به نام آفریننده فکر و قلم
"در روز جهانی قلم ، حرمت خانه صاحبان قلم شکسته شد" مورخین ، این اتفاق نامبارک را نیز در کنار سایر اتفاقاتی که در ساحت علم و برای صاحبان اندیشه افتاده است بنویسند ، بدبینی و کم لطفی به علوم انسانی و اجتماعی و اندیشمندان این عرصه از نخستین ماههای بعد از انقلاب و فطرت سه ساله دانشگاههای کشور و شکلگیری کمیتههای پاکسازی استادان و طرح فراگیر بازسازی علوم انسانی با محوریت دفتر حوزه و دانشگاه آغاز شد و با شدت و ضعفی استمرار پیدا کرد و اینک در دولت سیزدهم به اوج خود رسیده است به گونهای که یک مدیر شهری (مدیری که صلاحیت او به جهت بیتجربه بودن در این حوزه و غیرمرتبط بودن تخصص ایشان مورد تایید قرار نگرفت ولی به این سمت منصوب شد) به خود اجازه میدهد ، علی رغم عدم تایید شورای شهر (که او باید مجری مصوبات و تصمیمات این شورا باشد) دستور به تصرف قهرآمیز خانه اندیشمندان را میدهد آنهم در آستانه غدیرخم ، روزی منتسب به علی(ع) که پیامبراکرم اورا باب علم معرفی میکند . انتخاب روز قلم(که توسط شورای انقلاب فرهنگی نیز به رسمیت شناخته شده است) برای فتح قهرآمیز خانه اندیشمندان یک بیبصیرتی آشکار است که از یک مدیر ولایی سر میزند ! مدعیان پیروی از مکتب ولایت چرا از اندیشه ورزان و فرهیختگان واقعی و آزاده بیمناک هستند ؟ آیا این اتفاق نامبارک زمینه را برای مهاجرت گستردهتر نخبگان فراهم نمیکند ؟ آیا یأس و سرخوردگی را در میان دانشآموختگان برتر که غرب در پی شناسایی و شکار آنها است افزایش نمیدهد ؟
تغییر آییننامه ارتقا و گنجانیدن ماده فرهنگی وتو کننده در آن ، تغییر آییننامه انضباطی دانشجویان و محرومیتها و محکومیتهای ناشی از آن ، بلاتکلیفی در تبدیل وضعیت استخدامی اساتید دگراندیش ، عدم تمدید قرارداد مدرسین پیمانی ، احضار و تهدید مستقیم و غیرمستقیم استادان رسمی ، برخورد فیزیکی و خشن با دانشجویان در صحن دانشگاهها ، اعمال نظر جناحی در هیئتهای جذب استادان جوان ، یکدست کردن جناحی مدیران دانشگاهی با تغییر گسترده روسای دانشگاهها ، بیتوجهی به نظرات و پیشنهادات دلسوزانه اندیشمندان جهت اصلاح امور و خروج از بحرانهای فعلی و....
از جمله شیوههای به کار گرفته شده از سوی مدیران ذیربط است که قطعاً عاقبت خوبی نخواهد داشت و فاصله دولت با ملت و به ویژه نخبگان و اندیشمندان را بیشتر خواهد کرد . دولت سیزدهم به پایان دومین سال مسئولیت خود نزدیک میشود و این در شرایطی است که اکثریت قریب به اتفاق وعدههای انتخاباتی رئیس دولت همراه با اصول ۱۲ گانهای که ایشان در آغاز مسولیت ، پایبندی خود را به آن اعلام کردند ، تحقق پیدا نکرده است و به نظر اینجانب و بسیاری از استادان و اندیشمندان پیشکسوت وطن پرست و دل سوخته ، علت اصلی چنین وضعیتی با شیوه حکمرانی درارتباط است ، حکمرانی که به اشکال مختلف ، خودرا از بهره مندی تجارب نظری و عملی نخبگان اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی ، محروم ساخته است که نمونه آنرا میتوان در مسئله تورم و معیشت مردم به وضوح مشاهده کرد ، موضوعی که به دفعات از سوی دلسوزان کشور اعلام شد ولی توجهی به آن معطوف نگردید . راه نجات کشور از طوفانهای سهمگین خودساخته ، پرهیز از تندرویها و کوتاه کردن دست رانت خواران و ابر مفسدان اقتصادی و آشتی با علم و عالم واقعی و فراخوان تمامی اندیشه ورزان دغدغهمند به همراهی و همدلی است ، کشوری با نعمتهای بینظیر الهی و منابع انسانی فرهیختهای که حتی دشمنان ملت و کشور نیز به توانمندی آنها اذعان دارند .
واقعه غدیر یک درس بزرگ برای حاکمان است و آن اینکه حکومت بدون پشتوانه مردمی و علمی محکوم به شکست است همانگونه که امیر مؤمنان همواره بر آن تاکید داشت و عامل بر آن بود .قسم به حرمت این ایام ، این قبیل اقدامات قهرآمیز و فشارهای فزاینده به نهادهای علمی و اندیشه ورزان عاشق وطن ، نه تنها نتیجه ندارد بلکه فضای کشور را بیشتر ملتهب میکند و امید به اصلاح امور را به ویژه در میان نسل جوان و دانش آموختگان فرهیخته از بین میبرد و خسارتهای جبران ناپذیری را به سرمایههای انسانی و اجتماعی کشور وارد میسازد.
محمد زاهدی اصل استاد بازنشسته مددکاری اجتماعی شانزدهم تیرماه ۱۴۰۲