دکتر امیر عظیمی *

untitled 1نشست گروه علمی-تخصصی جامعه شناسی توسعه و دگرگونی‌های اجتماعی با عنوان «تحلیل تفسیرگرایانه مصرف در گذر دگرگونی‌های اجتماعی ایران» با سخنرانی دکتر مریم السادات حسینی در تاریخ 11 دی ماه 1396 برگزار شد.

بحث‌های این نشست را در ادامه می‌خوانید:

مصرف گرایی سابقه‌ای طولانی در کشورهای صنعتی دارد و با ظهور سرمایه داری و صنعتی شدن، مصرف گرایی نیز گسترش یافته است. مصرف مفهومی مورد بحث جامعه شناسان و اندیشمندان دوره­ مدرنیته میانی و در گذار است. اما مصرف گرایی مفهومی است که در مدرنیته­ اخیر و از سال 1950 مورد توجه جامعه­شناسان قرار گرفته است. مصرف گرایی به معنای خرید و مصرف هر چه بیشتر همراه با دور ریختن و خرید دوباره است که علاوه بر ذهنیت و گرایش به مصرف با دور ریختن و خرید مجدد عینیت می یابد و به نوعی در یک رابطه­ دیالکتیک جریان می یابد.

نظریه پردازان مدرنیته میانی (1918-1792) مستقیم به مفهوم مصرف نپرداختند. مارکس تولید را عین مصرف و مصرف را عین تولید می داند، اما در کنار آن از بت انگاری کالا و از خود بیگانگی نیز سخن می گوید. سیمل مصرف را در زندگی شهری عنصری برای تمایز و پیروی از مد تلقی می کند. نظریه پردازان مدرنیته در گذار (1918-1960) مصرف را متفاوت از تولید می دانند و از نگاه اقتصادی به نگاهی اجتماعی به مصرف می رسند. وبلن مصرف خودنمایانه و متظاهرانه را گونه ای مصرف برای کسب اعتبار اجتماعی و نمایش ثروت می داند. مارکوزه نیاز کاذب در اثر تاثیرگذاری رسانه را همراه با افزایش میل به مصرف می داند. اریک فروم مصرف را در اثر تبلیغات، مد، همرنگی با اکثریت تحلیل می­کند و معتقد است انسان ها هویت شان را با مصرف تعریف می کنند. به عبارتی دیگر من آن چیزی هستم که مصرف می کنم. هربرت بلومر با طرح کنش متقابل نمادی و نانمادی دو گونه کنش را پیش روی انسان می گذارد؛ کنشی با آگاهی، تفسیر، اراده و انتخاب و کنشی بدون تفسیر و متأثر از هیجانات جمعی. به نظر بلومر در سامان و جوامع زود تغییر یابنده، مد و فشن (سامان) می تواند مصرف گرایی را در پی داشته باشد. هر چند بلومر مستقیماً به مفهوم مصرف نپرداخته است اما می توان با نظریه کنش متقابل و سامان وی به خوبی مصرف گرایی را مورد تحلیل قرار داد.

نظریه پردازان مدرنیته اخیر(1960 تاکنون) مصرف و مصرف گرایی را بیشتر با سبک زندگی و هویت بخشی مورد توجه قرار دادند. بوردیو با طرح مفاهیم قریحه و سبک زندگی بر کیفیت و راه و رسم مصرف تاکید دارد و اکثر تحقیقاتی که اخیراً در داخل کشور انجام شده نیز با همین سیاق به بررسی رابطه مصرف و سبک زندگی پرداخته است. باومن ویژگی دنیای پست مدرن را سندروم مصرف کننده مطرح کرده و معتقد است مصرف معیار تفکیک جوامع مدرن از پست مدرن است. هر چند تحقیقات نشان داده مصرف و مصرف گرایی در دوره مدرن هم وجود داشته است. بودریار مصرف را هویت بخش دانسته و بر نقش تبلیغات بر مصرف تاکید می کند. تحقیقات بسیاری نیز با راهبردی قیاسی به رابطه تبلیغات و مصرف پرداختند و بسیاری از آنها نقشی تعیین کننده برای رسانه قائل شدند.

در ادامه این نشست انیمیشنی با عنوان «راه حل ریسمان های برتر» پخش شد که در آن، انسان چاق و تنبل کاناپه نشینی نشان داده می شد که ساعتها پای تلویزیون می نشیند و برای خوردن و خوابیدن هم توان و انگیزه حرکت ندارد. همان لحظه در تلویزیون تبلیغات ریسمان های برتر را می بیند؛ ریسمان هایی که با یک حرکت هر چیزی که مورد نیاز است را به دستت می رساند و نیاز نیست حرکت کنی، مرد کاناپه نشین ریسمان ها را سفارش می دهد و هر روز تلفنی به سفارش مدل های جدیدتر این ریسمان ها ادامه می دهد تا جایی که همان ریسمان ها او را دربند و اسیر خود می سازد و تبلیغات کننده در رسانه تمام پول های او را از حسابش خارج می سازد. این انیمیشن با این که انتقادی بر تبلیغات و نظام سرمایه داری است اما انسان را نیز موجودی بی اختیار نشان می دهد. انسان در دوره­ جدید همواره در معرض تبلیغات و انتخاب های جدید است اما آیا این انسان فاقد اختیار است و رسانه و تبلیغات نقشی تعیین کننده دارد؟ پارادایم تفسیرگرایی برخلاف عوامل گرایی به نقش تعیین کنندگی ساخت اعتقادی ندارد و در مقابل انسان را موجودی مختار می داند که حق انتخاب دارد و به لحاظ هستی شناسی و انسان شناسی موجودی آگاه و دارای اختیار است. ساخت هر قدر به قول بلومر (و به نقل از تنهایی) «سرسخت و لجوج» باشد، انسان نیز سرسخت است و می تواند در مقابل ساخت کنش نماید.

مصرف گرایی در یک رابطه دیالکتیک بین انسان و ساخت قابل تحلیل است؛ انسان مصرف گرا و ساخت مصرف طلب. ساخت مصرف طلب به دنبال مصرف هر چه بیشتر انسانهاست و از تمام توان خود با ابزارهایی چون رسانه و تبلیغات استفاده می کند تا انسان را به سمت مصرف سوق دهد و از طرف دیگر انسان با گرایش به مصرف پتانسیل این را دارد تا به خواست ساخت تن در دهد. اما انسان به ذات مصرف کننده نیست. انسان همان طور که مارکس نیز معتقد است میل به تولید، آفرینش، خلق و خلاقیت دارد اما نظام سرمایه داری او را از خود بیگانه کرده و این انسان از خود بیگانه در دوره ای از تاریخ اراده و اختیارش را به دست ساخت می سپارد. انسان مصرف گرا و انسانی که میل به مصرف هر چه بیشتر دارد همان انسانی است که می تواند در مقابل ساخت مصرف طلب بایستد و به جای مصرف هر چه بیشتر به تولید و خلاقیت رو آورد. اما چه چیزی او را از این انتخاب باز می دارد و او را تبدیل به یک انسان کوکی و خمیری می سازد؟ به نظر برخی مانند مارکس، مارکوزه، فرم و بسیاری که بن مایه های تفکر مارکسی دارند نظام سرمایه داری و ساخت در دوره ای از تاریخ این آگاهی را از انسان گرفته و انسان دچار از خودبیگانگی شده و با احساس نیاز کاذب به سمت مصرف هر چه بیشتر روی آورده است اما همین انسان اگر آگاه شود می تواند در مقابل ساخت مصرف طلب بایستد و انتخاب دیگری داشته باشد.

تحقیقات گسترده و طولانی مدت نزدیک به یک دهه برای تحلیل مصرف گرایی در ایران زیر نظر دکتر ح.ا. تنهایی انجام شد که بخشی از آن مربوط به مطالعه تاریخی و اسنادی و بخش دیگر مطالعه میدانی و فرود به زمینی است که به یک نظریه­ ­زمینه ای ختم شده و به صورت کتاب آماده­ چاپ است. بخش مطالعه­ تاریخی و اسنادی مصرف گرایی در ایران چنین نشان می دهد که مصرف گرایی از سال 1310 با توجه به نفت و درآمدهای نفتی و ورود کالاهای خارجی شکل گرفت و با شروع جنگ جهانی دوم و کاهش تولیدات و سیاست درهای باز، واردات و در پی آن مصرف گرایی افزایش یافت. اما در سال 1329 با ملی شدن صنعت نفت و کاهش درامدهای نفتی، واردات نیز کاهش یافت و میزان مصرف نیز با کاهش مواجه شد. با کودتای 1332 درآمدهای نفتی افزایش یافت و واردات کالا گسترده تر از قبل شد و میزان مصرف کالاهای غیر خوراکی و مصرفی بر اساس آمار موجود در مرکز آمار ایران افزایش یافت. سال 1348 ارزش واردات 115567 میلیون ریال و سال1356 با افزایش 11 درصدی واردات به رقمی برابر با 1034311 میلیون ریال و میزان مصرف کالاهای وارداتی نیز افزایش چشمگیری یافت. دهه 50، سیاست پراخت یارانه از محل درآمدهای نفتی و ثبات قیمت ها و فراوانی کالاهای وارداتی به اوضاع مصرف گرایی دامن زد. پس از انقلاب 1357با تغییر سیاست های خارجی و داخلی، میزان واردات به عدد 732293 میلیون ریال کاهش یافت. حمله عراق به ایران در سال 1359با مشکلات تولید و واردات در اثر جنگ و تحریم همراه بود. اما همچنان واردات به دلیل کاهش تولیدات داخلی ادامه داشت. از سال 1357 تا کنون رقم واردات کالاهای مصرفی به داخل رشد صعودی داشته و همواره افزایش یافته است.

سال 1369 با پایان جنگ ارزش کل واردات 1262 میلیارد ریال بود و تا سال 1378 این رقم به 22202 میلیارد ریال رسید. در دهه­ 80 و اوایل دهه­ 90 با وجود تحریم، ورود کالاهای وارداتی قاچاق و چینی افزایش یافت و مصرف گرایی جلوه­ خاصی به خود گرفت؛ مصرف کالاهای بنجل و درجه 3 که مصرف گرایی هر چه بیشتر را به دلیل کیفیت پایین به همراه داشت. اواسط دهه­ 90 پس از برجام و برداشته شدن برخی تحریم ها ورود کالا از کشورهای غربی بالاخص ترکیه آزاد شد و مصرف کالاهای وارداتی و مصرف گرایی همچنان ادامه یافت. آمار مصرف و صرف هزینه برای کالاهای غیرخوراکی در سال 1375 تا 1389 در خانوار شهری 10 برابر و در خانوارهای روستایی 8 برابر افزایش داشته است. با این که شاخص بهای کالا از سال 1375 از 52.4 به 100.00 رسیده و نرخ تورم، قدرت خرید و افزایش درآمدها همخوانی قابل توجهی ندارد اما همچنان میل به مصرف رو به افزایش است. وضعیت اقتصادی تعیین کننده نیست هرچند قدرت خرید تاثیرگذار است. یک خانوار شهری در تهران 51 درصد از کل هزینه را به کالای مصرفی و مابقی را به مسکن اختصاص می دهد. یک خانوار شهری در تهران دهه 90 سالانه13 میلیون تومان هزینه می نماید که از این میزان 10 میلیون به کالای غیرخوراکی و مصرفی مرتبط است. با توجه به جمعیت تهران حدود 26 تریلیارد تومان فقط در شهر تهران برای مصرف کالاهای مصرفی و خوراکی هزینه می شود. سرمایه گذاری و پس انداز به عنوان شاخص توسعه جایگاهی عام ندارد و تولیدات داخلی با مشکل مواجه است و جوابگوی تقاضای مصرف نیست از این رو واردات گسترش می یابد و جای تولید را می­گیرد. مصرف گرایی به جای تولید، پس انداز و سرمایه گذاری مانعی برای توسعه کشور است زیرا گرایش به مصرف کالاهای وارداتی، ارز داخلی را از کشور خارج می کند و برای سرمایه گذاری و تولید هزینه نمی گردد.

بر اساس تحقیقات میدانی انجام شده از سال 1389 تا 1396 در تهران با روش طبیعت گرایانه، گراندد تئوری و فرود به زمین، مصرف گرایی پدیده ای است که با مقوله هویت نمایی قابل تحلیل است. قدرت خرید همراه با شرایط اقتصادی در سطح کلان، تحریم، تورم، پایین آمدن ارزش پول ایران، ترس از گرانی در آینده، عدم ثبات قیمت ها، رسانه با تبلیغات، فیلم و برنامه های شبکه های تجاری، تعلق طبقاتی، فشار همالان، تعدد روابط، مدگرایی، برندگرایی، تقلید و فقدان آگاهی عناصری است که زمینه را فراهم می کند و بر کنش افراد در این زمینه اثر گذار است. اما کنش کنشگران در این ساخت می تواند چیزی متفاوت از مصرف گرایی باشد. مصرف می تواند در طیفی از مصرف نمادی و نانمادی و در طیفی از مصرف کالاهای ضروری تا مصرف کالاهای برند را در برگیرد. مصرف به خودی خود مسأله نیست بلکه این مصرف گرایی و مصرف نانمادی است که مساله است؛ مصرفی که با خرید هر چه بیشتر و دور ریختن هر چه بیشتر همراه است، مبتنی بر آگاهی، انتخاب و نیاز نیست و پیامدهایی چون به تاخیر انداختن توسعه، ایجاد زباله های الکترونیکی و غیر قابل بازیافت و به خطرافتادن سلامت انسان، تبدیل شدن برخی کشورها به زباله دان و حیاط خلوت و تبدیل محیط زیست آنها به کشورهای ناسالم، مصرف گرایی در زمینه آب و خطرات کمبود آب، مصرف گرایی در زمینه کالاهای وارداتی و ضربه زدن به تولیدات داخلی و وابستگی، مصرف گرایی در زمینه کالاهای بی کیفیت و ارزان قیمت و رفتن در دور باطل مصرف و تخریب محیط زیست، و مهم تر از همه خطر انسان کوکی سرمایه داری شدن، از دست دادن خلاقیت و فاعلیت انسان، تبدیل شدن انسان به موجودی منفعل، خمیری و منقاد را به همراه دارد. این بخش از تحقیقات میدانی با رویکردی تفسیرگرایانه همراه با فکت های دقیق و روش طبیعت گرایانه، مشاهدات میدانی و مصاحبه های عمیق نیاز به توضیحات مفصل تری دارد که امیدوارم در جلسات دیگر به طور گسترده و دقیق به آن پرداخته شود.

 

* تهیه گزارش