چهارشنبه 3 آذر 1400، گروه سیاستگذاری اجتماعیِ انجمن جامعهشناسی ایران میزبانِ همت قلیزاده، کارشناس مسائل اقتصادی بود. چالشهای آنچه امروز از آن با عنوانِ «یارانههای پنهان» یاد میشود، محور اصلیِ این نشست بود.
استدلالهایی که امروز برای آزادسازی یارانههای دولتی میشنویم، سخنان نامآشنایی هستند که بیش از دهسال پیش در زمانِ بررسی طرح هدفمندی یارانهها به گوش میرسیدند. کاهش رانت و افزایش شفافیت مالی، حمایت از فقرا، کنترل مصرف، ممانعت از اتلاف منابع، کاهش شکاف طبقاتی، ممانعت از قاچاق سوخت و غیره، از زمرۀ همین استدلالها بودند که یاسر باقری، مدیر گروه سیاستگذاری اجتماعیِ انجمن جامعهشناسی ایران، در مقدمۀ نشست به برخی از آنها اشاره کرد.
در ادامه، همت قلیزاده، اصطلاحِ یارانههای پنهان را عبارتی رهزن دانست که پیشینۀ آن به اندیشۀ جهانیسازیِ قیمتها برمیگردد و از دهۀ هفتاد در ایران نیز مورد توجۀ ویژه قرار گرفته است. طبق این رویکرد، قیمت انرژی مانند سایر کالاها بایستی در بازار آزاد مشخص شود. قلیزاده اما به نکتهای کلیدی در نقدِ این رویکرد اشاره کرد و قائل بود که انرژی کالایی است اساسی نه کالایی مصرفی، بنابراین وظیفۀ دولتها خواهد بود که انرژی را در حاشیهای امن و به دور از نوسانات بازار نگاه دارند.
یکی از ابزارهای مهم توسعه نزد کشورهایی که در فرآیند توسعهیافتگی هستند، دسترسی به انرژی ارزان است. قریب به اتفاقِ کشورهای توسعهیافته در تلاش بودند تا در ابتدایِ طیکردنِ مراحل توسعهیافتگیِشان، از انرژی ارزان بهره ببرند. در ایران نیز سه بازۀ زمانی که رشد اقتصادی قابلتوجه بوده (دهۀ چهل، نیمۀ دوم دهۀ هفتاد و نیمۀ اول دهۀ هشتاد)، تولید انرژی بالاتر از حدِّ معلمولِ خود قرار گرفته است. این مهم، موید این نظریه است که تولید انرژی با توسعۀ اقتصادی نسبت مستقیم داشته بنابراین لزوماً افزایشِ مصرف انرژی محصولِ بیشینهشدنِ مصرف خانگی نیست. علیرغم این نکات، هنوز عدهای بیتوجه به تجربیات جهانی و ملی، انرژی ارزان در ایران را مانع توسعهیافتگی کشور میدانند.
قلیزاده در پایان به دو نمونه از نشانیهای غلطی که در باب یارانههای پنهان در کشور گفته میشود، اشاره کرد: یکی مقایسۀ قیمت انرژی در ایران با قیمت جهانی؛ و دیگری مقایسۀ میزان مصرف انرژی در ایران با سایر کشورها. منتقدین با پیوند دادنِ این دو مفهوم به یکدیگر، پائینبودنِ قیمت انرژی در ایران را نتیجه میگیرند. اما چرا این قیاس نابهجاست؟ در باب قیمت، باید توجه داشت که نمیتوان هزینههای مصرف انرژی در ایران را با میانگین جهانی مقایسه کرد، اما در بررسیِ سهم این هزینهها از حداقل دستمزد، به میانگینهای جهانی بیتوجه بود. منتقدینِ یارانههای پنهان، قیمت انرژی در ایران را با کشورهای توسعهیافته قیاس میکنند، اما وقتی به مقایسۀ دستمزد کارگران ایرانی میرسند، به میانگینهای جهانی بیتوجه میشوند. قیمت انرژی در ایران شاید نسبت به درآمدهایِ یک اروپایی ارزان بهنظر برسد اما وقتی با معیارهایی چون حداقل دستمزد و خط فقر در کشور مقایسه میشود، اتفاقاً با قیمتهای بالا به دست مردم میرسد.
اما در باب مصرف انرژی، سوال اینجاست آیا سبد مصرف انرژی در سایر کشورها، با سبد مصرف انرژی در ایران یکسان است؟ اساساً وقتی وسایل گرمایشی در برخی از این کشورها از طریق گاز تأمین نمیشوند، چهطور میتوان مصرف گاز آن کشور را با کشوری مقایسه کرد که منبعِ اصلیِ تامین گرمایش در آن کشور، از طریق گاز است؟ در واقع محدودبودنِ سبد مصرف انرژی در ایران، هزینهای نیست که مردم آن را پرداخت کنند بلکه وظیفهای است بر دوش دولت تا با گستراندنِ این سبد، فشار را از روی یک منبع خاص انرژی، بردارد.