مهندس عبدی 1سوال 1: آیا علوم اجتماعی در ارائۀ راهکار و تجویزهای مناسب در کاهش و مدیریت آسیب‌های اجتماعی موفق بوده است؟ در صورتی که پاسخ بلی یا خیر است، توضیح دهید که چرا؟

اینکه علوم اجتماعی در ارائۀ راهکارها و تجویزهای مناسب برای کاهش و مدیریت آسیب­‌های اجتماعی موفق بوده است یا خیر، به راحتی قابل سنجش نیست. فرض اساسی این است که ما پدیدۀ اجتماعی را می‌­توانیم به صورت علمی (با حدی از اعتبار) بشناسیم و تحلیل کنیم. و وقتی که چنین شناختی پیدا کردیم می­‌توانیم در آن به نحوی که مناسب می‌­دانیم مداخله کنیم و آن را تغییر دهیم.

اما اینکه آیا علوم اجتماعی توانسته که این کار را در ایران انجام بدهد یا خیر؟ به نظر بنده بله و این امر در حوزه­ هایی کاملاَ مشهود است که علوم اجتماعی حرف­‌هایی برای گفتن دارد، اما اینکه شیوه­‌های کاربردی برای بهبود وضعیت آسیب­‌ها یا مسائل دیگر ارائه شده است، بخش عمده­ای از آن بر می‌­گردد به اینکه آیا سیستم حکومتی و ساختار قدرت هم به این راهکارها تن می­دهد یا خیر؟ و اینکه اصولا آیا حکومت برداشت یا تحلیل مشترکی از پدیدۀ اجتماعی مشابه آن چه که کارشناسان حوزۀ علوم اجتماعی دارند، دارد یا ندارد؟ بنابراین مسأله فقط مربوط به علوم و دانش اجتماعی نیست.

نکتۀ دیگر اینکه وقتی دانش اجتماعی نفوذ پیدا نکند و به نحوی که می­‌خواهد، نتواند تأثیری بگذارد، نتیجه این خواهد شد که نمی­‌تواند پیشرفت و رشد داشته باشد، و در یک دور باطل قرار خواهد گرفت. بنابراین بخشی هم از این نظر در علوم اجتماعی دچار ضعف هستیم. مثلا وقتی در مسأل‌ه­ای نظیر اعتیاد نتوانیم عملکرد موفقی داشته باشیم و از حیث تحلیل و توصیف و تبیین اجتماعی نتوانیم پیشرفتی کنیم، یا اگر به لحاظ شناختی موفقیت و پیشرفتی هم داشته باشیم، ولی به مرحلۀ اجرا گذاشته نشود، طبیعی است که در ادامۀ روند توسعۀ دانش در این زمینه دچار اختلال و عقب ماندگی می­‌شویم و احساس می‌­کنیم که دانش اجتماعی کاری برای آسیب­‌های اجتماعی نمی­‌تواند صورت دهد، در حالیکه واقعیت این نیست و دانش اجتماعی می‌­تواند کارهایی انجام دهد اما زمینه­‌های اجرایی و عملیاتی آن در دست دیگرانی است که اجازۀ انجام کاری نمی­‌دهند.

سوال 2: ارزیابی شما از وضعیت امروز جامعۀ ایران در حوزۀ آسیب­‌های اجتماعی چیست؟

وضعیت آسیب­‌های اجتماعی در ایران به راحتی قابل مقایسه با سایر کشورها نیست. در واقع هیچ کشوری با کشور دیگری قابل مقایسه دقیق نیست چون دارای مبانی متفاوت هستند و حتی شیوه­‌های جمع ­آوری آمار و تعریف آسیب‌­ها در کشورها با یکدیگر خیلی فرق می­‌کنند ولی زمانی که ایران را با جوامع مشابه مقایسه می‌­کنیم ]بنده[ در مجموع حس می­‌کنم که ایران از نظر آسیب­‌ها و در مقایسه وضع چندان بدی ندارد، اما مسأله‌­ای که وجود دارد، حسی است که فکر می­‌کنیم که هر آن ممکن است که سدهای نظارتی موجود (اعم از نظارت رسمی یا نظارت درون‌­زای خانوادگی و فردی) شکسته شود و با یک آتشفشان آسیب­‌های اجتماعی مواجه شویم. اما در شرایط حال در وضعیت آسیب­‌های اجتماعی، غیر از مسألۀ اعتیاد که تا حدی حاد شده است معتقد نیستم که سایر جرایم دارای وضعیتی بدی باشند. البته برخی آسیب­‌ها نظیر فقر و امثالهم وجود دارند که بحثی متفاوت هستند.

سوال 3: علت عدم وفاق حلقۀ ذهن (اندیشمندان علوم انسانی و علوم اجتماعی) و عین (سیاست­‌گذاران اجتماعی) در ایران چیست؟

شکاف بین ذهنیت و عینیت از قدیم در ایران وجود داشته است. یک بخش از آن مربوط به دانشمندان و اندیشمندان است که ذهنیت­‌شان، انتزاعی از واقعیت است و بیشتر به دنبال ترجمه و انتقال آموزه‌­های خارجی هستند که ممکن است با واقعیت­‌های جامعۀ ما انطباق کامل نداشته باشد، بنابراین چنین مفاهیمی نمی­‌تواند با وضعیت داخلی جامعۀ ما هماهنگ شود و کمکی کند. یک بخش هم مربوط به متولیان واقعیت و حکومت­‌ها است که علاقه چندانی به کاربرد این علوم در بهبود مسائل جامعه ندارند و زیر بار نتایج دیدگاه‌­های علمی نمی­‌روند، بنا بر این رابطۀ بین علم و عمل در ایران مقداری دچار اختلال شده است، که دلیل اصلی آن این است که سیاست وجه مستقلی از اقتصاد، فرهنگ، اجتماع از جمله علم پیدا و بر سایر حوزه ها غلبه پیدا کرده است. ]زمانی که چنین وجه مستقلی پیدا شود[ علم در مسیر انتزاعی و مبتنی بر ترجمه پیش می­‌رود و سیاست هم در مسیر اقتضایی خود حرکت می­‌کند و بر حسب مورد تصمیم می‌­گیرد و عمل می­‌نماید و به همین دلیل است که این شکاف افزایش پیدا می­‌کند، ولی چیزی که مربوط به کارشناسان و صاحب­نظران است این است که باید کوشش کنند تا علمی را که ارائه می­‌کنند با واقعیت­‌های اجتماعی‌­شان هماهنگ و تطابق داشته باشد تا بتواند کمک کننده به اصلاح این وضع باشد. اندیشمندان می­‌بایست این کار را انجام دهند، و در عین حال باید تلاش کنند تا سیاست­مداران و صاحبان قدرت نسبت به تمکین در برابر علم مجاب شوند.