نشست «نقد کتاب الزامات سیاست در عصر ملت-دولت» به همت گروه علمی - تخصصی صلح انجمن جامعه شناسی ایران در خانه گفتمان شهر (وارطان) روز سه شنبه 4 دی ماه1397 برگزار شد. مهمانان این نشست محمدجواد غلامرضا کاشی (عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی)، دکتر احمد زیدآبادی (تحلیلگر مسائل سیاسی و بینالملل) و احمد بخارایی (جامعهشناس و استاد دانشگاه) بودند که در این زمینه به ایراد سخنرانی پرداختند.
دانایی بهترین استراتژی صلح طلبی است (آلوین تافلر)
در ابتدای نشست حسن امیدوار (دبیر گروه صلح انجمن جامعهشناسی ایران) با بیان اینکه جامعهشناسی صلح بر ضرورت اصلاح اجتماعی براساس هدایت علمی تاکید دارد گفت: از آنجایی که ادبیات یکی از مهمترین تکیه گاه های بشر است، همانگونه که آب در طبیعت، عنصر حیات بخش و تغییر است، به نظر می رسد ادبیات و کتب فاخر نیز عنصری در جهت تازگی و طراوت ذهن انسانها برای تغییرات و اصلاحات اجتماعی باشد. لذا با توجه به فربه شدن خشونت در الگوهای رفتاری در همه سطوح جامعه، به نظر می رسد صلح جدی ترین نیاز جامعه کنونی ایران باشد. از این رو علت علاقه گروه صلح انجمن جامعه شناسي ايران نسبت به کتاب «الزامات سیاست در عصر ملت-دولت»، توجه به مفاهيم مهمی همچون؛ احترام به حقوق شهروندی-تساهل، مدارا و عنصر مدارای مذهبی به جای تعلق مذهبی و مفهوم تعلق ملی به عنوان عامل هویت بخش است که حقوقی تحت عنوان حقوق شهروندی به انسان ها اعطا می کند. کانت نیز نخستین شرط مثبت استقرار صلح را همگانیت یا جمهوریت می داند، جمهوریتی که در آن شهروندان، آزاد و دارای حقوق و وظایف برابر باشند. متأسفانه جامعه ایرانی به دلیل بی توجهی به کتب و آثار موجود در حوزه تاریخ معاصر، آسیب های فراوانی دیده است، گرچه در جامعه فاقد اعتماد و سرمایه اجتماعی آموزش ها نیز تاثیر خود را از دست می دهند، اما باید توجه شود که کتاب و کتابخانه ها، دروازه های آینده اند و غفلت از کتاب و کتابخوانی مساوی با تهی شدگی فرهنگی است که ما را با جامعه ای زرد مواجهه می سازد.
وی افزود: جامعه شناسی صلح اگرچه اصولا نبردها را نکوهش می نماید ولیکن ادبیات و کتاب، فضایی است که در آن نبرد اندیشه ها رخ می دهد و برای انسان ها بسیار مفید است. ادبیات از سایر حوزه ها اثر پذیرفته و بر آنها اثر می گذارد، به نظر می رسد کتاب الزامات سیاست در عصر دولت _ ملت با طرح مفهوم کثرت گرایی می تواند احساسات صلح طلبانه را تقویت نماید و با کنکاش در ریشه ها و لایه های پنهان مطالبات حرکت ها و جنبش های تاریخی، با ارائه علل ناکامی ها معبری جدید به خوانندگان معرفی می نماید.
نقد کتاب به عنوان نوعی کنترل کیفیت، تلاشی در جهت تقویت صلح اجتماعی تلقی می شود
دولت در خاورمیانه بدون برقراری نسبتی با دین دوام نمیآورد
در ادامه این جلسه، اولین مهمان نشست محمد جواد غلامرضا کاشی ضمن بر شمردن نکات قابل تامل و مهمی از فرازهای محتوایی اثر، در نقد آن گفت: اینکه تماماً انتظار داشته باشیم دین از عرصه دولت بیرون برود، آیا واقعی است؟ انتظار کتاب این است که دین به تمامی به عرصه خصوصی برود. اما به گمان من هر الگویی از دولت مدرن در خاورمیانه بدون برقراری نسبت با دین نمیتواند دوام بیاورد و این را در مورد تمام دولتهای خاورمیانه دیدهایم.
کاشی افزود: ما در جامعه ایران دو صورت متخیل داریم که هر دو صورتهای اثرگذار در شکلگیری هویت ما هستند. یکی از هویتهای جمعی ما برآمده از دین است و صورت متخیل موثر دیگر حول و حوش مفهوم ملت شکل گرفته است. این دو صورت همواره در رقابت با هم بودهاند و این بازی همچنان ادامه دارد. زیدآبادی در کتاب به مومنان اطمینان میدهد که حقوقشان در الگوی دولت-ملت برقرار است اما باید یادمان باشد که صورت متخیل دین آنقدر قدرتمند است که بتواند بازیهای ما را به هم بزند. بنابراین صورتبندی ما باید به گونهای باشد که دین را به بخش مهمی از عناصر هویتبخش ما تبدیل کند.
وی الگوهایی که روشنفکران دینی برای امتزاج میان دین و ملت ارائه دادهاند را کارآمدتر از الگوی مورد نظر زیدآبادی دانست و گفت: روشنفکران دینی از اقبال لاهوری تاکنون دستمایههای خوبی برای ممزوج کردن دین و ملیت ارائه دادهاند. باید این دستمایهها را از اقبال تا شریعتی، مورد واکاوی قرار داد تا به قرائتی کارآمد برای آینده دست پیدا کنیم.
در ادامه نشست، احمد بخارایی ضمن ابراز خرسندی از انتشار کتاب احمد زیدآبادی و حضور او در فضای عمومی بحث خود را طرح یک سوال آغاز کرد و پرسید: برای مواجهه با یک واقعیت میتوان نگاهی سلبی داشت یا نگاهی ایجابی؟ ما در مقام روشنفکر و نه سیاستمدار چگونه باید واقعیات را مدنظر قرار دهیم؟. او ادامه داد: به گمانم در چنین جایگاهی باید پروبلماتیک به موضوعات بنگریم و این نوع نگرش ما را از پذیرش وضع موجود دور میکند. وظیفه روشنفکری که در امتداد روشنگری دکارتی تعریف میشود، برساخت کردن وضعیت و نگاه پروبلماتیک است. وظیفه رسانهها و رسالت آنها این است که پروبلمها را به جلوی دید بیاورند و وظیفه روشنفکری نیز این است که فارغ از هر نوع ارزش ایدئولوژیک و... به چنین برساختی در جهت اصول روشنگری دست بزند.
وی پس از بیان این مقدمه، کتاب را اینگونه ارزیابی کرد: زیدآبادی دو مفهوم کلیدی حاکمیت ملت-دولت و حقوق شهروندی را در کتاب خود طرح کرده است. در این کتاب علاوه بر مشروطه و رضاشاه و نسبتشان با مقوله ملت-دولت درباره سخنهای روشنفکران هم حرف زده شده که من در اینجا با زیدآبادی اختلاف دارم. من بیش از روشنفکری به مثابه هویت با کنشهای معطوف به روشنفکری موافقم.
بخارایی افزود: زیدآبادی معتقد است گفتمان ملی در سالهای اخیر تقویت شده ولی من با این نگاه موافق نیستم. ما الان در شکافهای عمیق اجتماعی به سر میبریم و در چنین شرایطی نه گفتمان ملی که بیتفاوتی اجتماعی اوج میگیرد. اما نباید این را از نظر دور داشت که مفاهیم انتزاعی در این کتاب به شایستگی به مفاهیم عینی تبدیل شده و این شایسته توجه است.
در ادامه احمد زیدآبادی ضمن پاسخ به این سوال امیدوار به بیان نکات و دیدگاههای خود پرداخت. وی گفت: ما صورتبندی نظام بینالملل را تاکنون در قالب ملت-دولت مشاهده کردهایم. اینکه آینده چه خواهد شد مشخص نیست. ولی این آینده اگر هم به سمت فروپاشی اینگونه از واحدبندی برود در بازه زمانی صد تا دویست ساله خواهد بود. آن گونه از چشمانداز در دوره حیات ما نیست و ما باید به بازه زمانی کوتاهتری فکر کنیم. به نظر میآید تا موقعی که ما حیات داریم این واحدهای ملت-دولت پایدار خواهند بود. وی در پاسخ به انتقادات کاشی نیز گفت: «من در مورد نسبت آگاهی با تاسیسات مادی احتمال دارد با کاشی و برخی دیگر منتقدان اختلاف داشته باشم. من اعتقاد دارم انسان قادر است خارج از مناسبات موجود و تحت تاثیر آرمان اندیشه، حرفهایی را طرح کند و راههایی برای برون رفت از وضع موجود ارائه دهد. به اعتقاد من، روشنفکران ما سوالهای درستی رویاروی مذهب نگذاشتهاند و این مسئله باعث در جا زدن ما شده است.
ما باید توجه داشته باشیم که راه امنیت پایدار از همگرایی منطقهای عبور میکند و گفتمانهای افراطی تن به همگرایی نمیدهند
این که من در کتاب گفتهام خاورمیانه نیازمند نوعی وستفالیا است به همین همگرایی منطقهای نظر داشتهام
در ادامه نشست احمد زیدآبادی ضمن تشکر از توجه گروه صلح انجمن جامه شناسی ایران و حضور علاقمندان این کتاب در پاسخ به سخنان و نقدهای طرح شده گفت: بحث این است که در جامعه ایران مشکلاتی بروز کرده است و من در تلاش هستم تا افقی را بنمایانم که بشود با تکیه بر آن منافع این واحد سیاسی به نام ایران را حفظ کرد. بنابراین من از خیلی وقت پیش در پی اندیشیدن به این موضوع بودهام که نسبت میان بحث ملت-دولت و مباحث فقهی چیست. من معتقدم اندیشیدن به این پرسش و پرسشهایی از این دست و تعامل میان روشنفکران و فقها در این زمینه باعث میشود که همفکری میان این دو گروه پررنگتر شود.
او همچنین در پاسخ به فرازی از صحبت بخارایی که به نقد سخن زیدآبادی درباره در حال هژمونیک شدن گفتمان ملیگرایانه پرداخته بود، گفت: اگر به جامعه و به تبلیغات حکومتی دقت کنیم، مشاهده میکنیم که همه در قالب گفتمان ملیگرایانه هستند. همین کلمه ملی در دهههای پیشین به این میزان رایج نبود. بحث من ملیگرایی نیست و این بحث که ما تافته جدابافتهای از عالم هستیم بیمعناست ولی نکته این است که چرا واژههایی مانند امنیت ملی و منافع ملی جدی شدند؟ اینها نمودی از قدرتمند شدن گفتمان ملی هستند. این گفتمان ملی اگر در ضدیت با صورت مذهبی قرار بگیرد میتواند حالتی تند و افراطی پیدا کند و به همین خاطر است که من گفتهام باید مراقب باشیم و نسبت به خطرات احتمالی که در آینده ممکن است گریبانگیرمان شود هشدار بدهیم.
این جلسه با پرسش و پاسخ میان حضار و سخنران پایان یافت.