(دکتری جامعه‌شناسی)

سردار فتوحی2صدای دعوای زن و شوهر همسایه به گوشم می ­رسد، فکر می کنم دعوا جدی است. از خودم می ­پرسم در این وضعیت کرونایی، میانجی­گیری امری اخلاقی است یا نه؟ مرد پیش از شیوع کرونا مغازه دار و همسرش خانه دار بود، در طول روز به نبود همدیگر عادت کرده بودند؛ تنش­، داد و بیداد­ها، خنده‌­ها و گریه ها شنیده نمی ­شد. ولی از وقتی بازار تعطیل شده است این عادت(ندیدن) به چالش کشیده شده است، آنان خود را قرنطینه کرده اند، بیرون نمی آیند و مهمانی نمی روند، ولی گاهی صدای خنده هایشان را می شنوم، گاهی صدای عصبانیت و گاهی گریه... 

البته با خودم می گویم اگر این خنده ها، فریادها و گریه ها نبود از کجا می فهمیدم کرونا مهمان جانشان نشده است، اینجاست که باید گفت در کنار گریه­ و دادو بیداد­ها، امیدواری به زندگی چشم دوخته است.

مدیرکل مشاوره و امور روانشناختی بهزیستی کشور اذعان داشت که آمارهای اختلافات بین زوجین، سه برابر افزایش یافته است (سایت خبر آنلاین). یعنی کرونا به این دعواها جان می بخشد، زیرا از یکسو همسایه­‌ها و فامیل به دلیل ترس از کرونا کمتر در نقش میانجی قرار دارند. از سوی دیگرمردم خانه­نشین و قرنطینه شده اند؛ در چارچوب یک خانه، صورت­ها و حرف­ها تکراری می شوند، برخوردها بیشتر می شود و دعواها فزونی می یابند. به طور کلی زمانی که مردم قرنطینه می‌شوند چیزهایی هستند که صمیمت را له می کنند مانند صورت‌های تکراری و بی‌روح. اگر بخواهم به زبان کامو بنویسم «همیشه روزهایی هست که انسان در آن کسانی را که دوست می داشته است، بیگانه می‌یابد».

جورج زيمل(1908) جامعه‌شناس المانی در مقاله‌ای با عنوان «جنبه‌هاي كمّي گروه» به هندسۀ اجتماعی گروه­‌ها می ­پردازد وی در این مقاله نشان می­‌دهد که چگونه کمیت افراد در یک رابطۀ اجتماعی بر کیفیت آن رابطه تأثیرگذار است. در اینجا می خواهم به نقش میانجی دعواها و شکل دعواها مبتنی این رویکرد توجه کنم.

در گذشته خانواده ها، شکل گسترده ای داشتند گاهی ده نفر از پدربزرگ و مادربزرگ و برادر و خواهر متأهل درچارچوب یک خانه زندگی می کردند. دعواهای درون خانواده زیاد بود اما مثل یک شهر بود. دو نفر با یکدیگر دعوا می کردند گاهی تا ده­ها میانجی (واسطه) وجود داشت، گویی هر نفر متعلق به بیت المال است. قهر و آشتی در این جمعیت درون خانواده گم و پنهان بود. هر کس وظیفۀ خود را انجام می داد و نیازی به سخن رو در رو نبود و حتی اگر نیاز بود گاهی واسطه­ ها آنقدر زیاد بود که هیچ مسائل و مشکلاتی در آن دیده نمی شد. گاهی درگیری های لفظی و قهر اصلاً مهم نبود و حتی امکان داشت که با سه نفر از اعضای خانواده قهر بود و چندان هم حائز اهمیت نبود

ولی خانواده‌­های امروزی شکل هسته ای دارند به طوری که گاهی فرد به تنهایی، گاهی دو نفر زن و شوهر، و گاهی زن و شوهری همراه با یک یا دو فرزند در چارچوب یک خانه زندگی می کنند. امروزه در وضعیت کرونایی (قرنطینۀ خانگی) دعواها و درگیری درون این نوع از خانواده‌­ها، شکل جالبی دارند.

دعواهای یک نفره: کسانی که تنهایی زندگی می کنند دعواهای‌شان معمولاّ با یک شی است، گاهی این شی موبایل یا تلفن خانه است. فرد در این دعوا حرف بد می زند و حرف بد می شنود، داد میزند و بعد تلفن یا موبایل را قطع می کند و سپس سکوت می کند. یا شکل دعوا ممکن است با یک شی باشد که از فرمان فرد سرپیچی می‌کنند. مثلاً می خواهد فیلم جالب را نگاه کند ولی تلویزیون قطع می شود

دعواهای دو نفره: با افزایش یک نفر در خانواده، شکل دعواها متفاوت می شود. دعواها زمانی بین دو نفر رخ می دهد، هر یک سهمی در درگیری و آشتی دارند، دعواها یک لحظه رخ می دهد و بسیار جدی است و از آنجایی که میانجی در این دعوا وجود ندارد حتی ممکن است به درگیری تن به تن بینجامد، ولی با وجود اینکه میانجی وجود ندارد همه چیز در یک لحظه اتفاق می فتد. دعوا و آشتی به هم نزدیکترند، زیر قهر دو نفر در داخل یک خانه طاقت فرسا است، و معمولاً هیچ یک از طرفین تاب قهر طولانی مدت را ندارند، گویی به نوعی «آلزایمر قهر و آشتی» مبتلا شده اند، زود درگیر می شوند و زود آشتی می کنند. هیچ یک از طرفین نمی توانند اشتباه یا تقصیر خود را به شخص دیگری نسبت بدهند یا آنان را مقصر کنند. یا حتی اگر بخواهند اشتباه خود را توجیه کنند آن را ناشی از وضعیتی که برایشان فراهم شده است نسبت می دهند. نبود میانجی در دعواهای دو نفره هم مطلوب است و هم مضر. از این رو مضر است که در درگیری های بدون میانجی، بیشتر امکان دارد که طرفین به یکدیگر آسیب جدی بزنند، و از این سو عدم حضور میانجی مهم است که زمان قهر آنان چندان به طول نمی انجامد. گویی واسطه ها از شدت درگیری می کاهند تا زمان درگیری و قهرها را افزایش دهند.

دعواهای بیشتر از دو نفر: با اضافه شدن یک عضو(مانند فرزند) به خانواده دو نفره، وضعیت دعواها نیز دگرگون می شودنفر سوم دعواها را دچار سرگیجگی  و آن را معلق می کند. زیرا در دعواهایی که در درون خانواده های سه عضو رخ می دهد، نقر سوم یا اعلان بی­طرفی می‌کند یا از یکی از طرفین طرفداری می کند. هر چقدر تعداد اعضای خانواده بیشتر باشد احتمال تعداد بی­طرف­ها (میانجی­ها) بیشتر است. در دعواهای درون خانواده با سه عضو، به احتمال زیاد یک نفر میانجی دعوا می شود، این میانجی شدت درگیری را کاهش می دهد، حتی اگر این میانجی بچه باشد با گریه هایش میانجی گری می‌کند، داد می زند و زار زار گریه می‌کند. اما درگیری در گروه سه نفره بیشتر از گروه دو نفره طول می انجامد. نفر سوم معمولاً نقش ارتباطی و رسانه‌ای در بین دو طرف درگیری برعهده می گیرد. در اینجا هر دو بیش از پیش با نفر میانجی صمیمی می شوند و با میانجی بیتوته می کنند. گویی میانجی برنده میدان نبرد است و فضای قهر را به نوعی ملتهب می کند. چنانچه زیمل می گوید همیشه لحظه ای فرا مي رسد كه يكي از طرفین درگیری احساس كند كه از سوي دو تاي ديگر طرد شده است.