3نشست روز دوشنبه 19 اسفندماه 1392 کارگروه جامعه‌شناسی سالمندی به بحثی با عنوان «سالمندی و مدرن گرایی» اختصاص داشت که با حضور دکترشکربیگی،مدیر گروه سالمندی، و دکتر آذر رشتیانی برگزار گردید.

آذر رشتیانی در این نشست، به بررسی تغییر و تحولات برآمده از مدرن شدن در زندگی سالمندان پرداخت و گفت: تحولات مدرنیته در ایران در جریان است و اقشار و گروه های مختلف اجتماعی در معرض این تحولات قرار گرفته اند و روابط و مناسبات فردی و اجتماعی آنها دچار تغییر و تحولات چشمگیری شده است و سبک زندگی بسیاری از افراد تغییر یافته است. سالمندی سرنوشتی است که همه افراد بشر از هر گروه و هر نژاد و فرهنگی آن را تجربه می کند. در ایران امروز تجربه سالمندان متفاوت از گذشته است. تجربه زیسته سالمندان به عنوان اقشاری که عموما بخشی از زندگی خود را سنتی زیسته اند و اکنون نیز در فضای زیسته ای که همزمان در چالش های بین سنت و مدرنیته دست و پنجه نرم می کنند، قابل بررسی جامعه شناختی است.

از جمله مهمترین پیامدهایی مدرنیته که مرتبط با زندگی سالمندان است عبارتند از تحولات در نهاد خانواده، که مهمترین آن تغییر شکل خانواده از گسترده به هسته ای، حضور زنان در اجتماع که روزی نگهدارنده سالمندان نیز بودند، کاهش مرگ ومیر، افزایش استاندارد زندگی، کاهش نرخ باروری، زندگی مجزا (تنها، باهمسر، بدون همسر، فرزندان،اقوام)که در نتیجه همه آنها افزایش طول عمر انسان ها و اضافه شدن جمعیت سالمندان یکی از دستاوردهای قرن ۲۱ بوده و براساس نظریات مطرح WHO ناشی از بهبود شرایط بهداشتی است که منجر به پیشگیری از بیماری ها و در نهایت افزایش امید به زندگی شده است. بنابراین یک موفقیت بهداشتی است که در صورت عدم برنامه ریزی مناسب، به یکی چالش های اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی تبدیل خواهد شد.

اینک سوال این است آیا امید به زندگی اکنون به سال‌های سلامت جسمی و روانی اضافه می شود؟ مهمترین تحولات صورت گرفته در زندگی و روابط و مناسبات سالمندان به چه صورت است؟ و پیامدهای آن در زندگی سالمندان چیست؟

سخنران این جلسه ادامه داد: مهمترین نیازهای سالمندان در چهار دسته قابل تقسیم است: 1. نیازهای مالی-اقتصادی: زن یا مردی که خود را زمانی صاحب قدرت و نفوذ اقتصادی می دانست و مدیر یا مسول دخل و خرج بود به یکباره خود را نیازمند و بدون قدرت می یابد.

2. نیازهای درمانی و بهداشتی: مانند مراقبتهای پزشکی، دارو، روانشناسی و پرستاری

3. نیازهای رسانه ای و تفریحی: پارک و گردش، سفر، رادیو، تلویزیون، سینما، تئاتر و روزنامه ها و...

4. نیازهای روانی و اجتماعی: اواخرزندگی سالمندان عموما با این تغییرات همراه است: افسردگی، زود رنجی، انتظار مرگ تدریجی، عدم سودمندی، خستگی، تغییر در الگوی خواب و بی خوابی و احساسات غم و اندوه به خاطر عدم توجه فرزندان و اطرافیان که عمری برای رفاه آنان تلاش کرده اند.

رشتیانی با توجه به شاخص های مدرنیته به مصادیق تجربه های زندگی سالمندی پرداخت:

الف) عقل گرایى: نگرش به جهان به صورت عقلی و بر اساس خرد و استدلال، حسابگرانه، هزینه فرصت را در نظر می گیرند و سپردن به مکان های نگهداری از سالمند یا گرفتن پرستار، توجه به مدیریت بدن (ورزش، تغذیه، پوشش، آرایش)، احتیاط و عدم اطمینان.

ب) آزادى: انجام امور مختلف تفریحی و فعالیت های اجتماعی، سفر، ازدواج مجدد و عدم پایبندی به مراسمات و رسوم دست و پا گیر.

ج) مادی گری: درخواست ارثیه، داشتن حساب بانکی مستقل.

د) فردگرایى: فردگرایى یکى از مظاهر عقل گرایى عصر مدرن است. «فرد» در مقابل همه قید و بندهایى که بنیاد جامعه کهن را تشکیل مى دهد، به طور مستقل ظهور مى کند. در جوامع پیشامدرن آحاد جامعه تنها به یمن خودسپاری، ابراز وفاداری و مستحیل شدن در جمع هویت می‌یابند. حال آن که در جوامع مدرن با رشد فردگرایی، تاکید بر هویت فردی و شخصیت مستقل، مبنای تنظیم روابط اجتماعی می‌گردد. به زبان دورکیم اگر در جوامع پیشامدرن، انکار مصالح فردی و یا تابع جمع نمودن آن مبنای همبستگی اجتماعی مکانیکی است، در جوامع مدرن تحقق فردگرایی و استقلال افراد، پایه وابستگی متقابل و همبستگی ارگانیک است.

فردگرایی به عنوان مقوله محوری مدرنیته شامل مفاهیمی از جمله تنهایی، هر کسی به فکر خودش بودن، خودآگاهی، اختصاص زمان برای خود، انزوا طلبی، تمایل به انجام امور شخصی و... طلاق و جدایی از همسر، فضای مجازی، فراغت رسانه‌ای (مشغول شدن به تلویزیون، ماهواره، رادیو و...) انسان به تدریج خانواده‌گریز و خانواده‌ستیز می‌شود. لذا ایثار و گذشت، به تدریج فاقد معنا و مفهوم می‌شود. به میزانی که خصلت فردگرایی به شکل محسوس یا نامحسوسی در جامعه رشد کند، تمایل افراد به داشتن گروه یا گروه‌های پرتعداد کم می‌شود و این گونه است که نسبت به امورات افراد خانواده، دوستان و نزدیکان خود نیز کم و یا بی توجه می شود. بر این اساس، این سبک زندگی بر حوزه‌ تعاملات اجتماعی افراد هم تأثیر گذاشته است؛ به طوری که ارتباطات با خویشاوندان کاهش یافته، مسئولیت‌های اجتماعی و حمایت‌های خانوادگی و اجتماعی در این سبک زندگی کم‌رنگ می‌شود. در جوامع سنتی جایگاه و پایگاه سالمندی دارای امتیازات بیشتری نسبت به سایر رده های سنیبود اما در جامعه مدرن با تقویت فرد گرایی این جایگاه فرو ریخته است وسالمندان احساس خلا پوچی می کنند.

عضو انجمن جامعه شناسی ایران، به برخی از تفاوت های سالمندی در ایران و کشورهای مدرن اشاره کرد و افزود:

حمایت ها و زمینه های اجتماعی در کشورهای غربی و مدرن به تنزل بحران سالمندی کمک می کند و به عنوان یک تهدید اجتماعی به حساب نمی آید به عنوان نمونه: حقوق بالای بازنشستگی، حمایت های حاکمیتی و اجتماعی، پوشش بیمه ای بسیار مناسب.

محل نگهداری سالمندان درکشورهای مدرن در انواع مخلتف شکل می گیرد به عنوان مثال در نمونه ای از آنها آپارتمان 4 طبقه ای که هر واحدی دو سالمند که سالن مشترک، غذاخوری، تلویزیون دارند.

در برخی از کشورهای اروپایی از دانشجویان مهاجر برای پرستاری از سالمند استفاده می کنند به طوری که این خانواده جدید با اعضایی که ترکیبی از سالمندان آن کشور و جوانان کشور دیگر تشکیل می شود که اکنون نقشی مشابه فرزند را برای آنها ایفا می کنند.

در ایران محل نگهداری سالمندان شبیه بیمارستان است که در هر اتاق چند نفرزندگی می کنند و نمونه بارز آن کهریزک می باشد که همچون جزیره دور افتاده خارج از شهر و در کنار بهشت زهرا واقع شده است.

در ایران فردگرایی رشد نکرده و حریم شخصی مشخص نیست. پدر و مادر خانواده اینگونه فکر می کنند که بایستی مانند مدیر قدرتمند عمل کنند که در نتیجه باعث تنش با عروس، داماد و فرزندان می شود. برعکس کشورهای پیشرفته که به ندرت وارد حریم فرزندان می شوند.

در ایران، بازنشستگی زود رس در نظام اداری وجود دارد (سن 60 سال یا سی سال کار) و این باعث بریده شدن یکباره فرد بازنشسته از محیط کار و اجتماع و غلبه احساس عدم کارایی و سرباری می شود. در کشورهای اروپایی سابقه اشتغال حداقل 40 سال است و در سالهای پایانی کاری هم به تدریج این افراد را آماده می کنند برای زندگی بعد از بازنشستگی.

در ایران بخاطر پایین بودن سواد استفاده سالمندان از کامپیوتر و اینترنت، موبایل بسیار محدود است. در حالی که در کشورهای مدرن معمولا افراد سواد رسانه ای و رایانه ای بهتری دارند و از تکنولو‍ژی های دنیای مدرن بیشتر استفاده می کنند.

رشتیانی در ادامه به نکات مهمی از زندگی سالمندان اشاره کرد و اظهار داشت: مسائلی از قبیل درآمد خوب، اعتقادات مذهبی و اخلاقی و فرهنگ جامعه، محل سکونت (زندگی مشترک، خانه مستقل یا خانه سالمندان) استقلال یا عدم آن در زندگی شخصی بر روابط بین آنها تاثیرات عمیقی می‌گذارد. سالمندانی که در خانواده هایی زندگی میکنند که تعامل با بچه ها، نوه و اقوام وجود دارد بیشتر عمر می کنند. پدر بزرگ و مادربزرگ بجای والدین، از نوه ها بر اساس عشق و علاقه نگهداری می کنند.

مراقبت از سالمندان هم پاداش است و هم استرس زا، توجه و بررسی علمی زندگی افرادی که از سالمندان نگهداری می کنند بسیار مهم است زیرا که این خانواده ها در صورت داشتن مشکلات جسمی و روانی سالمند معمولا شرایط سخت و طاقت فرسایی را باید متحمل شوند و کمتر نیز مورد بررسی و حمایت اجتماعی قرار می گیرند. منابع تنش در زندگی افرادی که از سالمندان نگهداری می کنند معمولا دمدمی مزاجی (توجه ناگهانی و سرد ناگهانی) و تاثیر طلاق و ازدواج مجدد است.

زنان بیشتر از مردان زنده می مانند، زنان فقیرتر از مردان هستند، زنان بدون همسر بیشترند زیرا زنان سالمند کمتر در معرض انتخاب قرار می گیرند و همچنین فشار اجتماعی اجازه ازدواج مجدد را به زنان سالمند نمی دهد و تابو تلقی می شود ولی مردان ازدواج مجدد می کنند و معمولا همسر جدید خود را نیز از رده های سنی پایین ترهمسر خود را انتخاب می کنند که از آنها مراقبت به عمل بیاورد.

تنها طولانی کردن دوران زندگی مهم نیست، بلکه بایستی سالهای اضافی عمر انسان در کمال آرامش و سلامت جسمی و روانی سپری شود و ضمن توجه به مسائل جسمی به جنبه های روحی و روانی افراد در سالهای آخر عمر نیز توجه داشت. سالمندی باید پویا شود یعنی«فرایند بهینه سازی فرصت ها برای سلامتی، مشارکت و امنیت به منظور افرایش کیفیت زندگی افراد رو به سالمندی است» صورت گیرد. سالمندان باید مشارکت اجتماعی لازم را داشته باشند و جامعه نیز باید زمینه لازم را برای سلامت، مشارکت و امنیت اقتصادی، اجتماعی و روانی و سلامت جسمی سالمندان فراهم کند. در واقع در چنین شرایطی است که استقلال آنها حفظ می شود، عزت نفس آنان خدشه دار نمی شود و از زندگی خود لذت برده و رضایت بالا خواهند داشت و تعامل منطقی با اطرافیان و نسل جوان خواهد داشت و در انتقال فرهنگی و تقویت هویت فرهنگی و جامعه پذیری نسل جدید ایفای نقش موثر خواهند کرد.