گروه علمی- تخصصی مطالعات زنان انجمن جامعه‌شناسی ایران، در یکی از نشست‌های خود که در روز بیست و یکم دی ماه سال ۸۸ برگزار شد، موضوع ازدواج موقت را از نگاه جامعه‌شناختی به بحث گذاشت. در این نشست، ابتدا دکتر شهلا اعزازی سخنرانی خود را با عنوان "خانواده مدرن و ازدواج موقت" ارائه داد و سپس سیده معصومه پریش در بیان نتایج پژوهشی که در این زمینه انجام داده، به بررسی "زمینه‌ها و پیامدهای ازدواج موقت برای زنان" پرداخت. گزارشی از این نشست در ادامه منتشر شده است.
خانواده مدرن و ازدواج موقت
دکتر شهلا اعزازی مدیر گروه مطالعات زنان انجمن جامعه‌شناسی ایران بحث خود را درباره چگونگی برقراری ارتباط خانواده مدرن با مسأله ازدواج موقت، این‌گونه آغاز کرد: امروزه در ایران، ما با خانواده‌هایی روبرو هستیم که در شکل ظاهری‌ مدرن شده‌اند. این در حالی است که در سوی دیگر، سیاست‌های دولت در جهت ترویج پدیده ازدواج موقت قرار گرفته که با مدرنیته و نوع زندگی کنونی ما هم‌خوانی ندارد. در چنین شرایطی، من سعی می‌کنم در بحث امروز به این مسأله بپردازم چگونه با ادغام این دو پدیده و ترویج ازدواج موقت توسط دولت در میان مردم، ما با مشکلات جدیدی در جامعه روبرو می‌شویم.
وی سپس توضیح داد: ما در غرب شاهد انواع ازدواج‌ها و خانواده‌ها، از چند زنی و چند شوهری گرفته تا ازدواج‌های گروهی در جوامع مختلف، و زندگی آنها در کنار هم هستیم. در ایران نیز انواع مختلف خانواده‌ها برای ما بیشتر به‌واسطه مجاورت خانواده هسته‌ای با افراد دیگری مانند مادر تنها و پدر تنها شکل گرفته و یا با خانواده‌های بدون فرزندی مواجه می‌شویم که تمایلی هم به داشتن فرزند ندارند. این مدل‌های جدید خانواده و شرایط جدید اجتماعی، برخی مشکلات اجتماعی را به همراه آورده است. در ایران، خانواده از ارزش بالایی برخوردار است و در کتب درسی و رسانه‌ها آن را به عنوان کانون محبت و عاطفه تعریف کرده، زنان را مسئول روابط عاطفی و پرورش کودکان و مردان را شریک و غم‌خوار خانواده معرفی می‌کنند. این تعریف بسیار با تعریف خانواده مدرن هماهنگ است اما مشکل اینجاست که از یک سو، مسئولان تعریفی مدرن از خانواده‌ هسته‌ای ارائه می‌دهند که کانون آسایش، محبت و دوستی بوده و بر اساس برابری نقش‌ها پایه‌ریزی شده است و از سوی دیگر، فرهنگ خانواده پیش صنعتی و حتی ما قبل پیش صنعتی را ترویج می‌کنند که به طور مشخص تقسیم قدرت از بالا به پایین بوده و در آن مرد رئیس خانواده شناخته می‌شود. در عین حال، از طرفی زن وظیفه دارد به فرزندان رسیدگی و محبت کند و از طرف دیگر، قانون، تمام حقوق فرزندان را به پدران داده و برای مادران هیچ گونه حقی قائل نیست. علاوه بر این، در مقابل این تعریف مدرن، همچنان قوانینی داریم که به دوران ابتدایی‌تر زندگی اجتماعی بر می‌گردد و تمام تحرکات زنان از جمله کار کردن و درس خواندن را ذیل نظر مردان قرار می‌دهد.
اعزازی در ادامه، برای روشن‌تر کردن بحث خود، چگونگی تغییر خانواده مردسالار و ابتدایی را به خانواده هسته‌ای مورد توجه قرار داد و گفت: تا پیش از انقلاب صنعتی، در تمام دوره‌ها، ما با خانواده‌ای روبرو بودیم که بیش از هر چیز یک واحد تولیدی بود و در آن، پدر به عنوان یک سر کارگر، کارها را بین اعضای دیگر تقسیم می‌کرد. در این دوره‌ها، ازدواج‌ها هرگز به عنوان پیوند دو گروه اجتماعی مطرح نبود، بلکه دو گروه خانواده، چه در میان اشراف و چه در میان اعضای عادی جامعه، به واسطه ازدواج با هم، در صدد برقراری ارتباطات سیاسی و اقتصادی و یا کسب پایگاه و موقعیت اجتماعی بودند و تنها چیزی که در این پیوند گروهی مطرح نبود، عشق و علاقه و پسندیدن دو فرد جوان بود. ازدواج بر اساس عشق، در اثر تغییرات انقلاب صنعتی و عملاً در میان دستمزد بگیران زن و مرد به وجود آمد. در واقع، وجود دستمزد این استقلال را به افراد می‌داد که بتوانند بدون نظارت خانواده فردی را برای ازدواج انتخاب کنند. با تغییرات حاصل از انقلاب صنعتی، در قرن هفدهم، هیجدهم و نوزدهم که قرن ایدئولوژی‌ها و دموکراسی بود، همان‌طور که اقتدار دولت و پادشاه و دیکتاتور به تدریج نفی می‌شد، اقتدار معلمان در مدارس کاهش می‌یافت و اقتدار در نهادهای اجتماعی هم نفی می‌شد، اقتدار مردان در خانواده نیز بسیار نزول پیدا کرد. این دو پدیده، باعث ایجاد تغییراتی اساسی در نهاد خانواده شد.
وی سپس با اشاره به سه نظریه محافظه‌کارانه، کارکردگرایانه و تضادگرا، به توضیح درباره هر یک از آنها پرداخت. او در توضیح نظریه محافظه‌کارانه گفت: در بسیاری از کشورها همچون آمریکا، انگلستان و آلمان، به‌خصوص وقتی که سیاستمداران محافظه‌کار در قدرت هستند، از برگشت به ارزش‌های خانوادگی و خانواده صحبت می‌شود. آنها سعی دارند واحد خانواده را به عنوان واحدی اساسی حفظ و نگهداری کنند؛ چرا که بر این باورند که اگر خانواده نباشد، جامعه نیز از هم می‌پاشد. بنابراین یا تسهیلاتی را برای ازدواج و تشکیل خانواده فراهم می‌کنند و یا مشکلاتی را بر سر راه طلاق ایجاد می‌کنند و از سوی دیگر، امتیازات و تسهیلات بیشتری را برای زنان مطلقه فراهم می‌کنند.
اعزازی در ادامه با تأکید بر اینکه نظریات کارکردگرایانه بسیار مقبول جامعه ما هستند؛ خاطرنشان کرد: در این نظریات، دیگر به خانواده به عنوان یک واحد تولیدی نگاه نمی‌شود و ازدواج برای تشکیل خانواده را حاصل عشق می‌دانند. البته عشق یا به عبارتی پدیده مشکوک قرن بیستم را نه آن عشق آتشین، بلکه دلبستگی‌ای می‌نامند که افراد را در خوشی و ناخوشی در کنار یکدیگر نگاه می‌دارد. از دید کارکردگرایی، در ازدواج‌های کنونی علاقه عنصر اصلی است و کانون گرم خانواده را ایجاد می‌کند. در مجاورت این عشق رابطه بین والدین و فرزندان محکم می‌شود و از زوجین انتظار می‌رود که به هم وفادار باشند. این دید که در ایران نیز خیلی رواج دارد، جامعه‌پذیری کودکان را بسیار با اهمیت دانسته و بر نقش پدر و مادر در این زمینه تأکید دارد. همچنین در یک تقسیم‌بندی جنسی، مرد در جایگاه نان‌آور و زن مسئول خانه‌داری شناخته می‌شود.
وی همچنین در توضیح تضادگرایی، گفت: اصولاً جامعه سرمایه‌داری خانواده را نهادی تلقی می‌کند که در خدمت سرمایه‌داری است. از این منظر، خانواده به‌وجود آمده تا به بازتولید اجتماعی مرد کارگر کمک کند. در این میان، زن خانه‌دار نیز مسئول تجدید قوای مرد کارگر برای انرژی بیشتر و کار بیشتر است. خانواده ارزش‌های جامعه سرمایه‌داری را در کودکان نهادینه می‌کند تا در جامعه اقتدار سرمایه‌دار را بپذیرند. دیدگاه‌های فمینیستی در دهه ۱۹۸۰ با عنوان دیدگاه‌های تبعیض جنسیتی انتقاداتی را به این نظریات وارد کردند. یکی از این انتقادها این بود که سلطه را نه فقط در روابط اجتماعی‌، همچون سلطه سرمایه‌دار بر کارگران، بلکه در اقتدار مردسالارانه در خانواده نیز باید جستجو کرد اما هیچ‌یک از این انتقادها موقعیت زنان را از دید خود آنها مورد بررسی قرار ندادند. به همین دلیل، در دهه‌های بعدی تحقیقاتی برای یافتن پاسخی به این سوال که خود زن در خانواده چه احساسی دارد، صورت گرفت.
دکتر اعزازی در بخش دیگری از سخنان و در بازگشت به بحث ازدواج موقت در ایران گفت: موضوع این است که در ترویج ازدواج موقت، مسأله زنان مطرح نبوده و دید حاکم در این زمینه، کاملاً مردانه است. در دو سه سال گذشته، در اظهار نظرهای برخی از مسئولان با بحث‌هایی در جهت تشویق خانواده‌ها برای ازدواج دختران دانش‌آموز به عنوان راه حلی برای جلوگیری از شیوع فساد در جامعه و یا لزوم ایجاد موسساتی برای ازدواج موقت و به طور کلی، معرفی ازدواج موقت به عنوان راهی برای ضابطه‌مند کردن روابط نامشروع کنونی مواجهیم. در این زمینه چند نکته مطرح است. نخست اینکه مسئولان به وجود و نامشروع بودن روابط بین دختر و پسر در جامعه معتقدند و سعی دارند با ازدواج موقت به آن مشروعیت دهند. این در حالی است که ما در نظر سنجی‌های سال ۱۳۸۲ در مورد تعدد زوجات در پیمایش ارزش‌ها و نگرش‌های ایرانیان با مخالفت بیش از ۸۷ درصد مردان و ۹۶ درصدی زنان با ازدواج مجدد مواجهیم. در واقع، تنها حدود ۷ درصد مردان و ۲ درصد زنان با این قضیه موافق و 5/5 درصد مردان و کمتر از ۲ درصد زنان برای تعیین خوب یا بد بودن ازدواج موقت تردید دارند.
مدیر گروه مطالعات زنان انجمن بخش دیگری از سخنان خود را به بررسی تفاوت‌ها و تشابه‌های بین ازدواج موقت و دائم اختصاص داد و در این باره گفت: ازدواج موقت بر اساس قیمت مشخص و در مدت زمان مشخص حداکثر برای 99 سال صورت می‌گیرد. در این نوع ازدواج، با توجه به اینکه زن مهریه تعیین شده را دریافت می‌کند، دیگر حق دریافت نفقه ندارد. فقط اگر فرزندی از این ازدواج به‌وجود آید، از پدر خود ارث می‌برد. زنان مزیت فسخ رابطه را دارند در صورتی که در ازدواج دائم، طلاق امری بسیار مشکل است. به بیان مسئولان، هدف از ازدواج موقت ضابطه‌مند کردن و رفع نیازهای جنسی نه فقط مردان، بلکه جوانان است و به نظر می‌رسد نیاز جنسی هیولایی است که تمام زندگی افراد، قول و قرارها، پای‌بندی و تعهداتشان را از بین می‌برد. یک ساعت بعد از اتمام هر ازدواج موقت، مردان می‌توانند بار دیگر ازدواج کنند. در حالی که یک زن بعد از هر ازدواج موقت باید بین ۳۰ تا ۴۵ روز صبر کند. حال سوال این است که نیاز جنسی زن در این مدت چه می‌شود؟ آیا استفاده از ازدواج موقت برای رفع نیازهای مردان بیمار نیست؟ ازدواج مجدد را برای مردان متاهل خوب نمی‌دانند ولی هیچ قانونی آنها را از این کار منع نمی‌کند. مردان می‌توانند در سفر ازدواج مجدد کنند ولی آیا همسرشان که در شهر محل سکونت باقی مانده، دچار پرهیز جنسی نیست؟ از سوی دیگر، با ایجاد شدن این شبهه در زن که شاید شوهرش دست به این کار زده باشد، در وفاداری بین آنها خدشه وارد شده و به تدریج، واحد خانواده که فقط متشکل از مادر و فرزندان است، مشکلاتی را برای فرزندان در پی خواهد داشت. در نتیجه، می‌توان گفت که ضابطه‌مندسازی این امر، جز مشروعیت بخشیدن به یک رابطه نامشروع، اثر دیگری نخواهد داشت. امروزه محققان معتقدند زن باردار باید زندگی‌ای بدون استرس داشته و با شوهرش رابطه خوبی داشته باشد. حال اگر ازدواجی موقت منجر به حاملگی شد، آن زن چگونه می‌تواند مرد را بیابد و وقتی پیدایش کرد، چگونه می‌تواند پدر بودن وی را اثبات کند؟ آیا آن مرد زندگی با آن زن را خواهد پذیرفت؟ آیا هنگام زایمان کسی هست که کاری برای آن زن انجام دهد؟ او چگونه فرزند حاصل از این ازدواج موقت را به تنهایی بزرگ و تربیت خواهد کرد؟
وی افزود: نکته دیگر، ازدواج موقت دختران دانش‌آموز است. در مدرسه‌های ما آموزش جنسی داده نشده و مثل غرب به راحتی در مورد این موضوع بحث نمی‌شود. در این شرایط چطور و در کجا دختران دانش‌آموز می‌توانند عمل هم‌خوابی داشته باشند؟ حاصل این ازدواج موقت چه نوع خانواده‌ای خواهد بود و حرمت بین پدر و مادر چگونه تعریف می‌شود؟ آیا در آینده پسری حاضر خواهد بود با دختری که صیغه شده ازدواج کند و یا آن دختر از ابتدای زندگی مشترکش، بنا را بر دروغ و پنهان کاری خواهد گذاشت؟ اگر طول مدت صیغه بیش از یک ساعت باشد، مثل یک هفته یا یک ماه، هزینه خورد و خوراک آنها بر عهده کیست؟ حال که دولت می‌گوید پول برای کار و ازدواج جوانان ندارد، آیا راه حل این مشکل ازدواج موقت آنها و زندگی موقت عروس و داماد به خرج والدین‌شان است؟
دکتر شهلا اعزازی در پایان سخنرانی خود، با تأکید بر مخالفتش با ترویج و هنجارمند کردن ازدواج موقت تصریح کرد: در صورت ترویج و از بین رفتن زشتی این مسأله، مشکلات زیادی در جامعه ایجاد خواهد شد و بهتر است برای حل مشکلات موجود، نه از راه‌های سنتی بلکه از راه حل‌هایی متناسب با جامعه امروز بهره بگیریم.
زمینه‌ها و پیامدهای ازدواج موقت برای زنان
در بخش دوم این نشست گروه مطالعات زنان، سیده معصومه پریش به بررسی زمینه‌ها و پیامدهای ازدواج موقت برای زنان پرداخت. او سخنان خود را با اشاره به ارائه راه حل ازدواج موقت از سوی برخی مسئولان و صاحب نظران، برای حل مشکل محرومیت جنسی ده الی پانزده ساله جوانان در فاصله میان سن بلوغ و ازدواج دائم، آغاز کرد و گفت: طرفداران این ایده معتقدند به دلیل موانع شرعی و فرهنگی، برقراری روابط جنسی آزاد در جامعه‌ای مثل ایران امکان‌پذیر نیست. این در حالی است که ارضای غریزه جنسی، جزء نیازهای ضروری هر انسانی بوده و عدم ارضای این نیاز، فرد را با مشکلات روحی- روانی زیادی روبرو می‌کند. در نتیجه، در مدتی که برای افراد امکان ازدواج دائم فراهم نشده است، برای حل این بحران باید ازدواج موقت صورت گیرد.
وی با تأکید بر وجود نگاه منفی در جامعه ایران نسبت به پدیده ازدواج موقت، گفت: طرح راه‌کار ازدواج موقت برای حل بحران جنسی جوانان، برای نخستین بار توسط یک مقام مسئول در سال ۱۳۶۹ به صورت رسمی، مخالفت‌های زیادی را در ایران، به ویژه در میان مدافعان حقوق زن و حتی برخی علمای مذهبی، در بر داشت. در این رابطه، مدافعان حقوق زن عقیده دارند که اگرچه ارضای نیاز جنسی جزء ضروری‌ترین نیازهای بشر است، اما ارضای یک نیاز نباید به پایمال شدن حقوق نیمی از جامعه انسانی، یعنی زنان منجر شود. در روایات و احادیث اسلامی، برای دوری از گناه و کنترل شهوت، به ازدواج موقت مردانی که توانایی ازدواج دائم ندارند و نیز مردان متأهلی که به دور از همسرانشان هستند، با هدف ارضای نیاز جنسی، اشاره شده است.
پریش پس از این مقدمه با طرح دو پرسش‌ با این مضمون که آیا ازدواج موقت زنان نیز برای ارضای نیاز جنسی است یا دلایل دیگری آنها را وادار به این کار می‌کند؟ و پیامدهای این ازدواج برای زنان چیست؟ به ارائه یافته‌های پژوهش خود در این زمینه پرداخت. او گفت: برای یافتن پاسخ این سوالات، نمونه‌ای ۲۸ نفری از زنانی که در عقد موقت بودند یا ازدواج موقتشان به اتمام رسیده بود، را انتخاب کردیم و با آنها مصاحبه عمیق انجام دادیم. در این نمونه، حداقل مدت عقد یک‌سال و حداکثر ۹۹ سال بود و اغلب مصاحبه‌شوندگان، زنان مطلقه یا کسانی بودند که همسرشان فوت کرده بود و تعداد محدودی از آنها نیز دختران مجردی بودند که ازدواج موقت اولین تجربه آنها بود. سن آنها حداقل ۲۵ و حداکثر ۵۲ سال بود. بیشتر این زنان شاغل نبوده و در تأمین مسائل مالی خود مشکل داشتند و به همین دلیل، دست به این اقدام زده بودند. تعداد کمی از آنها شاغل بودند که برخی به پرستاری از سالمندان و برخی دیگر به کارهای خدماتی مشغول بودند. یک وکیل و یک کارمند اداری نیز در میان مصاحبه شوندگان بود. بسیاری از آنها مشکل مسکن داشته و تنها تعداد محدودی از مسکن شخصی برخوردار بودند. نمونه‌ها از تمام نقاط تهران بود و مصاحبه‌ها عمدتاً در پارک‌ها، منازل و گاهی در محل کار آنها صورت می‌گرفت. برای پیدا کردن نمونه‌ها به روحانیون مساجد، سازمان بهزیستی، دادگاه خانواده، دفتر مشاوره ازدواج و زنان فال‌گیر قهوه مراجعه کردیم. بیشتر نمونه‌ها را در یک دفتر مشاوره ازدواج که به طور غیررسمی و بدون تابلو فعالیت می‌کرد، پیدا کردیم. مراجعین این دفتر، با پرداخت ده هزار تومان حق عضویت و پر کردن یک فرم در نوبت ازدواج موقت و یا دائم قرار می‌گیرند. به گفته روحانی مسئول این دفتر مشاوره ازدواج، بیشتر مراجعین مرد، خواهان ازدواج موقت بوده و بیشتر زنان، تمایل به ازدواج دائم دارند. از آنجا ‌که معمولاً تعداد مراجعین زن کمتر است، حق انتخاب با آنها است. برای هر مراجعه‌کننده‌ای یک پرونده تشکیل شده و زنان بر اساس مشخصات و ویژگی‌های مردان، چند نفر را انتخاب می‌کنند تا توسط فرد روحانی از آنها دعوت شود. سپس با هم صحبت می‌کنند و در صورت تفاهم برای ازدواج موقت، ازدواجی به مدت یک تا چهار ماه صورت می‌گیرد که در صورت تمایل طرفین قابل تمدید است. صیغه‌نامه به زن داده می‌شود و پی‌گیری برای سرانجام این ازدواج‌ها به عهده فرد روحانی است که درصدی از مهریه را به عنوان حق‌الزحمه این مشاوره دریافت می‌کند. همچنین، در صورتی که این افراد مکانی برای با هم بودن نداشته باشند، فرد روحانی خانه‌هایی را به آنها معرفی می‌کند که می‌توانند به صورت ساعتی و به هزینه مرد اجاره کنند. در موارد بررسی شده، بیشتر زنانی که ازدواج موقت می‌کردند، آسیب‌هایی را در زندگی خود تجربه کرده بودند و اغلب، زنان مطلقه‌ای بودند که برای فرار از مشکلاتی مثل طلاق دوباره، به این کار دست می‌زدند. از جمله مهم‌ترین دلایل طلاق قبلی این زنان، اعتیاد، خیانت مرد، خشونت، ازدواج‌های زودرس و عدم مسئولیت‌پذیری مردان مشخص شده است.
سخنران این بخش از نشست گروه مطالعات زنان، مواردی چون نیاز مالی، نیاز عاطفی و یا ترکیبی از نیازهای مالی، عاطفی و جنسی را به عنوان مهم‌ترین زمینه‌های گرایش به ازدواج موقت از سوی این زنان برشمرد و گفت: در کشور ما، از یک سو، شرایط بازار کار به زنان اجازه کار با دستمزد بالا را نمی‌دهد و از سوی دیگر، از آنجایی‌که این زنان مهارتی برای تأمین معاش ندارند، نیاز مالی یکی از مهم‌ترین دلایل ازدواج موقت آنها است. در میان نمونه مورد مطالعه ما، برخی از زنان کمک‌هایی از کمیته امداد دریافت می‌کردند ولی مشکلات آنها همچنان ادامه داشت و ازدواج موقت، به عنوان یک شغل و منبعی برای کسب درآمد، برای بسیاری از این زنان مطرح بود ولی به دلیل کوتاه بودن مدت این ازدواج‌ها، مشکلات مالی آنها همچنان به قوت خود باقی می‌ماند و معمولاً از آنجا ‌که این زنان باید بعد از پایان مدت عقد، بین ۴۵ روز تا دو ماه عده نگاه دارند و در مدت این دو ماه، برخی همچنان با مشکل مالی مواجهند، به راه‌های شرعی و عملی همچون ازدواج‌های یک ساعته با شرط عدم دخول روی می‌آورند که نیاز به نگه داشتن عده نداشته باشند. بنابراین تنها انگیزه ازدواج موقت این گروه از زنان عامل اقتصادی است و آنها به این ازدواج، به عنوان یک شغل می‌نگرند. در واقع، این عمل نوعی سوء استفاده از قوانین اسلامی است که در آن هیچ توجهی به شخصیت و منزلت زن نشده و آسیب‌های زیادی را برای او به همراه دارد.
وی افزود: یکی دیگر از دلایلزنان برای ازدواج موقت، نیاز عاطفی و جنسی است. برخی زنان تأکید دارند که در این نوع ازدواج نیز ابتدا باید نیاز عاطفی و بعد نیاز جنسی‌شان تأمین شود. البته در مواردی نیز ترکیبی از نیازهای مالی و عاطفی و جنسی زمینه‌ساز ازدواج موقت است. این دسته از زنان نیازهای خود را به ترتیب نیاز مالی، عاطفی و سپس جنسی اولویت‌بندی می‌کنند. آنها معتقدند که امکان ازدواج دائم برای زنان مطلقه و آنهایی که صاحب فرزند هستند، بسیار کم است. علاوه بر این، در این میان، دسته‌ای از زنان هستند که تا حدودی از لحاظ مالی تأمین بوده و بیشتر برای رهایی از تنهایی، تأمین نیاز روحی و نیاز به هم‌صحبت، به عقد موقت مردی در می‌آیند و البته مهریه هم به عنوان کمک هزینه زندگی برایشان مطرح است.
پریش ادامه داد: برای بررسی میزان رضایت زنانی که اقدام به ازدواج موقت کرده‌اند، مدت زمان ازدواج را به چند دسته طبقه‌بندی کردیم. در دسته اول، زنانی جای گرفته‌اند که ازدواج ۹۹ ساله کرده‌اند. به دلیل شباهت بیشتر این ازدواج به ازدواج دائم، این افراد معمولاً از گروه‌های دیگر رضایت بیشتری دارند. زنان دسته دوم، با ازدواج‌هایی به مدت بیش از چهار الی پنج ماه، معمولاً از ازدواج خود، رضایت عاطفی و جنسی زیادی دارند اما به دلیل طولانی بودن مدت ازدواج و ایجاد وابستگی‌های عاطفی، همیشه این دغدغه در آنها دیده می‌شود که بعد از پایان این مدت و جدایی، چه باید بکنند و برخی نیز دچار عذاب وجدان می‌شوند. رضایت اقتصادی در این زنان متفاوت است. زنانی که مهریه را کامل دریافت می‌کنند، رضایت دارند ولی آنهایی که مهریه را ناقص می‌گیرند یا از آنها سوء استفاده مالی شده و اصلاً مهریه نمی‌گیرند، ناراضی‌اند. دسته سوم که اغلب زنان مورد مطالعه را در بر می‌گیرد، ازدواج‌هایی با مدت زمان کمتر از چهار یا پنج ماه است. رضایت عاطفی و جنسی در این زنان کاملاً متفاوت است. زنان دسته‌بندی شده در این گروه، ازدواجی از یک ساعت تا چهار یا پنج ماه را تجربه کرده‌اند. برای این گروه، اصلاً نیاز عاطفی و جنسی مطرح نبوده و فقط نیاز مالی مهم است. زنانی که سابقه تعداد زیاد ازدواج موقت دارند، به این نوع ازدواج به شکل شغل نگاه می‌کنند و معتقدند که در این نوع ازدواج، نباید بگذارند که برایشان وابستگی عاطفی ایجاد شود و در صورت ایجاد این وابستگی‌ها ضرر می‌کنند.
وی تأکید کرد: با وجود آن‌که در فلسفه اسلامی، علت اصلی ازدواج موقت، تأمین نیاز جنسی است ولی نیاز عاطفی برای زنان مقدم بر نیاز جنسی است و در عین حال، هر چه مدت زمان ازدواج موقت طولانی‌تر باشد، از یک سو تأمین نیاز عاطفی و نیاز جنسی برایشان پررنگ‌تر شده و از سوی دیگر، دغدغه زمان جدایی بیشتر می‌شود. بنابراین، ازدواج موقت بیشتر برای زنانی مفید است که به جنبه مادی و نه جنبه عاطفی آن توجه دارند. البته در این زمینه باید توجه داشت که برخی از زنانی که مشکل اقتصادی دارند، از روی اکراه و اجبار به این ازدواج روی می‌آورند که خود، نوعی خشونت جنسی است. این خشونت، که متأسفانه در ازدواج موقت بر علیه زن اعمال می‌شود، تنها تحقیر شخصیت او را در پی دارد. در نتیجه نگرش منفی جامعه نسبت به ازدواج موقت، این زنان نگران برخورد بد جامعه و آینده خود هستند. چرا که بر اساس فرهنگ ایرانی کمتر مردی حاضر است با زنی که سابقه ازدواج موقت دارد، ازدواج کند.
پریش همچنین خاطرنشان کرد: بررسی نگرش این زنان به ازدواج موقت نشان می‌دهد که عده‌ای از آنها موافق و عده‌ای دیگر مخالف ازدواج موقت هستند. دسته نخست، عموماً به‌دلیل سابقه تلخی که از جدایی دارند، معتقدند که آسان بودن این ازدواج، آزادی و عدم مسئولیت‌پذیری زن در آن، آن را به بهترین نوع ازدواج برای زنان بیوه تبدیل می‌کند؛ حال آن‌که برخی دیگر این نوع ازدواج‌ را نوعی هرز‌گی می‌دانند اما با این وجود، به دلیل نبود امکان رابطه آزاد جنسی در ایران و نیز مشکلات مالی، ناچارند علی‌رغم میل خود، به این نوع ازدواج تن دهند که تضاد و تنش درونی را برای آنها در پی دارد. آنها دلایل تنفر خود از ازدواج موقت را با عباراتی همچون «تنفر از کلمه صیغه بودن»، «آسیب رساندن به زندگی مردان متأهل» و «احساس گناه از این نوع ازدواج» بیان می‌کنند. بیشتر این زنان ازدواج خود را از خانواده مخفی می‌کنند و در مواردی که خانواده‌ها با خبر شده‌اند، با مخالفت شدید آنها روبه‌رو شده‌اند. تعداد کمی از این زنان با بیان این دلیل که چاره‌ای جز این کار نداشته‌اند، به فرزندانشان آگاهی داده‌اند. در عین حال، اغلب مردان هم ازدواج موقت را از خانواده‌شان مخفی نگاه می‌دارند. در میان موارد بررسی شده تنها در دو مورد خانواده مرد نیز موافق بودند ولی در مواردی چند که خانواده‌ها به صورت تصادفی در جریان قرار گرفته‌اند، با بی‌احترامی و دادن نسبت‌های ناروا به این زنان واکنش نشان داده‌اند.
معصومه پریش در پایان، درباره سلامت زنان مورد مطالعه خود، گفت: از آنجا ‌که در ایران توسط رسانه‌ها آموزش جنسی داده نمی‌شود، معمولاً افراد نسبت به سلامت جنسی خود آگاهی ندارند و در مورد این زنان نیز که از تحصیلات پایینی برخوردارند، اغلب این مسأله تشدید می‌شود. در سال‌های اخیر، وزارت بهداشت برای کسانی که در شرف ازدواج هستند، در قالب برخی کلاس‌ها، آموزش‌هایی را در نظر گرفته است ولی زنانی که ازدواج موقت می‌کنند، در معرض خطر بیماری‌های مقاربتی قرار دارند. برخی از این زنان استفاده از کاندوم را بهتر از سایر روش‌ها می‌دانند ولی برخی دیگر که اطلاعاتی کلی نسبت به بیماری‌هایی مثل ایدز و هپاتیت داشته و اصلاً راه‌های انتقال آن را نمی‌دانند و تنها به سلامت ظاهری افراد اکتفا کرده و از سایر روش‌های جلوگیری استفاده می‌کنند. تعدادی از این زنان نیز علی‌رغم میل خود، روابط جنسی منحرف داشته و ناچار به تحمل آسیب‌های آن هستند. در واقع، به طور کلی بخشی از خشونتی که در این نوع ازدواج‌ها برای زنان وجود دارد، نوع روابط جنسی است. مردان فکر می‌کنند با پرداخت مبلغی به عنوان مهریه می‌توانند هر درخواست نامتعارفی از این زنان داشته باشند و زنان نیز ناچارند که به این مسأله تن دهند. برخی از این زنان خود را مذهبی و برخی خود را غیر مذهبی می‌دانند ولی هیچ‌کدام علت این ازدواج‌ها را برخورداری از ثواب ندانسته و آن را راهی برای رفع نیازهای عاطفی، مالی و جنسی خود تلقی می‌کنند. از دید این زنان، ازدواج موقت مردان مجرد حاصل نیاز طبیعی است ولی نیاز مردان متأهل به هوس‌رانی شبیه است، هر چند آنها اغلب دلیل این کار را سرد مزاجی همسران خود می‌دانند. بر این اساس، به نظر می‌رسد، به طور کلی راه حل مشکلات جنسی همسران، نه روی آوردن به ازدواج دوم و ترویج آن در جامعه، بلکه آموزش صحیح جنسی است.