(دانشیار جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبائی و عضو هیات مدیره انجمن جامعه شناسی ایران)
دنیای اجتماعی ما از گسترش همهگیری ویروس کرونا به شدت تاثیر پذیرفته است، اما میزان، شدت و تنوع تاثیرپذیری از شرایط بحرانی، در مورد گروههای مختلف جامعه، یکسان نیست، و برخی از گروهها در این میان، به دلیل موقعیت و پایگاه اجتماعی و فرهنگیشان، نسبت به بقیه، آسیبپذیرتر هستند، که خود منبعث از روند تاریخی تحولات اجتماعی و فرهنگی است.
هر چند از نقطه نظر آمار و ارقام، زنان نیمی از جمعیت جامعه را تشکیل میدهند، اما جایگاه نابرابر ایشان در مقایسه با مردان چه در سطح عرصۀ خصوصی(در خانه و خانواده)، و چه در سطح و سپهر عمومی (در بازار اشتغال، مناصب سیاسی و اقتصادی)، ایشان را از نظر مفهومی، در زمرۀ گروه های آسیبپذیر و نیازمند حمایت قرار داده است.
باور فرهنگی سنتی، مبنی بر اولویتبخشی به نقشهای سنتی زنان (همسری و مادری)، در اغلب جوامع، ایشان را به تمرکز فعالیت در عرصۀ خصوصی و ایفای نقش آموزشی و مراقبتی و خدمترسانی به سایر اعضای خانواده یعنی همسر و فرزندان یا افراد سالمند، بیمار یا معلول، تشویق میکند، در نتیجه، همچنان، زنان خانه دار بخش قابل توجهی از گروه جمعیتی غیرفعال اقتصادی را در جهان و ایران، تشکیل میدهند؛ که تعبیر به این میشود که ایشان نقش فعالی در اقتصاد خانواده نداشته، مولد درآمد نبوده و فعالیتشان بیشتر جنبۀ خدماتی و مراقبتی دارد. به تبع آن، معمولاً در تصمیمگیری مشارکت داده نشده، و ناگزیرند از تبعیت از تصمیمات همسر، و از نظر جایگاه نیز، در مراتب بعدی اهمیت قرار می گیرند. با افزایش تدریجی سواد و تحصیلات زنان، و تغییرات فرهنگی، در جوامع شاهد موفقیتهای نسبیِ زنان در زمینۀ گسترش حضورشان در عرصۀ عمومی و بازار کار بودهایم، که خود را در افزایش تدریجیِ آمار رسمی فعالیت و مشارکت اقتصادی زنان نشان می دهد.
اما دو نکته شایان توجه است. یکی این که، زنان عمدتاً زمانی «اجازۀ» خروج از خانه و اشتغال به کار را یافتهاند که در مشاغلی وارد شوند، که به نوعی، تداوم همان نقشهای سنتی (آموزش، تربیت و مراقبت) ایشان بوده باشد؛ که به عنوان مثال، در ایران، عملاً می بینیم وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت مهمترین عرصههای فعالیت زنان را شامل میشوند. در مقابل، ورود زنان در حیطههایی که «مردانه» تلقی میشود (نظیر مجلس قانونگذاری و مشاغل کابینه یا راس سازمانهای اقتصادی و حتی دانشگاهی)، همچنان با مقاومت روبرو شده، حضور زنان کم شمار و کم تاثیر است. نکتۀ دیگرِ، این که، حتی با وجود حضور پررنگتر زنان در مشاغل رسمی، با ملاحظۀ سلسله مراتب قدرت در ساختارهای شغلی مشخص میشود، زنان همچنان، پایینترین ردهها را در ساختارهای شغلی به خود اختصاص دادهاند. بنابر این، هرچند پرشمار در آموزش پرورش، ایشان را بیشتر در مقام معلم و کمتر در مناصب بالای مدیریتی و اجرائی مشاهده میکنیم. همچنین در وزارت بهداشت، درمان و اموزش پزشکی، نسبت کثیر زنان، عمدتاً، در مشاغل پرستاری و سطوح مشابه، به فعالیت مشغولند که در نتیجه، ایشان را از دسترسی به منابع درآمدی بالاتر و قدرت سازمانی در فضای کار در مقایسه با مردان، کم بهره ساخته است. یعنی زنان شاغل، در هر دو حیطه؛ معلمان و پرستاران، با بیشترین میزان تلاش و زحمت، و مسئولیتپذیری، کم ترین درآمدها را دریافت میکنند. بنابراین، بحران کرونا، بهویژه در شرایط تداوم نابرابری جایگاه، زنان را بیشتر مخاطب قرار میدهد. هر چند جامعۀ پزشکی چه در ایران و چه در جهان، در این روزهای سخت، از مراتب بالا تا پایین سازمانی، بیشک در حال انجام وظیفه با مسئولیتپذیری زیاد و با ازخود گذشتگی تحسین برانگیزی هستند، اما میتوان با توجه به مطالعات و شواهد روز، به این واقعیت دست یافت که در این میان، زنان، در جامعۀ پزشکی، در میان تمامی کادرهای مشغول به خدمت، از پزشکان زن گرفته تا پرستاران، تا سایر کادرهای پزشکی و پیراپزشکی، و حرفههای مرتبط که ممکن است در پشت صحنه مشغول خدمترسانی بوده و از چشم ما پنهان باشند، رنجی مضاعف را متحمل میشوند، رنجی که با افزوده شدن فشارهای مسئولیت زنان در جریان ایفای نقشهای سنتی شان در کنار نقش اشتغال، متزاید نیز میشود.
گزارش اخیر سازمان ملل با عنوان «مسئولیت مشترک، همبستگی جهانی: پاسخی به تاثیرات سیاسی- اقتصادی کووید-19» ابعادی تازه را در ارتباط با پیامدهای منفی همه گیری ویروس کرونا در ارتباط با زنان، به عنوان یکی از گروه های آسیب پذیر آشکار کرده است. از جمله پیامدهایی که چه در آن گزارش و چه در گزارش مقام مسئول در سازمان بهزیستی ایران، مورد اشاره قرار گرفته است، افزایش مشکل بروز خشونت های خانگی است. از آنجا که کمابیش، کلیه ی افراد خانواده، در جریان مراعات توصیه های بهداشتی به منظور پیشگیری از ابتلا به ویروس کرونا، ناگزیر از محدود شدن به مرزهای فیزیکی خانه شده اند، با توجه به باور سنتی رایج، در خصوص این که، زنان باید متولی اصلی وظایف و مسئولیت خانه داری و پرداختن به امر فرزندپروری باشند و در فقدان یا کمبودِ الگوهای تقسیم کار عادلانه تر جنسیتی، که بر مشارکت و مسئولیت پذیری کلیه ی اعضای خانواده در امور خانه، تاکید دارد، فشارهای جسمانی و روانی بر زنان افزایش می یابد. بحران غیرمترقبه ی کرونا، گذشته از هزینه های کلان اقتصادی، که به بار آورده، به بروز بحران در تعاملات اجتماعی هم دامن زده، و در سطح خانواده ها، شاهد لطمه به منابع درآمدی و رفاهی، محدود شدن تحرک به فضای کالبدی عمدتا کوچک منازل، تغییر الگوی معاشرت اجتماعی و فراغت، تزاید احساس ناایمنی و نظایر آن هستیم که به بروز تنشهای عاطفی، افزایش ناامیدی و استرس منجر شده و زمینه ی بروز و افزایش پرخاشگری در نتیجه ی ناکامی های مکرر را فراهم می کند. با توجه به الگوهای رایج اعمال اشکال مختلف خشونت، و تداوم نابرابری در جایگاه قدرت و منزلت، دور از انتظار نیست که زنان بیش از مردان به قربانیان خشونت های روانی و جسمانی و حتی جنسی در چهاردیواری منازل، مبدل می شوند.
منبع: روزنامه شرق / 23 فروردین 99