نشست تخصصی «تغییرات فرهنگی و چالشهای آن در ایران» توسط دفتر دانشگاهی انجمن جامعه شناسی ایران در دانشگاه ایلام با همکاری دانشکده ادبیات و علوم انسانی روز سه شنبه مورخ 8 اسفند 1396 با سخنرانی دکتر تقی آزاد ارمکی و دکتر مهری بهار و با حضور دانشجویان مقاطع محتلف تحصیلی، صاحب نظران، مدیران فرهنگی، جمعی از اعضای هیئت علمی دانشگاه های ایلام در سالن اجتماعات دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ایلام برگزار شد.
در آغاز نشست، دکتر سیاوش یاری رئیس دانشکده ادبیات و علوم انسانی و دکترای تاریخ، ضمن عرض خیر مقدم به اساتید مدعو و حاضرین در جلسه، مباحث موجزی در خصوص پیشینه تاریخی تغییرات فرهنگی در ایران عرضه نمود و با طرح سئوالی اساسی، پیش درآمدی برای بحث دکتر تقی آزاد ارمکی را فراهم ساخت. در ادامه، دکتر مهری بهار با تاکید بر یافته های تجربی پژوهشی که در خصوص وقف انجام داده بود با اشاره به ورود گروه های مرجع جدید به ساحت وقف که عموماً متشکل از زنان اند به تغییر ساحت متصلب کنشهای دینی خیرخواهانه به ساحت منعطف اشاره نمود.
دکتر آزاد ارمکی نیز بحث تغییرات فرهنگی در ایران را با طرح این سئوال اساسی که چرا ما ابتدا خواهان تغییر هستیم اما با حدوث آن کماکان اظهار نارضایتی می کنیم به بیان مطالب مبسوطی با توجه به قابلیت منش ایرانی برای استحاله تمام پدیده های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و امثال آن به پدیده فرهنگی پرداخت.
بحثهای این نشست را در ادامه می خوانید.
دکتر «تقی آزاد ارمکی» در نشست تخصصی علمی «تغییرات فرهنگی و چالش های آن در ایران» اظهار کرد: کشور نیازمند پاسخ به چند سوال اساسی است که باید جامعهشناسان پاسخ دهند؟ اینکه بر ما چه گذشته و از ما چه مانده است؟ دلایل ظهور شیعه در ایران و انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی در ایران چیست؟ منطق اینها چیست؟چرا مغول آمد و انگلیس هم بعدا آمد اما نتوانستند به اهداف خود برسند؟ پاسخ دم دستی این است که دیگران بازی سیاسی و اقتصادی راه انداختند اما ما آن را تبدیل به بازی فرهنگی کردیم.
وی گفت: همه اتفاقات و نابسامانیها، ضعف حکومت، دشمن ، بدی آب و هوا و شرایط اقلیمی وجود دارد اما در اصل ما بازی فرهنگی راه انداختیم که اتفاقی نادر در جهان است، خیلی از ملتها مانند آلمان، روسیه در قبال وقایعی که برایشان پیش آمد، بازی نظامی راه انداختند، اما ملت ما توانایی دارد که این موضوعات را فرهنگی کند که موضوعی قابل اعتنا است.
همه مورد سوالاند
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران ادامه داد: اصحاب علوم انسانی باید این موضوع را به رسمیت بشناسند و ابعادش را تبیین کنند. وقتی موضوعی اساسی میشود طبیعی است که فرهنگ و اصحاب فرهنگ چالش پیدا میکنند به همین دلیل روشنفکری در ایران مورد سوال است. دینداران و روحانیون و مرجعیت، دین، کتاب خواندن، سبک زندگی و مذهب مورد سوال اساسی هستند.
آزاد تصریح کرد: قصهای که ترامپ با مکزیک راه انداخت ما میتوانستیم با افغانستان به واسطه هیرمند بسازیم، یا با آذربایجان و عراق، اما خوشبختانه نه مردم و نه دانشگاهی و نه مرجعیت و نه رهبری ما دنبال این موضوع هستند که دلیلش را باید در فرهنگ جستجو کرد. ما پدیدهها حتی سیاسی را تبدیل به فرهنگی میکنیم.
مغول را نشاندیم تا شعر گوش دهد
این جامعهشناس ادامه داد: مغول را نشاندیم تا شعر گوش دهد این نشانه استعداد فرهنگ ایرانی است و امروز علیرغم تلاش برخی قدرتها برای خشونت بار نشان دادن ایرانی اما ما داعشی تولید نمیکنیم و داعشی را در جهان تمام میکنیم و با آن مبارزه میکنیم. سردار ایران پایان دهنده داعش میشود، این خیلی مهم است.
وی گفت: اما با این وجود نکته دردآور این است که مردمان خسته ای هستیم و ناراضی، چرا ما با وجود اینکه این همه کار در دنیا میکنیم، حساب منطقه و غرب را رسیدهایم و رادیکالیسم را در منطقه نابود کرده ایم اما چرا خسته و ناراحتیم؟ چرا اینقدر نق میزنیم؟ آماده اتفاق هستیم؟ چرا از خودمان قدردان نیستیم؟ این سوال سیاسی نیست، جامعه شناسانه است و ماجرا ماجرای فرهنگ و علم است. این مقوله فرهنگی است که علت های اجتماعی دارد هر چند ممکن است دلیل سیاسی داشته باشد.
این جامعهشناس تصریح کرد: معتقدم ایران کشوری طبقاتی است و به لحاظ تاریخی هم طبقاتی بوده است، و ایران باستان ما طبقات قدرتمندی داشتیم و وقتی طبقه بالای جامعه دچار بیماری، فرسودگی، خطا، ناروایی و بحران میشود سقوط میکند، نمونه آن ساسانیان است قبل از اینکه اسلام بیاید رفته بود. در ایران تلاش ها برای ساختن طبقه بالا بود، همه تحولات برای زدن طبقه بالا بود در انقلاب مشروطه اصل حرف این است که طبقه بالا فاسد و مستبد است و در نهایت شاه کشی اتفاق میافتد.
تفاوت نمایندگان دوره مشروطه و انقلاب اسلامی
این استاد دانشگاه تهران ادامه داد: در مشروطه نمایندگان طبقه متمول، نمایندگان کشور میشوند یعنی برگزیدگان طبقات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی به مجلس اول راه پیدا می کنند، فقط طبقات پایین نیستند. اما در انقلاب اسلامی در مجلس اول انقلابیون در سطح پایین هستند و بعد شهره میشوند، در دولت های اول وزرا از بین نمایندگان انتخاب شدند و مرتب در این سه چهار دوره اول انتخابات میان دوره ای داشتیم، چون نمایندگان وزیر میشدند.
این جامعهشناس گفت: ما دولتی داریم که سرشان همیشه زده میشود، و جامعه بیسر نمیتواند بماند و سر ساخته میشود و تلاش ما در جمهوری اسلامی برای ساختن این سر بوده است. اما ساختن این سر نیازمند اقتصاد و سیاست و ظرفیت های فرهنگی است؛ یعنی باید هم فرهنگی باشند و هم دارای ظرفیت سیاسی و اجتماعی باشند.
آزاد ارمکی تصریح کرد: ما با این مشکل پیدا کردهایم، که مثلا چرا مسئولان پرادو سوار میشوند؟ چرا وضعیت اقتصادی شان این طور است؟ جواب این است که جزء طبقه بالاست، سوال های ما هم درست و هم ناروا است. درست است چون بر اساس منطق انقلاب، مسئول ما باید مثل دوران قبل از داشتن مسئولیت باشد، غلط است چون این افراد جای طبقه بالا را گرفته اند و باید اقتضائات طبقه بالا را داشته باشد تا بتواند جامعه را از نظر اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی رهبری کند.
هجوم سیاسیون به دانشگاهها
وی ادامه داد: ولی کسانی که آمدهاند از حوزه اقتصاد نیامده اند از حوزه دین و سیاست آمدهاند و دو ضعف وجود دارد پولدار نیستند باید بشوند و عالم نیستند باید دانشمند شوند و در نتیجه حوزه علم محل هجوم همه کسانی میشود که بالا آمدهاند اما مدرک ندارند در نتیجه دانشگاه آزاد و پیام نور مملو از چنین افرادی میشود و همه دارای مدارک تند به دست آمده میشوند.
دانشیار جامعهشناسی دانشگاه تهران تصریح کرد: از آن طرف رانت ها درست میشود و اختلاس ها در می آید، این اتفاق در ایران نادر نیست، قبلا اتفاق افتاده چون باید این طبقه فروریخته دوباره برپا شود ولی برپاییاش منطق اقتصاد بازار ندارد اقتصاد سیاسی دارد و منطق سیاسی و ایدئولوژیک پیدا می کند تا منطق اجتماعی و فرهنگی.
ماجرای معلمان چیست؟ / اساتید دانشگاه عجیب و غریب شدهاند
وی با تاکید بر اینکه جامعه ای که طبقاتی بوده میخواهد طبقاتی بشود، اینجاست که درگیریهای دوران طبقاتی و بین طبقاتی (ماجرای مردم – حاکمیت، طبقه بالا – طبقه پایین) پیدا میشود ادامه داد: در اینجا مسئله طبقه متوسط پیش میآید، میگوید یا باید فروبریزم یا بالا بروم و طبقه خودم را توسعه دهم، و در این طبقه منازعات جدی بوجود میآید و طبقه متوسط ایرانی میشود طبقهای که در چالش بالارفتن و افتادن است. مدیران، روشنفکران، دانشگاهیان، نویسندگان و هنرمندان گرفتارند و خود و دیگران را ویران میکنند. ماجرای معلمین انتقال از طبقه متوسط به پایین است، به دلیل مشکلات اقتصادی پایین میآید و میرا میشود و فرزندش را نمیگذارد که دیگر معلم شود و معلمی ابتر میشود، روزنامهنگاران هم این وضعیت را پیدا میکنند و اساتید دانشگاه به پدیدهای عجیب و غریب تبدیل میشوند، وحشتناک، خیلی ها دنبال مقاله نوشتن میروند تا پول دربیاورند و نان و نام پیدا کنند. آنهایی که میخواهند بمانند پایین میافتند.
چالشهای طبقه متوسط و پایین
آزاد ارمکی با بیان اینکه چالش ها در این طبقه متوسط است که منجر می شود انفکاک و افتراق و انسجام بوجود میآید، تصریح کرد: طبقه پایین جامعه میل دارد خود را جابجا کند، سعی میکند اما نمیتواند. ایدئولوژی میگوید می توانی، اما او درگیر نان شب است، تمام سعیاش را میکند که فرزندش درس بخواند و ارتقاء طبقه پیدا کند، مسئله مهم شان آموزش میشود و همه میخواهند دکتر و مهندس شوند، فشار زیادی به این طبقه میآید، مهاجرت میکند و دچار نابسامانی میشوند.
مشکلی که احزاب در بین طبقات بوجود آوردهاند
این جامعهشناس افزود: مشکلی که در این میان احزاب به وجود میآورند افزایش انتظارات با طرح نیازهاست، هر کسی یک نیازی را مطرح میکند و طبقه پایین و متوسط با هر شعار و طرح نیازی متشنجتر میشود. ترکیبی از نیازها، انتظارات و آرزوها در جامعه ترویج میشود، منطق عمل، نارضایتی و کنش فرهنگی میشود و بهم ریختگی نیروهای اجتماعی بوجود میآید و استاد دانشگاه بساز بفروش میشود، پزشک و معلم و روحانی به مشاغل دیگر روی میآورند این شرایط موجب میشود هیچ کس از شرایط موجود راضی نباشد و استراتژی بسامان کردن جامعه وجود نداشته باشد.
آزاد ارمکی ادامه داد: این متن زندگی ما شد، پس چرا مسئله اصلی فرهنگ میشود، چرا مغول فرهنگی میشود؟ چون تاریخ ما تاریخ فرهنگی است. هم اقتضائات تاریخی وجود دارد و هم چاره ای جز این نداریم.
چرا خودمان مشکل داریم و کم کاری میکنیم اما نقد فرهنگی و اخلاقی میکنیم؟
وی با طرح این سوال که امروز چرا خودمان مشکل داریم و کم کاری میکنیم اما نقد فرهنگی و اخلاقی میکنیم؟ ماجرا چیست؟ گفت: چون چاره ای نداریم یک متن اقتصاد فعال نداریم، حوزه های اقتصادی ما تعطیل است. تولید وجود ندارد. در اقتصاد بین الملل نیستیم و اقتصادمان ضعیف است، همه دنبال این هستیم تا منابع موجود را مصرف کنیم. همه دنبال این هستند که استاد دانشگاه بشوند، همه اساتید میخواهند سیاستگذار شوند.
استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران گفت: پس پیشینه فرهنگی و تمدنی ما که با تمدن ارتقاء پیدا کردیم، چاره ای نداشتیم جز اینکه به فرهنگ پناه ببریم که اگر چارهای داشتیم به فرهنگ پناه نمیبردیم و خیلی از ما درس نمیخواندیم و این الگوی مصرف را پیش نمیگرفتیم. پس هم به اقتضائات تاریخی و هم به اجبارهای معاصر وارد عرصه فرهنگ شدیم.
آزاد ارمکی ادامه داد: ما دچار تغییر فرهنگ شدهایم، چرا این قدر الگوی غذا خوردن را تغییر میدهیم؟ مگر در غذای سنتی مرضی بود که این قدر از آن دوری میکنیم، در گذشته دو ساندویچی داشتیم و دو تا چلوکبابی هم در خیابان دیده میشد، یک دانه هتل هم داشتیم.اما الان روز به روز به حوزه عذا فشار میآوریم و کافی شاپ و رستوران میزنیم. این فشار در حوزه زیستی است.
از همسایه متنفریم اما در فضای مجازی دنبال دوست میگردیم/ هر روز منتظر حادثهایم
وی گفت: دوستی و همسایگی کجاست؟ از همسایه متنفریم اما در فضای مجازی دنبال دوست میگردیم. وقتی همه به حوزه فرهنگ میآیند اینجا را فضای آشوب میکنند و آشوبگاهی فرهنگی پیدا میکنیم. اینجاست که از آنچه داریم لذت نمیبریم و داعش را میزنیم و بنیادگرایی را از بین میبریم اما از این کار درخشان فرهنگی لذت نمیبریم.
اینجا از ته نشسته فرهنگی نارضایتی اقتصادی که از طبقه پایین آمده بود، میآید و کمبود منابع به نارضایتی اجتماعی و فرهنگی میانجامد و جامعه هر روز منتظر حادثه است و خودمان هم در تولید حادثه موثر واقع میشویم و ساختههایمان را از بین میبریم و داشتههایمان را دچار میرایی میکنیم و این حس عجیب و غریبی است که در جامعه ما جاری و ساری است.
به دانش متوسل شویم نه سیاست
آزاد ارمکی در پایان تاکید کرد: اگر می خواهیم کمی از این وضعیت فاصله بگیریم باید به دانش متوسل شویم نه سیاست. اگر جامعهشناسان و اهالی علوم انسانی صورت مسئله را درست مطرح کنند احتمالا ما را به مسئله باز خواهند گرداند و ما خواهیم دانست که چه کردهایم و اگر این کار را نمیکردیم چه اتفاق ناگواری بر ما وارد میشد و ما چه سرنوشت بدی پیدا میکردیم . در این صورت لذت خواهیم برد و تصمیم درست خواهیم گرفت و به سمت جامعهای متعالی حرکت خواهیم کرد.
گروههای مرجع تغییر کردهاند/ پرداختن به کار خیّر از ساحتی دینی به امری اجتماعی تغییر یافته است
دکتر مهری بهار در بخش دوم این نشست بحث خود را مطرح کرد و گفت: پرداختن به کار خیّر از ساحتی دینی به امری اجتماعی تغییر یافته و در این مسیر گروههای حاشیهای در حال تبدیل شدن به گروه مرجع هستند.
دکتر «مهری بهار» در نشست تخصصی علمی «تغییرات فرهنگی و چالش های آن در ایران» با بیان اینکه تخصص من مطالعه بر روی ساحت امر خیر در ایران است، اظهار کرد: خیّر از ساحتی دینی به امری اجتماعی تغییر یافته است.
وی گفت: یکی از بحث های اصلی که در حوزه دین اتفاق می افتد بحث تغییر خیر از یک بحث دینی به حرکتی جمعی تبدیل شده است، این شاید منجر به ورود گروه هایی مرجع مانند هنرمندان، بازیگران سینما به این حوزه شده است.
دانشیار دانشگاه تهران تصریح کرد: اگر مراسم مذهبی بر محور خطابه و روضه خوانی بود الان با پدیدهای به نام مداحی پاپ روبرو هستیم. فوتبالیستها هنرمندان و گروههای مرجع زمینه را برای این تغییرات ایجاد کردهاند، عنصر مهم دیگر گروههای خاموش و حاشیه ای بودند که خیلی محوریتی نداشته اند اما جرات پیدا کردهاند که در متن قرار گیرند، مثلا قومیت ها، مشاغل مختلف و ورود زنان موجب تغییرات بنیادین شده است.
بهار گفت: وقتی مناسک دینی بیشتر جنبه مردمی و عامه پسند پیدا میکند خیریهها متولد می شود که با تغیییر گروه های مرجع، فضای دینی فراغتی میشود و از فضای دینی فاصله میگیرد و بیشتر به جنبههای روزمره تبدیل میکند.
دانشیار دانشگاه تهران ادامه داد: کمپین ایجاد می شود، فضاهایی که قبلا در حیطه شخصی روحانیون بود، به دست دیگران می افتد و زنان خیلی مهم تر میشوند، در این تغییر به دلیل تغییر ماهیت، هیجان های عمومی بوجود می آید که در زلزله و سقوط هواپیما خود را نشان می دهد و کنشگران جدیدی متولد میشوند که می توانند هیجان عموم را برانگیزند.
بهار تصریح کرد: وقتی تکنولوژی، گروههای مرجع حاشیه ای را منشاء هیجان عمومی می کنند و مراکز رسمی را به حاشیه می برند، در اینجا قواعد متصلب رنگ می بازند که ناشی از ورود سلایق جدید است.
وی با اشاره به یک مقاله گفت: امروز ماهیت وقفها دگرگون شده و واقفان به نیازهای روزمره در وقف خود مانند مشکلات زنان بیسرپرست توجه میکنند.
دانشیار دانشگاه تهران تصریح کرد: در دوران صفویه و قاجاریه زنان تاجر یا شاهزاده یا درباری اهل وقف بودند، سوال اینجاست که آیا این فعالیت زنان در حال حاضر بازتولید شده؟ که باید گفت بله از طریق خیریه ها بازتولید شده یعنی زنان از طریق کنشگری در امور خیریه باز فعال هستند و زنان از طریق ورود به امور و کارهای دارای ماهیت دینی اما گره خورده به حرکت جمعی، این قدرت را بازتولید کردهاند.
دکتر بهار تصریح کرد: زنان هم واقف هستند و هم مورد مصرف را مشخص می کنند، زنان در کمک به همنوع و نوع دوستی خیلی همزادپنداری می کنند.
وی قدرت در تمایزیافتگی زنان را در این زمینه مهم برشمرد و گفت: زنان از طریق خیر خود را متمایز از دیگران میدانند و در واقع زنان با موسسات خیریه خود را به گروهی مرجع تبدیل کردهاند که در این زمینه فضای مجازی به بهترین شکل موثر بوده است.