فریبا نظری

سازمان ملل در دهه دوم قرن ۲۱، برای سومین ‌بار در مفهوم سواد تغییر ایجاد کرد. در این تعریف سوم کلاً ماهیت سواد تغییر یافت. مهارت‌هایی اعلام شد که داشتن این توانایی‌ها و مهارت‌ها مصداق باسواد بودن قرار گرفت. این مهارت‌ها عبارت‌اند از:

۱- سواد عاطفی: توانایی برقراری روابط عاطفی با خانواده و دوستان
۲- سواد ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط مناسب با دیگران و دانستن آداب اجتماعی
۳- سواد مالی: توانایی مدیریت مالی خانواده، دانستن روش‌های پس‌انداز و توازن دخل‌وخرج
۴- سواد رسانه‌ای: این‌که فرد بداند کدام رسانه معتبر و کدام نامعتبر است.
۵- سواد تربیتی: توانایی تربیت فرزندان به نحو شایسته
۶- سواد رایانه‌ای: دانستن مهارت‌های راهبری رایانه
۷- سواد سلامتی: دانستن اطلاعات مهم درباره تغذیه سالم و کنترل بیماری‌ها
۸- سواد نژادی و قومی: شناخت نژادها و قومیت‌ها بر اساس احترام و تبعیض نگذاشتن.
۹- سواد بوم‌شناختی: دانستن راه‌های حفاظت از محیط ‌زیست
۱۰- سواد تحلیلی: توانایی شناخت، ارزیابی و تحلیل نظریه‌های مختلف و ایجاد استدلال‌های منطقی بدون تعصب و پیش‌فرض
۱۱- سواد انرژی: توانایی مدیریت مصرف انرژی
۱۲- سواد علمی: علاوه بر سواد دانشگاهی، توانایی بحث یا حل‌وفصل مسائل با راهکارهای علمی و عقلانی مناسب

پس‌از درنگ و تأمل طولانی بر دوازده گزینه‌ی بااهمیت سواد در سومین بازتعریف سواد ازسوی یونسکو، بنابر مطالعات و آموخته‌هایم یک گزینه‌‌ی مهم دیگر را در این مجموعه برای باسواد بودن؛ ضروری می‌دانم:

سواد_اجتماعی: توانایی یادگیری چگونگی ساختن، سازمان‌دهی، و تغییر قواعد زندگی اجتماعی و برساخت قواعد جدید.
به تعبیر ساده‌تر، سواد اجتماعی: توانایی ساختن، نظم دادن و تغییر قواعد زندگی اجتماعی است.
پیش‌از این بارها تأکید کرده‌ام تعریفی روان‌ و  درست و ساده از جامعه‌شناسی که از #ارل_ببی وام گرفته‌ام را می‌توان چنین دانست:
دانشی که به مطالعه‌ی قواعد زندگی اجتماعی انسان‌ها با یکدیگر می‌پردازد.
درخلال این مطالعه، #سواد_اجتماعی را در سه مرحله بدست می‌آوریم:

۱- با کمک پارادایم ( انگاره) کنش متقابل ازطریق هم‌کنشی و ارتباط افراد با یکدیگر، یاد می‌گیریم که چگونه قواعد اجتماعی را می‌سازیم.

۲- با استفاده از پارادایم نظام اجتماعی و تمرکز بر نقش انسان‌ها در ساخت اجتماعی جامعه، ازطریق جامعه‌پذیری نقش‌ها؛ یاد می‌گیریم که چگونه قواعد زندگی اجتماعی را در قالب یک نظام و سیستم، سازماندهی می‌کنیم.

۳- و با بهره‌مندی از پارادایم تضاد و کنش‌های گسسته میان اعضای یک جامعه و تعارض و فشار نقش‌ها، می‌آموزیم که چه زمانی، چرا و چگونه برخی قواعد زندگی اجتماعی ازسوی این جامعه؛ شکسته شده و تغییر و دگرگونی می‌یابند.

مجموعه‌ی مهارت درک و فاعلیت این فرآیند سه مرحله‌ای مهم و سخت، سواد اجتماعی است.
البته ممکن است گفته شود این توانایی و مهارت، پیچیده و تخصصی است و در سطح یادگیری عموم افراد یک جامعه چندان کاربرد ندارد، یا گفته شود که مهارت‌های دوازده گانه‌ی موردنظر یونسکو بیشتر ماهیت فردی در خدمت جامعه دارد درحالی که سواد اجتماعی بیشتر ماهیت جمعی داشته و از سطح خرد، خارج شده و به‌سوی سطوح میانه و کلان و در چنبره‌ی فاعلیت ساختارهای اجتماعی است.
این ویژگی‌ها تا حدودی درست است اما از توانایی فاعلیت و کنش فردی اعضای یک جامعه نیز خارج نیست. همان‌گونه که در سواد انرژی، بوم‌شناختی، تربیتی، و سایر بندهای دوازده گانه‌ی یادشده نیز، دخالت و تأثیر فاعلیت ساختارهای کلان جامعه بر میزان توانایی و کارایی آن در افراد جامعه؛ مشهود و غیرقابل انکار است.