حجاب؛ فرهنگِ گروگان سیاست

پهلوی اول در دی ماه 1314 با تصویب و ابلاغ ممنوعیت ورود زنان و دختران با پوشش چادر، روسری و روبنده در مراکز دولتی و آموزشی بر پروژه کشف حجاب پافشاری و تاکید کرد. در ادامه با بهره‌گیری از قوه قهریه آژان‌ها و شحنه های معابر و فضاهای عمومی بر این خطای تاریخی خویش مُهری دیگر نهاد تا ملت ایران به ناگزیر با تکیه بر بن‌مایه‌های فرهنگی و اعتقادی خویش با این پروژه، تا سرحد جان مقابله کنند.

در ابتدای شکل‌گیری جمهوری اسلامی نیز موضوع حجاب زنان مورد توجه قرار گرفت و پوشش چادر و روسری و مقنعه از سوی جامعه زنان چه به دلخواه و مبتنی بر باورهای قلبی و چه از سر اجبار و رعایت مصالح شخصی، پذیرفته شد. اما حدود و ثغور آن هیچگاه با حدود و ثغور فقهی منبعث از قرائت رسمی جمهوری اسلامی سازگاری نداشت تا اینکه عدم رعایت آن و ناکارآمدی و ناتوانی دستگاه‌های عریض و طویل ترویج دین رسمی در اقناع جامعه زنان به رعایت حدود شرعی حجاب، حاکمان جدید ایران را نیز به جای بازاندیشی در سیاست های فرهنگی خویش و فهم و درک دقیق از شرایط جامعه ایرانی ناگزیر به استقرار پلیسی بنام «گشت ارشاد» در خیابان‌ها کرد و همان داستانی تکرار شد که پهلوی اول در حدود نود سال قبل آغازگر آن شد. مدیریت پدیده ای فرهنگی با سازوکار انتظامی و قهری.

برای فهم دقیق پدیده ای فرهنگی همچون حجاب می توان به موارد ذیل توجه دقیق تری کرد:

-        نظام کلان اجتماعی بر چهار خرده نظام فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی استوار است که هریک متکفل برآوردن نیازهای فردی و اجتماعی اعضای یک جامعه هستند. کارکرد خرده نظام اجتماعی به عهده گرفتن فرآیند اجتماعی شدن افراد با هدف تقویت و تثبیت انسجام اجتماعی است و کارکرد خرده نظام فرهنگی تولید و نگهداشت الگوهای پایدار فرهنگی می باشد. اگر با فقدان الگوی فرهنگی پایدار مقبول جامعه مواجه هستیم که باید در خرده نظام فرهنگی خویش کنکاش کنیم و اگر چنین الگوی پایدار مقبول را داریم باید ایراد را در فرآیند اجتماعی شدن جستجو کنیم که چرا نهادهای خانواده، آموزش و پرورش، رسانه و ... از کارکردهای اصلی خویش به دور افتاده اند و نمی توانند کارایی لازم را داشته باشند و چرا پس از بیش از چهل سال آموزش رسمی دین ورزی، امروز مراجع و مراکز ترویجی و تبلیغی رسمی دیانت علیرغم هزینه های گزافی که بر دوش ملت گذاشته اند از گفتگوی سازنده با بخش قابل اعتنای ملت ایران عاجزند. رفوی پاره‌گی بافت فرهنگی و اجتماعی با سوزن قدرت قهریه نه مقبول است و نه شدنی. اگر چند صباحی بر وفق قدرتمداران، آراستگی ظاهری صورت گیرد در آینده‌ای نه چندان دور، گسیختگی بیشتری را شاهد خواهیم بود.

-        پوشش از مولفه های اصلی سبک زندگی است و سبک زندگی افراد در دنیای متلاطم و پرسرعت امروز بسیار با ذائقه های آنها مرتبط است و ذائقه های آدمیان از ساخت های اقتصادی اجتماعی متأثر می باشد. آنگونه که آدمیان با انتخاب های خود بر اساس ذائقه خویش، هم فضاها و کالاها را طبقه بندی می کنند و هم خود در این فرآیند، طبقه بندی می شوند و در فرآیند هویت یابی قرار می گیرند. بوردیو تاکید دارد که « فضای سبک های زندگی ، یعنی جهان ویژگی هایی که دارندگان موقعیت های مختلف از طریق آنها خود را از دیگران متمایز می سازند. خواه قصد این کار را داشته باشند، خواه نداشته باشند.»[1] در دنیای امروزین ما پذیرش تکثر در سبک های زندگی از الزامات مدیریت فرهنگی اجتماعی یک جامعه است.

-        هریک ازمقاطع تاریخی پیشا مدرن، مدرن و پسامدرن از ویژگی های خاص خود برخوردار بوده اند که هم زیست فردی و اجتماعی را برای انسانها ممکن کرده اند و هم زندگی او را با بعضی تسهیلات و مخاطرات روبرو کرده اند. نمی توان در دنیای پسا مدرن تنفس کرد و با سازوکارهای دنیای پیشامدرن به مدیریت جامعه و پدیده های درون و پیرامونی آن پرداخت. فهم این نکته که مناسبات اجتماع (Community)با همبستگی مکانیکی مبتنی بر شباهت ها را نمی توان بر جامعه (Society)با همبستگی ارگانیکی مبتنی بر تمایزات بار کرد از الزامات جدایی ناپذیر مدیریت فرهنگی اجتماعی جامعه ایران است. دلبستگی ها به دنیای پیشامدرن هیچ تضمینی برای توفیق این سازوکارها در دنیای پسامدرن ندارد.

-        شواهد تاریخی تأیید نمی کند که حاکمان تیپ ایده آل شیعه برای تحقق امر حجاب زنان در فضاهای عمومی از قوه قهریه استفاده کرده باشند یا از عدم رعایت آن از سوی زنان به خشم آمده و عتاب و خطاب کرده باشند. اما شواهد تاریخی نشان از آن دارد که امام علی (ع) برای ظلم ناخواسته به یک زن یهودی توسط سربازان تحت امرش، خود را تا سرحد مرگ شماتت می‌کند، والیان و منصوبین و منسوبین خود را که بر بیت المال دراز دستی می کنند و یا طمع به آن دارند به سختی تنبیه و مجازات می کنند، به مالک فرماندار مصر توصیه می کند که« دلت را از رحمت و محبت و نرمش با مردم لبریز کن، مباد که چونان درنده ای شکارشان را غنیمت شماری، زیرا آنان از دو دسته بیرون نیستند؛ یا در دین با تو برادرند یا در آفرینش با تو برابر»[2]. اگر وضعیت امروز ایران را و حساسیت تریبون های رسمی را با سیره پیامبر اسلام(ص) و امام علی(ع) قیاس کنیم نه تنها فاصله خویش با آنها بلکه اختلاف جهت‌مان هم کاملاً آشکار است.

-        کشف حجاب دختران و زنان نه فقط بر اساس سلیقه شخصی و عصیان علیه نظم سرکوبگرحاکمیت است بلکه منبعث از توافقات درون خانواده ایرانی است. تغییر در ظاهر و پوشش زن و دختر ایرانی امروز نشان آشکاری از تغییر و دگردیسی ذهنی مرد ایرانی است. بخشی از مردان ایرانی نیز امروز نه توصیه به حجاب دارند و نه برای رعایت حجاب از سوی محارم خود، مقابل ایشان و کنار حاکمیت می‌ایستند. با تحولات ذهنی و ورود به دنیای جدید، مرد ایرانی نیز سعی دارد حقوق انسانی زن ایرانی را بر اساس پنداشت و باور خویش محترم شمارد فلذا فرهنگ محتسبی از خانه های ایرانی در حال خداحافظی است و سبک زندگی متکثر حتی در یک خانواده پذیرفته شده است و شهروندی خانوادگی بیش از پیش جا باز کرده است.

آنچه جامعه ایرانی امروز به آن نیازمند است فهم دقیق ویژگی های واقعی این جامعه متکثر و دور شدن از انتزاعیات پسندیده و ناپسند است. در یک جامعه متکثری چون ایران سازوکارهای خردمندانه بر مدار گفتگو می تواند گروه های اجتماعی را به سمت و سوی یک توافق اجماعی سوق دهد و محروم کردن گروه های اجتماعی چه در جامعه نخبگی و چه در بدنه عمومی جامعه شاید برای مدتی کوتاه اوضاع را وفق مراد نشان دهد اما از آنجا که آدمیان خود را با اندیشه خود، سبک و منش زندگی خود، علایق و تمایلات خود تعریف می کنند و در ساحت های اجتماعی بر همین سیاق ارتباط می گیرند و به طراحی شبکه های اجتماعی مطلوب خود بر مبنای کارکرد و اهداف اقدام می کنند لذا انسداد فضای گفتگو در میان مدت و بلند مدت می تواند مواجهه های آتی را به سمت رادیکالیزم سوق دهد که برای جامعه ایرانی چون سمی مهلک خواهد بود.

 


[1] Bourdieu, P., Distinction; A social critique of the judgment of taste 2012, India: Routledge.P247

[2] نهج البلاغه ، فرمان امام علی (ع) به مالک اشتر