میزگرد نقد و بررسی کتاب «شرایط امکان علوم اجتماعی در فلسفه غرب و فلسفه متأخر اسلامی» تألیف دکتر ابوالفضل مرشدی روز دوشنبه 31 اردیبهشت 1397 با حضور نویسنده کتاب، دکتر احمد کلاته ساداتی و دکتر حجت‌الله صادقی در محل سالن اجتماعات دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه یزد برگزار شد. مدیریت این نشست را دکتر موسوی، مدیر دفتر دانشگاهی یزد انجمن جامعه شناسی ایران برعهده داشت.

 یزد31.2.97.2

در ابتدای این نشست، دکتر مرشدی درباره کتاب مذکور و محورهای بحث شده در آن و همچنین ساختار کتاب توضیحاتی ارائه داد. وی گفت: این کتاب عمدتاً در حوزه فلسفه علوم اجتماعی و تاحدودی جامعه شناسی معرفت جای می گیرد و دغدغه من این بوده که چگونه می توان علوم اجتماعی «درون زا» یا «سنت مستقل علوم اجتماعی» داشت یعنی علوم اجتماعی ای که خودش طرح مساله می کند و خودش نیز مبانی نظری مورد نظرش را خود تعیین می کند نه اینکه از کشورهای دیگر اخذ کند. لازمه شکل گیری این سنت مستقل علوم اجتماعی آن است که فیلسوفان ما وارد میدان شوند و در سنت فلسفی ما اتفاقاتی را رقم بزنند، اگرچه اصحاب علوم اجتماعی نیز باید اندیشه ورزی و سعی و خطاهای خود را برای تولید علم ادامه دهند تا انباشت دانش تجربی نیز صورت گیرد.

یزد31.2.97.1

وی افزود: برای شکل گیری علم، دو بستر مادی و معرفتی لازم است اما در این کتاب صرفا به بستر فکری و معرفتی پرداخته شده است. کتابی که تألیف کرده ام به نوعی گفت وگو با سیدجواد طباطبایی و به ویژه مفهوم «شرایط امتناع اندیشه در ایران» است. دکتر طباطبائی معتقد است در سنت ما اندیشه ای شکل نگرفته و اکنون دچار بن‌بست اندیشه هستیم اما من تلاش داشته ام نشان دهم که در سنت ما دریچه ها و امکان های اندیشه باز است و باریک راههایی برای رفتن ایجاد شده است.

وی با اشاره به اهمیت متافیزیک (یعنی تصویر از مثلث 'انسان، خدا و جهان) برای علم افزود: در این کتاب سعی کرده ام تجربه مغرب زمین در زمینه تحول متافیزیک را مرور و آن را با سنت فلسفه خودمان مقایسه کنم. یکی از فرض های بنیادی در این کتاب این است که پس از انقلاب کوپرنیکی، نوعی «از جا کندگی» و بحران متافیزیکی در مغرب زمین اتفاق افتاد. به طوری که می‌توان فلسفه غرب را تلاشی برای صورت بندی و خروج از این بحران توصیف کرد. در این بین، یکی از برجسته ترین و اثرگذارترین فیلسوفان، کانت است که در دستگاه فلسفی وی، خدا درون انسان (یا همان وجدان) قرار می‌گیرد نه اینکه به عنوان موجودی در بیرون انسان به او امر کند. این فلسفه را «فلسفه سوژه» نام نهاده اند. در این فلسفه، جامعه برساخته ذهن انسان و بنابراین قابل شناخت برای انسان تلقی می‌شود.

مرشدی سوال اصلی بخش دوم کتاب را آن دانست که آیا در فلسفه اسلامی متاخر فردی را می توان نام برد که چنین نقشی را ایفا کرده باشد؟ وی علامه طباطبایی را جدی ترین فیلسوف متاخر اسلامی می داند که گام های معناداری در این راستا برداشته است. دکتر مرشدی تصریح کرد: سعی کرده ام خوانشی کانتی از علامه داشته باشم تا ببینم سوژه یا انسان محوری در اندیشه وی چگونه است؟ آیا وی جامعه را برای انسان قابل شناخت می‌داند؟

یزد31.2.97.3وی با اشاره به بحث «اعتباریات» نزد علامه علامه طباطبایی افزود: استدلالم این بوده که علامه با طرح این مفهوم گامی موثر و رو به جلو، هر چند صرفا گامی اولیه در جهت ایجاد «فلسفه سوژه» و لذا شکل گیری علوم اجتماعی در ایران داشته است. وی شکل گیری سنت مستقل علوم اجتماعی در ایران را منوط به امتداد یافتن همین مسیر دانست.

پس از صحبت های دکتر مرشدی، دکتر صادقی در نقد کتاب مذکور ضمن تمجید از انتخاب واژگان و جمله پردازی ها، با اشاره به دیدگاه علامه طباطبایی در خصوص اعتباریات، این سوال را مطرح کرد که آیا با این مفهوم می شود به علوم انسانی و اجتماعی بومی رسید؟ همچنین، در این کتاب به مخالفت های علمای دینی با علوم اجتماعی پرداخته نشده است درحالی که براساس برخی تعاریف، فقه قادر به سامان کل حیات اجتماعی است و دیگر نیازی به علوم اجتماعی نخواهد بود و به ویژه اینکه به شرایط امروز جامعه ما توجه نشده است.

دکتر کلاته ساداتی نیز در تشریح نقاط قوت کتاب، ورود یک فرد از رشته جامعه شناسی به حوزه فلسفه و پرداختن به کانت و تشریح نظریه وی، طرح مسئله مطلوب و بیان شیوا و ناشر معتبر را ذکر کرد و در بیان نقاط منفی به نقد مقایسه دو پارادایم متفاوت غربی کانت و فلسفه اسلامی در کتاب اشاره کرد و افزود: نمی توان این دو را با هم مقایسه کرد به ویژه آن که نویسنده کانت را به عنوان مبنا قرار داده و دیدگاه های علامه را بر آن اساس ارزیابی کرده است! مثلاً انسان خدا باور در دستگاه نظری کانت اصلاً معنا ندارد.

به لحاظ محتوایی هم وی گفت: عنوان متناسب با محتوا نیست و بیشتر یک کتاب نظری است و به مباحث کارگاه کانت شناسی یا علامه شناسی شباهت دارد و مشخص نیست که تاثیرات کانت بر علوم اجتماعی کجاست و عموماً مباحث عمیق فلسفی است تا جامعه شناختی یا حتی جامعه شناسی معرفت. مثلاً خواننده انتظار دارد با توجه به عنوان کتاب، بداند که کانت چگونه در نظریه کنت یا دورکیم ظاهر می شود یا تاثیرات علامه بر معاصران چگونه است. علاوه براین، در پایان مقایسه ای نیز بین دیدگاه کانت و علامه صورت نگرفته است تا نقاط اشتراک و افتراق نظریه آن‌ها و نظرات شان درباره مباحث بنیادی مشخص شود. همچنین در این کتاب، به تاریخ تفکر اسلامی و متفکران آن همچون ابن خلدون پرداخته نشده است. وی از دیگر نقاط ضعف کتاب، فقدان روش شناسی واضح دانست که فرایند تحقیق و نحوه تحلیل دیدگاه های کانت و علامه بر خواننده واضح نیست.