چهار شنبه 16م خرداد 1402

بی تا مدنی

حلقه مطالعات زنان و فمینیسم گروه علمی- تخصصی جامعه شناسی تفسیری، با موضوع « زنانگی، فهم از چیز فهم شده: تحلیل موقعیت زن ایرانی»، را در فضای گوگل میت برگزار کرد این نشست با ارائه بی تا مدنی پژوهشگر مطالعات زنان و فمینیسم و مدیر گروه تفسیری صورت گرفت.

فهم از چیز فهم شده یعنی چه؟

آغازگر بحث، توضیح پیرامون عنوان نشست بود که یک مفهوم مکس وبری تفهم گرای تفسیری است[2]. سخنران نشست ذکر کرد که از هستی شناسی وبر برای توضیح مقاومت و سرسختی کنشگران اجتماعی بهره می گیرد که در برابر فشار ساخت سرسخت اجتماعی، آنها نیز به تدریج سرسخت شده و می شوند به طوری که در فهم مشترک آنها پوشش، سبک زندگی، نگرش ها و ارزش ها، گسترش شبکه های اجتماعی، اوقات فراغت و ساحتهای زمینی زندگی مانند لباس، خوراک، پوشاک، لذت و سبک زندگی ارشمندتر می شود. در چنین قالبی زنان و دختران خواهان برابری جنسیتی جهت تحقق خواسته های خود به شیوه ای سازگارانه تر بوده اند. اولین برخوردها در خانواده هسته ای پدرسالار ، در گروههای همآلان که رخ می دهد تضادهابروز یافته با ورود به مدرسه، دانشگاه، بازار کار، سپهر دختران از میانه این تناقضات زن- کنشگرانی انتخابگر، فعال و پویا می شوند. شرایط به جایی می رسد که هرآنچه نظام آموزش و پرورش، نهاد رسمی دین، فضاهای مردانه ای چون اقتصاد و ورزش او را به حاشیه می راند، به تدریج کنشهای سازگارانه که در قالب مفهومی تفهم گرای وبری کنشگر را پذیرنده تر می بیند، رادیکالیزه شده و رنگ و بویی مقاومت گرانه تر و جنبشی تر پیدا می کند و به اندیشه ورزی جنبشی بلومر نزدیک تر می شود. در چنین موقعیتی به جایی میرسیم که دخترانی که برای ورود به استادیوم ورزشی و بهره مندی از حقوق شهروندی خود برای تماشای مسابقه تیم دلخواهشان پسرپوشی می کردند تا راه پیدا کنند، دستگیر، تنبیه و مجازات می شوند. پسران در استادیوم با سر دادن شعار برای حضور دختران اعلام حضور و مشارکت می کنند یا به پنهان کردن هویت جنسیتی انکار شده کمک می رسانند. رفته رفته این مطالبه ناشنیده گرفته شده، ترتیب اثر داده نمی شود و بلکه ارکان مدیریتی ورزش سخنگوی جریانهای محافظه کار می شود. مطالبه سرکوب می شود و فضای گفتمانی دچار انسداد می گردد. بدین ترتیب فهم مشترکی که می توانست سازگارانه و منشاء اثر برای حل و فصل این مسئله ساده اجتماعی باشد، در زیرساختهای مدیریتی ورزش کشور شکل نمی گیرد. متعاقبا شاهد شکل گیری هسته های مقاومت یا به بیان بلومر حلقه های عمودی در برابر نظام سلطه هستیم. کنشها رادیکالیزه می شود ، درگیری ها گسترش می یابد سحر دختر آبی پس از بازداشت توسط نیروی انتظامی، دادگاهی می شود، و دست آخر. خود را جلوی درب یک بیدادگاه به آتش می کشد. سرتاسر دنیا خودسوزی سحر خبر داغ روز می شود. از سوی دیگر رفته رفته دختران و زنان با عزمی راسخ مقاومت مدنی را به انحاء و اشکال متنوع تر و سرسختانه تری بروز می دهند که طی یک سال اخیر شاهد بوده ایم. مثلا طی چند روز اخیر شاهد رقصراسپوتین نسل "زد" بودیم که به طور اتفاقی در گوشه ای از شهر رخ داد و یک جور در هم بافتگی و پیوستگی میان جمعیت عبوری را بی گفتگو رقم زد جوری که هر از گاهی در نوازندگی های خیابانی کنار متروها، در پیاده روها و توقفگاههای شهروندی در حالی می بینیم که در تلویزیون رسمی حتی ساز یا زن در حال نوازندگی سانسور می شود. تضاد بین زیست روزمره با نمودهای رسمی زندگی به سبک دیکته شده توسط رسانه رسمی حاکمیتی دم افزون می گردد. بدین ترتیب کنش های تفریقی از اشتراک معانی و توافق نسبی سطوح و لایه های خرد تا کلان کنشگری، از مردم تا حاکمیت دچار اعوجاج شده از حالت سازگارانه خارج می شود.

هستی شناسی مکس وبر، جامعه شناس تفسیری

مدیر گروه تفسیری از هستی شناس مکس وبر به عنوان متفکر تفسیری، نکاتی برگرفته یادآور شد که کنش اجتماعی هیچ گاه قابل تجزیه به فرد یا سایر اجزای جامعه نیست بلکه اشتراک معانی یا توافق نسبی افراد در فهم نسبت به چیز یا عین یا ابژه فهم شده، مجموعه کنشهای اجتماعی و به تبع آن جامعه را می سازد.

تحلیل موقعیت زن

مدنی افزود کنشهای مدنظر وبر فردی نیست بلکه تفریقی است یعنی چند طیف جمعیتی متفاوت کنش جمعی تفریقی می کنند. در این معنا پاره های ذهنی یکایک افراد با عین یا چیزی که در سرتاسر جامعه فهم و معنا می شود، (در اینجا " زنانگی") چنان هم فراخوانانه کنار هم می نشینند که دیگر نمی توان آن را کنشگری فردی نامید بلکه اصطلاح صحیح آن کنش تفریقی است. از این رو شاهدیم که "نه به پوشش یا در واقع سربند اجباری" در طیفهای تفریقی جامعه نیز به چشم می خورد؛ مذهبی ها و متشرعین، گروههای اعتقادی همواره همنوا با ایدئولوژی، گروههای ذینفع در ساخت قدرت، نظامیان و انتظامیان و خانواده های آنها، افراد سنتی ساکن محلات مذهبی تر چون شهرری و نازی آباد، شهروندان سایر شهرهایی که ظاهرا بنا و بستر اجتماعی محافظه کارانه تری دارند چون قم و مشهد... اینها همه به نوعی مقاومت خیابانی دست می زنند تا نافرمانی مدنی خود را اعلام دارند. جالب است این روزها شاهدیم در بازار تهران زنانی چادری به حلقه رقص نوازنده خیابانی وارد می شوند و با رقص خود میل به بدن را آزاد از بگیر و ببندهای ایدئولوژیک نشان می دهند.

سیر تحولات در معرفت اجتماعی زنان

بی تا مدنی سپس سیر تحولات در معرفت اجتماعی زنان را از "آگاهی در خود" به "آگاهی برای خود" در ارتقای سطح مطالبه گری آنان بررسی نموده، تضاد و تخالف بین فهم زنانه از هویت جنسیتی را با الگوهای دستوری و فرمایشی نظام سلطه در مصادیقی چون ورزش زنان امری مهم در ایجاد و تقویت فهم مشترک میان خود زنان و نیز بین زنان و مردان جامعه دانست. او تأکید کرد که مردان نیز با تغییر نگرش و کلیشه زدایی از رسوبات فرهنگ پاتریارکی از خود و از سایر زنان در فرایند دیالککتیکی گفتگوی خود با خود ، توانسته اند نقش به سزایی را در ایجاد و تقویت فهم مشترک از چیزهای فهم شده زنانگی ی بر عهده بگیرند. رنجها، خشم ها و ناکامی های فروخورده، تبعیض، مصادیقی از نابرابری حقوقی چون حق خروج از کشور، باروری، حقوق و دستمزد در بازارکار، دیه ارث، شهادت، قصاص از یک سو ، و فقر و فساد گروههای قدرت بزرگ از دیگرسوی آنقدر در فهم مشترک مردان و زنان اکنونی و اینجایی تاثیر گذاشته به طوری که سیر تحولات اجتماعی به سمت و سوی تغییر الگوی کلیشه ای "زن خوب فرمانبر پارسا/ کند مرد درویش را پادشا" از استریوتایپهای لکاتگی، ضعیفگی، لطیفگی، به فراسوی زن-کنشگر دارای قدرت انتخاب پیش رفت. هنوز دستهای نحیف زن ایرانی نمی تواند سقف شیشه ای را کنار بزند اما در مصادیقی شاهد اتفاقاتی دلگرم کننده نیز هستیم که در فضای متصلب کنونی به راستی وزنی بیش از خود آن اتفاق پیدا می کند مثلا شاهدیم که این روزها حمایت رسول خادم از یک کاندیدای زن برای ریاست جایی چون فدراسیون کشتی و رقابت با کسی چون علیرضا دبیر با اقبال عمومی گسترده ای در جامعه ورزشی کشور مواجه شده است. پس سیر تحولات در معرفت اجتماعی مردان نیز حاکی از تقویت آگاهی مردانه در فضایی است که در برخی نقاط روی مسیر کنش، گزارشهایی از قتلهای موسوم به ناموسی نیز می رسد..

این پژوهشگر زنان و فمینیسم تفسیری سپس به سیاستگذاری ها در حوزه خانواده و تأکید سیاستگذاران بر برنامه ریزی برای مخاطب هدف زن در چارچوب خانواده هسته ای پدرسالار در شرایطی اشاره کرد که طبق آمار و ارقام رسمی برگرفته از مراکز وابسته به همین نهادها، 30 درصد خانوار ایرانی امروز زن سرپرست[3] است. صدالبته همینبرنامه ریزی ها هم نارسا و نامتوازن بوده و انعکاس آن را در زندگی روزمره زنان در بحث بیمه و حقوق و دستمزد، حمایتهای قانونی از زن برای احقاق حق برابر در قصاص، دیه، ارث، شهادت یا نبود ضوابط پیش گیرانه در برابر قتلهای خانوادگی موسوم به ناموسی، تضاد نقش زنان هنرمند، ورزشکار، نخبه در زمینه های مختلف می توان بالعینه دید، لمس کرد و با آن زیستی ناگزیر داشت. دقیقا همان چیزی که مارکس شرایط مادی و عینی زندگی می داند[4].

او سپس به شرح و بیان نمونه هایی از این مصادیق در زندگی روزمره زنان پرداخت. مدنی به دیالکتیک بین هدررفت سرمایه اجتماعی منابع انسانی و شکاف ملت- حاکمیت اشاره کرد که در سمپوزیوم دو سال پیش در بزرگداشت روز علوم اجتماعی، به عنوان مهم ترین مسئله اجتماعی ایران در قالب یک دیالکتیک شرح و بسط داده بود. این امر نه تنها تضعیف جامعه مدنی را در پی داشته، بلکه سبب تشکیل و تقویت دیاسپورای ایرانی کنشگر و فعالی شد که دقیقا نقطه کور گستره تنگ چشمهایی است که وجود آنها را برنتابیده راه خروجی را به خیل عظیمی از نیروی انسانس کارآمد و خبه ایرانی نشان دادند. آنها فکرش را نمی کردند که جامعه مدنی ایرانی آن سوی آب ستزمان اجتماعی پیدا کرده منشاء اثر در رویدادهای داخل کشور شود.

معرفت اجتماعی، مبنای کنش پیوسته

مدنی با اشاره به دوره درسگفتارهای جدید تفسیری استاد ح.ا. تنهایی با موضوع گورویچ که این روزها برگزار می شود، موقعیت زن ایرانی را در قالب اسلوبهای دیالکتیکی گورویچ ، سنخ بندی کرد که به اختصار شامل موارد زیر می شود:

-مکمل دیالکتیکی: مردان کنار زنان (آمار بالای بازداشتی ها از مردان برای زن- زندگی – آزادی)

-هم فراخوانی دیالکتیکی: گروهها و صنوف، اتحادیه های کارگری، بازنشستگان، معلمین، پزشکان و ... ( حضور و مشارکت فعال در کنش های پیوسته مطالبه گر اجتماعی برای زنان)

-ابهام و ایهام دیالکتیکی: بخش ها و فرابخشهای حاکمیتی و ساخت لجوج قدرت در برابر خواست قاطبه مردم

-قطبیدگی دیالکتیکی ( شکاف دولت- ملت و هدررفت سرمایه اجتماعی)

-تقابل چشم اندازهای دیالکتیکی ( نبود احزاب و تشکلهای فعال، بی جانی جامعه مدنی برای درهم تنیدگی کنشهای جمعی و ایجاد کنش پیوسته در بستر نهاد، سازمان و تاریخ)

مدنی سپس بیان داشت اسلوبهای دیالکتیکی گورویچی به فراخور پرونده اجتماعی زنان در تلفیق با هم مبنای کنش پیوسته یا مبنای کنش نانمادی می شود.

جمع بندی: از فهم تفسیری وبر تا فهم جنبشی بلومر

سخنران نشست با تکیه بر فهم زن- کنشگران از واقعیت فهم شده و تحلیل موقعیت، معرفت اجتماعی زنان جامعه به تقویت گفتمان مطالبه گردید که گرچه از آغاز می شد وفق تفکر تفهمی وبر، خطوط کنش را سازگارانه تر ترسیم کرد، به دلیل نادیده گرفته شدن از یک سو و امواج متلاطم فقر، فساد و تبعیض از سوی نهادهای بالادستی از سوی دیگر به انباشت مطالبات مردمی انجامید. به این ترتیب تضاد مثبتی که بلومر لازمه پویایی گروههای ذینفع جامعه می داند و سبب چانه زنی جمعی برای نیل به میزانی از مطالبات می شود، به تناقضاتی فاحش و تضادی منفی بدل گشت که حاصل آن شکافی عمیق و دم افزون در رابطه ملت- حاکمیت بود. از دیگر سوی، آگاهی جنسیتی مقاومت مدنی زنانه ای را شکل داد که خود سبب تغییر معنادار در معرفت اجتماعی مردان نسبت به کلیشه های جنسیتی شد.

به این ترتیب مطالبه گری یک جنبش عام به نقاطی روی بردار کنش-زمان شکل داد که رفته رفته در فواصلی کوتاهتر قابلیت پیوند تاریخی با مطالبات زنان در عصر مشروطه، پهلوی اول، پهلوی دوم و حتی انقلاب 57 پیدا کرد با هدف برابری، آزادیخواهی و سربلندی انسان ایرانی. مطالبه گری بی پاسخ به انقلابی گری جنبش خاص به نام جنبش ژینا تغییر یافت که هربرت بلومر در نظریه جنبش های اجتماعی خود شرح و بسط داده و به سازوکار پویایی آن می پردازد( بلومر1969 صص 153 و 175).

آیا راه حل الزاما در راه برگشت مردم از خیلبان، یا پس کشیدن و انصراف از مطالبات شهروندی شان است؟ راه برگشتی برای مردم از مسیر پیموده نه برای مردم هست و نه برای حاکمیت همچنانکه تداوم شیوه سرکوب، تنبیه، مجازات، و دربند کشیدن، محرومیت و زیرپا گذاشتن هر روز و هنوز حقوق شهروندی، تجاوز و تعدی به زنان زندانی، برگزاری دادگاههای فرمایشی و ناعادلانه، اعدام های بدون دادرسی فنی و درست، در کوتاه مدت حلقه سلطه را تنگ تر و تنگ تر می کند، اما صورت مسئله را حتی پاک هم نمی کنند بلکه بیشتر خط خطی می کند و این کار به انباشتگی بیشتر خشم، بروز بحران های اجتماعی بیشتر و از دست رفتن ته مانده های اعتبار و مقبولیت حاکمیت و نهادهای ذی ربط و وابسته می انجامد. حل و فصل فهرستی از مسائل ریز و درشت زنان در جامعه ایرانی امروز در نبود میز مذاکره برای چانه جمعی زنی گروههای مطالبه گر زنان، ناگزیر به حضور در خیابانهای شهر مؤکول می گردد، آیا حاکمیت به میز مذاکره با طیف های گوناگون مطالبه گر زنان بر می گردد یا اینکه بر سر هر چیزی (از تذکرات آتش به اختیاران گرفته ، تا قیمت نان و بنزین و حقوق و دستمزدهای معوق ) مردم به خیابان می ریزند و فریاد سر خواهند داد؟

این پژوهشگر حوزه زنان و فمینیسم تفسیری .ابراز امیدواری کرد که حاکمیت به میز گفتگو برگردد و نمایندگان طیفهای مختلف مطالبه گر در حوزه زنان را به آشتی ملی فرا خواندو فهم سازگارانه وبر در دگردیسی به فهم جنبشی بلومر کمترین هزینه را هم برای جامعه مدنی و هم برای حاکمیت در بر داشته باشد.

نشست با پرسش و پاسخ، هم زمان و در خلال گفتگوها در فضای نوشتنی گوگل میت پی گرفته شد و تا ساعت 23 پایان یافت. فهرست منابع نیز به پیوست این گزارش ضمیمه است.

فهرست منابع فارسی و انگلیسی

-بلومر، هربرت، 1401، تضاد قدرت، حق اعتصاب و اتحادیه های صنعتی، ترجمه ح.ا. تنهایی و بیتا مدنی، تهران: اندیشه احسان.

-تنهایی، ح، ا، 1399، دستگاه نظری بلومر، بنیانگذار همکنش گرایی نمادی، تهران: اندیشه احسان.

-تنهایی، ح، ا، 1400، دستگاه نظری گورویچ، تهران: اندیشه احسان.

-تنهایی، ح، ا، 1398، جامعه شناسی نظری، تهران: بهمن برنا.

-تنهایی، ح ،ا، 1399، دستگاه نظری وبر، تفسیرگرایی اروپایی، تهران: اندیشه احسان.

-مدنی، بی تا، 1400،"دیالکتیک ساخت قدرت و کنش اجتماعی تحلیل موقعیت جامعه مدنی ایران"، سالنامه علوم انسانی ارغنون هامون، یلدای 1400، شماره 4.

-Light, Donald and Susan Keller, Sociology. New York & Knopf. 1979.

Blumer, Herbert, 1969, Symbolic Interactionism: Perspective and Method, New Jersey: Prentice Hall Inc.

 

 


[1]Drafted and compiled by Bita Madani (این آدرس ایمیل توسط spambots حفاظت می شود. برای دیدن شما نیاز به جاوا اسکریپت دارید )

[2] Verstehen, understanding of the understood

[3] Female headed

[4] Material condition of life