pourreza 1"بیمارستان به مثابه یک سازمان" عنوان یکی دیگر از نشست‌های گروه جامعه‌شناسی پزشکی انجمن جامعه‌شناسی ایران بود که روز سه‌شنبه بیست و دوم اردیبهشت ماه 88 در سالن کنفرانس انجمن جامعه‌شناسی ایران برگزار شد و دکتر ابوالقاسم پوررضا عضو هیأت علمی دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران در آن به سخنرانی پرداخت.

دکتر پوررضا در ابتدای بحث خود، بیمارستان را از نظر ساختار، وظایف، نقش‌ها و فرآیندها و ستاده‌ها و محصولات آن، سازمان خاص و عجیبی معرفی کرد و گفت: آنچه این سازمان را عجیب‌تر می‌نماید، نه تنها تنوع در همه ابعاد یاد شده، بلکه ویژه بودن مشتری اصلی آن، یعنی بیمار است که به یک معنا، فلسفه وجودی سازمان بیمارستان را متأثر از خود می‌کند.
وی سپس به تعریف سازمان، انواع و عناصر تشکیل دهنده آن پرداخت. او دنیای امروز را دنیای سازمان‌ها دانست و با اشاره به مرزها و محدوده‌های متغیر سازمان‌ها در طول زمان، گفت: کامیابی جامعه معاصر در گرو انسجام، هماهنگی و غنای فعالیت‌های سازمان‌های شکل‌دهنده آن است. از سوی دیگر، سازمان‌ها ابزار اعمال قدرت‌اند و به تعبیری، ما در سازمان متولد می‌شویم، تحصیل می‌کنیم، کار می‌کنیم و می‌میریم.
وی در ادامه، انواع سازمان‌ها را با عناوین سازمان‌های خودجوش (در آغاز)، اجباری (در حال حاضر)، بسته (به لحاظ بعضی رفتارها)، باز (به لحاظ تعامل با محیط بیرونی)، رسمی (از نظر وظایف تعریف شده) و غیر رسمی (به دلیل کارکردهای فراسازمانی) دسته‌بندی کرد و یادآور شد که یک بیمارستان بیشتر این ویژگی‌ها را به شکلی پررنگ در دل خود دارد.
پوررضا در بخش دیگری از سخنان خود، با طرح این پرسش که "بیمارستان چیست؟"، به بیان برخی از ویژگی‌های این سازمان، براساس عناصر تشکیل‌دهنده، نقش‌ها، داده‌ها و ستاده‌های آن پرداخت و گفت: نیروی انسانی، ماشین، پول، مواد و مدیریت، منابع تشکیل دهنده بیمارستان هستند که در این بین، منابع انسانی مهم‌ترین منبع به شمار می‌روند و بیماران، مشتریان خاص بیمارستان را تشکیل می‌دهند.
وی در بیان نقش و کارکرد بیمارستان نیز این نهاد را مجموعه‌ای بسیار پیچیده، چندفرهنگی، چندتخصصی، دارای فعالیت‌های متعدد، های-تک و سرمایه‌بر معرفی کرد و در عین حال، ویژگی‌های مهم آسیب‌پذیری، پرخطر و مسأله ساز بودن آن را نیز مورد اشاره قرار داد.
دانشیار دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران همچنین بیمارستان را نهادی ارزشی خواند و گفت: جامعه‌ای که بیمارستان نداشته باشد، عقب‌مانده و توسعه نیافته محسوب می‌شود. در عین حال، همین مسأله که بیشتر بیمارستان‌ها در شهرها و مناطق مرفه‌نشین ساخته می‌شوند، خود می‌تواند نشانه‌ای از بی‌عدالتی را در ذهن متصور کند.
دکتر پوررضا سپس در بحث از طبقه‌بندی بیمارستان‌ها، گفت: با روش‌های مختلفی می‌توان بیمارستان‌ها را طبقه‌بندی کرد که در این میان، از جمله می‌توان به منطقه جغرافیایی، نوع مالکیت، انتفاعی بودن، دولتی بودن، آموزشی، تخصصی و نوع خدمات ارائه شونده اشاره کرد.
تحلیل بیمارستان و ارائه تاریخچه آن، بخش دیگر سخنان دکتر پوررضا را تشکیل می‌داد. وی در این زمینه، به تعریف کلاسیک طب که علم مبارزه با بیماری‌هاست اشاره کرد و نارسایی‌های این تعریف را در عدم توجه به ارتقاء سلامت، ابعاد جمعی، سازمانی و جمعیتی تولید آن مورد توجه قرار داد. او همچنین در بیان تاریخچه‌ای از روند تشکیل بیمارستان‌ها، گفت:در قرون وسطی تشخیص و درمان توسط روحانیون مسیحی (دعاپزشکان) و براساس اصول شش‌گانه کار خیر منطبق بر اندیشه‌های متی در کتاب مقدس عهد جدید (انجیل)، انجام می‌گرفت. این روحانیون درکلیساها و صومعه‌ها مستقر بودند و بیشتر مشتریان آنها را بی‌خانمان‌ها و بیمارانی تشکیل می‌دادند که این محیط برای آنها، نقش تأمین کننده غذا و پناهگاه را نیز برعهده داشت.در سال 1130 میلادی، با دستوری مبنی بر توقف این روند در کلیساها، این وضع تغییر کرد. در دوره رنسانس، بیمارستان‌های زیادی در مناطق شهری تاسیس شدند که درمان‌گران آنها را پزشکان و دلاک-جراحان تشکیل می‌دادند و مشتریانش افرادی با بیماری‌های حاد بودند.
وی افزود: در حدود سال‌های 1800 میلادی، بیمارستان‌ها وظایفی همچونتشخیص و درمان، اتوپسی، آزمایش‌های دارویی وآموزش پزشکی را به خود اختصاص دادند. بنابراین بیمارستان‌ به شکل امروزی، شاید عمری حداکثر دویست ساله داشته باشد. اولین بیمارستان‌های آمریکا در سال‌های بین 1870 تا 1900 بر اساس مدل بیمارستان‌های اروپایی و انگلیسی دایر شدند. با پیشرفت مراقبت‌های پزشکی، بیمارستان‌ها به کانونتجهیزات ویژه،مشاوره تخصصی، بیهوشی، جراحی وکارگاه پزشکان برای فعالیت درمانی بدل شدند. پس از جنگ جهانی دوم نیز شاهد رشد این نهادهای درمانی و اجرای سیستم مراقبت‌های مدیریت شده به منظور سازماندهی خدمات بهداشتی درمانی برای کاهش هزینه‌ها بودیم.
این عضو گروه جامعه‌شناسی پزشکی و سلامت، در ادامه بحث خود، با اشاره به بحث اصلاح نظام بیمارستان‌ها در غرب، به بیان دلایل این اصلاح ساختاری پرداخت. وی دلایل اقتصادی اصلاح بیمارستان‌ها را شامل مهار هزینه‌ها، حفظ ارزش منابع مالی که صرف بهداشت و درمان می‌شود (حفظ ارزش پول)، وقوعبحران‌های اقتصادی و عدم توانایی دولت و جامعه در ارائه خدمات و سلطه کمیابی مزمن منابع دانست. او در بیاندلایل سیاسی نیز به تحولات سیاسی ناشی از تغییر از یک نظام متمرکز به نظام مبتنی بر بازار، افزایش مشارکت سیاسی (تمایل به مشارکت در تصمیم گیری)، به همراه افزایش انتظارات و توقعات برآمده از گسترش منابع اطلاعاتی، رسانه‌ها و تحولات تکنولوژیکی، دلایل ایدئولوژیکی مشتمل بر تردید در کارایی و اثر بخشی مداخلات دولت و باور به برتری و کارایی بازار اشاره کرد. وی همچنین در خصوص دلایل اپیدمیولوژیکی گفت: این دلایل شامل انتقال اپیدمیولوژیک از عفونی‌ها، سوء تغذیه و مسائل باروری به غیر واگیردارها، تصادف‌ها و عفونت‌های جدید، تغییر از مرگ و میر کودکان به مرگ و میر بزرگسالان به‌ویژه سالمندان، سلطه بیماری بر مرگ و میر در تصویر کلان سلامت جامعه، تغییر در معنی اجتماعی بیماری و خروج از عرصه‌ای که بیماران یا شفا می‌یافتند یا می‌مردند و ورود به عرصه بیماری‌هایی که مزمن، پرهزینه و نه چندان قابل پیشگیری می‌شود. در عین حال، تحولات اجتماعی مانند افزایش سطح سواد و آموزش عمومی، رشد سریع شهرنشینی و دموکراتیزاسیون سازمانی نیز به رشد تقاضا برای مراقبت‌های بهداشتی دامن می‌زند که برخی از این دلایل در بعضی کشورها، با توجه شرایط آن پررنگ تر هستند.
وی سپس به تجربه تعدادی از کشورها در این مورد اشاره کرد و درباره کشورهای اروپای شرقی گفت: در این کشورها، بیمارستان به عنوان عناصر کلیدی رفرم و بخش مسلط و تعیین کننده بهداشت و درمان معرفی می‌شود؛ به‌طوری ‌که در اوایل دهه90 میلادی، بیش از 70% بودجه بهداشت و درمان را به خود اختصاص دادند، در حالی‌که این میزان برای کشورهای اتحادیه اروپاکمتر از 50% بود. در این کشورها، درمان در بیمارستان‌ها و تربیت نیروی انسانی برای بیمارستان‌ها (و نه برای پیشگیری) صورت گرفته و مشکل بوروکراسی سنتی، برنامه‌ریزی مرکزی و عدم مشارکت بازیگران عرصه بهداشت و درمان نیز در آنها وجود دارد.
پوررضا در ادامه، درباره دوره‌های تحول در نظام آمریکا نیز گفت: در آمریکا، با سه دوره تحول روبرو هستیم؛ در سال‌های 1940 تا 1960، با سلطه متخصصین و حرفه‌ای‌ها مواجهیم؛ در حالی که در سال‌های 1960 تا1980 دسترسی و برابری ارزش‌های حاکم بر نظام سلامت را تشکیل می‌دهند و از اواسط دهه 80، منطق بازار (market logic) فلسفه اصلی بیمارستان شده است که انگیزه‌های بازار را در نظام سلامت فعال‌تر می‌کند.
دکتر ابوالقاسم پوررضا درپایان و در جمع بندی سخنان خود، خاطرنشان کرد: بیمارستان مانند همه سازمان‌ها دچار تحول شده و سازمانی است که نه از آن می‌توان گذشت و نه می‌توان به راحتی آن را مدیریت کرد. بیمارستان را نباید ساده انگاشت. این سازمان بسیار پیچیده و حساس است و مدیریت آن، نیاز به تخصص دارد و در واقع، هرکسی نمی‌تواند سازمان عریض و طویل بیمارستان را اداره کند. از سوی دیگر، بیمارستان جایگاه خاصی در زندگی جوامع داشته و خدماتش اجتناب ناپذیر است. در کشورهای جهان سوم، بار سنگین مالی‌ آن، بعد نگران کننده‌ای برای نظام‌های سلامت ایجاد کرده است که لازم است با شناخت آلترناتیوهای مناسب، راهکارهای بهتری را برای اداره آنها پیدا کرد.