عباس قائم مقامی*

روز سه شنبه 12 تیر ماه 1397 نشست «بررسی و کندوکاو انسداد ارتباطات (فیلترینگ) بر کنش های مسالمت آمیز و صلح جویانه کاربران شبکه های اجتماعی» به همت گروه علمی -تخصصی جامعه شناسی صلح انجمن جامعه شناسی ایران و با مشارکت گروه علمی- تخصصی ارتباطات صلح انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات در سالن جلسات انجمن ها در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد. دکتر مهدی محسنیان راد (استاد تمام دانشکده فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق )، دکترنعمت الله فاضلی (دانشیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ) و دکتر احمد بخارایی (جامعه شناس و مدیرگروه آسیب‌ها و مسائل اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران) در این زمینه به ایراد سخنرانی پرداختند.

تلگرام فیلترینگ3

کنش ارتباطی نوعی کنش معطوف به حصول تفاهم است که درون مایه آن تفاهم و صلح است اما بنظر می رسد فیلترینگ کنشی معطوف به موقعیت ( ابزاری –استراتژیک )است که می تواند کنش تفاهمی و ارتباطی را مخدوش نماید

در ابتدای نشست دکتر حسن امیدوار (دبیر گروه صلح انجمن جامعه‌شناسی ایران ) در مقدمه بحث های این نشست به اهمیت نقش نهاد رسانه و شبکه آثار فیلترینگ بر جریان ارتباطات و صلح پرداخت. امیدوار با توجه به اینکه بعد از گذشت نزدیک به دو دهه از تفکر کنترل اطلاعات فضای مجازی در ایران در 10 اردیبهشت 97 فیلترینگ تلگرام کلید خورد، فیلترینگ تلگرام را به هر شکل دارای شبکه ای از آثار دانست که مطالعه و شناخت آن دارای اهمیت فراوان است. وی گفت: اگر تا چند دهه پیش، نهادهای مهم جامعه؛ نهادهای آموزش و پرورش، اقتصاد، سیاست، دین و خانواده تعریف می شد، امروزه دو نهاد ورزش و رسانه نیز به جهت کارکردهای گسترده شان دارای اهمیت فراوان، و جزء نهادهای اساسی شمرده می شوند. نهاد رسانه با ظهور تکنولوژی های نوین ارتباطی، با رشدی شگرف و جذب مخاطبان میلیونی قدرت تأثیرگذاری بر سایر بخش ها و نهادهای جامعه و جهان را به دست آورده است چنانچه گروهی از نظریه پردازان معتقدند «جهان در اختیار کسی است که رسانه ها را در اختیار دارد». وی با بیان این نکته که متخصصین این حوزه نیز برآورد نموده اند که تعداد مشترکین موبایل در 2020 از مشترکین برق 3/5 میلیارد و مشترکین آب 5/3 فزونی خواهد گرفت و به تعداد 6/5 میلیارد مشترک افزایش خواهد یافت، به اهمیت نقش فضای مجازی پرداخت و گفت: مثال ملموس گسترش و اشاعه این فن آوری در کشور ما آماری است که محمد جوادآذری جهرمی در تاریخ چهارم اسفند 95 از تلفن های هوشمند ارائه داد. وی تعداد گوشی های هوشمند در سال 92 را حدود دو میلیون عدد و تعداد آن در سال 95 را بیش از یکصد میلیون برآورد نمود، چنین رشدی دراستفاده از ابزارها و روش های نوین ارتباطی ما را متوجه اهمیت فضای مجازی وروش‌های نوین ارتباطی در عصر ارتباطات می نماید. در حالی که تیراژ نشریات (به عنوان رسانه سنتی) در ایران 900 هزار نسخه است که نزدیک به 400 هزار نسخه آن نیز به فروش نمی رسد و برگشت می خورد. این درحالی است که تنها شبکه اجتماعی تلگرام بیش از چهل میلیون کاربر دارد. این واقعیت‌ها اهمیت توجه به مدیریت حوزه فضاهای نوین ارتباطی جهت ایجاد فضای امن مجازی و برخورداری از ظرفیت ها و امکانات بی شمار این فنآوری وتکنولوژی های نوین و تأثیر گذار را بیان می کنند و این در حالی است که متاسفانه به جهت همگن نبودن نگرش متصدیان مدیریت این حوزه و سوء مدیریت ها، به جای مدیریت کار آمد و برخورداری از ظرفیت های رسانه های نوین ارتباطی به سمت کنترل و حرکت در ورطه فضای امنیتی و پلیسی، فیلترینگ ارتباطات کلید می خورد. فیلترینگ نوعی محدودیت و نظارت ساختار یافته و هدف دار بر دسترسی به جریان آزاد ارتباطات است. اگر فیلترینگ را شکلی از سانسور برای کنترل اطلاعات در فضای مجازی تعریف کنیم، مثل سایر اشکال سانسور می تواند بیانگر فضای عدم اعتماد مسئولین به کاربران (مردم) تلقی شود ولی نکته ای که باید به آن توجه شود کنش متقابلی است که طی آن بی اعتمادی مردم نسبت به مسئولین را نیز شکل می دهد. همانگونه که سانسور، ابزاری است که با ایجاد فضایی تاریک به نابینایی و نا آگاهی جامعه کمک می کند. فیلترینگ نیز دارای شبکه ای از آثار منفی است که منجر به نابینایی رسانه ها در انعکاس واقعیت های جامعه می شود. در نظریه کنش ارتباطی هابرماس، کنشگران برای رسیدن به یک درک مشترک از طریق استدلال، وفاق و همکاری با یکدیگر ارتباط متقابل برقرار می کنند، هابرماس در نظریه کنش ارتباطی خود به دنبال جامعه ای است که در آن کنشگران بتوانند بدون تحریف با یکدیگر ارتباط داشته باشند و هیچ گونه اجبار و الزامی در آن مداخله نکند. در چند دهه گذشته پدیده خودی و غیر خودی خواندن مردم با ارجح شمردن گروه خودی ها، برای افراد و گروه های خاص فضایی امن مهیا نمود که غیرخودی ها طرد و افراد و گروه های خودی با برخورداری از ابزار سانسور در فضای امن و تاریک، به سمت فساد گسترده سوق یافتند. رسانه های آزاد و شفافیت، دشمن طبیعی هر گونه فساد، بی عدالتی و قانون شکنی است، از این رو به نظر می رسد مهم ترین اهرم مبارزه با فساد نظارت چشم های پاک و تیز بین رسانه ها و فراهم نمودن فضای کنش تفاهمی- ارتباطی و شفافیت در ارتباطات و رسانه ها برای رسیدن به تفاهم و صلح است .

بزرگترین مسئله ما ارتباطات است / صلح چیزی جز مسئله ارتباط نیست و مسئله ارتباط هم چیزی جز صلح نیست

در ادامه این جلسه اولین سخنران نشست، دکتر نعمت الله فاضلی با یک تحلیل فرهنگی درباره پیوندهای میان انسداد ارتباطی، سیاست های ارتباطی و صلح گفت: به نظرم مسئله صلح چیزی جز مسئله ارتباط نیست و مسئله ارتباط هم چیزی جز صلح نیست. پس ارتباط و صلح واژه های مترادف اند. با توجه به این برداشت و تلقی که از صلح دارم می خواهم سیاست ارتباطی و کنترل ارتباطی را در فضای جامعه خودمان تحلیل کنم. فیلترینگ به معنایی که مورد نظر بود؛ یعنی کنترل کردن شبکه تلگرام، در عمل برای گروه‌های هدف مورد نظر تحقق پیدا نکرد. چون آن گروه ها از طریق فیلترشکن های متعدد به شبکه های اجتماعی خود دسترسی دارند.

و افزود: بر مبنای این دیدگاه مفهوم فیلترینگ را نباید فقط بر مبنای مفهوم فیلتر کردن یا نکردن شبکه ای چون تلگرام فهمید و توضیح داد. من در اینجا بحث تکنیکی در حوزه ارتباطات ندارم و بیشتر تحلیل فرهنگی مطرح می‌کنم. بعد از انقلاب اسلامی، اگر سیاست فرهنگی را به این فضایی که شکل دادیم، بخواهیم ادامه دهیم بزرگترین مسئله ما، مسئله ارتباطات است. یعنی حاکمیت، بزرگترین تمرکز خود را بر این موضوع می‌گذارد که از طریق مدیریت ارتباطات، بتواند آن هدف های غایی سیاست فرهنگی خود را تحقق ببخشد.

وی با توضیح درباره این هدف ها گفت: آن هدف های غایی چه چیزهایی هستند ؟ یکی از آن ها این است که جامعه اسلامی درست کنند و ارزش ها و باورهای اسلامی را در جامعه گسترش دهد وعلاوه بر این، ارزش های سیاسی یا ارزش های انقلابی را در جامعه استقرار ببخشد. اگر این دو هدف غایی را در نظر بگیریم یعنی برساختن جامعه دینی، شیعی و برساختن جامعه انقلابی بر مبنای ارزش هایی که در تاریخ انقلاب بیرون آمده است، بزرگترین کاری که تاکنون در بعد سیاست فرهنگی انجام شده این بوده که ارتباطات را مدیریت کنند.

فاضلی ادامه داد: برای همین بخشی از تلاش اش این بود که به صورت ایجابی رسانه شکل دهد. در مقایسه با بسیاری از کشورها، ایران جزء کشورهایی است که بیشترین بودجه خود را به تاسیس شبکه های رادیویی و تلویزیونی، مطبوعات و مجله اختصاص و به طور طبیعی در فضای امروزی زیرساخت ها و رسانه های مجازی و الکترونیکی را توسعه داده است یعنی به طور همزمان ناگزیر بود که شبکه های ارتباطی را توسعه دهد و به طور ایجابی خودش سعی کند ارتباطات را تولید و متصدی ارتباطات در جامعه شود.

از اشکال گوناگون اختلالات ارتباطی تا بی اعتمادی به رسانه ها

او با اشاره به سیاست های ارتباطی حاکم بر جامعه بیان کرد: از طرفی می خواستند جلوی ارتباطات و تعاملاتی را که با آن اهداف غایی سازگار نبود بگیرند. برای همین نهادهایی مثلاَ در حوزه کتاب؛ اداره ممیزی یا سانسور و در حوزه دانشگاه ها نهادی چون «سمت» را ایجاد کرده که شورای بررسی متن بود و وظیفه این سازمان ها، مدیریت محتوای کتاب ها بود که مبادا محتوای ارتباطی ای وارد جامعه شود و با آن اهداف غایی ناسازگار باشند یا در مجلس قوانینی وضع شد، که اگر افرادی از ارتباطات و قواعد ارتباطی که با سیاست فرهنگی سازگار نیست، استفاده کنند آنها را مجازات و تحت کنترل خود قرار دهد و فضا را برای آنها محدود کند. مجموعه این اقدامات در چند دهه اخیر این موارد است: اول اینکه مسئله ارتباطات به عنوان یک امر طبیعی جا نیفتاده است. یعنی نتواسته اند سیاست های ارتباطی خود را به صورت سیاست های بهنجار یا طبیعی ایجاد کنند. برای همین جامعه برداشتی دقیقاَ برعکس آن اهداف غایی دارد.

فاضلی ادامه داد: به بیان دیگر جامعه در حوزه ارتباطات به این نتیجه رسید که آن چیزی که به عنوان ارتباط شکل گرفته، ارتباط نیست بلکه اشکال گوناگون اختلالات ارتباطی است که همین باعث بی اعتمادی به رسانه های حکومتی، بی اعتمادی به سیاست ها و خط مشی های ارتباطی که ایجاد کرده- چه سیاست های مربوط به کنترل و انسداد ارتباطات باشد چه سیاست هایی که مربوط به تولید ارتباط باشد- شده است. به همین جهت همه اینها به چالش کشیده شده اند و عملاَ جامعه به یک مقاومت ارتباطی در طی این سال ها سوق داده شده است. یعنی جامعه به طور خودآگاه یا ناخودآگاه تلاش می کند از مدار ارتباطی و سیاست های ارتباطی که به طور رسمی در حال شکل گیری است هر روز خارج شود و مدارهای ارتباطی دیگری شکل بدهد. یعنی مدارهایی که بیرون از این سیاست های ارتباطی هستند .

راه حل منازعات مان را پیدا کنیم

این مدرس حوزه مطالعات فرهنگی با اشاره به مؤلفه های صلح در ارتباطات گفت: اما این روی صلح چیست؟ صلح یا فضایی کهدر آن گفتگو است و خودی ها و دیگری ها با یکدیگر درباره منافع، ارزش ها، باورها و شرایط زندگی با هم گفتگو می کنند. گفتگو به این معنا گفتگوی گروه ها با ویژگی های متفاوت جنسیتی، قومیتی، گفتگوی دولت با شهروندان، گفتگوی ادیان، گفتگوی نسل ها است. وقتی این گفتگو شکل می گیرد امکان یک زبان مشترک به وجود می آید و این امکان به وجود می آید که ما یکدیگر را فهم پذیر و ارزش ها و منافع مشترک پیدا کنیم یا راه های حل منازعات مان را بیابیم.

او افزود: یعنی بر پایه گفتگو تفاوت های یکدیگر را پیدا کنیم و بر آن اساس زندگی را برای هم زیست پذیر کنیم و همگی به عنوان شهروندان با هم قرارداد اجتماعی داشته باشیم. ارتباط در معنای فرهنگی و اجتماعی چیزی نیست جز صلح. به معنای دیگرخشونت چه زمانی به وجود می آید؟ زمانی که این گفتگو و تعامل بین خود و دیگری ها نباشد. سیاست های ارتباطی در سال های گذشته سیاستی نبود که گفت و گوی بین نسل ها، میان اقوام و میان گویش ها و میان خود و دیگری ها را تسهیل کند.

در فضای جدید با افراد گفتگو می کنیم نه با سازمان و احزاب

فاضلی با اشاره به اتفاقات در دنیای جدید و تأثیرات آنها بر ارتباطات بیان کرد: اتفاقی که در بیست سال اخیر افتاد این بود که از طریق دنیای مجازی و شبکه های موبایلی، ما به زیرساخت های تکنولوژی راه پیدا کردیم برای اینکه بیرون از سیاست های رسمی بتوانیم در یک حوزه عمومی مجازی و پست مدرن با یکدیگر امکان هم نشینی و با هم بودن را پیدا کنیم. در واقع در این دو دهه ای که دنیای مجازی گسترش پیدا کرده مخصوصاَ در این چند سال اخیر که شبکه های موبایلی چون تلگرام و اینستاگرام به وجود آمد، مجموعه آدم ها با ویژگی ها گوناگون در سایه گفتمان مدنی آزاد و فارغ از سیاست های رسمی امکان این را داشته اند تا به عنوان افراد شروع به گفتگو کنند نه با گروه‌ها و احزاب و سازمان ها. چون در فضای جدید، قواعد ارتباطی قواعدی نیست که حکومت ها یا ایدئولوژی ها آن را تعریف کنند و شکل دهند.

او ادامه داد: به بیان دیگر شرایط تولید ارتباط تغییر کرده است. خب در این شرایط جدید چه اتفاقی می افتد؟ در این شرایط و فضای جدید تمام گروه هایی که بر اساس سیاست رسمی یعنی حاشیه رانده ها، طرد شده ها و همه فرودست ها و تمام کسانی که از منظر ایدئولوژی یا گفتمان رسمی به عنوان دیگری به حساب می آمدند و از مدار ارتباطی خارج می شدند در فضای ارتباطی جدید این غیرها به رسمیت شناخته و امکان دیده شدن و خوانده شدن را دارند.

فاضلی با توضیح درباره ویژگی های الگوی ارتباطی گفت: پس ما در اینجا با دو نوع الگوی ارتباطی روبرو هستیم؛ الگوی ارتباطی مدنی، الگوی ارتباط رسمی. این الگو (رسمی) خشونت تولید می کرد و می کند چون با محدودیت ها، حذف شدن ها و طردها به اشکال گوناگونی اجازه نمی داد و نمی دهد تا افراد بتوانند به نوعی آن فرصتی که برای دیده شدن، خوانده شدن و به رسمیت شناختن نیاز دارند را پیدا کنند .

از سرخوردگی تا دیده نشدن

او با مهم دانستن داشتن ارتباطات تعاملی در جامعه توضیح داد: معتقدم مهم ترین جایی که خشونت ایجاد می کند فقر یا جنگ نیست بلکه از رسمیت انداختن و به حاشیه راندن یا امکان خودبیانگری را از افراد گرفتن و منع در دیدن و دیده شدن است. به عبارت دیگر در دنیای جدید انسداد ارتباطی همان خشونت است و من معتقدم سخت ترین نوع خشونت، خشونت نمادین است نه خشونت فیزیکی. به این دلیل که در ابتدا آنچه افراد را به خشونت فیزیکی می کشاند خشونت نمادین است. آن جایی که فرد تحقیر می شود و از طریق سیاست های ارتباطی، به عنوان شهروند درجه دوم یا شهروند برچسب خورده یا طبقه بندی شده شناخته می شود و بعد از مدتی این موقعیت و این حاشیه راندگی و انسداد ارتباطی، او را به سمت نوعی خشونت و عصبانیت می کشاند .

تلگرام فیلترینگ1او افزود: انسداد ارتباطی منجر به پندار خوارشدگی می شود یعنی شهروند فکر می کند در فضای جدید به او فرصت نمی دهند تا دیده شود و یا به او فرصت نمی دهند تا خود را بیان کند یا به او فرصت نمی دهند تا صدای خود را شکل دهد. دیده شدن، صدای خود را شکل دادن تماماَ در ارتباطات معنا پیدا می کند، البته در فضای ارتباطی عادلانه، آزاد و انسانی، جامع و فضای ارتباطی که برای صلح باشد این اتفاق می افتد. یکی از خبرنگارها از من پرسید: "چرا با وجود بحران های زیاد در شرایط فعلی، جامعه نسبت به تلگرام حساسیت نشان می دهد ولی در مورد موضوعات دیگر به این شکل نیست؟". پاسخ من این بود که مسئله تلگرام نیست مسئله اصلی خشونت نمادینی است که به فرد تحمیل می شود و این تحقیر، خوار شدن و منع و محدودیت برای دیده شدن و از رسمیت انداختن هویت فرد است که از طریق فیلترینگ تلگرام به صورت نمادین در جامعه ابراز می شود .

فاضلی ادامه داد: مسئله فیلتر شدن تلگرام نیست، مسئله فضایی است که در آن انسان ایرانی امروز احساسمی کند تحقیر می شود یا اینکه کسی برایش تصمیم می گیرد که چه چیزی را ببیند و چه چیزی را نبیند. مسئله اصلی آن امر و نهی های ارتباطی است که به ما می گوید بالغ نیستید و به ما می گوید شما تشخیص اینکه چه چیزهایی را ببینید و چه چیزهایی را نبینید، ندارید. پس آن سیاست است که این آلرژی را ایجاد می کند و این آلرژی جزء فرهنگ سیاسی ما شده است. چون هر کدام از تکنولوژی های ارتباطی که آمدند، نظام سیاسی این حساسیت را در شهروندان ما تقویت کردند و انباشته شد تا به این لحظه رسید. لحظه ای که جامعه سواد دارد و می خواهد یک زیست جهان وطنی داشته باشد و در یک چشم انداز جهانی امکان دیدن و دیده شدن پیدا کند.

فاضلی با توضیح درباره جایگاه فیلترینگ از منظرصلح تصریح کرد: اما قاعده این است که شهروندان خودشان عاقل و بالغ اند و خودشان تشخیص می دهند چه بخوانند یا چه ببینند. قاعده آن چیزی است که قانون اساسی گفته است و این قانون به ما شهروندان دسترسی آزاد به اطلاعات و ارتباطات را داده است.

بازاندیشی در سیاست های ارتباطی ضروری است

او افزود: می خواهم بگویم خشونت از کجا می آید. خشونت از منظر فرهنگی از انسداد ارتباطی می آید. اگر این سوال پیش آید که جایگاه فیلترینگ از چشم انداز صلح کجاست؟ پاسخ اش این است اگر جامعه ایران خواهان صلح و جامعه ای که حداقل خشونت را دارد، جامعه ای که در آن اعمال خشونت به عنوان امری ضد فرهنگ و ضد ارزش های انسانی به حساب می آید، است لاجرم باید بپذیرد که در سیاست های ارتباطی خود امکان دیدن و دیده شدن را برای افراد به طور برابر فراهم کند. اما در این شرایط موجود هر نوع تلاش برای انسداد ارتباطی خودش زمینه ای را برای خشونت های نمادین جمعی و برای احساس سرخوردگی و احساس تحقیر فراهم می کند .

فاضلی با اشاره به نیاز حال حاضر جامعه گفت: باید پذیرفته شود (به خصوص در شرایط حساس فعلی که منازعات بین المللی به اوج خود می رسد) تا در تمام سیاست هایی که باعث خوارشدگی و طردشدگی می شود، باز اندیشی کنیم و برای این کار باید از منظر سیاست های ارتباطی تصمیم بگیریم. در برنامه تلویزیونی که زنان با تنوع گوناگون از نگرش ها و بینش‌های مختلف دیده نمی شوند یک فیلتر ارتباطی در تصویر تلویزیونی وجود دارد. در حوزه کتاب آنجا که کتابها ممیزی می شوند و نویسندگان به اشکال گوناگون امر و نهی می شوند و به نوعی مانع از انتشار آزاد اندیشه هایشان می شوند، در آنجا هم یک فیلترینگ در حوزه چاپ و نشر صورت می گیرد یا در سینما و موسیقی ما سال ها است که با فیلترینگ زندگی می کنیم. یعنی ما با اشکال گوناگونی از طرد کردن و به حاشیه راندن و در نهایت از رسمیت انداختن سلائق و علایق گروها مواجه هستیم .

ارتباطات فن اداره جامعه است

او ادامه داد: در یک نظر سنجی دیدم که وضعیت نا امیدی و بی اعتمادی به بحرانی ترین وضعیت خود رسیده است و می دانید این دو ویژگی مساوی است با نفرت و نفرت هم مساوی است با خشونت. نا امیدی ها، بی اعتمادی و خشونت ها چیزی جز اشکال فیلترینگ های فرهنگی، اجتماعی نیست. فیلترهایی که شهروندان را از رسمیت می اندازد و ارتباطات این رسمیت را تعیین می کند نه شناسنامه، نه پاسپورت، نه قوانین رسمی. در ارتباطات است که من به عنوان شهروند حق زیستن را در عمل پیدا می کنم.

فاضلی در پایان با اشاره به وظیفه دانشگاهیان و روزنامه نگاران در تزریق امید به جامعه گفت: ارتباطات فن اداره جامعه است. در سال های گذشته از ارتباطات نه برای فن اداره جامعه بلکه برای اشکال تضادها و تعارض ها استفاده می کنیم و همه این ها باعث عصبانیت، خشونت در جامعه شده است. من دوست ندارم از نا امیدی در این شرایط صحبت کنیم و فکر می کنم آن کسی که جامعه را نا امید می کند خیانت می کند. من کاری به حاکمیت ندارم. فکر می کنم ما دانشگاهی ها و روزنامه نگارها به اسم اینکه می خواهیم واقعیت را بگوییم نباید همچنان فریاد بزنیم و نا امیدی را ترویج دهیم. باید امکان امید برای تغییر را ایجاد کنیم. از همه خواهش می کنم موقعیت حساسی را که الان در آن قرار گرفتیم با هم درک کنیم و در فضاهای دانشگاهی و در سازمان هایی که در آنها مشغول به کار هستیم با حاکمیت و مدیران خود گفتگو کنیم. ارتباط ، صلح است و صلح یعنی ارتباط و گفتگو. خشونت، محصول دوری از گفتگو و ارتباط است.

مبارزه با فیلترینگ یعنی نفی خشونت با ایجاد امکان ارتباط مردم

سخنران دوم این نشست دکتر مهدی محسنیان راد (استاد تمام دانشگاه امام صادق (ع) و جامعه شناس بر جسته حوزه ارتباطات) در ابتدای سخنان خود گفت: نابردباری درباره شبکه‌های اجتماعی در سه نسل در میان حکومت‌های ایران نهادینه ‌شده است. شبکه اجتماعی شفاهی مجموعه وسیعی از تعدادی پاره شبکه است و این‌ها در مناطق جغرافیایی مختلف پراکنده هستند. اتفاقاً در کشور ما ایران به دلیل ساختار اقلیمی‌ آن در درازمدت اتصالات پاره شبکه‌ها کمی غیر مویرگی ولی با شبکه‌های دیگر صفر بوده است و همین الان هم در مناطقی از ایران روستاهایی می‌بینیم که در عزلت ارتباطی سیر می‌کنند.

محسنیان با اشاره به سه اتفاق مهم در ۳۷ سال گذشته گفت: در دهه های اخیر سه اتفاق افتاد. اول تمبر پست به جریان افتاد، این تمبر یک ویژگی دارد. وقتی می‌خواستم پیش از آن پاکتی را به چاپار بدهیم شناسایی می‌شدیم. چون چاپارِ نظام دولتی بود. اما وقتی پاکت را تمبر زدیم و در داخل پست انداختیم دیگر شناسایی نمی‌شدیم. دومین اتفاق اختراع تلگراف بود و بعد تلفن اختراع شد. این سه ابزار جدید یک‌دفعه نسل شبکه اجتماعی را تغییر داد و شرایط جدیدی را فراهم کرد.

او ادامه داد: تنها اتصال بین شبکه‌ها و پاره شبکه‌ها ابزارهای موجود زنده مثل اسب، انسان و کبوتر نامه ‌بر بوده است. باید اتفاقی می‌افتاد تا این پاره شبکه‌هایی که با هم پیوسته یک شبکه را تشکیل می‌دادند به هم متصل می‌شدند. اتصالات درون پاره شبکه‌ها در میان روستاها اغلب منسجم و تقریباَ مداوم بوده است اما میان شبکه‌ها تقریباً نامنسجم، پراکنده، گسسته و حالت مویرگی و موقت داشته است. در ایران از دیرباز یک مراکزی، محل این شبکه‌های اجتماعی نسل اول بوده است. مثل قهوه‌ خانه‌ها، زورخانه‌ها، بازارها و… .

خصلت شبکه اجتماعی ارتباطات افقی‌ آن است

محسنیان ضمن اشاره به سخنان دکتر فاضلی درباره خصلت شبکه‌های اجتماعی گفت: یک خصلت شبکه اجتماعی ارتباطات افقی‌ آن است. در دانش ارتباط شناسی دو اصطلاح ارتباطات عمودی و ارتباطات افقی داریم. وقتی ارتباطات از بالا به پایین و فرمایشات ملوکانه باشد حالتش عمودی است. در حالی که در ارتباط افقی چنین شرایطی وجود ندارد و هر دو طرف با وزنی برابر روبه روی هم ایستاده اند. دکتر فاضلی اشاره کردند که فناوری‌های جدید در ارتباطات عمودی اختلال ایجاد می‌کند.

او با بیان اینکه وضعیت نسل اول شبکه‌های اجتماعی در کشورهای پیشرفته هم فرقی با سایر کشورها نداشت، توضیح داد: در سال ۲۰۱۴ در دانشگاه کالیفرنیا کاری انجام دادیم. به عنوان مثال تا پیش از انقلاب ۱۷۷۶ در آنجا مستعمره‌های سیزده‌ گانه آمریکا بدون هیچ پیوندی از یکدیگر روزگار می‌گذراندند. این عدم پیوند حداقل ناشی از سه عامل بود از جمله پراکندگی جغرافیایی در ایالات‌متحده آمریکای پهناور، فواصل طولانی متکی استفاده از اسب و عدم امکان هم ‌صحبتی بین مهاجرانی از کشورهای مختلف و با زبان‌های مختلف به آنجا آمده بودند و نمی‌توانستند با هم ارتباط برقرار کنند. بنابراین نسل اول شبکه اجتماعی در همه جهان مشترک بوده است.

در حکومت صفویه ارتباط عمودی بوده است

محسنیان با اشاره به عمودی بودن ارتباط در دوره صفویه گفت: به ‌تدریج قهوه ‌خانه‌ ها در اصفهان رونق گرفت و تبدیل به مراکزی مهم برای تبادلات اجتماعی شد. بنابراین گاه ممکن بود که دامنه گفتگوها به انتقاد از روش حکومت مسلکی و شیعی صفویه کشیده شود. حکومت مسلکی در همه جای جهان تمایل به ارتباط افقی ندارد. حکومت مسلکی معتقد است که مسلک خودش در جهان برتر است و حالا این مسلک اصلاً نمی‌تواند افقی ارتباط برقرار کند.

او ادامه داد: حکومت صفوی هم از همین جنس بود. مردمی سنی مذهب که ظرف ۱۵ سال تبدیل به شیعه شده‌اند و الان در قهوه ‌خانه نشسته‌اند و صحبت می‌کنند، این مردم وارد حوزه‌هایی می‌شوند که حکومت دوست ندارد درباره این حوزه‌ها در آنجا صحبت شود. بنابراین شاه حکم می‌کند هر روز قبل از آنکه کسی داخل قهوه ‌خانه شود صاحب قهوه‌ خانه باید میزبان کسی شود که در آن زمان به او ملا می گفتند و موظف است وقتی جمعیت حاضر در قهوه‌خانه زیاد شد شروع به گفتن مسائل شرعی، روایت‌های تاریخی سودمند و شعرهای مناسب نماید. در این پروژه نابردبارانه پس از آنکه آن فرد دوساعتی مردم را مشغول می‌کرد به حاضرین می‌گفت الان دیگر وقت کار است و به سراغ کار و حرفه خود بروید. مردم هم فوراً اطاعت می‌کردند و بیرون می‌رفتند. ضمن آنکه هنگام خروج از قهوه‌خانه‌ها هر یک مبلغی هم به وی می‌دادند.

محسنیان به بیان تفاوت شبکه‌های اجتماعی نسل دوم در ایران و کشورهای دیگر پرداخت: شبکه اجتماعی نسل دوم یا ارتباطات راه دور (telecommunication) از سال ۱۸۴۰ شروع می‌شود. ۱۸۷۷ سومین نسل آن راه می‌افتد. نکته‌ ای که بسیار کم به آن توجه شده این بوده که ما هم تلگراف، تلفن و روزنامه تهیه کردیم و تیراژ آن حدود هزار نسخه بوده است. این درحالی است که در پاریس روزنامه ۷۴ هزار تیراژی داشتیم. به عبارتی در ایران مصرف عامه چندانی نداشته است. تمبر پست در فاصله بسیار کوتاهی در اروپا همگانی شد. وقتی اولین خط تلگراف در ایالات ‌متحده درست شد، بعد از ۵ سال برای ۱۱ هزار کیلومتر آن را نصب ‌کرده بودند. در سال ۱۹۱۰ نزدیک به ۸ میلیون خط تلفن در امریکا بود. با این شبکه نسل دوم شما با تلفن، تلگراف و پست فقط مبادله اطلاعات انجام می‌دهید و ارتباط برقرار می‌کنید.

مصیبت ایران الان، انحصار رسانه‌ای است

تلگرام فیلترینگ2او ادامه داد: با این حال وضعیت در ایران به گونه دیگری است. چون از ابتدا هر سه در انحصار حکومت قرار گرفتند. به عبارتی مصیبت ایران الان انحصار رسانه‌ای است. ۵ روزنامه پرتیراژ متعلق به حکومت هستند. تلویزیون ما جزء نادرترین کشورهای جهان است که در انحصار است. تلفن و پستمان در انحصار است. سهم مجموع جمعیت برخوردار از امکانات هم بسیار ناچیز و توزیع آن بسیار نامتوازن است. به عبارتی به نفع پایتخت و پولدارها، به زیان روستاها و عشایر است. در سال ۱۳۳۷ از هر ۱۳۷ نفر ایرانی فقط یک نامه به پست انداخته می‌شد.

محسنیان به مقایسه نسل مختلف شبکه‌ها در کشورهای پیشرفته و عقب‌مانده پرداخت: تأثیر این شرایط سبب شد که ساختار شبکه نسل دوم در کشورهای پیشرفته و در حال گذار دو ساختار متفاوت پیدا کند. ولی در کشورهای عقب‌مانده هر سه نسل در حال زندگی کردن هستند. یعنی شما مجموعه‌ای دارید که به تمام کامپیوتر، شبکه‌ها، ابزارها و… دسترسی دارند و به‌ روز هستند. عده‌ای هم دارید که به همان شبکه نسل دوم یعنی تلفن دسترسی دارند. این ربطی به سواد ندارد. افرادی هستند که لیسانس دارند ولی شاید ۵ سال یک ‌بار هم به سراغ اینترنت نروند. گروهی هم دارید که همان شبکه نسل اول؛ شفاهی را طی می‌کنند. شما از کاشان کمی دورتر بروید مناطق این‌ چنینی را پیدا می‌کنید. در حالی که در کشورهای پیشرفته شبکه یکپارچه و منسجم است.

نابردباری حکومت در زمان شبکه نسل دوم

او به نابردباری حکومت در زمان تلگراف اشاره کرد و توضیح داد: وقتی تلگراف به تمام شهرهای ایران می‌رسد از بقیه شهرها می‌توان به روزنامه حکومتی تلگراف بزنند. با این حال وقتی به تمام تلگراف‌هایی که در روزنامه دوره اواخر قاجار مروری انداختیم دیدیم خبرهایی که تلگراف می‌شد مثلاً فلانی که حاکم فلان ولایت بود خبر داد همه‌چیز خوب است و گاهی اخباری درباره وضع هوا و بارندگی هم می‌داد.

محسنیان ادامه داد: ما نابردباری حکومت را در تمبر پست زمان رضاشاه هم می‌بینیم. یک نفر نامه‌ای برای رضاشاه می‌نویسد و چون نامه به اسم شاه بوده کسی جرئت باز کردن آن را نداشته تا به دستش برسد. وقتی شاه نامه را باز می‌کند می‌بیند از فردی تظلم خواهی کرده است. عصبانی می‌شود و دستور می‌دهد کنار هر صندوق پست یک پاسبان بگذارند تا وقتی فردی می‌خواهد نامه‌اش را در صندوق بیندازد اول ببیند که نامه به آدرس رضاشاه نیست و بعد اجازه دهد تا نامه را در صندوق بیندازد.

او با بیانی انتقادی گفت: ما ۱۸۱ سال است که در حال فیلترینگ هستیم و ۱۸۱ سال است که به حکومت‌ها عادت دادیم تا بدانند مشروعیت دارند اگر این کار را بکنند.

محسنیان در ادامه سخنان خود به بیان مختصات ابزارهای نسل سوم پرداخت و توضیح داد: ابزارهایی که نسل سوم را ساخت همان مختصات نسل دوم را داشت. آقای شپرد می‌گوید:«این ابزارها آن ‌گونه کند و پرزحمت نبود. » شبکه اجتماعی مجازی که ما به آن شبکه اجتماعی دیجیتال یا نسل سوم می‌گوییم هر نوع تعامل نمادین متن بنیاد است که بر پایه فناوری و به گونه رقومی انجام می‌شود. این شبکه سه مشخصه دارد. اول چند رسانه‌ ای است. دوم حجیم و پر عضو است. سوم چند تعامل گر است. اگر مازلو الان بود یک طبقه به هرم نیازهای انسان ها اضافه می‌کرد و آن نیاز رسانه ‌ای بود.

او ادامه داد: حاصل این سه خصلت، امکاناتی فراهم آورده که در نسل قبلی نبوده است. به عنوان مثال؛ مخالفان آزادی حمل اسلحه در ایالات ‌متحده آمریکا در دوران نسل دوم شبکه‌های اجتماعی در سراسر کشور پراکنده و از یکدیگر بی ‌اطلاع بودند. در حالی که با امکانات شبکه‌های نسل سوم توانستند از تعداد و وجود گستردگی یکدیگر آگاه شوند. کشورهای پیشرفته، شبکه اجتماعی معاصر خود را یک سرمایه اجتماعی می‌دانند. در حالی که در اینجا شبکه‌های اجتماعی معاصر را مزاحم خود می‌دانند.

محسنیان انتقاد کرد: در کشور ما هر سه نسل شبکه‌ها زندگی می‌کنند. در دولت احمدی‌نژاد اتفاق بدی افتاد. گروهی با تلفن همراه جوک‌های بد احمدی‌نژادی می‌گفت. گروهی تحلیل می‌کرد که چه اتفاقی در حال افتادن است. گروه دیگر چیزی نمی‌دانست و رأی هم می‌داد. این سه گروه با هم در ارتباط نبودند و چون بی‌خبر از هم بودند آن اتفاقات افتاد. فیلترینگ تلگرام دنباله نابردباری‌هایی است که در طی ۱۸۱ سال گذشته از سوی ایران اجرا شده و زمانه آن را خنثی کرده است. ادامه این شیوه پیامدهای زیان باری خواهد داشت که فقط یکی از آن‌ها عقب‌ ماندگی جهانی است

در پایان این جلسه دکتر بخارایی در جمع بندی نشست به ذکر نکاتی پرداخت و گفت: پیام‌ رسان‌هایی مانند واتس‌اپ و فیس‌بوک بیش از یک میلیارد و هفتصد میلیون کاربر دارند و تلگرام حدود دویست میلیون که بیست درصد آن یعنی حدود چهل میلیونش به کاربران ایرانی تعلق دارد. تلگرام تقریبا ششمین کشور دنیاست اگر کاربرانش در یک جغرافیا گرد هم آیند.

این پیام‌رسان حدود پنج سال قبل طراحی شد و در دو سال پیش صد میلیون عضو داشت و طی دو سال اخیر تعداد کاربرانش دو برابر شده‌است که اگر همین گونه پیش رود تا سال آینده در ۲۰۱۹ یک و نیم برابر خواهد شد و چه بسا مرز سیصد میلیون را پشت سر بگذارد. آمار چهل میلیون کاربر ایرانی در تلگرام به معنای استفاده حدود نود درصد ایرانیان در معرض ارتباط یعنی واقع در سنین ۱۵ تا ۶۵ سال از آن است!علت استقبال کاربران ایرانی از تلگرام که شصت درصد پهنای باند اینترنتی در ایران را اشغال کرده‌است عبارتند از: امکان عضو‌گیری وسیع در گروه‌ها، امکان تبادل فایل با حجم بالا، مبرا بودن از جنبه تبلیغاتی و وجود سرعت و امنیت و اعتقاد طراح تلگرام، «پاول دورف» به حق آزادی بدون قید برای همه. بر این اساس در پایان سال ۹۶ بیش از هفتصد و پنجاه هزار کانال تلگرامی با حدود دو و نیم میلیارد بازدید در روز به ایران اختصاص داشت که نود درصد کاربران در طول روز، بیش از یک ساعت در تلگرام به سرمی‌بردند. شاید همین وسعت استفاده از تلگرام بود که باعث شد پس از ناآرامی‌ها در دی ۹۶ به مدت یک هفته تلگرام از دسترس خارج شود. لازم به ذکر است در اردیبهشت ۹۶ طبق مصوبه شورای عالی فضای مجازی، به شبکه تلگرام دوازده ماه مهلت داده ‌شد تا سرورهای خود را به ایران منتقل کند و پس از امتناع تلگرام از این کار، در اردیبهشت ۹۷ فیلتر شد. برخی معتقدند این فیلترینگ با مهندسی انتخابات مجلس در سال ۹۸ بی ارتباط نبود. اینک که دو ماه از اردیبهشت ۹۷ می‌گذرد کاربران تلگرام بدون روی آوردن به مسنجرهای دیگر مانند واتساپ در خارج یا «سروش» در داخل، هم‌چنان در سطح وسیع با استفاده از فیلتر‌شکن‌ها از تلگرام استفاده می‌کنند و حکومت، کمتر احتمال می‌داد که سرنوشت فیلترینگ به شکل گیری یک کنش جمعی تعارضی در قالب دور زدن انسداد ارتباطی با توسل به فیلتر‌شکن ها، ختم شود. اینک نیز نسخه جدید تلگرام با امکان اتصال از طریق پراکسی در قالب یک پروتکل امنیتی جدید و در جهت دور زدن فیلترینگ به بازار آمده که امکان شنود پیام ها در سرورها را منتفی می‌کند و پیام از کاربربه کاربر (Client to Client) مستقیما منتقل می‌شود. اما چرا استقبال از تلگرام در ایران به حدی وسیع است که حدود شصت در صد از کاربران برای گفت‌و‌گو با آشنایان و نیز حدود بیست درصد برای سرگرمی علاوه بر کسب آگاهی و اطلاعات از این مسنجر استفاده می‌کنند؟. به نظر می‌رسد دو دسته عوامل وجود دارند: سلبی و ایجابی.

عوامل سلبی یعنی عواملی که نبودشان باعث سوق یافتن به سمت تلگرام شده‌است. این عوامل سلبی عبارتند از:

۱- بی‌اعتمادی به رسانه ملی در کشور؛

صدا و سیمای جمهوری اسلامی بر اساس نظریه «دروازه‌ بانی» آن هم به شکل ناشیانه، عمل کرده‌ است و جلوی خروج پیام‌های بسیاری را از میکروفون‌های رادیویی و دوربین‌های تلویزیونی در د اخل گرفته و گزینشی رفتار نموده است. این سازمان تک ‌صدا، حتی به نظریه «برجسته ‌سازی» هم روی خوش نشان نداده تا بر اساس آن، اخبار و اطلاعات خاص را برجسته و مابقی را به حالت عادی منتشر کند تا بی‌اعتمادی مخاطبان افزون نشود.

۲-بی اعتمادی به وجود امنیت لازم در پیام‌رسان‌های پیشنهادی در داخل مانند «سروش»

اما منظور از عوامل ایجابی، آنها هستند که وجودشان در روی آوردن به تلگرام موثر بوده‌ است که عبارتند از:

۱- تغییر گروه مرجع در ایران از گروه مرجع داخلی به گروه مرجع بیرونی به ویژه نزد قشرهای تحصیل‌ کرده و طبقات متوسط و بالا در شهر‌ها

این تغییر رویکرد هر چند ممکن است از مرز پنجاه درصد کل شهروندان عبور نکرده‌ باشد اما نزدیک شدن آن به مرز پنجاه درصد با احتساب «وزن کیفی» قشرهایی که گروه مرجع‌شان به سمت بیرون از کشور، تغییر جهت داده ‌است بیانگر میزان اهمیت و شدت اثر‌گذاری این پدیده بر روند تحولات امروز و آتی در جامعه ایرانی است که یکی از مصادیق آن مقاومت در برابر حکومت در موضوع فیلترینگ تلگرام بوده‌است.

۲- خواست طبیعی شهروندان در جهت «هویت‌یابی» و امکان دیده‌ شدن و شنیده‌ شدن

شاید نیازمند توضیح نباشد که نیاز به هویت یابی جمعی در بین انسان‌ها در قرن بیست ‌ویک، یکی از حیاتی ‌ترین نیاز‌هاست. انسان مدرن و انسان صلح ‌جو در این قرن، هویت خود را در «بودن» و احساس «شدن» و امکان «نمود خود» می‌بیند تا نهایتاَ احساس ‌کند که «هست».

۳- انسان امروز، مقاومت حکومت‌ها در مقابل رخ ‌نمایی شهروندان را مصداق «خشونت‌ورزی» قدرت می‌داند.

پس با آن مقابله می کند و کنش جمعی تعارضی نهایتاَ شکل می‌گیرد به گونه‌ای که در جریان مقابله شهروندان با سیاست حکومتی در فیلترینگ تلگرام در اردیبهشت ۹۷ شاهد آن بودید. پس همین عامل «لزوم شکل ‌گیری کنش جمعی» یک عامل ایجابی دیگر دراستقبال وسیع از تلگرام به عنوان یک مصداق برای مفهوم کلی حرکت به سمت جلو و گذر از موانع حکومتی، حتی در قالب شکل ‌دهی به یک کنش جمعی تعارضی است. پس تلگرام، یک مثال است.

۴- شهروندان ایرانی نیازمند تکثر رسانه ای هستند و وجود یک کانال ارتباطی در داخل را برنمی‌ تابند.

تلگرام بستری برای اطلاع یابی از خروجی‌های متکثر رسانه‌ای است.

۵-شهروندان دارای «امید» به اصلاح هستند اما نه امید به اصلاح در بستری که تاکنون به طور رسمی برای‌شان تعریف شده‌است.

«امید» در خلاء شکل نمی‌گیرد. «امید» به یک پدیده تعلق می‌گیرد مانند امید به موفقیت در یک معامله یا امید به موفقیت فرزند در امتحان یا امید به آینده یا... . پس وقتی یک کنش جمعی شکل می‌گیرد و دوباره به یک پیام‌رسان مانند تلگرام روی آورده‌ می شود معنایش این است که در جامعه «امید» وجود دارد اما این امید اجتماعی به پدیده‌ نوینی تعلق گرفته ‌است که متاسفانه بخشی از حاکمیت آن را درک و فهم نمی‌کند یعنی: امید به آینده‌ای متفاوت از گذشته حتی با پرداخت هزینه برای برون رفت از بن‌بست‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی.

۶- عامل ایجابی دیگر در روی آوردن وسیع به تلگرام، صرفاَ به عنوان یک مصداق و به طور نسبی، نیاز جامعه به «صلح» است.

کاربران در این گونه شبکه‌ها در قالب «نمایاندن خود» ابتدا با خود گفت ‌و‌ شنود می‌کنند تا نخست با خود به صلح درون برسند. پس از آن با اطرافیان و آشنایان مرتبط می‌شوند یا دایره صلح را گسترده‌تر کنند و نیز بسیاری از کاربران در سطح وسیع به کنش ارتباطی می‌پردازند تا گفت‌و‌شنودی را شکل دهند که فرجامش درک متقابل و صلح همه با هم باشد. این خواسته شهروند قرن بیست ‌و ‌یکمی، متاسفانه در ایران با کج فهمی از سوی صاحبان قدرت مواجه شده فلذا فیلترینگ اتفاق می‌افتد. اما جریان هویت‌یابی اجتماعی، سیال است و مانند آب از روزنه‌ها عبور می‌کند و عایق‌پذیر نیست. مای ایرانی و مای مجتمع در این جغرافیا نیازمند مشارکت جمعی با خمیر‌مایه «اعتماد اجتماعی» هستیم.

«بخشی‌نگری» و تمایز خودی از غیر خودی، یک سیاست تاریخ گذشته است که فرجامی جز مواجه شدن با کنش‌های جمعی تعارضی از سوی شهروندان ندارد و این تعارضات هم جز به هزینه ‌کردن‌های فراوان و آسیب‌ رسان نمی‌انجامد. بنابراین نوع مواجهه شهروندان با انسداد ارتباطی در جریان فیلترینگ تلگرام، پیام ویژه‌ای در خود داشت که صاحبان قدرت اعم از جناحین در کشور لازم است بشنوند.

 

* تهیه گزارش