هرکس می‌تواند مرکز مهرورزی جهان باشد

مهرداد ناظری*

باتوجه‌ به گسترش ویروس کرونا در جهان تغییرات گسترده‌ای در تعامل و ارتباطات بین انسان‌ها ایجاد شده است؛ به‌طوری‌که اگر تا دیروز مردم می‌توانستند به‌راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، امروز مجبورند در این‌ خصوص با احتیاط در مقابل هم قرار گیرند. دراین‌میان در کشوری مثل ایران که سابقه فرهنگ مهرورزی در آن دارای قدمت و سابقه هزاران‌ساله است، این‌مسأله به‌صورت یک چالش بزرگ خود را نشان می‌دهد؛ به‌گونه‌ای‌که حتی زن‌ و شوهرها، والدین و فرزندان، دوستان نزدیک و همکاران نمی‌توانند همدیگر را در آغوش بگیرند یا اینکه حتی با یکدیگر دست دهند. در اینجا ذکر چند نکته مهم است که می‌تواند این‌مسأله را به‌گونه‌ای پاسخ دهد.

باتوجه ‌به ‌اینکه ایجاد فاصله در تعامل و ارتباط می‌تواند صمیمیت را کاهش دهد و به‌نوعی اختلال‌های گوناگونی را به‌لحاظ روانی و اجتماعی در تک‌تک افراد ایجاد کند، پیداکردن رویه‌ای در این ‌خصوص نقش پررنگی دارد. تحقیقات نشان می‌دهد که تداوم این فاصله‌گرفتن در جامعه می‌تواند احساس عمیق تنهایی را در افراد تقویت کند؛ به‌ویژه آن‌که این ‌روزها افراد مجبورند به‌دلیل گسترش ویروس بیشتر در خانه بمانند، این خانه‌نشینی اجباری و احساس تنهایی عمیق در طول ‌زمان یک چالش بزرگ فردی و اجتماعی ایجاد خواهد کرد که در اینجا لازم است راهکارهایی در راستای حل این‌مسأله ارائه شود. مهم‌ترین مسأله در تعاملات و ارتباطات، درک متفاوت از مفهوم «عشق» است. «عشق» از جمله موضوعاتی‌ست که بسیار پیچیده و درک آن چندان ساده نیست؛ اما اگر افراد بتوانند معنای آن‌را درک کنند، می‌توانند از مواهب آن استفاده کنند. راهکار اول در این‌ خصوص این‌است‌که تلاش شود تا فهم ما از «عشق» تغییر کند و آن این‌که بدانیم با رشد قدرت مهرورزی می‌شود تغییرات عمیقی را تجربه کرد. حال اگر این‌روزها ما نمی‌توانیم به‌راحتی با یکدیگر دست بدهیم یا روبوسی کنیم یا حتی مجبوریم که فاصله‌ای را همواره رعایت کنیم، این به‌معنای دورشدن از انسان‌ها نیست. این تجربه به ما می‌آموزد که باید مفهومی عمیق‌تر از «عشق» را در خود تقویت کنیم و به‌گونه‌ای دیگر با انسان‌ها مواجه شویم.

در داستان «بینوایان» (اثر ویکتور هوگو)، کاراکتر «ژان والژان» توسط جامعه برچسب دزد می‌خورد و به‌خاطر دزدیدن یک نان، سال‌ها در زندان است؛ اما او انسانی‌ست که در خود «عشق» را کشف می‌کند و راه رشد و تعالی را طی کرده و به شهرداری موفق مبدل می‌شود؛ هرچند در نهایت جامعه نمی‌گذارد «ژان والژان» شهردار بماند؛ اما او در مسیر «عشق» استوار است و با همه اراده و وجود دراین‌راه گام برمی‌دارد. در شرایط فعلی، نیاز به تقویت انسان مهرورز وجود دارد؛ انسانی‌که قدرت شناسایی خود را داشته و می‌تواند با درک عظمت وجود خود، هم در زندگی شخصی و هم در زندگی دیگران منشاء اثر باشد. درواقع، در فضای کرونا زده فعلی، هرکس می‌تواند مرکز مهرورزی جهان باشد. فرصت خوبی‌ست تا هر فرد نقاب‌های درونی خود را بردارد و با خودِ اصیل و دوست‌داشتنی‌اش ارتباط برقرار کند. باید درنظر داشت که یکی از دلایل گسترش ویروس کرونا به‌لحاظ جامعه‌شناسی؛ تضعیف سیستم جوامع بشری و عدم‌توان ارتقای آن درمواجهه ‌با این بیماری به‌حساب می‌آید. اگر ما قدرت تقویت انسان مهرورز را داشته باشیم، انسان مهرورز می‌تواند با کنش‌های خود به شکل‌گیری جامعه انسانی همگرا کمک شایانی کند. کرونا یک درس بزرگ به ما می‌دهد؛ این‌که به هرکسی می‌گوید به خودت نزدیک شو و «عشق» را در عمیق‌ترین لایه‌های وجودی‌ات تجربه کن. در جامعه عشق‌محور مردم یاد می‌گیرند که چگونه به یکدیگر نزدیک شوند؛ بی‌آنکه آسیبی متوجه کسی شود. هم‌اکنون زمان آن رسیده که بگوییم می‌توان از دور به یکدیگر نزدیک شد و روابط عاطفی را عمق بخشید و این، آن‌چیزی‌ست‌که ما به آن نیاز داریم. گذار از جامعه شکل‌گرفته با عقل ابزاری که در آن به عواطف به‌شکل سطحی نگریسته می‌شود، به جامعه مهرورز غنی، شرایطی را ایجاد می‌کند که شهروندان یاد می‌گیرند که بدون دست‌دادن یا بوسیدن یا همدیگر را درآغوش‌گرفتن، با عمق بیشتری مهر و «عشق» را به یکدیگر بدهند و از یکدیگر دریافت کنند. پس در وهله اول باید به خودمان برگردیم و بدانیم که قدرت مهرورزی در خود فرد نهفته است؛ نه در دیگران.

نکته دوم این‌که «عشق» از جنس زیبایی‌ست و این اصلی‌ست که افلاطون به آن اشاره داشته است. انسان موجودی زیباست و خلق‌کننده زیبایی‌ها خواهد بود. هرچند ویروس کرونا در روند دیالکتیکی با انسان می‌خواهد که بر ما غلبه کند؛ اما این انسان آگاه است که می‌تواند راهی برای عبور از این جریان پیدا کند. باید دانست که فلسفه حضور انسان در هستی این‌است‌که در مبارزه با تاریکی‌ها، بتواند روشنایی ایجاد کند. «جبران خلیل جبران» در این‌ خصوص می‌گوید: «فقط روح ماست که توان درک زیبایی یا با آن زیستن و بدان بالیدن را دارد. زیبایی، معمای ذهن ماست که توان وصفش را با واژه‌ها نداریم؛ زیبایی، احساسی‌ست که با چشم نتوان دید. زیبایی از هر دو سو است: یکی شاهد و دیگری مشهود. زیبایی واقعی پرتوی‌ست که از قداست ارواح قدسی می‌درخشد و روشنی‌بخش جسم است؛ همچون زندگی که از اعماق زمین برون آید و به گل رنگ‌وبو می‌بخشد». براین‌مبنا اگر بپذیریم که در پرتو «عشق» می‌توان به دریافت عمیق‌تری از زیبایی در هستی رسید، باید دراین‌مسیر حرکت کرد. «گاندی» در اوج مبارزه با استعمار انگلیس همواره به رهروانش درس «عشق» می‌داد و از آنها می‌خواست که با روش‌های بدون خشونت، دنیا را به جایی بهتر مبدل سازند و این، همان اصلی‌ست که در شرایط فعلی به آن نیاز داریم.

نکته مهم دیگر توجه به همدلی و همبستگی اجتماعی‌ست. تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهد که در دوره‌های سخت، مردمی موفق بودند که بیشتر توانسته‌اند در کنار یکدیگر بمانند و همدلانه سختی‌ها را با یکدیگر تجربه کرده‌اند. هرچند امروز در باهم‌بودن ما به‌دلیل این ویروس فاصله‌ای وجود دارد؛ اما انسجامی که «عشق» ایجاد می‌کند، ما را به یکدیگر نزدیک خواهد کرد و ازهمه‌مهم‌تر این‌که جامعه ایران و حتی جهان امروز بیشتر از هر زمان دیگری نیاز به نزدیک‌شدن، همدیگر را دیدن، دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن دارند. در زمان جنگ جهانی دوم، شهر سن‌پترزبورگ (لنینگراد سابق) توسط ارتش نازی محاصره شد و ٨٧٢روز در محاصره باقی ماند. طی این زمان، مردم شرایط بسیار دشواری را سپری کردند. دولت شوروی درآن‌دوران حتی این امکان را نداشت که به‌سادگی نان به‌حدکافی به مردم برساند؛ به‌طوری‌که در برخی از روزها میزان جیره هر فرد ١٢٥گرم نان بود. ازطرفی، این نان دارای کیفیت بسیارپائینی بود که بعضاً در آن خاک‌اره هم یافت می‌شد. ازطرف‌دیگر، وقتی‌که دولت نتوانست به مردم آذوقه را برساند، مردم به خوردن سگ و گربه و بعضاً حتی آدم‌خواری روی آوردند و در نهایت بالغ‌بر یک‌میلیون‌نفر جان خود را از دست دادند؛ اما آنچه آنها را به قهرمانان جنگ مبدل ساخت این‌بودکه با همه سختی‌ها درکنارهم ایستادند و تجربه‌های عمیقی از همدلی را به جهانیان نشان دادند.

به‌نظر می‌رسد درحال‌حاضر نیز ما نیاز به یک همدلی عمیق و متفاوت داریم. کرونا باعث شده که هرکس مجبور شود به خودش توجه کند؛ اما درشرایطی‌که به‌خود توجه می‌کنیم، باید به دیگران هم توجه کرد. اگر فرهنگ توجه به دیگران و این اصل که «آنچه من نیاز دارم، تو هم به آن نیاز داری و من از حد نیاز خود کمتر برمی‌دارم تا تو هم سهمی از منابع داشته باشی» به‌عنوان یک اصل اخلاقی پذیرفته شود، یقیناً ما با هیچ کمبودی در بازار مواجه نخواهیم شد. کمبود، زمانی ایجاد می‌شود که من درراستای خودخواهی‌های خود حرکت می‌کنم و ترجیح می‌دهم که منافع فردی را به منافع جمعی اولویت بخشم.

درنهایت این‌که روزگار سخت عبور خواهد کرد و آنچه برای انسان‌ها باقی می‌ماند، تجربه‌هایی‌ست که باید عمق آنها را فهمید. کرونا یک چالش بزرگ بشری‌ست؛ اما یک فرصت هم به‌حساب می‌آید؛ فرصتی برای‌آنکه مهرورزی را در خود تقویت کنیم و همدلی را همدلانه با یکدیگر به‌اشتراک بگذاریم.

 


*عضو هیئت‌علمی دانشگاه و متخصص جامعه‌شناسی مهرورزی