محمود اسماعیل نیا*

سمینار دو روزۀ جامعه ­شناسان ایرانی و حوزۀ عمومی، توسط گروه «جامعه‌شناسی معرفت» انجمن جامعه ­شناسی ایران و گروه پژوهشی «علم و جامعه» مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، در روزهای سه شنبه 20 و چهارشنبه 21 آذر 97 در مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور برگزار شد.

در مراسم افتتاحیۀ این سمینار دکتر اکرم قدیمی، معاون پژوهشی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور، ضمن گرامی­داشت یاد مرحوم دکتر قانعی راد به سابقۀ همکاری آن مرکز با انجمن جامعه ­شناسی ایران اشاره کرده و آمادگی مرکز را برای برگزاری نشست ­های مربوط به گسترش علم در حوزۀ عمومی اعلام نمود.

سپس دکتر سراج زاده، دکتر آزاد ارمکی، دکتر جلایی پور و دکتر محدّثی در دو پنل مجزّا به ایراد سخنرانی پرداختند؛ که چکیده این بحث‌ها و سخنرانی‌ها را در ادامه می‌خوانید:

دکتر سید حسین سراج زاده، رئیس انجمن جامعه شناسی ایران، با اشاره به سابقۀ طرح مفهوم جامعه­ شناسی مردم­مدار در ایران تاکید نمود که بهبود شرایط جامعه همیشه جزء دغدغه‌های متفکران سنت جامعه شناسی بوده است. وی ضمن اشاره به نظریه مایکل بوراووی در تقسیم‌ بندی جامعه­ شناسی به چهار گونۀ آکادمیک، انتقادی، سیاستی و مردم­مدار گفت: از نظر بوراووی این چهار نوع جامعه­ شناسی مکمل یکدیگر بوده و لذا توجه به جامعه شناسی مردم ­مدار در جامعه ­شناسی ایران نمی­ باید به نفی دیگر انواع جامعه­ شناسی منتهی شود؛ در عین حال که باید مراقب آسیب­ های هرکدام از این چهار نوع جامعه ­شناسی بود. آسیب جامعه­ شناسی حرفه ­ای درافتادن به دام خود-ارجاعی است و آسیب جامعه­ شناسی سیاستی نوکرمآبی؛ همچنان که آسیب جامعه ­شناسی انتقادی ابتلا به دگماتیزم و آسیب جامعه­ شناسی مردم­مدار نیز عوام­ زدگی است.

در ادامه دکتر تقی آزاد ارمکی با اشاره به این که دو شیوۀ اصلی بسط و توسعۀ جامعه­ شناسی آکادمیک عبارت هستند از تأمّل و اندیشه در بنیان­ ها (نظریه­ پردازی و ایده ­پردازی)، و پرداختن به حوزه‌های مختلف جامعه (دین، فرهنگ، صنعت، سازمان و ..)، افزود: جامعه­ شناسی مردم ­مدار یک حوزۀ جامعه­ شناسی است نه یک گونه از دانش جامعه ­شناسی. بنابراین ما جامعه­ شناسِ مردم ­مدار داریم ولی جامعه­ شناسی مردم­ مدار خیر. وی گفت: علاوه بر آن که جامعه­ شناسی واجد دو بُعد نظری و بُعد روشی است، نوعی بازی جامعه ­شناسی هم در سازمان جامعه ­شناسی جریان دارد؛ ولی در ایران هم به علّت ضعف حوزۀ آکادمی و هم قوّت حوزۀ روشنفکری، این بازی دچار اختلال شده و جامعه‌شناسان ما وارد بازی روشنفکران شده‌اند.

دکتر آزاد با اشاره به اینکه حوزۀ عمومی در ایران امری تاریخی است و نه موضوعی جدید، بر اهمیّت سکونتگاه­ های اجتماعی و فرهنگی (دربارها، محلّه­ ها، مسجد­ها، خانقاه­ ها، زیارتگاه ها، ...) تاکید کرد و گفت: نیروهای اجتماعی در این سکونتگاه ­ها از امکان زندگیِ اجتماعی برخوردار بوده و در تحوّلات اجتماعی، مخصوصاً در نقاط عطف تاریخی (ادوار بُحرانی) ایفای نقش کرده‌اند؛ با این حال شناخت حوزۀ عمومی در ایران نیازمند بازخوانی و بازنویسی تاریخ اجتماعی ایران است.

در پنل دوم ابتدا دکتر حمیدرضا جلایی پور در مورد «تلگرام و حوزۀ عمومی» اظهار داشت: جامعۀ ایران اکنون با مشکلات متعدّدی مواجه است و دو نیروی موثر برای بهبود این اوضاع عبارت­ند از حاکمیّت و جامعۀ مدنی. حوزۀ عمومی در ایران به شکل مطلوب تحقق پیدا نکرده است؛ چرا که ابزارهای تحقّق حوزۀ عمومی (نشریات، رادیو، تلویزیون، سینما، …) با محدودیّت­ های زیادی مواجه بوده و فاقد عملکرد مطلوب هستند، در نتیجه صدای برخی از نیروها در این میان شنیده نمی ­شود.

دکتر جلایی پور شبکه­ های اجتماعی اینترنتی به ویژه تلگرام را یکی از ابعاد حوزۀ عمومی جدید در ایران خواند که {دامنۀ اثر آن}حدود ۳۰ تا ۴۰ میلیون ایرانی را در بر می­ گیرد. وی با اشاره به ویژگی­ های مثبت تلگرام (مانند آزادی از سانسور، تمام­ وقت و کم­ هزینه بودن، امکان تولید مطلب برای همه، مرتبط کردن ایرانیان با هم، انتشار ایده ­ها و…) بر این نکته تأکید کرد که تلگرام دارای معایب و آسیب‌های خاص خود نیز می ­باشد (مثل امکان جعل، تحریف و دروغ، آمیخته بودن ارزیابی­ های سطحی و عمیق، تشدید فرقه‌گرایی، خودابرازی منفی و تخریبی، ...)

وی نتیجه گرفت که لازم است اصحاب علوم اجتماعی و انسانی با حضور موثّر در تلگرام به عنوان مرجعیتِ سخنِ تخصّصی، ایفای نقش کرده و در تصحیح روندهای منفی و مخرّب تلگرام تاثیرگذار باشند. در مجموع تلگرام موجب تقویت جامعۀ ما شده و بر توان جامعۀ مدنی افزوده است؛ نمونۀ آن تاثیرات را می­ توان در انتخابات ریاست جمهوری سالهای ۹۲ و ۹۶ مشاهده کرد.

سپس دکتر حسن محدثی در سخنانی با عنوان «جامعه ­شناسی برای مردم»، اظهار داشت که جامعه‌شناسی در ایران یا برای دانشگاه بوده و یا برای دولت، ولی تجربه نشان داده که در هر دو حوزه تلاش های جامعه ­شناسان بسیار کم ­ثمر بوده است. زیرا دانشگاه مخاطبان خاصّ خود را دارد و چون اکنون با مشکلات گسترده‌ ای روبروست، کارهای دانشگاهی استادان تاثیرات اندکی بر جای می ­نهند. جامعه ­شناسی برای حکومت هم مشکلات خاص خود را دارد و امکان انجام کار مستقلّ دانشگاهی در ارتباط با حکومت دشوار است. بنابراین جامعه­شناسی باید مشتری و مخاطب خود را در بیرون از دانشگاه ایرانی، یعنی در جامعه بیابد. دکتر محدّثی گفت: این ایده­ ای است که در سال های اخیر دنبال نموده­ ام، از طریق سفر به شهرهای مختلف، گفتگو با مردم و نوشتن کتاب‌هایی برای مردم -که بازخوردهای مثبت فراوانی هم دریافت کرده­ ام. وی افزود: برای گفت­گو با مردم ما باید زبان جدیدی بیاموزیم تا بتوانیم ایده­ های تخصصی خودمان را به روشنی و سادگی برای مردم غیرمتخصص بیان کنیم.  اساساً جامعه ­شناسی نوعی شغل یا کارمندی نیست، بلکه یک رسالت عُمرانه برای زندگی فرد است و جامعه­ شناسان باید بکوشند که جامعه به این دانش احساس نیاز کند.

در روز دوم سمینار، ضمن گرامی­داشتِ یاد و خاطرۀ مرحوم دکتر محمدعلی مرادی که خود از فعالان علوم انسانی در حوزۀ عمومی بود و نیز قرار بود که در این همایش به ارائۀ نظر بپردازد، دکتر محمد فاضلی، دکتر هادی خانیکی، دکتر سید محمود نجاتی حسینی، دکتر نعمت الله فاضلی، حسن قاضی مرادی، متین غفاریان، محسن آزموده و مهسا اسدالله نژاد در دو پنل به بررسی ابعاد دیگری از موضوع همایش پرداختند.

دکتر محمد فاضلی با اشاره به دستاوردها و دشواری‌های حضور جامعه ­شناسان در حوزۀ عمومی اظهار داشت: حضور جامعه ­شناسان در حوزۀ عمومی الزاماتی دارد، از قبیل توانایی­های میان­ رشته ­ای و آشنائی با حوزه­ های گوناگون علمیِ مرتبط با مسائل مردم و هنر گفتن و نوشتن به زبان عامّه ­فهم. البته این حضور معمولاً هزینه ­هایی اداری و سیاسی هم در پی دارد؛ متهم شدن به ژورنالیست بودن و از دست دادن فرصت برای پیشبرد پروژه‌های پژوهشی شخصی، در شمار این هزینه ­هاست.  پاداشهایی که از حوزۀ عمومی دریافت می­ شوند، نوعی رضایت درونی و احساس اثربخشی در جامعه است. با این حال معمولاً جامعه‌شناسان بر سر دوراهی انتخاب میان جامعه و آکادمی قرار می­ گیرند.

دکتر فاضلی افزود: ورود جامعه­ شناسان به حوزۀ عمومی و پرداختن به مسائل مردم، به ­رغم دشواری‌هایش، موجب وقوع نوعی دیالوگ میان نظریه و کنش شده، دیدگاه نظری فرد را بسط داده و فرضیه­ هایی جدید را برای نظریه ­پردازی در اختیارش قرار می ­دهد. این امر به درون­زا شدن جامع ه­شناسی و پرداختن این دانش به مسائل مشخّص جامعۀ خودمان کمک می­کند. بنابراین جامعه ­شناس فعّال در حوزۀ عمومی می­تواند همچون یک کنشگر مرزی میانِ حوزۀ عمومی، قدرت و آکادمی در رفت و آمد باشد و علاوه بر «دانش»، «شور دانش» را نیز به دانشجویانش منتقل کند.

دکتر هادی خانیکی، ضمن بیان تجربیّات خود در مسؤولیت سردبیری مجله «آئین» و تلاش برای گردآوری متفکّران حوزه­ های مختلف برای گفت­گو با یکدیگر، گفت: کنشگری در سه عرصۀ روشنفکری، دانشگاهی و سیاستگذاری هر یک ویژگی­ هایی دارند و حضور و جابجایی افراد میان این حوزه ­ها می ­تواند باعث افزایش توانش ارتباطی آنها شود.  باید از دوگانۀ حوزۀ عمومی واقعی و مجازی عبور کنیم، چون رسانه ­های مجازی می‌توانند تحت شرایطی کارکرد حوزۀ عمومی واقعی را داشته باشند.

دکتر حسن قاضی مرادی طیّ بیان تجربیّات خود به عنوان یک پژوهشگر و مؤلف آزاد، بر ضرورت تبادل تجربه و ارتباط میان کنشگران حوزۀ عمومی با پژوهشگران آکادمی، با هدف تجمیع نگاه دولت-محورِ آکادمی با نگاه جامعه-محورِ حوزۀ عمومی تأکید نمود. وی دو مانع مهم در راه تحقّق این همکاری را بوروکراتیزه شدن آموزش و پژوهش در دانشگاه و کالائی شدن دانش، دانست. چنین موانعی باعث عدم ارتباط نزدیک و مؤثر میان کنشگران آزاد و آکادمیک شده و در نتیجه پژوهش­های انجام شده در هر یک از این دو حوزه را ناقص و ناتمام می­گذارند.

متین غفاریان ضمن بیان تجربه فعالیت­ های مطبوعاتی خود در روزنامه­ ها و مجلّات اصلاح­ طلب گفت: بر خلاف ایران، در بسیاری از روزنامه­ های جهان، صفحه­ ای به نام صفحه اندیشه وجود ندارد. دو کارکرد صفحۀ اندیشه در جراید اصلاح­ طلب عبارت بوده است از پرداختن به مباحث نظری (مانند تأمّل در مبانی اصلاحات) و نیز درانداختن بحث­ های جمعی برای یافتن استراتژی های مناسب (برای پیشبرد اصلاحات یا شکستن بن­ بست­های آن). تحلیل اصلاح‌طلبان از ظهور پوپولیسم دولتی، بیشتر تحلیلی سیاسی بود که به ریشه‌های اجتماعی این پدیده توجهی نداشت. در حالی که جامعۀ ایران، تحت تاثیر سیاست­ های مخرّب دولت لیبرال است که حتی قادر به تحقق وعده­ های مندرج در قانون اساسی نیست؛ در نتیجه شرایط کماکان مستعد برآمدن دوباره پوپولیسم است و در چنین شرایطی باید از جامعه دفاع کرد.

محسن آزموده نیز به بیان تجربیّات خود در صفحۀ اندیشه روزنامه­ های اصلاح ­طلب و ارتباط با جامعه ­شناسان پرداخت. وی با اشاره به اینکه برخی از جامعه­ شناسان مایل به همکاری با مطبوعات نیستند و برخی هم به صورت مشروط همکاری می­ کنند، ارتباط فعّال و دوسویه میان جامعه­ شناسان و رسانه‌ها را ضروری شمرد و نمونۀ آن را مرحوم دکتر قانعی راد و دکتر فراستخواه دانست. وی افزود: اصحاب رسانه نیز برخوردهای متفاوتی با جامعه ­شناسان دارند گاهی به آنها بی­ اعتنایی می­ کنند چون آنها را انتزاعی ­اندیش می‌دانند و گاهی هم از آنها استفادۀ ابزاری کرده و از سخنان آنها برای تأیید مواضع نشریه خود بهره می‌گیرند.

آزموده اضافه کرد: در جامعۀ ما حدود ۳۰ تا ۴۰ جامعه‌شناس فعّال و مرتبط با رسانه‌ها حضور دارند و ما اصحاب رسانه با خصوصیّات روانشناختی هر کدام از آنها آشنا هستیم و می ­دانیم که چه موقع و چگونه باید با آنها تماس گرفت. هنر «ساده و روشن صحبت کردن» در مورد مطالب علمی موجب می ­شود که از خطر سطحی شدن مباحث علمی در نشریّات احتراز گردد. وی برگزاری نشست ­های مشترک میان اصحاب رسانه و دانشگاهیان را در نزدیک شدن دیدگاه­ های این دو حوزه به یکدیگر موثر دانست.

مهسا اسدالله نژاد با اشاره به اینکه میان دولت و حوزۀ عمومی نوعی درهم‌ تنیدگی وجود دارد، گفت: در ایران حوزۀ عمومی وجود دارد ولی در هیأت (Formation) غیرنهادمند و متفاوت با هیأت غربی. در نتیجه حوزۀ عمومی بیشتر در مواقع ضعف دولت امکان بروز و ظهور پیدا می­ کند. وی افزود: جامعه ­شناسی مردم­ مدار به معنای بازکردن دانشگاه به سوی مردم و خیر عمومی است. این نوع جامعه ­شناسی گونه­ ای است از جامعه­ شناسی انتقادی، رادیکال و اهل مداخله در جامعه.  برای اینکه جامعه ­شناسی مردم ­مدار از سطح گفتارهای نخبه­ گرایانه فراتر رفته و به سطح پرکسیس نزدیک شود و در عین حال با اکتیویسم اجتماعی هم متمایز باشد، نیازمند ابزارهایی مثل نقشه ­نگاری انتقادی است که در آن نیروهای یک میدان و موقعیّت آنها ترسیم شده و اُبژه ­های در حال بازنمایی یا غایب مشخص می­ شوند. این میدان دارای سه نیروی تاثیرگذار است که عبارت هستند از مردم، فعّالان اجتماعی و جامعه­ شناس مردم مدار. «حوزۀ عمومی یک تکثر هرگز یکسان ناشدنی است»، که امکان دستیابی به توافقی یکسان ساز در آن وجود ندارد، ولی این بدین معنا نیست که این تکثر لزوماً به نتایجی مخرّب و تضادآمیز منتهی شود.

دکتر سید محمود نجاتی حسینی با اشاره به اینکه حوزۀ عمومی از نظر هابرماس جایی است که در آن افکار عمومی و کنش ارتباطی شکل گرفته و در مورد سرنوشت عمومی بحث می‌شود، اظهار داشت: جامعه ­شناسان برای ورود به حوزۀ عمومی با موانع گوناگونی روبرو هستند: موانع معرفتی (ایده هایی مثل ضرورت فاصله گرفتن جامعه ­شناس از جامعه، داوری عاری از ارزش، تفکیک علم از ایدئولوژی و این تصوّر که ورود در حوزۀ عمومی برابر است با درافتادن به دام ایدئولوژی)، موانع آکادمیک (سیاست­ های دانشگاه)، موانع حاکمیّتی (گفتمان بوروکراتیک حاکم که مایل به مداخلۀ جامعه ­شناسان در حوزۀ عمومی نیست) و موانع اجتماعی (تعهّدات و گرفتاری های روزمرّه و شخصی). وی افزود: تعیین مصادیق حوزۀ عمومی دشوار است بنابراین ما با انواع جامعه ­شناسانی روبرو هستیم که هر یک به زعم خود در حوزۀ عمومی فعّال هستند؛ وی بدین نحو به طبقه­ بندی جامعه­ شناسان پرداخت: جامعه‌شناسان رسانه ­ای، جامعه­ شناسان تلویزیونی، جامعه­ شناسان حزبی، جامعه­ شناسان منبری-هیأتی، جامعه­ شناسان بوروکراتیک-دولتی، جامعه­ شناسان فوری(fast-sociologist)، و جامعه­ شناسان خیابانی.

دکتر نجاتی حسینی افزود: دو وظیفۀ جامعه ­شناس از نظر ماکس وبر عبارتست از وظیفۀ آکادمیک (کشف حقیقت و آموزش و پژوهش و شاگرد پروری) و وظیفۀ شهروندی (دفاع از جامعه در برابر دولت، روشنگری برای مردم عادی، حمایت از جنبش‌های اجتماعی مسالمت­ آمیز). البته جامعه­ شناس برای انجام وظایف شهروندی نیازمند دو ویژگی است: شناور بودن (عدم وابستگی) و اهل گفت­گو بودن؛ ولی متأسفانه برخی از جامعه­ شناسان ما نه وظایف آکادمیک خودشان را به­ درستی ایفا می­ کنند و نه وظایف شهروندی­ شان را.

دکتر نعمت الله فاضلی آخرین سخنران سمینار به بیان تجربۀ زیستۀ خود در زمینۀ آموختن مردم ­شناسی در ایران و انگلستان و نیز فعّالیت در حوزۀ عمومی و مجازی پرداخت و گفت: علوم اجتماعی در ایران چه به لحاظ علمی و چه از نظر نهادی در وضعیّت مطلوبی قرار ندارند؛ اما به لحاظ گفتمانی از وضعیت بهتری برخوردار هستند. وی با تشریح فعالیّت­ های خود در فضای عمومی و مجازی و ترویج ژانر اتواتنوگرافی توضیح داد که مهم­ترین پروژۀ من توضیح تجربه تجدّد ما ایرانیان در۱۵۰ سال اخیر بوده است. دکتر فاضلی یکی از علل ضعف حوزۀ عمومی را ضعف آکادمی ایرانی دانست و تأکید نمود که علم اجتماعی، دانشی فضیلت­ محور و مُبتنی بر دگرخواهی است که با اخلاق مراقبت هم نسبتی دارد؛ در نتیجه مهم­ترین وظیفۀ عالم این علوم، دفاع از مردم و جامعه است. جامعۀ ایران، امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند علوم اجتماعی است و عالمان علوم اجتماعی می باید به مسئولیت اجتماعی خود در حوزۀ عمومی توجه کنند و نسبت به مسائل مردم و جامعه اهتمام ورزند. 

بخش پایانی این سمینار به گفت­گوی جدّیِ همدلانه و انتقادی میانِ سخنرانان و حضّار اختصاص داشت که مباحث را غنی ­تر ساخت.


*دبیر علمی همایش (تهیه گزارش)

 جامعه شناسان حوزه عمومی13جامعه شناسان حوزه عمومی12جامعه شناسان حوزه عمومی11

جامعه شناسان حوزه عمومی10

جامعه شناسان حوزه عمومی9جامعه شناسان حوزه عمومی8

جامعه شناسان حوزه عمومی7

جامعه شناسان حوزه عمومی4

جامعه شناسان حوزه عمومی6

جامعه شناسان حوزه عمومی5

جامعه شناسان حوزه عمومی3

جامعه شناسان حوزه عمومی2

جامعه شناسان حوزه عمومی1