دکتر امان الله قرایی مقدم اردیبهشت99

(جامعه‌شناس)

مصاحبه با خبرگزاری ایرنا 

امان‌الله قرایی‌مقدم معتقد است که کرونا نتیجه ظلم و تعدی انسان به طبیعت است. وقتی که انسان منابع را بی‌رویه هدر داد، این چنین شد و طبیعت هم پاسخ انسان را داد. فقر از پیامدهای کرونا است، اما پیش از آن نتیجه ظلم ما به طبیعت است.

در گزیده‌ای از گفت‌وگوی روزنامه همدلی با امان‌الله قرایی‌مقدم جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، آمده است: این روزها در وضعیت معلق‌گونه‌ای قرار داریم، گاهی از اینکه آمار ابتلا و مرگ ناشی از کرونا پایین می‌آید خوشحال می‌شویم و گاهی با شنیدن تحلیل‌های مربوط به آثار کرونا که هنوز خودش را نشان نداده متوجه می‌شویم برای خوشحال بودن کمی زود است. این روزها اگر پزشک‌ها و شرکت‌های دارویی به شدت برای درمان و تولید دارو و واکسنِ کرونا مشغول هستند، جامعه‌شناس‌ها و انسان‌شناس‌ها دارند برای روزهای نیامده و دیده نشده حساب و کتاب می‌کنند. آنها گاهی به گذشته نگاه می‌کنند تا به ما بگویند که چرا جهان این روزها را به خودش دید؛ گاهی نیم نگاهی به آینده دارند که بگویند با شرایط پیش آمده انتظار چه روزهایی را باید کشید. در نگاه به گذشته کلام‌شان پُر است از سرزنش؛ و اما در نگاه به آینده از ترس و بحران سخن ‌می‌گویند. این گروه در سرزنش‌های خود کرونا را نه آنکه بلا، بلکه آثار رفتارها و تصمیم‌های مخرب ما در گذشته می‌دانند، کرونا را به تقدیر ربط نمی‌دهند، بلکه سرنوشت محتوم ما می‌دانند برای هر آنچه که در گذشته با خود و طبیعت کردیم. اما برای آینده هشدار می‌دهند، از عواقب نیامده یا که هنوز به معنای واقعی هویدا نشده، هشدارهای جدی می‌دهند. اگر قرار است فقر و بیکاری را از پیامدهای اولیه کرونا بدانند، به حساب همان فقر به سراغ ده‌ها بحران دیگر می‌روند، بحران‌های خانوادگی و بحران‌های سیاسی که ریشه در فقر و کاهش درآمدها دارند، آهسته آهسته به میدان می‌آیند و شروع به بازیگری می‌کنند.

امان‌الله قرایی‌مقدم، جامعه‌شناس ایرانی، از بحران‌های نیامده سخن می‌گوید و در تلاش است ما را از فردایی مطلع کند که امروز با شوق رسیدنش کم شدن آمارهای ابتلا و مرگ ناشی از کرونا را جشن می‌گیریم. متن کامل این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.

آقای دکتر، خیلی‌ها معتقدند به دنبال شیوع کرونا در ماه‌های آینده و سال‌های بعد فقر گریبان حکومت‌ها و ملت‌ها را می‌گیرد؛ شما که یک جامعه‌شناس هستید، چه تصویری از این روزهای نیامده برای ما ترسیم می‌کنید؟

اجازه بدهید من قبل از پاسخ به این پرسش شما، کمی از قبل‌تر شروع کنم، از روزهایی که ویروس کرونا هنوز این چنین جهان و انسان را تحت تاثیر خود قرار نداده بود. در واقع کرونا نتیجه ظلم و تعدی انسان به طبیعت است. وقتی که انسان منابع را بی‌رویه هدر داد، این چنین شد و طبیعت هم پاسخ انسان را داد. فقر از پیامدهای کرونا است، اما پیش از آن نتیجه ظلم ما به طبیعت است. از جمله اینکه درست از منابع استفاده نکردیم و جمعیت بی‌شمار و بی‌رویه به‌وجود آوردیم. وقتی که جمعیت را مهار نکردیم، خوب همین می‌شود. در سال‌های دور جامعه‌شناس‌ها در کلوپ رم خطر افزایش بی‌رویه جمعیت و محدود بودن منابع طبیعی را گوشزد کردند. وقتی کسی به آنها توجه نکرد همین می‌شود و ما با فقر دست و پنجه نرم می‌کنیم، الآن جمعیت کره زمین از ۲.۵ میلیارد به ۷و۸ میلیارد رسیده است، بنابراین مواد غذایی برای انسان‌ها کم شده، منابع طبیعی محدود است و سبب فقر و گرسنگی آدم‌ها می‌شود. به تعبیر «روبرت مالتوس» اقتصاددان، «خداوند سر سفره طبیعت قاشق و چنگال اضافی نگذاشته است»، که شما هرچه می‌خواهید جمعیت زیاد کنید و این جمعیت بتواند از منابع طبیعت تغذیه کند. البته این به این معنا نیست که جمعیت از یک مقدار کمتر شود، اما این جمله تعبیر درستی است. انسان با افزایش جمعیت ظلم به طبیعت کرد، چرا که با این افزایش منابع طبیعی نسبت به جمعیت کم شد و انسان رفت سراغ خوردن خفاش، خفاش خورد و این بلا (کرونا) را بر سر دنیا آورد.

شما گفتید ما با افزایش جمعیت جهان نتوانستیم مواد غذایی برای آنها تهیه کنیم و برای جبران این نیاز به طبیعت تعدی کردیم و باعث شدیم ویروس کرونا شیوع پیدا کند، حالا آثار هم‌زمان این دو اتفاق چیست؟ جمعیت زیاد جهان و یک ویروس کشنده که گویی قرار نیست به این زودی دست از سرمان بردارد.

بنده همان اول داستان شیوع کرونا گفتم و هم نوشتم که دیگر در هیچ موردی به دوران قبل از کرونا برنمی‌گردیم، یعنی کرونا یک گسست جهانی ایجاد کرده است. حالا در کنار جمعیت بالای جهان ویروس کرونا هم با قدرتی که از او سراغ داریم، شیوع پیدا کرده است. از پیامدهای هر دوی آنها افزایش جمعیت بیکار برای کشورها و همین طور برای کشور خودمان است، بیکاری هم که می‌دانید مادر همه فسادها است. بنابراین همان طور که گفتم در نتیجه این ظلم انسان به طبیعت در کنار افزایش بی‌رویه جمعیت، گویی این کرونا از فرصت استفاده کرده، در نتیجه بیکاری بالا می‌رود و بعد از آن جرم بالا می‌رود، طلاق بالا می‌رود، فقر، دزدی، خودکشی بالا می‌رود، ازدواج کاهش پیدا می‌کند، وضع معیشت بدتر خواهد شد، خیابانخوابی افزایش می‌یابد، بحران‌های خانوادگی و سیاسی به‌وجود می‌آورد. بیکاری بحرانی است که هنوز چهره واقعی خودش را آشکار نکرده است، در همین ایران باید منتظر روزهای سختی باشد، ایران از یک سو تحریم است، از سوی دیگر نمی‌تواند نفتش را بفروشد، درآمدش پایین آمده است، بنابراین قحطی به‌وجود خواهد آمد و با وجود ۱۵میلیون کارگر که با حداقل‌ زندگی دارند معاش می‌کنند، این وضعیت به شدت مخرب خواهد بود، به خصوص با اختلاف طبقاتی که در کشور وجود دارد، اینکه یک عده‌ای از رانت برخوردارند و عده‌ای دیگر گرفتار نان شب هستند، این یعنی بحرانی در راه است. به قول سعدی «هر که دست از جان بشوید هرچه در دل دارد بگوید».

به تعبیر شما روزهای سختی پیش‌رو است، کاهش درآمدها و بیکاری بحران‌هایی را در پیش پای ما گذاشته است، اما با وجود اینکه ما از این بحران‌ها مطلع هستیم، آیا می‌شود کاری انجام داد، می‌شود مانع رسیدن روزهای سختی که شما آن را ترسیم کردید بود؟ یا اینکه حداقل از آثار مخرب آن کم کرد؟

به قول سعدی،«هر که فریادرس روز مصیبت خواهد / گو در ایام سلامت به جوانمردی کوش». نخبگان می‌توانند کاری انجام دهند، اما یکی دیگر از آثار بزرگ کرونا و بیکاری و کاهش درآمدهای آن برای کشوری مثل ما فرار مغزها است، این بچه‌ها را، نخبه‌ها را فراری دادیم، نیروهای جوانِ فعال و متخصص ما می‌روند کانادا و ما رایگان این بچه‌ها را در اختیار کشورهای دیگر می‌گذاریم. چه کسانی باقی می‌مانند؟ پیرهایی مانند بنده، خب ما کاری از دستمان ساخته نیست. شما نگاه کنید، همان طور که گفتم ما با یک بحران فقر و بیکاری روبه‌رو هستیم، شاید افراد نخبه بتوانند به این بحران کمک کنند، حالا با این وضعیت ایجاد شده افراد متخصص دارند از کشور می‌روند و این روند به دلیل کاهش درآمدها و مشکلات دیگر سریع‌تر هم می‌شود، حالا ما می‌مانیم و یک بحران بزرگ و کلی نیروی غیر متخصص که کاری بلد نیستند و نمی‌توانند برای کشور کاری انجام دهند.

 

منبع: خبرگزاری ایرنا / 15 اردیبهشت 99