در یکی از نشستهای گروه علمی- تخصصی جامعهشناسی خانواده انجمن جامعهشناسی ایران که در روز یکشنبه پانزدهم آبان ماه سال جاری برگزار شد، دکترباقر ساروخانی و دکتر محمدصادق فربد و دکتر فرانک سیدی به سخنرانی پرداختند.
در آغاز این نشست، دکتر محمد صادق فربد بحث خود را با عنوان «خانواده و ساختار جامعه در ایران» مطرح کرد و گفت: خانواده زمینه اولیهای برای تشکیل اجتماعات انسانی بوده و این موضوع را میتوان از ابتداییترین نوآوریهایی که توسط انسان ایجاد شده درک نمود. مهمترین صاحبنظر در حوزه خانواده و خویشاوندی لوی اشتراوس است که خانواده را در برزیل مطالعه کرد و به این نکته پی برد که افراد مجرد در جوامع ابتدایی جایگاهی معادل متأهلین نداشتند، البته رادکلیف براون هم معتقد است ساخت اجتماعی مجموعه نقشها و رابطه بین آنها است، در اینجا «ارتباط» نقش مهمی دارد. به طوری که ضعف ارتباط بین اعضاء خانواده میتواند مشکلات عدیدهای برای آنها ایجاد کند. اشتراوس تأکید زیادی بر مراسم ازدواج دارد و معتقد است اگرچه ازدواج میتواند طبق یک قرارداد رسمی مشروعیت پیدا کند اما تنها با برگزاری مراسم جمعی است که مقبولیت اجتماعی خواهد یافت.
دکتر فربد در ادامه با ارائه شاخصهایی از وضعیت خانواده در ایران گفت: برخی از تحقیقات انجام شده در ایران نشان میدهد که در کشور ما روند طلاق به شکلی فزاینده افزایش یافته است، برخی از این تحولات باید با توجه به شرایط خاص هر منطقه تحلیل شود و ممکن است نوع خاصی از فعالیتها بر آن مؤثر باشد مثلاً شاخصی مثل احساس تعلق به خانواده در ایران هنوز شاخص ارزشمندی است، افراد از اینکه متعلق به خانواده خاصی هستند حالتی از غرور دارند و این نشان میدهد وابستگی به خانواده در جامعه ما هنوز هم به عنوان یک عامل مهم مطرح است. همچنین هر چقدر برابری و تساوی در روابط زن و شوهر وجود داشته باشد میزان خشونت خانوادگی نیز کاهش خواهد یافت.
در بخش دوم این نشست، دکتر ساروخانی با اشاره به این که بحث فرهنگ در ازدواج بسیار مهم است و در کنار آن مراسم هم نقش کلیدی دارد،گفت: هر وقت به ازدواج خصوصی در اروپا نگاه میکنیم ناپایداری را هم احساس میکنیم. تنها در شرایطی که مراسم برگزار میشود حالتی از وفاق اجتماعی ایجاد میشود.
سخنران بعدی این نشست، دکتر فرانک سیدی بود که بحث خود را به موضوع «دولتی شدن خانواده در جامعه ایران» اختصاص داد و گفت: «دولت همه جا» حاضر از مسائل مهم دنیای امروز است و دولتها همواره سعی میکنند با اتخاذ سیاستها در مورد کاهش یا افزایش نرخ فرزندآوری مؤثر واقع شوند. در دنیای امروز دولتی شدن خانواده در همه جوامع اتفاق افتاده است. اما نوع تحولات و میزان آن در جوامع گوناگون متفاوت است. دخالت دولتها از طریق وضع قوانین، ایجاد محدودیتها و ارزشگذاریهای خاص توسط آنها صورت میگیرد. مثلاً در آمریکا شیوههای همسرگزینی در طول زمان دچار تحول شده و حتی قوانین مربوط به سن و ولایت ازدواج نیز چنین تغییراتی داشته است، لذا دولتها از طریق ایجاد محدودیت در روابط یا مقررات و قواعدی که در مورد خانواده وضع میشود در خانواده دخالت میکنند، حتی در مراسم ازدواج هم ما حضور دولت را احساس میکنیم. در مورد آمادهشدن افراد برای ازدواج، افسردگی اجتماعی، خودکشی یا مسائلی مانند مهریه نیز میتوان نقش دولت را احساس نمود.
در ادامه بحث دکتر ساروخانی ادامه داد: در این مورد چند نظریه وجود دارد. یکی از آنها نظریه قبض است، یعنی قانون وضعکردن توسط دولت چارهساز نیست و روابط خانوادگی بیشتر بر مبنای احساس است نه عقلانیت و اگر عقلانیت هم حاکم است این عقلانیت ابزاری نیست. بنابراین در غرب این اعتقاد وجود دارد که خانواده را باید از دولت جدا کرد. البته این موضوع را باید به صورت تاریخی مطالعه نمود و به منشأ پیدایش دولتها رسید. در مقابل در «تئوری بسط» بر حضور فراگیر دولت تأکید میشود و این اعتقاد وجود دارد که دولت باید حضوری همه جانبه داشته باشد. این جلسه با پرسش و پاسخ پایان یافت.