گزارش نشست ها

زنان در عرصه های عمومی1نشست بحث و گفت گو درباره حضور زنان در عرصه‌های عمومی ورزشی، روز یکشنبه 16 خرداد ماه 1395 با محور بررسی مطالبه حضور زنان علاقمند، در استادیوم ها و ورزشگاه ها، برای تماشای بازی‌های ملی با همراهی دوتن از اساتید فعال در حوزه زنان، زنان والیبالیست جوان، جمعی از فعالان و کنشگران حوزه زنان، توسط حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعه شناسی ایران برگزار شد.

در این جلسه دکتر ناهید توسلی و دکتر افسانه توسلی، مدرسین دانشگاه و محققین حوزه زنان، مباحث خود را مطرح کرده و هر یک از نگاه خود به مسئله موانع و پیامدهای حضور زنان درعرصه عمومی با تاکید برعرصه‌های ورزشی پرداختند.

زن در عرصه عمومی حضور داشت اما به مرور زمان کنار گذاشته شد

در ابتدا دکتر ناهید توسلی، محقق و کنشگر حوزه زنان، به پیشینه تاریخی حضور زن در اجتماعات اشاره کرد. او با بیان اینکه «زن» کشاورزی را کشف کرد، گفت: زن به دلیل توانایی تبیینی مادری که داشت و برای سیر کردن شکم فرزندان خود در فضای اطراف جستجو کرد و سرانجام کشاورزی را کشف کرد. مردها نیز در این میان به شکار مشغول بودند و به مرور زمان از این حوزه وارد اجتماعات شدند و کشاورزی را مصادره کردند. در این دوران چیزی به نام ابهت و پدری وجود نداشت و نسب به مادر می رسید. به مرور زمان، زن کنار گذاشته شد و اداره جامعه به دست مردها افتاد.

توسلی درباره معذورات دینی که برای عدم حضور زنان در عرصه عمومی که گاهی ابراز می‌شد گفت: در تمام کشورهای غربی و شرقی همه ادیان ابراهیمی ادیانی بودند که برای نجات انسان آمدند. در واقع ادیان ابراهیمی ادیانی هستند که بر اساس آنچه گفته‌اند نمی‌توانند ضد زن باشند. وقتی قرآن را می خوانیم و تفسیر می کنیم باید نگاه فراجنسیتی داشته باشیم. در این نظام زیستی مردانه بیش از زن، مرد لطمه می خورد. زنان تاوان عدم تقوا و عدم خویشتن داری سیستم اندیشه مردانه را می دهند.

وی ادامه داد: در حال حاضر هرچه تاریخ داریم همه مردانه است، نمی گوییم زن در این دوران حضور نداشته ولی به عنوان فعال اثرگذار نبوده است در حالی که وقتی به دوران توحش برمی گردیم بیشتر خدایان اساطیر مونث بودند. همانطور که گفتم به مرور زمان نقش زن از جامعه حذف می شود در حالی که می دانیم توانایی‌های دانایی، شعوری، فهم و خلاقیت بین زن و مرد تفاوتی ندارد که اگر تفاوت باشد با اصل ادیان توحیدی پارادوکس دارد.

دکتر توسلی با اشاره به اینکه نحله‌های فمنیستی غرب به درد زنان شرق به ویژه مسلمانان نمی خورد اضافه کرد: هر اندیشه ای در ساختار جغرافیایی خودش شکل می گیرد. خطاب قرآن به ناس است و ناس توده مردم است و این توده هم از زن و هم از مرد تشکیل شده است. زن در عرصه عمومی حضور داشت اما به مرور زمان کنار گذاشته شد و منظور از عرصه عمومی عرصه‌ای است که طبیعت زن و مرد را کاملا مساوی تعریف کرده است.

توسلی درباره منع حضور زنان در عرصه‌های ورزشی به ویژه ورود به ورزشگاه‌ها برای تماشای بازی‌های والیبال در سال‌های اخیر افزود: حق مسلم زنان است که مطالبه داشته باشند اما دقت کنند که حتما باید با گفتمان زنانه حل شود در غیر اینصورت هم به خودمان و هم به زنانی که می خواهند آزادانه زندگی کنند لطمه می‌زنیم.

در حوزه عمومی نباید هیچ نوع زور اجبار و احساس ترس وجود داشته باشد. اگر این کار درست انجام شود حوزه عمومی می تواند رشد کند به قدری که حوزه رسمی یعنی دولت را در خود حل و جذب کند.

افسانه توسلی، مدرس دانشگاه با تاکید بر پژوهشی که بخش‌هایی از آن به حاضرین ارائه شد، از منظر جامعه‌شناختی و رویکرد هابرماسی مسئله را مورد واکاوی قرار داد. او گفت: هابرماس متفکر آلمانی و متفکر مکتب فرانکفورت نسل جدید است و به عقلانیت ابزاری نقد دارد. او یک نوع عقلانیت ارتباطی را مطرح می کند و معتقد است در جامعه جدید عقلانیت سنتی کاری از پیش نمی‌برد. عقلانیت ارتباطی تنها در حوزه عمومی می تواند خودش را نشان دهد. حوزه عمومی با حوزه رسمی و خصوصی رابطه بر قرار می‌کند. در حوزه عمومی مفاهمه و مکالمه شکل می‌گیرد که برای رسیدن به این دو، در حوزه عمومی نباید هیچ نوع زور اجبار و احساس ترس وجود داشته باشد. اگر این کار درست انجام شود حوزه عمومی می تواند رشد کند به قدری که حوزه رسمی یعنی دولت را در خود حل و جذب کند.

دکتر افسانه توسلی ادامه داد: عرصه‌های شهری، اشتغال، علم و ورزش را از جمله حوزه‌هایی هستند که زنان نه همگام با مردان ولی بعد از مردان به تدریج وارد آنها شدند. اوهمچنین به ورزش در طول تاریخ اشاره کرد و گفت: در دوران باستان ورزش به معنای حرفه‌ای وجود نداشت و بیشتر فعالیت‌ها رویکرد جنگی داشت، از طرفی زنان در جنگ حضور نداشتند. در دوران طلایی یونان ورزش آماتوری و حرفه‌ای از یکدیگر جدا شدند و صرفا رویکرد ورزشی مطرح بوده است در این دوران نیز زنان حضور نداشتند به طوری که حتی تماشای ورزش مردان برای زنان حکم اعدام داشت. در دوران ایران باستان نیز زنان به شکل گسترده حضور نداشتند و فقط به مواردی در شاهنامه اشاره شده است. انقلاب صنعتی نقطعه عطفی در تمام مسائل است که تا حدودی حضور زنان در ورزش حس می شود. ظهور عمیق‌تر زنان در ورزش، بین جنگ جهانی اول و و دوم و اوج حضور آنان در سال ۱۹۹۰ یعنی حدود ۲۶ سال پیش است.

زنان در عرصه های عمومی2ورزش به یک نهاد مذکر مدار تبدیل شده است، نهادی که ویژگی‌های مردانه دارد.

این مدرس دانشگاه دهه ۶۰ میلادی را آغاز مشارکت ورزشی زنان عنوان کرد و افزود: تا اوایل قرن بیستم عقاید همگانی این بود که که زنان ضعیف هستند و ورزش زنان موجب شوک عصبی و اختلال در تولید مثل و همچنین موجب بیماری همه اعضای بدن می شود و به نظر می رسد که این عقیده تا دهه ۶۰ ادامه داشته است اما با تصویب قانونی در سال ۱۹۷۲مبنی بر برابری حقوق زنان و مردان در این سال، کمتر از ده هزار دختر دانشجو در رقابت‌های ورزشی شرکت کردند در حالی که در سال ۱۹۹۲ حدود نود و یک هزار دانشجو شرکت کردند.

وی در پایان همچنین خاطرنشان کرد: در سال ۱۳۷۷ در ایران ۲۶ انجمن ورزشی بانوان داشتیم. در سال ۸۲ نیز تعداد داوران زن ۴۱ درصد، مربیان زن ۳۹.۸۳ درصد و شرکت کننده‌های ورزشی زن ۱۶.۴۲ درصد به نسبت سال‌های قبلِ خود، افزایش داشته است. در واقع طی سال‌های اخیر رشد ورزشی زنان از مردان بیشتر بوده است اما در کل به یک نوع توافق جنسیتی ورزشی نزدیک می شویم، ورزش به یک نهاد مذکر مدار تبدیل شده است، نهادی که ویژگی‌های مردانه دارد.

ادامه این جلسه به بیان تجربیات و سوالات فعالان حوزه زنان اختصاص یافت.

در جواب این سوال که سوال اکثریت حاضرین بود: چرا بدون ارائه حتی دلیل و اشاره‌ای، ناگهان حضور زنان از ورزشگاه‌ها برای تماشای بازی‌های والیبال قطع شد، به این مسئله اشاره شد که جریان حضور زنان در ورزشگاه‌ها و خصوصا ممنوعیت فعلی ورود زنان به ورزشگاه‌ها مسئله‌ای سیاسی شده است و در حال حاضر این شکل را به خود گرفته، البته برخی زنان والیبالیست حاضر در جلسه معتقد بودند که تا زمانی که این آزادی را داشتند، همواره پس از تمرین‌ها می توانسته‌اند با تماشای بازی‌های تیم‌های قدرتمند حرفه‌ای، ایده بگیرند.

همچنین این سوال مطرح شد که آیا این مطالبه زنان ایران است؟ در پاسخ، برخی از حاضران جلسه این باور را داشتند که اینگونه سوالات و زیر سوال بردن مطالبات گروه‌های مختلف زنان به بهانه مهم نبودن، منجر به کم توجهی به خواسته‌های زنان در حوزه خصوصی شده است. برخی دیگر از حاضران معتقد بودند که هر مطالبه‌ای برای قشر خاصی مهم است و نمی توان نادیده اش گرفت.

از سوی دیگر با اشاره حاضرین به اینکه شاید بهتر باشد از دولت و یا معاونت امور زنان دولت کمک گرفته شود، بیشتر شرکت کنندگان مخالف این رویه بودند. در درجه اول به دلیل واکنش نهایی دولت به منع ناگهانی و بی دلیل زنان از ورود به ورزشگاه در دوسال قبل و در درجه دوم بر این باور بودند که شاید بهتر باشد مطالبات و مسائل زنان فراحزبی و فرادولتی پیگیری شود، تا دچار سیاست زدگی و یا سکوت‌های مصلحتی به دلیل حمایت از حزب و گروه سیاسی و دولت‌های مورد پسند خود نشوند و به نوعی همگرایی زنانه و اجماع مدنی دست یابند. چراکه همواره خواسته‌های زنان تحت تاثیر امور سیاسی کشور، یا به این شکل مسکوت مانده و یا در برخی زمان‌ها کلا دیده نشده و کم مقدار خوانده شده است.

زنان مترو1نشست روز دوشنبه 13 اردیبهشت ماه 1395 حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعه شناسی ایران به موضوع «زنان، فضاهای شهری و تردد در مترو» اختصاص داشت. این نشست با حضور مینا سعیدی شهروز، استادیار دانشگاه ملی معماری پاریس و امیر طهرانی، عضو انجمن جامعه شناسی ایران و اندیشکده رخداد تازه اندیشه، دانشجویان و علاقمندان به این بحث در سالن کنفرانس انجمن جامعه شناسی ایران واقع در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

بحث دکتر مینا سعیدی شهروز، با موضوع جنسیت و تردد در شهر تهران با مطالعه موردی مترو تهران بود و «تفکیک جنسیت در مترو تهران» نیز عنوان بحثی بود که امیرطهرانی در این جلسه به آن پرداخت. نتایج تحقیق «مینا سعیدی شهروز» نشان می دهد که «زنان در مترو امنیت بیشتری احساس می کنند». آنچه در ادامه می خوانید گزارشی از مبحثی است که او ارائه کرده است.

تعریف نامکان و بی توجهی مدنی

مینا سعیدی شهروز که رساله دکترای خود را با موضوع تردد زنان در شهر تهران به پایان رسانیده است، با اشاره به انجام مطالعه میان رشته ای وسیعی که برای مرکز اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران انجام داده گفت: در این مبحث تنها مسئله رفت و آمد و تردد از لحاظ کاری بررسی نمی شود، جنبه های اجتماعی آن بسیار مهم تر است. یکی از مبانی نظری پژوهش نظریه تحرک روزانه است که تنها به معنای جابه جایی از مکانی به مکان دیگر نیست. بلکه موبیلیتی می تواند به بستری تبدیل بشود برای تحرک اجتماعی و در این راستا نظریه پردازانی چون جورج یوری، روی جابه جایی فضایی و اجتماعی کار کرده و ژاک لویل ارتباط تنگاتنگ فضا و پویایی اجتماعی را در زمان های جابه جایی به خوبی نشان داده است.

استادیار دانشگاه ملی معماری پاریس با اشاره به سئوالی که «فرانسو آشت»، شهرشناس فرانسوی مطرح می کند که چطور افراد می توانند در محیطی که همه چیز در آن در حال تحرک است جامعه و هویت جمعی بسازند و در ضمن چگونه فردیت و شخصیت های منحصر خود را حفظ کنند توضیح داد: از نظریه های انسان شناسی که به انسان شناسی به اصطلاح مکتب شیکاگو برمی گرده ایزاک ژوزف جابه جایی در فضا را فرصتی می داند برای تجربه فضاهای عمومی شهری و ادعا دارد زمانی می توان به فضا دسترسی داشت و در آن جای خود را تثبیت کرد و فضاهایی که در آن عبور می کنیم را از آن خود کرده و با آن ارتباط ایجاد کنیم این خلاف نظریات مارک اوژه است که فضای تردد به نامکان ها منسوب می کند.

مولف کتاب «حکمروایی شهری و مشارکت محله‌ای» سپس با تاکید براینکه این نامکان ها برای من قابل بحث بود چون باید دید آیا در فرهنگ شرق فضای تردد رابطه مندتر از غرب نیست افزود: باید این سئوال را مطرح کرد که آیا می توان به تعاریف نامکان تعریف جدید اضافه کرد و نامکان را جایی نامید که در آن افراد حس آرامش و امنیت کنند. در این صورت آیا کنشگران می توانند نامکان را به مکان تبدیل کنند. اینها از سئوالاتی بود که من قبل از مطالعاتم طرح کردم تا ببینم این نامکانی که مارک اوژه صحبت می کند در تمام فرهنگ ها و شرایط صدق می کند یا نه؟.

دکتر مینا سعیدی شهروز سپس به این نکته اشاره کرد که گافمن در رابطه با فضای مترو چنین می گوید که «فضای مترو به ما اجازه می دهد بی توجهی مدنی را نسبت به بقیه در یک حضور مشترک و مکان مشاهده کنیم و همچنین در این فضا رفتارهای طبقاتی و سلسله مراتبی انسان ها نسبت به هم را نشان می دهد و دراین باره توضیح داد: مطالعات مترو نیویورک توسط استفان تونلا و غیره نشان داده که اغلب مسافرین مترو سعی می کنند اطلاعاتی از خود ندهند و خنثی باشند.

وی پس از این توضیحات به نتایج کار خود در مورد متروی تهران پرداخت و گفت: در مورد تهران می بینیم که فضاهای بسیار مردانه که 50 سال پیش طراحی شده بود به تدریج زنانه تر شد و مسائل اجتماعی کمرنگ تر. مثلا مسئله شمال و جنوب تهران که رخنه ناپذیر بود، مرزهای آن الان با ترددهای روزانه کاملا فرق می کند و این جغرافیای شهری متحول شده است.

در نظر گرفتن عدالت فضا بین زن و مرد

مینا سعیدی شهروز در ادامه بحث خود به بهبود برنامه ریزی و مدیریت شهری با در نظر گرفتن عدالت فضایی بین زن و مرد اشاره کرد و گفت: این هدف با مشاهده کمبود آماری بر حسب جنسیت شکل گرفته است. کمبود این نوع مطالعات به علت کمبود آمار بر حسب جنسیت مشهود بود. لازم بود آمار تفکیکی برای جنسیت داشته باشیم که بتوانیم تحقیقات دقیق تر انجام بدهیم. آمار خنثی باعث نامرئی شدن زنان در آمار می شود. داده های خنثی باعث شده بیشتر گرایش به نقطه نظر آقایان باشد. از لحاظ روش تحقیق به نظر ما برای تحقیق موضوعی مثل مترو یا رفت و آمد در شهر بهترین روش تلفیق روش کمی و کیفی است.

او با اشاره به روش خود در تحقیق که ابتدا مطالعات کیفی انجام داده و سپس مطالعات کمی را پی گرفته و سپس نتایج با مطالعه کیفی مجددا تست کرده افزود: در بررسی تردد در شهر تهران از یک روش تقویم ساعتی استفاده کردم و برای نمونه گیری از داده های اطلس تهران که شهر را به 117 ناحیه تقسیم کرده بهره بردم. نتیجه آن پرکردن پرسش نامه هایی که از این مناطق حاصل شد و اطلاعات 2هزار رفت و آمد را برای تجزیه و تحلیل به ما داد.

گونه شناسی تردد زنان در شهر

زنان مترو2سعیدی شهروز با اشاره به منحنی های به دست آمده از اهداف سفر آقایان و خانم ها گفت: خرید، کار اداری، ملاقات با خانواده و دوستان، اوقات فراغت و غیره، سر زدن به اقوام و فامیل، بهداشت از جمله اهداف تردد بود که گرچه ممکن است پیش داوری هایی بدهد اما بیشتر اهداف سفر خانم ها برای تحصیلات، خرید، اوقات فراغت و نظایر آن بود که اگر اینها را باهم جمع کنیم خیلی از رفت و آمدها برای ارتقاء جایگاه زنان بوده است.

استادیار دانشگاه ملی معماری پاریس به نتیجه دیگر تحقیقش اشاره کرده و افزود: در نتیجه این بررسی ها می بینیم که بیش از 50 درصد خانم ها تنها تردد می کنند. همچنین این بررسی نشان می دهد که خانم ها برای رفت و آمد بیشتر از طریق مترو و اتوبوس، مترو و پیاده انجام شده است.

وی سپس به نتیجه دیگری از تحقیق خود اشاره کرد که قرار است در کتابی منتشر شود و افزود: نتایج بررسی های من در ترددهای تهران نشان داد که می توان از منظر گونه شناسی خانم ها تهران را به 5 گروه تقسیم بندی کرد. این 5 گروه طیفی را شامل می شود که در آن کسانی که کمترین تحرک را دارند تا بالاترین تحرک در آن دیده می شود. مادرهای فعال، جوانان، افراد سنتی از جمله این گروه ها هستند و این گونه شناسی سبب شد تا مسئله زن و شهر را به صورت دقیق تر و عمیق تر ببینیم و روی تفاوت ها و گرایش ها کار کنیم.

جابه جایی انبوهی که مرزهای طبقاتی را هک کرد

سعیدی شهروز با اشاره به یکی دیگر از نتایج این پژوهش گفت: جابه جایی انبوه زنان و مردان در سطح شهر باعث ایجاد جغرافیای جدید شهری شده است. این جغرافیای جدید آن مرزهای طبقاتی هک شده در فضای شهر را کم رنگ تر میکند و به جز شمال و جنوب مناطق متوسط تری هم در قلمرو تردد قرار میدهد. این مسئله برای بررسی قلمرو تردد هم مهم است زیرا نشان می دهد تردد خطی نیست.

به گفته این تحصیلکرده «جغرافیای شهری» یکی از مسائل مهم در تردد شهری رفت و آمدهای دانشجویان و کارمندان خانم است که واقعا با رفت و آمدهای روزانه برای فعالیت هایشان کاملا این مرزها را به هم ریخته اند.

شهری برای مردان قوی هیکل و قدبلند

مینا سعیدی شهروز همچنین به موضوعی دیگر که در تحقیق و پژوهش بررسی شده پرداخت و توضیح داد : نقشه اندازه که معماری مدرن را به وجود آورده نشان می دهد تمام اندازه های شهر و معماری به اندازه مردانی است که قد بلند هستند و هیکل خاصی دارند که این بعضی وقت ها با جثه خانم ها جور در نمی آید و در حال حاضر بیشتر از قبل روی این مسائل و مبلمان های شهری کار می کنند. در چنین شرایطی شرکت مترو با این انتقادها و مسئله حضور زن در مترو این مسئله را جدی گرفته است.

به گفته این استادیار دانشگاه ملی معماری پاریس، یکی از نتایج مثبت فعالیت مترو دسترسی خانم ها به شهر است. اما با این حال تفکیک جنسیتی درون واگن های مترو نیز خود مسئله ایست که خودش یک بحث اجتماعی مهم است و مخالف و موافق دارد ولی در هر صورت با مصاحبه هایی که ما انجام دادیم نشان داد که کلا خانم ها از مترو راضی هستند. استفاده از مترو برای خانم ها هم مثل آقایان بیشتر برای کار و تحصیل است. پوشش مترو از نظر جنسیتی موفق بوده و ترکیب مناسب جنسی مترو موجب شده فضای اجتماعی مترو از الگوها و رفتارهای هر دو گروه متاثرشود.

سعیدی شهروز همچنین به این نکته اشاره کرد که اگرچه تفکیک فضایی واگن های بانوان از واگن های مردها خود باعث شکل گیری دو الگوی رفتاری متفاوت در فضای واگن ها می شود توضیح داد: این موضوع هم، روی فضای مترو اثر می گذارد، بحث امنیت در تردد، که این احساس امنیت مقداری ذهنی است چون خیلی وقت ها حس ناامنی بیشتر از خود ناامنی وجود دارد، در مطالعاتی که ما انجام دادیم زنان در مقایسه با مردان احساس امنیت بیشتری دارند.

رضایت زنان از تفکیک جنسیتی مترو

مینا سعیدی شهروز استادیار دانشگاه ملی معماری پاریس نیز در ادامه این مباحث درباره موضوع جنسیت و تردد در شهر (مطالعه موردی مترو تهران) صحبت کرد. ابتدا توضیحاتی درباره پژوهش خود ارائه داد و در نهایت به آنچه در این پژوهش دست یافته بود به صورت خلاصه اشاره کرد.

او گفت: قلمروهای تردد در تهران و به عبارتی جابه جایی انبوه زنان و مردان در شهر باعث ایجاد فضای جغرافیایی جدید می شود. کارمندان زن و و دانشجویان با رفت و آمدهای روزانه خود مرزهای جغرافیایی شهر را به هم ریخته اند.

این استاد دانشگاه با اشاره به مترو تهران گفت: شرکت مترو با انتقاداتی که نسبت به آن وارد شده مسئله وجود حضور زن در مترو را جدی گرفته است. در نتیجه وجود مترو برای خانمها دسترسی آنها به شهر را راحت تر کرده است. اگرچه تفکیک جنسیتی در مترو اعمال می شود و یک بحث اجتماعی مهمی است که موافق و مخالف دارد اما در تحقیقی که انجام دادیم بیشتر خانم ها از این تفکیک راضی هستند. پوشش جنسیتی در مترو مناسب است، اگرچه تفکیک فضایی مردان و زنان باعث شکل گیری دو الگوی متفاوت می شود. همچنین وی درمورد امنیت در مترو خاطرنشان کرد: احساس امنیت در مترو مقداری ذهنی است گاهی حس ناامنی بیشتر از خود ناامنی وجود دارد. زنان در مقایسه با مردان در فضای مترو احساس امنیت بیشتری دارند و طبق مطالعات من بیشترین ترسی که در این محیط وجود دارد ترس از دزدی، حضور جنس مخالف و افراد نامانوس است. می توان گفت که مدیران شهری، امروز، به مسئله امنیت زنان در شهر بیشتر توجه می کنند.

مترو به مثابه یک نامکان

زنان مترو3امیر طهرانی سخنران دیگر بود که بر اساس پایان نامه ارشد خود با عنوان «بررسی گفتمان و کردارهای تفکیک جنسیتی» که در سال ۸۵ به انجام رسانده است در این نشست به موضوع تفکیک جنسیتی در مترو پرداخت.

او گفت: زمانی که شهرسازان می خواهند به شهر نگاه کنند شهر خنثی و مثل ظرفی است که هرچه بخواهند در آن می ریزند و هر طور بخواهند آن را کنترل می کنند.

وی همچنین فضا را امری سیاسی دانست و به سه ویژگی فضا از نظر هانری لوفور جامعه شناس و فیلسوف فرانسوی یعنی به کردارهای فضایی (بعد مادی فضا)، بازنمودهای فضایی (بعد انتزاعی فضا) و فضاهای بازنمودی (گفتمان زندگی روزمره) اشاره کرد.

تبعیت مردم از تفکیک جنسیتی

این پژوهشگر معتقد است: چیزی به نام تفکیک جنسیتی، گروه های کنترل و بازدارنده و …فقط یک برنامه سرکوب گر نیست اگر سرکوب گر بود مردم از آن تبعیت و پیروی نمی کردند. گویا در بسیاری مواقع مردم خودشان این نوع برنامه ها را دوست دارند.

طهرانی مترو را به مثابه نامکان معرفی کرد و گفت: مترو نامکان است چون نسبت به اتوبوس بُعد دیگری دارد. در مترو افراد حق انتخاب دارند که به واگن مردان بروند یا واگن بانوان؛ نامکان در مقایسه با مکان فضایی است که نتوان آن را هویت ساز و رابطه مند و تاریخی تعریف کرد. تولید نامکان ویژگی دوران سوپر مدرن است و شاخص های سوپر مدرنیته نیز فراوانی بیش از حد رخدادها یا فشردگی زمان، فراوانی بیش از حد فضاها و تشدید فردیت یافتن انسان هاست.

او در ادامه به تاریخچه تفکیک جنسیت اشاره کرد و توضیح داد: تفکیک یک امر ایدئولوژی سنتی رو به عقب نیست و همیشه همراه با حجاب مطرح می شود. وقتی به واژه های اندرونی و بیرونی توجه می کنیم می بینیم که تفکیک جنسیتی مقوله ای است که از زمان های قاجار و همچنین پادشاهان گذشته وجود داشته است. در دوره رضا شاه این مورد بصورت کشف حجاب مطرح شد چرا که در راستای غربی شدن معتقد بودند حجاب زنان مانع پیشرفت کشور است. در زمان محمدرضا شاه نیز تبلیغاتی جهت ترویج بی حجابی صورت می گرفت اما بعد از انقلاب اولین اتفاق در سال ۵۸ صورت گرفت به این شکل که قانون جدا سازی دریاها صادر شد، مدارس مختلط از هم جدا شدند و به نوعی کشور به سمت اسلامیزه و یکدست شدن حرکت کرد به طوری که چادر سیاه یکدست باید الگوی زن ایرانی می شد.

وی امنیت، آزادی، کنش ارتباطی، عقلانیت معطوف به هدف و عقلانیت معطوف به ارزش را از دلایل تفکیک جنسیتی در مترو دانست و تصریح کرد: پروژه مطالعاتی مترو از سال ۱۳۵۰ توسط فرانسوی ها شکل گرفت. در سال ۵۴ مصوبه دولت را گرفت. از سال ۶۳ و بعد از سخنرانی حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی در مورد مترو، زیر نظر وزارت کشور آرام آرام شروع به جلو رفتن کرد. سال ۷۷ مترو افتتاح شد و از سال ۸۲ واگن ها به بانوان تخصیص پیدا کرد. از سال ۸۵ نیز واگن ابتدایی و انتهایی به بانوان تعلق گرفت و سه یا چهار سال است که عدالت فضایی صورت گرفته و میزان واگن خانم ها از ابتدا و انتها یک و نیم است.

IMG 1226آخرین نشست حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان با عنوان میزگرد «زنان در مباحث خشونت، صلح و عرصه عمومی» در اسفند ماه سال 1394 برگزار شد.

میزگرد بحث و جمع بندی فعالیتهای حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان با حضور جمعی از اساتید، دانشجویان و فعالان حوزه زنان با سه محور؛ بررسی مسئله خشونت علیه زنان در عرصه های مختلف، نقش زنان در صلح و مسائل محیط زیستی و تجارب زیسته زنان از مشارکت درعرصه عمومی در سالی که گذشت به صورت جلسه بحث و گفت گو برگزار شد.

در ادامه مباحث مطرح شده در این نشست و در هریک از این سه محور مذکور به آنها به عنوان تجارب و نتایج بررسی و تحقیق اعضا و فعالان این حوزه پرداخته شد را میخوانید.

بررسی بازخورد نشست‌ها و تحقیقات و تجارب فعالان زنان درباره خشونت

مهسا مهدیه، کارشناس ارشد مطالعات زنان، گفت: در خصوص خشونت علیه زنان همواره از خشونتهایی صحبت به میان آمده است که جامعه کمتر به آنها توجه داشته و معمولا پیده نمی شدند، مثل خشونت کلامی و امثالهم. در این میان خشونت جنسی، خشونتی که اتفاقا عریان تر از سایر خشونت هاست، همواره عملا نادیده گرفته میشود. افراد از خود چنین سوال میکنند که خشونت جنسی همسر یعنی چی؟ در پژوهشی که توسط من و در مصاحبه با زنانی که این خشونت را تجربه کرده اند صورت گرفته است، زنان ابدا نسبت به این خشونت عکس العمل هایی جون جدایی، طلاق و حتی در مواردی فکر به خودکشی نداشته اند، پس این فرضیه که زنان خود بانی خشونت جنسی علیه خود هستند که گاهی به غلط در جامعه رواج یافته، رد میشود، البته نمیتوان انکار کرد که رفتارهای آزارخواهانه و آزارطلبانه همواره وجود داشته است اما این مساله اختلالی روانی است که به دلایل مختلف و متنوع حادث می شود و ارتباطی با جنسیت افراد ندارد.

سمیه کریمیان، خبرنگار و فعال حوزه زنان در اینباره اظهار داشت: خشونت علیه زنان در ده های اخیر مورد توجه متخصصان و فعالان زنان قرار گرفته است. خشونت چه در جامعه و چه در محیط خانه از طرف پدر، برادر یا همسر که به عنوان خشونت خانگی تلقی می شود، پیامدهای ناگواری را برای زنان و در نتیجه جامعه به دنبال دارد. خشونت به هر نحوی که باشد مانع دستیابی به اهداف برابری، توسعه و صلح است. خشونت علیه زنان در جامعه ایران به شکل ابزار قدرت مردانه درآمده است. در چنین شرایطی حضور و مشارکت فعال زنان در عرصه سیاست محدود و در برخی مناطق صفر است. در نتیجه در درجه اول برای بالا بردن سطح مشارکت سیاسی زنان به خصوص در مناطقی که نظام سنتی و مردسالارانه بیشتر و قدرتمندتری حاکم است، نیاز است ابتدا راه حلی برای درمان خشونت علیه زنان پیدا شود و در ادامه آگاهی مردم برای بالا بردن مشارکت سیاسی بیشتر شود. یکی از این راه حل ها کم شدن وابستگی به خصوص وابستگی اقتصادی زنان است.

محد زینالی اناری، محقق فرهنگ عامه و کارشناس ارشد جامعه شناسی در باره دلایل بازتولید خشونت در ممانعت از حضور اجتماعی سیاسی زنان، گفت: در عمر طولانی سنت های ما، زنان تا مدتها همچون دیگری ای که فهم نشده و کودک پنداشته و برای بهره شیء گرایانه بیشتر، کودک نگاه داشته شده اند، در باور مردانه شکل گرفته اند. سپهر کنونی دموکراسی هم متاثر از چنین سنتی بوده و امکان رهایی از سنت را نداشته و با زنان، به مثابه دیگری برای دیالوگ نگاه نمی کند و همواره آنان را در سایه معرفت مردانه سنت نگاه داشته است. چنین نگرشی است که منجر به شکل گرفتن کودکانی بیمار و بی اثر در زندگی امروزی از زنان می شود و البته این نوع ماندن در سایه چنین باورهایی زیانی بس بزرگ است و زنان فرهیخته باید این سپهر را برای عموم زنان بشکنند و با حضور در عرصه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، زنان را متوجه امکان اتکا به خود و تغییر در مقولات فاهمه زنانه شان کنند.

فهیمه میری، کارشناس ارشد مطالعات زنان و فعال رسانه ای، درباره خشونت های اجتماعی و سیاسی گفت: در كنار انواع مصاديق خشونت خانگى كه خوشبختانه اين روزها درباره آن سخن گفته ميشود و بيشتر از گذشته، شناخته شده است، خشونتهايى هم هستند كه به دلايل مختلف، كمتر مورد توجه قرار ميگيرند؛ خشونتهاى اجتماعى، قانونى، اقتصادى و سياسى عليه زنان، ازجمله اين مواردند. مثلا همين وضعيت انتخابات امسال، كه زنان به چشم سياهى لشكر ديده مي شدند و از آنها به عنوان ابزار راى گيرى و به قدرت رسيدن مردان نگاه ميشد نه افرادى كه خودشان صلاحيت قانونگذارى دارند.

شیما شعاعی، دانشجو و فعال در حوزه رسانه هم به نقش رسانه ها در خشونت توجه کرده بود و معتقد بود رسانه ها به عنوان رکن چهارم دموکراسی می توانند نقش به سزایی در توسعه مشارکت عمومی در سطوح مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داشته باشند اما تحقق این مسئله منوط به آن ارزش ها و هنجارهایی است که عینیت اجتماعی را می سازد. یکی از نمونه های عینی این مسئله؛ شیوه پرداختن به مسائل زنان و چهره های شناخته شده زن در رسانه های ایران است که اغلب به دلیل همان دروازه بانی ضمنی اخبار که خود متاثر از کلیشه های جنسیتی است با کاستی یا به عبارتی تبعیض همراه بوده است. این نوع بازنمایی رسانه ای می تواند ناکارآمدی رسانه در تحقق مشارکت سیاسی و در پی آن تحقق دموکراسی را تا حدی توصیف کند.

نقش زنان در برقراری صلح و بهبود شرایط محیط زیستی

در این محور هم اساتید و دانشجویان و فعالان حوزه زنان و صلح و محیط زیست به ارائه مطالبی از تجارب و دغدغه های خود پرداختند.شهلا فروزانفر، فعال صلح و حوزه زنان که درباره محیط زیست دارای مطالعات و مطالب متعدد است، با ارائه آمار و جداول حاوی آمارهای جهانی درباره مسئله محیط زیست گفت: در خاورمیانه اولویت اول افزایش ذرات معلق و گرد وغبار در هوا جنگها هستند. از سال 2000 تاکنون منطقه ما زیر بمباران بی وقفه قرار دارد. با تخریب پوشش گیاهی و زیر ساخت ها و خانه های مسکونی ذرات خاک همراه مواد دیگر نظیر هیدروکربورها و اورانیوم ضعیف شده در منطقه جنگی و کشورهای همسایه منتشر می شود. به نوعی می توان گفت همه کشورها مستقیم و یا غیر مستقیم درگیر عواقب جنگها هستند. مطالعات صلح یک بحث میان رشته ای است صلح طلبان موضوع انسان و حیات زیست او را مدنظر دارند و از طرفی چون اکوسیستم و چرخه آب جهان؛ یکپارچه است خواه و ناخواه هر تخریبی در سیستم طبیعت آثارش بر تمام کره زمین منعکس می شود. بدیهی است تمام صلح طلبان و حامیان محیط زیست و نهایتا مردم هر منطقه به عواقب شوم و مخاطرات سلامت خود اعتراض می کنند و خواهان رفع مشکلات هستند. زنان در جامعه مردسالار جهانی به ویژه شرق با مشکلات زیادی (خشونت کلامی ؛ نواقص قانونی، عدم حمایت جامعه مردان سیاست ورز، محدودیتهای فرا قانونی، فرهنگی، فقدان اعتماد به نفس فردی و کمبود آموزش، ضعف اقتصادی) روبرو هستند. با این حال تلاش زنان ازهم اکنون در آسیا آغاز شده است . بسیاری ازمردم خواهان مشارکت فعالان زنان در حوزه های قانونگذاری و اجرایی و تصمیم سازی در کشورها هستند. حضور نیمی از جمعیت جهان در تصمیمات که بیشترین آسیب را از این تخریب ها می‌بینند خواسته ای تبلیغاتی یا لوکس نیست. مشارکت زنان ماهر و تحصیلکرده از الزامات جامعه مدرن و بحران زده امروز است. حضور زنان در عرصه قانون گذاری و بازنگری مستمر برنامه های توسعه و روزآمد نمودن آنها پارامترهای اجرایی را شفاف تر خواهد ساخت و برنامه واقعی تر و از پایین به بالا بر نگرش مدیریت غلطان و کاربردی تر خواهد بود. همه افراد در مناصب اثرگذار از جمله کاندیداهای مجلس، حتما باید برنامه جامع صلح و محیط زیست داشته باشند و مهم نیست در چه کمیسیونی خدمت خواهند کرد. آنها باید از وعده های کلیشه ای نظیر فرهنگ سازی و افزایش مشارکت مردمی بپرهیزند. هر انسانی در جامعه مستحق برخورداری از یک شغل شرافتمند و یک محیط زیست سالم است. باید که زنده باشد تا برنامه های شما در عرصه های مختلف به اجرا درآید.

حمیرا فرمانی، فعال زنان و محیط زیست نیز گفت: حفظ كرامت انسانى، تحقق امنيت و عدالت، توسعه پایدار و احترام به طبیعت و حقوق نسلهاى آينده رابطه بسيار نزديك با حفظ محيط زيست و مسائل زيست محيطى دارد، و هرگونه آسيب و تخريب طبيعت بر زندگى سالم انسانى اثر گذار است. جنگها و منازعات و تاثیرات مخرب و ماندگار استفاده از سلاح‌ های کشتار جمعی بر اکوسیستم و زندگی انسانها و موجودات دیگر گاهی تا نسلها بعد ادامه دارد. اما نقش حمایتی و مراقبتی زنان در حفظ منابع طبیعی و محیط زیست و آگاهی خود زنان از چگونگی بروز موثر این نقش، قطعا منجر به اقداماتی در جهت مقابله با هرگونه جنگ افروزی و حفظ و برقراری صلح و توسعه پایدار خواهد شد.

دکتر محمد صادق ذاکری، نیز به طرح بحث خود پرداخت و گفت: یوهان گالتونگ از پژوهشگران حوزه صلح قاطعانه می گوید: نگویید معمار صلح، بگویید«کارگر صلح»؛ چرا که صلح هم مانند «دانش" و"سلامت» و ...ساختنی است و باید آن را آجر آجر ساخت. حال سوال مهمتری که مطرح می شود این است که این ساختن از چه زمانی شروع می شود؟ دقیقا درست حدس زدید، از خانواده و به دست دروازه بانان واقعی صلح و سلامت که زنان هستند. اگر زمان را مورد غفلت قرار دهیم و با قرار داد صلح بخواهیم به صلح برسیم، معمولا موفق نیستیم و ابتدا باید اندیشه صلح در اذهان شکل بگیرد تا در صحنه عمل بعدها صلح محقق شود. به راستی زنان جامعه ما چگونه می توانند، در صلح دایم و حفظ محیط زیست یاریگر باشند؟ در کنار نقش های اصلی که معمولا به ذهن هر کس می رسد، می توان به مواردی نیز که غیر مستقیم اثر بخش هستند، اشاره داشت. از جمله کنار گذاشتن «روحیه رقابتی» که برخی مادران معمولا به آن دامن نیز می زنند. رقابت روحیه ناپسندی نیست، اما آنچه که در برخی خانواده ها مشاهده می شود و همچنان اصرار به یاد دادن آن توسط مادران پابرجاست، این است که می خواهند، فرزندان آنان به هر قیمتی برنده شوند. چنین مادرانی غیر منصفانه دوست دارند، فرزند آنان تا چهار بعد از ظهر در مدرسه بماند و تا دوازده شب نیز درس بخواند.می توان گفت برخی همسران خودشان با دست خودشان یکدیگر را قربانی می کنند. ظاهرا همه طرفدار صلح و محیط زیست هستند، اما غالبا در یک چرخه رقابتی می افتند. از نداشتن ب. ام. وی زجر می کشند؛ داشتن ٢٠۶ برای آنها زجر آور است، تا چه رسد به این که بخواهند از وسایل نقلیه عمومی بهره مند شوند، آیا همه باید اتومبیل بخرند؟ آیا نباید نگران آن باشیم که اگر این روحیه رقابتی بیشتر ادامه داشته باشید، هر روز شاهد کلاهبرداران بیشتری در این جامعه باشیم. همین تعداد کلاهبرداری کافی نیست؟ نخواهیم روزی بیاید که این کلاهبرداری از نزدیکان و حتی در سطح خانواده تشدید شود. حقیقتا آدم ها خیلی بهتر می توانند زندگی کنند. یادمان باشد همان طور که اریک فروم (١٩٠٠-١٩٨٠) در اثر معروف خود «داشتن یا بودن» یاد آور شد، برای لذت بردن از زندگی، نیازی نیست مالک بزرگی باشیم و روز افزون تخریب محیط زیست افزایش یابد و صلح دایم نیز آرزویی بیش نباشد.

محمدعلی قائم پور، دانشجوی دکترای جامعه شناسی هم از زاویه ای دیگر مسئله را مورد بررسی قرار داده بود، به باور او که در حوزه زنان و اجتماع فعال است، به طور کلی صلح در غیاب جنگ معنی می یابد. به همان اندازه که زنان قربانیان خشونت و جنگ هستند می توانند بانیان و پیام آوران صلح باشند. نوع مواجه زنان با جنگ و حتی پرداختن شان به ادبیات جنگ در مقایسه با مردان بسیار منفاوت است در حالی که نقش مردان در جنگ، خشونت، کشتن و کشته شدن است. زنان، نقش حیات بخش مثل امدادگر، پرستاری و تدارکات دارند. مردان وقتی در ادبیات جنگ وارد می شوند از سفیر گلوله و بمب و خمپاره و خشونت، سخن به میان می آورند ادبیاتی که می تواند خشونت پرور و باز تولید کننده جنگ باشد. اما زنان از زمانی که وارد ادبیات جنگ شدند، تلخی های جنگ را در زندگی روز مره به روایت می کشند روایتی که می تواند تصویر تلخ تری و ملموس تر را از جنگ برای نسل بعد از جنگ، به نمایش بگذارد و نقش بازدارندگی از جنگ داشته باشد. رمان های ایرانی« دا»، «می خواهم زنده بمانم» و روایات جنگ الجزایر در آثار آسیه جبار، نمونه ای از این ادبیات است. نقش زنان در ایجاد صلح، زمانی اهمیت بیشتری می یابد که به گفته «رایت» بخواهیم به جای ریشه یابی علل جنگ، به مطالعه صلح بپردازیم. با طرح بحث صلح و طرد ادبیات خشونت و جنگ، باید به گفته مهاتما گاندی «گر عدم خشونت، قانون وجودِ ما باشد، آینده در دست زنان خواهد بود» توجه کنیم و بپذیریم که که اگر خواهان تحقق صلح هستیم باید همان گونه که تاکنون جنگ را به مردان سپردیم، صلح را نیز به کنشگران واقعی اش یعنی زنان بسپاریم. با مراجعه به تاریخ بعد از جنگ های جهانی اول و دوم از زمان برگزاری کنگره بین المللی زنان در سال 1943 و به تبع آن شکل گیری « فدراسیون دموکراتیک بین المللی زنان» در سال 1945 و متعاقب آن، شاهد فعالیت های متعدد زنان در قالب نشست ها، همایش ها راهپیمائی ها و جمع آوری میلیون ها امضاء در مخالفت با جنگ و برقراری صلح هستیم. از این رو به نظر می رسد هنگامی که سخن از طرح مطالعه ساختمان صلح به جای جنگ به میان می آید ورود و حضور زنان در این مباحث و واگذاری مسئولیت و تصمیم گیری به آنان در اولویت می باشد.

در ادامه این مباحث معصومه علیمرادی، دانشجو وفعال حوزه زنان گفت: اکوفمینیسم اعتقاد دارد که «اساسا زنان بیشتر از مردان از لطمه دیدن و آلودگی محیط زیست صدمه می بینند و در نتیجه مسئله محیط زیست مسئله ای جنسیتی است. مثلا افزایش گازهای سمی باعث تشدید آثار گازهای گلخانه ‌ای و تغییرات آب و هوایی و آلودگی هایی می شود که بر زندگی بسیاری از زنان به ویژه زنان کشاورز تاثیر مستقیمی دارد و نیز آثار سوء بر سلامت افراد و به ویژه زنان دارد که از نمونه های آن افزایش میزان سرطان های خاص زنان است».

تجارب زیسته زنان از مشارکت های سیاسی و اجتماعی

IMG 1245بخش دیگر این نشست با سخنان پردیس عامری، دانشجوی دکترای مطالعات زنانو دبیر حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان آغاز شد، او گفت: ما در سالی که گذشت بالا و پایین های زیادی دیدیم. فعالیت های مدنی به نظر نمی رسد در کشور ما کاملا جا افتاده باشند و دچار مشکل هستند. چرا که با شروع کار هر گروه مدنی، موج تخریب ها را شاهد هستیم که این نمی تواند روندی صحیح باشد. برای توسعه جامعه که از هرسو درباره اش داد سخن رانده می شود مگر چه مسیری غیر از به عرصه آوردن جمعیت و مردم کشور داریم. اما تا پای به عرصه آمدن زنان وسط می آید، ناگهان همه چیز تغییر می کند. من به عنوان ناظر بی طرف که البته در هرکمپین و فعالیت مدنی که اطرافم بود تلاش کردم مشارکت کنم چندین مشکل اساسی دیده ام. اولا فعالایت مدنی در جامعه ما نه برای فعالان حوزه زنان و جامعه و نه برای ساختارهای کلان تعریف درست نشده است! چه بسا می بینیم که فعالان زنان شبیه همه اقشار جامعه خصوصا اقشار فرودست تر حتی در شکل ظاهری خود نیستند. خوب در انصورت غیر از تشکیل یک طبقه روشنفکری بورژوا به جای گروه های مدنی ما کاری نکرده ایم. در حالیکه باید تمرکز روی به عرعصه کشاندن درحاشیه ترها، افرادی که کمتر امکان نمایش توان خود دارند و امثال اینها باشد. درعین حال در مشارکت سیاسی که چند سال است مستمر زمینه کاریم بوده، به جرات می توانم بگویم فعالیت عمومی مدنی، حتی برای احزاب سیاسی هم نوعی تهدید به شمار می اید که البته باید هم بنا به تعاریف ماکیاولیستی همین هم باید باشد. تحزب براساس اقتدار طلبی و با هدف به قدرت رساندن است که البته بد نیست و کاربرد خود را دارد. اما اینکه ما در قالب فعالیت مدنی می خواهیم وارد عرصه سیاسی شویم یا در قالب حزب می خواهیم فرهنگ ورود به عرصه عمومی بسازیم تنها به حرف ممکن نیست! برنامه ریزی بلند مدت لازم دارد. مشکل دیگر، عدم همراهی اکثر فعالان مدنی در مشارکت به صورت جدی است. در حقیقت نوعی عدم درک حقیقی از ساختار فرهنگی و اجتماعی موجود دیده می شود، طبقه ای از فعالان که من به آنها طبقه اشراف فعال مدنی می گویم هم کارکرد نادرستی دارند که یا در حوزه زنان به مسائل خارج از درک و چارچوب فرهنگی جامعه به صورت ناگهانی و بدون پی ریزی می پردازند و یا اصلا در مسائل اصلی و دغدغه های مهم طبقه متوسط مردم، مشارکت ندارند. این خودش عدم بلوغ مدنیت در جامعه ماست که به دلیل نبودن متولی و آموزش های خاص اینگونه از هر سو اشکال مختلف گرفته است. هر فعالیت مدنی مگر به جز از مسیر درک بستر فرهنگی اجتماعی به ثمر می رسد! تا زمانی که این هزار دستگی ها در فعالیت های اجتماعی ورود کرده اند، از طرفی ما به قول جلال ال احمد همان روشنفکران غرب زده آن زمان باقی مانده ایم که چه بسا اصلا دغدغه و شناخت کافی از معضلات عمومی جامعه فعلی را نداریم و یا اصلا نتوانسته ایم بپذیریم در چه ساختاری و با چه اقشاری از زنان اعم از مذهبی، سنتی، غیر سنتی و حتی با چه پوشش هایی، داریم زندگی می کنیم و باید چه راهی در پیش بگیریم، همین منوال خواهد بود.

مهرنوش مقامی، کارشناس ارشد و فعال اجتماعی به ویژه در زمینه زنان بی خانمان و گروه های خیریه مردمی، گفت: با توجه به شرایط جامعه ایران و اینکه کشوری در حال توسعه است و به دلیل جو مردسالارانه حاکم بر اجتماع که متاسفانه زنان جایگاه برابری با مردان ندارند. در مسائل مربوط به زنان بی سرپرست یا بد سرپرست کمبودهایی حس می شود که مستلزم صرف انرژي مضاعف فعالان اجتماعی می باشد.در بحث بازتوانی اقشار کم درامد یا بدون درامد ارگانهای تعریف شده در راستای توانمندسازی این افراد کارایی مناسبی ندارند که دلیل این امر را می توان در عدم اختصاص بودجه کافی و برخی سومدیریت ها از منابع موجود دنبال کرد. خدمات ارایه شده این سازمان ها متاسفانه اکثرا در مناطق موسوم به مناطق محروم و به صورت قطره چکانی ارایه می شود و صرفا افراد خودمعرف را در بر می گیرد در صورتی که چهره کریه فقر درصد بالایی از افراد به اصلاح آبرومند که توان درخواست کمک از این ارگان ها را ندارند در برمی گیرد. بنابراین لزوم مداخله گروه های داوطلب غیردولتی که با مقاصد انسان دوستانه پای در این راه می گذارند احساس می شود.

دکتر الهام ملک زاده، پژوهشگر تاریخ و فعال حوزه زنان، در زمینه مشارکت زنان مروری تاریخی به موضوع داشتو افزود: همزمان با تحولات سیاسی و اجتماعی ایران که از دوران ناصری شروع و با استقرار نظام مشروطه و تشکیل مجلس شورای ملی به بار نشست، زنان همدوش مردان و بسیاری مواقع پیشروتر از مردان در ساحت کنشگرانی اجتماعی در عرصه جامعه حضور یافتند و با ایفای نقش بر روند وقایع سیاسی ایران تاثیر مستقیم نهادند. از ماجرای تحریم توتون و تنباکو گرفته تا مقاومت های نظامی در بحبوحۀ مبارزات مشروطه خواهان در تهران و شهرستان ها از جمله تبریز تا تظاهرات بر ضد دریافت استقراض از بانک های خارجی پس از تشکیل حکومت مشروطه و اعلام فروش طلاهایشان و واریز درآمد حاصل از آن جهت پرهیز از پذیرش وام های بیگانگان. این همه در حالی اتفاق می افتاد که در هیچ یک از مراجع تصمیم گیری به زنان توجهی نشد و حتی حق ایشان جهت حضور در مجلس قانون گذاری نادیده گرفته شد. تاریخ سال های پس از روی کار آمدن نظام پارلمانی در کشور آکنده از این خلاء اجتماعی و واکنش های نامتعارف در برابر مطالبات زنان بود. با سقوط قاجار و تاسیس نظام جدید پهلوی، وضع بر همان منوال ادامه داشت و در سراسر دوران حکومت رضاشاه با تمام شعارهای روشنفکرانۀ ایجاد دولت مدرن و ارتقای جایگاه افراد در کلیه شئون اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، شرایط تغییری نکرد. زنان با همه تلاش هایی که کردند، همچنان ناکام مانده و در نهایت در نتیجۀ تغییرات بنیادینی که هم از نظر شرایط داخلی و استعفای رضا شاه از یک سو و هم نقض بیطرفی ایران در جنگ جهانی دوم که به اشغال این سرزمین منجر شد، وضعیت نویی را موجب گردید که شاه تازه بر سر کار آمده به منظور حفظ سلطنت و ایجاد تعادل در فضای آشفته و ملتهب ایران در اشغال، شرایط خلق موقعیت های جدیدی در عرصه های مختلف از جمله عرصۀ سیاست را باز گذاشت. تجربۀ کوتاه دو ساله ای از دموکراسی که به بروز و ظهور و فعالیت احزاب در ایران انجامید و در این بین زنان نیز به عنوان بخشی از این تشکیلات از موقعیت استفاده کردند و برای نخستین بار به طور عملی وارد کارزار سیاست و عرصۀ مشارکت سیاسی شدند. زنان حزب توده، زنان فعال مدنی و سیاسی که از این پس تا دهه40 و انقلاب سفید محمدرضا پهلوی، بیکار ننشستند و در نهایت علاوه بر این که به طور رسمی حق رای و ورود به مجلس شورای ملی را اخذ کردند، در مقام های رسمی مملکتی در سطح وزارت نیز خود را بالا کشیدند. در حقیقت این کلیات روند کنشگری موثر سیاسی زنان در نگاه تاریخ معاصر است.

شایان صارمی، فعال اجتماعی و حوزه زنان، در خصوص محور تجارب زیسته زنان از مشارکت در عرصه عمومی در سالی که گذشت اظهار داشت: انکار نمی کنیم که در سالی که گذشت فعالان حوزه زنان به خصوص در امور فرهنگی، هنری، خانواده و محیط زیست، نقشی موثر در صحنه اجتماع داشتند؛ اما با توجه به اهمیت امسال برای آینده کشور و روزهای حساس کنونی، هنوز آن تلاش گسترده و قوی و منطقی در مسیر توسعه سیاسی از جانب همه زنان فعال صورت به صورت یکپارچه و منسجم انجام نگرفته است. ضعف تحلیل ها، پافشاری بر انشقاق در مطالبات، سلیقه گرایی زیاد، خلا بسیار وحشتناک در میان فعالیت مجازی و تجربه زیسته و حقیقی، از بزرگترین مشکلات این حوزه به نظر می رسید. به عنوان نمونه زمانی که معاونت امور زنان درباره حق حضور زنان در صحنه مسابقات ورزشی از موضع مثبت دفاع کرد و سخن گفت، بسیاری از فعالان با نگاهی ایده الیستی حاضر به همراهی نشدند و سعی داشتند مطالبات خود را اگر چه همسو با خانم مولاوردی اما از کانال های دیگر پیگیری کنند. این مورد دقیقا در حمایت از رئیس جمهور در اعتراض به رد صلاحیت های گسترده نیز پیش آمد. رییس جمهوری که صراحتا زنان فعال و واجد شرایط را به حضور در عرصه تصمیم گیری کشور دعوت کرده بود اما حتی افراد زیادی حاضر نشدند نامه ای تشویق کننده و یا حمایتی در این راستا امضا کند.

زهرا نوعی دانشجوی دکترای روانشناسی، درباره مشارکت سیاسی اجتماعی زنان ایرانی گفت: ایران از لحاظ مشارکت سیاسی کمی زنان در بین 170 کشور دارای رتبه 141 است. در ایران 17 هزار سمن اما در آمریکا 2 میلیون NGO فعالیت می کنند. در هندوستان ۲ میلیون نیز سازمان مردم‌ نهاد وجود دارند. تنها در کنیا، قریب به ۲۴۰ سازمان مردم ‌نهاد در هر سال تأسیس می‌شود. این آمارها به ما نشان می دهد که میزان مشارکت اجتماعی – سیاسی در کشور ما تا سطح مطلوب فاصله زیادی دارد اما جدا از این آمار و ارقام که عامه مردم را نشانه می رود؛ تجربه کوتاه فعالیت در حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان ایران به من نشان داد که متأسفانه همان افرادی که نیز داعیه مشارکت دارند و یا حداقل خواهان افزایش مشارکت زنان و احاد ملت در امور سیاسی – اجتماعی هستند، در عمل مشارکت بالایی در راستای این اهداف از خود نشان نمی دهند. در فعالیت های داوطلبانه، کار گروهی باید دارای انسجام بیشتری باشد تا اهداف به نحو درستی محقق شوند. وقتی ما هنوز در حوزه مشارکت، خودمان به شخصه به نحو مطلوبی عمل نمی کنیم، نمی توان انتظار داشته باشیم که زنان توده و عامی جامعه را به فعالیت بیشتر در راستای مشارکت سیاسی و اجتماعی فرابخوانیم. من فکر می کنم لازمه افزایش مشارکت توده مردم، ابتدا این است که خود ما که می خواهیم نماینده ای از مشارکت فعالانه اجتماعی و سیاسی باشیم، به صورت منسجم و توانمندانه کار گروهی انجام دهیم.

در بخش پایانی این نشست، مریم دانشمند، دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی و فعال حوزه زنان در خصوص تجارب زیسته مشارکت زنان گفت: من تجربه فعالیت سیاسی را نداشتم یعنی با احزاب همکاری نداشتم اما فعالیت اجتماعی بصورت اجتناب ناپذیر با سیاست همگام است وقتی به عنوان یک فعال اجتماعی بطور مثال در سطح شهر اقدام به برگزاری نمایشگاه کتاب می کنید برای شروع با معاونت فرهنگی شهرداری وارد مذاکره می شوید باید لیست کتابهایی را که وزارت ارشاد مجوز به آنها داده است را باز به تایید دوباره ارشاد برسانید چرا که ممکن است کتابی در زمان فلان وزیر محترم که گرایش چپ یا راست داشته تایید شده باشد و الان در تقابل با سلیقه و سیاست وزیر جدید باشد و آن وقت درک سیاست کمی پررنگتر می شود. اینجا به عنوان یه فعال اجتماعی باید بتوانیم خودمان را با شرایط سیاسی در حال تغییر هماهنگ کنیم چرا که اگر اینگونه نباشد فضا از ما گرفته می شود. حال سوالی که مطرح می شود این است که فعالان اجتماعی باید علت سیاستهای سیاستمداران باشند یا سیاستمداران علت فعالیت فعالان اجتماعی ؟

56نشست «تجارب زیسته مشارکت سیاسی زنان در مجلس، احزاب و فعالیت های مدنی»، روز دوشنبه 30 آذر 1394 در سالن اجتماعات انجمن جامعه شناسی ایران توسط حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعه شناسی ایران و با همکاری نشریه کلید ملی برگزار شد.

مهمانان این نشست، دکتر زهرا نژادبهرام (فعال حوزه زنان و پژوهشگر حوزه اجتماعی و عضو انجمن روزنامه ‌نگاران زن ایران)، دکتر عباس محمدی اصل (پژوهشگر و مدرس دانشگاه علامه طباطبائی)، دکتر فائزه هاشمی (نماینده سابق مجلس )، آرزو فاطمی (جامعه شناس و فعال حقوق زنان و عضو حزب اتحاد ملی)، سارا باقری (وکیل پایه یک دادگستری و فعال حقوق زنان) و ژاله فرامرزیان (جامعه شناس و عضو شورای هماهنگی احزاب اصلاح طلب) بودند.

مباحث این نشست که به تحلیل علمی مسئله مشارکت سیاسی زنان با رویکرد توسعه محور و همچنین تجارب زنان فعال سیاسی و اجتماعی اختصاص داشت را در ادامه میخوانید.

زهرا نژادبهرام: مشارکت سیاسی، خواست عمومی زنان

زهرا نژاد‌بهرام سخرانی خود را با نرخ مشارکت زنان در کشورهای پیرامون ایران آغاز نمود و حضور زنان در مجالس کشورهای همسایه را عاملی برای تشویق زنان در ایران برای افزایش مشارکت سیاسی معرفی کرد. وی به رتبه بالای شکاف جنسیتی در ایران و ارتباط مستقیم آن با پایین بودن نرخ مشارکت در قوه مقننه اشاره کرد. نژادبهرام توسعه و مشارکت را دارای لایه هایی دانست و با معرفی زنان ایرانی به عنوان زنان فعال و پیشرو در صحنه های اجتماعی و سیاسی و حضور غیر قابل اغماض آنان عنوان کرد: این حضور لایه بیرونی توسعه است و اگر لایه به لایه جلوتر برویم به بحث اصلی مشارکت توسعه یافته خواهیم رسید که یک مشارکت مبتنی بر کیفیت است و قوانین در فرآیند توسعه پایدار و متوازن در محل اصلی خود نسبت به تربیت نیروهای سیاسی جامعه میتواند فعالیتی جدی داشته باشد.

این پژوهشگر حوزه اجتماعی گام اول مشارکت را افزایش تعداد زنان در قوه مقننه دانست ولی آنرا کافی ندانسته و خواستار نگاه دقیق ‌تری به حضور زنان در قوانین توسعه شد. نژاد‌بهرام برنامه چهارم توسعه را به نسبت مترقی خواند و گفت: این برنامه با دو ماده در بحث مشارکت زنان، از نیازهای اولیه بهداشت و آموزش عبور کرده و به مرحله‌ جدیدی میرسد.

او بحث اصلی خود را بحث قدرت و مشارکت عنوان نمود و هسته اصلی مشارکت سیاسی زنان را قدرت دانسته و خواستگاه آن را پست های مدیریتی و حضور در مجالس مقننه عنوان نمود و خاطر‌نشان کرد: این امر مگر با دخالت قوانین میان ‌مدت و بلند‌مدت حاصل نخواهد شد. نکته اساسی در این مساله این است که زنان دارای آمادگی هستند و قوانین همراه است و در گروههای سیاسی زنان با عنوان 30 درصد سهمیه از لیست های انتخاباتی و تغییر چهره مردانه مجلس انتظارات خود را بیان میکنند.

او همچنین از مشخصات مشارکت توسعه محور را ارتقا تخصص زنان در قالب گروهها و احزاب سیاسی برای مشارکت فعال و رویکرد توسعه محور و تاثیرگذاری و همچنین تداوم فعالیت سیاسی زنانی که قبلا در این عرصه فعال بودند عنوان نمود.

عباس محمدی اصل: تکلیف ‌گرایی، زمینه ‌ساز بروز مشکل در شرکت در انتخابات

57عباس محمدی اصل در سخنرانی خود بحث مشارکت در جامعه غربی را مبتنی بر فعالیت مدنی دانست و با فرض جامعه فاقد صنف و حزب به بی ‌برنامگی برای حضور در انتخابات اشاره نمود.

وی جامعه ایران را در سال 57 وارد شده به برهه جدیدی از حضور اجتماعی و سیاسی که در آن شکاف غیر فعال جنس-جنسیت تبدیل به شکاف نیمه فعال شده است دانست که انجام اعمال خوشایند مردان از سوی زنان در آن پررنگ شده است. محمدی ‌اصل همچنین، افزودن اقتدار بخشی به نظام سلطنت را زمینه‌ ساز جهت دهی به انتخابات از سوی این نظام سلطنت بیان نمود.

او همچنین در مورد تمدن غرب گفت: بحث خودبیانگری در تمدن غرب، یعنی آنکه افراد همه امکانات جامعه را برای خلاقیت و ابتکار به عنوان افزودن یا بازتولید آن به کار میگیرند که این مساله در زندگی سنتی ما جایی نداشته و ما زندگی تیپیکال را تجربه میکنیم و اجازه خلاقیت نداریم. ما به سمت تکلیف‌ گرایی در حرکت هستیم و این امر مارا در حضور در انتخابات دچار مشکل خواهد کرد.

این مدرس دانشگاه در پایان بیان داشت: بین انتخاب کردن و به قدرت رسیدن تفاوت وجود دارد و باختن نباید به معنای قهر و ناامیدی باشد و در این بین با پیگیری مجدد منافع خویش، شکل دیگری از عقلانیت را میتوان مجددا تجربه کرد.

فائزه هاشمی: زنان به عنوان نیروی پیاده‌ نظام تصور می ‌شوند.

فائزه هاشمی رفسنجانی از توسعه متوازن و نقش زنان در آن سخن گفت. او که از کاسته‌ شدن تعداد زنان حاضر در مجلس و سمت‌ هایی مدیریتی گله می‌ کرد، ضعف در مدیریت زنان در سطح کلان و آیین ‌نامه ‌ها و سیاست‌ های کلان را دو ایراد اساسی دانست.

او در ادامه با طرح این سؤال که چرا زنان به زنان رأی نمی‌ دهند گفت: اگر این‌طور می‌ شد حتما شاهد حضور زنان بیشتری در مجلس بودیم، انتصابات در کشور ما مردانه است و به‌همین‌ خاطر، هم زنان اصلا دیده نمی‌ شوند و هم نمی‌توانند شایستگی‌ های خود را اثبات کنند.

هاشمی با تأکید بر اینکه سیاست‌ های کلان، زن را در کنار خانواده تعریف می ‌کند و به سمت خانه‌ نشین ‌کردن آنها می‌رود، گفت: دولت احمدی ‌نژاد با ارائه طرح‌ هایی مثل مرخصی زایمان، طرح دورکاری زنان و.‌.. که به‌ ظاهر هم به نفع زنان بود در همین مسیر گام برداشت.

هاشمی یکی دیگر از مشکلات جامعه زنان را در مسیر افزایش مشارکت سیاسی، نبود خودباوری در آنها دانست و تأکید کرد: نیازمند وحدت و کارکردن ‌های باقدرت هستیم چراکه موفقیت ما موفقیت جنس زن و شکست ما شکست جنس زن است.

این نماینده پیشین مجلس ضمن ابراز تأسف از اینکه در ایران زنان به‌عنوان پیاده ‌نظام تصور می ‌شوند، گفت: هر زمان که وقت تعیین ژنرال‌ ها می‌شود می ‌گویند نباید تفاوتی بین زن و مرد قائل شد. حتما باید زنان را به حضور گسترده تشویق کنیم و این فضایی را که می‌گویند در استان ‌ها زنان فعال نداریم، از بین ببریم.

58این نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی سهمیه‌ بندی برای افزایش مشارکت زنان را تنها راهکار موجود دانست و تأکید کرد که راه دیگری وجود ندارد. او همچنین ابراز تأسف کرد که این مسئله در مجمع تشخیص مصلحت نظام طرح شد اما با اختلاف دو رأی تصویب نشد.

هاشمی عقب‌ ماندگی زنان را حاصل اشتباهات آنان و رضایت دادن به سقف شیشه ‌ای و موانع حضور آنان در پست‌ های متفاوت دانست. وی همچنین با انتقاد از قضاوت های مبتنی بر جنسیت زنان، نیاز به وحدت و قوی کار کردن زنان را توصیه نمود. همچنین با اشاره به مشارکت زنان در انتخابات، تظاهرات ها و انقلاب اسلامی به بی اهمیت جلوه دادن جنسیت در سطوح بالا از سوی ذی ‌نفعان سخن گفت. وی در نهایت با عنوان نمودن تعدادی از قوانین تبعیض آمیز، مجلس را بخشی مهم در تغییر این قوانین دانست.

آرزو فاطمی: احزاب، محل توانمندسازی زنان

آرزو فاطمی در ابتدای سخنان خود یکی از کارکردهای احزاب را ایجاد کمیته های مختلف در آموزش های مدنی و توانمندسازی در حوزه های مختلف جامعه عنوان کرد. وی در مورد تجربه زیسته خود در حزب اعتماد ملی به استفاده از تجارب بزرگان حزب و پیشرفت گام‌ به ‌گام و توانمند شدن، گفت‌و‌گو و تعامل، فاصله گرفتن از احساسات، کار جمعی و گروهی سخت و پرفشار اشاره نمود. این فعال حوزه زنان با اشاره به نیاز احزاب به زنان، حضور زنان در احزاب را راهی برای کمتر حس شدن نابرابری و توانمند‌سازی زنان عنوان کرد. وی در جمع ‌بندی سخنانش گفت: با نگاهی به نمایندگان زنان مجلس افرادی را می‌توان یافت که با دارا بودن تخصص تا‌به ‌حال فعالیت جمعی نداشته و قادر به نظر‌دهی نیستند. افراد در احزاب سیاست‌ ورزی را می‌آموزند و درست نیست که برای افزایش تعداد زنان در مجلس از کلیه زنان دعوت به کاندیدا شدن کنیم، چرا که کسی که در تمام طول عمر بر تخصص خاصی متمرکز بوده ‌است و آموزش سیاسی ندارد قادر به سخن گفتن در مجلس نخواهد بود و با عضویت در احزاب زنان می ‌تواند آموزش سیاسی ببیند.

سارا باقری: نظارت بر روند قانونگذاری از اهداف کمپین تغییر چهره مردانه مجلس است

سارا باقری، وکیل دادگستری و فعال حوزه زنان، محور صحبت‌ های خود را کمپین تغییر چهره مردانه مجلس عنوان نمود. وی با اشاره به سند توسعه هزاره که ایران نیز در سال 1384 به آن پیوسته است و متعهد شده است که تا سال 94 بالغ بر30درصد از کرسی های مجلس را به زنان اختصاص دهند، این موضوع را یکی از محورهای فعالیت کمپین عنوان نمود. او با تاکید بر اصل بیستم و 62 قانون اساسی گفت: قانون اساسی نیز در اصل بیستم به برابری زنان و مردان در برخورداری برابر از حقوق سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اشاره دارد. اصل 62 قانون اساسی نیز که می ‌گوید نمایندگان مجلس متشکل از نمایندگان مردم هستند و نمایندگان مردم اعم از زنان و مردان هستند و عدم اشاره قانونگذار به تعداد نمایندگان زن و مرد نشان دهنده شرایط عمومی برای برابری زنان و مردان است. در حقیقت این از اهداف اصلی کمپین تغییر چهره مردانه مجلس معرفی شد که هدف خود را بر افزایش زنان در مجلس و تشویق به حضور هرچه بیشتر سیاسی و اجتماعی زنان قرار داده است.

این نشست با پرسش و پاسخ پایان یافت.

60نشست «بازنمایی مشارکت سیاسی- اجتماعی زنان ایرانی در رسانه ملی» روز دوشنبه 25 آبان ماه 1394 توسط حلقه مطالعات مسائل اجتماعی زنان انجمن جامعه‌ شناسی ایران و با همکاری موسسه زن، اندیشه، رسانه و کارگروه مدیریت و مشارکت اجتماعی- سیاسی معاونت امور زنان و خانواده ریاست ‌جمهوری، در محل سالن اجتماعات انجمن جامعه‌ شناسی ایران برگزار شد.

در این جلسه که در آن بخش هایی از سریال تلویزیونی کیمیا که به نقش زنان در حرکت های اجتماعی و سیاسی معاصر پرداخته است، به نمایش گذاشته شد، دکتر عبدالکریم خیامی (دکترای فرهنگ و ارتباطات، مدرس دانشگاه و رییس واحد استان های سیمای رسانه ملی)، دکتر علیرضا حسینی پاکدهی (دکترای علوم ارتباطات و عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی)، دکتر سیده زهرا اجاق (دکترای علوم ارتباطات و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی)، مسعود بهبهانی ‌نیا ( فارغ ‌التحصیل رشته جامعه‌ شناسی و فیلمنامه‌ نویس سریال کیمیا ) و همچنین جواد افشار (کارگردان سریال کیمیا ) به عنوان سخنران و مشارکت کننده در بخش پرسش و پاسخ حضور داشتند.

عبدالکریم خیامی: واژه «بازنمایی» نیز از تفاوت دو واقعیت آغاز می‌شود؛ واقعیتی که پسا رسانه‌ ای است و اتفاق می ‌افتد و آن بخشی از واقعیت که توسط رسانه ‌ها به نمایش درمی ‌آید

دکتر عبدالکریم خیامی، با بیان این که مشارکت سیاسی و اجتماعی، وجوه بنیادین و همچنین مراحل تاریخی دارد، تاکید کرد: این نوع مشارکت، در اصل به سهیم شدن در قدرت و وجوه نظارتی از سوی مردم تعبیر می‌شود که قرار است طی آن فرصت‌ های پیشرفت یک قشر یا عموم مردم در این زمینه فراهم شود. این مشارکت سطوح مختلفی دارد که از شرکت در انتخابات به صورت عام تا این که افراد به عنوان مثال زنان،‌ به سطوح نخبگان سیاسی راه پیدا کنند را شامل می‌شود که لازم است مراحل خاص خودش را متناسب با جامعه طی کند.

این مدرس دانشگاه همچنین گفت: واژه «بازنمایی» نیز از تفاوت دو واقعیت آغاز می‌شود؛ واقعیتی که پسارسانه‌ ای است و اتفاق می‌افتد و آن بخشی از واقعیت که توسط رسانه‌ ها به نمایش درمی ‌آید. باید دید این دو مساله چه نسبتی با هم دارند. اصولا واقعیتی که رسانه‌ ها آن را نمایش می ‌دهند، همان واقعیتی نیست که در جهان بیرونی رخ داده است بلکه یک واقعیت دستکاری شده است. این دستکاری هم در موارد زیادی از روی ناچاری اتفاق می ‌افتد چرا که از کارگزاران که بگذریم، تکنولوژی هم اجازه نمی ‌دهد که تمام واقعیت منعکس شود بلکه تنها می‌ تواند بخشی از آن را منعکس کند.

دکتر خیامی اشاره کرد: اگر رسانه‌ ای مانند تلویزیون یا رادیو را مد نظر قرار دهیم و بخواهیم ببینیم مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان ایرانی را چطور مورد بازنمایی قرار می‌ دهد، با ماتریسی از تصمیم ‌گیری مواجه می‌شویم که لازم است به فرهنگ نیز در آن توجه کنیم. در این سمت، پیش از بازنمایی، واقعیتی داریم مبنی بر این که اصلا زنان مشارکت سیاسی و اجتماعی می ‌کنند یا خیر، و از سوی دیگر این که رسانه وقتی می‌خواهد این موضوع را منعکس کند، به چه شکلی آن را نشان خواهد داد و در گزینش آنچه می‌خواهد به تصویر بکشد چطور تصمیم ‌گیری می‌کند و درواقع جا دارد بررسی شود که جامعه ایران از سویی و رسانه ملی از سوی دیگر، کدام سطح از مشارکت زنان را طلب کرده و منعکس می ‌کنند.

علیرضا حسینی پاکدهی: آنچه در رسانه ملی می‌بینیم، این است که به جای این که بازتاب و انعکاسی از واقعیت باشد، برساخت‌گرایی است

دکتر علیرضا حسینی پاکدهی نیز با بیان این که در ابتدا لازم است به این موضوع بپردازیم که جایگاه زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران چیست و در قانون اساسی و سایر قوانین چه نگاهی به این موضوع شده است، ادامه داد: قانون اساسی به چگونگی جایگاه زنان اشاره کرده و حتی در مقدمه نیز به جایگاه زنان پرداخته است. در قانون اساسی تاکید شده زنان از حالت شی‌ء بودن خارج شوند و همچنین در اصل 21 تاکید شده دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات رعایت کند. بنابراین می‌بینیم که مشارکت زنان مبنای قانونی دارد.

او تاکید کرد: مساله دیگر، اصول سیاست فرهنگی ایران است. در این قوانین، بر اعتلای مقام زن تاکید شده و گفته شده وزارتخانه ‌های فرهنگ، آموزش و پرورش، سازمان صدا و سیما و ... لازم است برای رسیدن به اهداف در نظر گرفته شده تمام امکاناتشان را به کار بگیرند که یکی از این اهداف مشخص شده، مشارکت عامه مردم در تعیین سرنوشت است.

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: حالا این سوال مطرح می ‌شود که آیا رسانه ملی توانسته به این وظیفه مهم ودشوار تحقق ببخشد؟ آنچه در رسانه ملی، چه در آگهی‌ ها و چه در سایر برنامه‌ ها، می‌بینیم، این است که به جای این که بازتاب و انعکاسی از واقعیت باشد، برساخت ‌گرایی است. در نگاهی به آگهی‌ها به وضوح این را می‌بینیم که در کنار نام‌ محصولات که خارجی هستند و تاکیدی بر هویت ملی در آنها دیده نمی‌شود،‌ در شیوه تبلیغ آنها نیز همانطور که گافمن اشاره کرده، جنسیت ‌زدگی دیده می ‌شود. این تبلیغات جنسیتی به این شکل است که مناسکی شدن فرمانبری را می‌بینیم به صورتی که زنان در نقش فرمانبر هستند، زنان از لحاظ قد و قامت و همچنین رشد فکری و معنوی، کوتاه تر از مردان نشان داده می‌شوند، در تبلیغات مربوط به آشپزخانه این زنان هستند که در حال کار کردن در این فضا و لمس این اشیا هستند و این موارد را در سایر برنامه ‌های تلویزیونی هم می‌توان مشاهده کرد. او با طرح این پرسش که چرا رسانه ملی این امکان را ندارد که مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان را به طور مساوی با مردان به نمایش بگذارد و چرا به طور کلی، از اهداف و وظایفی که برایش تعیین شده،‌ بازمانده است؟ پاسخ داد: این موضوع، به دلایل درون ‌زا و برون‌ زا مربوط می‌شود. یکی از دلایل درون ‌زا در این زمینه این است که شبکه‌ های تلویزیونی به شکل ناگهانی افزایش پیدا کردند، در پی این افزایش که محاسن زیادی وجود داشته، تبعات زیادی هم مشاهده می ‌شود چرا که نیاز مالی شدید را دامن زده و حالا رسانه ملی تبدیل شده است به یک سازمان رسانه ‌ای - شرکتی که آگهی‌ های بازرگانی را آن هم به بدترین شکل پذیرش می‌ کند و از اهداف خودش در راستای تولید برنامه ‌های مفیدی که برایش تعیین شده، باز مانده است.

سیده‌ زهرا اجاق: الگوهای سنتی زن در سریال کیمیا نیز بازنمایی می‌ شود و برجسته‌ ترین نقشی که کیمیا دارد این است که مردها دوستش دارند

61دکتر سیده ‌زهرا اجاق نیز در ادامه این نشست، با اشاره به سریال کیمیا تاکید کرد: سریالی که هر شب 35 دقیقه از وقت مخاطب را می‌گیرد و قرار است در 100 قسمت پخش شود، یعنی حدود 3500 دقیقه از مخاطب زمان می ‌گیرد. بنابراین باید چیزی داشته باشد که به مخاطب ارائه کند. سریال کیمیا ویژگی های منحصر به فردی دارد که برای بیننده جذاب است مثلا این که بازیگرهایی دارد که بیشتر آنها را در سینما دیده ‌ایم.

این دکترای علوم ارتباطات ادامه داد: این سریال از نظر محتوا، تاریخ معاصر ایران را بازنمایی می‌کند و به چند برهه تاریخی می ‌پردازد. عنوان این سریال نیز زنانه است و محور داستان، زنی است که مشارکت سیاسی دارد. یکی از انتقاداتی که می‌ توان به این سریال کرد این است که هجمه ‌ای از رویدادها را می‌بینیم که مقدمه آن نشان داده نمی ‌شود در حالی که این مسائل ناشی از رخدادهای زیادی بوده که پشت سر گذاشته شده است و تنها واکنش به آنها را انتخاب کرده و به تصویر کشیده است. دکتر اجاق در انتقادهایی به شخصیت ‌پردازی در این سریال گفت: اگر بخواهیم از دیدگاه آکادمیک و انتقادی به این سریال نگاه کنیم، می‌بینیم کیمیا دختر معترضی است که قرار است نقش اثرگذاری در خانواده ایفا کند، اما باز هم در اینجا شاهد نظریه فنای نمادین زن هستیم به این صورت که از لحاظ تعداد، مردان غلبه دارند، الگوی والد و کودک در این سریال درباره نقش کیمیا دیده می‌شود، او برای متحول کردن جامعه بلند پروازی دارد اما دائما برای خانواده دردسر درست می‌کند. همانطور که می ‌بینیم الگوهای سنتی زن در این سریال نیز بازنمایی می‌شود و برجسته‌ ترین نقشی که کیمیا دارد این است که مردها دوستش دارند.

جواد افشار: تلاش داشتیم که با شخصیت کیمیا، تاثیرگذاری زنان را بازنمایی و گوشزد کنیم. می‌بینیم که بعد از گذشت سال‌ها هنوز یک وزیر زن نداریم

جواد افشار، کارگردان سریال کیمیا نیز گفت: خوشحالم که این مجال پیش آمد که بعد از سال‌ ها بتوانیم سریالی با محوریت زنی بسازیم که تعیین‌ کننده است نه این که تنها نقش مکمل یا همسر داشته باشد. کیمیا در این سریال، از اطرافش تاثیر می‌گیرد و بر آن تاثیر می‌گذارد. این تلاش را داشتیم که با شخصیت کیمیا، قدرت و تاثیرگذاری زنان و اعتماد به نفس آنها را بازنمایی و گوشزد کنیم. می‌بینیم که بعد از گذشت سال‌ها هنوز یک وزیر زن نداریم و این موضوع، نشان‌ دهنده این است که زنان در عرصه تصمیم‌ گیری و جایگاه‌ های تعیین ‌کننده عقب هستند. ما به سهم خودمان سعی کردیم با این سریال، ارزش و جایگاه زن را به نمایش بگذاریم و امیدواریم این سریال یک نقطه شروع در این زمینه باشد.

او در پاسخ به برخی انتقادها گفت: ممکن است گفته شود کیمیا در این فیلم مشارکت سیاسی ندارد؛ اما بحث سیاست تنها شامل این نمی‌شود که افراد مناصب سیاسی را به دست بگیرند بلکه حتی همان مبارزه، مطالبه و ... هم به معنی مشارکت سیاسی است و این واژه، مفهوم وسیعی دارد.

این کارگردان همچنین تاکید کرد: در سریال کیمیا، خانواده به عنوان نمونه کوچکی از جامعه و کیمیا به عنوان نمونه یک زن ایرانی نشان داده می‌شود. نمی ‌خواستیم او کاملا از اشتباه مبرا باشد و همین موضوع هم باعث باورپذیری شخصیت ‌ها برای مخاطب شده و با این فیلم ارتباط برقرار کرده‌ اند.

افشار با بیان این که در اثر نمایشی وقتی با یک شخصیت مواجه می‌ شویم یعنی می ‌تواند از همه افراد دیگر متمایز باشد، گفت: برخی می ‌گویند مگر این زنان در دوران انقلاب چند درصد بودند؟ در پاسخ باید بگویم مهری، کیمیا و ... نمونه‌ هایی از زن هستند که در این فضا آنها را ترسیم کرده‌ ایم. قرار نیست هر شخصیت، دقیقا عین نمونه‌ هایی باشد که به وفور دیده می‌شوند و درواقع به آنها «تیپ» می‌گوییم. زنان در سریال کیمیا، شخصیت هستند. این شخصیت لایه‌ های رفتاری دارد که در شرایط مختلف، واکنش‌ های مختلفی از خود بروز می ‌دهد. در این سریال تلاش نکردیم به وادی‌ های فمینیستی یا ضد فمینیسیتی وارد شویم بلکه تمام تلاشمان این بود که فراتر از این دسته ‌بندی‌ ها عمل کرده و تعادل را حفظ کنیم.

مسعود بهبهانی ‌نیا: در الگوسازی، گاهی لازم است فرار به جلو کنیم. وقتی کیمیایی را می‌سازیم و ویژگی‌ هایی را به او نسبت می‌دهیم، یعنی می‌ خواهیم چنین الگویی را ترویج دهیم و به زنان، جرات و اعتماد به نفسی که درونشان دارند را گوشزد کنیم

62مسعود بهبهانی ‌نیا نیز در این نشست، با اشاره به این که چرا اصلا چنین فیلمنامه‌ ای را نوشته است، گفت: در فیلمنامه ‌هایی که می‌نویسم معمولا تلاش می‌کنم به سوالی پاسخ دهم یا سوالی را در ذهن بیننده ایجاد کنم. مدت‌ها بود این سوال برای من مطرح شده بود که چرا نسل جدید تا این اندازه از ما متفاوت است؟ آنها سوال‌ هایی میپرسند مانند این که اصلا چرا انقلاب شد، دفاع مقدس چیست و ... که لازم است به این سوال‌ ها پاسخ داده شود. در این فیلمنامه می‌خواستم مروری کنم بر وقایع و دلایل آنچه در سال ‌های اخیر در کشورمان اتفاق افتاده است. من در این سریال، ادعای بررسی تاریخی نداشتم. ما یک خانه را مرکز کارمان قرار دادیم و از آن زاویه شروع کردیم به مرور وقایع انقلاب. این کار را هم برای یادآوری به مردم و خصوصا نسل جدید نیاز داشتیم و هم برای مسئولان که به یاد بیاورند خواسته‌ های مردم چه بوده است.

این فیلمنامه‌ نویس که فارغ‌التحصیل رشته جامعه‌ شناسی است، ادامه داد: در سریال کیمیا،‌ دختر پرسشگر خانواده، پدری منضبط و محافظه ‌کار دارد که سمبل قانون ‌گرایی است. در این فیلم،‌ چند قشر زن داریم؛ زنی که قربانی سیاست شده و پسرش سال‌ هاست در زندان است، زنی که برادرش در زندان است، مهتاب که به دلیل وابستگی شوهرش به قدرت، پسرش را از او گرفته ‌اند، معصومه که به خانواده‌های سیاسی کمک می‌کند و مهری که هوش و تاثیر زیادی در داستان دارد و کیمیا که نقش مستقیمی در فعالیت‌های سیاسی دارد.

به گفته بهبهانی ‌نیا، اخیرا آنچه در فیلم ها می‌بینیم این است که زنان یا قربانی هستند یا افسونگر، سست‌عنصر، با بهره هوشی کم، غرولند کنان و ... زنانی نیستند که منشاء خیر و در اطرافشان موثر باشند. این دیدگاه جدید که ایجاد شده و آن را در نگاه‌ های تفکیک جنسیتی و ارشادی و ... می‌بینیم، به معنی این است که زنان همیشه یا در خطر هستند یا قرار است خطرآفرینی کنند بنابراین باید همیشه مراقب زنان باشیم که فتنه و فساد ایجاد نشود. این نگاه تاکنون نتوانسته جامعه را به سمت خیر و صلاح ببرد.

او همچنین با تاکید بر این که در سریال کیمیا، شخصیت اصلی زنی جنگجو است که در عین حال حامی است و رفتاری مادرانه دارد، گفت: مهری بسیار باهوشتر از شوهرش به تصویر کشیده شده است که دسیسه‌ ها را میشناسد. اما ما می‌خواستیم کاراکتری را تصویر کنیم که باهوش و سیاستگذار است. بیننده هم به درایت و هوش مهری صحه می ‌گذارد. ما یک چهره فعال و خطرپذیر از زن در سریال کیمیا ترسیم کردیم که در اتفاقات اطرافش مشارکت می‌کند و حتی وقتی در آشپزخانه است با شوهرش درباره حکومت حرف می‌زند و تحلیل سیاسی دارد.

مسعود بهبهانی ‌نیا در پایان به لزوم الگوسازی برای دختران جوان اشاره کرد و گفت: به ما این انتقاد را وارد می ‌کنند که چرا این زن اینقدر مسلط است؟ معتقدم در الگوسازی، گاهی لازم است فرار به جلو کنیم. وقتی کیمیایی را می ‌سازیم و ویژگی‌ هایی را به او نسبت می‌دهیم، یعنی می‌خواهیم چنین الگویی را ترویج دهیم و به زنان، جرات و اعتماد به نفسی که درونشان دارند را گوشزد کنیم. این سریال بخصوص در دختران دبیرستانی مورد استقبال واقع شده و از کیمیا به عنوان یک فرد اثرگذار و مثبت یاد می‌کنند.

این جلسه با پرسش و پاسخ میان حاضرین خاتمه یافت.

صفحه24 از277

زیر مجموعه ها