tavakoli1سیاست‌های آموزشی برای زنان

روز دوازدهم اسفند ماه 87، یکی دیگر از نشست‌های گروه علمی- تخصصی مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد. بخش اول این نشست به سخنرانی دکتر نیره توکلی تحت عنوان "سیاستهای آموزشی دولت نهم برای زنان" اختصاص داشت و در بخش دوم شهین زاهدیفر بحث خود را با عنوان"تحلیل ویژگیهای روانشناختی زنان و نقش آن در توانمندی آنها" ارائه کرد.

سیاست‌های آموزشی دولت نهم برای زنان

دکتر نیره توکلی عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی در ابتدای سخنانش با بیان این اعتقاد که ویژگی اساسی کارگزاران و نظریهپردازان دولت نهم، جداسازی جنسیتی است؛ گفت: جداسازی جنسیتی دارای بنیانهای نظری و وجوه مختلفی است که آنها را می‌توان در قالب وجوهی چون جداسازی محتوایی، سهمیه‌بندی جنسیتی، جداسازی مکانی، جلوگیری از تحرک، مهاجرت و جابجایی و جداسازی زمانی تقسیم بندی کرد.

وی سپس به سابقه تفکیک جنسیتی در دانشگاهها در ابتدای پیروزی انقلاب اشاره کرد و گفت: تفکیک جنسیتی در سال‌های نخست پس از انقلاب توسط گروههای موسوم به راست در دانشگاهها دنبال می‌شد؛ بهطوری که حتی در برخی کلاسهای درس دانشگاههای تهران و اصفهان و بعضی شهرهای دیگر، دیواری پارچهای میان دختران و پسران دانشجو می‌کشیدند. زمانی که این گزارش به آیتالله خمینی رسید، ایشان در یکی از سخنرانیهایشان آن را قشریگری و وهن نسبت به محیط علمی دانشگاهها تلقی کرد و نسبت به آن معترض شد. در همان زمان، قائم مقام رهبری نیز برخی نمایندگان ولی فقیه در دانشگاه‌ها که مسبب این اقدامات بودند را از سمتشان برکنار کرد.

توکلی افزود: در واقع، اوایل انقلاب با موضوع جداسازی جنسیتی به صورت ساده و فیزیکی رو به رو بودیم. این در حالی است که دولت نهم عزم خود را جزم کرده تا با تدابیری چون تغییر کتاب‌های درسی برای دختران و پسران، کوتاه کردن مدت تحصیل برای دختران و سهمیه بندی جنسیتی، این جدایی را نهادینه کند.

وی در ادامه، به بررسی بنیان‌های نظری این نوع جداسازیها پرداخت و در این زمینه گفت: سه دهه بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی، محمد تقی مصباح یزدی از شکست سیستم پرورشی نظام حاکم بر ایران خبرداد. هم‌زمان وزیر آموزش و پرورش دکتر علی احمدی گفت که رد پای شیطان در کتابهای درسی پیدا شده است و به همین دلیل، آموزش و پرورش درصدد آن است تا با تغییر نظام آموزشی در ایران، مدارس، نماز جمعه، مساجد و خانه را با هم مرتبط کند.

نیره توکلی به نقل از سایت رسمی حوزه علمیه قم گفت: آقای مصباح یزدی اشاره کرده است که از آغاز انقلاب تربیت نسل‌ها‌ی جوان اهمیت داشته، اما چون قبل از انقلاب اسلامی، آموزش و پرورشی وجود نداشته است، بنابراین ما مصر بودیم که این نظام را راه اندازی کنیم ولی نشد و دشمنان ما در مقابل عاملی که قرار بود فعال شود، با تمام نیرو شروع به فعالیت کردند که در این شرایط، ما باید فعالتر عمل می‌کردیم. اکنون عناصر ضعیف و تحت تأثیر فرهنگ غیر اسلامی در دستگاه‌های ما نفوذ کرده‌اند و حتی زمینه برپایی کودتا علیه اصل نظام را برگزار کردند. در عین حال، مصباح یزدی معتقد است مختلط بودن فضای دانشجویان مجرد باعث فساد در جامعه می‌شود.

وی در ادامه توضیحاتش در مورد بنیانهای نظریجداسازی جنسیتی گفت: بعد از آن که وزارت علوم، سیاست بومیسازی را بعد از کنکور سال 87 اجرا کرد، مسئولان دانشگاه پیام نور به دیدار برخی مراجع تقلید رفتند که خبر آن در شماره 38 نشریه پیامآوران نور چاپ شده است.در این دیدار، آیات اعظام مکارم شیرازی، صافی گلپایگانی و جعفر سبحانی، از سیاست بومیسازی دفاع کردند. آیتالله صافی گلپایگانی همچنین گفته بودکه زمینه تحصیل دختران در دانشگاههایی در نزدیکی محل تحصیل از بسیاری از مفاسد جلوگیری می‌کند و این از دلایل بومیسازی در کشور است. آیتالله جعفر سبحانی از استادان برجسته حوزه علمیه قم نیز در این رابطه گفته است که باید به وضعیت علمی و اخلاقی دانشجویان نظارت بیشتری کرد.

این استادیار رشته مطالعات زنان، سپس به صحبتهای دیگری در این باره استناد کرد و گفت: سید محمد قرونی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، گفته است که این امر تنها عامل فساد نیست. او تأکید کرده است که دانشجویان مجرد عامل فساد در جامعه هستند و در این باره، هیچ تردیدی وجود ندارد و باید یک فکر اساسی برای این مشکل کرد. او در ادامه گفته است که لزوم جداسازی دانشجویان از یکدیگر را آقایان بیشتر درک می‌کنند و زنان چندان متوجه این مسأله نمی‌شوند؛ چرا که اختلاط دانشجویان بر روی زنان دانشجو تأثیر زیادی ندارد و آقایان بیشتر از موضوع رنج می‌برند. در واقع، ممکن است عدهای برای مقاصدی غیر از تحصیل به دانشگاه بیایند، اما در هر صورت این موضوع برای افزایش آسیبهای اجتماعی تأثیر میگذارد.

وی در ادامه به نظرات سیاستمداران دولت نهم در این رابطه اشاره کرد و افزود: رئیس جمهور در همایش بیستمین سالگرد تأسیس دانشگاه پیام ‌نور تاکید کرد که اولاً مراقب باشید مراکز دانشگاهی تبدیل به کانال یک‌سری موارد نظریه‌ای و ترجمه‌ا‌ی نشود. او علم اقتصاد را مسألهای دانست که غرب در گذشته آن را مطرح کرده تا مخالفین خود را با عنوان غیر علمی و غیر کارشناسی بودن سرکوب کند. وی سپس از جوامعی که معتقدند زن و مرد باید شرایط و حقوق یکسان داشته باشند، انتقاد کرده و می‌گوید که در اصل کرامت انسانی و فرصت تعالی و کمال، زن و مرد برابرند اما باید توجه داشت که نباید در مسائل اجتماعی، کارها و سیستمها را بر هم زد. احمدینژاد در ادامه میافزاید که این سخنان به این معنا نیست که زنان نباید در عرصههای اجتماعی فعال باشند؛ بلکه معتقدم آنها باید در بالاترین مقام اجتماعی و سیاسی حضور داشته باشند اما نباید به بهانه برقراری برابری زن و مرد، همه چیز را تباه کنیم.

توکلی ادامه داد: آقای علی احمدی در جلسه معارفه خود به عنوان رئیس دانشگاه پیام نور، هنگامی که یکی از زنان از او درباره تبعیض علیه زنان درباره مشاغل کلیدی و سطح بالای مدیریتی در دانشگاهها پرسید، جواب داد کهما تفاوتها را در نظر می‌گیریم؛ همچنانکه فردی که مدرک دیپلم دارد با یک فرد که لیسانس یا دکتری دارد، متفاوت است، مردان نیز با زنان تفاوت دارند.

سخنران این نشست افزود: در مصاحبهای که در روزنامه کارگزاران چاپ شده بود، علی ذوالعلم، تنها معلمی که توانسته است مشاور وزیر آموزش و پرورش شود، علاوه بر طرح جداسازی کتابهای درسی دانشآموزان، از طرح دیگری نیز خبر داد و آن طرح کم‌ کردن دوران تحصیل دختران است. به گفته او، پژوهشگران آموزش و پرورش به این نتیجه رسیدهاند که دختران می‌توانند دروس دوران درسی خود را زودتر از پسران فراگیرند و نیازی نیست مدت یکسانی با پسران به تحصیل بپردازند؛ زیرا که زیاد شدن طول تحصیل به بالارفتن سن ازدواج کمک میکند.

دکتر توکلی در خاتمه سخنانش به جداسازی کتاب‌های درسی اشاره کرد و گفت: معاون وزیر آموزش و پرورش درباره طرح جداسازی کتابهای درسی گفته است که جداسازی کتابهای درسی بدین معنا نیست که همه مطالب متفاوت است؛ بلکه به این معنی است که مطالب متفاوتی در کتابها چاپ خواهد شد. این تفاوت برای تأثیرگذاری در یادگیری محصلان است. بر این اساس، کتاب ریاضی دختران و پسران باید متفاوت باشد که البته این موضوع هنوز در دست تحقیق است. معاون وزیر آموزش و پرورش در پایان مصاحبه میگویدکه برای آن که حق دختران ضایع نشود، ما نباید دختران را معطل درس خواندن پسران قرار دهیم. برای مثال، اگر یک دختر در مسابقه دو به خط پایان رسید، نباید به او بگوییم برای کندی پسر صبر کن تا او هم برسد.

تحلیل ویژگی‌های روان‌شناختی زنان و نقش آنان بر توانمندسازی آنها

شهین زاهدیفر سخنران دوم این نشست بود. او در سخنرانیاش به تحلیل ویژگیهای روان‌شناختی زنان و نقش آنان بر توانمندسازی آنان پرداخت. زاهدی‌فر در آغاز گفت:براساس آمارهای جهان و در مقیاس جهانی، سهم نابرابر بیشتر زنان منجر به فقر زنانه شده و نتایج مطالعات نشان دادهاند که زنان نسبت به مردان از ریسک بالاتری برای فقیر شدن برخوردار هستند.‌ حال این سؤال مطرح است که چرا این ریسک بیشتر است؟

وی در پاسخ به این پرسش گفت: می‌توان براساس رویکردهای مختلفی این مسأله را بررسی کرد که شاید نزدیک‌ترین رویکرد، رویکرد طرد اجتماعی باشد. دیدگاه انحصار، یکی از دیدگاه‌های رویکرد طرد اجتماعی است که این مسأله را نه تنها در مورد زنان، بلکه در مورد همه اقشاری که می‌توانند به سمت فقر روند، توضیح می‌دهد.رویکرد طرد اجتماعی توضیح می‌دهد که در یک نظام، یک گروه منابع را در اختیار می‌گیرند و با در دست گرفتن منابع قدرت، خطی بین خود و دیگران رسم می‌کنند. انسجام گروهی که منابع قدرت را در اختیار دارند، آن‌ها را به "ما"تبدیل می‌کند و کسانی که در طرف دیگر خط هستند و منابع را ندارند، به "دیگران"تبدیل می‌شوند.در واقع، آنها را با کلیشه‌ها تبدیل به دیگری می‌کنند.کلیشه‌ها، برچسب‌های تبعیض‌آلودی است که معمولاً به افرادی که در طرف دیگر خط قرار می‌گیرند، اطلاق داده می‌شوند. فقرایی که برچسب‌های کلیشهای را می‌گیرند، از هویتهای فرهنگی و اجتماعیشان تهی شده و به حاشیه رانده می‌شوند.

زاهدی‌فر ادامه داد: ریشه‌های جنسیتی زنان به عنوان عاملی شناخته می‌شود که آن‌ها را به ‌طرف طرد اجتماعی و فقر بیشتر می‌کشاند. در این زمینه، رویکرد فقر درآمدی که رویکرد غالب در کشور ما هست، چندان جواب‌گو نیست؛ چرا که این رویکرد، تنها یک عامل را در نظر گرفته و براساس درآمد، حداقل درآمد را برای حداقل رفاه مشخص کرده و بعد خط فقر را تعیین می‌کند. پس از آن، سیاست‌های حمایتی اعمال می‌شوند که تنها چاره‌ساز فقر زودگذر بوده و در مقابل فقر مزمن، جوابگو نیست. زیرا این پرسش مطرح می‌شود که آیا پس از آن‌که افراد فقیر حمایت می‌شوند، توانایی خروج از فقر را دارا هستند؟

وی در ادامه، با بیان این نکته که لزوم برقراری عدالت اجتماعی، عدالت جنسیتی است؛ گفت: فقری که زنان با آن درگیر هستند، فقر درآمدی نیست؛ فقر قابلیتی است و فقر قابلیتی به معنای فقر فرصت‌ها است. این فقر، در واقع فقر امکانات محیطی و عایدات اجتماعی است که منجر می‌شود زنان از دست‌یابی به منابع، محروم شوند.

وی سپس در تعریف فقر قابلیتی گفت: فقر قابلیتی به این معنی است که اگر شخصی در فقر قرار گرفت، توانایی خروج از آن را داشته باشد.وقتی که امکانات و منابع در اختیار آن شخص نیست و شخص نمی‌تواند از فقر خارج شود، حتی حمایت‌هایی مثل یارانه، تنها او را روی‌پای خود نگاه می‌دارد ولی فرصت‌های اجتماعی و غیره را برای او فراهم نمی‌کند.

زاهدی‌فر ادامه داد: در فقر درآمدی، جنبه‌های عمده فقر مثل نابرابری فرصت‌ها، وابستگی‌های طبقاتی و تبعیض جنسیتی نامعلوم باقی می‌مانند.از این رو، در تلاش برای کمک به حل این مسائل از پس ذهن محققان شرقی، رویکرد توانمندسازی بیرون می‌آید. توانمندسازی معانی بسیاری دارد، در فرهنگ لغت آکسفورد برای معنای این کلمه، بهبود انگیزش‌های درونی افراد، برای آن‌که کاری که در اختیار آن آنهاست را از طریق افزایش عزت نفس بهتر انجام دهند، آورده شده است. بر این مبنا، توانمندسازی زنان به معنای آن ست که عزت نفس آنان را افزایش داده و موانعی را که باعث می‌شود این عزت نفس کاهش پیدا کند را شناسایی کنیم. مقابله با عواملی که باعث کاهش عزت نفس زنان می‌شوند در مرحله دوم قرار می‌گیرند.

سخنران این نشست گروه مطالعات زنان افزود: در تعریفی دیگر، توانمندسازی زنان به منابع و روابط قدرت مربوط می‌شود. به این ترتیب توانمندسازی، در ارتباط با تغییر برداشت‌ها در رابطه با روابط قدرت و منابع تعریف می‌شود. در تعریفی دیگر توانمندی یعنی خودباوری، خود ارزشمندی و احساس کارایی در زنان که باعث شود آنها توانایی انتخاب و تصمیم‌گیری و کنترل در زندگی خود را داشته باشند.

زاهدی‌فر سپس تعاریف موجود در ارتباط با توانمندسازی را به دو گروه تقسیم کرده و آن‌ها را چنین برشمرد: گروه نخست گروهی است که در آن منابع درنظر گرفته می‌شود و گروه دیگر، عاملیت را درنظر می‌گیرد. منابع در گروه اول، به معنای اشتغال و آموزش است و عاملیت به معنای آن است که فرد به حدی خود را باور داشته باشد و از آن احساس ارزشمندی کند که بداند بر زندگی‌اش کنترل دارد.طبق این تعریف، توانمندسازی می‌تواند ابعاد بسیار داشته باشد، از جمله ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی‌، فرهنگی و روانی که هر کدام از آن‌ها می‌توانند بیشتر مورد تجزیه قرار گیرند.

وی در ارتباط با توانمندسازی، به کلیشه‌های جنسیتی پرداخت و گفت: کلیشه‌های جنسیتی در شرایط رو‌ به ‌رشد (از حدود سهسالگی) با افراد هستند. افراد همان‌گونه که در طول زمان رشد می‌کنند و در شرایط اجتماعی قرار می‌گیرند، تلاش می‌کنند که رفتارهایی انجام دهند که براساس نظریه‌های اجتماعی، از طریق والدین و شیوه‌های تربیتی در سیستم آموزشی و جامعه رفتار فرد مرتباً مورد توجه قرار می‌گیرد و در این شرایط بخشی که متناسب بین زن و مرد است، تقویت می‌شود و آن‌هایی که متناسب نیست مورد مواخذه قرار می‌گیرد. بنابراین تفاوت زیستی که بین زن و مرد وجود دارد، آن قدر وسیع می‌شود که تمام فعالیت‌ها و شبکه وسیع زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می‌دهد. بخشی از این شبکه، ویژگی‌های شخصی هر فرد هستند که دقیقاً توسط کلیشه‌ها مشخص می‌شوند. براساس همین کلیشه‌های جنسیتی، مردان، تحلیل‌گرا، رهبر‌منش و خودکفا هستند. خصوصیات مردان، عاقل‌بودن و مبتکر‌بودن است و در مقابل، خصوصیات خانم‌ها هیجانی و احساساتی بودناست.

زاهدی‌فر در ادامه، با طرح این پرسش که توانایی عقلی زنان با توانایی عقلی مردان تا چه حد تفاوت دارد؛ به نتایج تحقیقات مطالعه زنان و مردان از نظر سبک تفکر اشاره کرد و گفت: مردان، قانون‌گذار، آزادمنش و کلی‌نگر هستند، و زنان جزئی نگر، محافظه کار و اجرایی هستند. همان‌طور که استرنبرگ می‌گوید سبک‌های تفکر، تحت تأثیر جامعه‌پذیری قرار می‌گیرد. این بدین معنا است که جامعه فرصت می‌دهد که چه‌کسی قانون‌گذار و چه کسی اجرایی باشد. در چنین شرایطی، در نگاهی به جهان مشاهده می‌شود که تنها پنج درصد مدیریت‌ها در اختیار زنان است.

وی افزود: حتماً شنیده‌اید که در تقسیم‌بندی مغز می‌گویند زنان نیم کره چپ فعال‌تری دارند، بنابراین بسیار حرف می‌زنند. بر همین مبنا کلیشه "وراجی" را به آن‌ها اطلاق می‌کنند. همچنین می‌گویند تجسم فضایی با نیم کره راست است و اشکال هندسی در مردان بیشتر است. در تجسم فضایی سه مهارت وجود دارد؛ شامل ادراک، تجسم فضایی و چرخش که زنان در آن‌ها ضعیف هستند. از سوی دیگر، در این زمینه می‌توان گفت که زنان از نظر تصویرسازی جانشین، خلاق هستند و به‌ همین ‌دلیل، همدل و صمیمی هستند. ویژگی‌های زنان ویژگی‌های صلح است و براین مبنا اگر در پس تمام جنگ‌ها و خشونت‌ها، به مردان نیز می‌آموختند چگونه تصویرسازی جانشینی انجام دهند و چه‌گونه خود را به‌جای دیگری قرار دهند، شاید شاهد این همه جرائم مردانه نبودیم.

زاهدی‌فر همچنین گفت: دلبستگی زنان به خانه‌نشینی و نوع رابطه با همسرشان، از نوع دلبستگی ناایمن است. این بدان معنی است که آنها هر لحظه فکر می‌کنند که ممکن است یک منبع عاطفی دیگر برای همسرانشان پیدا شود. اضطراب و ترس ناشی از این قضیه، زن را مجبور می‌کند که از تمام نیازهای خود چشم بپوشد. بر این اساس، وابستگی به این معناست که زنان احساس خودباوری نداشته باشند و احساس نکنند ارزشمند هستند و خود را دوست نداشته باشند و در راه دیگری فنا کنند.این امر شاید یکی از دلایل آن باشد که می‌گویند زناندوتا سهبرابر بیشتر از مردان از افسردگی رنج می‌برند، زیرا که آنان کنترلی بر زندگی خود ندارند.