نعمت الله فاضلیدکتر نعمت الله فاضلی 1402

این روزها و بهتر بگویم چند سالی است که دانشگاه در ایران چنان بحرانی شده که کم تر کسی از آن دفاع می کند. بی دفاع شدن دانشگاه به نفع تحولات مدنی و توسعه ایران نیست. دشمنان دموکراسی و آزادی همین را می خواهند. می خواهند دانشگاه بی اعتبار و بی قدر و منزلت شود. اما مساله فقط دشمنان نیستند، اگر نهاد دانشگاه را واقع بینانه و تاریخی ببینیم، در می یابیم دانشگاه همچنان نهادی ارزشمند و اثرگذار است و به آن محتاجیم. این سخن مطلقا به معنای چشم بستن بر بحران های دانشگاه نیست. رونالد بارنت در کتاب "دانشگاه بوم شناختی" می گوید نهاد دانشگاه عقل، گشودگی، آزادی و ارتباط را به شیوه پنهان و نا‌محسوس در جامعه گسترش می دهد. به این مفاهیم اگر دقت کنیم می توانیم در جامعه معاصر و امروز ایران،  پویایی ها و جنبش های اجتماعی از جمله جنبش مهسا را تا حدودی ناشی از عملکرد نهاد دانشگاه در ایران بدانیم. سوژه یا انسان نوعی ایرانی تحت آموزش ها و تجربه های ‌مدرسه، دانشگاه و علم مدرن، خواهان زندگی تازه ای است. نهاد دانشگاه، جامعه را باز می کند، ذهن افراد را به سوی آرزوها، هدف ها و شیوه های اندیشه و‌ احساس و زندگی متفاوت می گشاید. دانشگاه همچنین پیوند و تعامل میان افراد و جوامع را گسترش می دهد. دانشگاه حتی در جوامع بسته و منزوی هم چنین نقشی را ایفا می کند. کار دانشگاه ایجاد پیوند جهانی است. واژه یونیورسیتی بیان کننده مفهوم یونیورس و جهان بودگی است. دانشگاه نهادی جهانی محلی است که هم راوی علم و زبان جهانی و رشته هایی است که در جهان شکل گرفته و گسترش یافته اند؛ هم این که دانشگاه در زمین ‌و زمان محلی معین قرار دارد. کار دانشگاه ایجاد پیوند میان افراد و جوامع به شیوه ای است که بتوانند جهانی زندگی کنند و در عین حال مکان و یا محل ‌جغرافیا و تاریخ خود را هم تجربه نمایند. تحصیلکردگان با اندیشه های جهانی، با روش های تحقیق، مفاهیم و زبان جهانی آشنا می شوند و واقعیت جهان را به شیوه جهانی تجربه می کنند و در عین حال در محیط و‌ محل خود زندگی می کنند، و متاثر از  آن، زبان‌جهانی را در فضای محلی خود به کار می برند.  اگر چنین نبود،  پویایی ها و‌ تحولات ایران در صد سال اخیر اتفاق نمی افتاد. همچنین افق گشایی از کارهای دانشگاه است. دانشگاه ممکن است نتواند همه افراد با تخصص و‌ مهارت با کیفیت و عالی پرورش دهد، اما هویت و چشم انداز و افق انتظاراتی برای آنها ایجاد می کند و آنها را انسان دیگری می سازد. از این رو، دانشگاه نه فقط معرفت و فرهنگ را تغییر می دهد و بر اقتصاد و سیاست بلکه بر روی اشخاص هم عمیقا اثر می گذارد. اگر بتوانیم تاثیر دانشگاه بر فرهنگ‌، شیوه زندگی، ساختار احساسات و شیوه تفکر و افق گشایی آن را ببینیم  و در هم تنیدگی دانشگاه با فرهنگ‌، جغرافیا و محیط زیست‌ را در نظر بگیریم، در آن صورت به نحو واقع بینانه تری به ظرفیت ها و امکان های نهاد دانشگاه پی ببریم . علم مدرن و دانشگاه اگرچه قابل باز اندیشی و نقد است اما دستاوردهای چشم‌گیری برای سلامتی، رفاه، آسایش و بهروزی جامعه ما داشته و دارد و ما می توانیم با تقویت نگاه سازنده به ظرفیت دانشگاهی کشور نه از منظر ایدولوژیک یا بازار بل از منظر انسانی و زندگی به بهروزی جامعه خود کمک‌کنیم.

Drnematallahfazeli@