(دانشجوی دکتری جامعهشناسی اقتصادی توسعه دانشگاه بابلسر)
رخ داد کروناییایی را میتوان در چند سطح مورد تامل قرارداد. کرونا وجوه متعددی از جهان ما را به امری دیگر گونه تبدیل کرد. میتوان گفت کرونا یک وضعیت «به کلی دیگر» را پدیدار کرده است.
نخستین روایت از کرونا همان روایت ایده توهم توطئه است آبراهامیان در مقاله «پارانوید در سیاست ایران» ریشههای این مسئله را بررسی میکند به طور کلی یک نوع بی اعتمادی، ناامنی در تاریخ ایران ایده توهم توطئه را میسازد. به طور مشخص به زبان کاتوزیانی همیشه جدایی بین ملت و دولت، دولت را در مقام یک شر در تاریخ باستانی ما ساخته است. کرونا را نیز میتوان اینگونه فهم کرد. در روایتهای بسیاری از سوژهها، کرونا ساختۀ یک نیروی مشخص و قصدمند در تاریخ است. در این رویکرد گویا سیاست و خط و مشی مشخصی به طور قصدمند قرار است زیست جهان عدهای را مورد تعرض قرار دهد. نتایج این رویکرد میتواند برای یک جامعهشناس واجد اهمیت باشد و آن بیاعتمادی به دولت در مقام سامان دهنده امور است. در وضعیت توطئه گونه، حقیقت در پشت امر پارانوییای غایب میشود و ما با یک وضعیت کائوسوار در امر اجتماعی مواجه میشویم.
دوم) کرونا و وضعیت کروناییایی، جامعه و کنشهای آدمیان را به امری «اپوخه» گونه تبدیل کرده است. به طور مشخص گویا ما در یک نوع تعلیق امر واقع قرارگرفتهایم. کلیت امور زندگی روزمره از دانشگاه تا خرید مردم به صورت مشخص در یک وضعیت معلق قرار گرفته است. امر تعلیق خود به یک امر مسئلهمند تبدیل شده است. خیابان، مدرسه، دانشگاه، بازار و هر امر اجتماعی که روزگاری امری بدیهی محسوب میشد امروز دقیقاً به یک مسئله و پرابلم تبدیل شده است. امر بدیهی همان امری بود که ما اساساً کمتر آن را در مقام یک پرسش مورد تامل قرار میدادیم. دانشگاه، مدرسه، خانه و تمام پدیدهها قبل از کرونا پدیدههای بدیهی محسوب میشدند، در وضعیت کروناییایی تمام امور در مقام تعلیق و بعد از آن در مقام پرسش قرار گرفتهاند.
سوم) ایده حسرت است. در وضعیت کروناییایی امر حسرت به سراغ سوژهها میآید. حسرت خیابان، حسرت رستوران، حسرت کار و حسرت هر امری که روزگاری میتوانستیم بدون واسطه آن عمل را انجام دهیم. حسرت دقیقاً یک وضعیت اجتماعی است و در موقعیت تاریخی رخ میدهد. سوژهها اساساً حسرت یک وضعیت مطلوب قبلی را با خود حمل میکنند. حسرت از یک وضعیت مطلوب تجربه شده برساخته میشود. اکنون جهان به کرونا و قبل کرونا تبدیل شده است. ما حسرت جهان قبل کرونا را میخوریم، جهانی که در آن محدویت جهان کروناییایی را نداشت و ما بدون اضطرابهای بنیادین به سراغ آن امر میرفتیم.
چهارم) تجربه فردیت و تنهایی. انسانها بنابه دلایل تاریخی تمایل به امر جمعی و کنش اجتماعی جمعی دارند. انسان با نمایش کنش جمعی به جهان خود معنا میدهد. به گمان من ما با نمایش در عرصههای گوناگون قسمتی از جهان خود را معنا دار میکنیم. نوشتن و انتشار آن نوشته در یک فضای عمومی، سخنرانی در عرصه عمومی، قدم زدن در خیابان عمومی و به نمایش گذاشتن خود در زندگی روزمره قسمت اساسی زندگی انسانها است. کرونا و امر کروناییایی مانع پدیدار شدن انسانها در عرصۀ امر اجتماعی شده است و یک نوع تجربه جدیدی را برای سوژهها پدیدار کرده است.