نشست علمی «جنبش های اجتماعی/ ساز و کار و پویایی جنبش های اجتماعی » در دوم اسفند 1401 توسط حلقه مطالعاتی شرح و نقد نظری در گروه علمی تخصصی جامعه شناسی تفسیری و به صورت مجازی برگزار شد و سید مجید خلیلی امین، به عنوان پژوهشگر، گزارشی از پژوهش صورت گرفته در همین زمینه ، ارائه کرد.

به گفته خلیلی امین،  نظریه جنبش های اجتماعی از مباحثی است که بلومر در مباحث خود  در باب تغییرات اجتماعی و تحولات تاریخی  مطرح می کندکه در شاخه و دسته بندی های چهارگانه در مباحث یک دستگاه نظری یعنی هستی شناسی، روش شناسی، ایستایی شناسی و پویایی شناسی در دسته چهارم یعنی پویایی شناسی گنجانده می شود . البته از نظریات کلان بلومر محسوب می شود که هم در جوامع پیشامدرن یا پیشا صنعتی قابل جستجو است و هم در جوامع صنعتی.

این پژوهشگر افزود: بلومر جنبش اجتماعی را به مثابه کنش پیوسته و نشات گرفته از آگاهی اجتماعی انسان می بیند. یعنی کنش های نمادی  در هم تنیده ای که با هدف و سازمان یافتگی به شکل جنبش اجتماعی ظهور کردند. جنبش وقتی اتفاق می افتد که مردم  یا توده مردم تفاوت زیادی احساس کنند بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب و نارضایتی به وجود آید.

وی گفت: جنبش ها از نظر بلومر به سه دسته تقسیم می شود؛

1-      «جنبش های اجتماعی عام» که بر اساس گفتمان مطالبه گری پدید می آید و البته یک دیالکتیک یا تضاد و مثبت است .به بیان دیگر تقابلی که در جنبش ها دیده می شود از منطق دیالکتیک هگلی  فاصله می گیرد و به منطق دیالکتیک فیخته ای نزدیک خواهد شد. حال دلیل آنکه به این نوع جنبش ها عام گفته می شود مربوط می شود به پشتیبانی جمعیت و افراد از گروه‌ها و طبقات و سطوح مختلف از این جنبش ها. این جنبش ها متعلق به هیچ گروه خاصی نیست. یک موضوع و یک مسئله اجتماعی که افراد مختلف جامعه آن را می پذیرند به عنوان یک مسئله ای که باید درمان شود. مانند جنبش جوانان یا جنبش کارگران. اگر کارگران به خاطر مطالبه حقوق کارگری مثل قرارداد کار اعتراض انجام دهند این پتانسیل و قابلیت وجود دارد که با حمایت اکثریت افراد جامعه به یک جنبش عام تبدیل شود. نمونه دیگر، اعتراضات چند ماه گذشته را می توانیم جنبش عام بدانیم چرا که اکثریت با آن همراه بودند حتی اگر کنش هایی را شاهد بودیم با اشکال متفاوت. جنبش های عام به فکر براندازی و انقلاب نیستند اما ممکن است در ماهیت جنبش ها تغییرات ایجاد شود که به سمت براندازی و انقلاب حرکت کنند. 

2-     «جنبش های اجتماعی خواص؛» این جنبش اجتماعی با منطق دیالکتیک هگل ی منطبق است به مانند جنبش های انقلابی که به دنبال براندازی هستند. انقلاب فرانسه انقلاب ایران از این نوع جنبش هستند.  در واقع اعتراضات روبروی سیستم و نظام است در صورتی که جنبش عام اعتراض در درون یک سیستم است. حال اگر یک جنبش عام به نتیجه نرسد به جنبش خاص تبدیل می شود.

3-     «جنبش های اجتماعی نمایشی»؛ جنبش های اجتماعی نمایشی یا عاطفی بر اساس مطالبه‌گری عاطفی می باشد. کنش و پیوسته در این جنبش ها او من با بروز احساسات و عواطف گروهی همراه است مانند جنبش‌های پیروان مذهبی یا جنبش های هنری یا ورزشی. این نوع جنبش ها نیز ممکن است تغییر شکل داده و به جنبش و عام و سپس به جمله خاص تبدیل شود.

 ساز و کار یا مکانیزم پویایی جنبش/ ویژگی های جنبش های اجتماعی

این پژوهشگر در ادامه گفت: بلومر در این قسمت می خواهد بررسی کند که جنبش چگونه شکل میگیرد و چه مراحلی را میگذراند. پنج مرحله را مطرح می نماید باید که یک جنبش باید تجربه کند تا کامل شود در غیر این صورت یک جنبش تکمیل شده را نخواهیم داشت. موضوعی که باید به آن توجه شود این است که این مراحل به ترتیب باید صورت بگیرد یعنی شروع یکی از مراحل مستلزم پایان مرحله قبلی است یا به عبارت دیگر تا یک مرحله تمام نشود مرحله بعد شروع نمی شود. این نشان دهنده یک نظم در فرایند جنبش‌ها است. حال آنکه هر چه این مراحل به صورت شفاف و کامل انجام شود سازمان یک جنبش دارای پختگی و صحت و سلامت می باشد.

1- مرحله انگیزش اجتماعی؛

 در این مرحله مسئله یا موضوع نارضایتی مطرح می شود، مسئله‌ای که از نظر شواهد تجربی و عقلی موثق باشد تا مردم نسبت به آن حساس شوند. مثال ملموس شروع اعتراضات و جنبش اخیر بود که با موضوع حجاب و مرگ مهسا امینی آغاز شد که مردم را نسبت به آن حساس کرد و انگیزش اجتماعی شکل گرفت.

2-  مرحله همبستگی یا روح گروهی؛

 این مرحله پیوند دهنده گروه ها است که بر اساس توسعه عواطف و احساسات شکل می گیرد. در عمل در این مرحله واحدهای کنشگری برانگیخته می شوند و به هم پیوند می خورند.  در نمونه اشاره شده واحدهای مثل گروههای دفاع از حقوق زنان و یا حقوق شهروندی، گروه هایی که به دنبال آزادی های فردی هستند، خانواده هایی که صاحب دختر بودند و یا مردم شهری که مهسا امینی اهل آنجا بود،از گروه هایی بودند که به همبستگی رسیدند. به معنای دیگر اتحاد در مقابل یک دشمن مشترک به وجود می آید.

3-  مرحله روحیه یا دلگرمی جمعی؛

 در این مرحله گروه هایی که با هم متحد شده‌اند و همراه شده‌اند با یک انگیزش اجتماعی مشترک از هم مراقبت می کنند به همدیگر دلگرمی می دهند و کمک می کنند. در نمونه اشاره شده(اعتراضات اخیر) شاهد آن بودیم که مثلاً تبریزی ها برای دفاع و پشتیبانی از افرادی در سیستان و یا در تهران در حمایت از کردستان شعار می دادند. به بیان دیگر ما شاهد به وجود آمدن یک سرمایه اجتماعی و یک هم فهمی هستیم از دو جنس رابطه جنبش با اهداف جنبش و همچنین رابطه اعضای جنبش با یکدیگر.

4- مرحله ایدئولوژی یا آرمان شناسی؛

 در این مرحله یک آرمان و یک ایدئولوژی مشترک باید به وجود بیاید. یعنی ارزش هایی که برای تمامی گروه ها ارزش محسوب می شود و در آنها قدرت نفوذ دارد. در این مرحله از خود گذشتگی و ایثار ایجاد می‌شود و مواضع مشترک باعث قدرت جنبش می شود. در مثال اعتراض های اخیر، موضوع آزادی زنان به یک آرمان و یک ایدئولوژی تبدیل گشت.

5-  مرحله تاکتیک های عملیاتی؛

در این مرحله جنبش دارای برنامه و نقشه راه است. پیدا کردن ابزارها و تکنیک های عملیاتی و استفاده از آن که می تواند استراتژی های یک جنبش را برای رسیدن به هدف یک جنبش رهنمون کند .

خاطرنشان می شود در انتهای جلسه، سوالی در مورد قابلیت بسط و گسترش این تقسیمات در تمامی جنبش ها اعم از صنفی و فرهنگی و سیاسی و غیره مطرح شد که سخنران بر این نکته تاکید کرد که این تقسیم بندی منحصر به یک نوع جنبش نبوده و در تمامی اشکال جنبش قابل شناسایی است.