پرویز اجلالی

در دهه 80 گروه جامعه‌شناسی شهرِ انجمن جامعه‌شناسی سایتی داشت و همیشه هنگام نوروز من متنی می‌نوشتم. یادم هست یکی دوسال پیاپی مطلبی بدین مضمون نوشتم که  زندگی ما ایرانیان دگرگون شده ولازم است جشن ملی نوروز را از جشنی خانوادگی به جشنی مربوط به محله و شهر تبدیل کنیم. در آن هنگام پاسخی دریافت نکردم. بسیاری ازحکومتگران اساسا معنای نوروز و جشن‌های مردمی و ملی را نمی فهمیدند ( و هنوز هم نمی‌فهمند) و در خیال خام از میان برداشتن‌شان بودند.  یادم هست تنها شهرداری که در دوره جمهوری اسلامی اندک درکی از  نوروز داشت  کرباسچی بود. در چهارشنبه‌سوری  سال اول شهردار شدنش کارگران شهرداری در محله‌ها بته پخش کردند تا جوانان از روی بته‌ها به رسم کهن از روی آتش بپرند و ترقی و نارنجک منفجر نکنند. اگر متعصبان  با آن مقابله نمی‌کردند چه نعداد جان از دست نمی رفت و چقدر زخمی و معلول پدید نمی‌آمد.  مردم هم هنوز به موضوع حساس نشده بودند و حرف مرا درنیافتند. اما امروزه هرچند هنوز بخش بزرگی از حکومت درنیافته اما خود مردم به فکر اجتماعی کردن نوروز افتاده‌اند. حال پیش از آن که از استدلال پشت اجتماعی شدن نوروز سخنی بگویم، بگذارید به آنچه درباره دشمنان واپسگرای  نوروز نوشته بودم اشاره‌ای داشته باشم.
چند سخن با دشمنان نوروز
عناصر عقب مانده‌ای در کشور ما وجود دارند که سالهاست ترهاتی درباب  نوروز می‌بافند که قرن‌هاست هیج ایرانی به آن توجه نکرده است، به این دلیل ساده  که هم اکنون 15 قرن از آمدن اسلام به ایران می‌گذرد و نوروز همچنان مستظهر به عشق ملت است و هیچکس در هیچ یک از سرزمین های ایران بزرگ فرهنگی آن را رقیب عید فطر و قربان قرار نداده است. استدلال این گروه این است که چون جشن ملی و مردمی  نوروز از پیش از حمله اعراب مسلمان به ایران وجود داشته و  محتوای زرتشتی و ایرانی دارد باید ترکش کرد. البته، نوروز  علاوه بر این که بدون تردید بهترین جشن سال نو در جهان است و مطابق بهترین تقویم خورشیدی که ما داریم در سرزمین های ایرانی درست از اواخر ماه آخر زمستان اسفند نسیم نوروزی ( باد صبا) می‌وزد و بهار پدیدار می‌شود؛  به طوری که هر ایرانی در هر کجای سرزمین‌های ایرانی که  باشد آن را با چشم و تن خود به روشنی حس می‌کند، ریشه مذهبی هم داشته است. ایرانیان باستان سفره هفت سین را برای امشاسپندان ( فرشتگان آسمانی) و یا روح درگذشتگانشان می‌چیدند تا وقتی در نوروز از آسمان به زمین می‌آیند دور سفره بنشینند، اما این موضوع مربوط به دو هزار و پانصد سال پیش است. در نیمه دوم قرن نوزدهم (دقیقا درسال 1871 میلادی) رابرت بی تایلر ( Robert B. Tylor) که او را بنیانگذار علم انسان‌شناسی می‌شناسند. درکتاب کلاسیک خودش فرهنگ‌های ابتدایی ( Primitive Cultures (  می‌نویسد: گاه   اشیاء، مراسم و باورهای مربوط به آنها  در طول تاریخ کارکرد خود را از دست می‌دهند و معناها و کارکردهای جدید پیدا می‌کنند. به عنوان مثال او به تیر و کمان اشاره می‌کند که روزگاری ابزار جنگ بود اما  امروزه کارکرد اسباب بازی پیدا کرده است. به همین سیاق جشن تولد عیسی ابن مریم که روزگاری مخصوص مومنان مسیحی بود، امروزه به چشن آغاز سال نو در تمام ملت‌های جهان به جز یکی دو کشور اعم از  مسیحی و مسلمان و هندو و بودایی و... تبدیل شده است و ویا بازی‌های المپیک که امروزه مسابقه‌ای  جهانی است  که ورزشکاران رشته‌های مختلف از همه کشورهای جهان در آن شرکت می‌کنند و برندگان مدال‌های نقره و برنز می‌گیرند در یونان باستان مراسمی مذهبی بود که در معبد المپیاد در شمال غربی یونان که متعلق به زئوس خدای خدایان یونانیان باستان بود و در میان باغ‌های بزرگ زیتون قرار داشت برگزار می‌شد و محتوای اصلی آن قربانی کردن برای زئوس بود. بدین ترتیب که مردان یونانی (زنان و کودکان و بردگان و غیر یونانیان اجازه حضور نداشتند). از سرتاسر یونان در المپیاد جمع می‌شدند مسابقه می‌دادند و در کنار آن شعرخوانی و حنا تاریخ‌خوانی و فعالیت‌های هنری هم برقرار بود. ظهر که می‌شد تعداد زیادی گاو را برای زئوس قربانی می.کردند؛ اندکی  را برای  زئوس می‌گذاشتند و بقیه را حاضران می‌خوردند در پایان هم به برندگان مسابقه‌ها تاجی از برگ زیتون معبد زئوس می‌دادند که آن را مقدس و شگون‌دار می‌دانستند و به آن افتخار می‌کردند. همان‌طور که ملاحظه می‌شود کارکرد تیرکمان، کریسمس، و مسابقات المپیک همه در طول تاریخ عوض شده و در جهان جدید کارکردها و معانی جدیدی به خود گرفته‌اند.
نوروز هم از این قاعده مستنی نیست. نوروز امروزه جشن ملی و مردمی در درجه اول کشور ایران و در درجه بعد همه سرزمین‌های ایران بزرگ  فرهنگی است. کارکردهای بزرگ این جشن تقویت وحدت و یگانگی میان همه ایرانیان، تعیین  آغاز سال نوی هجری خورشیدی، تعیین دقیق آغاز فصل بهار، فرصتی برای دید و بازدید میان خویشاوندان و دوستان، تقویت روح ملی و میهن دوستی، فرصتی برای فراغت از کار و تفریح و استراحت و تجدید قوای  شهروندان می‌باشد. این جشن زیبا با هیچ جشن اسلامی قابل تعویض نیست. عید فطر در پایان روزه می‌آید. در طول ماه رمضان رسم است که به دوستان و خویشان افطاری می‌دهند و دید و بازدید می‌روند. در عید فطر نماز می‌خوانند و روزه داران استراحت می‌کنند. برخلاف نوروز که پس از عید تازه دید و بازدیدها شروع می‌شود. سایر اعیاد مذهبی هم معنای معین دارند و فقط ایرانیان مسلمان و یا شیعه را شامل می‌شوند، اما نوروز همه ایرانیان را در برمی‌گیرد چه مسلمان باشند و چه غیر ان. از این‌ها گذشته سال قمری مرتب می‌چرخد یک سال عید فطر در زمستان است یکبار در تابستان یک بار پاییز. بدیهی است که با چنین تقویمی هرگز نمی‌توان آغاز و پایان سال را مشخص کرد و در دنیای جدید زمان و زمان‌بندی بسیار مهم است برای همین است که تمام کشورهای مسلمان به استثنای ایران و افغانستان از تقویم میلادی استفاده می‌کنند و این نقطه قوت بزرگ نوروز این میراث و فرصت گرانبهای تاریخی است که ما داریم. تردید نداشته باشید اگر این دشمنان نوروز  به هدف پلید خود برسند و نوروز را از میان بردارند که البته فرضی کاملا محال است- چون اگر قرار بود نوروز از بین برود در همان صدر اسلام چنین می‌شد که نشد و ایرانیان ان را با چنگ و دندان حفظ کردند. آنچه جانشین نوروز می‌شود کریسمس و سال میلادی خواهد بود نه عید فطر. همین حالا هم بعضی غرب‌زدگان شیک شمال شهر برای  شب ژانویه  درخت کاج می‌خرند تا جشنی را که هیچ ربطی به آنها  ندارد برگزار کنند.
ضرورت گسترش نوروز
 در جامعه سنتی  خانواده‌های گسترده  کارکردهایی بسیار بیشتر از خانواده‌های هسته‌ای امروز ما داشتند.  در آن جامعه خانه‌ها بزرگ بودند. خانه‌های بزرگان اندرونی و بیرونی داشتند و بیرونی گاه مرکز کار و جزئی از جامعه مدنی و گاه حتا حکومت و اندرونی مکان آسایش و خلوت و همچنین محل سکونت زنان و کودکان بود. این خانه‌های قدیمی با زیر زمین و صندوق‌خانه و حیاط‌های بزرگ که با دیوارهای بلند از جامعه که عمدتا  مردانه بود جدا می‌شدند فضاهایی بالقوه برای برگزاری انواع مراسم جشن و شادی و یا عزاداری با حضور بستگان دور و نزدیک ِخاندان‌های گسترده و همسایگان بودند. اما زندگی امروز ما متفاوت شده فشار کار و زندگی ماشینی باعث شده بسیاری از مردم از هر تعطیلی برای سفر استفاده کنند و گروه بزرگی ایام عید به سفر می‌روند و آنها هم که هستند آپارتمان‌های شصت هفتاد متریشان اگر پولی هم باشد، فضای خوبی برای چشن گرفتن نیست. در کشور ما نوروز هنوز جشن خانواده‌هاست. اما شرایط جدید زندگی اجتماعی ما ایرانیان بویژه ساکنان شهرهای متوسط و بزرگ ایجاب می‌کند که جشن نوروز از انحصار خانواده‌ها وخویشاوندان بیرون آید و به جشن محله‌ها و یا حتا شهرها تبدیل شود. چنین کاری که در برخی کشورهای دیگر هم در مورد جشن‌های خودشان شده است از یک سو وظیفه شهرداری‌های مناطق و نواحی و از سوی دیگر جامعه مدنی، بحش خصوصی  و خود مردم است که هفت‌سین‌های محله‌ای، کارناوال‌های نوروزی خوانی و برنامه‌های شاد نمایش و موسیقی در پارک‌ها  و سایر فضاهای عمومی با مشارکت خانواده‌ها برگزار کنند. البته در جمهوری اسلامی در بعضی دوره‌ها کو.شش‌هایی برای برگزاری مراسم نوروزی درپارک‌ها و سایر فضاهای عمومی به صورت بازدید، اجرای موسیقی و نمایش و حتا کارناوال انجام گرفته است.  اما باید توجه داشته باشیم که با نوکردن نوروز و متنوع کردن برنامه‌های آن می‌توانیم مانع جایگزین شدن آن با جشن‌های سال نو میلادی بشویم. قدر این میراث و فرصت گرانقدر را بدانیم.