حضور دارند.

دکتر مدنی در پایان بحث خود، ضمن اشاره به آیین‌نامه کمیته دفاتر استانی، بر لزوم اجرایی شدن برنامه سه ساله این کمیته و همچنین ارزشیابی فعالیت‌های آن تأکید کرد.

در بخش دوم این نشست، مدیران دفاتر استانی موجود به بیان دیدگاه‌های خود در خصوص برنامه پیشنهادی انجمن پرداختند که مهم‌ترین نکات مطرح شدن در این دیدگاه‌ها عبارت بودند از:

1- لزوم شفافیت آیین‌نامه‌ها و ضرورت نظام برنامه‌ریزی انجمن.

2- توجه به امکانات و ظرفیت انجمن در استان‌ها.

3- همسویی و هارمونی فعالیت‌های انجمن در عین قبول تکثر و تنوع فعالیت دفاتر استانی.

4- تقویت رابطه دفاتر استانی با انجمن.

5- تعیین شاخص‌های ارزشیابی دفاتر استانی متناسب با ظرفیت‌ها و امکانات هر استان.

6- تعریف روشن حوزه اختیارات و وظایف دفاتر استانی.

بر اساس مذاکرات و تبادل نظرات صورت گرفته در این جلسه، مصوبات اولین جلسه شورای هماهنگی دفاتر استانی به شرح زیر است:

1. تصویب آیین‌نامه پیشنهادی کمیته دفاتر استانی.

2. تصویب کلیات پیش‌نویس برنامه سه ساله کمیته دفاتر استانی و ارسال نظرات اصلاحی اعضای شورا در خصوص برنامه پیشنهادی کمیته حداکثر ظرف یک ماه ( تا تاریخ 9 بهمن 89) برای دبیرکمیته.

3. انتخاب آقایان دکتر سلیمان پاک سرشت، دکتر اکبر زارع، دکتر نادر رازقی وخانم‌ها دکتر لیلا یزدان‌پناه و دکتر عالیه شکربیگی، به عنوان اعضای کمیته دفاتر استانی انجمن تا پایان دوره تصدی هیأت مدیره کنونی.

4. میزبانی جلسه بعدی شورای هماهنگی دفاتر استانی، به ترتیب اولویت با استان‌های اصفهان، شیراز و همدان و هماهنگی برای برگزاری جلسه در اردیبهشت ماه سال آینده توسط دبیر کمیته دفاتر استانی

حاضران در نخستین جلسه شورای هماهنگی دفاتر استانی انجمن جامعه‌شناسی ایران، عبارت بودند از:

دکتر محمد امین قانعی‌راد، رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران

دکتر علی یوسفی، مدیر کمیته دفاتر استانی انجمن جامعه شناسی ایران

دکتر سعید مدنی، مدیر کمیته برنامه ریزی و ارزشیابی انجمن جامعه شناسی ایران

دکترهما زنجانی زاده عضو سابق هیأت مدیره انجمن جامعه شناسی ایران

دکتر نادر رازقی، مدیر دفتر انجمن جامعه‌شناسی ایران در استان مازندران

دکتر سلیمان پاک سرشت، مدیر دفتر انجمن جامعه‌شناسی ایران در استان همدان

دکتر عالیه شکربیگی، جانشین مدیر دفتر انجمن جامعه‌شناسی ایران در استان زنجان

دکتر اکبر زارع شاه آبادی، مدیر دفتر انجمن جامعه‌شناسی ایران در استان یزد

دکتر لیلا یزدان‌پناه، مدیر دفتر انجمن جامعه‌شناسی ایران در استان کرمان

اکبر شفیعی قهفرخی، جانشین مدیر دفترانجمن جامعه‌شناسی ایران در استان چهارمحال و بختیاری

دکتر رسول ربانی خوراسگانی، مدیر دفتر انجمن جامعه‌شناسی ایران در استان اصفهان

دکتر مژگان عظیمی هاشمی، جانشین مدیر دفتر انجمن جامعه‌شناسی ایران در استان خراسان

دکتر عزیز حزباوی، جانشین مدیر دفتر انجمن جامعه‌شناسی ایران در استان خوزستان

مجید فولادیان، دبیر کمیته دفاتراستانی انجمن جامعه‌شناسی ایران

319مایکل بوروی (Michael Burawoy) در تیرماه سال 87، بازدیدی از ایران داشت و متعاقب آن گزارشی از بازدید خود را به هیأت مدیره انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی ارائه کرد. متن زیر ترجمه این گزارش است که برای اطلاع اعضای انجمن جامعه‌شناسی ایران و سایر علاقمندان منتشر می‌شود.

دیدار از ایران، 12 تا 26 ژوئن 2008

گزارش نوشته شده توسط مایکل بوروی،‌ نایب رئیس انجمن بینالمللی جامعهشناسی (ISA) در بخش انجمن‌های ملی

ترجمه: بهناز خسروی

در سال 2006 انجمن جامعه‌شناسی ایران درخواست خود را برای عضویت در انجمن بین‌المللی جامعه‌شناسی ارائه داد. در سال 2007 این مجموعه رأی موافقت خود را در مورد این درخواست اعلام کرد و بدین ترتیب انجمن جامعه‌شناسی ایران به ISA پیوست. در سال 2008، انجمن جامعهشناسی ایران از من دعوت کرد تا ضمن بازدید از این کشور، از نزدیک گفت‌وگوهایی با مسئولان آن، درباره راه‌های همکاری‌های بیشتر علمی داشته باشیم و در پی آن، من به همراه نازنین شاه‌رکنی، دانشجوی دوره دکتری دانشگاه برکلی که عضو شورای انجمن بینالمللی جامعهشناسی در کمیته پژوهشی 32 مربوط به زنان و جامعه نیز هست؛ در تاریخ دوازدهم ژوئن به ایران رفتم و مدت دو هفته آنجا بودم. ما در طول این سفر، از چهار شهر و پنج دانشگاه (دانشگاه تهران، دانشگاه شیراز، دانشگاه اصفهان، دانشگاه مازندران در بابلسر و دانشگاه علامه طباطبایی در تهران) و همچنین یک پژوهشکده دولتی [پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی وزارت علوم] دیدن کردیم. در این مدت، من هشت سخنرانی در زمینه‌های مختلف داشتم: معرفی ISA، جامعه‌شناسی مردم‌مدار، طوفان کاترینا، پژوهش‌ مردم‌شناسانه و انجمن‌های علمی.

کل دو هفته اقامت من در ایران در سطحی بسیار عالی توسط انجمن جامعه‌شناسی ایران و به ویژه رئیس آن، حسین سراج‌زاده، برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی شده بود. در این مدت هر جایی که رفتم با مهمان‌نوازی گرم و سخاوتمندانه‌ای روبرو شدم و بحث‌ها و سخنرانی‌هایی که داشتم، با وجود هم‌زمانی آنها با امتحانات دانشجویان، بسیار مورد توجه و استقبال قرار گرفتند. البته باید خاطرنشان کنم که تمام این شرایط تنها با ترجمه شفاهی بسیار خوب خانم شاه‌رکنی مهیا شد که در واقع بدون وجود او، این سفر به سختی امکان‌پذیر می‌شد.

سفر من به ایران، با جلسه‌ای در مورد معرفی انجمن بینالمللی جامعهشناسی به اعضای انجمن جامعه‌شناسی ایران آغاز شد که در آن، بیشتر در مورد مزایای عضویت فردی و اهمیت بیشتر عضویت گروهی در این مجموعه صحبت کردم. در این نشست، حدود بیست نفر حضور داشتند که شامل پنج نفر عضو هیئت مدیره انجمن جامعه‌شناسی ایران، اعضای هیئت مدیره سابق و چند تن از مدیران گروه‌های علمی می‌شدند. من برای حاضران، در مورد جلسه بارسلونا، کنفرانس انجمن‌های ملی در تایپه (که دکتر قانعی‌راد در آن شرکت خواهد داشت)، کنگره سوئد، وب‌سایت مربوط به انجمن‌های ملی، حمایت از کنفرانس‌های منطقهای، آزمایشگاههای (لابراتوارهای) دانشجویان دکتری و امکان انتشار مقالات در مجلات انجمن بینالمللی جامعهشناسی و مجموعه‌های مونوگرافی آنها صحبت کردم. در عین حال، در پایان این سفر دو هفته‌ای، هیئت مدیره انجمن را برای حمایت از یک آزمایشگاه دکتری در سطح منطقه، توسعه وب‌سایت اینترنتی انجمن به زبان انگلیسی، گردآوری و انتشار مجموعه مقالاتی در مورد جامعه‌شناسی ایران به انگلیسی و شرکت در کنفرانس‌های مختلف بین‌المللی ترغیب کردم و آنها را نسبت به این موضوعات علاقمند یافتم.

در جلسه روز نخست، دکتر فکوهی از دانشگاه تهران، از طرف انجمن جامعه‌شناسی ایران به معرفی جامعهشناسی ایران و انجمن پرداخت.[1] جامعه‌شناسی در ایران تاریخی کوتاه اما سرزنده دارد. نخستین دوره دانشگاهی این رشته در سال 1938 برگزار شده ولی اولین دانشکده علوم اجتماعی در سال 1972 تأسیس شده است. ایجاد دوره دکتری نیز به سال 1990 مربوط می‌شود که در همین سال انجمن جامعه‌شناسی ایران هم تأسیس شده است.

بسیاری از جامعه‌شناسان با نفوذ ایرانی قبل از انقلاب (1979) در خارج از کشور، بیشتر در فرانسه و در مراحل بعدی در آمریکا و انگلستان، درس خوانده‌ بودند. بعد از انقلاب، تلاشی برای توسعه جامعه‌شناسی اسلامی صورت می‌گیرد که موفقیت کمی داشته است. در حال حاضر نیز همچنان بسیاری از جامعه‌شناسان ایرانی تحصیل کردگان خارج از کشور هستند. بر اساس آماری در سال 2003، از میان 216 جامعه‌شناس ایرانی دارای مدرک دکتری (اعضای هیئت علمی دانشگاه‌ها)، 3/55 درصد در ایران درس خوانده و در میان سایرین، بخش عمده‌ای در فرانسه (5/12 درصد)، آمریکا (6/11 درصد)، هندوستان (1/5 درصد) و آلمان (2/3 درصد) تحصیل کرده‌ بودند[2]. در عین حال باید یادآور شد که در بسیاری از دپارتمان‌های جامعه‌شناسی در این کشور، تعدادی انسان‌شناس نیز به فعالیت مشغولند و در حال حاضر امیدهای زیادی برای توسعه همکاری‌های بین رشته‌ای در حوزه علوم اجتماعی وجود دارد.

یکی از برجسته‌ترین پیشرفت‌های ایران بعد از انقلاب، گسترش تعداد دانشجویان دانشگاه‌ها و به ویژه افزایش چشمگیر تعداد دختران دانشجو است؛ به طوری که اکنون 67 درصد از 31.274 نفر دانشجوی علوم اجتماعی در این کشور را دختران تشکیل می‌دهند. در عین حال، در این زمینه، افزایشی نیز در تعداد زنان عضو هیئت علمی دانشگاه‌ها نیز به چشم می‌خورد اما با وجود این، در حال حاضر تنها 3/14 درصد جامعه‌شناسان دارای مدرک دکتری را زنان تشکیل می‌دهند. این تغییرات جمعیتی در بعد جنسیتی، توجه بسیاری از جامعه‌شناسان، فمنیست‌ها و دیگران را به خود جلب کرده است. دومین پدیده قابل توجه در ایران، تکثر قومیت‌های مختلف درون این کشور است که در بسیاری از موارد، خیلی بیشتر از میزانی بود که من تصور می‌کردم؛ به طوری‌که زبان مادری‌ فقط نیمی از جمعیت این کشور، فارسی است و این امر مسائل زیادی را برای حفظ اتحاد ملی در پی داشته است.

انجمن جامعه‌شناسی ایران از زمان تأسیس آن در سال 1990 و به ویژه در ده سال اخیر، گام‌های رو به جلوی بزرگی برداشته است. این انجمن اکنون توانسته از یک دفتر ساده همراه با یک کلید، به مجموعه‌ای با حدود 1000 عضو تبدیل شود که 200 نفر آنها اعضای پیوسته (دارای مدرک کارشناسی ارشد یا بالاتر) هستند. در حال حاضر، دو مجله توسط انجمن جامعه‌شناسی ایران منتشر می‌شود که یکی از آنها، جامعه‌شناسی ایران (فصلنامه)، از سال 2000 کار خود را شروع کرده و انتشار مجله دیگری با عنوان مطالعات اجتماعی ایران به تازگی آغاز شده است. همچنین در این انجمن 13 گروه علمی- تخصصی فعال به کار پژوهشی مشغولند که از جمله آنها می‌توان از گروه‌های مسائل و آسیب‌های اجتماعی، جامعه‌شناسی روستایی، مطالعات زنان، جامعه‌شناسی شهر، جامعه‌شناسی انقلاب و جنبش‌های اجتماعی، جامعه‌شناسی هنر و ادبیات، جامعه‌شناسی علم و تکنولوژی، جامعه‌شناسی دین و مطالعات فرهنگی نام برد.

دفاع از جامعه‌شناسی به عنوان یک رشته علمی دانشگاهی، توسط اعضای برجسته این رشته مانند دکتر توسلی، دکتر عبداللهی و دکتر معیدفر، روسای سابق انجمن، انجام شده است. دکتر سراج‌زاده نیز به عنوان رئیس انجمن جامعه‌شناسی ایران، از هیچ تلاشی برای ساختن یک انجمن فراگیر و باز که جامعه‌شناسان متعلق به دانشگاههای مختلف و دارای گرایشهای سیاسی و فکری متفاوت و همچنین افراد دارای علایق مختلف نظری و روش‌شناختی را دربرگیرد، فروگذار نمی‌کند. او در عین حال، نقش موثری در ورود انجمن جامعه‌شناسی ایران به انجمن بینالمللی جامعهشناسی داشته که این امر، خود نشانه دیگری از سرزندگی رو به رشد این انجمن است.

با وجود اینکه جامعه‌شناسی در ایران، از نظر مراکز تحقیقاتی و آموزشی، به شدت در تهران متمرکز شده؛ اما اکنون انجمن جامعه‌شناسی ایران دفاتری در اقصی نقاط این کشور دارد. در شرایط فعلی، دانشگاه شیراز سنت آموزش دانشجویان دوره دکتری به زبان انگلیسی را که از زمان پهلوی آغاز شده بود، ادامه می‌دهد و با دانشگاه‌های آمریکا و انگلیس در ارتباط است. اصفهان، یکی از پایتخت‌های قدیمی ایران، نیز با وجود آنکه با فضاهای بین‌المللی ارتباط کمتری دارد اما جامعه‌شناسان آن بسیار علاقمند به برقراری ارتباط علمی با خارج از کشور هستند. در بابلسر نیز ما دانشگاهیان و پژوهشگرانی را دیدیم که در خارج از کشور تحصیل کرده بودند و من در آنجا توانستم سخنرانی خود را به زبان انگلیسی، بدون هیچ ترجمه‌ای ارائه دهم. در این شرایط، انجمن جامعه‌شناسی ایران تلاش می‌کند که مناطق مختلف این کشور را به حلقه خود وارد کرده و ارتباطات علمی‌اش را با سایر نقاط دنیا تقویت کند.

در مورد بحث‌هایی که در ایران داشتم، می‌توانم بگویم که سخنرانی من در مورد جامعه‌شناسی مردم‌مدار کنجکاوی‌های بسیاری را برانگیخت. مفهوم سازی جامعه‌شناسی مردم‌مدار در ایران، اگر چه هنوز به عرصه عمل نیامده بود، اما به عنوان تجربه و ایده جدیدی مورد توجه قرار گرفت. در این کشور، طی دوران اصلاحات با ریاست جمهوری خاتمی (2005-1997)، جامعه‌شناسی به معنای واقعی کلمه در فضای عمومی فعال شده و تا امروز نیز این حوزه علمی از طریق نهادهای غیر دولتی در جامعه مدنی و با گسترش رسانه‌های انتقادی (به ویژه مجلات) و وبلاگ‌های جامعه‌شناسان، تحرک خود را حفظ کرده و نسبت به جامعه حساسیت نشان می‌دهد. به تعبیر دیگر، در شرایط فعلی، شکاف قابل ملاحظه‌ای میان گفتمان سیاسی و واقعیت جامعه وجود دارد و بر این اساس فضای قابل رشدی برای جامعه‌شناسی مردم‌مدار در این کشور دیده می‌شود. بدیهی است که در آنجا عده‌ای نیز نسبت به ایده جامعه‌شناسی مردم‌مدار بدبین بوده و آن را به عنوان یک مفهوم نامناسب غربی تلقی می‌کردند و به همین دلیل، از من به کرات در مورد اعتقادم درباره جامعه‌شناسی بومی، جامعه‌شناسی اسلامی و مواردی از این قبیل سوال می‌شد که این پرسش‌ها با توجه به گسترش بسیار زیاد استفاده از ترجمه‌های فارسی اندیشه‌های متفکران اروپایی (از دورکیم، وبر و ماکس گرفته تا هابرماس، فوکو و گیدنز) و جامعه‌شناسان آمریکایی (شامل متون نوشته شده توسط جاناتان ترنر، جرج ریتزر و دیگران) به خوبی قابل درک بودند.

شاید بتوان گفت که جالب‌ترین گفت‌وگوها در پی سخنرانی‌ام با عنوان "طوفان کاترینا: کالبدشکافی اجتماعی یک فاجعه در آمریکا" در گرفت. بحث من بر ناتوانی و شکست عمیق اقدامات پیشگیرانه، امدادرسانی و بازسازی، به عنوان انعکاسی از نظامی شدن دولت آمریکا و بازار محور شدن اقتصاد آن، متمرکز بود. یک اقتصاددان ایرانی، دکتر اطهاری، این بحث را با صحبت درباره تلاش‌های انجام شده در ایران برای بازسازی شهر بم دنبال کرد. در سال 2003 زلزله‌ای در این شهر به وقوع پیوسته که باعث تخریب ارگ قدیمی بم و مرگ 30.000 نفر شد و در این مورد خاص، پروژه‌ی به شدت مدرنِ هدایت شده توسط دولت، برای بازسازی این شهر، به دلیل نادیده گرفتن جامعه‌ای که قبلاً وجود داشته، با شکست مواجه شده است. در واقع دولت ایران، بدون توجه به شالوده اجتماعی که قبلاً در این شهر وجود داشته، ساخت شهری کاملاً جدید را همراه با بناهای جدید، در دستور کار خود قرار داده است. در حالی که من درباره یک سرمایه‌داری و تبعیض نژادی پست‌مدرن صحبت کردم، اطهاری تحلیل خود را با مفهوم مدرنیزاسیون ناکامل و اقتصاد دوگانه پی گرفت. همچنین در این جلسه، بحث و گفت‌وگوی مقایسهای بسیار جذابی درباره جنبههای آسیب‌شناسانه مواجهه دو دولت با دو فاجعه و جابه‌جایی و تحرک جمعیت بعد از وقوع فاجعه، در گرفت. البته بسیاری از حاضران در این نشست، فکر میکردند که آمریکا یک جامعه مدل است و بنابراین با تحلیل من مشکل داشتند.

قبل از ترک ایران، من گفت‌وگویی با دکتر سراج‌زاده داشتم که طی آن در مورد امکان انجام پروژه‌ها و برقراری همکاری‌هایی شامل میزبانی کنفرانس‌های منطقه‌ای و آزمایشگاههای دکتری و همچنین توسعه بخش انگلیسی وب‌سایت انجمن (علاوه بر سایتی که اکنون به زبان فارسی وجود دارد)، صحبت شد. بر اساس بحث‌هایی که در این زمینه صورت گرفت، انجمن جامعه‌شناسی ایران، با وجود مشکلات موجود در زمینه ویزا و زبان، تمام تلاش خود را برای شرکت در کنفرانس‌های جهانی خواهد کرد و من نیز به آنها قول دادم که انجمن بینالمللی جامعهشناسی نیز به نوبه خود، از هیچ کوششی برای کمک به جامعه‌شناسان ایرانی در جهت دستیابی به اهدافشان فروگذار نکند.

.................................................................................

.[1]. از دکتر فکوهی برای در اختیار قرار دادن پاور پوینت سخنرانی‌اش با عنوان "انجمن جامعه‌شناسی ایران: گزارشی کشوری" متشکرم.

[2]. بنا بر گفته دکتر سراج‌زاده، اکنون تعداد کل جامعه‌شناسان ایرانی دارای مدرک دکتری، حدود 300 نفر است.

 

این سخنرانی توسط آقای بهرام بیات و خانم دکتر فروغ عریضی در آبان ماه 1384 صورت گرفت. در ابتدا خانم عریضی به مبانی و نظریه‏ه ای آسیب‏ شناسی پرداخت و به دنبال آن آقای بیات با ارائه آمارهای جدید به تحلیل‏ های زیبا و مهمی را ارائه داد.

 

 

کارگاه آموزشی"روش تحقیق و ابعاد کاربردی نرم افزار لیزرل"

این کارگاه در دو نوبت 13 و 14 اردیبهشت و 6 و 7 تیر 1384 توسط آقای دکتر کامران صداقت برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی جامعه ‏شناسی دانشگاه اصفهان برگزار شد.

دکتر صداقت در ابتدا به توضیح اصطلاح لیرزل که معادل انگلیسی:

Lincar structural equation for laten variables

است، پرداخت. وی در ادامه اشاره کرد که لیرزل یک مدل تبیینی است که ما را به مدل اکتشافی رهنمون می‏کند. هدف لیرزل این است که ما را با انجام آزمونی به تحلیل مسیر، تحلیل عاملی و تحلیل خوشه‏ای برساند. در این صورت لیرزل با اثرات خالص و ناخالص سروکار دارد، هم پیش رونده است و هم پس رونده و در اینجاست که مؤلفه ‏ها مشخص می‏شود و به عقب برمی‏گردد. از این رو، لیرزل با مفاهیم کانژنریک سروکار دارد. او در پایان با ارائه تمرین‏ه ایی دانشجویان گرامی را به بررسی آزمون‏ ها رهنمون کرد.

 

صفحه25 از277

زیر مجموعه ها