28 خرداد 1402

گروه جامعه شناسی اقتصادی

دبیر گروه : دکترآیدا نوابی

گروه علمی- تخصصی جامعه شناسی اقتصادی، موضوع « مبانی جامعه‌شناسی اقتصادی معاصر» را در فضای گوگل میت برگزار کرد.در این نشست دکتر علی اصغر سعیدی عضو هیئت علمی گروه برنامه ریزی اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران در باره مبانی جامعه شناسی اقتصادی معاصر سخنرانی کرد. در مقدمه او این مسئله را مطرح کرد که در شرایط وجود بحران های اقتصادی کشور از جمله سقوط ارزش پول ملی، سقوط ارزش سهام شرکتهای در بورس اوراق بهادار، مولدسازی، گسترش فقر و رشد بی سابقه تورم و بحران های دیگر که برخی از آن به ابرچالش های اقتصادی اشاره دارند جامعه شناسان اقتصادی می توانند و باید در مورد این پدیده ها بحث کند. برای انجام این کار باید نخست مبانی جامعه شناسی اقتصادی جدید را مطرح کرد تا بتوان چشم انداز ورود جامعه شناسان اقتصادی به مطالعه این پدیده ها روشن کرد.

او با اشاره به کاریکاتوری از مجله نیویوکر که در کتاب ریچارد سوئدبرگ که نشان میدهد "پدر خانواده اعضای خانواده را دور هم جمع کرده که به آنها بگوید به خاطر تورم باید یکی از شما را اخراج کنم" بر موضوع محوری جامعه شناسی اقتصادی و تمایزش با اقتصاد تاکید کرد. او اضافه کرد که برای نشان دادن اینکه جامعه شناسی اقتصادی جدید به مسائل خرد اقتصادی از جمله تورم، بازار سهام، بانک، اشتغال و سایر پدیده های اقتصادی درست مانند اقتصاددان می پردازد و مدعی است که حقیقت مسائل اقتصادی را بهتر از خود علم اقتصاد درک می‌کند، باید به سه سوال کلی پاسخ داده شود:

1- چه تمایزی بین جامعه شناسی اقتصادی و اقتصاد نئوکلاسیک هست 2- چه تمایزی بین نهادگرایی اقتصادی جدید و جامعه شناسی اقتصادی جدید وجود دارد، و 3- چه تمایزی بین جامعه شناسی کلاسیک و جامعه شناسی اقتصادی جدید وجود دارد.

او در ادامه توضیح داد که چرا جامعه شناسان از اوایل قرن بیستم تا حدود سالهای 1985 که نخستین بار مارک گرانووتر با مقاله "ساخت اجتماعی و کنش اقتصادی : مسئله حک شدگی" جامعه شناسی اقتصادی جدید را متولد کرد تقریبا مطالعه پدیده های اقتصادی را کنار گذاشته بودند. او گفت یکی از دلایل این غفلت را کاهش تربیت جامعه­شناسان اقتصادی و دلیل دیگر را رشد سریع علم اقتصاد ذکر کرده­اند که توانست با استفاده از ریاضیات اقتصاد سنجی را بکار گرفته و مطالعات فراوانی انجام دهد و پاسخ­های بیشتری به مشکلات اقتصادی فراهم کند.

هر چند دنیس رانگ[1] به چنین بینشی که مطالعه اقتصاد را مورد غفلت قرار داد "اجتماعی شدن بیش از حد"[2] می­گوید به این معنی که نگاه جامعه­شناسان به انسانی است که کنش­های اقتصادی­اش در روابط اجتماعی چنان حک شده است که آن را امری بدیهی می­پنداشت. این نگاه بدیهی به اهمیت مطالعه کنش اقتصادی، رشته­های دیگر‌ جامعه‌شناسی را در برابر‌ جامعه‌شناسی اقتصادی قدرتمندتر کرد و مطالعه جامعه­شناسانه در مورد کنش اقتصاد را کنار گذاشت و به دست اقتصاددانان سپرد. روی دیگر این چنین نگاه و اندیشه­ای، نظر اندیشمندان نئوكلاسيك است که مي­گويند در مطالعه كنش اقتصادي با انساني روبـه رو هسـتيم كـه كـنش اقتصـادي­اش در روابـط اجتمـاعي بسـيار انـدك حـك شـده و تعبيـر انسـان اتمی شده يا كنشگر كم اجتماعي شده[3] را درباره او به كـار مـي­برنـد تـا تـأثير میزان­های مختلف حك­شدگي كنش اقتصـادي در روابـط اجتمـاعي را نـاچيز نشـان دهنـد. بنابر این نه اقتصاددانان به روابط اجتماعی توجه کردند و نه جامعه­شناسان به کنش اقتصادی.

او برای توضیح شکل گیری مبانی جامعه شناسی اقتصادی جدید به نظر مارک گرانووتر پرداخت : در اوايل دهه 1980‌ جامعه‌شناسی اقتصادی جدید با انتشار مقـاله نظـري مـارك گرانـووتر، «كنش اقتصادي و ساختار اجتماعي: مسئله حك شـدگي»، متولد شد.[4] او با استفاده از واژه «حک­شدگیِ»[5] کارل پولانی در کتاب تغییرات بزرگ،‌ جامعه‌شناسی اقتصادی جدید را پایه گذاری کرد. مارک گرانوتر می­گوید اینکه رفتارها و نهادها تا چه حد تحت تاثیر رفتار اقتصادی هستند از جمله پرسش­هاي كلاسيك در نظريه اجتماعي است. پرسش اصلي كه گرانووتر در اين مقالـه مطرح کرد اين است كه در جامعه مـدرن صـنعتي چـه مقـدار كـنش­هـاي اقتصادي در ساخت و روابط اجتماعي حـك شـده­انـد؟ او با طرح این سوال نشان داد که می­توان مقدار و میزان حک­شدگی کنش اقتصادی را در ساخت و روابط اجتماعی اندازه گیری کرد. تفاوت استفاده از مفهوم حک شدگی نزد او با کارل پولانی[6] در این بود که پولانی این استدلال را مطرح می­کرد که جوامع انسانی از گذشته­های دور، از کنش­های اقتصادی که بسیار در روابط اجتماعی حک شده بودند حرکت کرده و با توسعه بازارها به نظام سرمایه­داری رسیده­اند که در آن کنش­های اقتصادی منفعت طلبانه از ساخت و روابط اجتماعی فک شده­اند،[7] در حالیکه گرانوتر، جامعه شناسانه می­گوید چه در گذشته و چه در حال کنش­های اقتصادی در عرصه­های مختلف جامعه کم[8] و یا زیاد حک شده[9]­اند. این تعریف از حک شدگی، نه تنها‌ جامعه‌شناسی اقتصادی جدید را متولد کرد بلکه آن را از‌ جامعه‌شناسی اقتصادی کلاسیک، که پدیده­های اقتصادی را در بعد کلان، مانند نظام سرمایه­داری مطالعه می­کرد متمایز کرد. با این تعریف درهای تحقیق خرد­نگر به سوی مطالعات مختلف در جامعه­شناسی اقتصادی گشوده شد. نخست، گرانووتر با استفاده از رهیافت شبکه­ای و و رهیافت ساختاری، میزان حک­شدگی کنش­های اقتصادی را در روابط اجتماعی اندازه گیری کرد.[10] سپس، دیگران با نقد رهیافت گرانووتر، بر اساس رهیافت­های دیگر از جمله رهیافت تاریخی – مقایسه­ای، رهیافت فرهنگی، رهیافت بر پایه منفعت وعقلانیت و رهیافت ترکیبی سازمانی-شبکهای مطالعات فراوانی را بوجود آورد.[11]

او سپس بر اساس نظریات ریچارد سوئدبرگ تمایز جامعه شناسی اقتصادی با اقتصاد نئوکلاسیک و نهادگرایی اقتصادی در حوزه های جنسیت، حقوق، فرهنگ، سیاست، بنگاه ها، بازار و تاریخ را با ذکر نمونه های تجربی توضیح داد.

 


[1] Wrong, Dennis (1961), “The Oversocialized Conception of Man in Modern Sociology”, American Sociological Review, 26 (2), pp. 183-93.

[2]Oversocialized Man

[3] Undersocialized Man

[4] Granovetter, Mark (1985), “Economic Action and Social Structure: The Problem of Embeddedness”,American Journal of Sociology 91:481–510 (1973)

این مقاله در کتاب ریچارد سوئدبرگ و مارک گرانووتر، جامعه‌شناسی اقتصادی، ساختاجتماعی و کنش اقتصادی ، تیسا، 1395 ترجمه شده است. این کتاب نیز ترجمه­ای از کتاب زیر است:

Swedberg, Richard. Principles of economic sociology. Princeton University Press, 2009.

[5]Embeddedness

[6] Polanyi, Karl. [1944] 1957, The Great Transformation, Boston: Beacon

محمد مالجو، (1385). رابطه اقتصاد و جامعه در تاریخ اقتصادی از نگاه کارل پولانی، نشریه اقتصاد و جامعه، 7، 202.

[7]Dis-embeddedness

[8] Underembedded

[9] Overembedded

[10] Granovetter, Mark, (1974), Getting A Job: A Study of Contacts and Careers, Cambridge: HarvardUniversity Press. 2nd ed. published 1995 Chicago: University of Chicago Press.

این تحقیق بر اساس رهیافت شبکه پیوندهای دور و نزدیک انجام شد که قبلا در مقاله زیر منتشر شده بود.

Granovetter, Mark (1973), “The Strength of Weak Ties”, American Journal of Sociology,

78, pp. 1360–80

[11]ریچارد سوئدبرگ و مارک گرانووتر، جامعه‌شناسی اقتصادی،، ع.ا.سعیدی، انتشارات تیسا، 1395، فصل دوم