تسهیلگر: بیدا میرحسینی
آبان ماه 1399
با توجه به برگزاری کارگاههای مرحله دوم در سال 98 که در قزوین ده کارگاه برگزار شد، انتظار میرفت که کارگاه آخر در اواخر سال و یا اوایل سال 99 برگزار گردد، اما با توجه به شیوع پاندومی کرونا امکان برگزاری آن فراهم نشد. از سوی دیگر با توجه به نوع و شیوه پروتکل کارگاه مورد نظر، برگزاری مجازی، امکان ارتباط چهره به چهره مدرس با شرکت کنندگان را ایجاد نمی کرد و بنابراین طبق مشورت با مدیر دفاتر استانی انجمن جامعه شناسی ایران و نیز دفتر امور زنان استانداری قزوین، مقرر گردید که شیوه برگزاری تغییر یابد. بنابراین تصمیم گرفته شد که به جای یک کارگاه با جمعیت بالای 25 نفر؛ سه کارگاه 9 نفره و جمعاً 27 نفر در نظر گرفته شود و در ترکیب هر کدام ویژگی پدر، مادر و فرزند بودن در نظر گرفته شود و هر جای پروتکل که با شرایط کنونی امکان پذیر نمیباشد، تغییر داده شود. با توجه به پیشنهاد معاون رئیس جمهور در امور زنان و خانواده مقرر گردید که کارگاهها در فضای باز اجرا گردند و بنابر این دعوت افراد از شهریورماه آغاز گردید که متاسفانه هر بار با غیبت افراد و به حد نصاب نرسیدن مواجه گشت و البته عدم استقبال دور از تصور نبود و چون کارگاهها در شهریور برگزار نگردیدند، با توجه به متغیر بودن هوای شهر قزوین در پاییز؛ تصمیم گرفته شد که تمامی موارد در فضای بسته و البته با فضای چند برابر حجم جمعیت برگزار گردند.
در اواخر مهرماه مجددا تلاش برای برگزاری آغاز گردید و مجری هماهنگیهای اولیه را با دانشکده بهداشت و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی انجام داد و معاون محترم مدیر دفتر امور بانوان استانداری مکاتبهای با رئیس دانشکده بهداشت و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی انجام دادند و کارشناس محترم دفتر نیز پیگیریهای لازم را انجام دادند و یکی از سالنهای جلسات برای سه روز از ساعت 2 تا 5 در اختیار کارگاه قرار گرفت. دلیل انتخاب دانشگاه علوم پزشکی توسط مجری، آشنایی با کادر دانشکده جهت خدمات پشتیبانی بود و دلیل دیگر و البته دلیل اصلی، ایجاد اطمینان جهت شرکتکنندگان بوده است که شاید اعتماد همیشگی به فضاهای دانشگاهی، بر حضور افراد تاثیر گذاشته و با استرس کمتری شرکت نمایند. بنابراین در تاریخهای 5 و 6 و 7 آبان ماه از ساعت 2 تا 5 سالن جلسات دانشکده رزرو گردید و کار دعوت مجددا آغاز گردید. شرکتکنندگان هم می توانستند از بین افراد قبلی و هم افراد جدید انتحاب گردند. بنابراین در تمام گروههای قبلی مجددا دعوت آغاز گردید و نیز افراد جدید هم جهت گسترش و پوشش بیشتر موضوع گفتگو؛ مخاطب دعوت قرار گرفتند. کارگاهها شش ابان با تمام تلاش به عمل آمده به دلیل به حد نصاب نرسیدن لغو و در تاریخ 12 ابان برگزار گردید.
باید اذعان کرد که چندین مشکل موجب عدم استقبال افراد بوده است:
1-مادرها به شدت درگیر درس فرزندانشان در فضای مجازی میباشند و به قول برخی از آنها تا آخرشب باید انواع تکالیفی که معلمین طرح مینمایند با توجه به زیر ساختهای نامناسب، همراه با فرزندان آماده کرده که این ادعا، کاملاً منطقی و درست است. مجری طرح همین مساله را در اطرافیان خود که فرزند خردسال و یا نوجوان بهویژه در مقطع ابتدایی داشتهاند، شاهد بود و این امر در خصوص مادران شاغل وضعیت بغرنجی را ایجاد نموده است و مادران فرصت انجام هیچ کاری دیگری را متاسفانه در اختیار ندارند.
2-بسیاری از پدران و مادران به شدت درگیر تامین معیشت خانواده هستند که اصلاً فرصتی برای یادگیری و ارتقای مهارتهای خود ندارند.
3-افراد زیادی ضرورتی در خصوص صرف وقت برای آموختن مهارتهای زندگی را ندارند و گفتگو نیز به نظر آنها امری بدیهی میباشد.
4-جوانان 14 تا 24 ساله نیز به دلیل نامرتب بودن ساعات کلاسی امکان برنامهریزی جهت حضور را نداشتند.
5-ترس از ابتلا نیز نگرانی مشترک همه افراد بود.
مشکلات نامبرده موجب شدند که زمان زیادی صرف دعوت و جلب نظر افراد گردد و اگرچه تا یک ساعت قبل هر کارگاه، جا به جایی افراد به دلیل تماسهای شرکتکنندگان و انصراف از شرکت به دلایل مختلف، آدامه داشت.
قبل از ورود شرکتکنندگان مهارتهای گفتگو که قبلا آماده گردیده بود در فضای کارگاه و در محلهایی که در معرض دید باشند، نصب گردید و نیز مکان نشستن هر شرکتکننده جهت جلوگیری از نزدیک بودن افراد به هم، مشخص شد و نیز کاغذ و خودکار جهت یادداشت مواردی که نیاز بود، به تعداد افراد بر روی میزها قرار داده شد. از جمله مواردی که از شرکتکنندگان خواسته شد این بود که در هنگام ورود دستهای خود را با اسپریهای الکلی که در ورودی سالن گذاشته شده بود، ضدعفونی نمایند و اگر نیاز به تعویض ماسکهای خود داشتند، از جعبه قرار داده شده ماسک؛ استفاده نمایند. نیروی کمکی که امر پذیرایی را بهعهده داشت کاملا توجیه و در خصوص مواردی که باید رعایت می نمود، راهنمایی گردید.
در ابتدای هر جلسه پس از بیان هدف از برگزاری و بیان تاریخچه کارگاههای گفتگو و مراحل مختلف آن در کشور و در قزوین، قوانین کارگاه توسط مجری بیان میگردید:
1- گوشیها خاموش و دور از دسترس
2- گوش کردن فعال
3- به نوبت صحبت کردن و احترام به حقوق افراد
4- حضور فعال تا پایان کارگاه
پس از آن از شرکتکنندگان خواسته میشد که خود را معرفی و یک صفت مثبت خود را بیان نمایند و در واقع این امر به منظور یخ شکنی و ایجاد فضای صمیمانه در کارگاه انجام میگردید. مرحله بعد نمایش تصاویر و فیلمهای کوتاه از مجامع مهم کشورهای مختلف و نمایش صحنههای زد و خورد نمایندگان مجلس و دیگر افراد شاخص بود و از افراد خواسته شد که برداشت خود را از صحنهها بیان نمایند، پس از این که چند داوطلب صحبت نمودند، مجری توضیحات خود را آغاز کرد و بر اساس پاورپوینت هایی که آماده نموده بود، مهارتهای گفتگو را بیان کرد و البته زمینه اظهار نظر شرکتکنندگان را نیز فراهم نمود.
در قسمت بعدی از افراد خواسته شد اخرین گفتگوی موفق و یا ناموفق خود را به خاطر آورند و بنابر مهارت های گفته شده، در خصوص آنها صحبت نمایند. در هر کارگاه سعی شد که 4 تا 5 نفر اجازه صحبت یابند و مجری کمک میکرد که افراد نکات قوت و ضعف خود را دریابند. پس از آن از شرکتکنندگان خواسته میشد که در خصوص تفاوت گفتگو و بحث فکر کنند و مجری پس از اظهار نظر دو تا سه نفر؛ موارد تفاوت را یک به یک بیان کرد و توضیحات لازم را ارائه نمود. لازم به ذکر است در جریان برگزاری کارگاه به فراخور موقعیت داستانک های کوتاه آموزنده قرائت میشد و پذیرایی هم توسط نیروی کمکی صورت میگرفت.
فعالیت بعدی توضیح در خصوص ویژگیهای خانواده مطلوب و موانع شکلگیری آن بوده است و تمام مواردی که بهعنوان موانع شکلگیری خانواده مطلوب بود و ماحصل نظر شرکتکنندگان در ده کارگاه قبلی بود، بیان و یکی از شرکتکنندگان آنها را روی تخته یادداشت نمود و پس از آن از شرکتکنندگان خواسته شد که بر روی کاغذها، دو مورد که به نظر آنها مهمترین موانع میباشند، یادداشت نمایند. از افراد خواسته شد که موارد خود را بیان نمایند و مجددا توسط فرد دیگری روی تخته نوشته شدند. از حضار خواسته شد که تمامی موارد را نگاه کنند و آنهایی که بیشترین تکرار را داشتهاند، بیان نمایند. مواردِ با بیشترین فراوانی جداگانه نوشته شدند و از بین آنها بیشترین موردی که تکرار شده بود، انتخاب و موضوع گفتگو قرار میگرفت. در سه کارگاه مورد نظر فقر، بیکاری و نداشتن مهارتهای زندگی مورد گفتگو بودند و مجری با ایجاد سوال آغاز کننده گفت و گو بود و پس از آن شرکتکنندگان بحث را در دست میگرفتند. مجری فقط در جاهایی که بحث از موضوع خارج میگردید و یا وقفهای ایجاد میشد، به حلقه گفتگو وارد میگردید.
هر بحث بنا به نوع برخورد افراد با آن تا یک ساعت هم طول میکشید و پس از آن مجری حلقه را قطع کرده و از افراد درخواست میکرد که بیان نمایند که با توجه به مهارتهای گفتگو، خود و حلقه گفتگو را ارزیابی نمایند. افراد به صورت داوطلبانه صحبت میکردند و تلاش میگردید که صدای همه شنیده شود. مجری کمک مینمود که مواردی که مورد غفلت و یا فراموشی قرار میگرفت، یادآوری نماید و توضیح دهد. در مرحله بعدی بنا به شرایط، مجری یا موضوع انتخابی دوم را طرح میکرد و یا همان موضوع اول را با طرح یک سوال و پیچیدهتر نمودن آن مانع، کارگاه را ادامه میداد. اصولاً در بحث مرحله دوم افراد با دقت بیشتری وارد حلقه گفتگو میشدند و تلاش میکردند که مهارتها را به یاد آورند و رعایت نمایند.
در سه کارگاه مورد نظر بنا به شرایط و در صورت بودن فرصت کافی، علاوه بر خواندن داستانهای کوتاه آموزنده در خصوص گفتگو، تلاش شد که از بازیهای دسته جمعی که در راستای مهارتهای گفتگو بودند استفاده گردد که در این میان بازی کشتی نوح و چرخش اقلام یادگاری از مواردی بودند که با استقبال و نشاط شرکتکنندگان روبرو میگردید. در پایان هر کارگاه از افراد درخواست گردید که حلقه اتصال مباحث کارگاه با اطرافیانشان باشند و اجازه ندهند که این حلقه قطع گردد.
شرکت کنندگان در مجموع 28 نفر بودند؛ کارگاه 5 آبان 9 نفر، 7 آبان 9 نفر و 12 آبان 10 نفر و با رعایت ترکیب مادران و پدران و فرزندان. با توجه به این که قرار است برای هر شهر که طرح گفتگو انجام شده است، پادکست تنظیم گردد، در پایان هر کارگاه، مجری در خصوص پادکست گفتگو توضیحات لازم را ارائه داد و از افراد می خواست که در صورت علاقمندی نظرات خود را درخصوص کارگاهها و یا موضوع گفتگو و ضرورت طرح آن در سطح جامعه سخن بگویند و با ذکر نام و نام خانوادگی و در حد 5 دقیقه؛ صدای ضبط شده خود را برای مجری ارسال نمایند. هر پادکست با توجه به خصوصیات منحصربفرد هر استان تنظیم خواهد شد و به نظر میرسد که چند ویژگی شهر قزوین از جمله پایتخت بودن در زمان شاه طهماسب، جریان حسن صباح و قلعه های او در الموت، پایتخت خوشنویسی ایران بودن و داشتن مشاهیری همچون دهخدا، حمدالله مستوفی، میرعماد، عبید زاکانی، عمادالکتاب، سید اشرف حسینی، علامه رفیعی و ... در نظر گرفته شود.