بحران ناامیدی علت اصلی بروز اعتراض و وسعت و استمرار آن
قبل از پرداختن به علل شکلگیری اعتراضات در یک کشور لازم است بدانیم اگر زمینههای اعتراض در میان مردم یک کشور وجود نداشته باشد، عوامل خارجی امکان نفوذ و دخالت در یک کشور را ندارند. بر این اساس وضعیت اجتماعی جامعه در شکلگیری این قبیل اعتراضات نقش بسزایی دارد. یکی از این شرایط تبیینکننده، بالا رفتن سطح ناامیدی، در حد یک مساله اجتماعی است. پژوهشها و آمارهای آسیبشناسان اجتماعی در ایران هم نشان میدهند که مساله «ناامیدی اجتماعی» در جامعه ما وضعیتی نگرانکننده دارد چرا که افراد جامعه احساس میکنند با حفظ همین مناسبات و ساختارها، امکان زیادی برای بهبود وضعیت موجود و رفع چالشهای فراروی کشور وجود ندارد. ناامیدی اجتماعی اساساً پدیدهای فردی نیست، بلکه معضلی اجتماعی است که قدرت و قابلیت اثرگذاری بسیار بالایی بر جمع و جامعه دارد. وقتی افراد یک جامعه تصویر روشنی برای آینده خود متصور نباشند و ابزارهای قابل دسترس خود را برای یک زندگی حداقلی ناکافی ارزیابی کنند، احساس خشم و نارضایتی میکنند و همین احساس نارضایتی میتواند به دنبال یک جرقه شعلهور شود. عامل اجتماعی دیگر پایین آمدن سطح سرمایه اجتماعی در کشور است. اعتماد نهادی یکی از مولفههای اصلی سرمایه اجتماعی است. اعتماد نهادی در واقع ارزیابی شهروندان از احساس امنیت و حمایت نهادهای دولتی، ارزیابی از دولت و مقامات رسمی است. هرچه اعتماد نهادی در جامعه کاهش پیدا کند، شهروندان احساس میکنند حاکمیت در فضای ایزولهای از مشکلات آنها در پی کسب منافع خودش است، بنابراین خود را از دولت جدا میبینند. ماحصل این وضعیت آن میشود که دولتها قادر به انجام اقدامات اصلاحی که نیازمند حمایت مردم است، نخواهند بود و خود همین چرخه باطلی از مشکلات را برای یک جامعه به وجود میآورد. برای نمونه یکی از مشکلات مهم کشور ما مساله کمبود منابع آبی و فرونشستهای گسترده به دلیل بیشبرداشت از منابع آبی است. تعداد چاههای غیرمجاز طی دهههای گذشته رشد تصاعدی داشته است و قاعدتاً یکی از راهحلهای اصلی بستن این چاههای غیرمجاز است که البته نیازمند این است که مردم به این اطلاعات و پژوهشها که نشاندهنده بالا رفتن احتمال فرونشست با برداشتهای غیرمجاز و ورشکستگی آبی است، اعتماد کنند، به دولت اعتماد کنند و برای کاهش این تهدید که موجودیت کشورمان را تهدید میکند با دولتها همکاری کنند. میبینیم که این اتفاق نمیافتد چرا که اعتماد نهادی در حدی نیست که مردم برای رفع این مشکل با دولت همکاری کنند. یا اینکه در همین روزهایی که بارش باران نسبت به متوسط سالهای اخیر به شدت کاهش پیدا کرده و هر روز از رسانههای رسمی هشدارهای مختلف برای کمبود آب را میبینیم، در سطح شهر شاهد هستیم که شهروندانی بدون توجه به هشدارهای وزارت نیرو نهتنها در مصرف آب صرفهجویی نمیکنند بلکه فضای بیرون منزل خود را حتی با آب شهری شستوشو میدهند و اگر به آنها هشدار خیرخواهانهای دهیم با ناراحتی برخورد میکنند. چراکه مشکل موجود را مشکل دولت میدانند نه مشکلی که باید همه برای رفع آن همکاری کنند. این نتیجه همان پایین آمدن سطح سرمایه اجتماعی در کشور است. با کاهش سرمایه اجتماعی، همکاری، مشارکت و اعتماد اجتماعی تنزل پیدا میکند. وقتی افراد یک جامعه این احساس را پیدا کنند که به هیچ یک از ارکان آن جامعه از همسایه گرفته تا آشنایان، از تلویزیون گرفته تا نهادها، همه و همه اعتمادی نیست، این جو باعث میشود افراد تنها به دنبال منفعت فردی خود باشند.
یکی دیگر از علتهای اجتماعی شکلگیری اعتراضات در ایران عدم به رسمیت شناختن تفاوتهای فرهنگی و عقیدتی افراد جامعه توسط نهادهای موجود است. اساساً نهادها برای این به وجود میآیند که جامعه را در انجام وظایفش یاری برسانند. پس اگر در یک جامعه به مرحلهای برسیم که نهادی، دیگر آن کارکرد سابق را ندارد و به ساختار نهادی کژکارکرد تبدیل شده است، باید به نحو مقتضی تغییر کند یا حذف شود، چرا که یک نهاد به خودی خود دارای تقدس نیست و اهمیت آن کارکردی است که برای یک جامعه دارد. مثلاً اگر زمانی به مرحلهای برسیم که آموزش از مجاری دیگری به جز مجاری موجود اتفاق میافتد، حفظ نهاد آموزش کنونی و مقاومت در مقابل ایجاد تغییر در آن کژفهمی است. در حال حاضر با این حجم از اطلاعات و تغییرات مختلفی که جوامع از سر میگذرانند، عدم پذیرش این قاعده و فقدان انعطاف لازم در ایجاد تغییر در نهادهای اجتماعی ما را با مشکلات متعددی مواجه میکند. از سوی دیگر مردم شاهد استانداردهای دوگانه حاکمیت هستند، یعنی از یکسو سبک زندگی و پوشش خاصی ترویج میشود، اما جسته و گریخته اخبار خانواده و نزدیکان مسوولانی به گوش میرسد که در تضاد با همه ارزشهای ادعایی رفتار میکنند و کسی هم به آنها تعرضی نمیکند. این میشود که جامعه احساس میکند علیه چنین تعارضاتی باید عصیان کند.
منبع: تجارت فردا