ezazi1 0میز گرد " بررسی مسایل و مشکلات رشته‌ی تحصیلی مطالعات زنان " یکی از میزگردهایی بود که در طی همایش مسایل علوم اجتماعی ایران در اردیبهشت ماه 1385 توسط گروه علمی- تخصصی مطالعات زنان انجمن جامعه‌شناسی و با حضور اعضای گروه، جمعی از مدرسان و تعدادی از دانشجویان این رشته برگزار شد. آنچه در زیر می‌خوانید، گزارشی از این نشست است:

در آغاز میزگرد مطالعات زنان، دکتر شهلا اعزازی مدیر این گروه در انجمن جامعه شناسی ایران هدف از برگزاری آن را بررسی عملکردهای این رشته در طول چندسال حیات در فضای علمی کشور به‌ویژه در قیاس با اهداف و ضرورت‌های تاسیس آن و همچنین توجه به مسایل و مشکلات پیش روی پژوهش‌های زنان معرفی کرد. وی همچنین با انتقاد از فضای موجود در جامعه‌ی علمی و برخوردهای منفی‌ای که از ابتدای تاسیس این رشته از سوی برخی از افراد صورت گرفت، ابراز امیدواری کرد که این نشست و جلسات مشابه، به آشنایی بیشتر افراد و به خصوص همکاران دانشگاهی با محتوای رشته‌ی مطالعات زنان کمک کند.

پس از سخنان دکتر اعزازی و در بحث بر سر چرایی شکل‌گیری رشته‌ی مطالعات زنان به پیشنهاد دکتر ژاله شادی طلب، رئیس سابق مرکز تحقیقات و مطالعات زنان، بخش‌هایی از برنامه‌ی مصوب وزارت علوم در این خصوص خوانده شد. شادی‌طلب در ادامه با اشاره به این مصوبه گفت: آنهایی که در شورای گسترش وزارت علوم این برنامه را تصویب کردند، به این نتیجه رسیدند که به علت وجود دیدگاه‌های متحجرانه نسبت به حضور زن به‌خصوص در ایران و کشورهای اسلامی‏، این نیاز وجود داردکه توجه خاصی به زنان شده و مسائل آنها مورد بررسی قرار گیرند. آنچه که من از تصویب این برنامه می‏فهمم، این است که برخلاف تصور بسیاری از ساده اندیشان و بعضی از دوستان، قصد این رشته و افرادی که در این رشته دست اندرکار بوده و هستند، به هیچ وجه تقابل زن و مرد نیست، بلکه شناخت مسائل زنان و ایجاد دیدگاه دیگری به مسائل جامعه است. بنابراین این رشته به مسائل زنان به عنوان مسائل جامعه نگاه می‏کند، نه مسائل زنان جدای از مردان.

وی در ادامه از کسانی که در مورد چرایی و ضرورت ایجاد رشته سوالاتی دارند، دعوت کرد که به مصوبه‌ی وزارت علوم مراجعه کنند و پاسخ سوالات خود را دریابند و سپس با بیان این‌که اکنون بیش از 5 سال از تاسیس این رشته می‌گذرد، تاکید کرد که امروز باید به وضع کنونی این رشته، مسایل آن و چه باید کردها پرداخته شود.

پس از سخنان شادی طلب، دکتر ناهید مطیع به عنوان مدیر گروه این رشته در دانشگاه آزاد واحد رودهن، نخستین کسی بود که به بیان نظرات خود در این زمینه پرداخت. وی در ابتدا با اشاره به نکات مثبت تجربه در این چند سال، ایجاد فرهنگ بردباری و تحمل شنیدن صدای مخالف را از مهمترین دستاوردهای این رشته دانست و گفت : دانشجویان ما در کلاس‌هایی که در مورد مسائل مختلف زنان بحث می‏شود، گرچه در ابتدا از شنیدن مطالبی که همیشه خلاف رویه‏های سنتی و رویه‏های گفته شده فرهنگشان بوده شوکه می‌شوند اما کم کم آموخته‌اند که بدون سوگیری‌های تنش‌زا به بحث و گفت و گو بپردازند و به نظر من این نکته‌ی مثبتی است. علاوه بر این، بر خلاف دوره‏های اول که دانشجویان ما مطلقا خانم بودند، به تدریج دانشجویان پسر هم به تحصیل در این رشته علاقه‌مند شده‌اند و من فکر می‏کنم که این خود قدم مثبت دیگری است برای اینکه نشان بدهیم که مسائل زنان بدون نگاه به مسائل مردان و بدون ارتباط با مردان بی‌معنی است و اینها باید کنار هم دیده شوند. روند مثبت دیگر در مورد این رشته، کاهش تقابل‌ها و برخوردهای تحقیر آمیز در اجتماع و خانواده در مقابل آن است که خود نشان می‌دهد مطالعات زنان تا حدودی جای خودش را در جامعه باز کرده است.

مطیع در ادامه‌ی سخنان خود، بخش اعظم مشکلات این رشته را ناشی از نو بودن آن دانست و با اشاره به مساله‌ی کمبود منابع و عدم ترجمه‌ی متون به فارسی، گفت: مشکل بزرگ ما در استفاده از متون انگلیسی این است که عمدتا کانالهای موجودی که ما را به دستیابی به منابع این حوزه رهنمون می‏کنند، کانال‏هایی ناکارآمد یا بسته‏ هستند. مثلا اکثر سایت‌های اینترنتی که با عنوان زن وجود دارند، بسته اند و دسترسی به آنها ممکن نیست. در داخل کشور هم متاسفانه یک ارتباط پویا بین دانشگاه ها و مؤسسات تحقیقاتی که راجع به زنان کار می‏کنند، برقرار نشده است.

او همچنین با اشاره به ارتباط تنگاتنگ مطالعات زنان با مطالعات فمینیستی گفت : به نظر می‌آید فمینیسم در گفتمان رسمی ‏ما چه در سطح عامه و حتی چه در سطح آکادمیک، یک مکتب انحرافی تلقی می‌شود که می‏خواهد خانواده و زن و مرد را از نقش های اصلی شان باز بدارد و به راه‌های خلاف و منحرف بکشاند. درصورتی که باید گفت اگر ما انتقادی به فمینیسم داریم بدون شناخت عمیق آن نمی‏توانیم درباره‌اش حرف بزنیم کما اینکه همه می‏دانیم فمینیسم یک مکتب نیست و شاخه‌ها و تنوع فکری متفاوتی دارد.

در ادامه‌ی این میزگرد از دانشجویان رشته‌ی مطالعات زنان خواسته شد که به بیان مسائل این رشته را از دیدگاه خود بپردازند. محسن مالجو دانشجوی دانشگاه علامه طباطبایی نخستین دانشجویی بود که در این زمینه شروع به صحبت کرد. او سخنان خود را با طرح این مساله که "چرا من به عنوان یک پسر این رشته را می‏خوانم" آغاز کرد و در پاسخ با اشاره به برخوردهای مختلف افراد با این مساله، گفت که فکر می‌کند محقق این حوزه لزوماً نباید زن باشد. وی سپس تا حدی به بحث ضرورت ایجاد این رشته از دیدگاه خود پرداخت و درنهایت با اشاره به این جمله‌ی میشل فوکو که " دانش قدرت می‏آورد"، نتیجه گرفت که باید به تولید دانش در این زمینه پرداخت و این دانش را از حوزه‌ی آکادمیک به بطن جامعه منتقل کرد.

مالجو در ادامه و در انتقاد به برخی مشکلات این رشته‌ی دانشگاهی، بی‌ربط بودن منابع امتحانی آزمون کارشناسی ارشد با اصل رشته، عدم هم پوشانی مسایل زنان در دروس، عدم وجود نگاه جنسیتی در دیدگاه برخی استادان، مشکلات بروکراتیک مربوط به پایان نامه‌های دانشجویان، نبود مقطع دکترا و همچنین کمبود کمک‌های مالی، عدم کاربرد تحقیقات در سازمان‌های مختلف، نبود ارتباط با دانشجویان سایر کشورها، عدم وجود بازار کار و استفاده نکردن از نیروهای متخصص این رشته را از جمله مشکلات عمده‌ی دانشجویان مطالعات زنان معرفی کرد.

zananbastaniپس از سخنان مالجو از دکتر باستانی، رئیس دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا، خواسته شد تا در جایگاه استاد این رشته به بحث درباره‌ی برخی مشکلات بپردازد. باستانی در آغاز تاکید کرد که بعضی از مشکلات از جمله مشکلات منابع، عدم رابطه با دانشجویان خارجی و امثال آن، مشکلات عمومی بوده و خاص مطالعات زنان نیست. درمورد مساله‌ی استاد نیز به عقیده‌ی او باید در نظر داشت که این رشته میان ‌رشته‌ای است و وقتی اهدافش تعریف شده، قرار بر این بوده که اساتید از رشته‏های دیگر تامین شوند. چنان‌چه این روند در سایر نقاط دنیا نیز به همین منوال است. باستانی افزود: علاوه بر این، این طور نیست که مطالعات زنان فقط برای گروه علوم اجتماعی تعریف شده باشد. همانطور که می‏بینید دانشجویان ما از رشته‏های مختلف و با پیشینه‌های تحصیلی متفاوت به این رشته روی می‌آورند. در واقع در دانشگاه‌های دیگر دنیا نیز معمولا دانشجویان از گرایش‌های مختلف به این رشته می‌آیند و پس از گذراندن دروس آن، با دید جدیدی به گرایش خود بازمی‌گردند.

وی در ادامه بر لزوم بازنگری دوباره بر این رشته برای رفع نواقص آن تاکید کرد و در عین حال گفت: همین که در طی 5 سال رشته‌ی مطالعات زنان به موقعیتی رسیده که نیاز به بازنگری در آن حس می‌شود، نشان از این است که روند خوبی طی شده است

در ادامه‌ی این نشست، بیتا مدنی دانشجوی مطالعات زنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن به بیان بخشی دیگر از مشکلات دانشجویان این رشته پرداخت. وی از عدم وجود پژوهش نامه‏های تخصصی حوزه زنان، وجود موانع در برابر کاربردی کردن پژوهش های دانشجویی، عدم توفیق دانشجویان در کسب مجوز نشریه تخصصی دانشجویی برای انعکاس ترجمه ها و تحقیقاتشان (به خصوص در واحد رودهن) ، عدم وجود انجمن تخصصی مطالعات زنان و عدم هماهنگی بین فرصت تحصیلی با زمان اخذ پایان نامه، به عنوان مشکلات پژوهشی این حوزه‌ی علمی یاد کرد و همچنین عدم وجود هماهنگی در دانشکده‏های مختلف از نظر جزوات سرفصلهای درسی، کمبود منابع فارسی، نبود مقطع دکترا، ضعف عمومی‏دانشجویان در دروسی مثل روش تحقیق و زبان، پرداختن به مسائل زنان از دیدگاه آسیب شناختی بر اساس تفاوت گذاری بین آسیب اجتماعی و مسأله اجتماعی که سبب برخوردهای ضد و نقیض با مسائل حوزه‌ی زنان می‌شود، عدم دستیابی به موقع و صحیح و مؤثر به منابع اینترنتی، کمبود منابع کتابخانه‌ای حوزه‌ی مطالعات زنان و عدم وجود ذهنیت واقع بینانه و صحیح از این رشته را بخشی از مشکلات آموزشی دانشجویان این رشته دانست.

پس از سخنان این استادان و دانشجویان نوبت به اظهار نظر حاضران در جلسه رسید. دکتر بهرامی‏تاش به عنوان اولین داوطلب و فردی که به گفته‌ی خود مدت یک سال بطور مقطعی روی مسائل مختلف زنان در ایران کار کرده است، از کمبود کاربرد تحقیقاتی که در این زمینه انجام می‌شود، به عنوان یکی از مشکلات نام برد و یکی از دلایل این امر را ورورد نوع خاصی از مطالب و ادبیات مطالعات زنان که عمدتاً با شرایط بومی ‏همخوانی ندارد، دانست. او در این باره گفت: ادبیاتی که وارد ایران شده و در دانشگاه تدریس می‌شود، بیشتر ادبیات مربوط به لیبرال فمینیست‏هاست. آنها با شرایط خاص زنان آمریکایی اروپایی و طبقه متوسط آمریکا و اروپا همخوانی دارند و فکر می‏کنم که اگر به جای آن به نوع دیگری از ادبیات مطالعاتی مانند ادبیات جنسیت و توسعه تاکید شود، برای کشور ما مفیدتر است. وی همچنین پیشنهاد کرد که تا زمانی که آن مآخذ و منابع کافی برای این رشته وجود ندارد، بحث از به‌وجود آوردن دکترا، از سوی صاحبنظران، با دقت بیشتری صورت گیرد.

zanansadeghiشرکت کننده بعدی دکتر سهیلا صادقی فسایی رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران بود. وی گفت: بحث رشته‌ی مطالعات زنان در غرب برآیندی از جنبش‌های فمینیستی و جنبش‌های اجتماعی بوده و تکلیفش مشخص است اما در کشور ایران اصلاً معلوم نیست که این مطالعات زنان از کجا می‏آید. آیا برآیندی از یک جنبش اجتماعی است؟ آیا اصلاً جنبشی به نام جنبش زنان داریم؟ اینها همه در جامعه شناسی محل بحث است و می‏شود روی آن بحث کرد. آیا این رشته برآمده از یک نوع نخبه گرایی و جریان روشنفکری است؟ اگر چنین باشد که به نظر این طور می‏آید که روشنفکرها باید حداقل تببین بهتر و علمی‌تری هم از ضرورت رشته و هم از تقویت رشته داشته باشد. او همچنین افزود : به نظر من به این رشته مشکلات اساسی وارد است. اولین اشکال این است که تراکم و تضاعف علمی‏ایجاد نمی‏کند. درس‏هایی که برای رشته‌ی مطالعات زنان اندیشیده شده، از هم گسیخته بوده و هیچ پیوستگی ندارند و نهایتاً دانشجو نمی‏داند که با دو واحد از این درس و دو واحد از آن درس به کجا خواهد رسید. مطلب دیگر بحث منابع و مآخذ و به نظر من حتی بحث استادان است. تمام کسانی که وارد رشته‌ی مطالعات زنان شدند، مهاجر از رشته‏های دیگر بوده و از جریان‌های فکری دیگری آمده‏اند، ولی به لحاظ اینکه یک بخش از مطالعاتشان در حوزه زنان بوده حالا به این حوزه هم علاقه‌مند شده‏اند. البته این مساله تنها وبال رشته‌ی مطالعات زنان را نگرفته و در رشته‏های دیگر هم کاملاً این مشکل را داریم. مثلا من فکر می‌کنم است برای جامعه‌ی آکادمیک ایران که در 40سال سابقه‌ی دانشگاهی جامعه شناسی، هیچ وقت 2واحد درسی تحت عنوان جامعه‌شناسی جوانان نداشته، جای تعجب است که یک دفعه رشته و گرایش آن را ایجاد ‏کند. در صورتی که ما همین کار را در رشته‌ی مطالعات زنان کردیم. 80% از دانشجویان دختر، در دوره‌ی لیسانس هستند و امکان دارد هیچ وقت به فوق لیسانس هم نیایند. ما برای این دسته از دانشجویان 2 واحد جامعه‏شناسی جنسیت نداشته و نداریم ولی یک‌دفعه و بدون هیچ زمینه قبلی گرایش و رشته در سطح فوق لیسانس تأسیس کرده‌ایم. آمدیم یک رشته حاشیه‌ای ایجاد کردیم و دلمان هم به این خوش است که قرار است این رشته مسائل و مشکلات زنان جامعه را حل کند. اگراضافه نکند بعید می‏دانم که بتواند چیزی را حل کند.

رئیس مرکز مطالعات و تحقیقات زنان دانشگاه تهران با بیان این که من از جمله کسانی هستم که واکنش منفی نسبت به این رشته دارم؛ ادامه داد: شاید از بین بردن رشته‌ای که وارد دانشگاه شده چندان درست نباشد ولی رشته به شدت نیاز به اصلاح دارد و برنامه‏های درسی آن باید بازنگری اساسی شوند. به نظر من، دانشجویانی که می‏خواهند سرمایه‌گذاری کنند، نباید نسبت به دکترا زیاد امیدوار باشند. هر دیسیپلینی که می‏خواهد در دانشگاه به عنوان دیسیپلین علمی برای دکترا ‏جا بیفتد، باید ابزارهای زیادی داشته باشد. اولین ابزار این است که رشته باید 20 ژورنال علمی‏تولید کرده باشد؛ در حالی‌که متاسفانه در کل کشور تنها دو ژورنال داریم که دیدگاه علمی- ‏پژوهشی دارند. شما حداقل باید 20 فول پروفسور داشته باشید که بتوانند رشته را به صورت معنوی تقویت کنند که ما اصلاً نداریم.

صادقی در پایان بحث خود در مورد مشکل این رشته در منابع نیز خاطرنشان کرد که مشکل ترجمه نیست بلکه مشکل اصلی عدم قدرت تولید و انفعال در این بخش است.

سخنان بهرامی تاش و صادقی با انتقادات بسیاری از سوی حضار روبرو شد. یکی از مهم‌ترین انتقاداتی که به دکتر صادقی وارد شد، عدم ارائه‌ی راه حل و صرفا بیان مسائلی بود که دیگران هم کم و بیش اشاره کرده بودند. البته بسیاری تردید در ضرورت ایجاد این رشته را جایز نمی‌دانستند. بحث وارد شدن لیبرال فمنیسم نیز واکنش‌های جدی‌ای در بر داشت. یکی از حاضران در این باره با اشاره به عکس‌العمل‌های همیشگی در مورد واژه‌ی فمنیسم در فضای عمومی و آکادمیک، متذکر شد که دانشجوی مطالعات زنان باید با این مکتب به صورت کامل و در شاخه‌های مختلف آن آشنا باشد وگرنه حتی امکان نقد آن را نیز نخواهد داشت.

zanan2tavakoli 0دکتر نیره توکلی مدرس دانشگاه آزاد اسلامی ‏واحد رودهن نیز در همین راستا، با اشاره به اینکه مطالعات زنان به عنوان یک حوزه‌ی انتقادی نوپا همواره در معرض انواع انتقادات است، یادآور شد که ما در ایران اول جنبش زنان را داشتیم و بعد مطالعات زنان مطرح شد. و این می‌تواند بدان معنا باشد که رشته‌ی مطالعات زنان تا حدودی برآمده از جنبش زنان در ایران است. حال بعید به نظر می‌رسد که لیبرال فمینیسم در جنبش زنان ایران حاکمیت داشته و بعد به مطالعات زنان نیز منتقل شده باشد.

دکتر شادی‌طلب هم در پاسخ به برخی انتقادات و مسایل مطرح شده، نخست با اشاره به بحث لزوم ارائه‌ی واحدی در زمینه‌ی مسایل زنان در دوره‌ی لیسانس، متذکر شد که این دیدگاه جدیدی نیست و خود او از سال 1372 با ارائه‌ی نامه‌های مختلف به مدیران گروه‌های دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران این موضوع را پی‌گیری می‌کرده است. وی همچنین در مورد فصلنامه‌های علمی این حوزه‌ی مطالعاتی نیز به تلاش‌های خود و تیم همراهش برای شکل‌گیری فصلنامه‌ی پژوهش زنان و علمی – پژوهشی شدن آن در شماره‌ی هشتم اشاره کرد و با انتقاد از افت علمی این نشریه در شماره‌ی اخیر از دکتر صادقی خواست که به عنوان مسوول آن، به این قضیه توجه داشته و مراقب باشد که همین نشریات اندک این حوزه با افت علمی مواجه نشود البته در ادامه‌ی جلسه خانم صادقی این انتقاد را رد کرد.

این میزگرد دو ساعته با بحث‌های موافق و مخالف دیگری از سوی شرکت کنندگان ادامه یافت. در پایان دکتر اعزازی به جمع بندی مطالب ارائه شده پرداخت. او ابتدا نکات مثبت مطرح شده در مورد رشته‌ی مطالعات زنان را این گونه شمرد: رشته‌ی مطالعات زنان از یک طرف باعث ایجاد روحیه‌ی تفکر و پرسش‌گری در میان دانشجویان شده است و آنان را به دیدن روی دیگر شرایط اجتماعی متمایل کرده است. بخصوص در رابطه با مسایل زنان، دانشجویان را در مورد آن چه به نظر طبیعی می‏آید، وادار به تفکر کرده است. نکته‌ی مثبت دیگر ایجاد فرهنگ تامل و بردباری و شنیدن صدای دیگری است. همچنین تمایل زیاد در تصحیح و حل مشکلات این رشته که نکته‌ی بسیار جالبی است. از نکات مثبت دیگر این رشته می‏توان تاثیر گذاری آن را بر علوم اجتماعی، به‌خصوص جامعه شناسی در نظر گرفت. جامعه شناسان، هر چند به کندی، درمی‏یابند که نگاهی مجدد به جامعه شناسی ضرورت دارد. از این پس باید کم کم در مورد آن چه که در حوزه خصوصی می‏گذرد و تاکنون با کور جنسی به آن برخورد می‏شده، با روش دیگری مواجه شد. علاوه بر این موارد باید در نظر داشت که نه فقط نظریه‏های رایج جامعه شناسی می‏توانند دچار تغییر شوند، بلکه در عین حال روش های مختلف پژوهش نیز باید مورد توجه قرار گیرند. به طوری که گذشته از روش تحقیق کمی‏، نگاه در تدریس و پژوهش، متوجه روش تحقیق کیفی نیز شده است. در کنار همه‌ی این موارد، مهم ترین تاثیری که مطالعات زنان بر جامعه گذاشته، درک این امر است که نه فقط مسایل خاص زنان از دید جامعه شناسی پنهان بوده، بلکه در مورد بسیاری از مسایل مربوط به مردان نیز جامعه شناسی هنوز کلیشه‏های قالبی را مطرح می‏کند. مباحثی که به صورت کلی بیان می‏شوند در بر گیرنده‌ی همه مردان نیستند. به نظر می‌رسد این رشته باعث بازنگری مردان به مسایل خود نیز شده و خواهد شد.

دکتر اعزازی تاکید کرد: در یک جمع بندی کلی باید گفت که مطالعات زنان که خود حاصل دگرگونی در شرایط اجتماعی بود با ورود به جهان دانشگاهی هم بر روی دانشجویان در مجموع تاثیر گذاشت و هم دیدگاه‏های جدیدی را در مورد تولید دانش مطرح کرد.

وی همچنین درباره‌ی مشکلات این رشته، با اشاره به آنچه در میزگرد مطرح شد، گفت: یکی از مهم‌ترین مسایل کمبود منابع به زبان فارسی است که البته در این مورد باید در نظر گرفت که منابع تاحد زیادی موجود هستند و حداقل لیستی که از طرف گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی منتشر شده است، در بر گیرنده‌ی بیش از 200 عنوان کتاب مربوط به زنان است. کمبود منابع را می‏توان به این صورت در نظر گرفت که برخلاف دروس دیگر، کتاب‏های متون درسی برای این رشته معدود هستند و برای فراگیری باید از کتابها و مقالات متعدد استفاده کرد. از طرف دیگر اگر برخی از اساتید با رویکردهای جنسیتی آشنایی کافی نداشته باشند، در نتیجه با منابع موجود نیز آشنائی نداشته و قادر به راهنمائی دانشجویان نخواهند بود اما گذشته از این، هنوز کتابخانه‏های دانشکده ها نیز برای این رشته تجهیز نشده‌اند. هر چند که منابع به زبان انگلیسی فراوان هستند، اما باید به چگونگی دسترسی به کتاب‏های انگلیسی نیز دقت کرد. همچنین عدم انطباق محتوای برخی از دروس با نام رشته و تنها تاکید بر ”زن“ به عنوان ”پسوند“ از مشکلات دیگر رشته است. درباره‌ی این مساله هیات‌های علمی‏دانشکده‏ها باید سعی در منطبق کردن محتوای درس با رشته‌ی تحصیلی داشته باشند. بازنگری دروس نیز از مسایلی بود که مورد قبول همه‌ی اعضای شرکت کننده در میزگرد قرار گرفت و احتمالا اقداماتی از این دست نیز از طریق گروه‌ها در جریان است.

وی افزود: گله‌ی دیگر، نبود استادان دارای رویکرد جنسیتی است که این مساله می‏تواند بر روی بهترین شرح درس نوشته شده نیز تاثیر بگذارد. این نیز یکی از اقدامات گروه‏های آموزشی است. احتمالا از استادانی که در رشته‌ی خود تبحر دارند برای تدریس استفاده می‏شود اما برخی از این استادان نه علاقه و نه اعتقادی به مطالعات زنان دارند. در نتیجه هر چند که بر موضوع تدریس خود اشراف داشته باشند اما نسبت به موقعیت زنان بی اطلاع هستند. بنابراین یکی از وظایف گروه‏های آموزشی، مشخص‏کردن استادان علاقمند و تقاضا از آنان برای آماده سازی ارائه‌ی دروس است که این عمل احتمالا در دانشکده ها صورت نمی‏گیرد و بدین ترتیب دروس با رویکرد جنسیتی تبدیل به دروسی کورجنس می‏شوند. مساله‌ی دیگر که به‌خصوص دانشجویان بر آن تاکید دارند، مساله‌ی پایان نامه‌هاست. هر چند که برخی از مشکلات مربوط به کمبود زمان، تا حدودی به دانشجو مربوط است اما گروه‏های آموزشی می‏توانند ترتیبی اتخاذ کنند که دانشجویان از ترم‏های پائین متوجه پایان نامه‌ی خود شوند تا وقت کافی برای به اتمام رساندن آن داشته باشند. همچنین انتقاد دیگر در مورد پایان نامه‌ها به برخورد های منفی نسبت به مسایل خاص زنان مربوط می‌شود. کمیته‏های تحصیلات تکمیلی در برگیرنده‌ی استادانی است که با مسایل رشته چندان آشنایی ندارند و در برخی موارد عناوین پایان نامه به علت عدم آشنایی با اهمیت آن در مطالعات زنان مورد قبول قرار نمی‏گیرد. در مورد کمک‏های مالی برای پایان نامه‏ها نیز بحث و راه‏های مختلفی از طرف مدیران گروه بیان شد. شاید مناسب‌تر باشد که راه‏های جلب کمک هزینه به صورت مشخص در طول ترم به اطلاع دانشجویان برسد. برخی مشکلات دیگر نیز مانند نداشتن ارتباط با دانشجویان سایر کشورها و بی اطلاعی از نوع رشته تحصیلی مطرح شدند که باید به عنوان وظیفه‌ی دانشجویان و نه گروه آموزشی در نظر گرفته شوند.

اعزازی تاکید کرد: در این میان مهم ترین گله‌ای که بیان شد دید منفی و تمسخر آمیز اساتید دیگر نسبت به این رشته بود. هر چند که معمولا آنانی که چنین مطالبی را بیان می‏کنند به یقین از دیدگاه فمینیسم و مسایل زنان بی اطلاع هستند اما باید سئوال کرد که گروه‏های آموزشی و مدیران چه اقدامی ‏در جهت شناسایی صحیح رشته تحصیلی انجام داده‌اند. به نظر می‏رسد که دانشجویان در این حوزه بهتر از اساتید و گروه فعالیت دارند. آنان برای شناساندن رشته‌ی تحصیلی خود، تمایل به داشتن روزنامه، انجمن و سایر امکانات دارند ولی متاسفانه در این راه با موانع سازمانی و مشکلات متعدد روبه رو می‏شوند. اگر گروه‏های آموزشی خود اقدامی ‏در جهت شناساندن رشته‌ی تحصیلی نمی‏کنند خوب است که به دانشجویان در جهت اقدامات خود کمک کنند. علاوه بر این موارد، برخی از مشکلاتی که مطرح شدند نیز در سطوح بالاتر از گروه آموزشی قابل اجرا هستند. در این مورد باید به وظیفه‌ی دانشگاه‌ها، سازمان سنجش، انجمن جامعه شناسی ایران و سایر سازمان های دخیل اشاره داشت. به نظر می‏رسد که آزمون ورودی برای انتخاب دانشجویان نیز دارای مشکلاتی می‏باشد. داوطلبان باید به سئوالاتی پاسخ دهند و وقت و انرژی خود را برای یادگیری مطالبی بگذارند که ارتباط ناچیزی با رشته تحصیلی آنان خواهد داشت. این مشکلی است که باید در سطح سنجش و آزمون به آن رسیدگی شود. در عین حال مناسب است که از طرف دانشگاه ها نیز نظارتی بر نوع سئوالاتی که در آزمون ارائه می‌شود، صورت گیرد و نه تنها صحت سئوالات، بلکه درجه‌ی دشواری آن نیز در رابطه با سایر رشته‏ها مشخص شود. نبود منابع یکی از مشکلات این رشته است. از طرف دیگر می‏توان در نظر گرفت که در عصر ارتباطات با استفاده از اینترنت امکان دستیابی به اطلاعات وجود دارد اما این راه نیز بر روی دانشجویان مطالعات زنان بسته است. کلماتی مانند زن، جنسیت، دختر و بسیاری از کلید واژه‏های این رشته به دلایل نامشخص فیلتر شده‌اند و دسترسی به آنان برای دانشجویان موثر نیست. در این مورد پیشنهاد می‏شود که دانشکده‌ها و همچنین انجمن جامعه شناسی ایران از سازمان‌های مربوطه در مورد فیلتر شدن کلمات فوق سئوال کرده و برای آنان مشخص کنند که برای دانشجویان استفاده از بسیاری از سایت های فیلتر شده ضرورت دارد. مشکل دیگر این رشته، عدم دسترسی به سازمان های پژوهشی دولتی و غیر دولتی، استفاده از کتابخانه‏های دانشکده‏های دیگر، بی اطلاعی از پژوهش های انجام شده و به صورت خلاصه، جدائی علمی‏ میان دانشجویان است. هر چند که برخی از جدایی ها در میان دانشکده ها علل مشخص دارد اما با توجه به تعداد معدود دانشجویان این رشته و همچنین تعداد معدود دانشگاه‏هایی که این رشته در آن تدریس می‏شود نه فقط ارتباط میان دانشجویان بلکه میان اساتید و گروه‏های آموزشی نیز ضروری است.

مدیر گروه مطالعات زنان انجمن جامعه شناسی ایران همچنین به پیشنهاداتی که در این جلسه ارائه شد اشاره کرد و گفت: دانشجویان از نبود اطلاعات در مورد یکدیگر و همچنین بی اطلاعی از فعالیت های درون هر دانشکده صحبت کردند. پیشنهاد می‏شود که آنها با تشکیل یک انجمن مانند انجمن فارغ التحصیلان یا دانشجویان رشته‌ی مطالعات زنان، با یکدیگر در ارتباط مستمر قرار گیرند و در قالب انجمن، از قدرت بیشتری برخوردار گردند. آنها می‏توانند از این طریق می‏توانند در مورد دروسی که می‏خوانند و محتوای آن، با یکدیگر در تماس باشند، از فعالیت های یکدیگر بهره گیرند و هم چنین از جلسات دفاع پایان‏نامه‏ها مطلع شده و در آنان حضور یابند. همچنین ایجاد سایت مربوط به دانشجویان نیز می‏تواند اقدام دیگری باشد که انجام آن بر عهده دانشجویان است.

دکتر اعزازی آخرین و مهم‌ترین پیشنهاد میزگرد " بررسی مسایل و مشکلات رشته‌ی تحصیلی مطالعات زنان " را به دانشجویان این رشته، تاکید بر لزوم حضور فعال آنها در سازمان‌های موجود مربوط به زنان دانست و گفت: همان گونه که همه بیان کردند در این رشته‌ی خاص، ارتباط میان عمل و نظریه بسیار مهم است. هر چند که می‏توان درسی تحت عنوان کار آموزی برای آشنائی با سازمان های مختلف در نظر گرفت، اما با توجه به تعداد سازمان‏های موجود، در صورت حضور دانشجویان در این سازمان‏ها، هر دو گروه نفع خواهند برد.