نشست تخصصی «تحول نگرش زندگی در دو نسل» با حضور جمعی از محقان و صاحبنظران حوزه، 18 آبان در انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد.
در این نشست دکتر فرهاد خسرو خاور، دکتر رامین جهانبگلو، دکتر پرویز اجلالی، دکتر ناصر فکوهی، دکتر سعید معیدفر و دکتر محمدامین قانعیراد به بحث و بررسی در خصوص ویژگیهای ذهنی جوانان طی دو نسل و ارائه الگویی جدید پرداختند.
یکشنبه، 17 آبان 1383
تحول نگرش زندگی در دو نسل
گزارش:ثریا امینی
نشست تخصصی «تحول نگرش زندگی در دو نسل» با حضور جمعی از محقان و صاحبنظران حوزه، 18 آبان در انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد.
در این نشست دکتر فرهاد خسرو خاور، دکتر رامین جهانبگلو، دکتر پرویز اجلالی، دکتر ناصر فکوهی، دکتر سعید معیدفر و دکتر محمدامین قانعیراد به بحث و بررسی در خصوص ویژگیهای ذهنی جوانان طی دو نسل و ارائه الگویی جدید پرداختند.
دکتر محمدامین قانعیراد عضو هیأت مدیره انجمن جامعهشناسی ایران هدف از بررسی این مسایل را گسترش شکاف بین دو نسل توصیف کرد و گفت: باید ریشهیابی کرد که ویژگیهای ذهنی جوانان چیست و چه تفاوتهایی با نسل قدیم دارد و چگونه این ویژگیها به فضاهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی این دو نسل باز میگردد؟
وی افزود: علاوه بر این، به جنبه توصیفی و تحلیلی آن نیز میتوان پرداخت زیرا این امر ما را در بررسی عوامل شکاف نسلی یاری میکند، البته برای ارزیابی درست نیاز به مجموعهای از شاخصها داریم که باید آنها را پیدا کنیم.
دکتر قانعیراد با اشاره به جامعهشناسی اختلاف نسلها یکی از مشکلات این عرصه را تضاد نسلها توصیف کرد.
وی نسلها را به چهار گروه تقسیم کرد و افزود: نسل اول، نسل دکتر صدیقیهاست که بنیانگذار جامعهشناسی در کشور بودند، نسل دوم ادامه دهنده حرکت این بنیانگذاران بود، نسل سوم نیز نسل ماست که در دهه 40 زندگی خود هستیم. نسل چهارم هم نسل جوان امروز است.
دکتر قانعیراد دانشجویان دوره انقلاب و بعد از آن را دارای یکسری تعارضها با نسل دوم برشمرد و گفت: در آن دوره دانشجویان استادان را متهم به بیسوادی میکردند و معتقد بودند که برای پیشبرد این رشته هیچ کاری صورت نگرفته است؛ به این معنا که کتابی تألیف نکردند و فقط نگاه ترجمهای به این حوزه داشتند.
وی ادامه داد: این اتهامات در حالی مطرح شد که در آن سازمان، فضای سیاسی بستهای حاکم بود و بعد از آن نیز با انقلاب فرهنگی مواجه و به خروج آنها از دانشگاهها منجر شد، به همین دلیل افراد یا انگیزهای برای پیشبرد دانش نداشتند و یا اینکه از کشور خارج شدند.
دکتر قانعیراد تصریح کرد، حدود دو دهه است که این عدم تفاهم ادامه دارد و باید راهکاری برای حل این معضل پیدا کرد.
وی با اشاره به عملکرد نسل سوم افزود: باید توجه کنیم، آنچه که ابهام نسل دوم بود در حال حاضر برای ما نیز صدق میکند، زیرا در حال حاضر بعضی از استادان وضع مناسبی ندارند و در دانشگاهها دستاوردهای قابل ارائهای در حوزه جامعهشناسی وجود ندارد.
این استاد دانشگاه در خصوص وضعیت تولید علم به عنوان یک میدان گفت: در این میدانها بین نسل قدیم و جدید درگیری تولید سرمایه و تولید مصرف علمی صورت میگیرد و دائم بحث این است که حاصل یک علم به توسعه آن علم میانجام یا نه و آیا میتواند سرمایه فرهنگی جامعه را افزایش دهد؟
وی افزود: میتوان به صراحت گفت که معرفت جامعهشناسی را نتوانستیم توسعه دهیم. البته کارهایی در حال اجراست ولی مشکل اینجاست که قبل از اینکه این کارها به ثمر برسد نسل چهارمی در جامعهشناسی در حال شکلگیری است. عدهای از دانشجویان جدید معتقدند: «بعضی از معلمان ما مقدمات یک رابطه عادی و انسانی را از دست دادهاند چه رسد به یک ارتباط فکری»، این افراد علت اصلی این وضعیت نامناسب در کشور را کهولت سن جامعهشناسان میدانند.
قانعیراد در این خصوص تصریح کرد: چارهای جز میدان دادی به جوانان از سوی کهنسالان نیست چون قبل از اینکه جامعهشناسی به ظهور برسد نسل جدید شکل گرفته است.
دکتر فرهاد خسرو خاور با اشاره به تحقیقی که در سه شهر تهران، قم و قزوین در خصوص تفاوت نسل انقلاب و نسل بعد از انقلاب کرده است گفت: نسل انقلاب را از طریق جنبشهای اجتماعی و حرکتهای دانشجویی میتوان شناخت. جنبش دانشجویی در زمان انقلاب دموکراتیک نبود، ایده آل افراطی بود، اما جنبشهای فعلی با تمام مشکلات و چند گانگیهایی که دارد پیشرفت کرد و ابعاد گستردهتری دارد مثل جنبش زنان جوان.
دکتر خسرو خاور در مقایسه نسل جدید و نسل انقلاب مسائل عاطفی در بطن خانواده را یکی از تفاوتها عنوان کرد و گفت: خانواده این نسل با نسل انقلاب متفاوت دارد و تصور اعضا از یکدیگر مثل سابق نیست، بلکه رابطه پدر و فرزند، مادر و فرزند و خواهر و برادر و رابطه دوستی بین دو جنس، تفاوتهای فاحشی پیدا کرده است.
وی در خصوص تفاوتهای سیاسی این دو نسل تصریح کرد: نسل جدید آن حالت سیاسی نسل گذشته را ندارد، جوان امروز در بسیاری از موارد سیاسی نیست.
ایشان ابراز داشت: امروزه طرز برخورد زنان و دختران با مسائل فرهنگی و اجتماعی، با نسل قدیم تفاوت عمدهای یافته است، به نحوی که نتایجی ارزشمند در این خصوص به دست آمده است.
دکتر خسرو خاور در خصوص تغییر فردیت نسل جدید و نحوه شکلگیری آن گفت: با توجه به اینکه این نسل قشربندی شده است اما باید گفت: افراد در شهرها، مناطق و حتی در شهر تهران نیز یکسان نیستند به طوری که شکاف، شکست و ... وجود دارد. بنابراین، این نسل در رابطه با فردیت، الگوی رفتاری کاملاً متفاوتی با نسل پیش دارد.
وی افزود: یکی از ابعادی که جوان امروز دارد نقش زندگی روزمره است؛ برای نسل انقلاب زندگی روزمره آن قدر مهم نبود اما در حال حاضر این نقش خیلی مهم نبود اما در حال حاضر این نقش خیلی مهم است.
وی همچنین ادامه داد: مسائل عاطفی برای نسل امروز، نقش اساسی بازی میکند. رابطه پسران و دختران، دیدگاههای آنها نسبت به یکدیگر، تصور آنها از آینده، نقش خانواده و نقشی که در تخیل این افراد تصویر میشود با نقش گذشته تفاوتهای بسیاری دارد.
دکتر خسرو خاور با اشاره به تصویر فرد امروز از آینده خود گفت: سرخوردگی، احساس عدم ثبات و ... که نسل جدید با آن مواجه است بیارتباط با تشابهات جوامع غربی نیست.
وی در خصوص ذهنیت مذهبی جوانان تصریح کرد: در نسل امروز یک نوع خود اتکایی ـ حتی در زمینه مذهبی ـ به وجود آمده و آنها الگوهای دارند که خودشان آن را مذهبی میدانند و احساس میکنند که در بعضی موارد خودشان باید مساله را درک کنند که این امر کم کم به صورت بسیار پیچیدهای جلوهگر میشود.
این محقق به یک نوع عدم تجانس میان جامعه و به خصوص نسل جوان و سیستم سیاسی اشاره کرد و گفت: نکته مثبت اینجاست که نسل جوان به این عدم تجانس با خشونت پاسخ نمیدهد زیرا میدانیم که نتیجه خشونت در تاریخ ایران ایجاد جنبشهای افراطگرایانه است و اگر این جنبشها شکل بگیرد بحران سیاسی از بین نخواهد رفت. بنابراین، این عدم خشونت در نسل امروز جای شکر دارد.
وی افزود: نسل امروز ما با تمام نقاط قوت و ضعفی که در جامعه با آن مواجه است، توانسته است به جنبش بزرگی چون جنبش زنان برسد که این امر 20 سال پیش میسر نبود. یک نوع آگاهی شخصی به وجود آمده است که هیچ نظامی در دو سه دهه آینده نمیتواند این پدیده را نادیده بگیرد.
وی ادامه داد: نوعی عملکرد خلاق و رشد فرهنگی ایجاد شده است که ورای مشکلات جامعه است. در حال حاضر دورانی برزخی در جامعه ایجاد شده است به طوری که ابعاد فرهنگی وسیع و ابعاد سیاسی و اقتصادی ضعیفی دارد. بسیاری بر این باورند اگر این دوران را پشت سر بگذاریم شاید پدیدههای جدیدی در این جامعه بروز کند که به پویایی جدید منجر شود.
در ادامه این نشست دکتر رامین جهانبگلو در خصوص تفاوت این دو نسل گفت: برای نسل امروز ارزشهای زندگی روزمره، مثل پول در آوردن و مسائل جنسی مهمتر از مسائل فرهنگی و ایده آلیسم انقلابی، سیاسی و فرهنگی است، در صورتی که نسلهای قدیم، چنین ایدهالهایی نداشتند.
وی افزود: افرادی که قبلاً به دانشگاه وارد میشدند خواه ناخواه سیای میشدند ولی امروز اگر جوانی سیاسی باشد و وارد دانشگاه شود به مسائل روزمره میپردازد.
دکتر جهانبگلو با بیان اینکه نسل امروز یک نسل برزخی است تصریح کرد: نسل امروز معیارها و ارزشها را مورد سئوال قرار داده ولی هنوز با آن روحیه مدرن آشنا نشده است، آنها میدانند که آن نسل سنتی را نمیخواهند ولی نمیدانند سوژه مدرن بودن یعنی چه؟
وی تغییر و تحولاتی را که اخیراً در جامعه صورت گرفته از قبیل اشتغال زنان، شرکت آنها در نهادهای آموزشی و دانشگاهی و ... نتیجه خودخواهیهای شخصی نسل امروز میداند و معتقد است خودخواهیهای شخصی بیشتر از خواستههای اجتماعی و جمعی این افراد است. وی افزود: این مساله به عدم روحیه انقلابی و نبود روحیه مدنی این افراد باز میگردد، یعنی جوانان مسئولیتهای خود را در جامعه دنبال نمیکنند و به دنبال عصر طلایی نیستند.
جهانبگلو دلیل این امر را در تصویر ناقص و مثله شده آنها از غرب دانست و گفت: جوانان ما رویای آمریکایی دارند و فکر میکنند با رفتن به آنجا رویایشان برآورده میشود که این امر به دلیل کمبود پروژههای سیاسی است، یعنی میتوان گفت تغییراتی که در جامعه رخ داده چه از جنبه سنتی و چه از جنبه مدرن نیمه کاره مانده است.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: نسلهای قبلی در هر مرحله، برای خود یک جایگزین داشتند اما الان این گونه نیست و جوانان نمیدانند چه الگویی را انتخاب کنند و چه فکری را انجام دهند. آنها میدانند که از سنت بریدهاند ولی نمیدانند چه چیزی را جایگزین آن کنند، بنابراین جامعه ما با کمبود ایده سازی، افتادن به زندگی روزمره و به نوعی فردگرایی خودخواهانه مواجه شده است.
دکتر جهانبگلو، تفکرات نسلهای قبل را در پیدایش این روند موثر دانست و گفت: ما اگر بخواهیم از نسل جوان انتقاد کنیم باید اول از خودمان انتقاد کنیم چون نسل جدید حاصل روند اندیشهها و عملکردهای ماست. ما باید تکلیفمان را با تاریخ معاصر خود مشخص کنیم و ببینیم کجا مرتکب این اشتباهات شدیم و جلوی آن را بگیریم.
وی افزود: ما باید بدانیم این سوژه مدرن بر مبنای چه پروژه فکری و فلسفی ایجاد شده است. مسائل در غرب روشن بود و توانست در یک روند آن را جریان بدهد ولی ما نتوانستیم آن را کامل کنیم. در جامعه ما هنوز احتراز از خشونت نتوانسته به طور کامل صورت بگیرد.
در ادامه دکتر ناصر فکوهی نایب رئیس انجمن انسانشناسی ایران در خصوص مباحث مطرح شده تصریح کرد: در اینجا نباید بحث بدبینی یا خوشبینی و اینکه آنها بهتر بودند یا ما، مطرح شود. باید توجه داشت که در همه نسلها، برخی موضوعات بهتر و یا بدتر شده است، بنابراین نمیتوانیم با یک تحلیل خطی به این قضیه نگاه کنیم. به عنوان مثال، از یک طرف ورود زنان به حوزه اجتماعی خوب بوده است ولی افزایش نرخ طلاق و افزایش سن ازدواج پدیده منفی این مورد بوده است.
وی افزود: مدرنیته یعنی اینکه بتوان با این تناقضها بهترین موقعیت را پیدا کرد که همیشه حالت نسبی خواهد داشت، یعنی موقعیت مطلقاً متعادل به وجود نخواهد آمد، مگر اینکه مدرنیته را از بین ببریم و به تعادلهای برآمده از کاستها و طبقات بازگردیم.
وی، موقعیت جوانان و زنان ایران را در یک فضای باز اجتماعی و ساختار ذهنی، مدرن توصیف کرد و افزود: ما در این خصوص از خیلی کشورهای جهان سوم جلو هستیم. باید توجه کنیم که اشتباه ما همیشه در این مساله بوده که خواستهایم سطح سیاسی را به جای سطح اجتماعی تغییر دهیم ولی در درجه اول باید سطح اجتماعی را تغییر داد تا موارد دیگر تغییر کند.
دکتر فکوهی تصریح کرد: ما باید خودمان را جای جوانان بگذاریم و ببینیم چه چیزی برای آنها گذاشتهایم، بنابراین چیزی که مهم است قضاوت در مورد خودمان است نه در مورد نسل جدید. تا زمانی که از خود انتقاد نکنیم نسل جوان اعتمادی به ما نخواهد کرد، اگر در این حوزه که شما بد هستید و ما خوب، بمانیم، به هیچ کجا نخواهیم رسید.
وی افزود: تا زمانی که مسئولیتها مشخص نشود و انسانها مسائل خودشان را نشناسند، هیچ وقت جامعه پیشرفت نخواهد کرد و اگر چشمانمان را به روی اهمیت این کار ببندیم، خشونت باز خواهد گشت و همه نیروها به شکل انفعالی در خواهند آمد. باید توجه داشت این نیروها از بین نمیرود بلکه ذخیره میشود، لذا افرادی که میتوانند ظرفیتها را بالا ببرند باید اقدام کنند تا جامعه از حالت انفعالی خارج شود.
در ادامه دکتر پرویز اجلالی استاد دانشگاه در خصوص تفاوتهای نسلها گفت: نسل جدید به مدارس و دانشگاههایی رفتند که ما نرفتیم. فرزندانمان در شرایطی زندگی میکنند که برای ما قابل قبول نیست، در خصوص آزادیهای اجتماعی هم تجربههایی کسب کردهاند که ما نکردیم.
وی افزود: ما در دورهای زندگی میکردیم که بعد از فارغالتحصیلی مشغول به کار میشدیم ولی در حاضر حاضر عده زیادی از دانشجویان و فارغالتحصیلان بیکار هستند و به همین دلیل است که عده زیادی از پسران به دانشگاهها وارد نمیشوند و درصد دخترانی که وارد دانشگاه شدهاند زیاد شده است.
دکتر اجلالی فضای باز اجتماعی و اقتصادی را، راهی برای از بین بردن مشکلات امروز دانست.
در ادامه این نشست دکتر سعید معیدفر رئیس انجمن جامعهشناسی ایران با اشاره به وضعیت امروز جوانان گفت: وضعیتی که امروز جوانان ما با آن روبهرو هستند باید به لحاظ ساختاری تجزیه و تحلیل شود.
وی افزود: باید دید که جوانان تا چه اندازه به اخلاقیات غربی کشیده شدهاند؟ امروزه جوانان ما بیشتر از حد معمول به خانواده وابستگی دارند اما میتوان ملاحظه کرد جوانان ما به نحوی نزدیک به ارزشهای جامعه هستند ولی مشغولیات متفاوتی دارند و به نحوی مخالفتهای تصنعی دارند که این امر باید مورد مطالعه قرار گیرد.