نشست روز یکشنبه 5 بهمن ماه 93 گروه جامعه شناسی اقتصادی به نقد کتاب مایکل سندل با عنوان «عدالت، کار درست برای انجام دادن چیست؟» اختصاص داشت که با حضور محمدرضا فرهادی پور(مترجم کتاب)، دکتر علی اصغر سعیدی و غلامرضا موسی خانی برگزار شد.
فرهادی پور با اشاره به علاقه شخصی به ماجرای منفعت طلبی های رشته اقتصاد و تضادهای ناشی از آن بحث خود را آغاز کرد. وی به نقل از سندل به تشریح دو نوع قیمت عادلانه و ناعادلانه پرداخت و گفت: قیمت عادلانه، قیمتی است که در شرایط عادی عرضه و تقاضا وجود دارد، اما قیمت ناعادلانه، قیمتی است که صاحب کالا بر حسب شرایط متغیر بر کالای خود می گذارد. از این رو، در شرایط بحرانی مانند وقوع سیل و طوفان، قیمت کالا را تا چندین برابر افزایش می دهد. کلاهبرداری و تحقیر ذیل قیمت ناعادلانه امکانپذیر می شود. ضرب المثل معروف «طوفان که میآید، لاشخورها بیرون می آیند»، بیانگر همین وضعیت است. طرفداران اقتصاد بازار آزاد اعتقاد دارند که در شرایط طوفانی، قیمت های بالاتر نیز عادلانه قلمداد می شوند. سندل در این کتاب، فرض طرفداران بازار آزاد را مبنی براینکه دست پنهان بازار است که قیمت ها را تعیین میکند، مورد نقد قرار می دهد. سندل می گوید، تصمیم گیری در شرایط بحرانی عقلانی نیست و صاحب کالا اخلاقی رفتار نمی کند؛ در واقع در چنین شرایطی بین نفع شخصی و اخلاق تضادی ایجاد می شود. مسئله نفع شخصی مسئله ای جدی است که منجر به قیمت ناعادلانه می گردد.
او افزود: سندل را می توان وارث راولز و مکینتایر دانست. وی استاد فلسفه است و این کتاب را حاصل سی سال تدریس در دانشگاه هاروارد می داند. اگرچه نگارش کتاب با فرم معمول سخنرانی های سندل متفاوت است. فرهادیپور، سندل را سوپراستار فلسفه سیاسی معرفی کرد که قدرت تاثیرگذاری زیادی بر اذهان مردم دارد و گفت: سندل، طوفان سال 2004 و واکنش افراد به آن شرایط را دستمایه نوشتن کتاب قرار داده است و در ابتدای کار، تکلیف خود را نسبت به ماجرا مشخص می کند. نظراتی که در کتاب مورد بررسی قرار گرفته اند را می توان به دو گروه طرفداران بازار آزاد و مخالفانشان و گروه سومی که ارسطویی ها هستند، تقسیم کرد. کتاب شامل ده فصل است که هر فصل با طرح مثالی، ابعاد مختلف مسئله را مدنظر قرار می دهد. وی آرای میل، هیوم و بنتام را درباره فایده گرایی و همچنین با طرح مثالهایی، آرای هایک و فریدمن را بررسی کرده است.
کار جدی سندل این است که با مثالهای ساده، زندگی روزمره را به آرای اقتصاد دانان گره می زند و آنها را مورد بررسی و نقادی قرار می دهد. سندل با طرح مثال در مورد مالکیت بر اعضای بدن خود، این پرسش را مطرح میکند که آیا مالک خود هستیم؟ پاسخ سندل این است که ما لزوماً مالک خودمان نیستیم. سندل آرای لیبرالها را زیر سوال میبرد و آزادی و حقوق فردی را در حالت رادیکال نقد میکند و محدودیت های جدی اخلاقی را در این زمینه نشان میدهد. وی در فصل بعد، بحث سربازی را مطرح می کند؛ آیا سربازی باید اجباری، اختیاری یا خریدنی باشد؟ آیا سربازی یا حب وطن میتواند فروشی باشد یا نه؟
در بخش بعدی بحث اجاره رحم را مطرح میکند و با اشاره به شهرکی در هندوستان که زنانی در آن زندگی میکنند و رحم خود را اجاره می دهند، به ابعاد اخلاقی این قضیه می پردازد. از نظر سندل، این امر کالایی سازی انسان به معنای افراطی آن است. وی میگوید مشکل بازار این است که قراردادی با شما میبندد که اخلاق در آن وجود ندارد. اینها کالاهایی نیستند که بشود در بازار خرید و فروش کرد.
سندل با تکیه بر آرای کانت و راولز، اصل تمایز راولز را مطرح میکند. از نظر راولز، شایستگی در کسب موقعیتها دارای اهمیت است. از نظر سندل، عدالت از منظر فضیلت دارای اهمیت است. در بحث از منطق جریمه، سندل با اشاره به سخن زیمل که «پول تبدیل کننده تمام کیفیت ها به کمیت است»، این موضوع را مسبب از بین رفتن فضیلتها می داند.
فرهادی پور در انتهای سخنان خود گفت درصورتی که با نگاهی انتقادی، این کتاب را مورد بررسی قرار دهیم، میبینیم که در پایان و جمع بندی مباحث، سندل از راولز فاصله می گیرد. مایکل سندل روی نتیجه متمرکز میشود و توزیع در راستای خیر عامه را مطرح می کند بیآنکه بررسی کند آنچه باعث این اختلاف و گسترش بی رویه نابرابری شده است، چه بوده است؛ و انتظار رفتار خیر از ثروتمندان آنطور که سندل پیشنهاد می دهد، انتظاری دور از ذهن است. همچنین باید توجه داشت که سندل میراث دار اجتماع باوری است و از این رو، سراغ همبستگی اجتماعی می رود و نقدهای او به نظام سرمایه داری از نوع اصلاحی است.
دکتر سعیدی نیز با اشاره به اینکه سندل فیلسوف عامه است و با نحوه تدریس خاصش شناخته می شود، عنوان کرد: سندل به راحتی سعی می کند نظام اخلاقی مدنظر خود را طرح کند درحالی که مشکل ما دانشگاهیان، انتزاعی دیدن ماجرا است. او برای پیشبرد بحث خود می پذیرد که مسائل فلسفی را تا حد فهم عمومی پایین بیاورد، درحالیکه بسیاری از روشنفکران ما اینکار را نمی کنند. از طریق مثال می توان درک بهتری از موضوع مورد بحث برای مخاطب ایجاد کرد. بررسی آثار و نظرات سندل از دو موضع سیاست گذاری اجتماعی و جامعه شناسی اقتصادی امکانپذیر است. سندل میگوید از جایی به بعد اقتصاد بازار به جامعه بازار تبدیل میشود و اینکه هر چیزی کالایی میشود، مشکلات خودش را دارد. بحث او در مورد کالاهای عمومی است. بحث دیگری که او مطرح می کند و برای ما اهمیت دارد، مشخص کردن موضع فلسفی ما است. آیا ما کانتی هستیم یا فایده گرا؟ براساس پاسخ به این پرسش است که نظام اخلاقی ما مشخص می شود. نقدی که به سندل وارد است، اعتقاد وی به امکان پولی شدن جامعه و فک شدگی امر اقتصادی از امر اجتماعی است.
در ادامه نشست، موسی خانی با اشاره به دیگر کتاب سندل با نام «محدودیتهای اخلاقی بازار (آنچه با پول نمیتوان خرید)»، به شرح و بسط دیدگاه های سندل پرداخت و گفت: سندل در کتاب عدالت، بحث را از منظر فلسفه پیش میبرد اما در کتاب آنچه با پول نمی توان خرید، بحث اقتصادی می کند. سندل اعتقاد دارد ارزش های بازاری عرصه را بر سایر عرصه ها تنگ می کند و برای این موضوع مثال های مختلفی می زند مانند نظام آموزشی: نخبه پرور- پخمه پرور.
زاویه نگاه سندل دو شاخه اصلی دارد: فساد و عدالت. با حضور پول برخی از چیزها دچار افت ارزش میشوند. لیبرالها با زیرکی اسم نظام سرمایه داری را به بازار آزاد تغییر دادند تا تاریخی نداشته باشد. سندل در نقد بازار آزاد می گوید علی رغم نگاه فریدمن که در بازار آزاد هر کس دارای یک حق رای است، دو طرف معادله دارای وزن برابر نیستند. برای اینکه ببینیم انتخابی آزاد است باید ببینیم آیا شرایط اجتماعی فشار ایجاد میکند. سندل معتقد است نابرابری انسانها را از هم جدا می کند. معتقد است این مکانیسم اداره نظام، گسست طبقات اجتماعی را ایجاد میکند.
لازم به ذکر است که این نشست توسط گروه جامعه شناسی اقتصادی انجمن جامعه شناسی ایران و با همکاری موسسه دین و اقتصاد برگزار گردید.