یکی دیگر از مجموعه سخنرانی‏های گروه جامعه‏شناسی علم انجمن جامعه‏شناسی ایران که با همکاری مرکز سیاست‏های علمی کشور در روز بیست و هشتم بهمن‏ماه سال 86 برگزار شد، به موضوع ”مسائل اجتماعی علم“ اختصاص داشت. در این نشست دکتر سعید معیدفر و دکتر سیدیعقوب موسوی به سخنرانی پرداختند.
دکتر معیدفر عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و رئیس انجمن جامعه‏شناسی ایران نخستین سخنران این نشست بود که بحث خود را با اشاره به دیدگاه "سازه‏گرایانه" در پارادایم "تعریف اجتماعی" ارائه داد. این دیدگاه در کتاب ”نگرشی نو در مسائل اجتماعی“ که او ترجمه کرده، به تفصیل توضیح داده شده است.

وی گفت: تا به حال در خصوص مسأله ابژه علم، مناقشات متعددی صورت گرفته است. نخستین ادعاها در این زمینه این بوده که ما در جهانی واقعی و بیرون از خود زندگی می‏کنیم که تمامی ابژه‏های موجود در آن، به نوعی مستقل از ما وجود دارند و ما تنها به نحوی همین واقعیت را انتخاب کرده، مطالعه کرده و تلاش می‏کنیم آن را به خوبی بشناسیم. این رویکرد در ابعاد مارکسیستی تا حدی پیش رفت که اعلام کرد ذهن ما ذهن کاملی نیست و در بهترین حالت تنها می‏توانیم به واسطه آن، واقعیات بیرونی را منعکس کنیم اما بعدها مناقشات متعددی در این خصوص صورت گرفت و در مقابل دیدگاه اول، عده‏ای اساساً وجود جهانی بیرون از خود را انکار کرده و همه چیز را وابسته به ذهن دانستند. پدیدارشناسان در این حوزه مطرح کردند که اگرچه جهانی بیرون از ما و به صورت مستقل وجود دارد، اما این جهان مستقیماً ابژه‏ ما در مطالعه نبوده و ما اساساً با نمودی از واقعیت مواجه هستیم که ذهنمان آن را شکل می‏دهد. بنابراین در این رویکرد، نه تنها مداخله ذهن بسیار جدی گرفته شد، بلکه شرایط اجتماعی افراد در انتخاب بخش‏های مختلفی از واقعیت نیز به عنوان بحثی جدی شناخته شد؛ تا حدی که حتی وبر در این بحث، علم را محصول کار همه اندیشمندان و نه فقط یک نفر می‏داند و معتقد است که در این زمینه همه باید تلاش کنند.

معیدفر ادامه داد: دیدگاه سازه‏گرایی اجتماعی در این فضا نظریات جالبی دارد. این دیدگاه مسأله را تا حدی فراتر برده و می‏گوید در مجموع برای اینکه چیزی به عنوان واقعیت یا ابژه ما قرار گرفته و موجب تأثیرگذاری در علم شود، حداقل باید سه اتفاق بیفتد؛ نخست کسب اعتبار تحت یک فرآیند اجتماعی توسط کسی که ادعای علمی می‏کند، دوم طرح ابژه علمی در افق اخلاقیات جامعه مورد نظر و سوم توجه و متقاعد شدن مخاطبان. در واقع، در بخش سوم، بحث اجتماع علمی یا جامعه‏ای که اساساً رویکرد علمی داشته باشد، مطرح می‏شود. اگر در جامعه‏ای عالی‏ترین مسائل و مباحث علمی مطرح شوند، اما مخاطبینی نسبت به آنها وجود نداشته باشد و یا متقاعد نشوند، تأثیری نخواهد داشت. در ایران به نظر من اندیشه وجود دارد و افرادی هستند که در حوزه مسائل جامعه خود اندیشه‏های نابی را مطرح می‏کنند اما دلیل آنکه گفته می‏شود ما علم بومی نداریم و فقط وارد کننده دانش هستیم، قائل نبودن اعتبار برای اندیشمندان و عدم جلب مخاطبان و فقدان اجتماع علمی است. به تعبیر دیگر، ایده‏هایی مطرح می‏شوند اما نهایتاً این ایده‏ها در جایی ساکن مانده و توجهی به آنها نمی‏شود.

وی در ادامه با تاکید بر سلسله مراتب مخاطبان، گفت: در مورد یک ایده علمی، گرچه به هرحال جامعه باید قبول کند که موضوع مطرح شده مهم است ولی در واقع این امر ابتدا با صحه گذاشتن توسط عده‏ای از بزرگان جامعه صورت گرفته و بدین ترتیب است که کم‏کم تغییر و دگرگونی در جهان واقعیت ایجاد می‏شود. در واقع در سلسله مراتب مخاطبان هرچه به افرادی که از اهمیت بالاتری در جامعه برخوردارند، نزدیک می‏شویم؛ طبیعتاً تأثیرگذاری بیشتری را نیز از آنها شاهدیم و بدیهی است که اجتماعات علمی جزء بالاترین سلسله مراتب‏ها قرار دارند.

معیدفر در جمع‏بندی از بحث خود تأکید کرد که اساساً موضوع علم برخلاف چیزی که گفته می‏شد، کاملاً عینی یا کاملاً ذهنی نبوده بلکه فرآیندی اجتماعی‏ است که مساله را شکل می‏دهد و در این زمینه اعتبار علمی ارائه دهنده موضوع، تطابق با اخلاقیات جامعه و موضوع مخاطبان از اهمیت به سزایی برخوردارند. حال به نظر می‏رسد به دلیل عدم توجه به مجموعه این عوامل، علم نتوانسته آن طور که باید، در جامعه امروز ما در جامعه ما نقش مؤثری ایفا کند.

در ادامه این جلسه، دکتر سید یعقوب موسوی عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا بحث خود را در خصوص موضوع مسائل اجتماعی علم ارائه داد. او در ابتدا گفت که معتقد است شناسایی مشکلات و مسائل علم در ایران، یک موضوع جامعه‏شناسانه بوده و در ساختار آنومیکی که جامعه ما به آن دچار است، باید بیش از پیش به این موضوع پرداخته شود.

وی سپس با اشاره به نظریات مرتون جامعه‏شناس کلاسیک این حوزه، موضوع علم در جامعه را از دو وجه کارکردگرایی و ساختارگرایی یا سازه‏واره‏‏ای قابل بررسی دانست و در این باره گفت: در رویکرد نخست، علم مقوله‏ای است که باید راهنمای زندگی سیاسی ـ‏ اجتماعی ما قرار گیرد اما‏ تحلیل علم در جامعه در عرصه ساختارگرایی موجب می‏شود بتوانیم آن را در پهنه وسیع‏تری دیده و رابطه‏اش را با ساختار اجتماعی و تاریخی مشخص کنیم. این در حالی است که در نگاه پست مدرنیستی ساختار در جامعه یک مفهومی انتزاعی بوده و حتی ارزش طرح ندارد. با این وجود جامعه‏شناسی همچنان بر اساس چگونگی ساختارهای اجتماعی، ماهیت و سرشت و سازمان علمی را مورد بررسی قرار می‏دهد.

موسوی در بحث از مسائل علم در ساخت اجتماعی جامعه ایران، تصریح کرد: متأسفانه در جامعه ما، نسبت به علم مدرن برخورد چندان خوبی نشده و به دلایل مختلف سیاسی و فرهنگی نمی‌توان آن را به عنوان یک ابژه مستقل مورد بررسی قرار داد. ادبیاتی که در دهه چهل و پنجاه نسبت به علم در جامعه وجود دارد، باعث می‏شود این علم در شرایط متزلزل و نوپایی که دارد، نتواند قوت چندانی بگیرد. دلیل این امر هم این پنداشت بوده که نظام سیاسی حاکم بر جامعه پشتیبان علم است و به دلیل روایت سیاسی رژیم، نهادهای علمی به سخره گرفته می‏شدند. به این ترتیب، در فضای اجتماعی ایران ساحت‏های مختلف علم در تقابل با دیدگاه‏های فلسفی یا دینی قرار می‏گیرند و نتیجه این امر آن می‌شود که علم مدرن که باید امروز مورد استفاده ما قرار گیرد، در حاشیه می‌ماند.

وی افزود: در این خصوص، تلقی‏های ابزارگرایانه یا حتی امنیتی نیز از علم وجود دارد که گرچه تنوع و گستردگی آنها در نفس خود ضرری ندارد؛ اما در نهایت باعث می‌شوند ما دچار نوعی تقابل شویم. در واقع، علم مجموعه روش‏مند و نظام‏مندی است که قابلیت چون و چرا در آن وجود داشته و قرار نیست حرف آخری زده شود ولی مسائل مربوط به آن باید در درون خود علم و در میان اجتماع اصحاب علمی حل و فصل شوند.

موسوی همچنین خاطرنشان کرد: گرچه نهاد علم در ایران از هویت تاریخی ـ اجتماعی خاصی برخوردار است، اما سازمان علم در این کشور متأثر از شرایط اقلیمی، فرهنگی و اجتماعی بوده و در نهایت فاقد اتصال و پیوستگی تاریخی و تراکم و انباشتگی علمی ـ معرفتی است و نوعی شکاف ادراکی نسبت به آن وجود دارد. این بدان معناست که به دلیل زیاد بودن فاصله‏ها، تعاملی ایجاد نشده و هویت‏های مختلف مورد تعرض قرار می‏گیرند. همین مسأله شعاع نگرش به علم در ایران را دستخوش پرتوهای معکوسی کرده است. در دوران کنونی نیز در بحث از محدودیت و نارسایی علم از منظر جامعه‏شناسی، فقدان یک نظام سازمانی و هنجاری از قواعد کلی به چشم می‌خورد که نوعی گسیختگی و شلختگی را در روند کاری خود به دنبال داشته است. از سوی دیگر، دائماً پدیده‏هایی به عنوان شبه علم، به صورت علم ابزاری و نمایشی مطرح می‌شوند. در عین حال، تقابل‏های مصنوعی که در سال‏های اخیر شاهد آن هستیم، مانند بحث از تقابل علم و دین، علم و اخلاق، علم بومی و علم جهانی، علم مشهودی و علم حضوری مشکلات زیادی را در این عرصه به وجود آورده‌اند.

وی ادامه داد: علاوه بر این، علم در جامعه ما با هویت‏های چند پارچه‌ای روبرو است و اجماعی در آن وجود ندارد. در واقع، در شرایطی که علم ذاتاً تمایل به دموکراسی دارد و توسعه آن تنها با توسعه دموکراتیک امکان‏پذیر است، فقدان امنیت و دموکراسی که در شرایط فعلی در فضاهای مربوط به آن دیده می‌شود، دور باطلی را در پی خواهد داشت. در کنار همه این موارد، فاصله‏های موجود فرهنگی در کشور نیز از جمله مسائل دیگر علم در جامعه‏ است. چنان‌چه برخی علم را فقط به صورت ابزاری و نمایشی می‏شناسند و عده‏ای دیگر انتظارات بی حد و حصری از آن دارند. از سوی دیگر، فقدان و عدم توسعه تئوریک و روش‏شناختی علم در جامعه ما و بی‏سازمانی علم از جمله دیگر موارد قابل اشاره در این زمینه هستند که موجب بروز مسائل متعددی در این حوزه شده‌اند.

دکتر موسوی از جمله نشانه‏های کلی عدم توسعه ساختاری و کارکردی علم را عدم استقلال حوزه علم در کشور معرفی کرد و در این زمینه گفت: فقدان جایگاه علم و تخصص در سلسله مراتب اجتماعی و عدم وجود چشم‏انداز و افق روشنی از علم در قبال آنچه در فرآیندهای سیاسی ما وجود دارد، باعث به وجود آمدن نوعی فقر مفهومی در عرصه‌های مختلف جامعه شده است که دلایل کلی این امر را می‌توان درک ایستا از علم، فقدان اجتماع علمی و فقر بستر سنت علمی در بستر اجتماعی معرفی کرد. به تعبیر دیگر، در شرایط کنونی اگرچه عالمان جامعه ما با محصولات دانشمندان جهانی آشنا هستند اما هیچگونه آشنایی‌ای با این افراد و شرایط زیستی آنها ندارند.

وی در پایان سخنان خود، تاکید کرد: تحول در سیاست‏گذاری علمی کشور، تلاش نخبگان در تعامل اخلاق علمی را می‌طلبد و در این خصوص، اعتلای قواعد علمی عام، تبادل و توسعه تقابل شبکه‏ای علم،‏ توسعه فرهنگ اندیشیدن، دیگر اندیشی و پرسشگری و در عین حال اسطوره‏زدایی از آموزه‏های علم و معرفت ضمن حفظ حرمت افراد تأثیرگذار در این حوزه از جمله مهم‌ترین نکاتی هستند که در نیل به هدف نقش بسزایی دارند.