18 امرداد 1402
افسانه افلاکی
نشست حلقه مطالعات زنان و فمینیسم گروه جامعه شناسی تفسیری از ساعت 17:30 تا 19:30 چهارشنبه 1402/5/18 با موضوع "هویت یابی مطرود: نگاهی به فرایند هویتیابی افراد تراجنسیتی"، برگزار گردید.
نخست بی تا مدنی مدیر گروه تفسیری از اهمیت کیفی پژوهی در پارادایم تفسیری که توسط بلومر به خصوص درجایی مورد تاکید قرار گرفته که مفاهیمی سیال چون هویت جنسیتی مطرح می شوند، سخن گفته و به ندا گلبهاری پژوهشگر مدعو به خاطر شجاعت، شکیبایی و تاب آوری در مراحل مختلف این پژوهش که موضوع رساله و موضوع ارائه او در این نشست بود خدا قوت گفت. سپس ندا گلبهاری به شرح و بیان موضوع پرداخته بیان داشت که هویت جنسیتی به احساس درونی فرد نسبت به کیستی جنسیتی او، یعنی زن یا مرد، هیچکدام نبودن یا جایی میان این دو بودن، گفته میشود. گرچه هویت جنسیتی بسیار تحت تاثیر نگاه جنسیتی جامعهای است که در آن زندگی میکنیم اما لزوما با برچسب جنسی که زمان تولد بر فرد زده میشود مطابقت ندارد و مصداق این عدم تطابق، افراد تراجنسیتی هستند. درواقع، هویت جنسیتی مشتمل بر دوگونه کلی است و افراد به طور کلی و از این نظر یا سیسجندر[1](یکسان جنسیتی) و یا ترنسجندر[2](تراجنسیتی) هستند.
ندا گلبهاری افزود یکسانجنسیتی به افرادی نسبت داده میشود که هویت جنسیتی آنها با جنس بیولوژیکی(هویت جنسی) زمان تولد آنها همسو است. مثلا اگر نر متولد شدهاند، اکنون خود را نیز بهعنوان مرد و اگر مادینه به دنیا آمدهاند اکنون خود را به عنوان زن میشناسند. تراجنسیتی، اصطلاح فراگیری است که طبقه کلی و وسیع از افرادی را دربرمیگیرد که که هویت جنسیتی، جنس و یا بروز جنسیتی آنها با جنس زمان تولد آنان همسو نیست و به عبارت دیگر احساسات، روحیات و صفاتی متفاوت با جنس زمان تولد خود را دارند. با این توصیف، این اصطلاح، هویتهای متفاوت زیادی را دربرمیگیرد که از آن جمله میتوان به کوئیرجنسیتی ( افرادی که احساس میکنند چیزی بین نر و ماده هستند و یا هیچکدام نیستند یا دوتایی جنسیتی را کاملا رد میکنند)، جنسیت متغیر، دگرجنسپوش و تراجنسی[3] اشاره کرد.
دکتر گلبهاری بیان کرد که موضوع بحث ما در اینجا تراجنسیها هستند. تراجنسی به طور خاص به شخصی اشاره دارد که با جنسی متضاد با جنسی که زمان تولدش به او اختصاص داده شده، شناخته میشود. با این توصیف همه افراد تراجنسی، تراجنسیتی هستند اما همه افراد تراجنسیتی، تراجنسی نیستند. بسیاری از افراد تراجنسی(و نه همه آنها)، تمایل به هورمون درمانی و عمل جراحی دارند تا هرچه بیشتر به هویت جنسیتیشان نزدیک شوند و جسم خود را تا حد امکان با هویت جنسیتی خود تطبیق دهند.
پژوهشگر مدعو تصریح کرد که واژه ترنسکشوال(تراجنسی)، بهدلیل پیشینهای که داشته و با اختلالات پزشکی و روانپزشکی پیوند زده میشده، از نظر برخی واژهای منسوخ و توهینآمیز محسوب میشود. تراجنسیهایی که اینگونه فکر میکنند بهجای آن واژه تراجنسیتی را برای خود بهکار می گیرند. اما با توجه به اینکه ساختار جنسی و جنسیتی حاکم، ساختاری مبتنی بر نرینگی و مادینگی و درواقع ویژگیهای تناسلی و تولیدمثل است، بهنظر میرسد واژه ترنسشکوال یا تراجنسی، حداقل برای آن دسته از افرادی که جراحی هایی مرتبط با اندام تناسلی داخلی و خارجی خود انجام میدهند و بنابراین از کارکردهای تناسلی و تولیدمثلی بدن خود عبور میکنند، میتواند واژه مناسبی باشد. پژوهشهای صورت گرفته در ایران ، مملو از تعابیر و واژههای منسوخ یا اشتباه چون "بیماری"، "عمل تغییر جنسیت" است یا طبق آخرین ویرایشهای صورت گرفته در راهنماهای معتبر و بینالمللی پزشکی و روانپزشکی و روانشناختی(مانند DSM IV)، "اختلالی" محسوب می شود که در جای خود و در حیطه زبان، میتواند بازتولید انگ و رنجی باشد که بر این افراد وارد میشود. بعلاوه مروری بر پژوهشها نشان می دهد که غالبا با رویکردی یکسویه به نفع ساختار و نگاهی قربانیمحور، حاکی از تجربیاتی سیاه است و عجین با انفعال و همچنین طرد شدن و رانده شدن، در کشاکش پایانناپذیری بین پذیرش و عدم پذیرش افراد تراجنسی و بهویژه تراجنسیهای زن می باشد.
این پژوهشگر مطالعات جنسیتی گفت درواقع امر افراد تراجنسی در جامعه ایرانی، اگرچه از اجازه شرع و قانون برای انجام عمل جراحی "تصریح جنسیت[4]" برخوردارند، اما با توجه به انتظارات، نقشها و تعاریف جمعی درونیشدهای که زنانگی توأم با مادینگی و مردانگی توأم با نرینگی و درواقع همسویی هویت جنسی و هویت جنسیتی را امری مسلم و بدیهی میدانند با عدم مقبولیت، پذیرش عمومی پایین و درنتیجه عمدتا با تبعیض، تحقیر، محرومیت، انگ، خشونت آشکار و طرد از سوی جامعه دست بهگریبان هستند. متـأسفانه آمارهای قابل استنادی از این افراد در دسترس نیست، اما در عین حال آنقدر در این خصوص مطالعه و پژوهش صورت گرفته است که بتوان بر مبنای آنها به انزوا، پایین بودن کیفیت و کمیت زندگی و حتی خودکشی بهعنوان پیامدهایی از این عدم مقبولیت و طرد شدن سخن گفت.
گلبهاری اضافه کرد با این وجود، پژوهشها تنها به یک روی سکه مفهوم طرد توجه دارند. در حالیکه طرد به معنای رانده شدن توسط دیگری(در اینجا ساختار جنسیتی هژمونیک شده حاکم و تمام مؤلفههای درونی آن) به واسطه تصمیمهایی بیرون از قدرت کنترل فرد، در بطن خود به کنشگری به معنای توانمندی مستقل فرد برای کنش بر اساس اراده و انتخاب خود علی رغم وجود فشارها و عناصر ساختاری و محدودکننده و درواقع به مسئولیت آدمی در پذیرش یا عدم پذیرش چنین رانده شدنی هم اشاره دارد. دقیقا توجه به همین نکته مغفول مانده در پژوهشهای انجام شده است که کمک میکند در یک سوی مفهوم طرد افراد تراجنسی را مشاهده کنیم که نه تنها هویت جنسیتی برآمده از ساختار جنسیتی حاکم را(ساختار مبتنی بر مرد نرینه و زن مادینه) را به عنوان اطاعت و تحمیل درک و تفسیر نمیکنند، بلکه با اتخاذ شیوه های تعامل خاصی چون پنهان کردن ترنس بودن خود بعد از عمل جراحی در اعمال آن علیه خود نیز مشارکت دارند. اما در سوی دیگر این مفهوم نیز به دسته دیگری از کنشگران تراجنسی توجه داشته باشیم که با طرد روتینهای غیربازاندیشانه و منبعث از انتظارات جمعی و درونی شده و نافرمانی از قدرتی که در قالب چنین پوششی بر آنها اعمال میشود، جلوههای آشکارتری از کنشگری و اعمال قدرت متقابل را ارئه میکنند. کنشگرانی که در راستای مقاومت در برابر گفتمان جنسیتی طردکننده حاکم قد علم میکنند، در مسیر عادی سازی این پدیده کنشگری میکنند، خود را فراتر و بیش از جنسیت هویتیابی میکنند و حتی در مراتب بالاتر، گفتمان جنسیتی دوقطبی حاکم را طرد و بر گفتمان غیردوتایی جنسیتی تاکید میکنند.
دکتر گلبهاری تأکید کرد توجه به کنشگری این دسته از افراد تراجنسی شاید بیش از هر جنبه دیگری از این نظر مهم است که آنها در مقابل متصلبترین، دیرپاترین و قدرترین ساختار موجود یعنی ساختار جنسیتی منبعث از دوگانه طبیعی نرینگی و مادینگی قد علم میکنند. ساختاری که برساختهای اجتماعی است اما در ذهن بسیاری از کنشگران تراجنسیتی و غیرتراجنسیتی بدیهی و طبیعی جلوه میکند.
در ادامه شیوا مهمان اول نشست، و دارای مدرک کارشناسی ارشد روانشناسی به بیان تجربیات زیسته و فرایند برسازی کنش او در مراحل مختلف زندگی خصوصی و اجتماعی اش در حالی پرداخت که حاضرین نیز در گفتگو مشارکت کرده با او به پرسش و پاسخ پرداختند.
عطیه محب زاده از وجود شمار قابل توجهی از افراد تراجنسیتی در حوزه ورزش و نیاز به فهم مشترک میان مدیران، مربیان و دست اندکاران امر ورزشی با نسل جوان سخن گفت..
سمیرامیس شاه اسماعیلی از رشد کودک و روند اجتماعی شدن و هویت یابی از طریق یادگیری اجتماعی سخن گفت و تضاد بین امر زیستی و امر اجتماعی را یادآور شد.
الناز شیری در مورد حد و مرز حرفه ای همچنین میزان فهم مشترک مشاوران و روانشناسان با افراد تراجنسیتی سخن گفت و اینکه تا چه حد مشاور می تواند در مورد مسائل جنسیتی مشاوره دهد و در مسئله موشکافی کند و بدان بپردازد.
در ادامه آرون مهمان دوم نشست، از رنجها و گنجهای خود در تجربه زیسته روایت کرد و به پرسشهای مطروحه حاضرین در نشست پاسخ گفت
در پایان نشست مدیر گروه تفسیری با تأکید بر ابعاد تفسیری این پژوهش یعنی طیف بندی، بررسی دیالکتیک خود با خود برای هویت یابی، همچنین روش شناسی پژوهش که متضمن رجوع پژوهشگر به فرد تراجنسیتی و مصاحبه و مشاهده مشارکتی بوده را از نقاط قوت پژوهش ندا گلبهاری دانست. فرایند هویت یابی در افراد تراجنسیتی مستلزم انتخابگری، احتساب عملگرایانه، برسازی کنش و چه بسا پرداختن تاوانی است که آنها حاضرند در زندگی بپردازند اما خویشتن خویش را در برابر فشار ساخت سرسخت اجتماعی بهتر بفهمند و در شکافی که رسوبات فرهنگی جامعه میان آنچه بین دو گوش با آنچه بین دو پای آنها ایجاد می کند، صلح برقرار کنند و به آرامش برسند.. بی تا مدنی ضرورت ایجاد فضای گفتمانی برای تراجنسیتی ها را لازمه تصحیح و تدقیق مطالعات جنسیتی در کشور دانست و ابراز امیدواری کرد این نشست با همین رویکرد پژوهشی و علمی در حلقه مطالعات زنان تفسیری تداوم یابد. در اینصورت در نشست بعدی به گفتگو پیرامون هویت جنسیتی وفق پارادایم تفسیری پرگمتیستی و "برهم کنشی نمادی" می پردازیم.
نشست در ساعت 19:30 به پایان رسید.
[1]. Cisgender
[2]. Transgender
[3]. Transsexual
[4]. Gender-affirming surgery