گزارش نشست: الناز شیری
نشست پیشکسوتان جامعهشناسی و علوم اجتماعی روز ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۲ در خانهی اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در ابتدای نشست دکتر معیدفر، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران با یادی از دکتر سیدیعقوب موسوی و دکتر قانعیراد و سایر بزرگان جامعهشناسی ایران، مقدم پیشکسوتان و اندیشمندان علوم اجتماعی را گرامی داشته و مراتب قدردانی خود را از آنان به دلیل فعالیت علمی و اجتماعی اعلام کردند. در بخش نخست این نشست دکتر باقر ساروخانی، دکتر فرهنگ ارشاد و دکتر ژاله شادیطلب به طرح پرسشهایی در حوزهی جامعهشناسی پرداختند و بخش دوم نشست نیز به هماندیشیِ اندیشمندان علوم اجتماعی و جامعهشناسی اختصاص یافت که در فرایند گفتگوی میان پیشکسوتان جامعهشناسی به دغدغههای مشترک خود پرداخته شد.
آمیختن خرد جمعی و تجربهی اجتماعی راهی به سوی استفاده از عقلانیت انباشته شده
دکتر باقر ساروخانی با اشاره به نقش بازنشسته و سالمند در جامعهی ایرانی به رویکردهای متفاوت در این زمینه پرداخت و تأکید کرد توجه به بازنشستگان و پیشکسوتان نشانهای از عظمت و توسعهی جامعه است. چگونگی استفاده از تجارب پیشکسوتان برای تلفیق خِرَد جمعی و تجربهی اجتماعی راهی را به سوی عقلانیت انباشته شده نزد پیشکسوتان میگشاید و میتواند به ورود عقلانیت در تصمیمگیریهای یاری برساند. برای هر تصمیمگیری اجتماعیای در کنار جوانانی که از تکنولوژی بهره میگیرند، حضور پیشکسوتان برای به اشتراک گذاشتن تجربههای تاریخی و شناسایی تاریخ جامعه اهمیت زیادی دارد. وی نگرانی خود را دربارهی یافتن سرزمین موعود توسط جوانان در سرزمینهای دیگر را نیز مسئلهی امروز جامعهی ایران دانست که بیارتباط با دغدغههای دوران سالمندی و بازنشستگی نیست.
تحول نگرش در خانوادههای ایرانی، تغییرات شگرف آن و رسالت دانشمندان جامعهشناسی
دکتر ژاله شادیطلب در راستای طرح یک پرسش با ارائهی مؤلفههایی به مقایسهی دوران تاریخی ایران پرداخت و گفت: ما میتوانیم جامعهای را تصور کنیم که با ۳۵ میلیون نفر که اغلب روستایی بودند، از سطح سواد بالایی برخوردار نبودند و بخصوص در میان زنان حداکثر ۱۰ درصد از زنان بالای ۱۰ سال سواد خواندن و نوشتن نداشتند. زنان غیر از زنان کشاورز و دامدار که شاغل به شمار نمیآمدند و هنوز هم شاغل به شمار نمیآیند، ۷۵ درصد از مردان متأهل بر اساس پژوهشها، اشتغال زنان را مطلوب نمیدانستند. در این جامعه ازدواج امری الزامی و طلاق ناپسند بود و مردان بر اساس پژوهشها، تصمیمگیر مطلق بودند. ازدواج درونگروهی ترجیح داده میشد. این جامعهی ما در ۵۰ سال پیش است که البته تفاوتهایی بین جامعهی شهری و روستایی وجود داشت. بر اساس یافتههای پژوهشها در روند تاریخی متوجه میشویم، هر چه سطح تحصیلات افزایش پیدا میکند، مخالفت با اشتغال زنان کمتر، ازدواج درونگروهی کمتر، مشارکت زنان در تصمیمگیری بیشتر و مخالفت با چندهمسری نیز بیشتر شده است. در تصویر دوم به استناد یافتههای پژوهشی که مربوط به زمان حال است، نرخ سواد افزایش چشمگیری داشته و نرخ باسوادی در میان زنان شهری نزدیک به ۹۰ درصد و در میان زنان روستایی نزدیک به ۸۳ درصد است. در این جامعه اکثر زنان و مادران خانوادهها باسواد هستند. در جامعهی جدید، ۵۰ درصد تحصیلکردههای دانشگاهی را زنان تشکیل میدهند، در حالی که در ۵۰ سال گذشته تنها ۷/۰ درصد بوده است. در این جامعه از میزان مخالفت مردان با اشتغال زنان به شدت کاهش یافته و نگرشها تغییر زیادی داشته است. نگرش نسبت به ضرورت ازدواج، ازدواج درونگروهی و طلاق تغییر پیدا کرده است. با استناد به پروندههای طلاق، زنان تبعیت کامل از همسر را نمیپذیرند و روابط نامشروع و ازدواج مجدد همسر را نمیپذیرند. زنان مایل به مشارکت در عرصههای عمومی دارند و مردان مخالفتی ندارند. البته این نگرشها به معنای رخ دادن نیست و بیانکنندهی نگرشهاست. زنان در تعداد فرزندان، آموزش آنها و نامگذاری فرزندان اظهارنظر میکنند و در تصمیمگیریها مشارکت میکنند. به اعتقاد شادیطلب آنچه در جامعهی دوم نسبت به تصویر اول به چشم میخورد، تغییرات شگرف در درون خانوادههاست و تأکید کرد: «ما بهعنوان پژوهشگران علوم اجتماعی و جامعهشناسان چقدر توانستهایم این تغییرات بسیار شگرف در درون خانوادهها را در جامعه طرح کنیم؟ و چقدر این اطلاعات به صورت پژوهشهای جلد شده روی میز مانده است؟ ما جامعهشناسان چقدر توانستهایم این اطلاعات را به مردم اطلاع دهیم و آنان را از تغییرات ۵۰ ساله در خانوادهها مطلع کنیم؟ چقدر توانستهایم این تغییرات اجتماعی و فرهنگی را که از مردم گرفتیم به قشر خاصی از جامعه که مسئولان و قانونگذاران هستند، انتقال دهیم؟ چقدر توانستیم آنها را از آنچه طی 50 سالردر درون خانوادهها اتفاق افتاده است، مطلع کنیم؟ آیا اندیشمندان علوم انسانی، فقط رسالت آموزش و پژوهش را در کلاسها دارند یا میتوانند نقش کنشگر اجتماعی را هم داشته باشند؟».
تخیل جامعهشناسی و اندیشیدن جامعهشناسانه در ایران
دکتر فرهنگ ارشاد با اشاره به انجمنهای علمی در جهان گفت: اندیشمندان در هر جامعهای به دلیل اینکه بازوهای توانمند انسانی انجمنهای علمی به شمار میروند، توسط سازمانها مختلف مورد حمایت قرار میگیرند. در حالی که در کشور ما انجمنهای علمی توانایی حمایت صنفی و انجمنی از پیشکسوتان خود را ندارند و پیشکسوتان جامعهشناسی ایران تجربههای خود را به دلیل تعهد قلبی و علمی در اختیار اعضای انجمن قرار میدهند. تخیل جامعهشناسی در ادبیات میلز و اندیشیدن جامعهشناسانه در ادبیات باومن، بیانگر این نکته است که اندیشمند جامعهشناسی اگر دغدغهی عدالت اجتماعی، برابری و آزادی اجتماعی و سیاسی نداشته باشد، نمیتوان او را جامعهشناس نامید. توانایی در به کار بردن این تصاویر جامعهشناختی، فلسفی، انسانشناختی و به طور کلی تصاویر علمی را میتوان تخیل علمی نامید. تخیل جامعهشناسی از نظر میلز با دمکراسی و قدرت نیز در ارتباط است که در نقد جامعهی امریکا مطرح میکند. این تخیل جامعهشناسی در ایران با وجود موضوعات مثل خودی و غیرخودی کردن و تقابل من و دیگری در کنار مسئلهی قدرت و دمکراسی اجازهی بروز و ظهور دارد؟
ضرورت تشکیل بنیاد علوم اجتماعی
سعید معیدفر، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران به ضرورت ایجاد بنیاد علوم اجتماعی اشاره کرده و تأکید کردند: این بنیاد دارای کارکردهایی است که به تقویت همبستگی و تعامل در میان اعضا ختم میشود. به منظور حفظ و گسترش میراث مادی و معنوی علوم اجتماعی ایران، ارتقای جایگاه این علوم و تقویت هویت علوم اجتماعی در میان کنشگران، دانشجویان و دانشآموختگان جامعهشناسی و علوم اجتماعی و نیز پاسداشت و تجلیل از مقام علمی و اخلاقی اساتید پیشکسوت، صاحبنظران و سرمایههای علمی این علوم، معرفی ادواری آثار برجسته و تجلیل از افراد تأثیرگذار و اعطای نشانهای علوم اجتماعی همانند نشان دکتر صدیقی که پیش از این طراحی شده بود به افراد برجسته در حوزهی جامعهشناسی و فراهم ساختن زمینههای شکوفایی داشنجویان این رشته، حمایت از کنشگران و رشتهی جامعهشناسی، حمایت از انجمنهای علمی این رشته و برگزاری روز علوم اجتماعی شامل همایش، مراسم تجلیل و برگزاری نمایشگاه آثار، اعطای کمک و بورس به دانشجویان مستعد، کمک به فعالیتهای آموزشی و پژوهشی برای اعتلای این علوم، تشکیل موزهی علوم اجتماعی شامل مدارج، مدارک، متون و کتب اولیه، گزارشها و مونوگرافی، تاریخ شفاهی و تجمیع کتابهای برجسته از اهداف و وظایف این بنیاد خواهد بود. از سوی دیگر، انجمن، محلی برای گفتگو است و قابلیت بحث و جدل در آن دربارهی مسائل امروز جامعهی ایران وجود دارد که باید آن را ارج نهاد.
ضرورت مستندسازی کنشگریهای جامعهشناسان در شرایط اجتماعی کنونی
مصطفی ازکیا با هدف به اشتراکگذاری تجربهی خویش و پروراندن ایدهای بر اساس نظرات پیشکسوتان به ارائهی طرح پیشنهادی خود پرداخت. وی تأکید کرد که فراخوان مقاله برای همکاری با نشریهای خارجی با محوریت «جامعهشناسی در ایران» تجربهای بود که موجب شد تا این ایده مطرح شود که اقدام به تأسیس نشریهای به زبان انگلیسی در انجمن جامعهشناسی ایران صورت گیرد تا ارتباطات بینالمللی افزایش یابد که قابلیت اجرا دارد. پروژهی دوم، میتواند شکلگیری گروهی از پیشکسوتان برای تدوین آثاری از جمله کتاب دربارهی ایران باشد و ایدهی دکتر توسلی که نوشتن کتابی با عنوان جامعهشناسی ایران بود را به فعل در آورد. این کتابها میتوانند مجموعه مقالات نیز باشند که محوریت موضوعی آنها مشخص شوند. تجربهای دیگر که میتواند در دستور کار قرار گیرد، تدوین ارجنامه برای تجلیل از افرادی است که در جامعهشناسی تأثیرگذار بودهاند و کار باارزشی است که در زمان حیات اندیشمندان میتواند انجام شود. در زمان حاضر، پروژههای نوشتاری قابلیت اجرا شدن دارند و میتوان از اساتید جوانتر نیز برای همکاری با پیشکسوتان دعوت کرد و ارتباط میان دو نسل از جامعهشناسان را نیز تقویت کرد.
لزوم تشکیل کمیتهای برای پیگیری وضعیت اساتید بازنشسته
محمد زاهدیاصل هم جامعهشناس دیگری بود که به موضوع بازنشستگی و سالمندی در جهان و ایران پرداخت و گفت: «سازمان ملل در سال 1990، در ارتباط با این موضوع، قانونی را تصویب کرد که 15 شاخص در ارتباط با سالمندان و بازنشستگان داشت اما در کشور ما هیچکدام از این شاخصها عملیاتی نمیشوند. ما در قانون خدمات کشوری، قانونی برای بازنشستگان داریم و جایگاه مناسبی هم برایشان تعریف شده است، درحالیکه همکارانی داریم که استادتمام و بازنشسته هستند، اما از مزایای قانونی بهرهمند نمیشوند. ما باید تلاش کنیم تا اثرگذاریِ خود را در عمل نشان دهیم و پیشکسوتان دانشگاهی را با تأکید بر قانون در اولویت قرار گیرند. علیرغم تصویب بودجهای خاص برای بازنشستگان، در سال ۱۴۰۰ توسط دولت کنار گذاشته شد و دولت جدید نیز آن را اجرا نکرد. تأکید ایشان بر تشکیل کمیتهای برای پیگیری حقوق صنفی افراد دانشگاهی، بازنشستگان دانشگاهی و پیشکسوتان بود و تصریح کرد که این اقدام با موانعی مواجه میشود که وزارت کشور برای اخذ مجوز ایجاد میکند. اما این موانع نباید مانع از مطالبهی حقوق صنفی باشد و تلاش در راستای اجرای قوانین پیشنهاد مهم بنده است تا تمام مزایایی که برای بیمهی تکمیلی شاغلان در نظر گرفته میشود، برای بازنشستهها هم اعمال میشود.
پروژهی تاریخ شفاهی از اندیشمندان ایرانی؛ راهی برای دفاع از جامعه و جامعهشناسی
مسعود کوثری علاوه بر مستندهای علمی، به گردآوری و تنظیم آرشیوی تصویری از جامعهشناسان که زندگی علمی آنان را و شیوههای پیوند دادن حوزههای مختلف علمی، چگونگیِ ارتباط بین دانشگاههای خارج از ایران و دانشگاههای ایران توسط تحصیلکردههای خارج از ایران، ثبت شرح اساتید به صورت صوتی و تصویری در فضایی که هر روز دفاع از آزادی و دمکراسی سختتر میشود، ضروری است و باید نقش تأثیرگذار جامعهشناسان در طرح مسائل امروز ایران و گفتگوهایی که دربارهی دغدغههای اجتماعی میان اندیشمندان جامعهشناسی صورت میگیرد تبدیل به اسناد فضای جامعهشناسی شود. جزوههایی که اساتید مینوشتند و بخشی از تاریخ دانشگاهی ایران به شمار میرود تا به تألیف و نشر کتاب در زمان کنونی میرسد، بخشی از تاریخ شفاهی ایران است. ما میتوانیم با ثبت و ضبط این اسناد و روایت اساتید هم از جامعه و هم از جامعهشناسی دفاع کنیم. در ضمن، در کنار این پروژه ایجاد فضای گفتگو حتی اگر به نتیجهی خاصی نرسد به شکلگیری ایدههایی منجر میشود که به بقا و بلوغ فضای جامعهشناختی و ترسیم خاطرهی جمعی جامعهشناسان یاری میرساند.
تقویت بخش انگلیسی سایت انجمن جامعهشناسی در راستای گسترش ارتباطات بینالمللی
حسین پرویزاجلالی به ضرورت دوزبانه شدن و تقویت بخش انگلیسی سایت انجمن جامعهشناسی ایران اشاره کرده و معتقد بودند که برای ارتباطات بینالمللی با انجمنها و دانشگاههای جهان میتوان از گروههای علمی- تخصصی بهره گرفت تا در زمینهی فعالیتهای گروهی خود مطالبی را بنویسند تا به صورت بینالمللی منتشر شوند. چنانچه گروهی تشکیل شود و در ارتباط با گروهها و ترجمهی مطالب به انگلیسی همکاری کنند تا بتوان سایت را پویا نگه داشت و به گسترش ارتباطات انجمن کمک کرد.
ضرورت توجه به پیوندهای بین نسلی در میان اصحاب علوم اجتماعی
هادی خانیکی در تدقیق جایگاه پیشکسوتان علوم اجتماعی و فعالیتهای انجمن جامعهشناسی ایران گفتند: در همین نشست، سه لایه از استادان و دو لایه از دانشجویان دیده میشود. همه نسل استادان برجسته و شاگردان آنها هستند که آنها هم جزو اساتید بهشمار میروند درحالیکه از نسل سوم خبری نیست؛ همان افرادی که مخاطبان این جمع هستند. در خصوص این موضوع باید به تبارهای علوم اجتماعی در ایران توجه کرد و ارتباطات میاننسلی را حفظ کرد تا به توقف ارتباط نسلها منجر نشود. این همان موضوعی است که در جامعه ما دیده میشود، وقتی درباره جوانان صحبت میکنیم همه حرفمان با افراد 40-35 ساله است. درحالیکه ما گروه 20 سالهها را فراموش کردهایم. این جامعهشناس معتقد است: «ما نیاز به نشستهایی با جامعهشناسان داریم و همان چیزی که پاتوق است را شکل دهیم. در کنار همهی اینها جامعهی ما دچار تغییرات پردامنهای شده و همچنان در معرض تغییرات است. در چنین شرایطی اول باید سراغ جامعهشناسان و صاحبنظران علوم اجتماعی رفت. انجمن جامعهشناسی در جریان اعتراضات، جلسات پیدرپی برگزار کرد تا برای امروز و آینده منابع و مستنداتی تولید کرد. بههرحال چه کسی باید بیاید و بگوید که در ایران امروز چه میگذرد؟ ما مورخ نیستیم، اما جامعه، کارگاه جامعهشناسان است و همین حضور روزمرهی آنان ارزشمند است، به همین دلیل این توقع وجود دارد که پیشکسوتان با مسئولیت بیشتر و حضور موثری به مسائل ورود پیدا کنند. باید صورتمسئله روشن شود، اگر برای پیدا کردن جواب به تفاهم نرسیم، صورتمسئله را هم نمیتوانیم روشن کنیم. همه اینها در شرایطی است که اساتید جوان ما در دانشگاهها در معرض تهدیدهای شغلی فراوانی قرار دارند. اگر استادان پیشکسوت در کنار آنها بایستند، خیلی مسئله متفاوت میشود. زبان پیشکسوتان و اندیشمندان جامعهشناسی، علمی و مبتنی بر تحقیقات و پژوهشهاست. این تبار باید حفظ شود. باید خانواده علوم اجتماعی از بزرگان این رشته حمایت و دفاع کند. حالا در جریان این دفاع از آن تاریخ شفاهی، مجله و... هم در میآید».
او از پیشکسوتان جامعهشناسی خواست تا بهطور ماهانه یا هر فصل، نشستی داشته باشند و به گفتوگو بنشینند تا سرمایهها حفظ شود.
تأکید بر نقش پیوسته و اثرگذار پیشکسوتان در انتقال میراث جامعهشناسی
باقر ساروخانی نیز تأکید کرد: «تصور جامعه حداقل دربارهی پیشکسوتان علمی این نباشد که آنها فعالیت علمی ندارد. آنان در حال نگارش و پژوهش هستند و ما میتوانیم پرسشهای مرتبط با آن را طرح کرده و دربارهاش گفتگو کنیم. انتقال عواطف ما در این نشست به همبستگی میان ما انجامیده است و نقش پیشکسوتان در انتقال میراث جامعهشناسی بیش از پیش مشخص شده است. در حال حاضر کتابهای منتشرشده نشان میدهد که پیامهای جدیدی از اساتید پیشکسوت و بازنشسته نقش مؤثری دارند. جامعهشناسی و نقش آن در جامعه با میزان حضور جامعهشناسان مشخص میشود و نشان میدهد که جامعهشناسان چندان هم از جامعه و مسائل آن فاصله نگرفتهاند. ما نگران هستیم که شعائر و مناسک جامعهی ایران نفی شود و سرزمین موعودی بسازند که ارتباطی با سرزمین کنونی نداشته باشد. این چالشها از تحلیل وضعیت امروزی جامعه بر آمده است.
ارتباط با مردم محور حل بحران قدرت به شیوههای جامعهشناختی
حبیب آقابخشی نیز به شرایط امروزی جامعهی ایران پرداخت و گفت: شرایط بهگونهای شده که همهی موضوعات ریشهی سیاسی پیدا کرده است. دولت مداخلهگر است و چطور میتوان به مردم گفت که دولت مداخلهگری میکند. یعنی کار و وظیفهی خود را بهدرستی بلد نیست و انجام نمیدهد و در بخشهای دیگر که متعلق به مردم است، دخالت میکند. در کنار همهی اینها مردم حق انتخاب دارند، اما حق برکناری نه. آقابخشی تاکید کرد که جامعهشناسان باید این حرفها و گفتوگوهایی که میان خودشان میکنند به جامعه ببرند. وی گفت: «ما در کشور با بحران قدرت مواجهیم و تئوری مهار قدرت را نداریم. تمام بحثهای دولت عوامگرایی است، حتی در هنر و فلسفه هم چنین اتفاقی افتاده است. در دانشگاهها هم شاهد این موضوع هستیم. مسائلی که برای اعضای جوان هیئتعلمی دانشگاهها ایجاد میشود هم حکایت از ورود عوامگرایی به دانشگاهها دارد. در چنین وضعیتی جامعهشناسان باید این مسائل را بهسمت مردم و جامعه ببرند». وی تأکید خود را به عمومی کردن رویکردها و تحلیلهای جامعهشناختی معطوف کرد و ارتباط با مردم را محور اصلی پیدا کردن راهحل دانست.
حذف فاصلهی مسئولان و جامعهشناسان مبنای سیاستگذاری علمی
شهلا کاظمیپور از فاصلهی معنادار میان تفکر اجرایی و محققان جامعهشناسی گفت. به اعتقاد کاظمیپور، برای سیاستگذاریها باید از جامعهشناسانی استفاده کرد که سالها تحقیق کردهاند و حرفهایشان از سر دلسوزی است. موضوع دیگر این است که در همهی صحنههای اجتماعی باید جامعهشناسان حضور پررنگی داشته باشند چون وظیفهی یک محقق این است که از مجریان و مسئولان جلوتر باشد. ما میتوانیم آینده را ببینیم، نه اینکه مثل دیگران در مشکلات غرق شده باشیم. ایشان ادامه داد: «من معتقدم که ازطرف دولتها، گوش شنوا برای نکات جامعهشناسان وجود دارد، ما هم باید مدیران را درک کنیم. رسالت جامعهشناس این است که اعتمادسازی کند و مسئولان بدانند که محققان دلسوزند و واقعی صحبت میکنند. بنابراین این فاصله باید پر شود تا مسئولان بدانند محققان دلسوزند».
در پایان شش نفر از اعضای حاضر در نشست پیشنهاد شدند تا بر اساس سخنان ایراد شده و نیز همفکری با سایرین، پیشنهاد مدونی را برای ادامه فعالیت و همکاری جمعی پیشکسوتان تهیه تا در نشست بعدی به رایزنی و سپس تصویب و اجرا گذاشته شود.