گزارش نشست ها

dr ahmadniya 0دکتر شیرین احمدنیا، عضو هئیت علمی دانشگاه علامه‌طباطبایی و مدیرگروه جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه‌شناسی ایران، صبح روز 18 آذرماه 1392 در نشستی با موضوع «چالش‌های ازدواج و معضلات سلامت اجتماعی خانواده در ایران» در انستیتو روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی تهران، به بررسی واقعیت تحولات ازدواج و نهاد خانوداه در ایران پرداخت.

احمدنیا در این نشست بحث خود را با طرح مسئله شروع کرد و گفت جامعه ایران شاهد تغییرات ارزشی و هنجاری پرشتابی در دوره زمانی نسبتاً کوتاه چند ساله پس از انقلاب سال 57 در سطح جامعه ایرانی و به ویژه در زمینه ازدواج و خانواده بوده‌ است.

بررسی وضعیت ازدواج در گذشته و زمان حال وی افزود: در سال‌های اخیر شاهد تغییرات ارزشی و شتابنده بوده‌ایم. برای بررسی این موضوع ابتدا باید بدانیم منظور از تغییرات شتابنده چیست و نیز نشانه‌های تغییر کدامند و در ادامه بدانیم جنبه مثبت این تغییرات بیشتر است یا جنبه منفی آن و نیز آیا روند تغییرات نگران‌کننده است یا آرامش‌بخش؟

احمدنیا درخصوص بررسی آسیب‌های اجتماعی گفت: ما معمولاً به دنبال آسیب‌ها می‌گردیم، اما اگر قرار باشد به عنوان آسیب‌شناس اجتماعی به موضوعات نگاه کنیم باید به دنبال نشانه‌های بیماری اجتماعی بگردیم مانند یک پزشک که ابتدا علائم و نشانه‌های بیماری را بررسی می‌کند و این به آن معنی است که باید شرایطی که باعث شده ازدواج، خانواده و نهایتاً جامعه از نظم و تعادل نسبی خود خارج شده و در شرایط تهدید یا مخاطره قرار گیرد را بررسی کنیم. این وضعیت مستلزم این پیش‌فرض است که تعادل نسبی داشته باشیم و دلایل به‌هم خودرن این تعادل را مورد مطالعه قرار دهیم.

متوسط تعداد فرزندان در اولین سرشماری پس از انقلاب

این استاد دانشگاه افزود: قبل از هر چیز باید دید در گذشته سن متعارف ازدواج زنان و مردان چه سنی و فاصله متعارف سنی زن و مرد برای ازدواج چقدر بوده ‌است؟ فاصله زمانی ازدواج تا اولین فرزندآوری و نیز فاصله اولین فرزند با فرزند بعدی چه میزان و تعداد ایده‌آل فرزندان یا تعداد عینی فرزندان و جنس ایده‌آل آنان چه بوده ‌است؟ در گذشته از آنجایی‌که فرزند کمک دست و عصای پیری و نان‌آور محسوب می‌شده جنس ایده‌آل فرزندان پسر بوده و نیز فرزندآوری به دلیل همان موضوع درآمدزایی شاخص بالایی داشته و به همان میزان نیز شاخص مرگ‌و‌میر بالا بوده ‌است، لذا متوسط تعداد فرزندان در اولین سرشماری پس از انقلاب 6.4 و فاصله اولین فرزند با سایر فرزندان به اصطلاح شیر‌به‌شیر بوده است.

مصلحت‌اندیشی؛ علت ازدواج در گذشته

احمدنیا در ادامه به شرایط شکل‌گیری ازدواج در ایران در گذشته اشاره کرد و گفت: نحوه انتخاب همسر به عهده پدر و مادر و گاهی قوم و قبیله فرد بوده و انگیزه دختر و پسر از ازدواج، فرزندآوری تلقی می‌شده‌است. در انتخاب همسر نیز به بحث عقد دخترعمو و پسرعمو اهمیت داده می‌شد و عقیده بر این بود که عقد آنها در آسمان‌ها بسته شده است.

وی در ادامه با اشاره به موضوع فیلم عروس آتش گفت: در این فیلم دختری جنوبی برای تحصیل رشته پزشکی به تهران آمده‌ و با همکلاسی خود آشناشده و قصد ازدواج داشت، اما قوم و قبیله و فرهنگ او اجازه چنین کاری را به او نمی‌داد و آن دختر می‌بایست با پسرعموی قاچاقچی خود ازدواج می‌کرد؛ چرا که مصلحت این بود. بنابراین تکلیف ازدواج در گذشته بنا به مصلحت‌اندیشی برزگ‌ترها تعیین شده و تمام این موارد دارای منطق بود و آن منطق؛ بقای نسل و قبیله به‌شمار می‌رفت.

در گذشته اراده پذیرش همسر با جمع بود نه با فرد

این استاد دانشگاه ادامه داد: ازدواج‌ها در گذشته بیشتر درون‌گروهی بود تا برون‌گروهی و اگر ازدواج برون‌گروهی صورت می‌گرفت، مرزهای شناسایی و هدایت جمعی آن گروه مخدوش می‌شد. به همین علت است که امروزه بسیاری از زبان‌ها و فرهنگ‌های قومی را از دست داده‌ایم؛ چراکه شیوه‌های تشکیل خانواده مضمحل شده‌اند. در ازدواج نسل قبل، اینکه افراد در چه سنی و با چه کسی و به شیوه‌ای ازدواج کنند، از قبل مشخص بود. به‌طورکلی اراده پذیرش همسر با جمع بود و نه با فرد؛ به‌صورتیکه گاهی ازدواج‌ها بر اساس منافع مالی و سیاسی گروه و قبیله شکل می‌گرفت.

معیارهای انتخاب همسر در گذشته چه بود؟

اینکه در گذشته آیا عشق معیار ازدواج بوده یا نه؟، سؤال دیگری بود که احمدنیا در ادامه صحبت‌های خود مطرح کرد و ادامه داد: معیارهای مختلفی برای انتخاب همسر وجود داشته که می‌توان به پول، زیبایی، مسکن، شغل ،اخلاق، دینداری، سواد، تحصیلات و صداقت اشاره کرد که البته ترتیب و تنوع معیارهای زن و مرد با هم متفاوت بوده ‌است.
وی با اشاره به کم‌اهمیت بودن معیار سلامت در ازدواج، گفت: معیاری کمتر به آن توجه می‌شود بحث سلامت است؛ هم از بعد جسمانی و هم روانی و اجتماعی.

تغییر ارزش‌ها، باورها و اعتقادات در ازدواج

این استاد دانشگاه در ادامه به مباحث پس از ازدواج در گذشته اشاره کرد و افزود: چندهمسری امری رایج بوده- که البته اکنون نیز هست- و امری غیرمتعارف نبوده و برای آن توجیه وجود داشت. ازدواج موقت نیز پس از ازدواج اول بوده و نیز خیانت و طلاق. البته در مورد طلاق تصور غیرمحتملی بوده که در شرایط خاصی برای زنان رخ می‌داده و البته باید نسبت طلاق به ازدواج در جامعه و نیز میزان طلاق برای زنان و مردان بررسی شود.

وی ادامه داد: درگذشته اصطلاح "بساز‌و‌بسوز" و نیز "با لباس سفید عروسی به خانه بخت رفتن و با کفن سفید برگشتن برای زنان" رایج بوده‌است.

احمدنیا اظهار کرد: وضعیت امروز دیگر به شکل سابق نیست؛ چراکه با تغییرات ارزش‌ها، باورها و اعتقادات جدید مواجهیم که رفتارمان را نیز تغییر می‌دهند.

امروزه تحمل اجتماعی برای عدم ازدواج دختر و پسر افزایش پیدا کرده ‌است

عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه وضعیت ازدواج فعلی را بررسی کرد و به بیان مقایسه میان ازدواج و شیوه‌های آن در گذشته و امروز پرداخت و تأکید داشت: سن تجرد قطعی برای زن و مرد فرق کرده و تحمل اجتماعی برای عدم ازدواج دختر و پسر افزایش پیدا کرده ‌است. حتی شیوه و معیار همسرگزینی نیز تفاوت کرده وکنش عقلایی معطوف به هدف، موجب می‌شود که دست به انتخاب بزنیم.

معیار مهم ازدواج؛ عشق/ فضای همسرگزینی گزینه‌های بسیاری را پیش روی افراد قرار می‌دهد

احمدنیا گفت: شکل آشنایی و همسرگزینی از جمع‌گرایی به فردگرایی تغییر پیدا کرده‌ و این تحول از انتخاب جمعی به فردی، قابل تأمل است. عشق به عنوان یکی از ملاک‌ها و معیارهای مهم تلقی می‌شود و نیز فضای همسرگزینی به شرایطی تبدیل شده که گزینه‌های زیادی را پیش روی افراد قرار می‌دهد. این فضاها می‌تواند دانشگاه یا فضاهای شغلی و نیز فضاهای مجازی باشد.

وی علت به‌وجود آمدن فضای مجازی برای آشنایی را محدودبودن فضای واقعی و اجتماعی دانست و ادامه داد: ارزش‌ها نیز دچار تغییر شده‌اند؛ به‌طوری‌که دیگر فرزندآوری تنها هدف و دلیل ازدواج نیست. از دلایل این مسئله می‌توان به مصرف‌گرایی فرزندان اشاره کرد که دیگر پشتوانه زمان پیری و درآمدزا نیستند.

احمدنیا تأکید کرد: البته فضای زندگی اجتماعی میز بر انتخاب‌ها و هنجارهای ما تأثیر می‌گذارد.

از منظر جامعه‌شناسی خانواده بهتر است ازدواج‌ها همگون‌همسری باشد

مکتب نوین همسرگزینی بحث دیگری بود که این استاد دانشگاه به آن پرداخت و گفت: دختران و پسران امروز در فضاهایی مانند خیابان و مراسم مذهبی و حتی ازدواج غیابی به انتخاب همسر می‌پردازند. متأسفانه موضوعی که امروزه ازدواج را دچار مشکل می‌کند این است که سابقه آشنایی‌های پیش از ازدواج کم است. موضوع دیگر نیز بحث رواج ازدواج‌های ناهمگون است. از منظر جامعه‌شناسی خانواده بهتر است که ازدواج‌ها همگون‌همسری باشد که دو نفر از لحاظ فرهنگی، اجتماعی، تحصیلات، قومی و مذهبی شباهت بیشتری داشته باشند و اینگونه شانس موفقیت ازدواج خود را افزایش دهند.
میانگین غیررسمی سن ازدواج در ایران؛ 29 تا 30 سال/ پزشکان برای حل مسئله اجتماعی بکارت وارد عرصه می‌شوند
احمدنیا به افزایش سن ازدواج در ایران اشاره کرد و گفت: متوسط سن ازدواج در ایران همانند آلمان به 29 تا 30 رسیده که البته آمارهای رسمی به 26 و 27 سال اشاره می‌کنند. همچنین از معاشرت‌های پیش از ازدواج که بدون نظارت والدین صورت می‌گیرد، می‌توان به عنوان رفتار پرخطر یاد کرد. اینجاست که بحث بکارت، سقط جنین و نیز مبتلا شدن به ویروس ایدز به‌میان می‌آید و ازآنجایی که جامعه به سمت پزشکی‌شدن در حال حرکت است، پزشکان در این عرصه وارد می‌شوند و برای یک مسئله اجتماعی مانند بکارت دختران راه‌حل پزشکی ارائه می‌دهند. همان‌طور که برای بحث اعتیاد معتقدند کسی که موادمخدر مصرف می‌کند مجرم نیست، بلکه باید به او در مقام یک فرد بیمار نگاه کرد.

از میان رفتن قبح طلاق

مدیر گروه جامعه‌شناسی انجمن جامعه‌شناسی ایران گفت: جامعه با انواع پیامدهای مثبت و منفی از نظر آسیب‌شناسی اجتماعی خانواده و نیل به سلامت اجتماعی در سطح فرد و خانواده روبروست. مسیری که در راه ازدواج طی می‌کنیم الزاماً مسیر تکامل نیست، بلکه مسیر تحول است که هم جنبه مثبت دارد و هم منفی. باید دید پس از ازدواج چه اتفاقی رخ می‌دهد؛ اکنون افراد اراده ‌کنند از ازدواج و شرایط بد خانوادگی خارج می‌شوند و قبح طلاق از میان رفته ‌است. افزایش آمار طلاق رسمی نیز نشان‌دهنده همین نکته است. طلاق راه چاره‌ای برای فرار از شرایط نابسامان خانوادگی است؛ لذا برای جلوگیری از مشکل طلاق رسمی و نیز عاطفی باید بنیان ازدواج را از ابتدا به صورت درست شکل دهیم.

احمدنیا به تغییرات شکلی خانواده در ایران از خانواده گسترده به هسته‌ای اشاره کرد و ادامه داد: در گذشته پدربزرگ و مادربزرگ و دیگر اعضای خانواده در کنار یکدیگر زندگی می‌کردند، اما اکنون فرزندان مستقل از خانواده‌ها هستند. همچنین فرزندآوری دیگر تنها هدف ازدواج نیست، بلکه افراد به دنبال رفع نیازهای خود از جمله نیاز به داشتن همدم چه از لحاظ جسمی و چه به لحاظ روحی هستند و نیاز به دوست‌داشتن و دوست داشته شدن را در انتخاب شریک زندگی خود جست‌و‌جو می‌کنند. همچنین از دیگر نیازهایی که امروزه با ازدواج رفع می‌شود نیاز به آرامش، امنیت و حمایت اجتماعی است.

فردگرایی در ازدواج به جای جمع‌گرایی

احمدنیا اظهار داشت: عده‌ای به نظریه مبادله در ازدواج معتقدند و ازدواج را نوعی بده‌بستان در نظر می‌گیرند که گاهی به درستی این بده‌ بستان صورت می‌گیرد و گاهی خیر.

وی گفت: وضعیت ازدواج به‌گونه‌ای شده که عده‌ای حتی به این مسئله می‌پردازند که آیا حتماً باید ازدواج کرد؟، و اگر باید، به چه انگیزه و هدفی؟، و حتی اگر انگیزه و هدف آن را نیز پیدا کردند با چه کسی؟؛ به هرحال به‌نظر می‌رسد الگویی برای ازدواج نیست و ناچاراً فرد باید خود تصمیم بگیرد که ازدواج کند یا نه و با چه کسی و با چه هدفی و تبعات ازدواج کردن یا نکردن را نیز بپذیرد.

این استاد دانشگاه به تفاوت دیگر ازدواج امروزی با نسل‌های پیشین اشاره کرد و گفت: از دیگر تفاوت‌های میان ازدواج امروزی با نسل گذشته این است که امروزه سابقه رفتار پرخطر و در نتیجه خطر ابتلا به ویروس اچ.آی.وی مثبت افزایش پیدا کرده‌است، اما هنوز نمی‌توان هنگام ازدواج به فرد مقابل گفت که آزمایش مربوط به آن را همانند آزمایش اعتیاد انجام دهد.

احمدنیا به فاصله بین بلوغ و سن ازدواج رسمی اشاره کرد و افزود: همین عامل باعث بروز رفتار پرخطر شده و اینجاست که بحث سلامت اجتماعی به میان می‌آید که فراتر از سلامت جسمانی است.

لزوم تعامل بین‌رشته‌ای برای بررسی وضعیت ازدواج

پاسخ به سوال‌های مطرح شده و نیز بررسی تفاوت ازدواج نسل گذشته و امروز به ما نشان می‌دهد. احمدنیا معتقد است در پاسخ به این سؤال که آیا امروزه دچار آشفتگی در امر ازدواج هستیم یا خیر؟، نیاز به تعامل بین‌رشته‌ای داشته و باید جمعی از پزشکان، روان‌پزشکان، سیاست‌مداران و جامعه‌شناسان به این پرسش پاسخ دهند.

وی در پایان خاطرنشان کرد: زمانی زن را برابر مادری می‌دانستند و هویت اجتماعی زنان در فرزندپروری تعریف می‌شد، اما اکنون زنان هویت اجتماعی خود را به‌گونه‌ای دیگر تعریف می‌کنند. همچنین عرصه انتخاب برای دختران نیز باز شده تا با اراده خود و بدون ازدواج بتوانند مادر بودن را تجربه کنند؛ چراکه اخیراً در قانون خانواده آمده که دختر مجرد 35 ساله می‌تواند بدون ازدواج کودکی را به فرزندی قبول کند.

نشست عصر روز یک‌شنبه 17 آذرماه 1392 گروه جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت با عنوان «سلامت اجتماعی و شاخص های آن»، با حضور دکتر شیرین احمدنیا، مریم مهرابی، مهرداد احترامی و دکتر میربهاء در مؤسسهپژواک اندیشه معاصر برگزار شد.

دکتر احمدنیا، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر گروه جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه‌شناسی ایران، سخنان خود با موضوع «سلامت اجتماعی: یک موضوع میان ـرشته‌ای» را به عنوان مقدمه ای بر مباحثی که سایر سخنرانان این نشست در باب شاخص های سلامت اجتماعی قرار بود عنوان کنند، مطرح کرد و از سخنرانان حاضر در نشست که معرف دیدگاه های تخصصی میان رشته ای بودند برای حضورشان و مشارکت در این پنل تشکر کرد و گفت: سلامت بنا به تعاریف رایج در ادبیات علمی، دارای ابعاد جسمانی، روانی و اجتماعی است، هر چند در جامعه، غالب افراد بیشتر به بعد جسمانی آن پرداخته و سلامت را مترادف با آن شناسایی می کنند و درنتیجه، هنگامی که صحبت از رفتارهای بهداشتی برای حفظ یا ارتقای سلامت می شود، از جمله مصادیق آن که بیشتر در اذهان عمومی تداعی می شود، می‌توان به توصیه های رایج در خصوص ضرورت فعالیت‌های ورزشی و بدنی، اهمیت تغذیه سالم و لزوم پرهیز از سوءرفتارهای بهداشتی، ضرورت معاینات منظم و مراقبت‌های پزشکی اشاره کرد که مردم با آنها بیشتر آشنا هستند. لیکن واقعیت آن است که سلامت افزون بر بعدِ جسمانی آن، ابعاد دیگری را نیز دربر می‌گیرد. در واقع، سلامت حاصل شرایط و کیفیت زندگی اجتماعی ـ اقتصادی و فرهنگی است و با ثبات اقتصادی، محیط و شرایط حوزه همسایگی و مسکن، مراقبت‌های بهداشتی، بافت و بستر اجتماعی و فرهنگی و سطوحِ آموزش و آگاهی پیوند نزدیک دارد.

او در ادامه با ذکر مثالی درباره پیشگیری از ایدز، که در ظاهر مشکلی صرفاً جسمانی تلقی می‌شود، ضرورت اقدامات و مداخلاتی چندگانه و چندسطحی مثل آگاهی و آموزش فرد، تأثیرپذیری و تعامل فرد با گروه همسالان، خدمات بهداشتی رایگان و سیاست‌های آموزش رسمی و نهادهای آموزشی و مواردی از این دست را برای کسب موفقیت در کاهش خطر ابتلا به این بیماری و پیشگیری موثر را مورد تاکید قرار داد و افزود: نباید تصور کرد که برای مقابله با ایدز که صرفا یک بیماری جسمانی تلقی می شود، صرفاً به دنبال درمان های دارویی و بهبود عملکرد پزشکان بود، بلکه، این بیماری نیز برای این که در هر جامعه ای کنترل شود نیاز به این دارد که اقدامات سیاستی، و اجتماعی و فرهنگی به کار گرفته شوند، و ایدز مانند بسیاری بیماری های دیگر، تنها با اقدامات اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی است که می‌تواند کنترل شود و آمار ابتلا پایین بیاید. عامل تعیین کننده افزایش و کاهش بیماری ایدز در بستر اجتماعی زندگی افراد در هر جامعه ای نهفته است نه در دستان پزشکان. این عامل، همان است که تا حد زیادی با بعد دوم و سوم سلامت، یعنی ابعاد روانی و اجتماعی آن مرتبط است، یعنی آنچه در ارتباط میان افراد و در اجتماع و در عرصه سیاستگذاری ها میگذرد.

بنابراین، فرض بنیادی بر این پایه استوار است که بین "فرد" و "محیط اجتماعی" رابطه تعاملی وجود دارد و رفتار افراد متأثر از و نیز تأثیر‌گذار بر محیط اجتماعی او است. به بیانی دیگر، انسان‌ها با باورها، افکار، توصیه‌ها، حمایت‌های عاطفی یا برعکس، کارشکنی‌ها و برچسب‌زنی های منفی و انگ زدن، بر سلامت افراد دیگر تأثیر می‌گذارند که در نتیجه، کوتاهی و عدم حمایت لازم نسبت به بیماران را حتی در حلقه نزدیک افراد خانواده، دوستان، همسالان، همکاران، همسایگان و حتی در میان ارائه‌دهندگان خدمات بهداشتی یا درمانی به بار می آورد و انسان های مبتلا را به صورت مضاعفی دچار آسیب-پذیری، رنج و ناتوانی می کند.

دکتر احمدنیا با طرحِ این پرسش که متولی سلامت را باید چه فردی و با چه تخصصی دانست، گفت: افزون بر پزشک، مجموعه ای از عوامل تعیین کننده، و اصحابِ مجموعه ای میان رشته ای از تخصص ها، اعم از جامعه‌شناس، روان‌شناس، اقتصاد دان، همانطور که سیاست گذار، صاحبان مشاغل، دولتمردان، افراد خانواده و دیگر اطرافیان در محیط پیرامونی، تعیین کنندگان و تاثیرگذاران بر وضعیت سلامت افراد در هر جامعه اند، و سلامت مولود شرایط زندگی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی در همه ابعاد آن است و نه فقط مولود و منتج از عملکرد پزشکان. مفهوم سلامت اجتماعی هم در سطح فردی و هم در سطح جامعه مورد شناسایی و تعریف از سوی صاحب نظران قرار گرفته است. آن را می‌توان بر حسب میزان تطابق و هماهنگی فرد با جامعه، به لحاظ تبادلِ حمایت اجتماعی و نیز نحوه و کیفیت ایفای نقش‌های معمول افراد در جامعه تعریف کرد. به بیان دیگر، سلامت اجتماعی هنگامی معنا می‌یابد که فرد بتواند به خوبی با دیگران کنار آید، به راحتی با دیگران دوستی کند، و دوستی اش را تداوم بخشد و در نظر دیگران قابل اعتماد به حساب آید، و از سوی دیگر، این مفهوم در سطحِ جوامع نیز قابل تعریف است، بدان معنا که می‌توان جامعه سالم (از منظر سلامت اجتماعی) را جامعه‌ای دانست که فرصت‌های برابر برای همه در دستیابی و برخورداری از کالاها و خدمات ضروری برای شهروندان فراهم شده باشد، که از شاخصه‌های آن می‌توان به حکمرانی قانون، برابری در توزیع ثروت، دسترسی عمومی به فرایندهای تصمیم‌گیری و سطوح مختلف سرمایه اجتماعی مثل شبکه‌های اجتماعی و اعتماد متقابل اشاره کرد.

در ادامه این نشست، مریم مهرابی، پژوهشگر اجتماعی و کارشناس وزارت بهداشت موضوع «سلامت اجتماعی: انسان سالم ـ جامعه سالم» را مورد بحث قرار داد و گفت: سلامت اجتماعی یک مفهوم نسبی محسوب می‌شود و از این‌روست که انتخاب یک استاندارد مناسب را با چالش مواجه می‌سازد و اگر از یک رویکرد جامعه‌شناختی بدان توجه شود، می‌تواند نشانگر کارآمدی یا ناکارآمدی ساختارهای اجتماعی شناخته شود. سلامت اجتماعی را می‌توان بر حسب سازگاری اجتماعی از مفاهیم جامعه‌شناختی و روان‌شناختی مشتق کرد. سازگاری به طور ذهنی یا در مقایسه با انتظارات اجتماعی نرمال قابل ارزیابی است و سلامت اجتماعی را می‌توان به جامعه‌پذیری مطلوب فرد در جامعه مرتبط دانست. سازمان جهانی بهداشت، سلامت اجتماعی را در سطح فردی و سه بعد در ارتباط با سایر افراد جامعه و نهادهای اجتماعی در نظر گرفته است که عبارتند از: ارتباطات و تعاملات اجتماعی، سازگاری فردی، اجتماعی و نیز ایفای نقش اجتماعی.

مهرابی ادامه داد: صاحب‌نظران حوزه اجتماعی، سلامت اجتماعی را در سطح جامعه در نظر می‌گیرند و آن را همچون جامعه سالم با ویژگی‌هایی چون وجود فرصت‌های برابر در دسترسی به کالا و خدمات اصلی برمی‌شمارند.

او همچنین به متغیرهای درونی و بیرونی مؤثر بر سلامت اجتماعی اشاره کرد و آن را با توسعه انسانی، سرمایه اجتماعی، عوامل اجتماعی تعیین‌کننده سلامت و کیفیت زندگی دارای همپوشانی دانست و اظهار داشت: عوامل اجتماعی سلامت دارای پنج حوزه کلیدی است که عبارتند از: ثبات اقتصادی، آموزش و پرورش، بافت اجتماعی و اجتماعات، سلامت و بهداشت و نیز محله و محیط‌ زیست که روش‌های ارتقای سلامت از طریق توسعه شیوه‌های زندگی سالم با توانمندسازی انسان‌ها از طریق آگاهی‌بخشی و نیز اقدام اجتماعی برای سلامت اجتماعی و تأثیرگذاری بر سیاست‌گذاران جامعه میسر می‌شود.

سخنران این نشست در پایان بحث خود، گزارشی از وضعیت موجود در کشور ارائه داد که به پایین بودن میزان مشارکت در فعالیت‌های داوطلبانه بر اساس مطالعات بررسی سرمایه اجتماعی توجه دارد و اینکه به نظر می‌رسد سلامت اجتماعی در ایران رو به کاهش است.

سخنرانی دکتر فریبا میربهاء، جامعه شناس و پژوهشگر مرکز بهره برداری از دانش سلامت دانشگاه علوم پزشکی تهران، به موضوع «طرح شاخص‌های سلامت اجتماعی» اختصاص داشت، که عنوان طرحی پژوهشی است که دفتر سلامت روانی، اجتماعی و اعتیاد وزارت بهداشت متولی انجام آن است.

دکتر میربهاء پس از معرفی دیدگاه‌های رایج و ارزیابی سلامت اجتماعی، روش و مراحل اجرای طرح مذکور را به شرح زیر معرفی کرد: جستجوی متون، بررسی مدل‌های مفهومی موجود، استخراج شاخص‌ها از متون، توافق داخل گروهی بر روی یک مدل مفهومی، تطبیق دادن شاخص‌ها با مدل مفهومی، اولویت‌بندی اولیه شاخص‌ها، دریافت بازخورد از افراد خبره، اولویت‌بندی نهایی شاخص‌ها و استانداردسازی تعاریف.

او افزود: مدل مفهومی و نیز شاخص‌ها از مرور منابع به دست آمدند و تأکید بر شاخص‌هایی بوده است که بتوانند برای سنجش سلامت اجتماعی به کار روند. در نهایت مدل مفهومی نهایی تعیین‌کننده‌های دور یا سطح اجتماعی (اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، محیطی و نظام سلامت) و تعیین‌کننده‌های نزدیک یا سطح فردی (رفتار و سبک زندگی، بیولوژیک و ژنتیک، سن و جنس) را دربر می‌گیرد که بر سلامت اجتماعی تأثیر می‌گذارد و پیامدها یا نتایجی در سطح فردی و اجتماعی در پی خواهد داشت.

دکترمهرداد احترامی، روان‌پزشک و قائم مقام مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی کشور، سخنران دیگر این نشست با موضوع «پیشنهاد تدوین داینامیک شاخص‌های سلامت اجتماعی» به سخنرانی پرداخت و گفت: سلامت اجتماعی به مثابه جامعه سالم مورد توجه قرار گرفته است که در آن شاخص‌های رفتاری، نهادی و حکومتی متداخل در یکدیگر هستند و بازتابی از حقوق متقابل فرد و اجتماع خواهد بود. هنگامی که به فهرست موضوعات اجتماعی نگاه شود (مواد مخدر، خودکشی، مالیات، رسانه، جمعیت، حقوق بشر، حملات علیه مسلمانان و مواردی از این قبیل)، دشواری تعریف شاخص‌ها بیشتر درک خواهد شد. اختلاف نظر در مورد اینکه انسان اساساً موجودی خودخواه هست یا نیست، دامنه محدودیت برای او را مشخص می‌کند. این مفهوم بلافاصله به موضوع اخلاق به معنای درونی شدن ارزش‌های حافظ منافع جامعه برمی‌گردد. می‌توان ردپای تناقض منافع اجتماع و فرد و نیز راهکارهای حل این تعارض را (به شرط پذیرش آن)، از زمان انسان‌های اولیه بازشناخت. آیین‌ها به عنوان شیوه‌ای برای درونی کردن و قابلیت پیش‌بینی نتایج رفتار تا حقوق شهروندی در دوران کنونی به شمار می‌رود. در این مورد اختلاف نظر وجود دارد که انسان ذاتاً موجودی اجتماع‌گراست یا انزواگرا وحتی در مورد مفهوم «ذاتاً» نیز توافق چندانی وجود ندارد. اما در طی فرایند تکامل، افراد بشر قطعاً برای ایجاد احساس آرامش و امنیت در برابر مسائل پیرامونی گردهم آمده‌اند. سبب پایداری این گروه‌ها که در ادامه به دلیل روابط و قواعد سازمان یافت و شکل اجتماع را گرفت، حفاظت از این احساس آرامش و دلخوشی است. پس می‌توان مهمترین شاخص سلامت اجتماعی را با این وظیفه اصلی مرتبط دانست. ایجاد این احساس به درجه توانایی درون و پیرامون برای اعمال خواسته‌های فرد بدون ترس از نتایج آن وابسته است. اجتماع با ایجاد قوانین، محدودیت‌هایی را کنترل می‌کند که مربوط به تزاحم خواسته‌های نامحدود افراد هستند. همچنین با درک عمیق‌تر و به دلیل وجود صلح در جامعه، دریافت ارتباط منافع مشترک و متقابل بیشتر شده است و مفاهیمی اخلاقی ـاجتماعی ـ عاطفی نظیر سرمایه اجتماعی شکل می‌گیرد که موجب افزایش آرامش می‌شود. موضوعات مربوط به این محدودیت‌هاـ آزادی‌ها- نیز ازموارد شاخص‌های سلامت اجتماعی به شمار می‌روند.

دکتر احترامی اضافه کرد: این موضوع که انسان بایستی درخدمت جامعه باشد یا جامعه در خدمت انسان، و نسبت و تعادل بین این دو پایه، کفه تعریف سلامت اجتماعی است. تعادل بین این دو کفه از طریق مفاهیمی نظیر شهروندی، نظریه بازی‌ها، رقابت و انتخابات صورت می‌گیرد. اما این وضعیت متوازن اخلاقی اجتماعی مربوط به محدودیت ـ آزادی، نیازمند پایه‌هایی فردی واجتماعی است که امکان محقق شدن قدرت انتخاب را فراهم می‌کند. فرد برای گسترش دامنه انتخاب خود حق دارد که از اجتماع بخواهد برای وی فرصت‌ها و اقتدار بیشتری فراهم کند و جامعه نیز حق دارد برای ایجاد امکان انتخاب برای سایر اعضای خود از افرادش بخواهد تلاش بیشتری کنند و نیز انتظارش را از افراد بالا ببرد، شاخص‌های مربوط به این موضوعات نیز از موارد سلامت اجتماع محسوب می‌شوند. اما لازم است تعریف شاخص‌های این حوزه داینامیک شود و به صورت طیفی و همه‌جانبه‌نگر صورت گیرد. به این معنا که استفاده از شاخص‌های یکسان در دو زمان یا دو مکان، چه از نظر تعریف و چه از نظر مقدار می‌تواند درست نباشد. این شاخص‌ها براساس نوع خواسته‌ها و اختیار انتخاب فرد تغییر می‌کند. مدل فازی تعریف سلامت اجتماعی، پایه نگاه تعامل نوع و شدت دلخواسته افراد یک اجتماع با هم و با جامعه است.

به این ترتیب اجتماعی سالم‌تر است که در آن، جامعه از اعضای خود انتظار بروز بیشتر استعدادهایشان را داشته باشد، تلاش بیشتری را از آنان بخواهد و مردم به فرصت‌های بیشتری دست یابند و توانمندتر شوند. تعامل این عوامل به پیشگیری از دید تونلی حکومتی و یا تخصصی، بدون توجه به خواسته‌های افراد منجر می‌شود.

پیشنهادهایی (به عنوان نمونه) برای شاخص‌های قابل طرح در این مدل:

  • انتظار بالا از افراد جامعه: افراد سالم در سن کار، به صورت مستمرکار مولد انجام می‌دهند(در اینجا نکته کلیدی، کار مولد است که باید از طریق نهادهای مردم‌سالار، نهادهای مدنی و حاکمیت پشتیبان عدالت در روابط انسانی تعریف شود).
  • انتظار تلاش: بهره‌وری شغلی بالاست.
  • فرصت برابر: تمام افراد برای ارتقای دانش و مهارت خود از امکانات آموزشی برابر برخوردارند.
  • توانمندی: تمام افراد قادرند انتخاب‌های دلخواه خود را در اجتماعی که عضو آن هستند، تا حد قانونی اعمال کنند (قانون هم از طریق فرایندهای مردم‌سالار و هم از طریق تولید و گسترش توان افزایی‌های اجتماعی، حداقل ممانعت را فراهم می‌کند).

بر این اساس، یک تعریف پیشنهادی برای سلامت اجتماعی به این صورت است: «وضعیتی است که در آن ظرفیت اجتماع برای در اختیار گذاشتن اقتدار و آسایش اعضای خود، افزایش یافته و افراد اجتماع نیز از طریق رفتار سلامت و هنجارهای سلامت و ایفای نقش به ارتقای این ظرفیت یاری برسانند».

با این وصف می‌توان مؤلفه‌های سلامت اجتماعی را دربرگیرنده این گروه‌های اصلی دانست:

الف) مسؤولیت‌های اخلاقی؛ ب) توسعه شهروندی؛ ج) آزادی در مشارکت؛ د) حکومت‌داری مطلوب؛

ه) ساختارهای اجتماع‌محور.

در این حالت میتوان دستهبندی شاخصهای تعیین سلامت اجتماعی را بر این مبنا به صورت داینامیک، مشخص کرد: الف)شاخص‌های رفتاری، بر رفتار افراد نظارت دارد(رعایت حقوق دیگران)؛ ب)شاخص‌های نهادی، بر اهداف و رفتار نهادها نظارت دارد. در اینجا ایجاد احساس حمایت‌های اجتماعی (رفاه و توانمندسازی) مهم است. (بیمه تمام افراد جامعه)؛ ج) شاخص‌های حکومتی، بر سیاست‌ها و نحوه حکومت‌داری نظارت دارد (حکومت منتخبان مردم).

پیشنهادها:

  • تلاش برای مدل‌سازی ریاضی شناسایی شرایط و مداخله در سلامت اجتماعی
  • ایجاد و گسترش ساختار مناسب برای توانمند‌سازی
  • تلاش برای نزدیک‌سازی تعاریف و شاخص‌های ملی و بین‌المللی در حوزه سلامت اجتماعی تا حد ممکن
  • نگاه دوراندیشانه به وضعیت سلامت و یافتن نقش سلامت اجتماعی
  • تدوین سازو‌کارهای منعطف برای اطلاع‌رسانی عمومی از وضعیت سلامت اجتماعی،عوامل خطر و محافظ و نقش تصمیم‌گیری‌های فردی و اجتماعی در تغییر آنها

dr ahmadniya 0نشست نمایش و بررسی فیلم «جای خالی آقا یا خانم ب»، روز یکشنبه 19 آبان 92 به همت گروه جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه‌شناسی ایران، با حضور فیما امامی و رضا دریانوش، کارگردانان فیلم، و سخنرانی دکتر شیرین احمدنیا برگزار شد. 

شیرین احمدنیا، پس از نمایش این فیلم، به واکاوی و بررسی آن از دیدگاه جامعه‌شناختی پرداخت و  تحلیل خود را با ذکر دو سؤال شروع کرد و گفت: تصویری که از زن فیلم مشاهده می‌‌شود را چگونه می‌‌توان توصیف کرد و تصویر مرد را چگونه؟ و تا چه حد این زوج رابطه زن و مرد نوعی ( تیپیک ) را در جامعه ایفا می‌‌کنند؟

در جامعه سنتی تا زن فرزندآوری نداشته باشد، هویت جنسیتی‌اش ناقص است

وی در پاسخ به این سؤالات خود افزود: زن در این فیلم وابسته است؛ وابسته به همسر و فاقد اعتماد به نفس و عزت نفس. ازطرفی در چارچوب نقش سنتی، فرزندآوری نوعی ارزش به حساب می‌آید و تا زن به این مرحله نرسد هویت جنسیتی‌اش ناقص، ناتمام، ناکامل و عاری از ارزش می‌‌شود و دائم در معرض خشونت، طرد شدن، طلاق و تهدید به گرفتن همسر دوم قرار می‌‌گیرد.

به گفته احمدنیا در گذشته فرزندآوری مهم‌ترین انگیزه ازدواج تلقی می‌‌شده و جای تعجب نبوده که اگر فرزندآوری نباشد، طلاق یا چندهمسری به سادگی مهیا شود.

این استاد دانشگاه با اشاره به آمار فرزندآوری در کشور گفت: میزان باروری کل در اولین سرشماری پس از انقلاب بالای 6 بچه بوده و الان با فاصله 30 سال، وضعیت فرزندآوری به زیر 2 فرزند رسیده و اکنون وارد مرحله حذف خاله، دایی، عمه و عمو و در نتیجه پسردایی و پسر عمو و ... شده است.

کاهش فرزندآوری به سبب تغییر سبک زندگی شهری

احمدنیا تأکید کرد: به‌تدریج و البته با سرعت با پدیده تغییرات ارزشی مواجهیم و به خاطر سبک شهرنشینی، اقتصاد صنعتی و نیز فضای بسته و محدود آپارتمانی، باب شدن فرهنگ مصرف‌گرایی، فرزند با داشتن هزینه برابر شده و فرزندآوری کاهش داشته است.

وی با استناد به آماری که محمدمهدی آخوندی، رئیس پژوهشکده ابن سینا، منتشر کرده است، گفت: تا 10 سال پیش 2 میلیون زوج نابارور در کشور داشتیم و اکنون به 3 میلیون زوج رسیده است.

ارزش مثبت مادری و رشد روش‌های درمان ناباروری در جهان

این استاد جامعه‌شناسی در ادامه صحبت‌های خود اظهار داشت: ناباروری مسئله مهم سلامت در حوزه خانواده است و پزشکان در این زمینه هشدار داده‌اند. همچنین حداقل 25 مرکز درمان ناباروری در کشور وجود دارد و ایران در این زمینه پیشرفت کرده و راه‌حل‌های پزشکی متعددی وجود دارد که در 50 درصد موارد موفقیت‌آمیز بوده است.

وی علت تمام این تلاش‌ها را ارزش مثبت در بسیاری از فرهنگ‌ها دانست و ادامه داد: در چنین شرایطی که سنت و دین زن را به سمت مادر شدن می‌‌برد، اگر زنی در این مورد شکست بخورد از سوی جامعه انگ و برچسب خواهد خورد که این موضوع، سوژه اصلی این فیلم نیز بود؛ درواقع کسی که خود قربانی بوده، مقصر جلوه داده می‌‌شود؛ چراکه غایت تکامل زن، مادری است.

تبعات ناباروری

احمدنیا اظهار کرد: زندگی شهری و صنعتی باعث رشد ناباروری شده و این موضوع تبعاتی را به دنبال داشته است؛ از آن جمله می‌‌توان به سست شدن بنیان خانواده، وارد آمدن فشار روانی به زنان نابارور، انواع خشونت‌های خانگی و... اشاره کرد.
وی ادامه داد: ناباروری همچنین باعث اختلالات روانی شده و مشکلات گرانی و نبود دارو نیز مزید بر علت می‌‌شود.

احمدنیا با بیان این نکته که ناباروری یکی از علل مهم طلاق در ایران محسوب می‌‌شود، گفت: عده‌ای همچون کارگردانان این فیلم معتقدند مشکل ناباروری بعد از اعتیاد دومین علت طلاق در ایران است و آمارهای من نشان می‌‌دهد که سومین عامل است که البته در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی‌کند.

در سال 86 حدود 100 بیمار از طریق رحم اجاره‌ای در اصفهان صاحب فرزند شده‌اند

وی در ادامه به موضوع رحم اجاره‌ای اشاره کرد و گفت: این موضوع یک پدیده زیستی است، اما در بستر اجتماعی و فرهنگی اتفاق افتاده و به همین علت نهادهای حقوقی، مذهبی، سیاسی و اقتصادی وارد کار می‌‌شوند. البته طرفداران حقوق زنان رحم اجاره‌ای را نوعی استثمار زنان می‌‌دانند؛ چراکه زنان از روی ناچاری به این موضوع روی آورده‌اند.
طبق آماری که احمدنیا ارائه داد در سال 86 حدود 100 بیمار از طریق رحم اجاره‌ای در اصفهان صاحب فرزند شده‌اند.
مادری؛ بحث چالش‌برانگیز

این استاد دانشگاه گفت: برای بررسی مادری لازم است هم جنبه‌های مثبت و هم جنبه‌های منفی آن مورد مطالعه قرار گیرد. تاکنون به جنبه‌های مثبت و ارشمند آن اشاره کردیم، اما مادری نیز بحثی است چالش‌برانگیز و کاری پر از استرس و دشوار. اگر زنی شاغل باشد، در صورت مادر شدن امنیت شغلی او به خطر می‌‌افتد و باعث کاهش درآمد زن می‌‌شود.

تغییر فرهنگ و آگاه‌سازی زنان؛ راه‌حل جامعه‌شناختی ناباروری

به گفته احمدنیا پزشکان برای مشکلات راه‌حل‌های مهندسی و علوم دقیقه‌ای ارائه می‌‌دهند؛ بدین معنی که مشکلات را تک علتی فرض می‌‌کنند؛ در حالی‌که ناباروری موضوعی است که باید از تمام جنبه‌ها به آن نگریسته شود.
وی صحبت‌های خود را با طرح این پرسش که حال از دید جامعه‌شناسی چه راه‌حلی برای این موضوع می‌توان متصور بود؟ ادامه داد و بیان کرد: در این مورد تغییر فرهنگ و آگاه کردن زنان و نگاه به مسیرهای نو و متنوع، چاره‌ساز است. می‌توان به زنان آموخت که زن نیز مانند هر انسان دیگری که متکی به نفس است، می‌‌تواند بدون مادر شدن به موفقیت‌های بزرگی دست یابد. بنابراین اجباری نیست که تمام زنانی که ازدواج کرده‌اند، مادر شوند.
فیلم مستند «جای خالی آقا یا خانم ب» که در سال 88 در معرض نمایش در بخش خصوص قرار گرفت، زندگی زوج روستایی به نام ولی و خدیجه را نشان می‌‌دهد که با مشکل ناباروری مواجه هستند و این موضوع زندگی‌شان را تحت‌الشعاع خود قرار داده است. این فیلم نمایشگر فضای سنتی جامعه برای فرزندآوری و نیز احساسات زن فیلم در قبال این موضوع و کنار آمدن اجباری او با موضوع طلاق یا زن دوم است.

548543124نشست گروه جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت، روز یکشنبه 21 مهرماه سال 92 با موضوع «جامعه‌شناسی بدن و دلالت‌های آن در حقوق بشراز دیدگاه جاناتان ترنر» با سخنرانی دکتر عباس گرگی در انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد.

محورهای مورد بحث در این جلسه عبارت بودند از: مبانی هستی شناسی، مبانی معرفت شناسی و مبانی روش شناسی ترنر؛ ریشه‌های تاریخی مفهوم بدن در جامعه‌شناسی کلاسیک؛ تمایزهای مفهومی بدن و جسمانیت (embodiment) در جامعه‌شناسی معاصر؛ آسیب پذیری نهادها و عاملیت انسانی؛ جامعه‌شناسی حقوق بشر؛ دولت-ملت ها و حقوق بشر و اخلاق شناختی انتقادی و فضیلت های جهان شمول.

سخنران این جلسه، در ابتدای بحث خود با اشاره به اینکه پیش از این رابطه "جامعه و بدن" در مطالعات انسان‌شناسی و فلسفه مورد توجه بوده است، در خصوص پیدایش بحث جامعه‌شناسی بدن (sociology of body) گفت: "از دهه 1980 بحث جامعه‌شناسی بدن با آثار ترنر آغاز شد و از دهه 1990 مباحث مربوط به حقوق بشر مطرح شد و پیش از آن جامعه‌شناسان به مباحث مربوط به حقوق بشر نپرداخته بودند که ترنر علت آن را در "حاکمیت اثباتگرایی، جدایی ارزش از واقعیت و تفکر نسبی گرایی" می دانست. "اساسا برخی معتقد بودند که هر جامعه ای سنن و قواعد حقوقی مخصوص به خودش را دارد، بنابراین صحبت از حقوق عام و حقوق بنیادین بشر جایگاهی ندارد. از طرفی علت عدم توجه جامعه شناسان به حقوق بشر این بود که واحد تحلیل در جامعه‌شناسی قبل از جهانی شدن، دولت-ملت بود و باعث می شد که توجه کمتری به حقوق بشر شود. بنابراین ترنر به دنبال آن بود که یک مبنای ماتریالیستی و عام و تجربه گرایانه برای دفاع از دعاوی مربوط به حقوق بشر ایجاد کند" و به همین علت مفهوم جسمانیت (embodiment) را مطرح کرد.

دکتر گرگی خاطر نشان کرد: آغاز اندیشه ترنر بررسی جدایی عین و ذهن است. در تفکر غربی دوگانگی عین و ذهن جایگاه محکمی داشت و بر اساس این تقابل به دو قلمرو اشاره شد. نخست قلمرو علوم طبیعی که به بدن عینی پرداخته و دیگری قلمرو علوم اجتماعی بود که ذهن را مطالعه می کرد.

وی با مروری بر هستی شناسی و معرفت شناسی ترنر به پاسخ وی به پرسشهای مربوط به وجود، هستی و ماهیت انسان و جامعه افزود:  ترنر رویکردی عامل گرایانه به انسان دارد. ترنر متاثر از نیچه و هایدگر موجود انسانی را ناکامل و ناتمام می داند که آسیب پذیر است و این آسیب پذیری موجب روی آوردن انسان ها به نهادها شده و فرهنگها را بوجود می آورند. نگاه او به جامعه رویکرد کنش ساختار است به این معنا که انسان جامعه را می سازد. بنابراین ترنر یک دیدگاه رابطه گرایانه بین فرد و جامعه دارد. که حلقه پیوند آنها را جسمانیت (embodiment) و آسیب پذیریمی داند.

در بحث معرفت شناسی، ترنر موضع پراگماتیسم معرفت شناختی دارد و از روش تلفیقی برای مطالعات خود استفاده می کند و علاقه ای به مباحث فلسفی ندارد و معتقد است که باید بنا به ضرورت موضوع تحقیق، جهت شناخت بهتر و یافتن راه حل مناسب تر از روشها و پارادایمهای مختلف استفاده کرد.

دکتر گرگی در ادامه به ریشه های تاریخی مفهوم بدن در جامعه‌شناسی کلاسیک از دید مارکس، وبر و زیمل و به تمایزهای مفهومی بدن و جسمانیت (embodiment) در جامعه‌شناسی معاصر اشاره کرد و گفت: از دیدگاه ترنر، "جسمانیت" در برگیرنده دو بعد عینی و ذهنی است و آن را مجموعه ای از فرایندهای اجتماعی در چرخه زندگی افراد می داند. از سویی بیان جایگاه متناقض دولت که خود بزرگترین پارادوکس نظریه دولت و حقوق بشر است مورد نظر ترنر بوده زیرا او معتقد است نهاد قدرت و سیاست می تواند پیامدهای متناقضی داشته باشد. به زعم ترنر، پیوند ناگسستنی خشونت میان دولت و قانون وجود دارد. از آنجا که "دولت تنها نهادی است که حق کشتن انسانها را دارد می تواند به عنوان چالشی در مباحث حقوق بشر طرح شود که این نیز خود می تواند به آسیب پذیری بیشتر دامن بزند". بنابراین ترنر معتقد بود که با توجه به ناپایداری و آسیب پذیری نهادهای بشری باید یک صورت بندی نوینی از حقوق بشر بر مبنای عام ارائه داد.

سخنران این جلسه با طرح دغدغه دولت ها در حوزه سلامت و بیماری و پیامدهای آن از نگاه ترنر ادامه داد: از نظر ترنر، آگاهی فرد تحت تاثیر ابعاد جسمانی است و معتقد است آگاهی و بدن رابطه دو سویه دارند به خصوص در بیماریهای مزمن و روانی زیرا در این بیماریها ذهنیت فرسایش یافته و نیاز به روان درمانی است. از طرف دیگر با بررسی رابطه خود، جامعه و بدن نشان می دهد که تنظیم بدن به میدان اساسی سیاسی تبدیل شده است. ترنر معتقد است بدن عرصه بازنمایی فرهنگ است و بدن زمینه ای است که فرهنگ جامعه را بازتولید می کند. ترنر به دنبال آن بود که پیوند مجددی میان اخلاق و سیاست از موضع انتقادی برقرار کند. به زعم ترنر "آسیب پذیری و درد و رنج باعث می شود که پیوندهای انسانی و انسجام اجتماعی تقویت شود و همدلی و وابستگی عاطفی ایجاد شود اما پیش شرط آن را اخلاق شناختی می داند. در واقع شناخت متقابل را پیش نیاز برقراری هر گونه روابط اخلاقی می داند و معتقد است ترس، اجبار، ریاکاری و تزویر مانع از شکل گیری اخلاق است و روابط باید فارغ از هرگونه محدودیت و ترس باشد. شناخت مستلزم گفتگو بدون ترس و ارعاب است. باز اندیشی و نقد باید در گفتگوها باشد. در نهایت شناخت متقابل و گفتگو نیازمند کاهش نابرابریهای اجتماعی، اقتصادی و رشد فضیلت های جهانشمول است که شامل احترام متقابل، مراقبت و مسئولیت پذیری و ... است. در واقع رابطه دو سویه ای میان فضیلت های جهانشمول و حقوق بشر وجود دارد و می تواند تقویت کننده حقوق شهروندی باشد.

6در ادامه سلسله جلسات نمایش و نقد و بررسی کارشناسانه و میان رشته‌ای در خصوص فیلم های مستند حوزه جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت، نشست نمایش و نقد و بررسی فیلم «من هستم» در روز سه شنبه، 17 بهمن ماه سال 1391 در محل سالن کنفرانس انجمن جامعه‌شناسی برگزار شد.

در این جلسه، امیر زبان آور (کارگردان)، خسرو منصوریان (رئیس انجمن حمایت و یاری آسیب دیدگان اجتماعی) و دکتر امید زمانی (پزشک و پژوهشگر در زمینه ایدز) و شهلا داریوشی، مشاور بیماریهای رفتاری به بررسی موضوع فیلم از منظر کارشناسی پرداختند. پس از نمایش فیلم ابتدا خسرو منصوریان به سخنرانی پرداخت و گفت : عمده فعالیت این انجمن شامل موارد زیر می‌شود:

حمایت مستمر مالی از زنانی که همسرانشان در اثر بیماری ایدز فوت شده و خود با بیماری ایدز زندگی می‌کنند و فرزند یتیم حاصل از ایدز دارند، تشکیل جلسات آموزشی و مشاوره و بازپروری روحی ایشان جهت حضور فعال در جامعه به عنوان یک شهروند عادی، فرهنگ سازی، اطلاع رسانی و اشنا نمودن مردم جامعه در زمینه بیماری ایدز، عواقب و اثار مترتب بر آن و ...

او در ارتباط با فعالیتهای این موسسه اظهار داشت: حدود هفتاد درصد مراجعین به انجمن ما را خانم‌ها تشکیل می‌دهند که برای خدمات مشاوره مراجعه می‌کنند یا صبح‌ها که اغلب شوهران آنها در خارج از منزل است تماس می‌گیرند که علت آن عدم احساس امنیت در صحبت راجع به این مسائل است. از طرفی عمده رفتار پرخطر از جانب همسران آنها انجام می‌شود. آمار مبتلایان به این ویروس در کشورهای اطراف ما نیز روند خوبی ندارد چه کشورهای شمالی همسایه ما و چه کشورهای حوزه خلیج فارس مبتلایان به ایدز را تعداد نسبتا زیادی در بر می‌گیرند. انگ اجتماعی و بی اطلاعی وقتی بین افراد رایج باشد، نتایج آن به مراتب وضعیتی بدتر از این را رقم خواهد زد. داشتن چند شریک جنسی به طور همزمان احتمال مبتلا به این ویروس را افزایش می دهد، از طرفی سازمان‌های غیر دولتی فعال دراین زمینه هم عمدتا منحل شده‌اند و اطلاع رسانی از طریق رسانه‌هایی مثل رادیو یا تلویزیون نیز به اندازه کافی انجام نمی‌شود. مهمترین عامل در افزایش این مشکلات عدم آگاهی جوانان است. ایدز، اعتیاد، فحشا، یک چرخه است که پشت سر هم می‌آید، هیچ گروهی در هیچ کشوری به اندازه جوانان نمی‌تواند درپیشگیری از آسیب‌ها و مسائل اجتماعی موثر باشد.

وی در ادامه افزود: موسسه ای که من و همکارانشان در آن فعالیت می‌کنند تنها موسسه فعال در این زمینه هست که فعالیت‌هایش شامل: کمک مالی به زنان سرپرست خانوار که از طریق همسر مبتلا به این ویروس مبتلا شده‌اند و کمک ماهیانه 100 الی250 هزار تومان به فرزندان مبتلا به این ویروس برای مخارج زندگی است.

منصوریان در ادامه سخنرانی به تغییرات روند در رابطه با پدیده روسپیگری پرداخت و گفت: زمانی که چند سال پیش تیم تحقیقاتی طرح روسپیگری در تهران و در شهر نو به مطالعه این وضعیت پرداخت متوسط سن روسپیگری 29 سال بود ولی امروزه متوسط سن روسپیگری به 14 سال رسیده است. تا چند سال پیش درصد مبتلایان به ایدز از طریق سرنگ بسیار کم و تعداد معدودی را شامل می‌شد، ولی طبق تحقیقات امروزه حدودا بیشتر از بیست درصد از این طریق آلوده می‌شوند علت آن هم این است که سن شروع رابطه جنسی به 11سالگی رسیده است.

7سپس دکتر امید زمانی، پزشک، پژوهشگر و عضو گروه جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت انجمن جامعه‌شناسی ایران نیز به بیان توضیحاتی در رابطه با بیماری ایدز پرداخت و ادامه داد: بیشتر مبتلایان به ایدز در ایران افراد تزریق کننده مواد هستند و بیشتر تزریق کنندگان نیز زندانیان مبتلا به ایدز هستند که به همسران خود نیز این ویروس را منتقل می‌کنند. طبق اخرین تحقیق انجام شده در کشور حدود 5/4 درصد تن فروشان در کشور مبتلا به این ویروس هستند.

در ادامه این نشست، امیر زبان آور، کارگردان فیلم، نظرات خود را در این خصوص مطرح کرد و خاطر نشان کرد که به علت دغدغه شخصی به سراغ این موضوع و ساختن فیلم مستند در این زمینه رفته‌ است و گفت: قرار بود ساختن این فیلم مستند در چهار استان انجام شود اما به علت مشکلات مالی فقط در تهران و کرمانشاه با نمونه افراد کمتری این فیلم ساخته شد، از آبان 83 تا مهر89 برای انجام این کار وقت صرف شده است. خود این افراد مبتلا به ایدز بیشتر از مسئولین حاضر به همکاری برای ساختن این مستند بودند.

در ادامه، حاضرین به بیان سوالات خود پرداختند. یکی از حاضرین پرسید: آیا همه فرزندان لزوما از طریق مادر مبتلا به اچ آی وی به این ویروس مبتلا می‌گردند؟ دکتر زمانی در پاسخ به این سوال اظهار داشت: اگر زایمان مادر از طریق سزارین انجام گیرد احتمال ابتلای نوزاد به ویروس کاهش می یابد، از طرفی اگر نوزادی از مادر ویروس را نگرفت باید برای سالم ماندن این نوزاد، به بچه شیر خشک داد زیرا از طریق شیر مادر احتمال انتقال ویروس وجود دارد.

سخنران چهارم نشست، شهلا داریوشی، مدیر مرکز مشاوره زنان آسیب‌پذیر، واقع در شهرک ولیعصر، در مجاورت محله یافت آباد در جنوب تهران بود. او علاوه بر معرفی خدمات مرکز مشاوره زنان آسیب پذیر ولیعصر، به ارائه آمارهایی در ارتباط با وضعیت ایدز در میان زنان و دلایل اجتماعی خطرساز این بیماری برای زنان پرداخت. مرکز ارتقای سلامت اجتماعی زنان آسیب پذیر، نهادی است که برای ارائه خدمات مختلف به منظور کنترل همه گیری اچ آی وی /ایدز در بین زنان آسیب پذیر جامعه که از گروه‌های کلیدی در معرض خطر می‌باشند، دایر شده است. خدمات مرکز از جمله مشتمل بر موارد زیر است:

1.خدمات در ارتباط و معطوف به ایجاد محیط دوستانه

2.ارائه حمایت‌های روانی – اجتماعی (مشاوره فردی، مشاوره گروهی، حرفه آموزی، خدمات مددکاری و ...)

3.تامین خدمات بهداشتی مرتبط با مصرف مواد (آموزش‌های مرتبط، خدمات سرنگ و سوزن، توزیع و جمع آوری و معدوم سازی وسایل تزریق و زباله‌های آلوده، درمان نگهدارنده با متادون، درمان وابستگی به مواد در فرزندان مراجعه کنندگان، فوریت‌های پزشکی، پیشگیری پس از مواجهه)

4.ارائه خدمات بهداشتی خاص زنان (آموزش بهداشت باروری و جنسی، مراقبت در قبالِ و درمان بیماری‌های آمیزشی، ارائه مشاوره و انجام آزمایش داوطلبانه اچ آی وی/ ایدز – آموزش رفتار جنسی سالم، ارتقای استفاده از کاندوم، آموزش مهارت‌هایی نظیر پافشاری برای آمیزش جنسی کم خطر تر- توزیع لوازم بهداشتی اختصاصی زنان)

او گروه‌های هدف این مرکز را به شرح زیر برشمرد:

1.مصرف کنندگان مواد

2.همسران افراد مصرف کننده مواد

3.همسران دارای سابقه زندان

4.تماس های جنسی خارج از چارچوب(تن فروشی)

5.همسر دارای اچ آی وی مثبت

صفحه272 از277

زیر مجموعه ها