روز دوشنبه دوم آذر ماه سال 88، یک کارگاه پژوهشی در گروه علمی- تخصصی جامعهشناسی شهر انجمن جامعهشناسی ایران برگزار شد که به موضوع تجدید حیات محلات قدیمی تهران اختصاص داشت و طی آن، گزارش بازسازی دو محله بریانک و سیروس توسط دکتر گیتی اعتماد و مهندس سهراب سروشیانی ارائه شد و در این باره، بحث و تبادل نظر صورت گرفت.
در آغاز این نشست، دکتر گیتی اعتماد، نایب رئیس انجمن صنفی مهندسان مشاور معمار و شهرساز، به ارائه گزارش خود از بازسازی محله بریانک در منطقه 10 تهران پرداخت. در بخشی از این منطقه محدوده نواب و آپارتمانهای ساخته شده توسط شهرداری قرار دارد. او با توضیحات کوتاهی درباره چگونگی اجرای پروژه این آپارتمانها توسط شهرداری تهران، اشاره کرد که در تحقیقاتی که در این منطقه انجام دادهاند، 200 پرسشنامه توسط 200 خانواری که در این آپارتمانها زندگی میکردند پر شده اما نکته قابل توجه این بود که در میان این افراد، حتی یک خانوار هم از ساکنان قبلی این منطقه که خانههایشان خراب شده بود و به جای آنها آپارتمانها ساخته شده بود، وجود نداشت.
وی گفت: با توجه به اینکه اخیراً از ما خواسته شده که این طرح را ادامه دهیم، برای ما جالب است بدانیم که کسانی که پیش از این آنجا زندگی میکردند که فکر میکنم لااقل یک یا دو هزار خانوار باشند، الآن کجا رفتهاند. فرضیه من این است که آنها به جایی بدتر از اینجا رفتهاند، چون به ایشان در ازای خانهها پول نقد داده شده و به نظر میرسد با توجه به تورم موجود، قدرت خرید آنها در عرض مدت کوتاهی کاهش یافته باشد. این امر به منزله آن است که طرحهایی که به این شکل انجام شده، نفع چندانی برای ساکنان آن محلات نداشته است. بر این اساس، با توجه به اینکه که هدف شهرداری یا مشاور مهندسان شهرسازی در یک طرح نوسازی یا بهسازی، مردم هستند، باید در این زمینه تغییر رویه داد.
اعتماد در بخش دیگری از سخنان خود، به بیان تجربهشان در نوسازی رباط کریم که در جنوب نواب واقع است، پرداخت. او توضیح داد که پس از مطالعات جمعیتشناسی و کالبدی و بررسی وضعیت ساختمانها، به این نتیجه رسیدیم که به دلیل وجود خدمات محدود در این منطقه، بهتر است که کار بهسازی را در پیش بگیریم و از آنجا که محدوده بریانک از نظر زلزله بسیار آسیبپذیر شناخته شده بود، تصمیم به مقاومسازی بخشی از خانههای این منطقه گرفتیم. هدف این بود که مقاومسازی در حدی باشد که در یک زلزله بین 6 تا 7 ریشتر ساختمان پایین نریزد و کشته نداشته باشیم. برآورد ما این بود که برای هر خانه 100 متری، حدود 5 میلیون تومان هزینه لازم است. متأسفانه در بحث اعطای وامها مشکلاتی به وجود آمد و این پروژه موفق نشد و در عمل، تنها یک حسینیه مقاومسازی شد؛ آن هم به آن دلیل که خود هیأت امناء پول به بانک دادند و در واقع، ما کار خاصی نکردیم.
دکتر اعتماد در پایان سخنان خود تأکید کرد که رویارویی با بافت فرسوده کار بسیار ظریف و زمانبری است که در آن، عامل مشارکت مردم نیز نقش بسیار مهمی دارد. در عین حال، باید راهکارهایی را در نظر گرفت که پولی که به افراد داده میشود، صرف امور دیگر نشود. در حال حاضر، شاید بتوان گفت که بیش از نیمی از شهرهای ما دارای بافتی فرسوده هستند و بنابراین برای حل این مشکل، ما باید به راه حلهای جامعتر و سریعتری برسیم.
در ادامه این کارگاه پژوهشی، مهندس سهراب سروشیانی نیز گزارشی را از بهسازی در محله سیروس تهران ارائه کرد. او در بحث خود توضیح داد که در بهسازی منطقه 12 که به آنها واگذار شده، علاوه بر مسائل و مشکلاتی که دکتر اعتماد اشاره کرد، تاریخی بودن این منطقه نیز موضوعی است که باید بسیار مورد توجه قرار گیرد. به گفته او، منطقه 12 را میتوان مرکز تاریخی شهر تهران و هسته اصلی آن نامید. این منطقه شامل محدوده اولی است که در زمان صفویه تشکیل شده و نواحی بازار، سنگلج و محله چاله میدان را در برمیگیرد. بحث اصلی ما هم در مورد محله چاله میدان قدیم است که اکنون خیابان سیروس نامیده شده است. در این پروژه، مسأله اصلی این است که این محدوده از محلههای فوقالعاده فرسوده شهر تهران است که از دوران صفوی و بعضاً دوره قاجار بهجا مانده است و به همین دلیل، باید دید که چگونه میتوانیم کار نوسازی شهری را در حالی انجام دهیم که شکل و شمایل گذر، ساختمانها، باغ و دیگر اماکن به همان شکل حفظ شود. از سوی دیگر، در این محدوده، به دلیل باریک بودن گذرها و کوچهها، رفت و آمد لودر و جابهجایی مصالح نیز بسیار دشوار است.
وی ادامه داد: در تجربهای که در سال 79 داشتیم، تصمیم گرفتیم برای اولین بار لااقل در تهران با رویکرد مشارکتی وارد شویم و برای این موضوع بسترسازی کنیم؛ چرا که مداخله در این محلهها صرفاً جنبه کالبدی ندارد و مباحث اجتماعی، اقتصادی و مدیریت شهری نیز باید در نظر گرفته شود. در این تجربه، در بخشی که با مردم مواجه بودیم، مشکلی نداشتیم؛ چون سفارش دهنده بهسازی محله سیروس خود مردم بودند. در واقع، جمعی از نمایندگان ساکنان محله را تشکیل شده و تصمیم به نوسازی گرفته بودند اما نیاز به شناخت قانون، ابزار، وام و ... داشتند. در این زمینه، ما جلساتی با اهل محل در مساجد داشتیم. حرفهای آنها معمولاً مشترک بود و جلسه پیش میرفت و در نهایت به جایی رسید که بالاخره در قالب سه موضوع برای محله سیروس تعریف پروژه کردیم. موضوع اول، تعریف اقدامات در سه دسته کوتاه مدت، بلند مدت و میان مدت بود. مسأله این بود که ما در پروژهها، اول چشماندازی را برای محله تعیین میکنیم اما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که مردم با همه مشکلاتی که دارند منتظر بمانند که چشمانداز ما به وقوع برسد. در نتیجه، در این پروژه برخی اقدامات کوتاه مدت نیز تعریف شد که به خصوص با توجه به نگرانی مردم در مورد ناامنی منطقه به دلیل نزدیکی آن به بازار و انبارهای بازاریان، باید فکر میشد چه کنیم که محله تا حدی محلیت خود را دوباره بازیابد و مسائل آن در زمینه امنیت محلی، نوع فعالیتهای صورت گرفته در آن و امکان کنترل بیشتر تا حدی مرتفع شود.
سروشیانی ادامه داد: مرحله دوم اقدامات میان مدت بود که با استفاده از ابزاری که سازمان نوسازی به ما داده بود، تملک واحدهایی که در آستانه تخریب بودند، در این اولویت قرار گرفت. کار از انبارهای خیلی فرسوده شروع شد که متقاضیان میتوانستند ساختمان خود را به سازمان نوسازی بفروشند ولی این کار خیلی کند پیش میرفت و با تورمی که به قیمت ملک و زمینی میخورد، مردم حس میکردند که با پولی که به آنها داده میشود، نمیتوانند جای دیگری را تملک کنند. به همین دلیل، این روند متوقف شد و در نهایت سازمان نوسازی تصمیم گرفت یک مجموعهسازی را شروع کند و بعد به واسطه همین مجموعهها یک جابهجایی درون بافت را انجام داده و از ساکنین دعوت کند که مدتی در این مجموعهها ساکن شوند تا ملکشان نوسازی شود و بعد به جای اول برگردند اما این کار هم با موانعی مواجد شد و تقریباً به انجام نرسید.
به عقیده این مهندس مشاور شهرسازی، یکی از موانع کار در این قبیل پروژهها، تغییر مدیران شهری و شورای شهر در طول انجام کار است که معمولاً یا عمر پروژهها طولانی میشود و یا عمر مدیران خیلی کوتاه است و این امر سبب میشود که در یک پروژه، کار با چندین مدیر را تجربه کنیم که لطمههای بسیار سنگینی را وارد میکند.
وی ادامه داد: در اولویت سوم، اقدامات بلند مدت را مد نظر قرار دادیم که مهمترین هدف آن، نهادسازی در محلات از طریق ایجاد تشکلات مردمی و آموزش و تقویت مشارکت خود مردم در روند شهرسازی بود. یکی از محصولاتی که این طرح داشت، دفتر توسعه محله بود که در خود محله مستقر میشد و مجموعه وظایف و تصمیمگیریهای شهرداری برای کارهایی که قرار است در آن محله انجام شود، در این دفتر صورت میگرفت که این طرح هم با تغییر شهردار منطقه متوقف شد.