گروه علمی- تخصصی مطالعات زنان انجمن جامعهشناسی ایران در نخستین نشست خود در سال تحصیلی 85-86 با دعوت از دکتر افسانه نجم آبادی، مسایل زنان را در دوره تاریخی قاجار و به خصوص زمان مشروطیت مورد بررسی قرار داد.
دکتر نجمآبادی در آغاز بحث خود در این زمینه، با اشارهای کوتاه به مسائل زنان پس از دوران پهلوی، ایدئولوژیک شدن و دولتی یا ضد دولتی شدن آن را از جمله ویژگیهای بارزی دانست که در دورههای تاریخی پیشین وجود نداشته است. او خاطرنشان کرد که این دو شاخص در دوران انقلاب مشروطه و پس از آن حتی تا اوایل دههی 1310 دیده نمیشوند. چنانچه مثلاً در نخستین نوشتههای چاپ شدهی زنان نوعی برخورد بسیار پراگماتیک نسبت به مسائل فارغ از جهتگیری به سوی یک مکتب خاص به چشم میخورد. در واقع به نظر میرسد در این نوشتهها یا حتی نشریاتی که بعدها در مورد زنان منتشر شد، هر یک از نویسندگان زن تلاش میکند چشماندازی را درباره مسائل زنان از زاویهی دید خود نشان دهد.
وی پس از بیان این مقدمه، مهمترین خواستهی زنان در این دورهی اولیه را برخورداری از حق تحصیل و آموزش معرفی کرد و آن را در راستای جنبه بسیار مهمی از کل پروژه نوگرایی در ایران آن دوره که مسأله علم را به عنوان اکسیر ترقی میدانست، برشمرد.
نجمآبادی گفت: زنان از هر بحث و استدلالی برای دست یافتن به خواستهی خود استفاده میکردند. از مباحث ناسیونالیزم ایرانی گرفته تا مقایسهی وضع زنان ایران با دیگر کشورها و یا حتی استفاده از احادیث اسلامی و هر موضوع دیگری که میتوانست در این زمینه قابل استفاده باشد.
وی افزود: در مرحلهی دوم، پس از آموزش، مهمترین خواست زنان تغییر قوانین خانواده، به خصوص در مورد حق چند زنی برای مردان و مسأله طلاق بود. در این مورد برخلاف مباحثی که بعدها در زمینه حق طلاق زن مطرح شد، موضوع اصلی جلوگیری از حق طلاق بیرویه مردان مطرح بود. بعدها در دوران پهلوی، مسأله کشف حجاب و حق رأی برای زنان نیز مطرح شد و این موضوعات شکافهای اجتماعی نسبتا عمیقی را به وجود آورد. این در حالی است که در دوره مشروطه، تنها در مجلس دوم بحث حق رأی زنان مطرح میشود و پس از آن تا دوران حکومت دکتر مصدق دیگر به این موضوع پرداخته نشده است؛ تا اینکه در نهایت در سال 1342، طی یکی از مواد تصویب شده در انقلاب سفید، زنان حق رأی پیدا میکنند.
نجمآبادی در مورد کشف حجاب یادآور شد که تا سال 1312 دولت رضا شاه مخالف هر نوع کشف حجاب بود. به گونهای که برخی زنان روشنفکر معتقد بودند که اساساً این مسأله وظیفه دولت نیست و زنان میتوانند از نظر اسلامی صورت خود را نپوشانند.
وی تاکید کرد: در مورد مسائل آموزش و تغییر قوانین خانوادگی، زنان فعال همه هم رأی و هم عقیده بودند ولی در مورد لزوم پوشاندن صورت و در واقع حجاب، اختلاف نظر وجود داشت. یکی از عواقب دولتی شدن و ایدئولوژی شدن مسائل زنان در دورههای بعدی نیز وجود همین شکاف بود. شکلگیری دولت رضا شاه با حالت سیاسی خاصی که داشت، شکافهای میان دولت و ملت را افزایش داد. جریان ایدئولوژیک شدن مطالبات و فعالیتهای زنان نیز به این مسأله بیربط نیست؛ چرا که به عنوان مثال، در دوران اولیه تمام مدارس ایران را میتوان به عنوان مدارس خصوصی و غیرانتفاعی معرفی کرد. این در حالی است که بعد از انقلاب مشروطه فشار زیادی به دولت برای بازگشایی مدارس وارد شد. درواقع از این زمان به بعد، کم کم خیلی از پروژههایی که قبلاً در حیطه پیوستهای بین مردم و دولت شکل میگرفت، بیشتر تحت اختیار دولت درآمد. در همین جریان، یکی از مواردی هم که به تدریج دولتی شد، پرداختن به مشکلات و مسائل زنان بود. در مورد مسائل حقوقی زنان مثل قوانین خانواده نیز فعالان مستقیماً به چانهزنی با دولت پرداختند در پی آن کمکم تغییراتی در قوانین خانواده به وجود آمد. در نشریات زنان مدام بر سر این مسائل بحث میشد. در سال 1312 دومین کنگرهی نسوان شرق در تهران برگزار شد و این کنگره نقش مهمی در تغییر رابطهی میان زنان و دولت رضا شاه داشت. در این کنگره برای نخستین بار شاهد دخالت مستقیم دولت در موضوعات حقوق زنان هستیم.
دکتر نجمآبادی ادامه داد: در سالهای 1312 تا 1314 بخش بزرگی از فعالیتهای زنان ایدئولوژیک و دولتی شد. در این دوره حتی اختلاف نظر بر سر مسألهای مانند کشف حجاب، به یک اختلاف نظر ساختاری تبدیل شده و جریانی دو قطبی را به وجود آورد. در سطح دیگر نیز شاهد چنین وضعیتی در مورد آموزش زنان هستیم. 18 دی ماه 1314 با تصویب قوانینی مانند کشف حجاب از سوی رضا شاه، در عین حال که امکانات زیادی برای فعالیتهای زنان باز شد اما برای عدهای که خود به دلایل مختلف، از جمله مخالفت پدر و برادران، قادر نبودند شرایط جدید را بپذیرند، فضای پر انزوایی پدید آمد و به نوعی درهای مدارس به روی آنها بسته شد. چنانچه عواقب و تبعات این مسأله تا به امروز نیز به صورتهای دیگر، وجود دارد.