«جامعه ایران و پرسش از آینده» عنوان نشست گروه آینده پژوهی اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران بود که روز یکشنبه 6 آبان ماه 1397 در سالن کنفرانس انجمن در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد و به دلیل عدم حضور یکی از سخنرانان (آقای دکتر مصطفی مهر آئین) تنها سخنران حاضر این نشست داروین صبوری بود.
صبوری، پژوهشگر جامعه شناسی با اشاره به رابطه متقابل گذشته و حال و آینده با یکدیگر گفت: شکلگیری نهادهای اجتماعی بر پایه پرسشهای اولیه بشری بود، انسان نخستین پاسخ، پرسشها را در تاسیس نهادهای اجتماعی دید. برای مثال انسان پرسید، چگونه باید با امری قدسی ارتباط بگیریم و چارچوب آن باید چگونه باشد و بعد از مرگ چه خواهد شد؟ پاسخ به این پرسشها تاسیس نهاد دین بود.
این پژوهشگر جامعهشناسی با ارائه مثالهای دیگری از رابطه پرسشهای اولیه با شکلگیری نهادهای اجتماعی گفت: وضعیت امروز ایران آشفتگی نهادی است؛ این وضعیت باعث شده نهادهای اجتماعی از توان پاسخگویی عاجز باشند.
وی ادامه داد: در طول صدسال اخیر، دو اتفاق باعث اختلال در نهادهای اجتماعی ایران شد. اول نهادهای اجتماعی ایران دستکاری و دوم، ادغام شدند. به عبارتی شاهد از ریخت افتادگی نهادهای اجتماعی و از کارافتادگی آنها شد. این پژوهشگر جامعهشناسی در ادامه گفت: زمانی این اتفاق افتاد که برای کارکرد نهادهای اجتماعی استاندارد تعریف شد و نهادها دستکاری شدند. در وهله دوم به ادغام نهادها روی میآورند. اقتصاد را وارد خانواده میکنند، مثلا در رسانههای ما پدر پولدار تبلیغ میشود. اقتصاد وارد آموزش و کالایی میشود و کسانی میتوانند وارد آموزش شوند که با حوزه اقتصاد سرو کار دارد.
صبوری در ادامه گفت: امروزه نهادها از شکل و اعتبار و وجاهت اجتماعی افتادهاند. نهادهای اجتماعی باید بتوانند خود تنظیمگر باشند و قوانینشان را خود بنویسد؛ قوانین آموزش عالی باید کنشگران این حوزه بنویسند. در این شرایط هرچیزی به راحتی به ضد خودش بدل میشود و هریک از این نهادها به جای آنکه پاسخی برای پرسشها باشند، به ضد خود بدل میشوند.
این جامعهشناس ادامه داد: عدم توانایی پیشبینی کنشها، خطر دیگری است که ما را تهدید میکند. امروزه مکانها، نهادها و افراد اجتماعی غیرقابل پیشبینی هستند و این وضعیت جامعه را دچار ریسک میکند؛ هرچقدر جامعه ریسک داشته باشد، شهروندان بیشتر دچار فروپاشی خواهند شد. این وضعیت ریسک روابط اجتماعی را بالا میبرد. شهروند همیشه باید فرصت خطا کردن داشته باشد و از خطاهای خود تجربه کسب کند و درس بگیرد.
وی ادامه داد: کنشهای اجتماعی امروز دارای ترس، اضطراب، ناامیدی و ناتوانی است. تمام تصمیمات ما در این محیط گنگ گرفته میشود. شما در این وضعیت دچار احساس بیقدرتی میکنید. امروزه مرتب اخباری از ناتوانی و آینده نامعلوم میرسد اما ما در عین تصور توانمندی به شدت ناتوان هستیم.
صبوری ادامه داد: زیستن در شرایط ناتوانی تبدیل به مفهوم روح زمانه میشود. هگل در همین باره میگوید این روح زمانه است که انسان را میسازد و شما را به جایی میرساند که هرچیز نوید بخش آینده و دستاویزی برای آیندهای نامعلوم میشود. انسان ایرانی محق است که بترسد. صد سال پیش در ایران قحطی آمد. در همان موقع دولت گندم احتکار میکرد و این به ما رسیده است؛ بی دلیل نیست وقتی قرار است نان گران شود، ما برای آن صف میبندیم.
وی در ادامه سخنان خود گفت: مشروطه پاسخ به این پرسش بود که چرا درماندهایم؟ هرکدام پاسخی دادند. این پرسشها در دوره پهلوی و انقلاب اسلامی هم ادامه داشت. امروز نیز با دو پرسش اصلی مواجه هستیم. وی گفت: وقتی یک پرسش اجتماعی در زمان و مکان خودش به پاسخ صحیح نمیرسد، رو به ویرانگری میرود. وقتی پرسشهای عظیم اجتماعی شکل میگیرد و بیپاسخ میماند، با بیانی ضدنظمتر به گوش میرسد.
این پژوهشگر گفت: اولین پرسش جدی این است که وضعیت چه خواهد شد؟ در این سوال قرار است از یک آینده خبر داده شود. در سوال دوم، پرسیده میشود بعد از این نظم چه خواهد شد! به سوال دوم، گروهی پاسخ میدهند، ایران بعد از وضع کنونی دچار جنگ داخلی خواهد شد!
وی ادامه داد: ما هنوز به اجماع عمومی درباره سوال دوم نرسیدهایم. جامعه مدنی ایران به اشتراکی رسیده است که این مختصات نمیتواند تداوم داشته باشد. جامعه ایران به پاسخ این پرسش نرسیده که بعد از نظم موجود چه نظمی روی کار خواهد آمد. اتفاقی که خواهد افتاد این است که اگر ذهن مردم ایران، به نتیجه مشترک برسد که بعد از این نظم چه پیش خواهد آمد.
در پایان این نشست، سوالات شرکت کنندگان توسط سخنران پاسخ داده شد.