B Sadighiروز شنبه بیست و چهارم خرداد ماه سال ۹۰ انجمن علمی جامعه‌شناسی دانشکده جامعه‌شناسی دانشگاه اصفهان نشستی را با عنوان «جامعه‌شناسی مردم‌مدار: بستر‌ها و چالش‌ها» برگزار کرد که در آن، دکتر بهرنگ صدیقی، مدیر کارگروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار انجمن جامعه‌شناسی ایران به طرح مبانی ایده جامعه‌شناسی مردم‌مدار پرداخت و ضمن مروری بر چیستی و تبار این دیدگاه، موضوع نسبت جامعه‌شناسی ایران با جامعه‌شناسی مردم‌مدار را مورد تحلیل قرار داد.
صدیقی در ابتدای سخنرانی خود به این پرسش پرداخت که چرا مردم‌مدار کردن جامعه‌شناسی ضروری است؟ و پاسخ را در سه گروه از الزامات صنفی، ‌شناختی و عملی دسته‌بندی کرد. او در ادامه جامعه‌شناسی مردم‌مدار را یک پارادایم با برنامه‌ای پژوهشی دانست که مفروضات و مواضع تئوریک و مواضع روش‌شناختی مختص به خود را دارد و مدافعانش در صدد مسلط کردن آن بر کل فضای جامعه‌شناسی هستند.
وی همچنین با مرور تحلیل‌های رایج در آسیب‌شناسی جامعه‌شناسی در ایران، همگی آن‌ها را مبتنی بر این فرض دانست که جامعه‌شناسی در ایران مولد نبوده است؛ فرضی که به گفته او، با توجه به آمار محصولات و تولیدات جامعه‌شناسی در ایران، نه صحیح به نظر می‌رسد و نه مسائلی را که جامعه‌شناسی ایران با آن درگیر است حل می‌کند. از نظر صدیقی راه مواجهه با آسیب‌های جامعه‌شناسی در ایران، اولویت عرضه دانش جامعه‌شناسی بر تولید آن است و از قضا، نقطه آغاز حرکت به سمت مردم مدار کردن جامعه‌شناسی هم همین جاست. اما این ایده به ظاهر ساده مستلزم تغییراتی بنیادی در سازمان دانش جامعه‌شناسی و صورت‌بندی جامعه‌شناسی مردم‌مدار در حکم یک پارادایم است.
بهرنگ صدیقی در مرور تبار جامعه‌شناسی مردم‌مدار، هربرت گانز، از روسای پیشین انجمن جامعه‌شناسی امریکا، را نخستین جامعه‌شناسی معرفی کرد که اصطلاح جامعه‌شناسی مردم‌مدار را در سال ۱۹۸۸ پیشنهاد کرده و البته مایکل بوروی را چهره‌ای شاخص و موثر در بسط و گسترش و نیز تثبیت جایگاه این نوع جامعه‌شناسی دانست.
صدیقی در این زمینه توضیح داد: از محوری‌ترین نکات در رویکرد بوروی به جامعه‌شناسی مردم‌مدار، دو پرسش اساسی است؛ جامعه‌شناسی برای چه کسی؟ و جامعه‌شناسی برای چه؟ و در واقع، در پاسخ به این دو پرسش است که بوروی به یک نظام تقسیم کار در جامعه‌شناسی می‌رسد و بر این اساس چهار نوع جامعه‌شناسی حرفه‌ای و سیاست گذار و انتقادی و مردم مدار را از هم متمایز می‌سازد.
مدیر کارگروه جامعه‌شناسی مردم‌مدار انجمن در ادامه و در بیان اهداف جامعه‌شناسی مردم مدار محور، به چهار مورد، شامل گسترش مخاطبان جامعه‌شناسی، حفظ شرایط گفت‌وگویی در تولید دانش جامعه‌شناسی، رهایی‌بخشی و گسترش تخیل جامعه‌شناختی به واسطه پیوند میان گرفتاری‌های شخصی با مسائل عام اجتماعی و نیز پیوند میان سرگذشت شخصی و تاریخ اجتماعی اشاره کرد و پیامد مستقیم این نوع جامعه‌شناسی را رشد مطالبات اجتماعی گروه‌های مردمی دانست.
وی بر همین مبنا به ذکر برخی مواضع روش‌شناختی جامعه‌شناسی مردم‌مدار نیز پرداخت و در میان آنها به تحلیل گفتمان انتقادی، پژوهش مشارکتی، و سیستم‌های تحلیل استنباط فازی اشاره کرد. او همچنین کانال‌های عرضه دانش جامعه‌شناسی، آموزش جامعه‌شناسی به گروه‌های متفاوت مردمی، و بررسی تبار جامعه‌شناسی در جهان و ایران را به عنوان حوزه‌هایی معرفی کرد که جامعه‌شناسی مردم‌مدار جهت تحقق اهداف‌ خود باید مورد توجه قرار دهد.
بخش نهایی سخنرانی دکتر صدیقی به موضوع ارزیابی نسبت جامعه‌شناسی ایران با جامعه‌شناسی مردم‌مدار اختصاص داشت. او در این زمینه توضیح داد: طبق تحلیل‌های صورت گرفته، می‌توان از چهار موج در جامعه‌شناسی ایران سخن گفت. در موج اول (از ۱۳۳۷ تا اواخر دهه ۱۳۴۰) و موج دوم (از اوایل دهه ۱۳۵۰ تا اواخر این دهه)، جامعه‌شناسی همسو با جامعه و تحولات اجتماعی حرکت می‌کرد. در این دو برهه، جامعه‌ای که تجربه مدرنیزاسیون را پشت سر می‌گذاشت در وهله نخست برای شناخت شرایط موجود اجتماعی نیاز به علم جامعه‌شناسی داشت و در وهله بعد، نوعی از جامعه‌شناسی که با این فرایند همسو به نظر می‌رسید، نوعی جامعه‌شناسی پوزیتیوستی به روایت فرانسوی یا امریکایی آن بود. در موج سوم (در فاصله دهه ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۰) نیز از دل جامعه‌ای انقلابی، نوعی رویکرد انتقادی در جامعه‌شناسی نضج گرفت و رشد کرد؛ نوعی جامعه‌شناسی که یا نسبت به شرایط اجتماعی نگاهی انتقادی داشت یا نسبت به خود جامعه‌شناسی یا هر دو. این در حالی است که به عقیده من، موج چهارم جامعه‌شناسی در ایران همسویی‌ خود را با جامعه از دست داده است. در واقع، در این برهه که از دهه ۱۳۸۰ آغاز شده و همچنان ادامه دارد، به نظر می‌رسد با وجود آن‌که که گروه‌های مردمی فعال شده‌اند اما جامعه‌شناسی به جای رو آوردن به این گروه‌های مردمی رو به سوی سیاست‌گذاری دارد.
«جامعه‌شناسی مردم‌مدار فراخوانی است برای همسویی جامعه‌شناسی با جامعه.» شاید این جمله را بتوان چکیده اصلی بحث دکتر بهرنگ صدیقی در این جلسه دانست که او این امر را مستلزم انتقال مناقشات تئوریک حول جامعه‌شناسی مردم‌مدار، واکاوی و برساخت تبار جامعه‌شناسی مردم‌مدار در ایران، گستردن چتر جامعه‌شناسی مردم‌مدار بر سر جامعه‌شناسی و انداختن توری برای صید کردن مواضع تئوریک و روش‌شناختی همسو با جامعه‌شناسی مردم‌مدار، روی آوردن جامعه‌شناسی به سمت کانال‌های ارتباطی عمومی و از جمله ژورنالیسم، و تجدید نظر در نظام آموزش جامعه‌شناسی می‌داند.

در پایان این نشست در اصفهان، حاضران در جلسه به بحث و تبادل نظر با سخنران در خصوص فعالیت‌های کارگروه جامعه‌شناسی مردم مدار انجمن، نسبت جامعه‌شناسی مردم‌مدار با امر سیاسی، نسبت این بحث با جامعه‌شناسی بومی و اسلامی، و روش‌های عملی برای مردم‌مدار کردن جامعه‌شناسی پرداختند.