کرونا همچنان مانده است.همچنان هست و زندگی مردم جهان، اقتصاد جهان، روند جهانیشدن، دستاوردهای علمی بشر تا به امروز، و هرآنچه را که در سدههای اخیر بدان بالیده، به چالش کشیده است.تمدن بشر و دستیافتههای بشری در مقابل این مهمان ناخواندۀ کوچک، در خود مانده و زمینگیر شده است. نگرانی از همهگیری کرونا، نظامهای سلامت دنیا را برای تامین امکانات درمانی برای بخش عمدۀ جمعیت بسیج کرده است.
گرچه همهگیری قطعاً استراتژی مناسبی برای غلبه بر کرونا و هیچ اپیدمی دیگری نیست، با این وصف ناتوانی از کنترل ویروس کووید۱۹با ظرفیت هولناک انتقال پنهان، گروههایی از سیاستمداران و اپیدمولوژیستها را به انتخاب راهبرد غیراجتماعی همهگیری با هدف ایمنسازی کل جمعیت ترغیب کرده است.
همهگیری در واقع انتخاب ناگزیر گروهی از اپیدمولوژیستها برای جامعه و جهانی است که بیسلاح در مقابل شیوع ویروسی با قدرت ابتلای پنهان، با ظرفیت زمینگیر کردن تمامی جهان، ایستاده است.
اما تجربه تاریخ بشری و تبارشناسی دهها اپیدمی در جهان تایید میکند همهگیری، راه خلاص انسان از بیماریها و ویروسهای مرگبار و ماندگار نیست. پیروز میدان در این جدال، انسان است، اما نه به واسطۀ همهگیری، یا اکتشافات علمیاش در مهار بیماریها، که آن هم هست و بسیار هم کارآمد، بلکه به واسطه توان مثالزدنی انسان در انطباق، و توانایی او در یافتن راههایی که تابآوری انسان را در مقابل ویروسهای هولناک و دائمی ارتقا میدهد.
اتخاذ راهبردهای حفاظتی مناسب، از دیرباز مهمترین رویکرد بشر در مواجهه با همهگیری بیماریها بوده است. طی تاریخ تمدن، این راهبردهای حفاظتی بوده که در کنار پیشرفت علم، گامبهگام تمدن بشری را تقویت کرده و بشر را در مقابل بیماریها مقاومتر و تابآور کردهاند.
گرچه برخی از اپیدمولوژیستها بر راهبردهای همهگیری و سطوح مختلف قرنطینهسازی و پزشکان بر کشف دارو تاکید دارند، اما دانش علوم اجتماعی در کنار پذیرش راهبردهای فوق در شرایط بحرانی شیوع با هدف مدیریت جامعه و کنترل بیماری، بر ضرورت انطباق سبک زندگی با هدف آمادگی برای زیست بلندمدت در کنار عامل بیماریزا نیز تاکید میکند.
مطالعات تبارشناسانۀ علوم اجتماعی در زمینۀ اپیدمیها، تایید میکند همهگیری اپیدمی با عبور از دوران پیک شیوع، در نهایت به واسطۀ تغییر بنیادی در سبک زندگی ممکن شده است.بخش مهمی از پروتکلهای بهداشتی که امروز به جزء جداییناپذیر زیست اجتماعی انسانها تبدیل شده، رفتارهاییاند که در پی شیوع اپیدمی و به کمک علم، به الگوی دائمی زندگی او تبدیل شده و سلامت بشر را تضمین کردهاند.حالا کووید۱۹یکبار دیگر سبک زندگی بهداشتی بشر را که برایند مواجههی بشر با انواع بیماریها در گذشته و دستاورد اسلاف ماست، به چالش کشیده است.
دوریگزینی، قرنطینه و تشدید رفتارهای بهداشتی، تنها یکی از راهبردهای مبتنی بر سبک زندگی است که در دورۀ شیوع اپیدمی، به کنترل اپیدمی کمک میکند، اما در خصوص کووید ۱۹، بر خلاف تصور عمومی، این راهبرد یک راهبرد موقتی نخواهد بود، همچنانکه در دیگر اپیدمیها هم نبوده است. دانشمندان تاکید دارند ویروس کووید۱۹به جزء دائمی حیات بشر تبدیل شده و گرچه احتمالاً از شدت شیوع آن کاسته و ویروس ضعیف خواهد شد، اما ریشهکن نخواهد شد و بشر باید به دورههای شیوع کووید ۱۹، همچون آنفولانزای همهگیر ۱۹۵۷عادت کند. به نظر میرسد خوابی که کووید۱۹برای انسان و روزمرههای بشر دیده، بسیار فراتر از چندین روز و حتی چندین ماه خانهنشینی و دوریگزینی با هدف عبور از پیک شیوع باشد.
پس چه باید کرد؟
دانش اجتماعی تغییر در شیوۀ تعاملات و مراودات و سبک زندگی را پیشنهاد میدهد. توجه به این نکته که زندگی پس از کووید۱۹، شباهتی به پیش از آن ندارد، ما را وادار به تغییر بنیادی در روشهای معمول کاری، شیوههای برگزاری مجامع عمومی، روابط اجتماعی، مراودات بینالمللی، پروتکلهای بهداشتی، پوششی، ارتباطی و خدماتی و حتی تداوم دوریگزینی تحت تاثیر حضور کووید۱۹در قرن ۲۱، خواهد کرد. بشر باید خود را برای ورود به دورهای کاملاً جدید آماده کند. ویروس کووید ۱۹شبیه ویروس آنفولانزای ۱۹۵۷برای همیشه خواهد ماند و مثل مالاریا با خشکاندن برکههای آلوده قابل ریشهکنی نیست و بشر تنها با ارتقای تابآوری و انطباق با آن، امکان بازگشت به زندگی عادی را خواهد داشت. حضور رباتهای بیشتر، دورکاری افزونتر، فاصلهای اجتماعی بیشتر، پروتکلهای بهداشتی شدیدتر در اماکن عمومی، تغییر در پوشش و الگوهای نظافت و بهداشت تنها بخشی از این تغییرات در سبک زندگی خواهند بود که بشر با هدف افزایش تابآوری در مقابل شیوع کرونا، آنها را به راهبردهای دایمی خود تبدیل خواهدکرد.
منبع: کانال تلگرامیEnvironmentalSociology